![]() |
توصيه هايي براي زندگي زيباتر در اوايل زندگي
توصيه هايي براي زندگي زيباتر سوال:در ابتداي يك زندگي مشترك دانستن چه مسائلي يا انجام دادن چه كارهايي زندگي را زيباتر مي كند؟ در اوايل زندگي پاسخ: سؤال بسيار زيبا و جالب شما بيانگر دغدغه شما براي ايجاد زندگي پويا و شيرين است. اگر همة ما انسانها از ابتدا شروع هر كاري، عوامل سعادت و پويايي آن را شناخته و به كار ببنديم هرگز در گذر زمان گرفتار ناملايمات و شكستها نخواهيم شد، و به نظر يكي از بزنگاههاي مهم تربيتي همين شناخت است. در پاسخ به اين سؤال مي توان بحثها و گفتارهاي زيادي داشته باشيم كه هر كدام از ديگري زيباتر و جذاب تر. قرآن و احاديث، علم امروز، تجربه هاي شخصي، گفتار بزرگان و انديشمندان و ...، همه و همه، پرداخت هائي به اين بحث داشته اند و كوله بار اين موضوع را مملو از معلومات و اطلاعات رنگين و زيبا نموده اند كه متأسفانه امكان پرداختن، به آن به صورت تفصيلي در اين نوشتار وجود ندارد. به همين خاطر به چند مورد آن در قالب نكاتي كاربردي ـ هر چند مختصر ـ اشاره مي كنيم تا با دانستن و عمل كردن به آنها، چراغ راهي شود براي همة كساني كه قدم در اين مسير گذاشته و دوستدار تشكيل زندگي زيبا و زيباتري هستند. 1. نخستين گام موفقيت انسان در گسترة حيات و زندگي، بهره مندي از بينشي روشن و بصيرتي آسماني است. ديدگاهي كه، آفرينش را در آئينة نگاه آدمي، با صورتي زيبا و حقيقي به تصوير مي كشاند. آنان كه از اين مائدة الهي بي بهره اند، زندگي خويش را«ساحل تفريح و خوشگذراني» و يا«ميدان بازي و سرگرمي» مي دانند و دامنة تلاش خود را در روزهائي زود گذر، به دست فراموشي مي سپرند. فاطمة زهرا ـ سلام الله عليها ـ آن بزرگ بانوي اسلام ـ شبي كه در سن 9 سالگي به منزل شوهر خود علي ـ عليه السّلام ـ پا نهاد، با چشماني اشكبار و حالتي نگران رو به همسر خود كرد و فرمود:«دربارة حال و رفتار خود فكر كردم و به ياد پايان عمر خويش و منزلگاه ديگر به نام قبر افتادم، امروز از خانة پدر به خانة شوهر منتقل شدم و روزي ديگر از اينجا به خانة قبر و جايگاه ابدي خود خواهم رفت، در اين آغازين لحظه هاي زندگي تو را به خدا سوگند مي دهم كه بيا به نماز بايستيم تا با هم در اين شب خدا را عبادت كنيم....»[1] آري، داشتن چنين بينشي از زندگي بود كه اين زوج موفق، در طول تاريخ، الگوي همة مسلمانان قرار گرفتند. 2. با همسرتان با مهرباني و صداقت صحبت كنيد. مي گويند:«صداقت رمز بزرگ موفقيت در زندگي است حتي اگر وانمود به صداقت كنيد باز هم موفقيد.» گاهي صادقانه رفتار كردن ـ خصوصاً اگر احساسات منفي فراواني نسبت به همسرتان داشته باشيد ـ بسيار دشوار است. اما اگر به جاي زخم زبان زدن و نفرت، با همسرتان صادقانه برخورد كنيد، او را وادار خواهيد كرد به حرفهاي شما گوش بدهد، شما را درك كند و در برابر شما پاسخگو باشد. تغييرات رفتاري مي توانند موجب تغييرات فكري شوند. يادتان باشد اگر با همسرتان مهربانانه صحبت كنيد خشم و تدافع، بين شما كم مي شود و جوّ آرامتري فراهم مي آيد كه مي توانيد در آن جو آرام، مشكلات خود را به بحث بگذاريد و دل به حل آنها ببنديد. 3. نقش يك الگو را بازي كنيد و با همسرتان همان طور رفتار كنيد كه دوست داريد با شما رفتار شود، اگر مي خواهيد همسرتان محترمانه تر رفتار كند و صبورتر باشد و همكاري، عشق، حمايت و مهرباني بيشتري نشان دهد بايد در اكثر مواقع با او همين برخورد ها را داشته باشيد. با اين كار، احساس خوبي نسبت به خودتان در همسر خود ايجاد مي كنيد. 4. زوجين بايد در برخورد با رفتار ناشايست همسرشان صرفاً همان عمل را تقبيح نمايند نه كل وجود را. چون در اينصورت باعث تحريف شخصيت همسر و تضعيف عزت نفس او مي شود و مشكلاتي را در زندگي به بار مي آورد. 5. در مورد كارهاي خوب همسرتان اظهار نظر كنيد. مردان و زنان به يك اندازه نسبت به بازخوردهاي مثبت و تشويق، واكنش نشان مي دهند. اگر بطور مرتب رفتارهاي مسئولانه همسرتان را تشويق كنيد، او نيز رغبت بيشتري به برآورده كردن خواسته هايتان نشان مي دهد. 6. كلامي كه ما در ارتباط با ديگران به زبان مي آوريم، بسيار بيشتر از آنچه تصور مي كنيم داراي پيام و معنا هستند، حجم و آهنگ صدا، نوع نگاه كردن، وضعيت ايستادن و حتي نفس كشيدن ها، همگي به شنونده كمك مي كند تا كلمات ما را تفسير كند و پيام آنرا دريابد. بنابراين اگر چه ممكن است ناخود آگاه مراقب اين موارد در هنگام ارسال پيام خود نباشيم، اما بايد توجه داشته باشيم كه به هر حال شيوة دريافت و استنباط يك سخن دقيقاً به شيوة ابراز آن برمي گردد. از اين روست كه بسيار اتفاق مي افتد كه يك پيام به آساني، مغاير با منظور ما دريافت مي شود. گفتار فقط«7 الي 24» درصد از كل پيام ما را تشكيل مي دهد. 7. از وضعيت روحي همسرتان درك درستي داشته باشيد و متناسب با آن رفتار كنيد. همسراني كه روحيه همسرانشان را مي شناسند و مي دانند در وضعيت هاي مختلف روحي او، چگونه با او برخورد نمايند بدون شك زندگي موفقي خواهند داشت. وقتي همسر كسي خندان است، صدايش زنگ شادي دارد، حركاتش توأم با اعتماد است، همسر تيز بين بايد درك كند كه همسرش روز خوبي را در پي داشته است و موقعيت خوبي است جهت بحث و گفتگو و ...، برعكس وقتي احساس مي كنيد همسر شما از روحية خوبي برخوردار نيست روحية او را خراب تر نكنيد، از مشقت هاي زندگي نناليد، درخواست نكنيد، فشار وارد نياوريد و .... تا بدين ترتيب روابط شما آسيب نبيند. 8. در رابطة با برآوردن توقعات، آنچه مهم است چگونگي خواستن است. ما با عبارات و جملات متفاوتي مي توانيم يك موضوع را مطرح كنيم. بهترين و مؤثرترين روش اين است كه نحوة بيان ما، از لحن آمرانه و دستور به دور باشد و جمله ها، بياني گرم و زباني صميمي داشته باشد. در اينصورت، معمولاً طرف مقابل متقاعد مي گردد كه در صورت فراهم بودن شرائط، خواسته هاي ما را تحقق ببخشد. زنان و مردان به طور يكسان و همگون فكر نمي كنند، عمل نمي كنند واكنش نشان نمي دهند. لذا بايد اين خصيصه جنسيتي را در انتظار داشتن از همسرتان مد نظر داشته باشيد و از آنها توقعات غير واقعي و غير هماهنگ با جنس آنها نداشته باشيد. 9. گاهي انسان در زندگي خود با اين گلايه همسرش مواجه مي شود كه:«تو هيچ گاه به حرف من گوش نمي دهي»، يا«اگر گوش كرده بودي متوجه خواسته من شده بودي» و ..... آيا تا به حال به اين گلايه ها توجهي كرده ايد؟ گوش دادن يكي از دشوارترين رفتارهايي است كه انسان بدان احتياج دارد. پژوهشگران اثبات كرده اند كه 45% از زمان عمدة ارتباطي انسان به «گوش دادن» مي گذرد و بقيه، صرف«سخن گفتن»، «خواندن» و «نوشتن» مي شود. با اين وجود هنوز بسياري از انسانها «گوش دادن» را يك مهارت نمي دانند بلكه آنرا مساوي با«شنيدن» مي پندارند. در حاليكه «گوش دادن» عملي ارادي است كه نياز به دقت و توجه دارد اما «شنيدن» عملي غير ارادي است كه به دقت نياز ندارد. بنابراين مي توان يكي از لوازم زندگي مشترك شيرين را«هنر گوش دادن» دانست و فراگيري آن را ضروري. 10. از كاه، كوه نسازيد و مسايل را بزرگ نكنيد، بدايندكه در زندگي افراد خوش بين كاه و كوه هر دو وجود دارد ولي در زندگي افراد بدبين فقط كوه وجود دارد، زيرا آنها از هر كاه، كوهي مي سازند و در برابر آن اظهار عجز مي كنند. 11. بحران ها و مشكلات زندگي، محكِ لياقت و شايستگي شما به شمار مي آيند. سعي كنيد با عبور از اين بحرانها، لياقت، جدّيت و توان خود را به اثبات رسانيد. 12. از يك بُعد نگري بپرهيزيم. يك بُعد نگري عبارت است از«تمركز شديد و افراطي بر يك روي سكه» 13. به همسرتان اجازه دهيد بعضي مواقع با خودش تنها باشد.[2] 14. و .... ------------------------------ [1] . همسران، زندگي، الگوي بالندگي، احمد لقماني، چ 6، قم انتشارات عطر سعادت 1380، ص 18. [2] . اقتباش از سه كتاب: مردان زميني، زنان زميني، كنت ونينگ. ترجمة: مهرداد فيروز بخت، چ 1، تهران انتشارات شناخت، 1378، ص 20 تا 93. و: چگونه با تفاهم زندگي كنيم. حسن(قاسم) ملكي، چ 3، زنجان: انتشارات نيكان كتاب، 1383، ص 84 تا 113. و: همسران، زندگي، الگوي بالندگي، احمد لقماني، چ6، قم: انتشارات عطر سعادت، 1380. |
حیوانها احساس دارند به آنها احترام بگذاریم !
دیروز صحنه ای رو دیدم که به صحنه های سریالی پیوسته عمرم پیوست و باعث شد بیشتر به این جمله اعتقاد پیدا کنم که حیوانها احساس دارند یکی از فامیلهامون از حج واجب برگشته بود و بسات
قربانی گوسفند و اینها بود چند تا گوسفند آورده بودند و سرشون رو بریدند و پوستشون کندن فکر کنم 4 یا 5 تا گوسفند بودن در هر صورت یکی از آشناها یکم دیر رسیده بود اتفاقاً اون هم گوسفند گرفته بود گوسفنده رو که آوردن حیاط ،گوسفند یک نگاهی به اطراف کرد و یکم پریشان شد اول دلیل رم کردنشو نفهمیدیم بعد که یک جا بستیمش گوسفند شروع کرد به بع بع کردن سر بقیه خیلی شلوغ بود و از اونجایی که کسی از من خوشش نمیاد (چون زیاد توی جمع اهل حرف زدن نیستم و وقتی هم حرف میزنم گند میزنم!!) از قضا گوسفند رو دادن دست من . وقتی گوسفند منو دید دوباره شروع کرد به آه و ناله من دیگه داشت اعصابم خورد میشد ! به هر حال رفتم جلو که ساکتش کنم یک دفعه گوسفند اومد طرفم گفتم میخواد شاخم بزنه . ولی این چیزی که دارم میگم رو باور نمیکنین !! گوسفند سرش رو به کفشم مالید صداش وقتی بع بع میکرد میلرزید ! (پاهاشم میلرزید یکم ) مثل اینکه توی خشکی آب دیده باشه اصلاً مشخص نبود چشه ؟ که شروع کرد سرش رو به اشاره تکون دادن من اول توجه نکردم بعد یواش یواش متوجه شدم که داره اشاره میکنه دیدم داره به پوست تازه کنده شده گوسفندهای قبلی اشاره میکنه خیلی ترسیده بود !! داشت گریم میگرفت گوسفنده فهمیده بود !!!!!.................... یک بار همین صحنه برای یک اردک اتفاق افتاد و من دیدم که هر کی نزدیکشون میشد شروع میکردن به سر و صدا ! با فرق اینکه نر و ماده باهم بودن ! و البته این یکی خیلی جالبه : قسم میخورم این حرفهایی که میزنم راسته یک شب من ومادرم تازه از بیرون آمده بودیم که دیدیم از پشت بوم صدای میو میو میاد ! وقتی بالا رفتیم دیدیم چند تا بچه گربه بودن که مادرشون رفته بود و اونها رو اینجا ول کرده بود مادرم گفت گربه از ترس اینکه بچه هاش خورده بشن اونها رو آورده اینجا . اونها رو گرفتیم یک پاکت اوردیم که ارتفاعش زیاد بود توی پاکت یک ظرف آب گذاشتیم و 4 تا گربه رو توی اون گذاشتیم پاکت رو گذاشیتم تو پشت بوم منتها یه جای دیگه که نزدیک مواد غذایی نباشه ! به هر حال چند روز بعد دیدم اثری از بچه گربه ها نیست (هر روز بهشون سر میزدم !) ظاهراً مادره برده بودتشون ! گذشت و گذشت ...... تا اینکه یه روز یک گربه رو دیدم که مستقیم داره تو چشمام نگاه میکنه( باور کنین راست میگم !) فرم صورتش مثل این بود که داره میخنده و من این حس بهم دست داد که داره ازم تشکر میکنه .! اما ایندفعه : یک یاکریم رو دیدم که جفتش تو حیاط ما افتاده بود مثل اینکه بالش شکسته بود وقتی برش داشتم دائماً بال بال میزد سرش رو نوازش کردم و بوسیدم احساس کردم آروم شد گذاشتمش یه جای امن توی حیاط جفتش هر روز میمد تا شب پیشش میموند تا بلاخره بالش خوب شد و پرواز کرد هر از چند گاهی چند تا یاکریم میان خونمون و هو هو میکنن :) پس بدونیم که حیوانها احساس دارن به اونها و به حیوانیتشون احترام بزاریم |
دانلود کلیه مجلات فارسی با آپدیت هفتگی
دانلود کلیه مجلات فارسی با آپدیت هفتگی سلام به همه همه همه http://www.iranmv.com/Kambiz@/you/in...%2Fvpba_20.tvs از این به بعد تمام مجلات فارسی رو که میاد رو دکه روزنامه فروشیها رو براتون به صورت فایل PDF کم حجم واسه دانلود میزارم سعی میکنم تا جای ممکن مرتب این کارو هر هفته بکنم اگر خواب موندم شماها زحمتشو بکشید ...http://www.iranmv.com/Kambiz@/you/in...ba_ovtteva.tvs موفقیت ، سیب سبز ، زندگی ایده آل ، همشهری ، جنگ افزار ، اتفاق نو ، نسل برتر خودرو ، مجله سینمای امروز ، رایانه خبر ، اين مجله هايست كه براي شما دوستان قرار داده خواهد شد . |
مسجد شیخ زائد در ابوظبی
