![]() |
ازدواج پدر با دختر حلال است!!
بر اساس فتوایی عجیب از امام مالک و شافعی، ازدواج پدر با دخترش اگر از طریق غیر مشروع یعنی زنا به دنیا آمده باشد، حلال است. فتواى امام مالك و به تبع او شافعى در حلال بودن ازدواج پدر با دخترش كه از طريق غير مشروع يعنى زنا به دنيا آمده باشد و همچنين با خواهر و دختر پسر و دختر دخترش كه به همين روش به دنيا آمده باشند از فتواهاى نادر روزگار است و دليلى كه بر جواز آن نيز آورده است نادر تر از خود حكم و شنيدنى است. وى مىگويد: به اين دليل نكاح جايز است كه اين پدر و دختر شرعاً با يكديگر نسبتى ندارند و بيگانه هستند و چون از راه غير مشروع متولّد شده است ارث نمى برد و نفقه او هم واجب نيست |
خیانت آقای بوردا، سنگ بنای خوشپوشی خانمهای جهان
خیانت آقای بوردا، سنگ بنای خوشپوشی خانمهای جهان مجلهی "بوردا" برای خانمهای ایرانی نام آشنایی است و خیلیها خاطرهی اولین خیاطیهایشان را مدیون این مجله هستند. اگر "آنه بوردا" تنها چهار سال دیگر زنده میماند، میتوانست روز ۲۸ ژوئیه تولد ۱۰۰ سالگیاش را جشن بگیرد. بسیاری از خانمهای ایرانی مجلهی "بوردا" را به خوبی به یاد دارند، به خصوص آنهایی که دست به سوزن بودند و با الگوهای لباسی که در این مجله چاپ میشد هر بار وسوسهی پشت چرخ خیاطی نشستن و لباس دوختن برایشان تازه میشد. در آن زمانهایی که در بین دختران جوان، رفتن به کلاس خیاطی هنوز محبوبیت داشت و جای خود را به کلاسهای آموزش زبان انگلیسی نداده بود، مجلهی بوردا حکم تمرین دستگرمی را داشت که نتیجهاش همواره لباسی از آب در میآمد که همراه با مد روز بود و به تن مینشست. الگوهای لباس مجلهی بوردا پر بود از خط چینهای مورب و منحنیهای ریز و درشت که اگر دست مردان میافتاد، بدون شک در نگاه اول فکر میکردند، دستور ساخت یک هواپیماست، اما بر عکس خانمها سریعا میفهمیدند که این خط چینها در اصل برش دور کمر است و منحنیها، چینهای پایینتنهی لباس یا سر آستین. بوردا آنچنان تأثیری را در جامعهی بانوان ایرانی داشت که هنوز هم که هنوز است بسیاری از خانمها مجلههای مد را صرفنظر از هر نامی که داشته باشند، به نام "بوردا" میشناسند. در این بین همیشه مسافران ایرانی خارج از وطن هم میدانند که هر بار قصد سفر به ایران را دارند، بایستی جای چند مجلهی مد و به اصطلاح "بوردا" را در گوشهی چمدانشان محفوظ بدارند. با این حال مجلههای مد امروزی هر چقدر هم که آب و رنگ بیشتری داشته باشند، همچنان به پای بوردای محبوب خانمهای ایرانی نمیرسند. ملکهی قیچی و برش آنه بوردا، بانویی آلمانی بود که مد را به تن بسیاری از خانمهای خانهدار نشاند و سنگ بنای مجلهای را گذاشت که یکی از موفقترین و پرتیراژترین مجلات آلمانی، به خصوص در زمان پس از جنگ جهانی دوم محسوب میشد. ایدهی اولیهی تأسیس این مجله تنها از یک حقیقت ساده سرچشمه میگرفت: ایجاد فرصتی برای تمام خانمهای شیکپوشی که پول کافی برای خرید لباسهای گرانقیمت مزونهای پاریس را نداشتند اما در عوض همیشه این تمایل را داشتند تا زیبا و خوشلباس به نظر برسند. آنه از خانوادهای میآمد که مادر خانهدار بود و شغل پدر، ریختن ذغال سنگ در کورهی لوکوموتیوها برای به حرکت درآوردن چرخها. او از همان زمان نوجوانی دختر جاهطلبی