![]() |
پای تو
جیحون یزدی از بازار کرمان می گذشت چشمش به زنی افتاد که نعلین سرخ رنگی به پا داشت سرود
سرخی کفشت ای ماه از خون عاشقان است اما چه می توان کرد پای تو در میان است |
زهره پلنگی باشد
خواجه ای زنی زیبا زهره نام داشت چون به سفر رفت او را به معتمدی سپرد و کاسه ای نیل نیز بدو داد تا هر گاه زن خطایی مند قطره ای نیل بر دامن او بچکاند پس از چندی به معتمد نوشت : کاری نکند زهره که ننگی باشد بر دامن او ز نیل رنگی باشد معتمد جواب داد: گر در سفر خواجه درنگی باشد تا ماه دگر زهره پلنگی باشد |
مگسی گفن عنکبوتی را
کاین چه ساق است و ساعد باریک گفت اگر در کمند من افتی پیش چشمت جهان کنم تاریک |
سلام.مرسی عالی بود. از حافظ بیشتر بگید!شاید راهی پیدا شد برای رسیدن...!!!!!!!!!:cool:
راستی بعضی مطالب تفسیرش سخت بود یا ما نمی فهمیم یا از دل تنگی است؟! من یه عذر خواهی بدهکارم. |
سلام بر باران 66 متشکرم از ابراز لطف .زیاد تو تفسیرش نرو گیج می شی.با تشکر
|
| اکنون ساعت 08:39 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)