![]() |
در بهار از من مرنج اي باغبان گاهي اگر
ياد از بي برگي فصل خزان آرم ترا |
از پی آن گل نورسته دل ما یا رب خود کجا شد که ندیدیم درین چندگهش {پپوله} |
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو |
وگر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت |
تو نیم دیگر من بودی و ندانستی
چه داغها که به این نیم دیگرت دادند |
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
ازچه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم! |
ما را به دعا كاش فراموش نسازند
رندان سحرخيز كه صاحب نظرانند |
دیری است تا سودای تو، بگرفت هفت اندام دل تا جان به عشقت بنده شد، زین بندگی تابنده شد ... |
دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمي بينم
دلي بي غم كجا جويم كه در عالم نمي بينم |
من همنفس شمعم زیرا که لب و چشمم بر فرقت جان گرید بر گریهی تن خندد |
در غم تو از بس که زار و نزارم
با هلال و یک مو تفاوت ندارم |
ملامتگوی بیحاصل نداند درد سعدی را
مگر وقتی که در کویی به رویی مبتلا ماند |
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نياز نيم شبی دفع صد بلا بکند عتاب يار پری چهره عاشقانه بکش که يک کرشمه تلافی صد جفا بکند ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند هر آن که خدمت جام جهان نما بکند طبيب عشق مسيحادم است و مشفق ليک چو درد در تو نبيند که را دوا بکند تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند ز بخت خفته ملولم بود که بيداری به وقت فاتحه صبح يک دعا بکند بسوخت حافظ و بويی به زلف يار نبرد مگر دلالت اين دولتش صبا بکند |
نقل قول:
ماه نو چو بر چشم مردم نیاید هر کسش به انگشت خود می نماید |
دل من ز تابناکی به شراب ناب ماند
نکند سیاهکاری که به آفتاب ماند نه ز پای می نشیند نه قرار می پذیرد دل آتشین من بین که به موج آب ماند |
دانی که چه خواهم من دلسوخته از تو خواهم که نخواهم، دگرم هیچ نظر نیست عطار چنان غرق غمت شد که دلش را یک دم دل دل نیست زمانی سر سر نیست |
تا عهد تو بربستم عهد همه بشكستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پيمانها |
اینش سزا نبود دل حق گذار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید |
دوستی نیست متـاعی که فراموش شود
آشنایی نه چراغی است که خاموش شود |
دلم رمیده شد و غافلم من درویش که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم که دل به دست کمانابرویی است کافرکیش |
شهر ياران بود و خاك مهربانان اين ديار
مهرباني كي سر امد شهرياران را جه شد |
دیـر اسـت کــه دلـدار پیـامی نفـرستاد
ننــوشـت سـلامی و کـلامـی نفـرسـتاد |
در قعر جان مستم دردی پدید آمد کان درد بندیان را دایم کلید آمد چندان درین بیابان رفتم که گم شدستم هرگز کسی ندیدم کانجا پدید آمد |
درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد |
دلی کز عشق عین درد گردد ز دردش در جهان مرهم نماند اگر یگ ذره از اندوه نایافت به عالم برنهی عالم نماند |
دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد
ز هر در میدهـم پندش ولیکن در نمیگیرد |
دلی کز عشق جانان دردمند است همو داند که قدر عشق چند است دلا گر عاشقی از عشق بگذر که تا مشغول عشقی عشق بند است |
تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه پرکن قدح باده که معلومم نيست کاين دم که فرو برم برآرم يا نه خیام |
آیلین
خداوندا تو می دانی !
که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی می کشد آنکس که انسان است واز احساس سر شار است!{داش مشتی} {قیژه} اينجا جاي مشاعره است خانم آيلين |
تا دل به مهرت داده ام
در بند تو افتاده ا م جون در نماز استاده ام كويي به محراب اندري |
آیلین
:cool:دوست داشتن تنها چیزیه که نو بتی نیست پس خارج از نوبت دوست دارم!
اينجا جاي مشاعره است خانم آيلين |
عنوان تاپیک: مشاعره سنتی
یـاد یـاران قدیـمم نرود از دل تنـگ چون هوای چمن از یاد اسیران قفس |
سود ممکن نیست در بازار عشق پس اساسی بر زیان خواهم نهاد گر قدم از خویش برخواهم گرفت از زمین بر آسمان خواهم نهاد مرغ عرشم سیر گشتم از قفس روی سوی آشیان خواهم نهاد |
دوست میدارم من این نالیدن جانسوز را
تا به هـر نـحـوی که باشد بگـذرانم روز را |
اکنون که گل سعادتت پربار است دست تو ز جام می چرا بيکار است میخور که زمانه دشمنی غدار است دريافتن روز چنين دشوار است |
تا تواني رفع غم از خاطري غمناک کن
در جهان گرياندن آسان است اشکي پاک کن |
نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر
نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش |
شـب را سحــر کــردم و چشـمم نـخـوابیـد
افـسـوس کـه مــاهـم شـد و آن مهــر نیـامـد |
دلم بردی و جان بر کار داری
تو خود جای دگر بازار داری نباشد عاشقت هرگز چو من کس اگر چه عاشق بسیار داری |
یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری |
اکنون ساعت 08:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)