بود که همواره میخواست خودش را بالا کشد. آنه قدم اول را از اسمش آغاز کرد: آنا مگدالنا از نظر او اسم قدیمی و از مد افتادهای بود که چندان چنگی به دل نمیزد، از همین رو نیز او اسم کوتاه و مخفف "آنه" را برای خودش انتخاب کرد. در دوران تیره و تار پس از جنگ جهانی دوم که همه چیز به رنگ خاکستری بود، آنه زن جوانی بود که دوست داشت همیشه زیبا باشد و سودای خوشبختی و موفقیت را در سر داشت. او در سن ۲۲ سالگی با دکتر فرانتس بوردا ازدواج کرد و صاحب سه فرزند پسر شد. فرانتس در نگاه اول دل به دختر جوانی بست که صندوقدار بود و به گفتهی وی زیباترین دختر شهر اوفنبورگ به شمار میآمد. بوردا و گشایش دروازههای شرق شاید خلق مجلهی بوردا را بتوان تا اندازهای به پای فرانتس، همسر آنه نوشت زیرا اگر او به آنه خیانت نمیکرد، زن جوان و زیبا صاحب یک انتشارات نمیشد. فرانتس سالها معشوقهای داشت که از او صاحب فرزند نیز شده بود. ازوالد موزر، گرافیستی که سالها با آنه کار میکرد از آن زمان ها چنین یاد میکند: «همه میدانستند به جز خانم بوردا. وقتی که او از این امر مطلع شد، به حدی خشمگین شد که فرانتس، همسرش "بوردا" را به او داد.» و این بوردا چیزی نبود به جز یک انتشاراتی کوچک و تقریبا ورشکسته، البته با نامی دیگر که سناتور فرانتس بوردا در سال ۱۹۴۹ به عنوان جبرانی برای عدم وفاداری به همسرش بخشید و آنه هم از این انتشاراتی گمنام، آدرسی با شهرت جهانی ساخت. یک سال بعد، نخستین شمارهی "بوردا" با تیراژ صد هزار نسخه و قیمتی در حدود یک و نیم مارک به بازار آمد. از همین جا بود که داستان یک موفقیت و شهرت جهانی آغاز شد. در مدت اندکی تیراژ بوردا به چهار میلیون نسخه رسید و این مجلهی مد پس از جنگ توانست دروازههای اروپای شرقی را نیز بگشاید. مجلهی "مد بوردا" در شوروی و حتی چین نیز بر روی دکهی روزنامهفروشیها قرار گرفت. در بیش از ۱۲۰ کشور جهان زنان با "بوردا" دست به کار شدند و سوزن زدند. آنه بوردا، ۴۵ سال تمام انتشاراتش را اداره کرد تا اینکه در سن ۸۵ سالگی به بازنشستگی رضایت داد. در سال ۲۰۰۵ آنه، زمانی که ۹۶ ساله بود در زادگاهش درگذشت و به این ترتیب مجلهی بوردا ملکهی قیچی و برش خود را از دست داد. با این حال درگذشت آنه بوردا نیز باعث نشد تا قیچیها و چرخهای خیاطی زنان و دختران جوان شیفتهی بوردا از حرکت بایستد. |
فروهر چیست؟
واژه "فروهر" در زبان اوستایی "فروشی farvashi" و در زبان پارسی کهن(هخامنشی) "فرورتی farvarti" و در زبان پهلوی "فروهر fravahar" میگویند و این واژه در گاتاها دیده نمیشود.در آیین زرتشتی آدمی دارای پنج نیروی نهادی است که در یسناها هات ۲۶ بند ۴ از هر پنج تای آن باهم یاد میکند که بدینگونه است:۱-اهو (انگهو در اوستا) که نیروی جنبش و زندگی است همان جان میدانند.۲-دئنا یا دین که بینش درونی و وجدان است.۳-بئوذ که نیروی پنجگانه دراکه است.۴-روان که نام اوستایی آن اورون است و این روان پاسخگو کردار آدمی و گزینش میان خوب و بد و به گفتار دیگری از دیدگاه من همان اندیشه و مینو است.روانپزشکان نیز به درمان این روان یا اندیشه می پردازند.۵-فروهر که جوهری است بی وزن و بی پایان پاک که روان است.فروهر تنها نیرویی است که پس از مرگ آدمی می ماند و از بین نمیرود.
