![]() |
در خواب بدم مرا خردمندی گفت کز خواب کسی را گل شادی نشکفت |
تا ز جفایت خوشم ترک جفا کرده ای
این روش تازه را تازه بنا کرده ای |
يكي كرده بي آبروئي بسي
چه غم دارد از آبروي كسي |
یا رب این بوی که امروز به ما میآید
ز سراپرده اسرار خدا میآید |
در چشم من آمد آن سهي سرو بلند
بربود دلم ز دست و در پاي فكند اين ديده شوخ مي كشد دل به كمند خواهي كه بكس دل ندهي ديده ببند |
دل میرود زدستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا |
این طناب خیمه را برهم مزن
خیمه توست آخر ای سلطان مکن |
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را |
ای مطرب جان چو دف به دست آمد
این پرده بزن که یار مست آمد |
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ريحان را |
دوش از مسجد سوی ميخانه آمد پير ما
چيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ما |
این پرده بزن که مشتری از چرخ
از بهر شکستگان به پست آمد |
در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش |
شراب خورده و خوی کرده میروی به چمن
که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت |
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاک در ميخانه به رخساره نرفت |
تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید
درده شراب و واخرام از بیم و از امید |
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا |
از بحر تفکرم برآورد خرد
دردی که زبیم سفت می نتوانم |
مرا عقیق تو باید شکر چه سود کند
مرا جمال تو باید قمر چه سود کند |
دور شو از برم ای واعظ و بيهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزوير کنم |
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت |
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود |
داشتم دلقی و صد عيب مرا میپوشيد
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند |
در تیره شب هجر تو جانم بلب آمد
وقتست که همچون مه تابان بدر آئی |
يا رب امان ده تا بازبيند
چشم محبان روی حبيبان |
نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر
که این حدیث ز پیر طریقتم یادست |
تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سینه آهن |
نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل
بنال بلبل بی دل که جای فریادست |
تنت را دید گل گویی که در باغ
چو مستان جامه را بدرید بر تن |
نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس
بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست |
تو آب کوثری و سوخته به تو آید
برویدش سپس سوز پر و بال جدید |
دیشب تو را از خوبی تشبیه به ماه کردم...توبهتراز ماهی من اشتباه کردم
|
مشق اول عشق بود و مشق دوم شد فراق
بعد از این درسی نگیرم غیرِ درد اشتیاق |
قومی که بر براق بصیرت سفر کنند بی ابر و بیغبار در آن مه نظر کنند |
دائم از این همه آزار دلم می گیرد
دیگر از واژه ی دیدار دلم می گیرد کاش میشد که کمی پنجره میدیدم، گاه دارد از این همه دیوار دلم می گیرد |
دانی که چیست حاصل انجام عاشقی
جانانه را ببینی و جان را فدا کنی |
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس اين سود و زيان ما را بس |
سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب |
مخمور جام عشقم ساقي بده شرابي پر كن قدح كه بي مي مجلس ندارد آبي |
يار من باش باش كه زيب فلك و زينت دهر از مه روي تو و اشك چو پروين من است |
اکنون ساعت 05:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)