![]() |
رهایم کن برو ای عشق از جانم چه می خواهی به سوهان غمت روح مرا پیوسته می کاهی مگر جز مهربانی ازتو و چشمت چه می خواهم تو خود از هر کسی بهتر از احساس من آگاهی نیازی نیست تا پنهان کنی از من نگاهت را گواهی می دهد قلبم مرا دیگر نمی خواهی غزلهایم زمانی روی لبهای تو جاری بود ولی امروز در چشمت نمی ارزم پر کاهی دلم خوش بود گهگاهی برایت شعر می خواندم تو هم سر می زدی آن روزها از کوچه مان گاهی برو هر جا که می خواهی بروآسوده باش مواظب باش مثل من نیفتی در چینن چاهی از این جا می روم تنها مرا دیگر نخواهی دید نخواهم برد در این راه با خود هیچ همراهی |
بـاز هـم تـو را در تـلـاطـم نـتـــ هـا ،
گُـم کـردهاَم بـی تـو ، غـریـبــ مـینـوازد دلـم . . . / •------------------•¤✿¤•--•¤✿¤•--------------------• http://static.cloob.com//public/user...e7e67a347e-300 |
بـعـد از گـرفـتـن ِ دسـت هـایـت
تـمــام ِ دنـیــا را لـمـس خـواهـم کـرد تـا عــــــشــــــــق بـه هـمـه سـرایـت کـنـد ! . . . http://myup.ir/images/50983056425353539138.jpg |
پشت دیوار کج فاصله ها پنهانیم |
اعتبار تو |
با سر انگشت هایت
سپیدی و سیاهی های مویم را می آشفتی و سر خوش می خواندی: نمره بیست کلاس رو نمی خوام ... من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام رفوزه شدی بانو! کلاس عشق درس بی وفایی نداشت. (خوانساری) |
|
http://up2.irannab.com/images/wb6k10trc5dnehxali7k.jpg قطعهٔ گم شدهای از پر پرواز کم است یازده بار شمردیم یکی باز کم است **** این همه آب که جاری است نه اقیانوس است عرق شرم زمین است که سرباز کم است |
مـنـتـــــــظـرم ...
مـنـتـــــــظـر ِ یِک مـعـجـزه ی نـزدیـک نـه دور نـه خـیـلـی دیــر و نـه غـیـــر مـمـکـن. هـمـیـن کـه بـرگـردم تـــــو مـنـتـــــــظـرم بـاشـی . . . http://static.cloob.com//public/user...b410bfb211-300 |
|
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما، چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ |
|
چقدر لجبازند "خاطره هایت" ... |
|
|
هنوز جای بوسه ات... |
یکی را تا ابد دوست دارم ، کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست که او در این دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است !
http://www.azarpix.com/my_unzip/1296...20%2812%29.jpg |
از قدیم ندیم گفتن |
هیچ آسمانی نمی تواند |
من صبورم اما |
سـیاه مشـق پشـت چشـمهـایـت؛دسـت خـطِ کـیســت ...
بـوسـیدنـش؛سـجده واجـب دارد ...؟... |
((دنیا را بد ساخته اند......... كسی را كه دوست داری،تورادوست نمی دارد. و كسـی كه تورا دوست دارد ،تو دوستش نمی داری اما كسی كه تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آیین هرگز به هم نمی رسند. و این رنج است. زندگی یعنی این....(دكترعلی شریعتی)))
http://up.vatandownload.com/images/k...qtpqft7yli.jpg |
|
نـالـه ی عـاشـقـانـه ای بـیـش نـیـسـت
تـرانـه ی بـی مـن مـرو. مـثـل نـیـلـوفـر پـیـچـیـده ام بـه دسـت و پـات اگـر مـی تـوانـی بــرو . . . http://myup.ir/images/24777924838007367601.jpg |
مـن مـی دانـم کـه بـه تـو مـی رسـم
آری ، مـی دانـم مـی شـکـنـم سـکـوت ِ سـرد فـاصـلـــه هـا رو بـا تـــو بـه امـیـد ِ تـــو بـرای تـــو و شـایـد بـی تـو مـانـدنـم بـرای هـمـیـن اسـت! بـرای یـک بـا تـــو مـانـدن زیـبــا . . . http://myup.ir/images/40386811841666194527.jpg |
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض |
تــــــو هم شده ای انقلاب زندگــــــی من...... |
✿ツ هـمـه چـیـز را بـا دسـتـهـای ِ خـویـش
بـه بـاد دادی ، آن هـمـه شـور و شـوق آن هـمـه اشـتـیـاق مـن فـقـط ، بـادبـادکـی بـرای ِ شـوق ِ تـو بـه بـاد دادم تـو مـرا ، بـه شـوق ِ چـه کـسـی ، بـه بــاد داده ای . . . ✿ツ |
ایـنـجــــا |
