ثروت البته با علم ولی علم خالی نون و اب نمیشه

نه علم بهتر هست نه ثروت !!
چرا؟
چون عالم بدون عمل امروز زیاد داریم
و همچنین نه ثروت چون تمام شدنی است!
چیزی که ارزش دارد حرفه یا مهارت یا علمی هستع که به واسطه آن بتوان عملی را انجام داد وقتی صحبت از علم میشه مختص کتابها نیست بلکه به مفهوم فارسیش یعنی دانش یا همون
نالج اجنبی ها ×&**!!
به خاطر همین هست که میبینی امروز عالم زیاد هست اما بدون عمل همه منتظر نشستن تا براشون کار پیدا بشه نمیتونن خودشون تولید کار کنن ، و چرخ صنعت هم دست بچه پولدارهایی هست که از بس در رفاه موندن نیازی به پیشرفت نمیبینن به همین دلیل چرخ صنعت و ابتکار نمیچرخه .

حالا که چی؟
هیچی عزیز میخوای تو هم بپیوند به همون هزاران آدم بیکاری که هی غرغر میکنن از زمین و زمان ناله ! کار فراوان هست باید :
1-جیگر داشت
2-ریسک کرد
3-کله خراب باید باشی تصمیم گرفتی تحت هر شرایطی باید عملیش کنی دلیل و توجیه رو بنداز دور !
با همین هاست که میبینی فردا هم اسم تو رو گذاشتن نخبه!!

ثروت و علم یه چیز نسبیه نمیشه گفت کدوم بهتره داشتن هردوتاش خوبه حالا کسی که ثروتشو با علم به دست اورده حال میکنه کسیم که علمشو با ثروتش بدست اورده بازم حال میکنه این وسط چی به ما میرسه که نه عالمیم نه پولدار فقط گهگداری میریم بالا شهرو میبینیم به مایدار بودنشون حصرت میخوریم و بعد هم تو ذهنمون یه خونه بزرگ برای خودمون میسازیم
نتیجه اخلاقی :
زیاده طلب نباش ای دوست همین قدر که پول و علم داری بستته اگرم این حرفا تو کلت نمیره و میخواهی به هردوش برسی پس کیف و حال دنیارو بی خیال سی سال درس بخون سی سالم کار کن بعد تو شصت سالگی برو حال دنیارو بکن مثل اونایی که این راهو انتخاب کردن که خدارو شکر کمم نیستن

حالا از کجا معلوم که 60 سال طول بکشه کرم خدا پس چی ؟
من که به سرنوشت اعتقاد دارم و مسیر هر کس رو یکی نمیدونم هر کسی برای خودش یک مسیری داره که باید طی کنه بالا شهر دیدن هم حسرت نمیخواد چرا حسرت ؟
چون پول نداری !؟
این چیزا درست شدنی !! هر کسی خدا رو دستکم بگیره باید حسرت بخوره !
با خدا باش تا ببینی کارت به جایی میرسه که بالا شهری ها میبیننت و حسرت میخورن !