پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   شاهنامه عشاق (http://p30city.net/showthread.php?t=24030)

آريانا 03-30-2010 04:22 PM

آمد ندا از آسمان جان را که بازآ الصلا
جان گفت ای نادی خوش , اهلا و سهلا مرحبا


سمعا و طاعه ای ندا , هر دم دو صد جانت فدا
یک بار دیگر بانگ زن تا برپرم بر هل اتی

ای نادره مهمان ما بردی قرار از جان ما
آخر کجا می‌خوانیم؟!! , گفتا : برون از جان و جا !!

از پای این زندانیان بیرون کنم بند گران
بر چرخ بنهم نردبان , تا جان برآید بر علا

تو جان جان افزاستی , آخر ز شهر ماستی
دل بر غریبی می‌نهی , این کی بود شرط وفا !!

آوارگی نوشت شده , خانه فراموشت شده ؟!!
آن گنده پیر کابلی صد سحر کردت از دغا

این قافله بر قافله پویان سوی آن مرحله
چون برنمی‌گردد سرت چون دل نمی‌جوشد تو را

بانگ شتربان و جرس می‌نشنود از پیش و پس
ای بس رفیق و همنفس , آن جا نشسته گوش ما

خلقی نشسته گوش ما , مست و خوش و بی‌هوش ما
نعره زنان در گوش ما , که سوی شاه آ , ای گدا

مولانا

آريانا 04-18-2010 05:37 PM

برخاست شوری در جهان از زلف شورانگیز تو
بس خون که از دلها بریخت آن غمزهٔ خون‌ریز تو

ای زلفت از نیرنگ و فن کرده مرا بی خویشتن
شد خون چشمم چشمه زن از چشم رنگ آمیز تو

در راه تو از سرکشان نی یاد مانده نی نشان
چون کس نماند اندر جهان تا کی بود خون‌ریز تو

شد بی تو ای شمع چگل دیوانگی بر من سجل
از حد گذشت ای جان و دل درد من و پرهیز تو

آنها که مردان رهند از شوق تو جان می‌دهند
شیران همه گردن نهند از بیم دست آویز تو

از شوق روی چون مهت گردن کشان درگهت
چون مرغ بسمل در رهت مست از خط نوخیز تو

بی روی تو ای دل گسل درماندهٔ پایی به گل
عطار شد شوریده دل از چشم شورانگیز تو

آريانا 04-18-2010 05:42 PM

ای دو عالم یک فروغ از روی تو
هشت جنت خاک‌بوس کوی تو

هر دو عالم را درین چاه حدوث
تا ابد حبل‌المتین یک موی تو

هر دو عالم گرچه عالی اوفتاد
یک سر موی است پیش روی تو

در رهت تا حشر دو سرگشته‌اند
روز رومی و شب هندوی تو

بس که بر پهلو بگردید آفتاب
تا شود یک ذره هم‌زانوی تو

پس برفت و دید و روی آن ندید
کو نهد از بیم گامی سوی تو

آفتاب آخر چه سنجد چون دو کون
ذره است آنجا که آید روی تو

چون شکستی چرخ گردان را کمان
کی تواند گشت هم‌بازوی تو

جان خود از اندیشهٔ تو محو گشت
چون شود اندیشه هم‌پهلوی تو

حقهٔ گردون چرا پر لولوی است
از فروغ حقهٔ لولوی تو

صد هزاران جادوان را صف شکست
یک مژه از نرگس جادوی تو

همچو ابروی تواش چشمی رسید
چشم هر که افتاد بر ابروی تو

شعر بس نیکو از آن گوید فرید
کو بسوخت از روی بس نیکوی تو

آريانا 05-21-2010 12:24 PM

بی زحمت اینارو یکی انتقال بده به همون تاپیک اشعار زیبا و دوست داشتنی


اکنون ساعت 03:53 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)