![]() |
تو امتداد سرنوشت کی بود که از تو می نوشت زندگی من و تو رو با غم و غصه می سرشت با این همه گناه و درد کی میره آخرش بهشت ببین ببین که دست من هرجا رسید از تو نوشت میون جاده ها هنوز گرد مسافرا به جاست تو شهر تو غریبه ام غریبه ای که بی صداست نفس می خوام نفس می خوام تورو یه هم نفس می خوام تو شب انتظار تو برای دل قفس می خوام |
دوباره من و آسمان و خیال تو و حرفهای نا گفته وقتی باشی یا نباشی و از دلم دور باشی همان بهتر که حرفهایم مجال تولد نیابند همان بهتر که سکوت بین ما بهانه ای باشد برای نرسیدن نبودنت عاشقانه تر است ! نبودنت عاشقانه تر است ! |
قلبمو تقدیم کردم ....نفهمید... بی ریاترینم اشک ریختم ....نفهمید....پر احساس ترینم از خوشبختی گفتم...نفهمید..... ساده ترینم |
بارگهی خهم...
|
مرسی بهنام
بۆ باوهشی به سۆزی دایکه دڵ سووتاوهکهم بو باوشی بسوزی دایکه دل سوتاوکم... (تا بچه ها راحت تر بتونن بخوننش) همیشه از این یه مصرعش خیلی خوشم میومده... |
هرچی آرزوی خوب مال تو هر چی که خاطره داریم مال من اون روزای عاشقونه مال تو این شبای بیقراری مال من منمو حسرت بی تو ما شدن تویی و بدون من رها شدن آخرغربت دنیاست مگه نه؟ اول دوراهی آشنا شدن تو نگاه آخر تو...!!! آسمون خونه نشین بود می تو نستم با تو باشم دل تو شکسته بودن مثل سایه مثل رویا همه ی قصه همین بود اما بیدارم و بی تو... مثل تو تنهای تنها!!! |
یه تنها، یه عاشق، یه فانوس شکسته، یه مرداب تو پاییز، یه صحرا خاک خسته، نمی خوام بمونم باورم دنیا سیاه، هنوزم غریبه غرورم بی پناه، شب عشق، شب درد، شب تنهایی مرد،شب بغص، شب کوچ، شب ثوربی، شب سرد، شب خاموش بی روزنه، شب مرگ هم آوایی، شب سنگی، شب آواز تنهایی، شبی که لحظه های بی تو بودن نفس گیره، سیاهی بی عبوره، سکوتم آخرین فریاد عشق خیالت آخرین سنگ صبوره، هنوزم بغض بارونی چشمات می تونه واسه دل تنگیم بباره. |
من هنوز تو گفتن دوستت دارم وا موندم
همه گفتن همه رفتن، اما من با یه دنیا آرزو جا موندم چه روزایی که غروب شد، اما باز من در آرزوی فردا موندم "هايده" |
آه ساقي.. تو را من ديوانه ميدانم سرگشته و حيران، سراپا غرق درد، افسرده مي بينم.. دلت را سرد، زبانت را بسته ميبينم بگو از درد و غمهايت بگو از درد و دلهايت.. ولي نه ! صبر کن !! کدامين دوست را تو محرم خلوتگاه خود داني!! حريم آن دل ديوانه پنداري!! آه ساقي .. تورا من آشفته ميبينم سراپا غرق درد ، تنها در اين ويرانه ميبينم... بيا ساقي... تو هم مانند من پريشان خاطر و خسته پي آن کنج خلوت در پس ، پستوي پر آشوب دل راه گم کرده ميگردي .. بيا ساقي بيا بنشين بپهلويم تورا من تنهاترين آشنا با دل گمگشته ميبينم بيا ساقي بيا بنشين بيا... .. {پپوله} .. |
ساقی شعر از خودت که نبود ؟
نبینیم ساقیم اره .. ساقی ساقی ای ساقی بده می دریا دریا ... دوباره امشب مستم کن که بشم دور از دنیا .. . حالا ساقی هم بخواد دست از ساقیگری برداره که واویلا اون بیچاره های میخونه چیکار کنن ؟ |
اکنون ساعت 11:39 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)