مسجد شیخ زائد در ابوظبی عمارت این مسجد در جهان بی نظیر است. مسجد ابوظبی به عنوان سومین مسجد بزرگ جهان، از معماری متناسب با تمدن اسلامی و رویکردهای هنری مدرن امروز برخوردار است. ساخت این مسجد از سال 1998 با هدف تعمیق فرهنگ، مفاهیم اسلامی و ارزشهای دینی آغاز شد. اطراف، داخل و حیاط این مسجد بسیار وسیع و گلدسته ها و قبه های اصلی بزرگ آن در جهان بی نظیر است. این مسجد دارای سه سالن اصلی برای نماز خواندن است. بر اساس کارشناسی های سازمان کنفرانس اسلامی و مرکز مطالعات تاریخ، هنر و فرهنگ اسلامی استانبور (ارسیکا)، قبه اصلی مسجد بزرگترین قبه در جهان به شمار می رود که ارتفاع آن 83 متر و قطر داخلی آن به بیش از 32 متر می رسد. این قبه ی هزار تنی از سوی هنرمندان مراکشی با کتابت آیات قرآنی تزئین شده است. تعداد قبه های این مسجد 57 قبه در اندازه های مختلف است. داخل، خارج و اطراف مسجد پوشیده از سنگ مرمر سفید و یا سبز است و داخل آن با هنر گچبری توسط هنرمندان و متخصصان این عرصه تزئین شده است. سالن این مسجد گنجایش 40 هزار نمازگزار را دارد و وجود 4 قبه در بخش خارجی صحن به ارتفاع 107 متر به آن زیبایی خاصی داده است. مساحت صحن به صورت کلی بیش از 17هزار متر مربع است که بزرگترین مساحت موجود در مساجد جهان اسلام را از آن خود کرده، این صحن از انواع سنگ مرمر، کاشیهای زیبا و رنگی فرش شده است. تعداد ستونهای داخل سالن اصلی نمازخانه 24 ستون است که سقف، قبه ها و گلدسته های سنگین را حمل می کند. اما تعداد ستونهای خارجی در صحن به هزار و 48 ستون می رسد که با سنگهای قیمتی و با نقش و نگارهایی از گل، شکوفه و گیاهان زیبا تزئین شده است و بخشهایی از آن از طلا پوشیده شده است. در بخش خارجی مسجد حوض های آبی تعبیه شده است که تصویر مسجد در آن منعکس می شود و سنگهای اطراف آن از سنگ مرمر سفید و سبز است که با بهره گیری از هنر هندی ها به صورت نخلهایی از آلومینیوم و طلا تزئین شده است. این مسجد 9 متر از سطح خیابان بالاتر است به گونه ای که مسجد از هر زاویه ای در هر فاصله و مسافتی خاص از اطراف قابل مشاهده است. به منظور ساخت و اجرای این طرح، امارات با بزرگترین شرکتهای تخصصی جهان به ویژه در صنعت کریستال سازی قراردادهایی امضا کرده بود. این مسجد توسط بزرگ ترین فرش جهان، با ابعادی حدود 6000 مترمربع که توسط هنرمندان و بافندگان ایرانی بافته شده است، مفروش شده است. همچنین بزرگ ترین چلچراغ (Chandelier) جهان که توسط کشور آلمان ساخته شده است در این مسجد نصب گردیده است. |
تعداد شاخه گل ها نشانه چیست؟
تعداد شاخه گل ها نشانه چیست؟
گل ها به دلیل تنوع نامحدودشان در هر شرایطی معانی ویژه و خاصی داشته و تاثیر جاودانه ای بر هدیه شوندگان خود دارند. آگاهی از معانی رنگ گل ها، تعداد شاخه های گل در یک دسته و غیره می تواند ما را در اهدای درست و افزایش تاثیرگذاری آنها یاری دهد. فراموش نکنید که لازم نیست حتما منتظر موقعیت و اتفاق خاصی برای هدیه گل به کسانی که دوستشان دارید باشید، در حقیقت گل هدیه ایست که اگر به صورت غیر منتظره تقدیم شود ارزش بیشتری دارد. معنی تعداد شاخه گل ها بصورت کلی: در یک دسته ۱ شاخه گل: نشانه توجه یک فرد به طرف مقابل ۳ شاخه گل: نشانه احترام به طرف مقابل ۵ شاخه گل:نشانه علاقه و محبت به طرف مقابل ۷ شاخه گل: نشانه عشق معنی تعداد شاخه گل های رز در یک دسته ۱ شاخه رز: یک احساس عاشقانه فقط برای تو ۳ شاخه رز: دوستت دارم ۵ شاخه رز: بی نهایت دوستت دارم ۱۲ شاخه رز: عشق ما به یک عشق دو طرفه تبدیل شده است ۳۶ شاخه رز: احساس وابستگی رمانتیک ۹۹ شاخه رز: عشق من برای تو جاودانه و تا ابد می باشد ۳۶۵ شاخه رز: هر روز سال به تو می اندیشم و دوستت دارم همچنین ۱۰ شاخه گل لاله عموما به نشانه یک عشق بی نظیر بکار برده می شود. معنی رنگ رزها : رز قرمز: رز قرمز کم رنگ به نشانه «دوستت دارم» می باشد و رز قرمز پر رنگ به معنی زیبایی بی انتهاست. رز زرد: امروزه رز زرد به معنی شادی و خوشحالی می باشد ولی در گذشته رز زرد معنی کاهش میزان علاقه و وفاداری را داشت. رز سفید: رز سفید به معنی عشق روحانی و پاک است و در دسته گل عروس به معنی احساس عاشقانه شادی آور می باشد. رز ارغوانی: این رز به معنی تمایل و اشتیاق فرد به طرف مقابل است و رز نارنجی : به معنی «من فریفته و دلباخته تو هستم» می باشد. رز معطر: بدین معنی است که عشق در نگاه اول بوجود آمده است. رز صورتی: رز صورتی کم رنگ به معنی تحسین، ستایش، وقار و شایستگی و زیبایی می باشد و رز صورتی پر رنگ به معنی تشکر از طرف مقابل است. به طور کلی تمام رزهای کم رنگ به معنی دوستی با طرف مقابل می باشند. ترکیب رنگ های مختلف رز در یک دسته گل ترکیب رز زرد و قرمز در یک دسته گل به معنی «تبریک» در هر مناسبتی می باشد. ترکیب رز زرد و نارنجی در یک دسته گل به معنی علاقه زیاد به طرف مقابل است. ترکیب رز قرمز و سفید به معنی یگانگی و اتحاد با طرف مقابل می باشد. |
روبان های رنگی و معانی رایج آنها
روبان های رنگی و معانی رایج آنها |
رویای دلخواه خود را ببینید
رویای دلخواه خود را ببینید
http://www.persianv.com/yad/khabar/images22121.jpeg یاد گرفتن اینکه چطور رویاهایمان را کنترل کنیم، بخش بسیار مهمی از رویای شفاف است. تشخیص اینکه دقیقاً چه زمانی کافی نیست باید با قوانین دنیای خواب و رویا آشنا شویم.شما می توانید بااستفاده از تکنیک های خاص یادبگیرید که چطور در واقعیت مجازی دنیای خواب هر کاری را انجام دهید. پس بدون معطلی بیشتر، اجازه بدهید نگاهی به بعضی از متداولترین موضوعات خوب بپردازیم. رویای پرواز اکثر افراد وقتی یاد می گیرند که رویای شفاف داشته باشند، به سراغ رویای پرواز می روند. این یک آرزوی متداول است و مطمئنم که همه آنها که اصول رویای شفاف را یاد گرفته اند، یکبار هم که شده این رویا را دیده اند. اما، کنترل خواب پرواز همیشه هم آسان نیست. پرواز کردن در زندگی عادی امری عادی نیست به همین خاطر وقتی سعی می کنید خواب پرواز ببینید، ذهن خودآگاه شما در باور آن کمی مشکل خواهد داشت. ممکن است متوجه شوید که خیلی بالا رفته اید یا خودتان را متقاعد کنید که حتماً پایین می افتید. این مشکل فیزیکی نیست، مشکلی ذهنی است. به فیلم ماتریکس فکر کنید، وقتی که مورفوس از نئو می پرسد که چطور در جنگ واقعیت مجازی او را می زند. آیا به خاطر این بود که در دنیای شبیه سازی شده، قوی تر، سریع تر یا شایسته تر بود؟ خیر. به خاطر این بود که واقعاً باور داشت که بهتر است. در رویای شفاف هم وضع به همین صورت است. برای پروراندن این باور و دیدن یک رویای پرواز عالی، باید کم کم از پریدن های کوتاهتر شروع کنید و بعد تدریجاً به خودتان اجازه دهید که بالاتر بروید. باید همیشه یادتان باشد که این یک رویاست و هیچ آسیبی نخواهید دید. با تمرین خیلی زود می توانید مثل سوپرمن بالاتر از ابرها و روی شهر پرواز کنید. اگر می خواهید می توانید از کمک پرواز هم استفاده کنید. این کمک می تواند هر چیزی مثل بال های خیلی بزرگ یا یک جت یکنفره باشد، یا حتی نشستن روی یک اژدهای بالدار. تغییر صحنه در رویا ایجاد تغییر صحنه در خواب در جلوی چشمانتان کار دشواری است. دلیل اصلی آن این است که خودتان انتظار آن تغییر را ندارید. البته، وقتی صحبت از یاد گرفتن کنترل رویاها به میان می آید، همیشه راهی وجود دارد. تحقیقات مربوط به خواب های شفاف راه های مختلفی را برای تغییر صحنه در خواب های آگاهانه کشف کرده است. من یکبار می خواستم در خواب چیزی بخورم اما در وسط یک مزرعه بودم. به خاطر همین یک کمی جادو و جنبل در خوابم راه انداختم. تجسم کردم که یک رستوران پشت سرم است و وقتی یک ثانیه بعد سرم را برگرداندن، آن رستوران همانجا بود. بعد داخل شدم و یک غذای خیلی خوشمزه سفارش دادم. گاهی اوقات یک در جادویی پیدا می کنم و پشت آن می ایستم. مقصدم را پشت در تجسم می کنم. اینکار را می توانید با آینه هم انجام دهید. آینه ها هم معمولاً به مکان های دیگری راه دارند و راهی برای تغییر واقعیت به حساب می آیند. مهمترین چیز این است که واقعاً باور داشته باشید که صحنه می تواند عوض شود. درغیراینصورت با ذهن خودآگاهتان وارد جنگ منطقی خواهید شد. عادت کنید که هر از گاهی به خودتان بگویید که "این یک رویا است" و خیلی زود یاد می گیرید که هر چیزی در رویا ممکن است. سفر در زمان این یک راه خیلی ساده برای یادگرفتن کنترل رویاست. تا بالاتر از ابرها پرواز کنید تا جاییکه که دیگر زمین دیده نشود. زمان و مکانی را که می خواهید به آن بروید تجسم کنید و بعد دوباره به سمت زمین پایین بروید. یا وارد ماشین زمان شوید، همه دکمه ها را فشار دهید و همه اهرم ها را بچرخانید و خودتان را متقاعد کنید که دارید در زمان سفر می کنید و بعد دوباره از ماشین زمین بیرون بروید. هر دو این روشها را می توانید برای تغییر صحنه و رفتن به یک مکان دیگر هم استفاده کنید. پیدا کردن اشیاء رویایی تحقیقات مربوط به خواب و رویا راه های بسیار زیادی را برای پیدا کردن اشیاء جدید در رویا پیدا کرده اند. کلید کار تجسم است. اشیاء نمی توانند جلوی چشمتان شکل بگیرند اما می توانید به دور و اطراف نگاه کنید و اشیائی پیدا کنید که قبلاً آنجا نبوده اند. می توانید اشیائی را در جیبتان، پشت سرتان، زیر یک تکه سنگ، در کشو کمد، پشت درخت، در یک جعبه و ... پیدا کنید. باید راهی را پیدا کنید که بیشتر به دردتان بخورد. حرف زدن با ذهن ناخودآگاه وقتی بدانید که چطور می توانید یک رویای شفاف ببینید، به ذهن ناخودآگاهتان هم دسترسی آسانتری خواهید داشت. می توانید مستقیماً با آن ارتباط برقرار کنید و بینش عمیق تری نسبت به خود و درک خود از دنیا پیدا کنید. وقتی اینگونه خواب دیدن را یاد گرفتید، ساده ترین راه برای ارتباط برقرار کردن با ذهن ناخودآگاهتان این است که به آن جسمیت دهید. یک شخصیت رویایی بسازید (انسان یا حیوان) که از حرف زدن با او لذت می برید و بعد از او سوالات واضح و آشکار بپرسید. از خیلی پاسخهایی که خواهید شنید مطمئناً متعجب خواهید شد. "خواب دیدن به همه ما این امکان را می دهد که با آرامش و اطمینان هر شب از زندگیمان دیوانگی را تجربه کنیم." –ویلیام دیمنت تحقیقات مربوط به رویاهای شفاف همانطور که می بینید یادگرفتن کنترل رویاها درست مثل حرف زدن به زبان ذهن ناخودآگاهتان است که البته همیشه ترجمه دقیقی برای آن وجود ندارد. خیلی از کارهای فوق العاده و غیرممکن در رویا قابل قبول اند درحالیکه خیلی کارهای منطقی ممکن است از شما فرار کنند. این هدف شماست که قوانین آن را کشف کنید و راه های جدید برای کنترل رویاهایتان پیدا کنید. |
لحظه ها در زندگي ...
|
قدرت و صلابت يك مرد / زيبايي يك زن ...
The strength of a man
قدرت و صلابت یك مرد The strength of a man isn't seen in the width of his shoulders It is seen in the width of his arms that encircle you قدرت و صلابت یه مرد در پهن بودن شونه هاش نیست بلکه در این هست که چقدر میتونی به اون تکیه کنی و اون میتونه تو رو حمایت کنه The strength of a man isn't in the deep tone of his voice It is in the gentle words he whispers قدرت و صلابت یه مرد این نیست که چقدر بتونه صداش رو بلند کنه بلکه در اینه که چه جملات ملایمی رو میتونه تو گوشات زمزمه کنه The strength of a man isn't how many buddies he has It is how good a buddy he is with his kids قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چند تا رفیق داره بلکه در این هست که چقدر با فرزندان خودش رفیق هست The strength of a man isn't in how respected he is at work It is in how respected he is at home قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چه قدر در محیط کار قابل احترام هست بلکه در این هست که چقدر در منزل مورد احترام هست The strength of a man isn't in how hard he hits It is in how tender he touches قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چقدر دست بزن داره بلکه به این هست که چه دست نوازشگری میتونه داشته باشه The strength of a man isn't how many women he's Loved by It is in can he be true to one woman قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چند تا زن عاشقشن بلکه به این هست تنها عشق واقعی یه زن باشه The strength of a man isn't in the weight he can lift It is in the burdens he can understand and overcome قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چه وزنه سنگینی رو میتونه بلند کنه بلکه بستگی به مسائل و مشکلاتی داره که از پس حل اونا بر بیاد Beauty of a Woman زیبایی یك زن The beauty of a woman Is not in the clothes she wears... The figure she carries Or the way she combs her hair زیبایی یه زن به لباسهایی که پوشیده... ژستی که گرفته و یا مدل مویی که واسه خودش ساخته نیست The beauty of a woman must be seen from her eyes Because that is the doorway to her heart, The place where love resides زیبایی یه زن باید از چشماش دیده بشه به خاطر این که چشماش دروازه ی قلبش هستند، جایی که منزلگه عشق میتونه باشه The beauty of a woman Is not in a facial mole But true beauty in a woman is reflected in her soul |
زندگی را نخواهیم فهمید اگر...
