پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

آیلین 05-16-2010 01:54 PM

نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است

bigbang 05-16-2010 02:06 PM

تا زمیخانه و می نام نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم همان خواهد بود

آیلین 05-16-2010 02:20 PM

دلخسته و سینه چاک می‌باید شد

وز هستی خویش پاک می‌باید شد

آن به که به خود پاک شویم اول کار

چون آخر کار خاک می‌باید شد

فرانک 05-16-2010 04:57 PM

دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد

Omid7 05-16-2010 07:22 PM

درد بی عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم

topic_sun 05-16-2010 07:35 PM

من نمی گویم که باید قله ای نستوه باشم
با تو اما شاید این چنین خورده روزی یک گسل باشد

Omid7 05-16-2010 07:45 PM

دلم را جز تو جانانی نمی‌بینم نمی‌بینم
مرا جز عشق تو جانی نمی‌بینم نمی‌بینم
ز خود صبری و آرامی نمی‌یابم نمی‌یابم
ز تو لطفی و احسانی نمی‌بینم نمی‌بینم

topic_sun 05-16-2010 07:53 PM

مست است یار و یاد حریفان نمی کند
ذکرش بخیر ساقی مسکین نواز من

Omid7 05-16-2010 08:09 PM

نیست مرا ز خود خبر، بیش ازین که در جهان
مست و خراب آمدم، مست و خراب می‌روم

topic_sun 05-16-2010 08:12 PM

مستی عشق نیست در سر تو
رو که تو مست آب انگوری

Omid7 05-16-2010 08:15 PM

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زان که چو ابری ز میان برخیزم

saniz 05-16-2010 08:16 PM

ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد وقت آن است که بدرود کنی زندان را

topic_sun 05-16-2010 08:20 PM

ماهی نتافت همچو تو ازبرج نیکو یی
سروی نخاست چو قدت از جویبار حسن

Omid7 05-16-2010 08:34 PM

ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

topic_sun 05-16-2010 08:48 PM

دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد

Omid7 05-16-2010 08:51 PM

در سماع دردمندان حاضر آ، یارا، دمی
بشنو این سازی که ما از خون دل بنواختیم

topic_sun 05-16-2010 08:53 PM

مرا از تست هردم تازه عشقی
ترا هر ساعتی حسنی دگر باد

Omid7 05-16-2010 11:12 PM

در سر باده می‌کنم هستی خویش هر زمان
خاک رهم، رواست گر بر سر آب می‌روم

saniz 05-17-2010 11:05 AM

می‌وزد از چمن نسیم بهشت هان بنوشید دم به دم می ناب

MAHDI 05-17-2010 12:16 PM

به خط خویشتن فرمان به دستم داد آن سلطان
که تا تختست و تا بختست او سلطان من باشد

آیلین 05-17-2010 01:28 PM

در لابلای دامن شبرنگ زندگی
رفتم ، که در سیاهی یک گور بی نشان
فارغ شوم زکشمکش و جنگ زندگی

MAHDI 05-17-2010 01:35 PM

یک غمزه دیدار به از دامن دینار
دیدار چو باشد غم دینار کی دارد


آیلین 05-17-2010 01:43 PM

در هر سحری با تو همی گویم راز

بر درگه تو همی کنم عرض نیاز

MAHDI 05-17-2010 01:49 PM

زهی هستی که تو داری زهی مستی که من دارم
تو را هستی همی زیبد مرا مستی همی زیبد


natanaeil 05-17-2010 03:04 PM

دوش با یاد حریفان به خرابات شدم
خم می دیدم خون دردل پا در گل بود

SHeRvin 05-17-2010 03:41 PM

دل من دار که در زلفِ شکن در شکنت

یادگـاریست ز سرحـلقۀ شوریده سران

MAHDI 05-17-2010 05:03 PM

نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد

Omid7 05-17-2010 05:23 PM

در حسن رخ خوبان پیدا همه او دیدم
در چشم نکورویان زیبا همه او دیدم
در دیدهٔ هر عاشق او بود همه لایق
وندر نظر وامق عذرا همه او دیدم

MAHDI 05-17-2010 05:51 PM

من همگی چو شیشه ام شیشه گریست پیشه ام
آه که شیشه دلم از حجری چه می شود


Omid7 05-17-2010 05:55 PM

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم

MAHDI 05-17-2010 05:58 PM

مرا گوید چرا چشمت رقیب روی من باشد
بدان در پیش خورشیدش همی دارم که نم دارد


natanaeil 05-17-2010 06:12 PM

درخرابات مغان نور خدا می بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم

ساقي 05-17-2010 11:07 PM

مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند
نی آن چنان سیلیست این کش کس تواند کرد بند
ذوق سر سرمست را هرگز نداند عاقلی
حال دل بی​هوش را هرگز نداند هوشمند

topic_sun 05-18-2010 10:09 AM

درآ که در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان در آید باز

natanaeil 05-18-2010 03:41 PM

زین دایره ی مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

saeman 05-18-2010 04:32 PM

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟

raha_10 05-19-2010 09:42 AM

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

topic_sun 05-19-2010 09:54 AM

دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
و اندران آیینه صد گونه تماشا میکرد

natanaeil 05-19-2010 10:35 AM

دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش

topic_sun 05-19-2010 05:57 PM

شرابی بیخمارم بخشیا رب
که با وی هیچ درد سر نباشد


اکنون ساعت 12:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)