![]() |
دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو
باز پرسید خدا را که به پروانه کیست |
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها |
از سخن چینان ملالتها پدید آید ولی
گرمیان همنشینان ناسزایی رفت، رفت |
تو وفا با دگران كن كه من سوخته دل
زنده از بهر همينم كه جفاي تو كشم |
می گریم و مرادم از این سیل اشکبار
تخم محبت است که در دل بکارمت |
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
نشود فاش كسي آنچه ميان من و توست |
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و بر خور ز همه سیم تنان |
ندانستم که حرفي تازه داري
ميان مردمان آوازه داري ندانستم که ازروي محبت توهم يک لطف بي اندازه داري |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگه دار که من میروم الله معک |
کی دهد دست این غرض یارب که همدستان شوند
خاطر مجموع ما زلف پریشان شما |
اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم
و گر تو زهر دهی به که دیگری تریاک |
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست |
تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم |
مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت
به تماشای تو آشوب قیامت برخاست |
تا سحر چشم یار چه بازی کند که باز
بنیاد بر کرشمه جادو نهادهایم |
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند |
در میخانهام بگشا که هیچ از خانقه نگشود
گرت باور بود ور نه سخن این بود و ما گفتیم |
مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست |
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد
وجود نازكت ازرده ي گزند مباد |
در حق من لبت این لطف که می فرماید
سخت خوب است ولیکن قدری بهتر از این |
نامــه جـــرم مــرا روز جــزا باز مــکن
من به امید عطای تو خطا کار شدم |
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست |
تا بال و پرم بود ز دامم مرهاندي
امروز رهاندي كه مرا بال و پري نيست |
تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی |
ياري كه داد بر باد آرام و طاقتم را
اي واي اگر نداند قدر محبتم را |
امید هست که زودت به بخت نیک بینم
تو شاد گشته به فرماندهی و من به غلامی |
يكي ز شب گرفتگان چراغ بر نمي كند
به سينه سار شب كسي رنگ سحر نمي زند |
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم |
ملکت عاشقی و گنج طرب
هر چه داریم ز یمن همت اوست |
تو یه حرف تازه بودی واسه من
قصه دو نیمه و یکی شدن |
نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر
نزاع بر سر دینی دون مکن درویش |
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم |
ما را نه غم دوزخ و نی حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق نگاهیم |
من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک
مغبچه ای ز هر طرف می زندم به چنگ و دف |
فکر نکن که بیخیال از تو و رزگارتم
به فکرتم به یادتم زنده به انتظارتم |
فردا اگر نه روضه رضوان بما دهند
غلمان ز غرفه حور زجنت بدر کشیم |
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق |
قيمت خود به مناهي و ملاهي مشکن
گرت ايمان درستست به روز موعود |
در میان قوم موسی چند کس
بی ادب گفتند کو سیر و عدس |
اکنون ساعت 03:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)