و چون تو را دید که بر تخت تکیه داده ای از کثرت شوق و فرح متبسم شد و ان شعاعی که مشاهده نمودی و نوری که تورا گرفت از سفیدی و صفا و پاکیزگی و نزاکت دندانهای او بود

او را دخصت دهید که از منزل خود فرود امده و نزد من بیاید چون دوست خدا این را می فرماید .هزار ملازم و هزار کنیز اقدام می نمایند و این بشارت را به حوریه می رسانند .و او از خیمه خود فرود می اید و هفتاد حله اراسته به طلا و نقره مزین به مروارید و یاقوت و زبر جد و ملون و مشک و عنبر و رنگهای مختلف در بر دارد .از لطافت به حدی است که مغز استخوان ساقش از زیر هفتاد حله معلوم است و بلند قامت و دارای کتفهای پهن و خوش تر کیب می باشدچون نزدیک دوست خدا رسد .خادمان ظرفهای طلا و نقره پر از یاقوت و مروارید و زبرجد را بیاورند و نثار او کنند .انها مدتها دست در گردن یکدیگر در اورند و خستگی و ملالی برایشان بوجود نمی اید

هنگامی که دوست خدا با زنان خویش صحبت می کند و به انواع نعمتهای بهشتی متنعم می باشد زنی از حوریان که که مومن او را ندیده ونمی داند که او از زنانش می باشد نقاب حجاب از چهره چون افتابش بر می افکند و از غرفه خود بر دوست خدا مشرف می گردد و پرتو خورشید جمال او جمیع قصرها و منازل دوست خدا را مملو از نور می نماید.

در بهشت نهر ابی است که در دو طرفش حوریه ها صف کشیده اند و هر گاه مومن به یکی از انان مایل گردد او را برای خودش از جایگاهش بر می دارد پس خداوند در جای او دیگری می افریند .بصیر:فدایت شوم حورالعین را از چه چیز خلق کرده است؟حضرت فرمودند :از تربت نورانی بهشت خلق شده اند که مغز ساقهای ایشان از زیر هفتاد حله نمایان است و قلب مومن اینه حور و قلب حور اینه مومن که از غایت لطافتو صفا خود را در ان مشاهده می نماید .بصیر:ایا حور سخنی هست که با ان تکلم کند ؟حضرت فرمودند :بلی سخنی می گوید که خلایق هرگز سخنی به ان خوشی نشنیده .می گویند :ماییم خالدات که پیوسته خواهیم بود و ما را مردن نمی باشد ماییم تنعم کنندگان و شادمانان که هرگز ما را اندوه و بد حالی نمی باشد و ماییم که سرای خلد پیوسته راضی و خشنودیم و در هیچ حال به غضب و خشم نمی اییم خوشا به حال کسی که ما از برای او خلق شده ایم ماییم انان که اگر یک تار زلف ما را در میان اسمان بیاویزند نور ان دیده ها را خیره کند. بهشت و هوریان بهشتی گل نرگس.