برخی آدم سالخورده در فروهر نشان دانایی و کارآموزدگی و سه ردیف پر در بالها را نشان پندار و گفتار و کردار نیک دانسته اند. در بالا نگار گوی بالدار بدون نیم تنه پیکر آدمی در دیواره های شوش هخامنشی میتوانید ببینید نگار بالا نشان میدهد که گوی بالادار در فروهر چیزی بیشتر از نشان دادن پندار و گفتار و کردار نیک و یا سپندا و انگره مینو است.من میپندارم که آن گوی بالدار نماد کانون آفرینش باشد.به گفته دوست گرامی آقای بهرام ساسانی فروهر بدون آدم سالخورده ایرانی هرچه در ایران باشد نیست زیرا این نقش در میانرودان و مصر نیز یافت شده است و گویی این نقش از دیوارهای ایلامیان بوده که هخامنشیان آن را از بین نبرده اند. در اینجا گوی بالدار را میبینیم که آدمی سالخورده از درون آن پدیدار میگردد که در دستی گویی دارد و دست دیگر را به سوی جلو اشاره کرده است.این فروهر در بالای سر داریوش بزرگ در بیستون است که بال آن ۶ لایه دارد که لایه آخر ۷۲ پر دارد که ۳۶ پر در هر سو و لایه پس از آن ۲۹ پر در هر سو و لایه سوم ۲۱ پر در هر سو دارد.۷۲ پر را نشان از ۷۲ بخش اوستا و ۲۱ پر را نشان از ۲۱ پوشینه اوستا پنداشته اند.در گمان من آن آدم سالخورده نماد روان آفرینش کهن سال است که از کانون آفرینش به بیرون می آید و رنگ میگیرد و آن گوی که در دست او است اشا یا راستی یا هنجار آفرینش است.روان آفرینش با در دست گیری و انجام دادن اشا یا هنجار آن همیشه به سوی جلو در جنبش است و همواره دگرگون میشود و پیروی از اشا بر گفته گاتاها خوشبختی روان آفرینش را دارد. ر پارهاي از نگارهي فروهر يادآور اهميت و مسوليت فروهر در زندگي است: http://i10.tinypic.com/62e0rp5.jpg 1- سر: سر فروهر بهصورت مردي سالخورده است تا با ديدن آن بهياد آوريم كه فروهر مانند بزرگان و افراد مسن ما را راهنمايي ميكند. 2- دستها: دستهاي فروهر بهطرف بالاست بهخاطر آنكه هميشه به اهورامزدا توجه داشته باشيم. در دست فروهر حلقهاي وجود دارد كه آنرا نشانهي احترام به عهد و پيمان ميدانند. 3- بالها: بالهاي فروهر باز است. چون با ديدن بالهاي باز، ذهن انسان متوجه پرواز و پيشرفت شده و از ديدن اين دو بال باز فورا به ياد ميآورد كه فروهر او را بهسوي پيشرفت و سربلندي راهنمايي ميكند. همچنين هر بال خود داراي سه بخش است كه نشانهي انديشهنيك، گفتار نيك و كردار نيك بوده و با ديدن اين سه بخش آگاه ميشويم كه هرگونه پيشرفتي بايد از راه درست يعني بهوسيلهي انديشه و گفتار و كردار نيك انجام شود. 4- دايره ميان شكل: دايره خطي است منحني كه از هر نقطهي آن شروع كنيم باز به همان نقطه خواهيم رسيد. منظور از اين دايره در ميان فروهر، نشاندادن روزگار بيپايان است. به اين معني كه هر عمل و كرداري كه در اين زندگي (روي دايره) صورت گيرد نتيجهي آن در همين دنيا متوجه انسان است و اثر آن باقي خواهد ماند. (باز به همان نقطه از دايره خواهد رسيد). و در جهان ديگر روان از پاداش يا جزاي آن برخوردار خواهد شد. 5- دامن: دامن فروهر از سه قسمت بهوجود آمده كه نشانهي انديشه و گفتار و كردار بد است . از مشاهدهي اين سه بخش درمييابيم كه همواره بايد انديشه و گفتار و كردار بد را به زير افكنده، پست و زبون سازيم. (همانطور كه دامن در زير قرار دارد) 6- دو رشتهي آويخته: اين دو رشته نشانهي سپنتامينو (مينوي خوب) و انگرهمينو (مينوي بد) است كه هميشه ممكن است در انديشهي انسان ظاهر شوند . وظيفهي هر زرتشتي اين است كه خوبي را در انديشهي خود قرار داده و بدي را از آن دور كند (نيك بينديشد). http://www.marshal-modern.ir/Marshal...144cda9bef.jpg |
نحوه کنترل احساسات بعد از شنیدن خبری بد