|
دوست معمولی و دوست معمولی
|
زندگی مثل چای است
|
پیشنهاداتی ساده و عجیب برای تقویت حافظه
پیشنهاداتی ساده و عجیب برای تقویت حافظه به گزارش مهر، محققان در مرکز پزشکی اختلالات حافظه در بوستون می گویند فراموش کردن یکی از نشانه های درگیری های ذهنی فراوان در زندگی روزمره انسانها است. اگر به یاد ندارید عینک خود را کجا گذاشته اید، یا نام هم کلاسی جدیدتان کلا از ذهن شما پاک شده، نشانه های مشغولیت شدید روزمره است که باعث می شود از میزان توجه فرد نسبت به موارد کم اهمیت کاسته شود. به این شکل زمانی که توجه کافی وجود نداشته باشد حافظه هایی که شکل می گیرند چندان قدرتمند نبوده و فرد برای احیا یا به یاد آوردن آنچه مثلا به خاطر سپرده دچار مشکل خواهد شد. کلید حل این مشکل متناسب نگه داشتن حافظه است. به گفته "هری لوراین" نویسنده کتاب "حافظه نامحدود: اسراری ساده برای جوان نگاه داشتن ذهن" ما بدن خود را تمرین می دهیم تا متناسب نگه داریم اما اگر در بدنی سالم توانایی های ذهنی مناسب وجود نداشته باشد، تمامی زحمات به باد رفته است. شیوه های زیادی برای به یاد سپردن موارد عادی روزمره وجود دارد، می توان آنها را یادداشت کرد، یا به لیستهای برنامه ریزی ابزارهای الکترونیکی مانند بلک بری یا آی-پد سپرد، اما در صورتی که دسترسی به این تجهیزات الکترونیکی و غیر الکترونیکی وجود نداشته باشد و یا در صورتی که فردی بخواهد بدون وابستگی به این تجهیزات، ذهن خود را قوی کند می تواند از راه حلهایی که توسط متخصصان حافظه پیشنهاد شده اند استفاده کند: به یاد سپردن نامها توجه کنید: زمانی که به فردی معرفی می شوید کاملا به نامش توجه کنید. سپس برای بهتر به یاد سپردن آن حروف نام را در ذهنتان تصور کرده و سعی کنید نشانه ای شخصی برای نام بیابید تا اسم در ذهنتان قفل شود. چندین بار استفاده از نام طی گفتگو با فرد می تواند در حفظ آن در خاطر شما بسیار موثر باشد. اسم را مصور کنید: برای به خاطر سپردن نامهای فامیلی پیچیده و دشوار باید برای آنها مفهومی درست کرده و آن را در ذهنتان به تصویر بکشید. سپس یک ویژگی در صورت فرد انتخاب کرده و آن را به تصویر ذهنی وصل کنید. هرچه ترکیب به دست آمده عجیب تر باشد، بیشتر به یاد شما خواهد ماند. میان نامها و مفاهیم ارتباط به یاد ماندنی خلق کنید: برخی نامها یادآور اسامی خاصی مانند نام کوه ها و یا مرتبط با مشاغلی خاص مانند ساختمان سازی هستند. برای مثال اگر بخواهید نام فردی که رئیس یک شرکت معماری است را به یاد بسپارید، تصویر وی را در برابر ساختمانی بزرگ تصور کرده و به یاد بسپارید. کمی تقلب کنید: می توانید پیشنهاداتی مانند آنچه خواندید را با کمی تقلب تکمیل کنید. برای مثال اگر در جلسه ای کارت ویزیت فردی را دریافت کردید، یادداشت کوچکی از ویژگی های وی بر پشت کارت بنویسید، مثلا عینک قرمز به چشم داشت و در خیابان X زندگی می کرد تا در صورت نیاز بتوانید وی را به راحتی به یاد آورید. به یاد سپردن موقعیت وسایل کارهای خود را به خود اعلام کنید: به آنچه انجام می دهید توجه کنید، به خود یادآوری کنید "من کلیدها را در جیب کت گذاشتم" تا به این شکل حافظه ای شفاف از عملکرد خود داشته باشید. خود را عادت دهید: خود را به قرار دادن وسایلی که در طول روز به آنها نیاز دارید در جاهایی خاص و تعیین شده عادت دهید. به یاد سپردن کارها برای به خاطر سپردن غیر عادی باشید: برای به خاطر سپردن کاری یک یادآور فیزیکی غیر عادی خلق کنید. مثلا برای به خاطر آوردن اینکه باید قبضهایی که روی میز گذاشته اید را پرداخت کنید، جسم نامربوطی مانند یک میوه را بر روی آنها قرار دهید تا با دیدن غیر منتظره یک میوه توجهتان به قبضها جلب شود. لیست خرید خود را تبدیل به آواز کنید: برای به یاد سپردن مواردی مانند لیست خرید، شماره تلفن و یا لیست کارهای روزانه آنها را با یکی از آهنگهای مورد علاقه خود انطباق دهید و آن را بخوانید. از میانبرهای حفظ کردنی استفاده کنید: برای به خاطر سپردن نامها، کارها یا لیستها می توانید حروف اول هر کلمه از آنها را سر هم کرده و یک کلمه خلق کنید و آن را به خاطر بسپارید. از بدن خود استفاده کنید: اگر کاغذ یا قلم برای یادداشت کردن ندارید، از اعضای بدن خود برای به خاطر سپردن چیزی مثلا لیستی از اقلام استفاده کنید. برای مثال اگر باید چسب، کلم بروکلی، مرغ، انگور و خمیردندان بخرید تصور کنید که پاهایتان در چسب گیرکرده، برگهای بروکلی از جیب شلوارتان بیرون زده، مرغی در حال نوک زدن به شکم شماست، خوشه ای انگور از گردنتان آویزان شده و دهانتان پر از خمیر دندان است. از اتاقهای خانه هم استفاده کنید: در شیوه بالا می توانید ساختمان محل کار یا منزل خود را جایگزین بدن خود کرده و هر یک از اقلام خرید را به یکی از وسایل درون اتاقها یا خود اتاقها ربط دهید. به یاد سپردن ارقام هر عدد را به یک شکل ربط دهید: برای هر عدد در ذهن خود شکلی تصور کنید. دایره برای 0، خودکار برای 1، قو برای 2، دستبند برای 3، قایق بادبانی برای 4، قطعه ای پازل برای 5، پیپ برای 6، بومرنگ برای 7، آدم برفی برای 8 و راکت تنیس برای 9. به این شکل برای به خاطر سپردن کد رمز کارت بانکی خود تصور کنید که سوار بر قایق بادبانی (4) هستید که یک قو (2) به شما حمله می کند و شما با یک راکت تنیس (9) به آن ضربه می زنید! برای اعداد هم قافیه بیابید: سعی کنید واژه هایی بیابید که با اعداد هم قافیه باشند و سپس با استفاده از این واژه ها داستانی بسازید. از حروف الفبا استفاده کنید: زمانی که نام فیلم یا کتابی را فراموش کرده اید، حروف الفبا را به ترتیب بگویید. زمانی که به حرف مشابه آغاز کننده نام فیلم برسید، نام به یادتان خواهد آمد. بخوانید، بنویسید، بگویید، بشنوید: برای به خاطر سپردن مطلبی به ویژه مباحث درسی یادداشتهای خود را بخوانید، سپس آنها را تایپ کنید، بعد آنها را بلند خوانده و صدای خود را ضبط کنید و چندین بار صدای ضبط شده خود را گوش دهید. از رنگها استفاده کنید: از رنگها در بخشهای مختلف یادداشتهای خود استفاده کنید تا آنها را به همراه نام رنگها به یاد آورید. |
رفتارهای جنسی ناسالم و پرخطر كدامند؟
رفتارهای جنسی ناسالم و پرخطر كدامند؟ یکی از معضلات کنونی جامعه عدم اطلاع کافی نوجوانان و جوانان ما از رفتارهای پر خطر جنسی است و متاسفانه این عدم آگاهی سبب میشود تا این امیدان آینده نسلی بیمار و ناسالم از لحاظ روحی و جسمی باشند و متعاقب آن مشکلات اقتصادی و اجتماعی جبران ناپذیری به پیکر خانواده و جامعه وارد آید. لذا پیشگیری از این معضلات با آموزش صحیح و اطلاع رسانی به موقع، میتواند به عنوان عاملی نجات بخش، سبب کاهش چشمگیر این مشکلات گردد. ابتدا باید ببینیم رفتار جنسی ناسالم و پرخطر چیست؟ http://www.salijoon.ws/mail/890414/1.jpg رفتار جنسی ناسالم (Unsafe***) هر گونه تماس جنسی را میگویند كه در آن فرد از سلامت خود یا شریك جنسی خود آگاه نباشد. مشكل از این جا ناشی میشود كه آگاهی از سلامت خود یا دیگران به راحتی امكانپذیر نیست. بعنوان مثال؛ در حدود ۹۰ درصد افراد HIV مثبت از آلوده بودن خودشان اطلاعی ندارند. از طرف دیگر؛ منفی بودن آزمایشات تشخیصی در ابتدای آلودگی با HIV نمیتواند دلیل سالم بودن فرد باشد زیرا نتیجه این آزمایشات در اوایل دوره آلودگی معمولاً منفی میباشد. پس چاره چیست؟برای آگاهی از سلامت افراد باید به رفتارهای آنها توجه كرد. اگر فردی از رفتارهای پرخطر آگاهی داشته باشد بهتر میتواند در خصوص سلامت خود یا شریك جنسی خود قضاوت كند. داشتن رفتارهای پرخطر احتمال آلودگی به HIV و سایر عفونتهایآمیزشی را بیشتر میكند. رفتارهای جنسی پرخطر كدامند؟ رفتارهای حنسی پرخطر عبارتند از: • داشتن شركای جنسی متعدد • تماسهای جنسی نامعمول (تماس مقعدی و دهانی) • متوسل شدن به خشونت در زمان تماس جنسی • مصرف الكل، مواد مخدر و یا روانگردان قبل از برقراری تماس جنسی • تماس جنسی محافظت نشده (عدم استفاده از كاندوم) بنابراین برای پیشگیری از HIV و ایدز در جامعه باید رفتارهای جنسی سالم را به افراد به ویژه نوجوانان و جوانان آموزش داد. مقاومت در برابر فشارهای جنسی فیزیكی والدین همواره به فرزندان خود به خصوص دختران سفارش میكنند تا از رفتن به مكانهای ناشناخته خودداری نمایند. امكان تجاوزات جنسی در این مكانها بسیار زیاد میباشد. والدین و جوانان باید همواره این نكات را مد نظر داشته باشند. طبق آمارهای ارائه شده از سوی دفتر آمار دادگاه جنایات ملی آمریكا در سال ۱۹۹۰ بیش از ۷۰۰۰۰ مورد تجاوز جنسی در آمریكا گزارش شده است. و این تنها ۵/۱ تعداد تجاوزات انجام شده میباشد یعنی در سال ۱۹۹۰ نزدیك به ۳۵۰۰۰۰ تجاوز جنسی در آمریكا به وقوع پیوسته است. بسیاری از تجاوزات جنسی خشونت آمیز در مورد دانشجویان دانشگاهی به انجام رسیده است كه تنها ۲۰% آنها توسط افراد غریبه صورت گرفته است. بسیاری از این تجاوزات در قرار ملاقاتهای گذاشته شده به انجام رسیده است. سالانه در سراسر دنیا هزاران و شاید هم میلیونها دانش آموز و دانشجوی دختر، قربانی تجاوزات جنسی پسران دانشجو و یا دانش آموز میشوند بسیاری از این افراد مدعی هستند كه آنها به علت تهدید و فشار فیزیكی مردان مجبور به قبول برقراری ارتباط جنسی شدهاند. روابط جنسی اجباری نمونه واضحی از تجاوز محسوب میشود و دختران و زنان همواره باید جوانب احتیاط را رعایت نمایند. زیرا گاهی اوقات هر چند كه یك متجاوز مقصر میباشد ولی قربانی نیز عاری از گناه نیست. مقاومت در برابر فشارهای جنسی كلامی فشارهای جنسی كلامی، اغوا نمودن به منظور قبول برقراری ارتباط جنسی توسط جنس مخالف میباشد و متاسفانه امروزه ما شاهد بسیاری از فشارهای جنسی كلامی و فیزیكی میباشیم. توجه به نكات زیر بسیار مهم ضروری است ۱) از صحبت نمودن با افراد غریبه و نا آشنا بپرهیزید. ۲) از رفتن به مجالسی كه شئون اخلاقی در آنها رعایت نمیشود بپرهیزید. ۳) با همكلاسیها و یا دوستانی كه به خوبی آنها را نمیشناسید قرار ملاقات خصوصی نگذارید. ۴) از پوشیدن لباسهای نامناسب بپرهیزید. 5) همواره به توصیه والدین و مسئولان مدارس و دانشگاهها توجه نمایید. برای اغوا نمودن شما برای برقراری روابط جنسی ممكن است از كلمات زیر استفاده شود: - اگر قبول نكنی٬ دیگر تو را دوست ندارم - اگر قبول نكنی٬ با فرد دیگری دوست خواهم شد - اگر قبول نكنی٬ سرد و بی روح هستی - اگر قبول نكنی٬ حتما دارای عیب و نقصی هستی و جملاتی از این قبیل که نباید فریب این قبیل حرفها را بخورید. 6) اگر چه روابط جنسی بخشی مهمی از زندگی است ولی رعایت عفت اخلاقی از واجبات میباشد. در صورت وقوع تجاوز جنسی چه باید کرد تجاوز جنسی زمانی است که فعالیت جنسی بدون رضایت فرد و به اجبار و زور صورت پذیرد. توجه داشته باشید، که در صورت تجاوز، این متجاوز است که مجرم است و فردی که به او تجاوز شده است چه از بعد حقوقی، چه از بعد شرعی و اجتماعی، مجرم و گناهکار نیست. بنابراین، کتمان موضوع از مسئولین بهداشتی، حقوقی و انتظامی به جز افزودن دامنه آسیب به شخص و نیز ادامه جرم متجاوز بدون دستگیری و مجازات فایدهای نخواهد داشت. در صورت وقوع تجاوز اقدامات زیر باید صورت گیرد: ۱. در اسرع وقت به متخصص زنان و زایمان و یا مرکز بهداشتی درمانی جهت دریافت دارو و آشنایی با روشهای اورژانس پیشگیری از بارداری مراجعه کنید همچنین ارائه نمونه برای تشخیص و درمان زودرس بیماریهای مقاربتی احتمالی و نیز نمونههای لازم مورد نیاز از نظر پزشکی قانونی برای شناسایی مجرم لازم است. همچنین پزشک درمانگر به منظور پیشگیری از ابتلا به برخی بیماریهای منتقله جنسی، برخی از آنتی بیوتیکهای لازم را تجویز مینماید، در صورت لزوم واکسیناسیون از نظر هپاتیت B را انجام میدهد و ادامه سیر درمان و ارجاعات لازم را پیگیری مینماید. روش اورژانسی پیشگیری از بارداری رایجترین روش پیشگیری بصورت اضطرای، مصرف قرصهای معمولی خوراکی ضدبارداری HD است که به نام «قرص صبح روز بعد» مشهور شدهاند. زمان و نحوه مصرف * بعد از مقاربتی که احتمال بارداری دارد، در اولین فرصت ۲ قرص خوراکی HD همراه با شیر یا آب زیاد بایستی مصرف شود. باید دقت کرد که قرص نوبت اول را در زمانی مصرف کرد که نوبت دوم را بتوان ۱۲ ساعت پس از آن مصرف کرد. مصرف نوبت اول را بیدلیل نباید به تأخیر انداخت، زیرا میزان تأثیر ممکن است با گذشت زمان کاهش یابد. نکته مهم اینست که اگر بیش از ۷۲ ساعت (۳ روز) از مقاربت گذشته باشد، استفاده از روش اضطراری توصیه نمیشود و بایستی در این موارد با پزشک مشورت کرد. ۱۲ ساعت پس از خوردن قرصهای نوبت اول، ۲ قرص HD دیگر بایستی خورده شود. * اگر فرد در طول دو ساعت پس از مصرف قرصها در نوبت اول یا دوم، دچار استفراغ شد، در اولین فرصت باید ۲ قرص دیگر HD مصرف کند. اگر این اتفاق بعد از خوردن قرصها در نوبت اول رخ دهد، قرصهای نوبت دوم کماکان باید ۱۲ ساعت بعد از نوبت اول مصرف شوند. تزریق یک آمپول ب ۶ بصورت عضلانی میتواند در کاهش تهوع مؤثر باشد. استفراغ اگر بیش از دو ساعت بعد از مصرف قرصها رخ دهد، اهمیتی ندارد زیرا دارو جذب شده است. هشدار عوارض جانبی قرصهای خوراکی اگر به روش اضطراری ذکر شده در بالا مصرف شوند، باعث عوارض جانبی موقت میشوند که رایجترین آنها تهوع است. گاهی ممکن است سردرد، سرگیجه، انقباض عضلات و یا نرمیسینهها نیز رخ دهد که البته همه عوارض جانبی گذرا بوده و معمولاً پس از ۲۴ رفع میشوند. پس از مصرف هیچ علامت فوری که نشان دهد قرصها اثر کرده یا نکردهاند، وجود ندارد و فقط قاعدگی بایستی به موقع و یا چند روز زودتر یا دیرتر رخ دهد. اگر شروع قاعدگی، بیش از یک هفته به تاخیر افتد و یا هر مورد خاص دیگی وجود داشته باشد، باید به پزشک مراجعه کرد. نکته مهم اینست که اگر بعد از مصرف قرصها، دوباره مقاربتی انجام شود که احتمال بارداری در آن وجود داشته باشد، آن قرصها از بارداری مجدد جلوگیری نمیکنند. این روش صد درصد مؤثر نیست، اما غالباً از بارداری جلوگیری میکند و تقریباً در ۹۸٪ موارد از حاملگی پیشگیری میکند. اگر چند بار از این روش استفاده شود، تأثیر آن کمتر شده و احتمال بارداری بیشتر میشود. منبع: pezeshk.us |
چگونه با گذشته و اشتباهاتتان کنار بیایید و از آنها بگذرید
برای فراموش کردن گذشته، باید با مرگ ها، طلاق، یا فقدان های مختلف کنار بیایید و در این مقاله توصیه هایی برای روبه رو شدن با شکست هایتان، خداحافظی کردن و گذشتن از آنها معرفی کنیم.
