پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

Omid7 05-13-2010 11:51 AM

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

SHeRvin 05-13-2010 12:44 PM

تا تو رفتی ز کنارم بنظرها خوارم

بشکند قیمت خاتم چو نگین برخیزد

Omid7 05-13-2010 04:11 PM

دیشب گله زلفت با باد همی کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی

رزیتا 05-13-2010 07:56 PM

یارب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم

Omid7 05-13-2010 08:08 PM

من از ان سیاه دارم به غم تو روز روشن
که تو ماهی و تعلق به شب سیاه داری

فرانک 05-13-2010 10:17 PM

یار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی

Omid7 05-13-2010 10:41 PM

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود

SHeRvin 05-14-2010 11:54 AM

دو تـا شد قامـتم همچون کمانی
ز غم پیوسته چون ابروی فرّخ

Omid7 05-14-2010 12:08 PM

خیال انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپایی
نداری غیر ازین عیبی که میدانی که زیبایی
من از دلبستگی های تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق تر از مایی

MAHDI 05-15-2010 03:53 AM

یار آن طلبد که ذوق یابد
زیرا طلب از مذاق خیزد

Omid7 05-15-2010 08:08 AM

داغ جانسوز من از خنده خونین پیداست
ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است

topic_sun 05-15-2010 09:36 AM

تادم از شام سر زلف تو هرجا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست

raha_10 05-15-2010 11:52 AM

تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش

natanaeil 05-15-2010 12:11 PM

ترکانه بتاز وقت تنگ است
کان ترک خطا به خرگه آمد

آیلین 05-15-2010 12:21 PM

در میان هر سیب
دانه ی محدودیست
در دل هر دانهُ سیب ها نامحدود
چیستانی ست عجیب
دانه باشیم نه سیب

raha_10 05-15-2010 01:53 PM

بیا تا گل برافشالنیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو د اندازیم

ساقي 05-15-2010 02:46 PM

مباد روزي ِ چشم من از چراغ اميد
كه خالي از تو ببينم شبي سراي تو را

Omid7 05-15-2010 03:41 PM

ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم تو را مانم تو اشک مرا مانی

ساقي 05-15-2010 04:03 PM

يارب به وقت گل گنه بنده عفو كن
وين ماجرا به سرو لب جويبار بخش
اى آن كه ره به مشرب مقصود برده اى
زين بحر قطره اى به من خاكسار بخش

Omid7 05-15-2010 04:04 PM

شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد.
عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد

آیلین 05-15-2010 04:36 PM

دلم تنگ است و چشم حسرتم باز
چراغي در شب تارم برافروز
به جان آمد دل از ناز نگاهت
فرو ریز اين سكوت آشناسوز

natanaeil 05-15-2010 04:39 PM

زاهد از کوچه ی رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند

آیلین 05-15-2010 04:40 PM

در به ز خودی نظر مکن، غصه مخور

در کم ز خودی نظر کن و شاد بزی

saniz 05-15-2010 06:56 PM

یار من باش که زیب فلک و زینت دهر از مه روی تو و اشک چو پروین من است

SHeRvin 05-15-2010 07:22 PM

ترک ما کردي برو هم صحبت اغيار باش
يار ما چون نيستي، با هرکه هستي يار باش

فرانک 05-15-2010 07:37 PM

شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود

saniz 05-15-2010 07:39 PM

شکر خدا که از مدد بخت کارساز

بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست

saniz 05-15-2010 07:42 PM

دل دادمش به مژده و خجلت همی‌برم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست

فرانک 05-15-2010 08:12 PM

تن آدمی شریف است به جان آدمییت
نه همین لباس زیباست نشان آدمییت

topic_sun 05-15-2010 08:15 PM

تا آسمان ز حلقه بگو شان ما شود
کو عشوهای ز ابرو ی همچو هلال تو

فرانک 05-15-2010 08:41 PM

ولله که شهر بی تو مرا حبس میشود
آوارگی کوه و بیابانم آرزوست

topic_sun 05-15-2010 09:01 PM

تمام جهان خلق شد،کم کم اما خدا دید
زمین،خالی از عشقبازی، صفایی ندارد!

فرانک 05-15-2010 09:06 PM

دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
وندر آن آیینه صد گونه تماشا میکرد

Omid7 05-15-2010 09:21 PM

دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی بینم
دلی بی غم کجا جویم که در عالم نمی بینم

topic_sun 05-15-2010 09:35 PM

معشوق چون نقاب ز رخ در نمی کشد
هرکس حکایتی به تصور چرا کنند

آیلین 05-16-2010 12:26 AM

در عرف ما سزاي پريدن تفنگ نيست
با برگ گل نوشته به ديوار باغ ما

raha_10 05-16-2010 09:15 AM

الا یا ایهاالساقی ز می پر ساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را

topic_sun 05-16-2010 10:21 AM

ای که به سوی هیچ،سراسیمه می دوید
این حرص هرزه پوی،کجا را گرفته است؟

SHeRvin 05-16-2010 11:28 AM

تو مپندار که مجنون، سرِ خود مجنون گشت

از سمک تا به سمایش کشش لیلا برد...

topic_sun 05-16-2010 11:37 AM

در پس ابر هم ای عشق همان خورشیدی
ما نداریم ولی مایه ی مهتاب شدن


اکنون ساعت 04:03 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)