توراحس میکنم هردم... که با چشمان زیبایت مرا دیوانه ام کردی... من از شوق تماشایت... نگاه از تو نمیگیرم.... تو زیباتر نگاهم میکنی اینبار.... ولی...افسوس...این رویاست.... تمام آنچه حس کردم،تمام آنچه میدیدم.... تو با من مهربان بودی... واین رویا چه زیبا بود.... ولی.... افسوس.... که رویا بود.... __________________ |
بی "تو" |
قحطي عشق مي آيد! |
ببــــــــــار بــــــــاران…. مـــــــــــــن ســـــــــــــفرکـــــــر ده ای دارمــــ کــــــــه یــــــــادم رفــــته… آبـــــــــــــ پشتــــــــــ پـــــــــایش بـریــــــــزمـــــ….. پُــرم از اشـــکــ آنــقـَــدر کــه دنـیــ ـــا بـایـد چتـــر بر سـَرش بگیـــرد . . . بـا احـتـیـــ ـاط مـرا ورق بِـزن ... تـمــام ِ عـ ـاشـ ـقـ ـانـ ـه هـایـم دَرد مـے کـنـد ... |
نیمه شب آواره و بی حس و حال، در سرم سودای جامی بی زوال پرسه ایی آغاز کردیم در خیال، دل بیاد آورد ایام وصال از جدایی یک دو سالی میگذشت، یک دوسال از عمر رفت و برنگشت دل بیاد آورد اول بار را، خاطرات اولین دیدار را آن نظر بازی آن اصرار را، آن دو چشم مست آهو وار را همچو رازی مبهم و سر بسته بود، چون من از تکرار او هم خسته بود آمد و هم آشیان شد با من او، هم نشین و هم زبان شد با من او خسته جان بودم که جان شد با من او، ناتوان بود و توان شد با من او دامنش شد خوابگاه خستگی، این چنین آغاز شد دلبستگی وای از آن شب زنده داری تا سحر، وای از آن عمری که با او شد به سر مست او بودم زدنیا بی خبر، دم به دم این عشق می شد بیشتر آمد و در خلوتم دم ساز شد، گفتگوها بین ما آغاز شد گفتمش … گفتمش در عشق پا برجاست دل، گر گشایی چشم دل زیباست دل گر تو ذورق وان شوی دریاست دل، بی تو شام بی فرداست دل دل زعشق روی تو حیران شده، در پی عشق تو سرگردان شده گفت… گفت در عشقت وفادارم بدان، من تو را بس دوست میدارم بدان شوق وصلت را به سر دارم بدان، چون تویی مخمور خمارم بدان با تو شادی می شود غم های من، با تو زیبا می شود فردای من گفتمش عشقت به دل افزون شده، دل زجادوی رخت افزون شده جز تو هر یادی به دل مدفون شده، عالم از زیباییت مجنون شده بر لبم بگذاشت لب یعنی خموش، طعم بوسه از سرم برد عقل و هوش در سرم جز عشق او سودا نبود، بحر کس جز او در این دل جا نبود دیده جز بر روی او بینا نبود، همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود خوبی او شهره عافاق بود، در نجابت در نکویی طاق بود روزگار… روزگار اما وفا با ما نداشت، طاقت خوشبختی ما را نداشت پیش پای عشق ما سنگی گذاشت، بی گمان از مرگ ما پروا نداشت آخر این قصه هجران بود و بس، حسرت و رنج فراوان بود و بس یار ما را از جدایی غم نبود، در غمش مجنون عاشق کم نبود بر سر پیمان خود محکم نبود، سهم من از عشق جز ماتم نبود با من دیوانه پیمان ساده بست، ساده هم آن عهد و پیمان را شکست بی خبر پیمان یاری را گسست، این خبر ناگاه پشتم را شکست آن کبوتر عاقبت از بند رست، رفت و با دلداری دیگر عهد بست با که گویم او که هم خون من است، خسم جان و تشنه خون من است بخت بد بین وصل او قسمت نشد، این گدا مشمول آن رحمت نشد آن طلا حاصل به این قیمت نشد، عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست با چنین تقدیر بد تدبیر نیست، از غمش با دود و دم هم دم شدم باده نوش غصه او من شدم، مست و مخمور و خراب از غم شدم زره زره آب گشتم، کم شدم آخر آتش زد دل دیوانه را سوخت بی پروا پر پروانه را عشق من… عشق من از من گذشتی خوش گذر، بعد از این حتی تو اسمم را نبر خاطراتم را تو بیرون کن زسر، دیشب از کف رفت فردا را نگر اخر این یک بار از من بشنو پند، بر منو بر روزگارم دل نبند عاشقی را دیر فهمیدی چه سود، عشق دیرین گسسته تار و پود گر چه آب رفته باز آید به رود، ماهی بیچاره اما مرده بود بعد از این هم آشیانت هر کس است، بعد از این هم آشیانت هر کس است باش با او، یاد تو ما را بس است |
|
|
دیشب به قلبم گفتم: شبها خواب به چشمِ من نمیآید قلبم گفت:. |
|
|
اکنون ساعت 12:45 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)