فراموش کردن گذشته تان، چه ترک یک رابطه اعتیاد آور باشد یا غم از دست دادن یکی از عزیزان، یکی از سخت ترین کارهاست. با اینکه ممکن است بدانید که این رابطه چقدر برایتان دردناک است و برای سلامتی خودتان هم که شده باید آن را کنار بگذارید، اما هنوز برای گفتن خداحافظ مشکل دارید. آسان نیست اما راه های عملی برای فراموش کردن گذشته تان وجود دارد. قبل از اینکه بخواهید از رابطه خود خداحافظی کنید، لازم است که با خاطرات و تجربیاتتان روبه رو شوید. اگر با اشتباهات خود دست و پنجه نرم می کنید، باید مسئولیت اعمالتان را بپذیرید. 6 قدم برای فراموش کردن گذشته 1. درمورد افکار و خاطراتتان بنویسید، نقاشی بکشید، و درموردشان حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به خاطراتتان احترام بگذارید. 2. با دور ریختن احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناکتان، آنها را فراموش کنید. خواهید دید که بعد از آن چقدر احساس آرامش می کنید. 3. درصورت امکان به عقب برگردید و با کسانیکه در آن خاطرات دخیل بوده اند حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به عقب برگردید. 4. احساسات واقعیتان را با کسی در میان بگذارید. اگر صلاح است به آنها اعتراف کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید احساساتتان را بروز دهید. اگر باید با اشتباهاتتان کنار بیایید، باید تقصیر یا گناهتان را گردن بگیرید. 5. معذرت خواهی کرده و طلب بخشش کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید آسیب پذیر باشید. 6. برای کنترل پرخوری ها، اعتیاد یا آسیب رساندن به خودتان به خاطر گذشته دردناکتان کمک بگیرید. برای فراموش کردن گذشته باید غرور را کنار بگذارید. فراموش کردن عزیزان، چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفته اید، چه فرزندتان باشد که فوت کرده، چه خواهر یا برادرتان باشد که از شما دور شده یا هر کس دیگری، بسیار مشکل است. فراموش کردن گذشته نیاز به تلاش و انرژی بسیار دارد. مطمئن باشید که بعد از این گذشته دردناک نه تنها می توانید به زندگیتان ادامه دهید بلکه عاقل تر، آرام تر، و متمرکز تر خواهید بود. فراموش کردن گذشته یعنی چه؟ فراموش کردن گذشته یعنی قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دستتان برنمی آید. درمواجهه با شکستتان شما هرچه از دستتان برمی آمده کرده اید. باید بدانید که تا جاییکه می توانسته اید خوب، مهربان و موثر بوده اید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئناً نمی توانستید کاری بیش از آن انجام دهید. پس باید گذشته را فراموش کنید. فراموش کردن گذشته یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن دوباره به آنچه که می توانستید یا باید انجام می دانید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خورده اید سعی کنید خودتان را ببخشید. فراموش کردن گذشته یعنی افکارتان را بشناسید. اگر می بینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشته تان فکر کنید. فراموش کردن گذشته یعنی به ذات زمان اعتماد کنید. زمان می گذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخم هایتان به مرور التیام می یابند و فقط جای آن بر جا می ماند. فراموش کردن گذشته یعنی ارتباطات جدید ایجاد کنید. لازم نیست که حتماً یک گروه دوست تازه پیدا کنید. می توانید یک دوستی جدید را با یکی از همکارانتان شروع کنید یا یکی از همسایه ها را برای شام به خانه تان دعوت کنید. اگر درمورد شکست هایتان با کسی حرف بزنید راحت تر می توانید با آنها کنار بیایید. فراموش کردن گذشته یعنی در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید. خیلی مهم است که دردها و ناراحتی هایتان را با دیگران قسمت کنید اما به همان اندازه مهم است که به زندگیدیگران هم علاقه نشان دهید. فراموش کردن گذشته یعنی یک دنیای تازه را تجربه کنید. شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا یک سرگرمی جدید پیدا کنید. برای فراموش کردن گذشته باید به دنبال جهت های تازه باشید. فراموش کردن گذشته یعنی زمانتان را در اختیار دیگران قرار دهید. فرصت های بیشمار تازه ای وجود دارد که به شما کمک می کند با گذشته تان خداحافظی کنید. از منطقه امنتان بیرون بیایید. وقتتان را با کسانی بگذرانید که شادتان می کنند و از بودن با آنها لذت می برید. وقت می خواهید یک رابطه را فراموش کنید باید به طور جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است که باز با آن فرد وقت بگذرانید یا باید همه چیز را به طور کل فراموش کنید. شاید هنوز عاشق او باشید یا از شما سوءاستفاده کرده باشد و در افکار و احساساتتان سردرگم شده باشید. ایجاد یک وقفه عاقلانه ترین راه ممکن است. از این طریق می توانید راحت تر فراموش کنید. |
توصیه هایی برای توازن بین کار و زندگی
توصیه هایی برای توازن بین کار و زندگی اولین بار در سال ۱۹۷۱ وین استس در کتاب خود این واژه را به کار برد. از آن پس، معنی این کلمه به وسیله اشخاصی که زندگی را بدون معنی می پنداشتند، سرمشق شده است. اما معتاد به پرکالری قابل سرزنش نیست. در حقیقت، در فرهنگ ما به شیوه های مختلف پرکاری تشویق شده است. شاید، زمان آن باشد که درباره کار بیماری فکری جدی بکنیم. هر چند که اغلب، این واژه به طور نامناسبی استفاده می شود تا یک فرد پر انرژی را توصیف کند که به کارش مقید می شود و محظوظ آن می شود، و در عین حال رابطه ای خوب با خانواده و همکاران خود دارد. بنابراین، چه می شود اگر از کار بیماری خود و فرد مورد علاقه خود مطمئن نباشید. با پاسخ به سئوالات زیر متوجه کار بیماری خود یا دیگران خواهید شد. ـ اگر شما کار نکنید، آیا دنیای شما از بین خواهد رفت؟ ـ آیا فکر می کنید تنها شما از عهده کارها برمی آیید؟ ـ آیا از پرکاری خسته و رنجور می شوید؟ ـ آیا اضافه کاری منجر به داشتن رابطه نامناسب با اطرافیان شما می شود؟ اگر پاسخ شما به بیشتر سئوالات بالا مثبت باشد، شما به گونه ای مبتلا به کار بیماری هستید. مثل همه اعتیادها، می توان کار بیماری را تحت کنترل در آورد. اولا، باید قدرت هیچ کاری نکردن را دوباره کشف کنید. جوانی خود را به یاد بیاورید. در آن زمان ساعت ها می نشستید و خود را سرگرم می ساختید. خوب، شاید الان هم باید چند لحظه ای بنشینید و استراحت کنید. کودکان هرگز نمی نشینند و کاری انجام نمی دهند، مگر اینکه خراب کاری کرده باشند. این دو مورد را می توان در بزرگسالی هم به کار گرفت، البته با کمی تغییر. من هرگز توصیه نمی کنم که ساعت ها بدون هدف بنشینید و روزن های پوست خود را بشمارید. بلکه توصیه می کنم که هر چند وقت یکبار استراحت داشته باشید. سپس، در هوای تازه بنشینید و از صدای پرندگان، بوی گل ها و شکوفه ها لذت ببرید. شاید این صحبت های کلیشه ای باشند اما واقعا انجام این کارها به انسان آرامشی خاص می بخشند. در آخر، ورزش کنید و گاهی ورزش های کششی را انجام بدهید. شایان ذکر است که بدن سالم، بدن خوشحال است. اما تناسب اندام فقط یک سوم هدف ذهن بدن و روح سالم است. سعی کنید توازنی بین کارهای خود برقرار سازید و به خودتان توجه داشته باشید. کار بیماران باید بپذیرند که پرکاری تلاشی است برای کنترل پیامد هر موقعیتی، که خیلی از مواقع خارج از کنترل هستند. در زندگی باید به چیزهایی که امکان دارند فکر کنیم، نه اینکه چیزهایی که می توان کنترل کرد، که به طور غیر حتم دور از دسترس هستند. |
24 نشانه خانواده خوشبخت
24 نشانه خانواده خوشبخت 2 – افراد به يکديگر اعتماد دارند و از اين اعتماد سوء استفاده نمي کنند و اعتماد را يکي از پايدارترين ويژگي هاي ازدواج موفق و خانواده موفق مي دانند. 3 – تا جايي که امکان دارد با هم هستند و در مهماني ها يا کارهاي مربوط به خانواده تنها نمي روند. آنها، همدلي، همکاري، همفکري، هماهنگي را بقاي خانواده خوشبخت مي دانند. 4 – با هم اتحاد دارند ؛ در مسائل مختلف با گفتگو و مشورت به تفاهم مي رسند و سعي مي کنند اگر سوء تفاهم به وجود آمد، آن را در درون خود بدون اينکه کسي بفهمد، حل کنند. 5 – به سليقه ها و عقايد يکديگر آگاه بوده، به آن احترام گذاشته و رعايـت مي کنند. 6 – نسبت به هم شرم مذموم ندارند ؛ يعني خواسته هاي طبيعي خودشان را بدون نگراني يا خشونت ابراز مي کنند. 7 – به حريم يکديگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمي روند. 8 – نگران سلامت روحي و جسمي يکديگر بوده و از هم مراقبت مي کنند، اگر چنانچه مشکلي به وجود آيد سعي وافر در حل مشکل دارند. 9 –بيشتر اوقات، لحظات خوشي را که با يکديگر بوده اند، مرور مي کنند . دنبال خاطرات تلخ نيستند . دوست دارند هميشه در خوشي، شادي و نشاط زندگي کنند. 10 – براي فاميل و همسايه هاي خود، اهميت قائل اند و پذيراي فاميل يکديگرند. 11 – از امور مالي يکديگر خبر دارند و چيزي را از همديگر پنهان نمي کنند، صرفه جويي و پس انداز کردن جزء برنامه هاي اقتصادي خانواده هاي خوشبخت است. 12 – براي رشد يکديگر تلاش کرده و زمينه پيشرفت خانواده را فراهم کنند. 13 – افراد، به هم افقي نگاه مي کنند نه عمودي ؛ يعني هيچ کس خود را برتر از ديگري و در مقام قدرت نمي بيند. ديکتاتوري، زور و قدرت طلبي حاکم نيست. 14 – همه اعضاي خانواده احساس برنده بودن، موفق بودن و اميد داشتن مي کنند و خودشان را در زندگي برنده مي دانند. 15 – در کنار هم، احساس امنيت و آرامش مي کنند نه ترس، اضطراب، تنش و يا درگيري. 16 – علاقه، عشق، محبت، صفا و يکدلي خود را نسبت به هم ابراز مي کنند، هم در رفتار و هم در گفتار. 17 – از يکديگر انتظار بيجا و توقع نامناسب ندارند. توقعي مناسب و در حد توان از همديگر دارند. 18 – اگر مشکلي پيش آيد به راه حل فکر مي کنند و به دنبال مقصر و گناهکار نمي گردند. دست به علت يابي و ريشه يابي آن مشکل مي زنند، و راه حل منطقي ارائه مي دهند. 19 – مرد، پيوسته به اين مسئله مي انديشد که چه کنم تا همسرم خوشحال باشد و راضي به زندگي باشد، و زن مي انديشد که چه کنم تا شوهرم راحت بوده و خوشحال باشد. 20 – زن و شوهر، به خاطر همديگر زندگي مي کنند ؛ اول خود بعد ديگران. زندگي آنها به خاطر بچه ها يا ترس از طلاق و حرف مردم نيست. 21 – زن و مرد، مي توانند هر روز به دنياي اختصاصي يکديگر نزديکتر شوند، کار به مسائل خصوصي و زندگي ديگران ندارند. 22 – با درخواست هاي يکديگر برخورد مثبت و منطقي دارند. 23 – زن و مرد در کنار يکديگر هستند نه رو در رو و رقيب يکديگر، آنها رفيق هم هستند و واکنش منفي از خود نشان نمي دهند. 24 – خانواده هاي خوشبخت، تلاش دارند که بچه هاي خوب و خوشبختي نيز به جامعه تحويل دهند. |
انديشه هاي بنيانگذار سوني
انديشه هاي بنيانگذار سوني «آكيو موريتا» (AKIO MORITA) در سال 1921 در شهرناگوياي ژاپن از خانواده اي مقتدر و متمول زاده شد. با آنكه پدرش انتظار داشت او به عنوان فرزند بزرگ خانواده پاي در راه او گذارد و تجارتخانه او را در حرفه صنايع نوشيدني اداره كند اما «آكيو» از همان كودكي به وسايل الكتريكي و صوتي علاقه مند بــــود و مي خواست بداند اشياء چگونه كار مي كنند. روياي او ساخت يك گرامافون الكتريكي بود. به همين دليل رشته فيزيك را در دانشگاه اوزاكا برگزيد. پس از فراغت از تحصيل و در بحبوحه جنگ جهاني دوم كه ژاپن درگير جنگ بود به عنوان افسر نيروي دريايي در دفتر فناوري، كار بـــرروي تكميل دستگاهها و سلاحهاي حرارت ياب و ادوات هدف گير شبانه را آغاز كرد. در همان جا بود كه با مهندس تيزهوشي به نام ماسارو ايبوكا ( MASARU IBUKA ) آشنا شد. ايبوكا نابغه اختراع بود و در همان زمان شركتي را به نــام «ابزار دقيق ژاپن» تاسيس كرده و آمپلي فاير نيرومندي ساخته بود كه مي توانست آشفتگي جريان مغناطيسي در عماق آب را براي زيردريائيها اندازه گيري كند. پس از بمباران اتمي ژاپن در سال 1945 و پايان يافتن جنگ، موريتا به شهر خود ناگويا برگشت و ايبوكا نيز با هفت كارمند خود كه از شركت قبلي به همراه آورده بود در ساختماني كهنه و خالي و نيمه ويرانه در توكيو شركت جديدي را تاسيس كرد. موريتا پس از مدت كوتاهي براي تدريس به توكيو آمد واطلاع يافت كه دوست و همكار او ايبوكا سلسله مقالاتي را در زمينه دستگاههاي الكتريكي در روزنامه معروف ژاپني «آساهي» مي نويسد و شركتي را تاسيس كرده است. او به ملاقات دوستش شتافت و تصميم گرفت به صورت نيمه وقت و پس از مدت كوتاهي تمام وقت به او بپيوندد و با همفكري يكديگر شركت جديد خود را تاسيس كند. ايبوكا 38 ساله و موريتا 25 ساله در سال 1946 شركت را با نام «شركت مهندسي مخابرات توكيو»( TOTSUKO ) با 500 دلار سرمايه (190.000 ين) و 20 نفر تاسيس كردند. محل فعاليت شركت طبقه سوم يك ساختمان نيمه مخروبه در منطقه منهدم شده اي قرار داشت كه تمامي ديوارهاي بتوني آن شكافهاي عميق برداشته بود. بدين ترتيب سنگ بناي شركت عظيم سوني به همت دو انسان سخت كوش با فعاليت تعمير راديو گذاشته شد. 12 سال بعد و پس از دستيابي به موفقيتهاي پي درپي در كار برروي محصولات الكتريكي و عرضه فرآورده هاي صوتي و تصويري نظير پلوپز برقي، ولت متر، بالش برقي، ضبط صوت، راديو، تلويزيون و ويدئو، شركت به نام «سوني» تغيير نام داد. موريتا در سال 1953 اولين سفر خود را به آمريكا و اروپا انجام داد و كمي بعد با فكر گسترش صادرات و كسب و كار سوني به ماوراء مرزهاي ژاپن و بويژه آمريكا، به همراه خانواده خود به نيويورك رفت و در سال 1960 شركت سوني آمريكا را تاسيس كرد. اولين راديوي ترانزيستوري جهان ( TR- 55) در سال1956 توسط شركت ساخته شد و سال بعد كوچكترين راديوي ترانزيستوري جيبي( TR- 63) با ابعاد32 ×71×112 ميليمتر و قيمت 13800 ين عرضه گرديد. البته اين راديو كمي بزرگتر از جيب معمولي پيراهن بود و لذا موريتا پيراهني با جيب بزرگتر براي خود تهيه كرده بود كه بتواند عنوان جيبي را براي آن اثبات كند قيمت صادراتي اين راديو39/95 دلار بود. اولين تلويزيون ترانزيستوري مدل 8 اينچي( TV 8-301) در سال 1959 و كوچكترين و سبك ترين تلويزيون ( TV 5-303) در سال 1962 و بالاخره تلويزيونهاي رنگي كروماترون در سال 1964 و ترنيترون در سال 1968 ساخته و عرضه گرديد. شمارش تعداد محصولاتي كه اين شركت از آغاز تاسيس تاكنون ابداع و به بشريت عرضه داشته مشكل است و علاوه بر مواردي كه برشمرده شد، ويدئو، ديسك فشرده، فلاپي ديسك، نوارهاي ويدئوئي بتاماكس، واكمن، تلويزيون دستي كوچك، پخش استريو، دوربينهاي فيلمبرداري 8 ميليمتري، دوربينهاي عكاسي و دهها اختراع ديگر را شامل مي شود. در مدت همكاري اين دو يار باوفا، ايبوكا انرژي خود را بر روي انجام تحقيقات فناوري و توسعه محصول متمركز كرد و موريتا دست به گسترش سوني در مناطق مختلف دنيا، جهاني سازي شركت و توجه به مسائل مالي، توسعه منابع انساني و ورود به دنياي نرم افزار زد. موريتا پيشتاز طرح ايده جهاني شدن شركتها بود و براي گسترش شركت خود به بسياري نقاط دنيا رفت وآمد مي كرد. او شناخته شده ترين ژاپني در آمريكاست كه جوايز متعددي را دريافت كرده است. توانايي او در مطالعه و شناخت دو فرهنگ شرقي و غربي و تركيب جنبه هاي خوب آن با يكديگر شگفت انگيز بود. موريتا در سال 1959 عنوان نايب رئيس سوني را داشت و در سال 1971 به رياست سوني رسيد و تا سال 1994 كه به عنوان رياست افتخاري سوني بازنشسته شد در سمتهاي مختلف رياست، مديريت عامل و رياست هيئت مديره فعاليت كرد. ايبوكا دوست و همكار او در بنيانگذاري شركت در سال 1997 درگذشت. چهارسال قبل از آن، موريتا به هنگام بازي تنيس دچار حمله قبلي شد و تا سال 1999 كه در 78 سالگي جهان را وداع گفت صندلي چرخدار سوار مي شد. موريتا مسير زندگاني و نظرات و افكار خود را در زمينه كسب و كار صنعت الكترونيك و فناوري برتر در كتابي به نام «ساخت ژاپن» در معرض استفاده همگان قرار داده است. همت والاي او و دوست و همكار و همراهش ايبوكا، از خاكسترهاي ويرانه هاي جنگ جهاني دوم، شركتي جهاني را پديد آورد كه رهبري بلامنازع اختراعات پي درپي و عرضه محصولات و وسايل الكترونيكي صوتي و تصويري و فناوري اطلاعات را در اختيار خود گرفت و در سال 2003 با 161100 نفر كارمند، فروش 62 ميليارد دلاري را به دست آورد. در چه خانواده اي متولد شديد؟ - هنگامي كه به عنوان اولين فرزند خانواده در سال 1921 متولد شدم امور تجاري از رونق خوبي برخوردار بود. ما خانواده ثروتمندي بوديم و در خانه بسيار بزرگ و بي حصاري در يكي از بهترين محله هاي مسكوني شهر ناگويا زندگي مي كرديم. خانواده من ديندار و پارسامنش بود و معمولاً در خانه مراسم مذهبي برگزار مي كرديم و سنتها در خانواده ما اهميت داشت. پدرتان چگونه آدمي بود و چه نقشي در تربيت شما ايفا كرد؟ - پدرم در تربيت من بسيار دست و دل باز بود. اما بااين همه من مسئوليتهاي پسر ارشد خانواده را به عهده داشتم و او مصمم بود كه به من امور بازرگاني را بياموزد تا از همان آغاز زندگي شروع به كار كنم. پدرم هميشه علاقه مند به فناوري جديد و وارداتي و محصولات خارجي بود. او با واردكردن ماشين هاي فورد، سرويس تاكسيراني را آغاز كرد. ما در خانه ماشين لباسشويي جنرال الكتريك و يخچال وستينگهاوس داشتيم. گرچه خانواده ما داراي برخي ويژگيهاي غربي بودند، با وجود اين نخستين تاثير نيرومند روي زندگي من از طرف عمويم بود كه پس از چهارسال زندگي در خارج از پاريس برگشته بود. چه درسهايي از زندگي خانوادگي آموختيد كه بعدها شما را در مديريت شركت ياري رساند؟ - پدرم عادت داشت بگويد كه تمام ثروت جهان نمي تواند به شخص آموزش و فرهنگ بدهد مگر اينكه شخص خود تصميم بگيرد كه بنشيند و سخت مطالعه و تحصيل كند. سخت كوشي، داشتن پشتكار و خوشبيني از جمله صفاتي هستند كه از اجدادم به من به ارث رسيده است. به من هشدار مي دادند كه در مورد تصميم گيريهاي خود و نيز درباره دستورهاي خود به ديگران بسيار دقيق باش و مسئوليت تمام كارها را به عهده بگير. به من آموختند كه سرزنش زيردستان و تقصير مشكلات را به گردن كسي انداختن و در واقع در صدد يافتن قرباني برآمدن بي فايده است. موضوع مناسب از ديدگاه انديشه ژاپني كه در خانه آموخته بودم عبارت بود از استفاده از انگيزه هاي مشترك با مردم در انجام كارهايي كه به سود هردو طرف است. متوجه شدم كه در كار با كارمندان خود هر مديري احتياج دارد خصوصياتي نظير صبروحوصله و درك و فهم را ترويج دهد. نمي توان حركتهاي خودخواهانه اي انجام داد يا زيردستان را به ديده تحقير نگريست. اين مفاهيم بودند كه در توسعه فلسفه مديريت مرا ياري رساندند و من براساس آن توانستم چه در گذشته و چه در حال حاضر به شركت خود خدمت كنم. با دنياي كسب و كار چگونه و از چه زماني آشنا شديد؟ - هنگامي كه در ده يازده سالگي بودم، پدرم براي اولين بار مرا به دفتر كارخانه خود برد و به من نشان داد كه شركت چگونه اداره مي شود. مجبور بودم در تمام مدت دراز و خسته كننده جلسه هيئت مديره در كنار پدرم بنشينم. در حالي كه هنوز در مدرسه ابتدايي بودم با گفت و شنودهايي كه درباره كارهاي تجاري شركت بود آشنا شده بودم. از آنجا كه پدر من رئيس شركت بود از مديران دعوت مي كرد كه براي دادن گزارشهاي لازم و برگزاري جلسات به خانه ما بيايند و اغلب اصرار داشت كه من هم در جلسات حضور داشته باشم و به دقت به آنچـــــه گفته مي شود گوش فرا دهم. اغلب مي گفتند كه تو از حالا رئيس شركت هستي، پسر ارشد خانواده هستي، اين را به خاطر داشته باش. علاقه مندي به وسايل الكتريكي چگونه در شما پديد آمد؟ - مادر من به موسيقي كلاسيك غربي بسيار علاقه مند بود و صفحات بسياري را براي گرامافون قديمي خود مي خريد. من براين باورم كه به خاطر مادرم بود كه در من علاقه به وسايل صوتي الكتريكي پديد آمد. پدرم عقيده داشت اگر كسي موسيقي را دوست دارد بايد به صداي خوب دسترسي داشته باشد. بنابراين، هنگامي كه نخستين گرامافون جديد به بازار آمد اولين نفر در منطقه ما بود كه براي خريد آن پول فراوان خرج كرد. صداي كاملاً متفاوت دستگاه جديد نسبت به دستگاه قديمي مكانيكي مرا گيج و متحير كرد. خود شما هم در آن دوران آيا وسوسه شديد كه دست به كار ساختن چيزي شويد؟ - من از اكتشاف جديد وسوسه شدم و سوالات بسياري در ذهنم پديد آمد. شروع به خريد كتابهايي درباره وسايل الكتريكي كردم. روياي من اين بود كه يك گرامافون الكتريكي بسازم و صداي خود را روي صفحه اي ضبط كنم. بالاخره به سختي موفق شدم به تنهايي يك گرامافون زمخت و يك راديو بسازم حتي توانستم صداي خود را روي صفحه اي ضبط كنم و سپس در گرامافون الكتريكي خود به آن گوش دهم. در دانشگاه چه رشته اي را براي تحصيل برگزيديد؟ - رشته علوم را انتخاب كردم و آن هم پايه ترين علوم يعني فيزيـك. مي خواستم بدانم كه چيزها چگونه كار مي كنند. پس از طي دوران تحصيل، عضو نيروي دريايي شدم كه به تحصيل در رشته فيزيك در دانشگاه ادامه بدهم. در سال 1945 به دليل شدت يافتن جنگ به دفتر فناوري نيروي دريايي اعزام شدم و در زمينه تكميل دستگاههاي هدايت حرارتي كار مي كردم. به هنگام بمباران اتمي چندسال داشتيد و به چه كاري مشغول بوديد؟ - بيست و چهارساله بودم كه خبر باورنكردني بمباران اتمي هيروشيما را شنيدم. آن موقع از دانشگاه اوزاكا فارغ التحصيل شده بودم و با گروهي از دانشمندان و مهندسان رشته هاي مختلف كار مي كردم كه مي كوشيدند سلاحهاي حرارت ياب و ادوات هدف گير شبانه را تكميل كنند. من خوف و وحشت بمباران ناگويا، زادگاهم را به چشم خود ديدم. در سال 1945 بسياري از شهرهاي عمده صنعتي ژاپن تبديل به سرزمين بايري شدند با تل سياهي از بقاياي خانه هاي سوخته. ديدن اين وضعيت چه احساس و واكنشي را در شما برانگيخت؟ - واكنش من نسبت به بمباران هيروشيما واكنش يك دانشمند بود. بمب اتمي نشان داد كه شكاف فناوري ميان ما و آمريكائيها بسيار عميق است. ما فكر مي كرديم فناوري ما بسيار خوب است. همين طور هم بود اما بايد هنوز خيلي سعي مي كرديم كه ايده هاي جديد فراواني را از جاهاي ديگر به دست آوريم. به عنوان يك جوان احساس كردم كه در آينده نقشي را بايد ايفا كنم اما نمي دانستم كه اين نقش چقدر بزرگ و مهم خواهد بود. چگونه با ايبوكا آشنا شديد؟ - يكي از پژوهشگران غيرنظامي در گروه ما، مهندسي بسيار تيز در زمينه الكتريسيته بود كه در آن زمان مديريت شركت خود «شركت ابزار دقيق ژاپن» را برعهده داشت و مقدر بود كه در زندگي من نفوذ بسيار زيادي داشته باشد. ماسارو ايبوكا مدت 13 سال مافوق من بود و اكنون مدتهاست دوست بسيار نزديك، همكار وشريك من است. و شركت سوني را با هم تاسيس كـــرده ايم. او در شركت خود آمپلي فاير نيرومندي اختراع كرده بود. او در شركت خود در ايالت ناگونا در حدود 1500 نفر را در استخدام خود داشت كه دستگاههاي كوچك مكانيكي مي ساختند كه فركانس رادار را كنترل مي كرد. اما ايبوكا از نظر شغلي چندان راضي به نظر نمي رسيد و به رئيس شركت خود گفت كه مي خواهد به توكيو باز گردد. ايبوكا كار آزمايشگاههاي مخابراتي را با هفت كارمند كه از كارخانه ناگويا با خود آورده بود در ساختماني كهنه و خالي در ميان ويراني و خرابي به جا مانده از بمباران شهر توكيو آغاز كرد. ايبوكا چه شخصيتي داشت كه شما جذب او شديد؟ - ايبوكا شخصي است كه داراي توانايي رهبري بزرگي است. او مردم را به خود جذب مي كند و آنان دوست دارند با او كاركنند. در واقع تاريخچه شركت ما سرگذشت گروهي از مردمي است كه سعي مي كنند ايبوكا را كمك كنند تا بتواند به روياهايش جامه عمل بپوشاند. او هرگز به مديريت فردي اعتقاد نداشت. نه تنهـــــا هوش و قريحه ابتكاري ايبوكا در زمينه هاي فناوري بلكه توانايي او در هدايت مهندسان جوان و جسور و تبديل آنان به مديران پخته اي كه به آنان امكان همكاري در فضايي را داد كه همه كس با آزادي مي توانست نظرات خود را بيان دارد همگان را به شدت تكان داد. منابع ايبوكا در مغز او قرار داشت. گروه كوچكي افسرده و دلتنگ از سوخته شدن انبار شركت، جلساتي را تشكيل مي دادند و هفته ها سعي مي كردند تا بررسي كنند كه اين شركت جديد چه كار سودآوري مي تواند انجام دهد. اولين محصولات اين شركت چه بود؟ - فكر ايبوكا اين بود كه چيز نويني بسازد. گروه بالاخره تصميم گرفتند روي دستگاه پلـوپز ساده اي كار كنند. گرچه مدل هاي آزمايشي بسياري ساختند اما هرگز طرح آن را تكميل نكردند. دستگاه مزبور ظرف چوبي ساده اي بود كه سيم مارپيچي شكل به ته آن وصل شده بود. كار پلوپز بستگي به رطوبت برنج داشت تا جريان برق را به كار اندازد و برنج را بپزد و جريان برق قبل از ته ديگ بستن و اتمام رطوبت برنج قطع شود. البته ايبوكا داراي فكر و انديشه ديگري بود: راديوهاي موج كوتاه كه با طرح او شما با يك رابط ساده، آداپتور موج كوتاه به راديوي استاندارد موجود وصل مي شد و آن را به موج كوتاه تبديل مي كرد. اين محصول نو، خواهان بسيار پيدا كرد و باعث بالارفتن اطمينان و اعتماد كارمندان شركت شد. پس از پايان جنگ به شهر خود ناگويا برگشتيد و از ايبوكا جدا شديد. چطور شد كه مجدداً به ايبوكا پيوستيد؟ - وقتي براي تدريس به توكيو آمدم به ملاقات او در محل كارش رفتم. تصميم گرفتم در شــــركت جديد ايبوكا به صورت محقق نيمه وقت نقشه ها و طرحهايي براي تشكيل شركت جديد خودمان كار كنم. وقتي براي تاسيس شركت جديد خود «شركت مهندسي مخابرات توكيو» منابع سرمايه گذاري خود را بررسي كرديم مجموعاً 500 دلار مي شد. در آن روزها براي گرفتن وام به پدرم متوسل مي شديم و بعد تصميم گرفتيم از سهام شركت به او بفروشيم. |
رازهایی از هدیه دادن گل
گل علاوه بر سمبل زیبایی، یکی از هدایایی است که نشان دهنده احساسات و عواطف انسان در شرایط مختلف است. هدیه دادن گل برای هدیه گیرنده احساس خوشایندی را به وجود می آورد که معمولا نشانه علاقه و صمیمیت هدیه دهنده محسوب می گردد و باعث زینت و شادابی محفل نیز می شود. بهترین استفاده ای که می توان از این هدیه شادی بخش نمودآن است که گل های مختلف را در معانی متفاوت به عزیزانمان و آن هایی که دوستشان داریم هدیه بدهیم. این کار موجب می شود تا موجی از شادمانی و احساس صمیمیت و رضایت در وجود آن ها به حرکت درآید و غم و اندوه و مشکلات را مورد هجوم قرار دهد، علاقه افزایش می یابد و محبت ها پایدارتر می شود. کاربرد گل در کشورهای مختلف در اغلب کشورهای اروپایی مرسوم است کسانی که به میهمانی شام دعوت می شوند برای تشکر از خانم میزبان چند شاخه گل به او هدیه دهند. در ژاپن هر گل معنای مختلفی دارد و در موارد مختلف مردم آن کشور از گل استفاده های فراوان می کنند. آن ها به پرورش گل علاقه زیادی دارند و در گل آرایی از استادان توانمند و برجسته ای برخوردارند. ژاپنی ها هرسال جشن گل برگزار می کنند و اغلب عشاق آن کشور باتوجه به این که هر گل معنا و مفهوم خاصی دارد احساس خود را با آن بیان می کنند و بانوان آن سرزمین هم برای نشان دادن درخواست و نظرات خود از گل هایی که به همان معنا هستند بهره می برند. در این کشور گل داودی نشانه طول عمر است و در مراسم بازنشستگی افراد یکدسته گل داودی به آن ها هدیه می دهند و به این ترتیب برای او زندگی طولانی آرزو می کنند. اهدای شکوفه گیلاس یادآور آن است که زندگی زودگذر است و نباید آن را سخت گرفت و موجب آزار و اذیت دیگران شد. البته یونانی ها اولین ملتی بودند که برای گل های مختلف معانی مشخصی تعریف کردند و در زندگی خصوصی و اجتماعی از آن استفاده نمودند. بعد از آن رومی ها از این روش استقبال کردند و سایر مردم جهان کم و بیش آن را پذیرفتند. در کشور ما هم گل ها کاربدهای مختلفی دارند و هر گل به عنوان نوعی نماد و نشان مشخص مورد استفاده قرار می گیرد. ایرانی ها معمولا از گل برای ابراز علاقه به جنس مخالف، جشن و میهمانی ها، تبریک به عروس و داماد، عیادت مریض، کسی که خانه جدید خریده است یا فرزندی به دنیا آورده استفاده می کنند. گل لاله در کشور ما طرفداران زیادی دارد و در رنگ های مختلف پرورش می یابد. جشنواره گل لاله پایان بهار هرسال باحضور اغلب طرفداران داخلی و خارجی برگزار می شود و عرضه آن در سطح کشور گسترش می یابد که با استقبال بی نظیر ایرانیان مواجه می شود. معنای گل ها معنای گل ها در ادوار مختلف متفاوت بوده است. مثلا گل رز که مورد علاقه اغلب افراد بوده است در دوره رنسانس سمبل شهادت و عشق آسمانی و بعد از آن نشانه آرامش، نعمت و صلح بوده است. این گل در مصر باستان نشانه تقوی و پاکدامنی و در عهد یونانی ها نشانی مقدس بوده و رومی ها آن را به عنوان سمبل فتح و پیروزی می شناخته اند. اما گل رز امروزه همه جا معنای عشق و زیبایی دارد. در اغلب کشورها گل ها از معانی یکسانی برخوردار شده اند که دانستن آن ها استفاده به موقع از معانی آن می تواند در بهبود ارتباط نقش موثری داشته باشد. گل بنفشه به معنی نجابت و کم رویی، اندیشه ناگفته ، پاکدامنی ، فروتنی گل شقایق: اختلاف گل سرخ: عشق و زیبایی رز سیاه : مرگ و تسلیت رز سفید : عشق مبارک و فرخنده رز کاملاً شکفته : تعهد و دوست داشتن دسته گل رز : قدردانی ترکیبی از گل رز سفید و سرخ : سازش، اتحاد سوسن: ملاحت و زیبایی سوسن سفید: دوشیزگی و پاکیدامنی خشخاش: تنبلی و سستی شکوفه پرتقال: علاقه به ازدواج سنبل: اندوه و تاسف شب بو: عشق در حال سیه روزی و بدبختی زنبق سفید: عفت و پاکدامنی کاملیای سفید : قابل ستایش و پرستیدنی کاملیای صورتی: در آرزوی رسیدن به یکدیگر کاملیای قرمز : عشق آتشین نیلوفر آبی : حقیقت آنتوریوم: عشق ، علاقه و محبت داوودی : تو دوست فوق العاده من هستی آفتابگردان : ستایش ، غرور و پرستش نرگس : غرور و خودبینی نرگس زرد : احترام اقاقیا : عشق پاک کاکتوس: پایداری و استقامت لاله : عاشق واقعی مریم : لذت بردن میخک : جواب مثبت به درخواست عشق قاصدک : وفاداری ، خوشبختی و صداقت نسترن : احساس همدلی و تقاضای دوست داشتن پامچال : بدون تو ادامه زندگی را نمی خواهم. یاسمن : شادی و دلپذیری رزماری : یادآوری خاطرات گذشته البته تعداد شاخه های دسته گل اهدایی هم معنای مختلفی دارد: یک شاخه گل: توجه سه شاخه گل: احترام پنج شاخه گل: علاقه و محبت هفت شاخه گل: عشق 10 شاخه گل لاله نشانه یک عشق بی نظیر و ماندگار می باشد. علاقه و توجه به گل تا اندازه ای اهمیت دارد که برخی ملت ها از گل به عنوان علامت کشور خود استفاده کرده اند. بلژیک: گل آزالیا انگلستان: رز رومانی: رز هلند: لاله کانادا: برگ افرا یونان: بنفشه چین: نرگس مصر: نیلوفرآبی ایران: گل سرخ مکزیک : کاکتوس لیتوانی: رو ژاپن:داودی هندوستان: نیلوفر اسپانیا: درخت انار لهستان: گل گندم پاراگوئه: شکوفه پرتقال |
۱۰ نکته برای پیشرفت شغلی
۱۰ نکته برای پیشرفت شغلی این روزها، کنترل آینده شغلیتان دست خودتان است و این شما هستید که باید مطمئن شوید، در مسیر مناسب در حال پیشرفت هستید. در زیر به ۱۰ استراتژی عالی و اثبات شده برای شروع اشاره می کنیم: ۱) با رئیستان صحبت کنید. بنشینید و گفتگویی رک و کاملاً جهت دار درمورد آینده خود در آن شرکت با رئیستان داشته باشید. تاکید کنید که می خواهید عملکرد کاریتان در راستای اهداف شرکت باشد. اهداف کاری خودتان را هم با او درمیان بگذارید. مطمئن باشید که رئیستان به این اعتماد به نفس و پختگی شما احترام خواهد گذاشت. ۲) بیشتر طلب کنید. برای کمک به بخش های دیگر شرکت یا تیم های دیگر داوطلب شوید یا خیلی ساده مسئولیت های بیشتری از رئیستان بخواهید. اینکار ارزش شما را در سازمان بالا می برد. درخواست کار بیشتر نشان دهنده علاقه شما به کمک به موفقیت شرکت است. ۳) برای عضویت در هیئت مدیره داوطلب شوید. اگر مسیر شغلیتان را روی چیزی فرای کاری که در موقعیت کنونی انجام می دهید، متمرکز کرده اید، به دنبال موقعیت هایی برای پیوستن به هیئت مدیره شرکت باشید که نشاندهنده علاقه و توجه شما به آن صنعت خاص است. ۴) مهارت های اجتماعی خود را تقویت کنید. مهارت های اجتماعی قوی نقش مهمی در کسب احترام رئیس و همکارانتان دارد. همچنین توجه افراد دیگر خارج از مجموعه را نیز به سمت شما جلب می کند که می تواند فرصت های جدیدی را در اختیارتان قرار دهد. سعی کنید رفتاری صمیمی و دوستانه داشته باشید. خوب به حرفهای دیگران گوش دهید و واضح و تاثیرگذار حرف بزنید. ۵) مبتکر باشید. هیچوقت از آوردن ایده های جدید نترسید. راه حل های خلاقانه برای مشکلات پیشنهاد دهید که باعث می شود هم خودتان و هم رئیستان مورد توجه قرار گیرید. ۶) یک مرشد پیدا کنید. سعی کنید روابط استاد و شاگردی در داخل یا خارج از شرکت پیدا کنید. تحقیقات جدید نشان داده است که چهار مورد از هر پنج مورد از ترفیع های کاری توسط یک مرشد که مقامی بالاتر در شرکت داشته انجام گرفته است. این افراد می توانند منبع بسیار خوبی از اطلاعات و راهنمایی هم برایتان باشند. ۷) فخرفروشی کنید. هنر ترفیع خود را یاد بگیرید. اگر دستاوردهای بزرگی داشته اید یا برنامه های موفقی را ایجاد کرده اید، حتماً بقیه را هم از آن مطلع کنید، مخصوصاً آنها که نقش موثری در شرکت دارند و می توانند به ترفیع کاری شما کمک کنند. بگذارید همه بفهمند که دنبال ترفیع هستید و می خواهید خودتان را یک پله بالاتر بکشید. ۸) پیوسته یاد بگیرید. یک راه اثبات شده برای پیشرفت در کارتان این است که به طور مداوم علم اندوزی کنید. باید با همه پیشرفت های روز دنیا در رابطه با شغلتان آشنا باشید و حتماً همه مهارت های جدید باید در رزومه کاریتان قید شود. ۹) شبکه شخصیتان را گسترش دهید و در سازمان های تخصصی عضو شوید و در کنفرانس های صنعتی شرکت کنید. هرچه تعداد افراد بیشتری از توانایی های شما مطلع شوند، شانس شما برای پیشنهادات جدید کاری بیشتر خواهد شد. ۱۰) اعتبار سازی کنید. در کار، اعتبار شما مهمترین . باارزش ترین چیز است. باید به قابل اطمینان بودن، متخصص بودن و داشتن قدرت همکاری معروف باشید. با حرفه ای لباس پوشیدن می توانید خودتان را به این هدف نزدیکتر کنید. با شرکت در کنفرانس ها و ارائه سخنرانی یا نوشتن مقالات نام خودتان را به همه بشناسانید. |
ابریشم میراث شاهزاده چین
2 هزار و 140 سال پیش شاهزاده خانمی از چین با یكی از پادشاهان آسیای میانه ازدواج کرد و تخم نوغان و بذر توت را زیر موهای ابریشمی و بلندش پنهان کرد و به خانه شوهر برد.