نحوه کنترل احساسات بعد از شنیدن خبری بد
اخبار بد—مرگ یکی از عزیزان، بیماری، اخراج شدن از کار و ...—مثل شوک می مانند، وحشت می کنید و همه زندگیتان ناگهان تغییر می کند. جای تعجب نیست که در تحقیقی مشخص شده است که تقریباً همه خانم هایی که به تازگی ابتلا به سرطان سینه شان به آن گزارش شده است، دچار پریشانی و اضطراب می شوند. اما جدی تر اینکه، این وضعیت در تقریباً نیمی از آنها آنقدر پیشرفت می کند که منجر به اختلالات روانی شدید مثل افسردگی می شود. کاملاً بدیهی است که شنیدن خبر بد چندان آسان نیست. اما واقعیت این است که باید با آن کنار بیایید، شما فرزندانی دارید که باید از آنها حمایت کنید و زندگی که باید آنرا ادامه دهید. اما چطور؟ بااینکه به نظر غیرممکن می رسد اما راه هایی هست که می توانید بااستفاده از آنها به خودتان برای کنار آمدن با این اخبار بد و شروع یک زندگی جدید، کمک کنید. کمک بگیرید بعد از شنیدن یک خبر بد، ساده ترین راه این است که فکر کنید تنها و بی کس هستید و یا آنقدر خودتان را غرق در فکر کردن به جزئیات آن مسئله می کنید که دیگر نمی توانید از زندگی لذت ببرید. باید سعی کنید با افراد خوشبین و مثبتی که در اطرافتان دارید صحبت کنید و از آنها کمک بگیرید. و حتماً انجام کارهایی که سابقاً از آنها لذت می بردید را ادامه دهید. اطلاعات بگیرید در شرایطی که اخبار بد، خبر ابتلای شما به یک بیماری باشد، یا مواردی مثل این، تا می توانید در آن زمینه اطلاعات جمع کنید. در اینترنت برای گرفتن اطلاعات درمورد آن بیماری جستجو کنید، کمی تحقیق کتابخانه ای انجام دهید و حرف های بیماران مبتلا به آن بیماری را بشنوید. وقتی حس کنید که کاری انجام می دهید اضطراب و ترستان تاحدودی تسکین می یابد. درمورد احساساتتان قضاوت نکنید بااینکه ممکن است از دهان دوستان و آشنایان بشنوید که باید سرتان را بالا بگیرید و قوی باشید، اما لزومی ندارد درمورد احساسی که دارید حس بدی داشته باشید. ترسیدن و ناراحت بودن کاملاً طبیعی است و هیچ اشکالی ندارد. وقتی کم کم سعی می کنید که با آن خبر بد و تاثیری که در زندگیتان دارد کنار بیایید، به خودتان اجازه بدهید که هر احساسی را آزادانه و بدون قضاوت و انتقاد تجربه کنید. به خودتان فرصت دهید در زمانهای سخت، نباید از خودتان انتظار داشته باشید که نظم و روال عادی زندگی را داشته باشید یا با همان سرعت قبل در زندگیتان پیش روید. درصورت نیاز از دیگران کمک بگیرید، تعهداتی که انجام آن در آن زمان به نظرتان دشوار است را لغو کنید و از خودتان مراقبت کنید. خوب غذا بخورید، خوب بخوابید و ورزش کنید. و بالاتر از همه اینها به خودتان سخت نگیرید. احساسات منفی را بیرون بریزید و کم کم شرایط را بپذیرید مهم نیست که شوک احساسی که به شما وارد شده، چیست، مراحلی هست که بعد از هر شوک احساسی باید طی کنید. شاید اول آن اتفاق را نپذیرید یا سعی کنید نادیده اش بگیرید و دوست داشته باشید که به زندگی که قبلاً داشتید برگردید. در مرحله بعد ممکن است از آن وضعیت عصبانی شوید و مدام بپرسید که "چرا من؟" و همه چیز را زیر سوال ببرید و آخر سر هم به طریقی افسرده و مغموم شوید. بااینکه همه این مراحل کاملاً نرمال وطبیعی هستند اما شما را از پذیرفتن واقعیت دور می کنند. قبول واقعیت از نظر احساسی خیلی دشوار است اما باید به خودتان اجازه دهید که کم کم به آن سمت بروید. وقتی آن اتفاق را پذیرفتید آنوقت می توانید به آن با آرامش بیشتری نگاه کنید، نه با ترس و عصبانیت و ناراحتی. -------------------------- لطفا نظر یادتون نره:53: |
فرمول كم شدن عذاب قبر ...
