پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   حس عشق و عاشقانه ها (http://p30city.net/showthread.php?t=974)

افسون 13 07-19-2012 01:59 PM

آخر روزی
دلت را خواهم برد
اگر بار سفر بندی
اگر تا سرزمینی دور
بگریزی
به دنبالت
پروانه خواهم شد
راه گریزی نیست
بیا
محبوب دل من شو ....

mohammad.90 07-19-2012 03:36 PM

تا دشت پرستاره اندیشه های گرم
تا مرز ناشناخته ی مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گریز پای
تا دشت یادها
هان ای عقاب عشق از اوج قله های مه آلود دوردستها
پرواز کن
پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من

افسون 13 07-19-2012 03:59 PM

من از فــــراسوی زمــــان می آیم


از آنجا که فقط بـــاد میماند


و رد پــــای به جا مانده مـــا ...!

mohammad.90 07-19-2012 04:09 PM

خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم...
بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد...
خسته شدم بس که تنها دویدم...
اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن...
می خواهم با تو گریه کنم ...
خسته شدم بس که...
تنها گریه کردم...
می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...
خسته شدم بس که تنها ایستادم

افسون 13 07-19-2012 04:25 PM

پــس از مــن


کســی اگــر تــرا ببــوســد


روی لبهــایــت


تــاکستــانــی را خــواهــد یــافــت


کــه مــن کــاشتــه ام . . .

mohammad.90 07-19-2012 05:42 PM

پیداست هنوز شقایق نشدی
زندانی زندان دقایق نشدی
وقتی که مرا از دل خود می رانی
یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی
زرد است که لبریز حقایق شده است
است که با درد موافق شده است تلخ
عاشق نشدی وگر نه می فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است

افسون 13 07-19-2012 08:21 PM

بی تو ترک برداشتم و به هر بهانه ای دلم می شکند

گاهی گم میشوم پشت پنجره ها

و سکوتم را بغض می کنم تا نشنود

صدای شکستنم را ...

ترنم 07-20-2012 12:34 AM

شـــــاعـر نیستــــــ ـــــم

امــا گـاه گـاهـــــی

بــرای تــ ـــ ــــو شاعـــــــرانـه مـی نویســــ ـــ ــــم

نــــــــــوازنـده نیستـــــ ـــــم

امــا هنگامـــــی کـه انگشتــــــــانـم تــ ــن تـــــــــــو را نـــــــوازش مـی کننــد ...
خــــــوب مـی نـــــ ـــــوازم




http://static.cloob.com//public/user...fd39f67044-300

افسون 13 07-20-2012 12:38 PM

اگر تمام ستاره های آسمان را

به شب من بیاوری

این تاریکی ، روشن نخواهد شد!!

برای من

تنها "چشم" تو کافی ست!!

دریغش نکن ...

پریشان 07-20-2012 04:27 PM

گمم نکن.....

در گوشه ای از حافظه ات می نشینم آرام.....

فقط بگذار بمانم......

افسون 13 07-20-2012 05:26 PM

مرا چه به تنهایی و سکوت ؟

نقاشی می کشم

دنیای وارونه ام را

از اینجا تا بی انتهایی تو

رنگ در طرح

بوسه ای بر باد

درختی در آغوش خاک

آسمانی بی ماه

طبیعتی برهنه

و من

چشمانم حکایت ها دارد ...

cr7ms 07-20-2012 07:34 PM

بزن زیر گریه
 

نزار امشبم با يه بغض سر بشه

بزن زير گريه ، چشات تر بشه

بزار چشماتو خيلي آروم رو هم

بزن زير گريه سبک شي يه کم

يه امشب غرورو بزارش کنار

اگه ابري هستي بالذت ببار

هنوزم اگه عاشقش هستي که

نريز غصه هاتو تو قلبت ديگه

غرورت نزار ديگه خستت کنه

اگه نيست بايد دل شکستت کنه

نميتوني پنهون کني داغوني

نميتوني يادش نباشي

به اين آسوني

هنوز عاشقيو دوسش داري تو

نشونش بده اشکاي جاريتو

نميتوني پنهون کني داغوني

نميتوني يادش نباشي

به اين آسوني

http://www.paroos52.com/modules/Foru...os_lcdefgh.gif

haftcheshme 07-20-2012 07:38 PM

مجنون چو حديث عشق بشنيد
اول بگريست، پس بخنديد

از جای چو مارحلقه برجست
در حلقه زلف کعبه زد دست

ميگفت گرفته حلقه دربر
کامروز منم چو حلقه بر در

در حلقه عشق، جان فروشم
بی حلقه ی او مباد ، گوشم

يارب به خدايی خدائيت
وانگه به کمال پادشاهيت

کز عشق به غايتی رسانم
کو ماند ، اگرچه من نمانم !

