پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

Omid7 04-11-2010 09:52 AM

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت

topic_sun 04-11-2010 11:18 AM

تپشی تازه به نبض غزلم افتاده
مثل کبریت که افتد وسط خرمن کاه

Omid7 04-11-2010 08:15 PM

هر خرمنی در این ره صد بحر آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد

مجتب 04-11-2010 09:15 PM

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

Omid7 04-11-2010 11:21 PM

یا رب به که شاید گفن این نکته که در عالم
رخساره به کس نمود آن شاهد هر جایی

raha_10 04-12-2010 11:33 AM

یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند

Omid7 04-12-2010 11:55 AM

در خانه دل ما را جز یار نمی گنجد
چون خلوت یار اینجاست اغیار نمی گنجد

SHeRvin 04-12-2010 12:04 PM

دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد

ز هر در میدهـم پندش ولیکن در نمیگیرد

فرگل 04-12-2010 12:27 PM

دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست
توان به دست تو دادن گرش نکو داری

Omid7 04-12-2010 07:45 PM

یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

SHeRvin 04-12-2010 08:11 PM

دست افشان بسر کوی نگار آمـده ام
پای کوبان ز پـِی نغـمۀ تـار آمده ام

Omid7 04-12-2010 08:52 PM

مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

ساقي 04-12-2010 09:06 PM

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند

مجتب 04-12-2010 09:23 PM

دل صنوبریم همچو بید لرزان است

ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست

فرانک 04-13-2010 09:01 AM

توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم

Omid7 04-13-2010 09:09 AM

ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم

topic_sun 04-13-2010 09:46 AM

من و دل،آخر از این شاخه فرو می افتیم
دست کم دست تو بگذار بچیند ما را

Omid7 04-13-2010 11:01 AM

آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت
عم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز

SHeRvin 04-13-2010 07:08 PM

زاهد خــام کـه انکـار مِـی و جــام کـُند
پخته گردد چو نظر بر مـِی خام اندازد

فرانک 04-13-2010 08:51 PM

درد ما را نیست درمان الغیاث
هجرما را نیست پایان الغیاث

Omid7 04-13-2010 11:59 PM

ثلث روز به خور گذشت و ثلث ديگر به خواب
پس كي براي عبادت دستي زني بر آب؟

SHeRvin 04-14-2010 01:54 AM

بوى شير از لبِ همچون شكرش مى آيد

گرچه خون ميچكد از شيوۀ چشم سيهش

فرگل 04-14-2010 07:11 AM

شرمش از چشم می پرستان باد
نرگس مست اگر برويد باز

فرانک 04-14-2010 11:29 AM

ز آنجا که پرده پوشی عفو کریم توست
بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار

Setare 04-14-2010 12:46 PM

رها کن تا چو خورشیدی قبایی پوشم از آتش
در آن آتش چو خورشیدی جهانی را بیارایم

raha_10 04-14-2010 01:25 PM

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم

عاشق 04-14-2010 02:24 PM

میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است

Omid7 04-14-2010 06:37 PM

تا به کنار بودی ام بود مرا قرار دل
رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیده ام

مجتب 04-14-2010 08:46 PM

ما می به بانگ چنگ نه امروز می​کشیم

بس دور شد که گنبد چرخ این صدا شنید

Omid7 04-14-2010 09:32 PM

در پای تو افتادن شایسته دمی باشد
ترک سر خود گفتن زیبا قدمی باشد
بسیار زبونی‌ها بر خویش روا دارد
درویش که بازارش با محتشمی باشد

ساقي 04-14-2010 10:03 PM

دوش خوابی دیده‌ام خود عاشقان را خواب کو
کاندرون کعبه می‌جستم که آن محراب کو
کعبه جان‌ها نه آن کعبه که چون آن جا رسی
در شب تاریک گویی شمع یا مهتاب کو

Omid7 04-14-2010 10:07 PM

واي چه خسته ميكند تنگي اين قفس مرا
پير شدم نكرد از اين رنج و شكنجه بس مرا

ساقي 04-14-2010 10:13 PM

ای جبرئیل از عشق تو اندر سما پا کوفته
ای انجم و چرخ و فلک اندر هوا پا کوفته
تا گاو و ماهی زیر این هفتم زمین خرم شده
هر برج تا گاو و سمک اندر علا پا کوفته



...

Omid7 04-14-2010 10:35 PM

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

فرانک 04-15-2010 01:34 AM

یا رب این غافله را لطف ازل بدرقه باد
که ازو خصم بدام آمد و معشوقه بکام

Omid7 04-15-2010 09:32 AM

مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه
که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت

elsa 04-15-2010 11:26 AM

تو را من چشم در راهم شباهنگام
در آن هنگام که می گیرد در شاخ تلا جن شاخه ها رنگ سیاهی

Omid7 04-15-2010 12:08 PM

يا رب سببي ساز كه يارم به سلامت
بازآيد و برهاندم از بند ملامت

sheida.m 04-15-2010 04:34 PM

تو با خدای خود انداز و کار دل خوشدار

که رحم اگر نکند مدُعی خدا بکند
{پپوله}

فرانک 04-15-2010 04:52 PM

دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت آنکسی دارد که از تنها بپرهیزد


اکنون ساعت 08:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)