![]() |
آسمان کشتی ارباب هنر میشکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم |
مرا دل ز که پرسم که نیست دلداری
که جلوه نظر و شیوه کرم دارد |
دل به امید صدای که مگر از تو رسد
ناله کرد در این کوه که فرهاد نکرد... |
دل سوخت تمام از غم و آهی نکشیدیم
آتش که برافروخته شد دود ندارد |
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت |
تا بی سر و پا باشد اوضاع جهان زین دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی |
یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست |
تاب بنفشه مي دهد طره مشك ساي تو
پرده غنچه مي درد خنده دلگشاي تو |
وضع دوران بنگر ساغر عشرت برگیر
که بهر حالتی اینست بهین اوضاع |
عشق را با هردلي نسبت به قدر جوهر است
قطره بر گل شبنم و در قعر دريا گوهر است |
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
پروانه مراد رسید ای محب خموش |
شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت |
تا به گيسوی تو دست ناسزايان کم رسد
هر دلی از حلقهای در ذکر يارب يارب است |
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست |
تا به گیسوی تو دست نا سزایان کم رسد
هر دلی در حلقه ای در ذکز یارب یارب است |
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست |
تو با شیرین لبانت قند و شکر را ز رو بردی
تو با اون تندی خویت رقابت با توتون کردی |
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا کنی ناشادم |
من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم |
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است |
تاریخ این حکایت گر از تو باز پرسند
سر جمله اش فرو خوان از میوه بهشتی |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود |
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی |
یک همدم با ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم |
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است |
تا عهد تو بربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها |
اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب
خجل از کرده خود پرده دری نیست که نیست |
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها |
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را ... |
الا یا ایها الساقی ادرکاسا و نا ولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها |
آن پری زاده مه پاره که دلبند منست
کس ندانم که به جان در طلبش پویان نیست |
تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست |
تو قرص ماهي و من برکه اي که مي خشکد
و اين خلاصـــه ي غــم هاي روزگـار من اسـت |
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
که دست دادش و یاری ناتوانی داد |
در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست
می بینمت عیان و دعا می فرستمت |
تو وفا با دگران كن كه من سوخته دل
زنده از بهر همينم كه جفاي تو كشم |
مقام اصلی ما گوشه خرابات است
خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد |
درویش نمی پرسی و ترسم که نباشد
اندیشه ی آمرزش و پروای ثوابت |
تا اشــارات نظــر نامه رسان من و توســت
نشود فاش كسي آنچه ميان من و توست |
اکنون ساعت 05:34 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)