![]() |
ديشب گريز من زمن از فكر تو بود دلواپسي در قلب من ازهجر تو بود ديشب نگاهتارمن صدها سخن داشت او در رخ هر آينه شكوه زمن داشت ديشب به چشمانم به جاياشك خون بود در حسرت ديدارتو دردل جنون بود ديشب نبود همصحبتم جزيك قناري او هم براي ديدنت بي تاب آري |
سراغ کلبه ی ما را کسی جز غم نمی گیرد
خوشا آن روز که غم هم گم کند ویرانه ی ما را |
کاشکی
یک ساعت زمان داشتم ! آنوقت هر وقت دلم می خواست زمان را نگه می داشتم ... یا به عقب برمی گشتم ... اما واقعیت این است که ثانیه ها می گذرند ... و همه چیز را با خود می برند ! فرصت ها را ، خاطره ها را ... ولی یک چیز را یادشان می رود که ببرند ... یاد تو را از قلبم و ذهنم ...! |
فردا روز ديگري است
كه بي تو بر عمر تلف شده افزوده مي شود ! همين روزها روز رفتن از راه مي رسد ... و من طوري از خيال تو گم مي شوم كه انگار هرگز نبوده ام ... ! |
اگر عشق نبود .......
اگر عشق نبود چگونه عبور روزهای تلخ را تاب میاوردیم به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم !!! آری بی گمان پیش از این مرده بودیم اگر عشق نبود ....... |
آخر اگر پرستش او شد گناه من
عذر گناه من چشمان پاک اوست تنها نه عشق و زندگی و آرزوی من او هستی من است که آینده دست اوست |
دلم تنگ است این شبها یقین دارم که میدانی
صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته میرانی تپش های دل خسته چه بی تاب و هراسانند به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی دلم دریای خون است وپر از امواج بی ساحل درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی هماره قلب بیمارم به یاد توشود روشن چه فرقی می کند اما تو که این را نمی دانی |
می خواهم همه این روزها بگذرد ...
آرام یا تلخ فرقی نمی کند فقط بگذرد ! و من گویی که از کابوس راهی یافته باشم نفسی عمیق بکشم به تمام رویاهایم ... و در پس همه بودن ها و نبودن ها ... چقدر دلم تنگ است ... گردن روزگار که نمی توان انداخت ! من می مانم... تو می روی و من ... قصه ما چقدر تکراری ست ...! |
نیمه شب صورت خود را به خدا خواهم کرد از خدا خواهش دیدار تو را خواهم کرد تا که جان دارم و از سینه نفس می آید به تو ای دوست وفا خواهم کردhttp://blogfa.com/images/smileys/04.gifhttp://blogfa.com/images/smileys/28.gif |
ای که از تازگی زخم دلم تازه تری!
یعنی از قصه دلتنگی من با خبری؟ مثل مهتاب که از خاطر شب میگذرد هر شب آهسته از آفاق دلم میگذری |
اکنون ساعت 06:01 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)