![]() |
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور |
روزها گر رفت گو رو باك نيست
تو بمان اي آنكه چون تو پاك نيست |
تو را سریست که ما فرو نمی آید
مرا دلیست که صبوری ازو نمی اید |
دمي با غم ه سر بردن جهان كر نمي ارزد
به مي بفروش دلق ما كزين بهتر نمي ارزد |
دایم گلاین بستان شاداب نخواهد ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی |
یا خلوتی برآور یا برقعی فروهل ور نه به شکل شیرین شور از جهان برآری |
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود |
در پناه می ز عقل مصلحت بین فارغیم
در کنار دوست بیم از طعن دشمن نیست نیست |
تا نرفتم ز در دوست نشد معلومم که سر کی طلب این همه حرمان دارد تشنه لب کشت مرا شاهد شیرین کاری که لبش مشک ز سرچشمه ی حیوان دارد |
ديشب مثال رويت تشبيه ماه كردم
تو به ز ماه بودي من اشتباه كردم |
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی وخدایی
نروم جز به همان ره که تو ام راه نمایی |
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود |
دیدی ای دل که دگر باره غم عشق چه کرد
چون بشد دلبرو با یار وفادار چه کرد |
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سرو سامان که مپرس |
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
سوی چمن نمی رود همدم گل نمی شود |
در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست
این دل زار نزار اشک باران چو شمع |
عمر خسرو طلب از نفع جهان می خواهی
که وجودیست عطابخش و کریمی نفاع |
عرض ومال از در ميخانه نشايد اندوخت
هر كه اين آب خوردرخت به دريا فكنش:53: |
شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود |
درد عشقي كشيده ام كه مپرس
زهر هجري چشيده ام كه مپرس گشته ام در جهان و آخركار دلبري برگزيده ام كه مپرس |
سحر به بوي گلستان دمي شدم در باغ
كه تا چو بلبل بيدل كنم علاج دماغ:53: |
غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت ز خیل شادی روم رخت زداید باز
|
زبور عشق نوازی نه کار هر مرغی است
بیا و نوگل این بلبل غزلخوان باش |
شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز میجستم
رخت میدیدم و جامی هلالی باز میخوردم |
شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز میجستم
رخت میدیدم و جامی هلالی باز میخوردم {شیت شدن}{شیت شدن} |
من اگر نيكم وگر بد تو بروخود را باش
هر كسي آن درود عاقبت كار كه گشت:53: |
تو نیک و بد خود هم از خود بپرس
چرا بایدت دیگری محتسب {شیت شدن}:53:{شیت شدن} |
بيدلي در همه احوال خدا با ما بود
او نمي ديدش واز دور خدايا مي كرد:53: |
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
{شیت شدن}{پپوله}{شیت شدن}بنال هان که از این پرده کار ما به نواست |
تا چند همچو شمع زبان آوري كني
پروانه مراد رسيد اي محب خموش:53: |
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و زیبا بمیرد |
دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که بدان دل قرار باز آید |
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد _باوش |
دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم
کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی |
یک جام شراب صد دل و دین ارزد
یک جرعه می مملکت چین ارزد جز باده لعل نیست در روی زمین تلخی که هزار جان شیرین ارزد |
درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
درین سراچه بازیچه غیر عشق مباز:53: |
ز خوف هجرم ايمن كن اگر اميد آن داري
كه از چشم بدانديشان خدايت در امان دارد |
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بیسر و سامان که مپرس |
سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي
دل ز تنهايي به جان آمد خدا را همدمي |
یک روز نبودم که نبودی به گمانم هم قطره فروریختی از چشمه ی چشمم هم پرده برانداختی از راز نھانم گفتم که بجویم ز دهان تو نشانی گم گشت در این نقطه ی موهوم نشانم |
اکنون ساعت 01:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)