فرمول كم شدن عذاب قبر ...
اگر میخواهید عذاب قبرتان کم شود : 1.صله رحم 2.نیکی کردن به پدر و مادر 3.هدیه کردن لباس به برادر دینی 4.خوراندن حلوا(غذا) به برادر دینی 5.تلاوت سوره های یس و الصافات وکلمات فرج 6.روزه گرفتن یک روز از آخر ماه رجب |
جدول سودوكو
تاريخچه: سودوکو يا سادوکو مخفف عبارت ژاپني “Suuji wa dokushin ni kagiru” به معني عدد هاي بي تکرار است و نوعي جدول اعداد است که امروزه يکي از سرگرمي هاي رايج در کشورهاي مختلف جهان بشمار مي آيد. سودوکو فقط يکي از نامهاي اين بازي است. در آمريكا اين بازي به نام “number place “مشهور است. گفته مي شود که اين بازي ريشه در چين باستان دارد و در قرن ?? ميلادي به اتريش برده شد و بعد از آن به بقيه اروپا و آمريكا راه پيدا کرده، بعد از گذشت زمان هاي طولاني در دهه ي?? ميلادي در مجله هاي تفريحي ظاهر شد. اما در جايي ديگر نيز آمده است که نخستين جدول سودوکو را يک رياضيدان اروپايي در قرن هجدهم طراحي کرده است . در سالهاي گذشته اين جدول کاربرد عمومي خود را براي سرگرمي پيدا کرده و خيلي ها را به خود معتاد کرده است. اين روزها سودوکو سرگرمي بسياري از مردم جهان شده است، کتاب هاي مجموعه اين جدول ها نيز در نشريات کشورهاي مختلف به چاپ مي رسد و بسياري از روزنامه هاي مترويي در کشور هاي غربي جدول سودوکو را در صفحات سرگرمي خود گنجانده اند. ميزان محبوبيت اين بازي رو به گسترش به ميزاني است که نسخه هاي نرم افزاري اين بازي براي تلفن هاي همراه رواج پيدا کرده و حتي مسابقه هاي تلويزيوني حل سودوکو در کوتاه ترين زمان ممکن به راه افتاده است. اين بازي در نمايشگاه بين المللي بازي و سرگرمي آلمان به عنوان محبوب ترين و پرطرفدارترين بازي شناخته شده است و همچنين قانون بسيار ساده و روشني دارد. قوانين بازي: ¼br> سودوکو انواع مختلف ساده ، متوسط ، دشوار و خيلي دشوار دارد و بسته به تعداد خانه هاي خالي دشوارتر مي شود. بازي سودوکو را از سه جنبه مي توان طبقه بندي نمود. يکي از اين جنبه ها مرتبط است با ساختار فيزيکي جدول و تعداد خانه هاي آن که حالات متفاوتي را در بر مي گيرد. مورد ديگر با اعمال قوانين مختلف در بعضي از جداول گوناگون، البته بدون تغيير در قوانين پايه اي و بنيادين اين بازي در ارتباط مي باشد. در نهايت جنبه سوم رتبه بندي اين بازي از درجه آسان تا دشوار مي باشد. نوع متداول سودوکو در واقع نوعي جدول است که از ? ستون عمودي و ? ستون افقي تشکيل شده و کل جدول هم به ? بخش کوچکتر تقسيم ميشود. حالا شما بايد اعداد ? تا ? را در هر يک از جدول هاي کوچکتر بدون تکرار بنويسيد، به صورتي که در هر ستون بزرگتر افقي يا عمودي هيچ عددي تکرار نشود . در واقع هم بايد از تمام اعداد ? تا ? در همه ستون هاي عمودي و افقي استفاده کنيد و هم بايد مراقب باشيد هيچ عددي تکرار نشود و در همه مربع هاي ? ستوني کوچکتر نيز به همين ترتيب همه اعداد ? تا ? بيايد و تکرار نشود. هميشه به عنوان راهنمايي چند عدد در جدول از قبل مشخص ميشود تا بقيه اعداد را شما پيدا کنيد . روش حل: ابتدا در تمام خانه هاي خالي جدول، اعداد را از يک تا نه مي نويسيم. سپس به سراغ يکي از اعدادي که از قبل توسط طراح نوشته شده مي رويم و تمام