پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   برای تو می نویسم (http://p30city.net/showthread.php?t=1191)

ماهین 12-16-2012 02:36 AM

بعد تو دوباره صبح می شود ...
اما ...دیر تر
بعد تو دوباره خورشید می تابد
اما ...تاریک تر
بعد تو دوباره شب فرا می رسد
اما ...بیدار تر
بعد تو دوباره من زنده می مانم
اما ...بیمار تر !

افسون 13 12-16-2012 08:42 AM

بارانی مورب ...
در نیمروزی آفتابی ...
هیچ اتفاقی نیفتاده است ...
تنها تو رفته ای ...
اما من ...
قسم میخورم که این باران ...
بارانی معمولی نیست ...
حتماً جایی دور ...
دریایی را به باد داده اند ...

افسون 13 12-26-2012 08:33 AM

کنار کدامتان قرار است قدم بزنم ؟

دستانم سیاهند ...

بس که دستِ سایه ام را گرفته ام !!

مستور 12-26-2012 06:43 PM

امشب دلم از آمدنت سرشار است
فانوس به دست کوچه ی دیدار است
آن گونه ترا در انتظارم که اگر
این چشم بخوابد آن یکی بیدار است


افسون 13 12-28-2012 02:02 AM

نام تو ...
شعله نه
تکه‌ای از تابستان است
که گوشه‌ی دلم می‌سوزد
و سوی چشمانم است
وقتی برای یافتنت - کورمال کورمال -
دنیا را لمس می‌کنم
یک آن آفتابی می‌شوی
و تمام معنی زندگی در همان لحظه می‌چکد - غلیظِ غلیظ -

نام تو ...
مرگ را به تأخیر می‌اندازد ...

مستور 12-28-2012 06:58 PM

اینگونه باش
شاد اما دلسوز
ساده اما زیبا
مصمم اما بی خیال
متواضع اما سربلند
مهربان اما جدی
سبز اما بی ریا
عاشق اما عاقل


افسون 13 12-29-2012 08:44 AM

گفتی از ناله ی شبگیر کسی در قفسی
بنویسم سخنی ، هر نفسی ، باز بسی

گفتی از چهره ی ماتم زده ی غم بنویس !!
گفتی از ناله در این نامه فراوان بنویس !!

گفتی و رفتی و جستی و ندانستی تو
که من از روز ازل بسته به زنجیر توأم ...

مستور 12-29-2012 06:56 PM

بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد
تو که رفتی همه ثانیه ها سایه شدند
سایه در سایه آن ثانیه ها خواهم مرد
شعله ها بی تو ز بی رنگی دریا گفتند
موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد
گم شدم در قدم دوری چشمان بهار
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد


افسون 13 12-30-2012 03:33 PM

به شقایق سوگند که تو برخواهی گشت ...
من به این معجزه ایمان دارم ...

باغبان دلشاد کنج ایوان زمزمه کنان می گوید :
"منتظر باید بود تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند"

دیرگاهیست که من روزنه را یافته ام ...
به امید رویش لحظه سبز دیدار ...
بذر بودنت را در دلم کاشته ام ...

مستور 12-30-2012 11:45 PM

مانند مه بودی
نه میشد در آغوشت گرفت
نه میشد آنسوی تو را دید
تنها میشد در تو گم شد


اکنون ساعت 05:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)