پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

Omid7 03-26-2010 12:30 AM

دوش در حلــقۀ مـا قصۀ گیسوی تـــو بــود
تـــا دل شـب سخن از سلــسلۀ موی تو بـود
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت
بــاز مشتـاق کمـانخـــانۀ ابــروی تــو بـــود

civilar 03-26-2010 02:32 AM

دریغا سوارا شها خسروا
نبرده دلیرا گزیده گوا

Omid7 03-26-2010 03:52 PM

ای خوش آن شبها که با افسانه میلی داشتی
درددل می گفتم و افسانه می پنداشتی

Nur3 03-26-2010 07:32 PM


یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود

رقم مهـر تــو بر چهره ما پیدا بود

Omid7 03-26-2010 08:49 PM

دل سوخت تمام از غم و آهی نکشیدیم
آتش که برافزوخته شد دود ندارد

Nur3 03-26-2010 09:19 PM

در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم

کز ســر زلف و رخش نعل در آتش دارم

Setare 03-26-2010 11:10 PM

من از آنکه گردم به مستی هلاک

به ایین مستان بریدم به خاک

به اب خرابات غسلم دهید

پس انگاه بر دوش مستم نهید

civilar 03-26-2010 11:30 PM

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

Omid7 03-27-2010 09:21 AM

تو نیم دیگر من بودی و ندانستی
چه داغها که به این نیم دیگرت دادند

Nur3 03-27-2010 10:55 AM


دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن

درکــوی او گدایی بر خسروی گزیدن

Omid7 03-27-2010 12:03 PM

نالیدن بلبل ز نوآموزی عشق است
هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی

Setare 03-27-2010 12:47 PM

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟

SHeRvin 03-27-2010 12:55 PM

دیـده ای نیـست نبیند رُخ ِ زیبــای تو را
نیست گوشی که همی نشنود آوای تو را

فرانک 03-27-2010 01:23 PM

از سخن گفتن خطای جاهلان پیدا شود
پسته بی مغز چون لب وا کند رسوا شود

Nur3 03-27-2010 01:28 PM

دوش در حلقـــه ما قصـه گیسوی تو بود

تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

فرانک 03-27-2010 01:34 PM

دلا یاران سه نوعند ار بدانی
زبانیند و نانیند و جانی

raha_10 03-27-2010 06:32 PM

یارب این شمع دلفروز زکاشانه ی کیست؟
جان ما سوخت بپرسید که جانانه ی کیست!

Omid7 03-27-2010 07:14 PM

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

Setare 03-27-2010 09:49 PM

در کارخانه ای که ره عقل و فضل نیست
فهم ضعیف رای فضولی چرا کند

Omid7 03-27-2010 10:09 PM

در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ورنه از سوزت جهانی را بسوزانم چو شمع

Setare 03-27-2010 10:48 PM

عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو
نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند

Hamed 03-27-2010 11:32 PM

دیده آزادمردان سوی دنیای دل است
سفله باشد آن که روی دل به دنیا می کند

Setare 03-28-2010 12:08 AM

دانی که را سزد صفت پاکی: آنکو وجود پاک نیالاید
در تنگنای پست تن مسکین, جان بلند خویش نفرساید

civilar 03-28-2010 01:18 AM

دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
و اندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد

Setare 03-28-2010 01:39 AM

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد.
جز غــــم که هزار آفرین بر غم باد

civilar 03-28-2010 02:10 AM

دلت گر به راه خطا مایلست
ترا دشمن اندر جهان خود دلست

Omid7 03-28-2010 10:52 AM

تا تو رفتی ز کنارم بنظرها خوارم
بشکند قیمت خاتم چو نگین برخیزد

Setare 03-28-2010 12:15 PM

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم,
و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم

Omid7 03-28-2010 12:26 PM

می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان

Setare 03-28-2010 12:35 PM

نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری
حلقه او راد ما مجلس افسانه شد

Omid7 03-28-2010 05:15 PM

دلربایانه دگر بر سر ناز آمده‌ای
از دل من چه به جا مانده که باز آمده‌ای
در بغل شیشه و در دست قدح، در بر چنگ
چشم بد دور که بسیار بساز آمده‌ای

Setare 03-28-2010 05:21 PM

یارب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد

Omid7 03-28-2010 05:25 PM

دل را نگاه گرم تو دیوانه می‌کند
آیینه را رخ تو پریخانه می‌کند
دل می‌خورد غم من و من می‌خورم غمش
دیوانه غمگساری دیوانه می‌کند

فرانک 03-28-2010 09:00 PM

در ازل دادست ما را ساقی لعل لبت
جرعه جامی که من مدهوش آن جامم هنوز

Setare 03-28-2010 09:44 PM

ز گریه مردم چشم نشسته در خونست
ببین که در طلبت حال مردمان چونست

Omid7 03-28-2010 11:53 PM

تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها

Setare 03-29-2010 12:40 AM

آن غنچه كه گل گشت دگر غنچه نگردد
وين طرفه لب يار گهي غنـچه گهي گـل

Omid7 03-29-2010 01:13 AM

لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو دادی طلبیم

Setare 03-30-2010 12:02 AM

من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم,
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم

مجتب 03-30-2010 01:45 PM

ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا

گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر


اکنون ساعت 08:13 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)