http://img.tebyan.net/big/1389/04/86...5415324833.jpg آن روزها خروج بذر توت و نوغان از چین ممنوع بود اما شاهزاده خانم آنها را با خود به سوغات آورد و از آن به بعد پرورش كرم ابریشم و كشت درخت توت از باغچه کوچک خانه شاهزاده آغاز شد و کم کم در کل ایران رواج پیدا کرد. شاید آن روز، شاهزاده چینی فکر نمی کرد با همین چند دانه بذر ایران تبدیل به كارخانه تولید پارچههای حریر و مخمل برای بازار جهانی شود!به این ترتیب حدود 2 هزار سال ابریشم خام از شرق وارد ایران میشد و پارچههای زری و مخمل، تولید و به غرب صادر میشد. این صنعت، یکی از پیشرفته ترین صنایع ایران بود که اقتصاد کشوری مثل ایران را پر رونق تر از همیشه می کرد. بیشترین كارگاههای ابریشمبافی در ایران، به ترتیب در شهرهای كاشان، یزد، اصفهان، هرات، تبریز، رشت و مشهد بودهاند كه امروز از آن همه كارگاه بافندگی، فقط 9 دستگاه زریبافی و 3 دستگاه مخملبافی در كارگاههای میراثفرهنگی كاشان و اصفهان و تهران و 20 دستگاه شعربافی در كوچهپسكوچههای كاشان باقی مانده كه همه بافندگان آنها هم بالای 70 سال دارند. قصه های کوتاه ابریشمین - فردوسی مخترع ابریشمبافی را جمشید میداند و میگوید: ز كتان و ابریشم و موی قز / قصب كرد پرمایه دیبا و خز... http://img.tebyan.net/big/1389/04/21...2148189157.jpg - با ارزشترین سوغاتی كه یك غربی میتوانسته با خود به كشورش ببرد تكهای از همین پارچهها بوده است؛ پارچه ابریشمی، پارچه ابریشم زربفت و مخمل ابریشمی. به طوری که هرودوت – مورخ یونانی – مینویسد: رومیان به خاطر زیبایی زربفتهای ایرانی همهساله مبالغ هنگفتی میپردازند. - در عصر صفوی فقط در كاشان 30 كارخانه در كار تهیه خلعتها و پارچههای گرانبها بودهاند و در آران فقط هزار نفر ابریشم میبافتهاند. تقریبا یكسوم مردم كاشان در سالهای نهچندان دور، شعرباف بودهاند. شعر به معنای مو است و به خاطر شباهت تارهای ابریشم به مو این اسم را رویش گذاشتهاند. در حقیقت شعربافی بعد از قالیبافی رایجترین حرفه در كاشان بوده است و هنوز كارگاههایی در محلات قدیم باقی مانده كه پیرمردها در آنها پشت دستگاههای شعربافی تارها را میبافند و هرچندبار كه شكل كار دستگاه را توضیح میدهند كمتر میفهمی؛ دستگاهی به ظرافت یك دستگاه پیانو و پیچیدگی دستگاه چاپ. به هر دستگاه شعربافی یا مخملبافی كارخانه میگفتند. مصرفكننده فعلی این پارچهها كردهای ایران و عراق هستند كه به عنوان سربند یا كمربند از آن استفاده میكنند. - داراییبافی نیز نوع دیگری از شعربافی است كه در لاتین به آن «ایكات» میگویند. از دارایی به عنوان پرده استفاده میشده و میگویند به خاطر رنگهای شفاف و تند قرمز و سبزش ضدحشره بوده است. http://img.tebyan.net/big/1389/04/13...3230239137.jpg - مخمل، نوعی پارچه ابریشمی پرزدار و نوع پیشرفتهتر و پركارتر آن، مخمل برجسته است كه از زری هم قیمتیتر است.استاد سیدخلیلالله یكی از چند مخملباف باقیمانده در ایران است كه در كارگاه میراث فرهنگی كاشان 2 دستگاه مخملبافی دارد؛ میگوید: «تا 60 سال پیش در همین محله «دروازه اصفهان» كاشان حدود 800كارگاه مخملبافی بود. من شاگرد محمدصادق بوستانی بودم و خارجیهایی كه میآیند اینجا، به من تعظیم میكنند؛ به من كه نه، به قدمت چندهزارساله مردم هنرپیشه ایران». http://img.tebyan.net/big/1389/04/23...1243192255.jpg - این هم عكسی است از استاد حبیبالله طریقی- استاد زریبافی- كه در سال 1309 به همراه شاگردانش از كاشان به تهران فراخوانده شده بودند. استاد طریقی در سال 1308 شمسی برای رضاشاه یك پارچه زری بافت خود را میفرستد و رضاخان خوشاش میآید (جدش استاد محمدتقی نقشبند هم برای فتحعلیشاه پارچهای زربفت فرستاده بود و توجه شاه را جلب كرده بود و زری بافی را از انقراض نجات داده بود). بعد از آن استاد طریقی با شاگردانش به تهران احضار میشوند. او ابتدا در كاخ گلستان 4 دستگاه زری راه میاندازد و بعد به اداره صنایع قدیمه میرود و 18 دستگاه زریبافی را راه میاندازد. بعد از او هم پسرش استاد محمد طریقی راهش را ادامه میدهد. - پارچه زریبافت شما را یاد موسیقی ایرانی میاندازد. هماهنگی رنگها و تركیب گلابتون و ابریشم مثل گوشهها و نغمههای موسیقی ایرانی است. برای بافت یك پارچه زری، یك استاد نقشبند و یك بافنده و یك شاگرد گوشوارهكش كه بالای دستگاه مینشیند لازم است. نقشبند نقش را روی كاغذ پیاده میكند و چگونگی بافت را به بافنده میگوید و گوشوارهكش نقشه را جابهجا میكند. - در سال 1809 شارل ماری فرانسوی دستگاه ژاكارد را به جای شاگردی كه بالای دستگاه باید مینشست اختراع میكند. با این همه نمیشود روزانه از 6 سانتیمتر بیشتر زری بافت. قیمت پارچه زری تا متری یك میلیون تومان است و دلیل بالابودن قیمت آن هم بیشتر از آنكه به خاطر نخ گلابتون باشد به دلیل دقت و حوصله زیادی است كه صرف بافتن آن میشود. این پارچهها برای تنپوش درباریان به كار میرفته و همچنین هدیه همیشگی پادشاهان ایران برای نمكگیركردن پادشاهان دیگر كشورها بوده است. http://img.tebyan.net/big/1389/04/65...1581683123.jpg - این زربفت احتمالا در كارگاه غیاثالدین نقشبند بافته شده و الان در موزه واشنگتن است. غیاثالدین نقشبند از یزد و محمدتقی نقشبند از كاشان 2 استاد عمده زریباف ایران بودهاند؛ اولی در زمان شاهعباس و دومی در دوره فتحعلیشاه برای دربار كار میكردهاند و هر دو احیاكننده این هنر بعد از ركودی چندیندههای بودهاند. http://img.tebyan.net/big/1389/04/13...1343593660.jpg - این دستگاه گلابتونسازی است. گلابتونسازی برای خودش كاری است كه در 2 نوع زرین و سیمین و با دستگاه جالب گلابتونسازی انجام میگیرد. ماجرا از این قرار است که چله یا تار پارچه زربفت از ابریشم خالص است و پودهای آن از ابریشم رنگی. یكی از پودهای این نوع پارچه نخ گلابتون است كه نخی ابریشمی است كه با طلا یا نقره روكش میشود. |
پرنده انسان نما !!
پرنده انسان نما
شاید حقیقت داره!!!!!!!!!!!!!!! http://www.persianv.com/photo/albums...a/normal_8.jpg http://www.persianv.com/photo/albums...a/normal_6.jpg http://www.persianv.com/photo/albums...n%20nema/4.jpg http://www.persianv.com/photo/albums...a/normal_3.jpg http://www.persianv.com/photo/albums.../normal_10.jpg |
تصویر پزشکی که درحال جراحی خود است
|
تاریخچه لباس عروس
تاریخچه لباس عروس
لباس عروسی، لباسی بی نظیر و منحصر به فردی است. در كنار تولد و مراسم تدفین، ازدواج یكی از سه موقعیت مهم و عظیم در زندگی هر شخص است و تنها موردی است كه شخص در تعیین چگونگی آن و عظمت و شكوه برگزاری آن، نقش اصلی را برعهده دارد. این روز برای عروس، بیشتر از آنچه كه برای داماد مهم است، دارای اهمیت است و روز بزرگ زندگی او محسوب می شود. در سرتاسر تاریخ، زنان همواره تلاش می كردند تا لباس عروسی خاصی داشته باشند كه با موقعیت و فضای جشن و شادی مناسب باشد و باعث بشود تا عروس زیبا را زیباتر از آنچه هست، نشان بدهد و عروسی كه چندان زیبا نیست، حداقل عالی و با شكوه به نظر برسد. تاریخچه لباس عروس لباس عروس، نشانه ای از ملیت در قرون وسطی، ازدواج بیشتر از پیوند میان دو نفر اهمیت داشت و در بسیاری موارد اتحاد و پیوند بین دو خانواده، دو تجارت و حرفه و حتی اتحاد بین دو كشور به شمار می آمد. بنابراین عروس باید به شكلی لباسی می پوشید كه به بهترین شكلی معرف خانواده او باشد؛ لباس او تنها معرف شخص او نبود. در آن زمان ازدواج های سلطنتی دارای اهمیت سیاسی بسیاری بود و برای ایجاد اتحاد و پیمانی محكم بین دو كشور انجام می شد، بنابراین لازم بود تا عروس جوان عالی و باشكوه به نظر برسد تا اعتبار و حیثیت كشور خود را تقویت كند و با نشان دادن ثروت و توانگری ملت خود، بر كشور داماد تاثیر بگذارد. جواهرات عروس هم به عنوان بخشی از جهیزیه او، مورد توجه و بحث قرار می گرفت. خانواده های سلطنتی و ثروتمند از عالی تری پارچه هایی كه ممكن بود، استفاده می كردند و گران ترین پارچه ها از قبیل مخمل، ابریشم و حریر گلدار، اطلس، خز و پارچه های بافته شده از نخ های طلا و نقره را به كار می بردند. در آن زمان كه پارچه ها با دست ریسیده می شد، بافته می شد و خشك می شد، و در نتیجه استفاده اقتصادی و صرفه جویانه از پارچه معمول بود؛ دامن ها را به شكل جمع، بزرگ و پف كرده درست می كردند، طول آستین ها تا زمین ادامه داشت و دنباله دامن در پشت لباس به طول چند متر كشیده می شد. رنگ های استفاده شده هم گرانبها و با شكوه بود؛ تنها افراد ثروتمند قادر بودند رنگهای گران قیمتی همچون قرمز، ارغوانی و مشكی را تهیه كنند، زیرا این رنگها بسیار سخت تر از رنگ هایی كه از رنگ های گیاهی طبیعی به دست می آمد، تهیه می شد. علاوه براین، لباس عروس با جواهرات قیمتی از قبیل الماس، یاقوت سرخ، یاقوت كبود، زمرد و مروارید تزئین می شد. بنابراین عروس در لباس خود در برابر تابش آفتاب می درخشید. گاهی اوقات لباس عروس چنان با جواهرات پوشیده می شد، به طوری كه پارچه لباس در زیر آنها پنهان می شد؛ در قرن پانزدهم زمانی كه شاهزاده مارگارت در انگلستان ازدواج كرد، لباس او به حدی سنگین بود كه نمی توانست حركت كند و به كمك دو نفر به كلیسا برده شد! پیراهن سفید عروسی در دوران باستان عروس ها برای نشان دادن شادی خود، از رنگ های شاد و روشن برای لباس عروس استفاده می كردند. رنگ سفید مدتی طولانی است كه به عنوان رنگی سنتی و رایج برای پیراهن عروس پذیرفته شده است، اما پیراهن عروس همیشه به رنگ سفید نبوده است. پیش از آن عروس ها، بسته به موقعیت اجتماعی خود، انواع متنوعی از رنگ ها و مواد را برای لباس عروس انتخاب می كردند. در آن روزگار رنگ سفید نشانه پاكی و عفت نبود، بلكه رنگ آبی دارای این معنا بود. در حقیقت بسیاری از زنان به همین دلیل رنگ آبی را برای لباس عروسی خود انتخاب می كردند. از طرفی رنگ سفید نشانه ثروت و توانگری بود. ازدواج ملکه الیزابت , ازدواج ملكه ویكتوریا با پسر عموی خود شاهزاده آلبرت در سال 1840، بیشترین تاثیر را بر مراسم عروسی گذاشت. ملكه ویكتوریا نخستین فرد سلطنتی نبود كه پیراهن عروس سفید رنگ پوشید، اما نخستین فرد در دوره مدرن بود. رنگ سفید، رنگ مرسوم برای مراسم سوگواری سلطنتی بود و اگرچه همیشه به این عنوان استفاده نمی شد، اما به عنوان رنگی مناسب برای مراسم عروسی شاهانه هم محسوب نمی شد. ملكه و یكتوریا با ازدواج در لباسی سفید، چرخ ها را به حركت درآورد. رنگ سفید عموما برای لباس عروسی انتخاب نمی شد و لباس ویكتوریا باعث شگفتی شد. البته این لباس، غافلگیری ناخوشایندی نبود، زیرا به زودی زنان در سرتاسر اروپا و آمریكا از لباس های سفید برای عروسی خود استفاده كردند. اگرچه عروس هایی هم وجود داشتند كه همچنان در لباس هایی به رنگهای دیگر ازدواج می كردند؛ اما رنگ سفید به عنوان رنگی مناسب و عالی برای لباس عروس تعیین شده بود و از آن زمان تا كنون ادامه یافته است. در حقیقت بسیار نادر است كه عروسی در لباسی به رنگی غیر از سفید ازدواج كند. در كتابی مربوط به بانوان، در سال 1849 این جمله چاپ شد:« بر اساس رسم و سنت و عرف، از چندین سال قبل رنگ سفید به عنوان مناسب ترین رنگ برای لباس عروسی انتخاب شده است. این رنگ نمادی از پاكی و خلوص و عفت دخترانه است و نشانه ای از قلب سالم و دست نخورده ای است كه به همسر آینده خود تقدیم می كند.» با ظهور فروشگاه های بزرگ در دهه1890، تقریبا هر زنی می توانست رویای خود را برای ازدواج در لباس عروسی جدید و نو تحقق ببخشد. لباس سفید مورد پسند عموم مردم واقع شد و رواج یافت. درسال 1890، در یك ژورنال بانوان نوشته شد كه:« از سال های بسیار قدیم كه نمی توان آغاز آن را به خاطر آورد، لباس عروسی خانم ها سفید بوده است.» اگرچه این جمله نادرست بود، اما عمق پذیرش این مطلب را نشان می داد كه لباس عروس باید به رنگ سفید باشد. اگرچه رنگ سفید رایج و مرسوم شد، اما بعضی از عروس ها پیراهن هایی را می پوشیدند كه دارای كاربرد بیشتری بود و می توانستند بعد از مراسم عروسی هم از آنها استفاده كنند. از آنجایی كه لباس عروسی تا حد زیادی به مد زمان خود شباهت داشت و به آن نزدیك بود، تنها با تغییرات اندكی می شد تا پیراهنی را برای پوشیدن مجدد آماده كرد. اعتقادی قدیمی درباره رنگهای مختلف لباس عروس یك شعر قدیمی درباره اینكه چگونه رنگ لباس عروسی شما، بر آینده شما تاثیر می گذارد می گوید:« ازدواج درلباس سفید یعنی بسیار خوب و صحیح انتخاب كرده اید؛ ازدواج در رنگ خاكستری یعنی به راه دوری خواهید رفت؛ ازدواج در رنگ سیاه، شما آرزو خواهید كرد كه بازگردید؛ ازدواج در رنگ قرمز، شما آرزوی مرگ خواهید كرد؛ ازدواج در رنگ آبی، یعنی شما همواره خالص، پابرجا و راستگو خواهید بود؛ ازدواج در رنگ سبز یعنی شما از دیده شدن خجالت می كشید؛ ازدواج در رنگ زرد، یعنی شما از مرد خود خجالت می كشید؛ ازدواج در رنگ قهوه ای یعنی شما در خارج شهر زندگی خواهید كرد و ازدواج در رنگ صورتی یعنی روح شما غرق خواهد شد.» تاثیر جنگ جهانی بر لباس عروس در تمام دوره ها، عروس ها سعی می كنند تا به شكلی لباس بپوشند كه مناسب موقعیت اجتماعی آنها باشد و همیشه تا حد امكان متناسب با مد باشد و برای تهیه آن از زیباترین، بهترین و گرانبهاترین موادی كه توانایی فراهم كردن آن را دارند، استفاده بشود. میزان و كیفیت موادی كه درتهیه لباس عروس به كار می رود، انعكاس ثروت و موقعیت اجتماعی عروس است. مدها و مدل های لباس در دوره ادوارد هفتم، روز به روزتجملی تری و پرخرج تر می شد، تا با آغاز فاجعه جنگ جهانی اول، این روند متوقف شد و سبك لباس ها ساده تر شد. همچنین با انعكاس تغییر نقش زنان در جامعه، دامن لباس ها كوتاه تر شد. كوكو شانل نیروی قدرتمندی در تغییر فشن زنان بود و نخستین كسی بود كه در دهه 1920، رسما لباس عروسی كوتاه را معرفی كرد. این لباس، پیراهن سفیدی تا زانو بود با یك دنباله بلند. این رنگ سفید سیمانی به عنوان رنگ جهانی و همگانی لباس عروس مورد توجه قرار گرفت. ازدواج در جنگ جهانی دوم , در زمان جنگ جهانی دوم بسیاری از عروس ها احساس كردند كه ازدواج در لباس سفیدی مجلل، شایسته نیست، بنابراین لباس های ساده ای را برای مراسم عروسی خود انتخاب می كردند. در زمان جنگ جهانی دوم زنان وظیفه خود دیدند تا مراسم ازدواج سنتی را ترك كنند، اگرچه اكثر عروس ها ممكن بود تنها چند هفته یا حتی چند روز، پس از مراسم نامزدی خود عروسی كنند. در نتیجه آنها زمان كافی برای یافتن لباس عروس مناسب نداشتند، بنابراین باید بهترین لباس خود را برای این كار انتخاب می كردند. اگر عروسی می خواست كه حتما لباس عروس سفید داشته باشد، می توانست آن را برای مراسم، قرض بگیرد یا اجاره كند. اگر عروس و داماد هر دو در جنگ شركت داشتند، در اونیفورم های نظامی خود ازدواج می كردند پس از جنگ جهانی، یك دوره پر رونق و مرفه آغاز شد و این موضوع در لباس های عروسی هم منعكس شد. لباس های بلند سفید عروسی رسمی، مجددا رایج شد و به مد بازگشت. رنگ مایه های سفید مانند كرم، زرد بسیار كم رنگ و عاجی رنگ، همگی به عنوان رنگ لباس عروس قابل قبول بود؛ در حالی كه رنگ های روشنی از قبیل آبی، سبز یا صورتی كمتر استفاده می شد؛ ازدواج در لباس سیاه رنگ، نشانه بدبختی و بخت بد محسوب می شد. لباس عروس در قرن جدید مركز توجه لباس های عروس از دهه 1950 تغییر كرد. امروزه بیشتر ازهمه، تاكید بر روی شخصیت خود عروس است. در حال حاضر عروس ها می توانند تقریبا ازهر مدل و سبك لباسی برای مراسم ازدواج خود استفاده كنند، یك پیراهن طراحی شده بسیار تزئین شده و مجلل یا حتی یك پیراهن ساده غیر رسمی. هر سبكی كه عروس انتخاب كند تا زیباتر به نظر برسد، قابل قبول است. بنابراین شما می توانید هر رنگی را برای ازدواج خود انتخاب كنید، اما حداقل حالا اندكی درباره سابقه و تاریخچه استفاده از لباس عروسی سفید آگاهی پیدا كرده اید. |