اعداد مشابه آن را که در عرضش (بصورت افقي )قرار گرفته اند را پاک مي کنيم و سپس يک خط افقي در بالاي آن عدد مي کشيم که مشخص باشد. در اين مرحله همانند مرحله قبل عمل مي کنيم با اين اختلاف که در تمام خانه هاي عمودي در بالا يا پايين عدد مورد نظر اعداد مشابه را پاک مي کنيم وسپس با يک خط عمودي در کنار آن عدد آن را مشخص مي نماييم . اکنون بايد اعداد مشابه عدد مورد نظر را در مربع نه خانه اي متناظر، پاک کنيم وعدد را با يک دايره بر دور آن مشخص کنيم. فقط سه مرحله قبلي را در مورد تمام اعداد از قبل نوشته شده (اعداد چاپي) تکرار کنيم و کشيدن خطهاي عمودي افقي و دايره را بر آن عددها نبايد فراموش کنيم که اين عمل مي تواند به شما نشان دهد که کدام يک از قلم افتاده است. وقتي که تمام اعداد چاپي با هر سه علامت مشخص شد کار ما تا اين مرحله تمام شده است. در اين مرحله به دنبال خانه هايي مي گرديم که فقط يک عدد در آنها باقي مانده و آن اعداد را پررنگ مي کنيم. ما بايد در هر ستون نيز عددي را که فقط يکبار درآن ستون آمده را پيدا کنيم که اين عدد يقينا جواب همان خانه است و اين عدد را هم پررنگ کنيم. اکنون در هر مربع نه خانه اي عددي را که فقط يکبار در اين نه خانه آمده است را يافته و به عنوان جواب يادداشت مي کنيم. |
آنفولانزای خوكی نمیکشد بلكه فقط یک تغییرات کوچکی ایجاد میکند!
آنفولانزای خوكی نمیکشد بلكه فقط یک تغییرات کوچکی ایجاد میکند!
ساعاتی پیش وزارت بهداشت در اخبار ساعت 14 اعلام کرد که خوشبختانه آنفولانزای خوکی باعث مرگ و میر نمیشود و به هیچ وجه جای نگرانی نیست و تنها تغییرات بسیار کوچکی را در افراد پدید میاورد که آن هم قابل توجه و مهم نمیباشد... http://www.seemorgh.com/images/iCont...ndsomemen2.jpg . . . . . . . . . . . . . http://www.seemorgh.com/images/iCont...pewq7fhchh.jpg |
اجازه ازدواج با دختری که تغییر جنسیت داد، صادر شد!!
اجازه ازدواج با دختری که تغییر جنسیت داد، صادر شد!!
این دختر که شقایق نام دارد، چندی قبل تصمیم گرفت با دوست قدیمی اش به نام نگار که حدود دو سال پیش تغییر جنسیت داده و نامش را به اردشیر تغییر داده است ازدواج کند... قاضی دادگاه خانواده با درخواست اجازه ازدواج دختری که قصد دارد به عقد پسری که تغییر جنسیت داده است درآید، موافقت کرد. این دختر که شقایق نام دارد، چندی قبل تصمیم گرفت با دوست قدیمی اش به نام نگار که حدود دو سال پیش تغییر جنسیت داده و نامش را به اردشیر تغییر داده است ازدواج کند. این دو از دوران تحصیل با یکدیگر دوست صمیمی بودند و بعد از عمل تغییر جنسیت تصمیم به ازدواج گرفتند اما این اتفاق نادر با مخالفت خانواده شقایق مواجه شد و او را ناچار کرد برای کسب اجازه ازدواج با همسر دلخواهش به دادگاه خانواده برود. پس از طرح دادخواست اجازه ازدواج در شعبه 262 دادگاه خانواده، پدر شقایق گفت از آینده فرزندش بیم دارد اما اگر این وصلت از نظر پزشکی منعی نداشته باشد، او نیز موافقت میکند. به این ترتیب به دستور قاضی علیرضا صداقتی اردشیر از سوی متخصصان پزشکی قانونی به طور دقیق مورد معاینه گرفت. نتیجه این آزمایش ها روز گذشته به دادگاه ارسال شد. براساس نظریه پزشکی قانونی به لحاظ پزشکی هیچ منعی برای ازدواج این دو جوان با یکدیگر وجود ندارد. بنابراین قاضی صداقتی با توجه به شرط تعیین شده از سوی پدر شقایق، اجازه ازدواج او را با اردشیر صادر کرد. |
