پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

مجتب 04-21-2010 09:57 AM

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است

چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

Omid7 04-21-2010 11:21 AM

تا عهد تو بربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها

forrest 04-21-2010 11:36 AM

امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین،فرهاد رفته باشد

SHeRvin 04-21-2010 11:46 AM

دل به دستم بود و میگشتم بگرد کوی دوست

بـیـــخبـر بـودم نمیــدانـم کـجـــا افـتــاده است

فرگل 04-21-2010 11:50 AM

تازيان را غم احوال گران باران نيست
پارسايان مددی تا خوش و آسان بروم

SHeRvin 04-21-2010 12:03 PM

مستي بهانه كردم و چندان گريستم

تا كس نداندم كه گـــرفتــار كيــستم

فرگل 04-21-2010 12:06 PM

ميان عاشق و معشوق فرق بسيار است
چو يار ناز نمايد شما نياز کنيد

SHeRvin 04-21-2010 12:09 PM

دل به دلداران سپردن کارهر دلدار نيست
من به تو جان مي سپارم دل که قابل دار نيست!

natanaeil 04-21-2010 12:18 PM

ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمیکنی

SHeRvin 04-21-2010 12:23 PM

یاری انــدر کس نمیـبـیـنـم یاران را چــه شد
دوستی کی اخر امد دوستداران را چه شد

فرگل 04-21-2010 12:39 PM

دلي دارم خريدار محبت
كزو گرم است بازار محبت
لباسي ساختم بر قامت دل
ز پود محنت و تار محبت

فرانک 04-21-2010 12:41 PM

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده شود

forrest 04-21-2010 12:43 PM

ترسم که شبی از غم جانکاه بمیرم
با آتش دل سوزم و با آه بمیرم
در لحظه آخر که اجل خواست بمیرم
ای کاش تورا دیده و آنگاه بمیرم

forrest 04-21-2010 12:44 PM

حالا چیکار کنیم؟؟؟

د یا م؟؟؟

فرانک 04-21-2010 12:52 PM

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی

فرگل 04-21-2010 12:55 PM

يار مرا ، غار مرا ، عشق چگر خوار مرا
يار تويي ، غار تويي ، خواجه نگهدار مرا

forrest 04-21-2010 01:03 PM

آی بیرنگ تر از آینه یک لحظه بایست
راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست
اگر این شبح هر شبه تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکی است؟

natanaeil 04-21-2010 01:07 PM

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم ثمر شود

forrest 04-21-2010 01:13 PM

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

natanaeil 04-21-2010 01:40 PM

در ازل ز پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق آمد و آتش به همه عالم زد

forrest 04-21-2010 01:51 PM

در رگت پنهان و پیدایت منم
گفت ای دیوانه لیلایت منم

natanaeil 04-21-2010 01:52 PM

مرا عهدیسیت باجانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چون جان خویشتن دارم

raha_10 04-21-2010 01:56 PM

من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد

عاشق 04-21-2010 02:09 PM

دست مرا بگیر و ببر شهر دیگری
مانند ماهیان که پی نهر دیگری…
شیرین نکرد کام تو را این دیار اگر
در جام من نریخت مگر زهر دیگری

Omid7 04-21-2010 03:20 PM

یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست
چون روز وصال شد او را بستم
گفتم نگریستی نباید نگریست

natanaeil 04-21-2010 04:04 PM

تاب بنفشه میدرد طره ی مشکسای تو
پرده ی غنچه میدرد خنده ی دلگشای تو

Omid7 04-21-2010 04:18 PM

واي چه خسته مي كند تنگي اين قفس مرا
پير شدم نكرد از اين رنج و شكنجه بس مرا

natanaeil 04-21-2010 04:21 PM

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را

Omid7 04-21-2010 05:51 PM

ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی

natanaeil 04-21-2010 06:26 PM

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم

Omid7 04-21-2010 06:28 PM

میانت را و مویت را اگر صد ره بپیمایی
میانت کمتر از مویی و مویت تا میان باشد

فرانک 04-21-2010 06:30 PM

مکن کاری که بر پا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو

Omid7 04-21-2010 06:38 PM

وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به

مجتب 04-21-2010 06:54 PM

همی ​رویم به شیراز با عنایت بخت

زهی رفیق که بختم به همرهی آورد

Omid7 04-21-2010 06:57 PM

دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بینم
دلی بی غم کجا جویم که در عالم نمی‌بینم

مجتب 04-21-2010 07:04 PM

مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار

ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند

forrest 04-21-2010 07:18 PM

دل و دین و عقل و هوشم همه را به باد دادی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی

Omid7 04-21-2010 07:39 PM

یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست
درد آن بود که از پا درمان من بیفتد

natanaeil 04-21-2010 08:00 PM

دل داده ام به یاری، شوخی کشی، نگاری
مجموعتن السجایا،محمومدتن الخصایا

Omid7 04-21-2010 08:17 PM

از جان طمع بریدن آسان بود و لکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن


اکنون ساعت 10:48 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)