![]() |
درد دل یک تحصیلکرده |
حسنی نگو جوون بگو |
پیغام گیر تلفن پدربزرگ و مادربزرگ ها ! |
ازدواج با مرده شور! |
عجب زمونه ای شده !
http://persian-star.org/1389/11/25/happy.jpg تو عصر موشک و فضا، الاغ سواری عالیه کنار بنز و زانتیا، دیدن گاری عالیه بعد سیگار و پیپ و اکس، چپق کشیدن بهتره ماهواره ها برن کنار، ستاره چیدن بهتره بسکه فراوونه کلاغ، قناری قارقار می کنه از هرچی آوازه خوشه، آدمو بیزار می کنه سینما و تاتر چیه، سیا بازی قشنگ تره رو حس و حال آدما، لی لی کنون نمی پره اصغر آقا اَسی شده، موهاشو های لایت می کنه زیر ابرو شو بر می داره، تیپ شو ری رایت می کنه تو این قاراشمیش شدید، صغرا خانم ولنسیاس عجب زمونه ای شده، دنیا رو باش دس کیاس پیتزا و استیک ولش، سیخ جیگر نصیب ماس آبگوش خوراک اعیوناس، اشکنه راس جیب ماس از رپ و راک و پاپ نگو، ابرام غزل خونو می خوام شبای صاف و ماه نو، صفای ایوونو می خوام پپسی کولا ارزونی تون، قرتی بازی دیگه بسه کاهو سکنجبین می خوام، آب قناتم هوسه قدیم ندیما یادته؟ تهرون هوای خوبی داشت شیرونیای حلبی، سقفای تیر چوبی داشت آپارتمانای عجیب، با برج و بارو مد شده مدرنه آب حوض کشی، باز دَسه جارو مد شده عطرای پاریسی چیه، گلاب قمصر بیارین تو جیبای بی برکت، یه مُش گل یاس بذارین اینترنت و فکس و موبایل، تلویزیون و رادیو... رد پای تمدنو، همینجوری بگیر برو... شلوغ پلوغه سرمون، جا واسه دل نمی مونه قدر من و تو رو حاجی، هیشکی دیگه نمی دونه به جای ایمیل جون من، نامه ی دَسی بنویس شیک بازی رو کنار بذار، اونی که هَسی بنویس دنیا مثه راز بقاس، از صلح و آشتی بنویس از روزگار خوبی که، اونوقتا داشتی بنویس |
بر سنگ مزار خودم!
بر سنگ مزار خودم!
این که خوابیده است اینجا آدمی جوگیر بود ظاهرش جیغ و صدایش عینهو آژیر بود از همان وقت تولد داخل گهواره اش دایماً دلواپس آمار مرگ و میر بود این اواخر دستش آمد تازه دنیا دست کیست سعی کرد آدم شود البته دیگر دیر بود شعرهایش گرچه از ذوق و لطافت بهره داشت غُر غُر و زخم زبانش بدتر از شمشیر بود از لحاظ تیپ و ظاهر هیچ چیزی کم نداشت مانتویش خفّاشی و پوتین و کیفش جیر بود بعد ترک مصرف سیگار کنت و ماربرو فکر مصرف کردن اردیبهشت و تیر بود آن اوایل ساق و سالم عشق را شوخی گرفت این اواخر عاشق مردی مریض و پیر بود بس که تنبل بود حال مردم آزاری نداشت در عوض یک عمر طفلک با خودش درگیر بود شر به پا می شد اگر خیرش به جایی می رسید شیر هم می داد اما گاو نُه من شیر بود گرچه از خدمت به محرومان نمی شد هیچ سیر بی تعارف گاه گاهی از خودش هم سیر بود عینهو دیوانه ها در گوشه ای متروک و دنج صبح تا شب دست و پاهایش به هم زنجیر بود سالها جان کند تا چیزی شود اما نشد کوشش و سعی و تلاشش در خور تقدیر بود! |
يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان ميرفته، يهو ميبينه يك موتور گازي ازش جلو زد! خيلي شاكي ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه. يك مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه متور گازيه غيييييژ ازش جلو زد! ديگه پاك قاط ميزنه، پا رو تا ته ميگذاره رو گاز، با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه. همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه، متور گازيه مثل تير از بغلش رد شد!! طرف كم مياره، راهنما ميزنه كناره به متورويه هم علامت ميده بزنه كنار. خلاصه دوتايي واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه، ميگه: آقا تو خدايي! من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازي كل مارو خوابوندي؟! موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بيامرزه واستادي... آخه ... كش شلوارم گير كرده به آينه بغلت
|
واقعن اینکارو میکنم :d از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد تَرک تسبیح و دعا خواهم کرد وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد تا نگویند که مستان ز خدا بی خبرند.. ... |
|
نگو بار گران بودیم و رفتیم |
اکنون ساعت 05:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)