گرچه زشراب عشق مستم
عاشق تر ازين کنم که هستم!


ترنم 07-21-2012 12:59 AM

از روزی که نامتـــ

ملکه ی ذهنمـــ شد،

احساســ می کنمــ جمجمه امـــ

با شکوه ترینـــ امپراتوری دنیاستـــ...


افسون 13 07-21-2012 09:30 PM

وای ....!

عجب غوغا میكنند

در من ...

واژه هایی كه

به وزن " تو"

شعر میشوند !!!

mohammad.90 07-21-2012 10:00 PM

پیداست هنوز شقایق نشدی
زندانی زندان دقایق نشدی
وقتی که مرا از دل خود می رانی
یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی
زرد است که لبریز حقایق شده است
است که با درد موافق شده است تلخ
عاشق نشدی وگر نه می فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است

shokofe 07-21-2012 10:48 PM

آدم وقتی یه حس تکرار نشدنی رو با یکی تجربه می کنه ؛
دیگه اون حس رو با کس دیگه ای نمی تونه تجربه کنه ....
بعضی حس ها ،
خاص و ناب هستند !
مثل بعضی آدم ها ...


افسون 13 07-22-2012 01:09 AM

تمام شعرهای عاشقانه جهان
شبیه توأند!
تو اما ...
پشت استعاره ای ایستاده ای
که به ذهن هیچ شاعری
نخواهد رسید ...

shokofe 07-22-2012 11:08 AM

تــــــو کـــه غـــریبــــــه نیستـــــی!

دیگـــر نمیتـــــوانـــم خـــودم را بــــه

آن راهــی بـــزنـــم کــه نمیــدانـــم کجــاستـــــــ !

دلــــم همــــان راهـــی را میخــــواهـــد

کـــه تــــــو در امتــــدادش ایستــــاده بــاشــی!...


افسون 13 07-22-2012 07:57 PM

مهربانی تو سرپناهی است
تا پرندگان پاییز را
از زمستان این کوچه بگذراند ...

mohammad.90 07-22-2012 10:45 PM

قطار می رود....تو می روی..... تمام ایستگاه می رود............
و من چقدر ساده ام که سالهای سال ،در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!!
(قیصرامین پور)

پریشان 07-23-2012 12:33 PM

چه خرد سال است ساده می نگرد،ساده می خندد

ساده می پوشد،دل من از تبار دیوارهای کاگلی ست

ساده می افتد.....ساده می شکند.....ساده می میرد

mohandes saeideh! 07-23-2012 04:22 PM

صبر کن....

برگرد........

چمدانهایمان اشتباه شده !

دلم را به جای خاطراتت بردی....!

ترنم 07-24-2012 12:44 AM

بهار را ...

به میهمانی چشمهای "تو" خواهم آورد

اگر بیایی....!





http://static.cloob.com//public/user...b37db40f68-300

ماهین 07-24-2012 11:55 AM

تاس هایت را دوباره بریز!
این جفت "یک"،
ارزش "دو" را ندارد!
به هم نخواهیم رسید!

پریشان 07-24-2012 10:55 PM

اگر امشب هم از حوالی دلم گذشتی

آهسته رد شو....غم را با هزار بدبختی

خوابانده ام

ماهین 07-24-2012 11:43 PM

عشق را
با تمام وجود فریاد خواهم زد
تا به دنیا ثابت کنم
تمام مسیر ها به طرف
مشترک مورد نظر
اشغال نمی باشد!!

ترنم 07-25-2012 01:46 AM

خوشـــــــــ به حـــال خــــــــــــــدا

كه "لحظه به لحظه " با توســـــــــت ...