پسر 10 ساله اي كه دنيا را تكان داد!
|
بدانید در مورد اولین ها
1- اولین كسی كه زره ساخت، حضرت داود(ع) بود.2- اولین كسی كه توبه كرد، حضرت آدم(ع) بود.3- اولین كتاب آسمانی كه از جانب خداوند نازل شد، صحف حضرت آدم(ع) بود.4- اولین كسی كه علم حساب را وضع كرد، حضرت ادریس(ع) بود.5- اولین پیامبر دارای شریعت، حضرت نوح(ع) بود.6- اولین كتاب تفسیر قرآن، تألیف «سعید بن جبیر» بود.7- اولین مفسر قرآن كریم، حضرت علی(ع) بود.8- اولین كسی كه پرچم برافراشت، حضرت ابراهیم(ع) بود.9- اولین كسی كه به ربوبیت خداوند ایمان آورد، حضرت محمد(ص) بود.10- اولین بار چاپ قرآن در ایران، سال 1246 هجری قمری دوره قاجاریه با چاپ حروفی منتشر شد. |
حكايت خورشيد و باد |
یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن! در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند! پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد. لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود! لللللللللللللللللللللللللللللل لللللللللللللللللللللللللللللل لللللللللللللللللللللللللللللل لللللللللللللللللللللللللللللل لللللللللللللللللللللللللللللل لللللللللللللللللللللللللللللل لللللللللللللللللللللللللللللل لللللللللللللللللللللللللللللل لللللللللللللللللللللللللللللل لللللللللللللللللللللللللللللل لللللللللللللللللللللل لللللللللللللللللللللللللللللل لللل او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره. خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد. سه سال گذشت… و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال … شش سال … سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده . او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد. در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید،« دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک بیارم»!!!!!!!!!!!! !!!!! نتیجه اخلاقی: بعضی از ماها زندگیمون صرف انتظار کشیدن برای این می شه که دیگران به تعهداتی که ازشون انتظار داریم عمل کنن. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام میدن هستیم که خودمون (عملا) هیچ کاری انجام نمی دیم. منبع:www .sms-jok.ir {شیت شدن} {شیت شدن}:24::24:{شیت شدن}{شیت شدن} |
تقدیم به آنهایی که دوستشان دارم
تقدیم به آنهایی که دوستشان دارم http://www.freecoolwallpaper.co.cc/m...axing_View.jpg دکتر وین دایر وین والتر دایر (Wayne Walter Dyer) در ۱۰ مه، ۱۹۴۰ در شهر دترویت از توابع ایالت میشیگان، ایالات متحده در خانوادهای به خود متکی به دنیا آمد. او یک نویسنده و سخنران است. کتاب قلمرو اشتباهات شما در سال ۱۹۷۶ در حدود ۳۰ میلیون نسخه فروخت و جز یکی از بالاترین فروش کتابها در تاریخ شد. دایر در سال ۱۹۸۷ به عنوان بهترین سخنران ایالات متحده شناخته شد. http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...very_where.jpg دایر در مائوی، هاوایی زندگی میکند. او تا کنون دوبار ازدواج کرده و هفت تا از هشت فرزندش را از زن دومش یعنی مارسلنه (Marcelene) دارد که عبارتند از شان، اسکای، سامر، سرنا، سندز، ساجی و مسن ترین دخترش از همسر سابقش تریسی نام دارد و همگی در فلوریدا زندگی میکنند. http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...-6/066_059.JPG *دنیا مانند پژواك اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگویی: "سهم منو بده..." دنیا مانند پژواكی كه از كوه برمی گردد، به تو خواهد گفت: "سهم منو بده...." و تو در كشمكش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی. اما اگر به دنیا بگویی: "چه خدمتی برایتان انجام دهم؟..." دنیا هم بتو خواهد گفت: چه خدمتی برایتان انجام دهم؟ ..." http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...%20Daisies.jpg *هر كس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به كسی بزند، بیشترین زیان را خود از آن خواهد دید، چرا كه هركس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...werandwine.jpg *به هر كاری كه دست زدید، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید، زیرا این شیوه ی زندگی معجزه آفرینان است. http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...rs-4/FB055.JPG *درستكارترین مردم جهان، بیشترین احترام را بسوی خود جلب شده می بینند، حتی اگر آماج بیشترین بدرفتاریها و بی حرمتیها قرار گیرند. http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...-3/066_056.JPG *تنها راه تغییر عادتها، تكرار رفتارهای تازه است http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...9_04p112-3.jpg * برای آغاز هر تحول در خود، ابتدا منبع تولید ترس و نفرت را در وجود خود شناسایی و ریشه كن كنید http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...-3/066_052.jpg * از مهم ترین كارهایی كه به عنوان یك آدم بزرگ می توانید انجام دهید اینست كه گهگاه به * شادمانی دوران كودكی برگردید. http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...ture-3/ker.jpg * اگر مختارید كه بین حق به جانب بودن و مهربانی یكی را انتخاب كنید، مهربانی را انتخاب كنید http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...-2/066_050.JPG *دروغ انفجاریست در اعتماد به نفس تو انتخاب با توست ، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان یا بگوئی : خدا به خیر کنه ، صبح شده . . ( وین دایر ) http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...-2/066_008.JPG به دل خود مراجعه کنید و نسبت به تمام کسانی که در گذشته از دست آنها ناراحت شده اید احساس محبت نمایید. هر جا ناراحت شدید اقدام به بخشش و عفو نمایید. عفو و گذشت پایه بیداری معنوی است. http://media-cdn.tripadvisor.com/med...loom-march.jpg عشقم نثار کسی ا ست که با دستپاچگی در جادهها از من سبقت میگیرد. به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتادهاست، کمی پول بیشتری میدهم. بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت میروم و سعی میکنم به آن محیط عشق ببرم.در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشش عشق است و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم بلکه سعی میکنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی، باشم. http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...-2/066_009.JPG آنان که به قضاوت زندگی دیگران می نشینند, از این حقیقت غافلند که با صرف نیروی خود در این زمینه, خویشتن را از آرامش و صفای باطن محروم می کنند. الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی, همدردی کنم.. بیش از آنکه مرا بفهمند, دیگران را درک کنم.. پیش از آنکه دوستم بدارند, دوست بدارم. زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم و در مردن است که حیات ابدی می یابیم. http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...nature_283.jpg اگر شخصيت خود را با فعاليتهاي شغلي خويش ميسنجيد، پس وقتي كار نميكنيد فاقد شخصيت هستيد.(وين داير http://www.freecoolwallpaper.co.cc/c...-5/066_025.JPG |
|
مثل های شادکامی
مثل های شادکامی
زندگی، شیرین است، اگر انسان، خود، آن را به کام خویش تلخ نکند. زندگی، رنگارنگ است، اگر انسان، خود، آن را فقط سیاه و سپید نبیند. زندگی، زیباست، اگر ما خود، تصویری نازیبا از آن نسازیم. برای شادکام بودن، داشتن زندگیای آرام و آسودگی تن و روان، شایسته است که انسان، اصولی چند را در زندگی خود، با عنوان قانون اساسی زندگی»، سرلوحه همه کارهایش قرار دهد و خود را به رعایت آن، ملزم بداند. اگر انسان، در رؤیارویی با هر پدیده نوظهور در زندگیاش، با رعایت اصلهای پیشگزیده، با آنها برخورد نماید، به راحتی آنها را حل میکند یا با آن کنار میاید و جایی برای حضور دغدغه، نگرانی و اضطراب، باقی نمیگذارد، تا شادکامی او را تهدید کند. در فرهنگ عامّه مردم ایران، بویژه در مجموعههای مثل فارسی، به این مهم، توجّه ویژه شده است. حکیمان نامور یا پندآموزان بینشان در این عرصه، بهترین سخنان را ـ که هر یک، اصلی از اصول زندگیاندـ برای پسینیان، به یادگار گذاشتهاند. اکنون تعدادی از این مثلها و حکمتهای پندآموز را به تماشا مینشینیم: 1. خدا گر ز حکمت ببندد دری/ ز رحمت گشاید درِ دیگری زندگی انسان، همواره با گرفتاریها و مشکلاتْ روبهروست و انسان، برای برون شدن از گرفتاریها، به دنبال درِ رهایی میگردد؛ امّا گاه با درب بسته، رو به رو میشود. معمولاً انسانها از بسته بودن برخی درها ناراحت میشوند و آن را از شانس و اقبال بد خود یا سرنوشت و تقدیر نامناسب میدانند؛ امّا از این نکته، غفلت میکنند که خداوند نسبت به بندهاش، مهربانترین است و همواره بهترین انتخاب را از گزینههای موجود برای بندهاش انجام میدهد و هیچ وقت، بندهاش را در بنبست قرار نمیدهد، آن چنان که راهی برای گشایش کارها و برون شدن از گرفتاریها نداشته باشد؛ بلکه باید این اصل اساسی را در زندگی برگزیند که اگر خداوند، از روی حکمت گستردهاش، دری را به روی انسان ببندد، از روی آگاهی و خیرخواهی بوده و هیچ گاه به زیان بندهاش اقدام نمینماید؛ بلکه درِ دیگری را از روی رحمت و مهربانی، به روی او میگشاید. در کلام امام صادق (ع) آمده است: خداوند، هیچ گاه درِ روزیای را بر مؤمن نمیبندد، مگر آن که دری بهتر را برای او بگشاید!».1 2. در این دنیا کسی بیغم نباشد/ اگر باشد، بنی آدم نباشد نیکْ روشن است که همه انسانها، در پی ناکامیها و شکستها، اندوهگین میشوند و افسوسِ گذشته را میخورند و نسبت به اینده، نگراناند؛ امّا برخی از افراد، گمان میکنند که فقط آنها هستند که گرفتارند و در رنج و عذاب به سر میبرند و دیگران، در عافیت و امنیت و سلامتاند و هیچ درد و رنجی را به خود نمیبینند. این گونه افراد، باید این فکر ناشایسته خود را با این اصل، اصلاح کنند که همه انسانها، با سختیها و تلخیها رو به رو هستند؛ در نتیجه، به تناسب برخورد خود با آنها، شادیها و غمهایی به سراغشان میاید. بنا بر این، همگان بهرهای از غم، در زندگی خود دارند. چنان که امام صادق (ع) در این باره فرموده است: مؤمن، همواره از چیزی آزار میبیند و از آن گریزی نیست یا به وسیله کسی که در خانه اوست (خانواده) آزار میبیند یا همسایهاش اذیتش میکند و یا این که در راه رسیدن به خواستههایش، شخصی آزارش میدهد. حتّی اگر مؤمن، بر بالای قلّه کوهی باشد، شیطانی هست که او را میآزارد».2 3. آدم زنده، زندگی میخواهد انسان برای زیستن، ناگزیر از داشتن اسباب و لوازم زندگی است. بنا بر این، باید با کار و کوشش، در پی دستیابی به این اسباب و وسایل باشد. انسان، با یادآوری همیشگی این جمله باید به خود بقبولاند که تحت هیچ شرایطی، نباید از کار و تلاش و سازندگی، دست کشید و تا زمانی که جان در بدن است و انسان زنده به شمار میاید، باید برای زندگی دنیایش کار کند. چه نیکو گفته است امام حسن (ع): برای دنیایت چنان کار کن که گویی، همیشه زنده خواهی بود و برای آخرتت چنان کار کن که گویی، فردا خواهی مُرد».3 4. آدم باید به پایینتر از خود نگاه کند، نه بالاتر! یکی از اصول مهم و تأثیرگذار در زندگی، این است که انسان، همواره، نیمه پُر لیوان را ببیند، نه نیمه خالی آن را. همواره به داراییهای خود بنگرد، نه به ناداریهایش. یکی از راههایی که انسان را به داشتههایش توجّه میدهد، این است که در مسائل مادّی، به افراد پایینتر از خود بنگرد. فردی که در سلامتی او نقصی ایجاد شد، نباید با نگریستن به فرد سالم، خود را دچار نگرانی و ناراحتی کند؛ بلکه باید به کسی بنگرد که نسبت به او نقص بیشتری دارد یا بیماری بدتری دارد. همچنین فردی که مشکلات مالی دارد، باید به نادارتر از خود نگاه کند، نه داراتر. چنان که رسول گرامی اسلام (ص) فرموده است: به فرودست خود بنگرید و به فرادست خود منگرید».4 البته باید توجّه داشت که این اصل، فقط در مسائل مادّی، جاری است و در مسائل معنوی، بر عکس است؛ یعنی انسان باید در مسائل معنوی، به بالاتر از خود بنگرد تا به رشد و کمال معنوی، دست یابد. 5. آدم باید پایش را قدر گلیمش دراز کند یکی از ناراحتیهای انسان، این است که پس از مبادرت به انجام دادن کاری، وقتی عدم توانایی خود را در انجام دادن آن میبیند، وازده و اندوهگین میشود، غافل از آن که برای انجام دادن هر کاری، باید امکانات لازم برای انجام دادن هر کار را فراهم کرد. یکی از این امکانات، نیرو و توان کافی انجامدهنده آن است. معمولاً کسانی که حدّ و مرز خود را نمیشناسند و کاری فراتر از حدّ دانایی و توانایی خود برمیگزینند، پس از ناکامی در انجام دادن درست آن، دچار ناراحتی و نگرانی میشوند. بنا بر این، باید به این نکته اساسی، توجّه داشت که انسان نباید به کاری برتر از حدود و توانایی خود اقدام کند و نباید پایش را بیش از اندازه گلیمش دراز کند که عطّار نیشابوری گفته است: برو سودای بیهوده مپیمای منه بیرون ز حدّ خویشتن پای! پروین اعتصامی نیز تأکید کرده است: حساب خود، نه کم گیر و نه افزون مَنِه پای از گلیم خویش بیرون! 