عکسهای هنرنمایی با غذاها و درست کردن پرچم کشورها با غذاها
عکس اول مربوط به کشور ژاپن هست که یک شیرینی خامه ای است
عکس دوم مربوط به کشور کره جنوبی که باز هم شیرینی خامه ای است عکس سوم مربوط به کشور لبنان هستش و ترکیبی از خیار و گوجه و نون و سبزی خیلی جالبه ، عکس زیر مربوط به کشور لبنان هستش ، که با پنیر و برگ و ذغال اخته ساخته شده (ذغال اخته رو شک دارم ، منفجرم نکنید اگه اشتباه بود) عکس زیر مربوط به کشور هند میباشد که هر کاری کردم نفهمیدم با چه غذاهایی ساخته شده ، ترجمه هم نتونستم بکنم به به ، این هم ایتالیا ، که ترکیبی از گوجه و ماکارونی و برگ ؟؟؟؟ هستش http://marshal-modern.ir/Archive/200...foodflag05.jpgاینم فرانسه ، که ترکیبی از انگور و پنیر هستش ، از این انگوره فهمیدم اونی که ذغال اخته گفتم انگوره استرالیا اینم برزیل ترکیبی از لیمو و دو تا چیز دیگه ویتنام اسپانیا و بالاخره سویس امیدوارم لذت برده باشید -------------------------- لطفا نظر یادتون نره:53: |
ماجرای توالت رفتن ناصرالدین شاه در دیار فرنگ
ماجرای توالت رفتن ناصرالدین شاه در دیار فرنگ
نقل است که ناصرالدین شاه وقتی به اولین سفر اروپایی خود رفت در کاخ ورسای و توسط پادشاه فرانسه- یکی از همین لویی هایی که امروز تبدیل به میز و صندلی شده اند- از او پذیرایی شد، بعد از مراسم شام، اعلیحضرت سلطان صاحب قران به قضای حاجتش نیاز اوفتاد و با راهنمایی یکی از نوکرها به سمت یکی از توالت های کاخ ورسای هدایت شد. سلطان صاحبقران بعد از ورود به دستشویی هرچه جستجو کرد چیزی شبیه به “موال” های سنتی خودمان پیدا نکرد و در عوض کاسه ای دید بزرگ که معلوم نبود به چه کار می آید، غرورش اجازه نمی داد که از نوکر فرانسوی بپرسد که چه بکند پس از هوش خود استفاده کرد و دستمال مبارکش را بر زمین پهن کرد و همان جا….! حاجت که برآورده شد سلطان مانده بود و دستمالی متعفن؛ این بار با فراغ خاطر نگاهی به اطراف انداخت و پنجره ای دید گشوده بر بالای دیوار و نزدیک به سقف که در دسترس نبود پس چهار گوشه ی دستمال را با محتویات ملوکانه اش گره زد و سر گره را در دست گرفت و بعد از این که چند بار آن را دور سر گرداند، تا سرعت و شتاب لازم را پیدا کند، به سوی پنجره ی گشوده پرتاب کرد تا مدرک جرم را از صحنه ی جنایت دور کرده باشد. گویا نشانه گیری ملوکانه خوب نبوده چون دستمال بعد از اصابت به دیوار باز می شود و محتویات آن به در و دیوار و سقف می پاشد. وضع از اول هم دشوارتر می شود. سلطان، بالاجبار، غرور را زیر پا می گذارد، از دستشویی بیرون می رود و به نوکری که آن پشت در انتظار بود کیسه ای پول طلا نشان می دهد و می گوید این را به تو می دهم اگر این کثافت کاری که کرده ام رفع و رجوع کنی. می گویند نوکر فرانسوی در جواب ایشان تعظیم می کند و می گوید من دو برابر این سکه ها به اعیلحضرت پادشاه تقدیم خواهم کرد اگر بگویند با چه ترفندی توانسته اند روی سقف برینند! |
| اکنون ساعت 05:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)