![]() |
یاد اون روزا بخیر...
یاد اون روزا بخیر... |
نقل قول:
|
تاریخش رو زده 67 اگر یادم باشه فک کنم من سال 68 اول ابتدایی بودم . واقعا یادش بخیر
|
خاطرات شیرین دریا
http://uploadkon.ir/uploads/e1ee6183...9532763767.jpg
عاشق این بودم که عصرا بشینم و خاطرات دریا رو تماشا کنم...دوسش داشتم.خیلی.. خاطرات شیرین دریا (با صدای پوپک) |
نقل قول:
من با اون یه تومنی برای خودم کیک رضوی می خریدم;) نوشابه زمزم 2 تومن خنک 25 زار اون عکس بازی کامپیوتری هم اگر اشتباه نکنم به نام "شورش در شهر" معروف بود 5 دقیقه سه تومن میشد سگا بازی کنیم من عاشق این بازی بودم http://gamerise.ru/files/games/3/mortal-kombat-1-ru.jpg نقل قول:
اومدیم بهشت زهرا قطعه هنرمندان بالای مزارت برات فاتحه خوندیم ولی... هنوز باور ندارم اونجا خوابیده باشی کنار مزار ایراج نوذری پوپک جان همیشه تو دل ما زنده و جاویدان خواهی بود :53::53::53::53::53::53: |
|
1 فایل پیوست
|
ای دبستانی ترین احساس من
ای دبستانی ترین احساس من
خاطرات كودكی زیباترند یادگاران كهن مانا ترند درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پند آموز روباه وکلاغ روبه مكارو دزد دشت وباغ روز مهمانی كوكب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است كاكلی گنجشككی با هوش بود فیل نادانی برایش موش بود با وجود سوز وسرمای شدید ریز علی پیراهن از تن میدرید تا درون نیمكت جا میشدیم ما پرازتصمیم كبری میشدیم پاك كن هایی زپاكی داشتیم یك تراش سرخ لاكی داشتیم كیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت گرمی دستان ما از آه بود برگ دفترها به رنگ كاه بود مانده در گوشم صدایی چون تگرگ خش خش جارو ی با پا روی برگ همكلاسیهای من یادم كنید بازهم در كوچه فریادم كنید همكلاسیهای درد ورنج وكار بچه های جامه های وصله دار بچه های دكه خوراك سرد كودكان كوچه اما مرد مرد كاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بودوتفریقی نبود كاش میشد باز كوچك میشدیم لا اقل یك روز كودك میشدیم یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها كه بودش روی دوش ای معلم یاد وهم نامت بخیر یاد درس آب و بابایت بخیر ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن |
یادش بخیررررررررررر
دقیقا رفتم به زمان کودکیم عاشق کارتون بودم بلفی ولی لی بیت بچه های الپ بابا لنگ دراز مهاجران خانواده دکتر ارنست بامزی پینوکیو که همیشه گول میخورد میترسیدم نگاش کنم بازم گول بخوره تو استرس بودم واسش از مدرسه که میومدم یه راست میرفتم سر مشقام تموم که میشد هنار میخوردم بعدم یه خواب تا ساعت 4 بعداز ظهر بشه بشینم پای تلویزیون کاش تو کودکی میموندیم:rolleyes: |
اکنون ساعت 08:48 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)