6. آدم، یک بار پایش به چاله میرود یکی از عوامل ناکامی و تلخکامیها این است که انسان، خطاها و اشتباهات گذشته خود را تکرار میکند. این تکرار شکستها و تلخیها، کام جان او را تلخ میکند و او را ناراحت میسازد و رضایت او را از زندگی، به سطح پایینتری کاهش میدهد؛ امّا آدمی باید از تجربه زندگی خود و تجربه پیشینیان، سود جوید و از شکستها و ناکامیها، درس عبرت بگیرد و آن را تکرار نکند. برای این مهم، باید همواره جانب احتیاط را نگه دارد تا دوباره به دام خطاهای گذشته نیفتد و از یک ناحیه، دو یا چند بار، متحمّل زیان نشود. چه نیکو فرموده است پیامبر اکرم (ص): مؤمن از یک سوراخ، دو بار گزیده نمیشود».5 7. آهسته برو، همیشه برو! اعتدال و میانهروی، یکی از اساسیترین قانونهای شادکام زیستن است. افراط (زیادهروی) و تفریط (کمکاری) در هر کار دنیایی و آخرتی، ناپسند و زیانآور است. مثلهای بسیاری در فرهنگ عامیانه ایرانیان وجود دارد که به این نکته مهم، رهنمون میشوند و انسان را از تندروی و کندروی، پرهیز میدهند. این مثلها، شتاب و تندروی در هر کاری را بد دانستهاند و سکون و بیکاری و کمکاری را نیز ناپسند شمردهاند و نیز کار اندک و پیوسته را از کاری بسیار و بزرگ، امّا گسسته و مقطعی، برتر و بهتر دانستهاند. از این رو گفتهاند: رهرو آن نیست که گَه تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. 8. تا جای ندانی، پای مَنِه آگاهی و بینایی در هر کار، مهمترین و ارزشمندترین نکته در انجام دادن آن کار است. آشنایی با چگونگی انجام دادن آن کار و بهرهگیری مناسب از امکانات موجود، موجب افزایش رضایت از کار و رضایت از زندگی خواهد شد. در نقطه مقابل، عدم آگاهی و شناخت نسبت به کار مورد اقدام، موجب خرابی و زیاندهی آن شده و در نتیجه، شادکامی انسان را در معرض خطر قرار میدهد. از این رو، بزرگان برای مثال گفتهاند: هر گاه خواستی پایت را بر جایی قرار دهی، ابتدا به جای پایت نگاه کن؛ اگر آن را خوب شناختی و مناسب دیدی، پایت را بر آن بگذار و اگر کسی بدون شناخت از جایگاه قدم خود، قدم بردارد، دچار لغزش خواهد شد. سخن امام علی (ع) در این باره چنین است: هر کس جای پای خود را نشناسد، میلغزد».6 9. هر چه کنی به خود کنی اگر آدمی بداند که هر آنچه میگوید و هر عملی که انجام میدهد، برای خودِ اوست و نتیجه آن به خودِ او بر میگردد، به نوع دیگری، به گفتار و رفتارش مینگرد. آری. نتیجه همه اعمال او به خودش بر میگردد. اگر به کسی خوبی کند، به خود خوبی کرده و اگر بدی کند، به خودش بدی کرده است. در حقیقت، انسان آنچه را بکارد، درو میکند و نتیجه اعمال خود را میبیند؛ از همین روست که در مثلهای فارسی گفتهاند: رحم کن تا به تو رحم کنند» یا آسان بگیر تا بر تو آسان بگیرند». مقصود گویندگان این جملات، این است که رحم دیگران به تو یا آسانگیری آنها، نتیجه رحم و آسانگیری توست. همچنین در مثلها آمده است: با هر دست که بدهی، از آن دست، پس میگیری». در سخن امام علی (ع) نیز آمده است: آن گونه که یاری میکنی، یاری میشوی».7 اگر انسان، به این اصل توجّه داشته باشد که همه اعمالش برای خودِ اوست، با رضایت بیشتر، به دیگران توجّه میکند و با یاریرسانی به آنان، به شادکامی خود میافزاید. 10. خورشید، همیشه پشت ابر مخفی نمیمانَد! یکی از چیزهایی که ذهن انسان را درگیر خود میکند و موجبات ناراحتی و اضطراب را فراهم میآورَد، این است که حقّی از او پایمال شده یا حقیقتی، پنهان مانده است. اگر انسان، به این حقیقتْ آگاه باشد که خداوند، پشتیبان حق است و حق را در دنیا یا آخرت، به حقدار میرساند، از وضع پیش آمده، ناراحت نمیشود؛ بلکه به این وعده امام صادق (ع) که: خداوند، حق را به حقدار باز میگرداند»،8 امیدوار میشود و با رضایت بیشتر، به زندگی خود ادامه میدهد. نیز اگر بداند که خداوند، حقیقت پنهان را روزی آشکار میکند، برای پنهانی بودن آن، نگران نیست و غصّه نمیخورد؛ بلکه برای این که زمانی خورشید از پشت ابر بیرون میاید و حقیقت پنهان، آشکار خواهد شد، شادمان و شادکام است. پینوشتها: 1. التمحیص، ص50. 2. الکافی، ج2، ص250. 3. مستدرک الوسائل، ج1، ص146. 4. مشکاة الأنوار، ص161. 5. بحار الأنوار، ج19، ص345. 6. عیون الحکم و المواعظ، ح 7172. 7. همان، ح396. 8. کمال الّدین و تمام النّعمة، ص647 |
ماه صیام داره تموم میشه و.......
|
اطلاعات جالب از 10 مكان فوق محرمانه جهان!
|
آشنایی با مجتمع Sands SkyPark
Sands SkyPark پارک آسمانی و ترسناک ترین استخر جهان در سنگاپور می باشد.
مجتمع پارک شنی آسمانی Sands SkyPark به مساحت 12 هزار و چهارصد مترمربع دارای 250 نوع مختلف درخت و 650 نوع گیاه که یکی از گرانترین کازینوهای جهان را در خود جای داده است 24 ژوئن در سنگاپور گشایش یافت. این پارک برای پذیرش 4 هزار نفر گنجایش داشته و در ارتفاع 200 متری بر بام سه برج 55 طبقه هتل – آسمان خراش Marina Bay Sands قرار گرفته و این سه برج را بهم متصل می کند ضمن اینکه ترسناک ترین استخر جهان نیز در آن قرار دارد که در بالای طبقه ۵۵ است و نمای شهر به زیباترین حالت در حال شنا قابل مشاهده است. مساحت این پارک برابر با مساحت سه زمین فوتبال است و استخری به طول 152 متر را در خود جای داده که بزرگترین و ترسناک ترین استخر روباز جهان در چنین ارتفاعی است. طول این استخر ۱۵۲ متر است و همانطور که در تصاویر می بینید دارای لبه نیست و اگر شما به کناره ها بروید به جای اینکه به پایین سقوط کنید به درون یک حوضچه می افتید که دور تا دور این استخر را فرا گرفته و نقش دیگر آن پمپ کردن آبی است که از کناره های استخر به پایین می ریزد و برگرداندن دوباره آن به داخل استخر است. این پارک توسط Moshe Sadie طراحی شده. هزینه ساخت این مجتمع بمبلغ 8 میلیارد دلار توسط سرمایه گذاران تامین شده است و سرمایه گذار اصلی آن، شرکت Las Vegas Sands آمریکاست. |
یک درس بزرگ
|
یک دختر کرواتی(ساکن کرواسی) بعد از بیدار شدن ازکما آلمانی رو مانند زبان مادری صحبت کرد
يك دختر كرواتي ( ساكن كرواسي) بعد از بيدار شدن از كما آلماني را مانند زبان مادري صحبت كرد http://www.iranianuk.com/uk87/pic30/9790513.jpg اين دختر 13 ساله بعد از آنكه از كماي 24 ساعته بيرون آمد توانست به آساني اين زبان را صحبت كند. Lthough يك دختر جوان كرواتي است كه به تازگي شروع به خواندن زبان آلماني در مدرسه مشغول بود. اين دختر 13 ساله بعد از آنكه از كماي 24 ساعته بيرون آمد توانست به آساني اين زبان را صحبت كند. گزارش تلگراف حاكي از آن است كه: اين دختر از اهالي جنوبي شهر Knin است. كه به تازگي در مدرسه زبان آلماني را شروع به خواندن كرده بود. وي كتاب هاي زيادي را به زبان آلماني استفاده مي كرد و براي بهتر شدن زبانش از برنامه هاي تلويزيوني آلماني ديدن مي كرد. اما به گفته پدر و مادرش وي به هيچ عنوان قادر به صحبت به اين زبان نبود. بعد از اينكه وي از يك كماي 24 ساعته به هوش مي آيد او قادر نيست به زبان كرواتي صجبت كند در حاليكه زبان آلماني را مشابه زبان مادري به فصاحت صحبت مي كند. دكتر هاي بيمارستان Split's KB بر اين باورند كه اين اتفاق كاملا غير طبيعي و تقريبا نادر است. پزشكان متعددي روي وي آزمايشات مختلفي انجام داده اند تا هدف اين تغيير را متوجه شوند. مدير بيمارستان آقاي Dujomir Marasovic گفت كه شما بعد از اين ضربه روحي هرگز نخواهيد فهميد كه واكنش مغز چه خواهد بود؟ البته ما براي خودمان به يك سري تئوري هايي رسيده ايم كه در اين زمان ما با محدوديت مواجه هستيم و آن هم به اين دليل است كه ما به حريم خصوصي بيمار احترام مي گذاريم. متخصص روانشناسي دكتر Mijo Milas اضافه كرد كه اگر در زمان هاي گذشته بوديم مي توانستيم آن را به معجزه ربط بدهيم اما ما ترجيح مي دهيم كه فكر كنيم كه حتما يك دليل منطقي پشت اين قضيه وجود دارد اما مشكل اينجاست كه ما هنوز آن را پيدا نكرده ايم. يك سري روابطي وجود دارد كه مي گويد در گذشته هم بوده اند كساني كه بسيار مريض بوده اند و پس از بيرون آمدن از كما به زبان هاي انجيل . يا زبان مصري باستان صحبت مي كرده اند اما دليل آن هنوز هم كاملا مشخص نيست. پدر و مادر اين دخيت اعلام كرده اند كه او كتابهاي به زبان آلماني مطالعه مي كرد و براي بهبود زبان آلماني خود از برنامه هاي آلماني نيز كمك مي گرفت. اما او خيلي دور از مرحله اي بود كه بتواند خوب صحبت كند. اما پس از بيدار شدن از كما وي نه تنها قادر نبوده به زبان كرواتي مادريش صحبت كند بلكه شرح حال و وضعيت خود را به زبان آلماني براي ديگران بازگو كرده است. تمامي دكتر هاي بيمارستان فراخوانده شده اند و آزمايشات متعددي نيز بر روي وي انجام گرفته است تا بتوانند به دكتر ها براي منشا و علت اين تغيير عجيب و غريب مشخص گردد. متخصص روانشناسي دكتر Mijo Milas گفت كه اين اتفاق فقط و فقط يك معجزه است. |
کاش هنوز همه رو 10 تا دوست داشتیم
کاش هنوزم همه رو ۱۰ تا دوستداشتیم http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 بچه که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود کاش قلبها در چهره بود http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 دنیا را ببین... بچه بودیم از آسمان باران می آمد بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید! http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم بزرگ شدیم توخلوت http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه بچه بودیم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم بزرگ که شدیم بعضی ها روهیچی بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوستداریم http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 کاش هنوزم همه رو به اندازه همون بچگی ۱۰ تا دوست داشتیم بچه که بودیم اگه با کسی دعوا میکردیم ۱ ساعت بعد از یادمونمیرفت http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم بزرگ که شدیم حتی ۱۰۰ تا کلاف نخم سرگرممون نمیکنه http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی روداریم http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم بزرگ که شدیم همش تو خیالمون بر میگردیم به بچگی http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 بچه بودیم درد دل ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم... هیچکس نمی فهمد بچه بودیم دوستیامون تانداشت بزرگ که شدیم همه دوستیامون تا داره http://us.mg2.mail.yahoo.com/ya/down...Inbox&inline=1 بچه که بودیم بچه بودیم بزرگ کهشدیم بزرگ که نشدیم هیچ؛ دیگه همون بچه هم نیستیم |
نکاتی مهم برای جذب شدن بیشتر افراد
|
قلب زنان جهان را میچرخاند
قلب زنان جهان را میچرخاند!(خانمها بخونید و افتخار کنید..)!!!
از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود. شش روز می گذشت …. فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد: چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید ؟ خداوند پاسخ داد:دستور کار او را دیده ای ؟ او باید کاملا” قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد. باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند. باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود. قلبی داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند. این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید . خداوند فرمود:نمی شود !! چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی….. را که این همه به من نزدیک است،تمام کنم. از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد. فرشته نزدیک شد و به زن دست زد. اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی . بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد . فرشته پرسید:فکر هم می تواند بکند ؟ خداوند پاسخ داد:نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد. آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد. ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده اید. خداوند مخالفت کرد:آن که نشتی نیست، اشک است. فرشته پرسید:اشک دیگر چیست ؟ خداوند گفت:اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش. فرشته متاثر شد. شما نابغه اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید چون زن ها “واقعا” حیرت انگیزند. زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند. همواره بچه ها را به دندان می کشند. سختی ها را بهتر تحمل می کنند. بار زندگی را به دوش می کشند، ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند. وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند. وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند. وقتی خوشحالند گریه می کنند.. و وقتی عصبانی اند می خندند. برای آنچه باور دارند می جنگند. در مقابل بی عدالتی می ایستند. وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند. بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند. برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند. بدون قید و شرط دوست می دارند. وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند و وقتی دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند. در مرگ یک دوست، دل شان می شکند. در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند، با اینحال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند. آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید. قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است، آنها شادی و امید به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند خداوند گفت:این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد فرشته پرسید:چه عیبی ؟ خداوند گفت:قدر خودش را نمی داند |
اکنون ساعت 06:56 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)