![]() |
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود |
قومی به جد و جهد گرفتند وصل دوست قومی دگر حواله به تقدیر می کنند گویند حرف عشق مگویید و مشنوید مشکل حکایتی ست که تقریر می کنند |
خم ها همه در جوش و خروشند زمستی
وان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز است |
ما و مجنون درس عشق از یک ادیب اموختیم او به ظاهر گشت عاشق ما به معنا سوختیم |
من که از آتش دل چون خم می در جوشم
مُـهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم |
مرا عهدي است با ماهي
كه ان ماه ، ماه من باشد |
تلخ کامم که به غمخواری من بنشینید شاد از آنم که به غمها بگذارید مرا علی اطهری کرمانی |
طریق مهر با یاران خود را، یارا نمی دانی اگر می دانی، از یاران خود ما را نمی دانی (نوید اصفهانی) |
انتخاب عشق را نازم که چون من برگزید از میان حسن ها،حسن سیه پوش تو را تا ز یادم برده ای،از یاد عالم رفته ام هیچ کس جز غم نمی پرسد فراموش تو را |
از سینه تنگم دل دیوانه گریزد دیوانه عجب نیست که از خانه گریزد. |
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد با خرابات نشینان ز کرامات ملاف هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد |
سینه ای خواهم چو اقیانوس بی ساحل فراخ تا بگویم قصه ای از روزگار تنگ خویش (معینی کرمانشاهی) |
دلم جزمهرمه رویان طریقی برنمی گیرد
زهر دَر می دهم پندش ولیکن در نمی گیرد |
شب شرابی خوردمو مستی مرا در بر گرفت دوریت امد به یادم هستیم اتش گرفت |
در پيش بي دردان چرا فرياد بي حاصل كنم
گر شكوه ي دارم به دل با يار صاحب دل كنم |
ترسم ای مرگ نیایی تو ومن پیر شوم
آنقدر زنده بمانم که زجان سیر شوم "فرخی یزدی" |
|
تورا در مثنوی پیدا نكردم
حضور معنوی پیدا نكردم سرودم هر غزل تنها تو بودی برایت ثانوی پیدا نكردم |
من آن گلبرگ مغرورم كه ميميرم ز بيآبي
ولي با خفت و خواري پي شبنم نميگردم |
روزماه رمضان زلف نیفشان که فقیه
بخوردروزه ی خود را به خیالش که شب است |
تمام عمرم به انتظار گذشت و تو پشت در خانه ام به انتظار ایستاده ای |
می رسد عشق که معشوقه گی اغاز شود تا سر صحبت دل نیمه شبی باز شود |
بر هر کس که مینگرم در شکایت است |
رفتی و رفتی به سلامت ، به سلامت
آیی و من آیم به سلامت ، به سلامت |
الا ای هم نشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم |
نیست در شهر نگاری که دل مارا ببرد بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد |
اي يار جفا كرده و پيوند بريده اين بود وفاداري و عهد تو نديده |
ای بهار بوسه در بزم بلور ، چشم بد از چشم زیبای تو دور |
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟ |
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی چرا در چاه کنعانش ندیدی |
عاشقی چیست؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر؟! نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد |
اشکـــ دانه دانه می افتد روی صورتم‘ شور است طعم نبودنت...! |
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی غنیمت است جمع این دوستان که میبینی. |
دلم گرفته ای دوست , هوای گریه با من ..
گر از قفس گریزم , کجا روم کجا من ... سیمین |
خمش باش و دو عالم را به گفت آر کز اول گفت بی گفتار بودیم مولانا |
اي كه با خود كج و با ما كج و با خلق خدا كج
آخر قدمي راست بنه اي همه جا كج |
تو که از مهنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند ادمی |
خمش کن مرده وار ای دل ازیرا به هستی متهم ما زین زبانیم مولانا |
بس کن و بیش مگو گر چه دهان پر سخنست زانک این حرف و دم و قافیه هم اغیارند مولانا |
إقراء به اسم بوسهی تو... الّذی خَلَق لبهای تو خداست... نشسته است جای حق! |
اکنون ساعت 10:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)