و "مـــ ـــــــــــــن" همیشــــــه درباره ی "تـــ ـو" بـــا "او"

حرف می زنــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــم


افسون 13 10-17-2012 10:14 AM

چشمانَ ت را
میان کدام یک از ستارگان جا گذاشته ای
که هر شب می درخشند بی پروا
میان حجم ِ خالی ِ تنهایی ِ شب
کمی مرا ببین ...

mohammad.90 10-17-2012 10:31 AM

عمر خود را در غریبی باختم،در ره عشق کسی دل باختم،
هستی ام شد غرق دریای سکوت،باخیاسکوت،
باخیالش روزها پرداختم،درفراقش اشک چشم و سوز و آه ،غیر ناله نغمه ای ننواختم،

ماهین 10-17-2012 12:17 PM

تو خورشیدی و من
گل آفتاب گردان
هر کجا باشی
قبله ام ،
همانجاست ...

افسون 13 10-17-2012 12:20 PM

من عاشق ترین آفتاب گردان مزرعه عشق بودم
که با افتاب نگاهت به هر سو که می خواستی
آرام آرام می چرخیدم
با هر چرخشم ، با صبوری ، افکارت را می دزدیدم
ودر قلب نا با ورت ذره ذره خانه ای
برای فردایم می ساختم
و در زیر پلک های مهربانت
تصویر زیبایی و معصومیتم را تا ابد حک می کردم
من عاشق ترین و بی پروا ترین آفتاب گردان مزرعه عشق بودم
که یک نگاهت را به عالمی نفروختم !!


http://www.up.vatandownload.com/imag...ia0nq60dtg.jpg

ماهین 10-17-2012 01:40 PM

من از تکرار نام تو
در قلب خویش
هزار شعر
می سازم
تو
به این دست سازه های من
نخند
عشق را
صادقانه
باور کن ...

مستور 10-17-2012 03:04 PM

در غریبانه ترین لحظه ی تنهایی خود
چشمهایم را که در آن دریای از محبت
موج میزند به تو خواهم بخشید
تا هیچگاه به پاکی احساسم شک نکنی

پریشان 10-17-2012 10:24 PM

برای بعضی دردها نه میتوان گریه کرد...

نه میتوان فریاد زد....برای بعضی دردها

فقط میتوان نگاه کرد و بی صدا شکست....


مستور 10-17-2012 10:30 PM

یکی پرسید که که اندوه تو از چیست
سبب ساز سکوت مبهمت چیست
برایش صادقانه می نویسم
برای آنکه باید باشد و نیست

ماهین 10-17-2012 10:40 PM

من سرد هستم ...
تو چشمانت را به من می دوزی !
لبخند می زنی
کلاه بر سرم می گذاری
و شال بر گردنم می بندی

گرم می شوم ...
درست مثل یک آدم برفی
در زمستان تو

و تو می مانی
به امید اینکه آب نشوم !!!

مستور 10-17-2012 10:45 PM

آسمان را قسمت کردند
تکه ای برای برکه
تکه ای برای دریا
تکه ای برای رود
دلم را قسمت میکنم
تکه ای برای تو
تکه ای برای تو
تکه ای برای تو

ماهین 10-17-2012 10:57 PM

پنجره های مه گرفته
 

پنجره های مه گرفته

حسین پناهی


پشت این پنجره های مه گرفته
مدام به امید دیدن تصویر درستی از تو ،
با آستین پیراهنم شیشه های دلم را پاک می کنم .
هنوز صورتت کامل نشده ، غبار می گیرد پنجره را ،
نمی دانم از سردی هواست یا از بخار هیجان نفسهای من
که هرگز خاطراتمان کامل نمی شود
.

mohammad.90 10-17-2012 11:15 PM

خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.
خسته شدم بس که از سرما لرزیدم...
بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم
زخم پاهایم به من میخندد... خسته شدم بس که تنها دویدم...
اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن...
می خواهم با تو گریه کنم ... خسته شدم بس که...
تنها گریه کردم... می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم
و شانه هایت را ببوسم...خسته شدم بس که تنها ایستادم.


اکنون ساعت 03:40 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)