پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   ريزه ميزه، شعر نو (http://p30city.net/showthread.php?t=25280)

behnam5555 05-01-2010 07:16 AM


«گاهی به شکلِ کهن سال ِ مرگ»

هرجا و هر کجای جهان که باشم
باز به بسترِ بی‌خواب خود برمی گردم،
باز این عطر و اسم توست
که مرا
به مرور واژه‌ها می‌خواند.
من از شروعِ تو بوده
که شب را
برای رسیدن به صبح می‌خواهم.

و تو
هر جا و هرکجای جهان که باشی
باز به رؤیاهای من بازخواهی‌گشت.
تو مرا ربوده، مرا کُشته
مرا به خاکسترِ خواب‌ها نشانده‌ای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم.
دشوار است!
کسی باورنخواهدکرد،
اما تو
تکلمِ خواناترین کلمات را از من ربوده‌ای،
تو
دل و دیده‌ی دریا پَرَست ِ مرا از تخیل تشنگی ربوده‌ای.
حیرت‌آور نیست
عشق گاهی به شکلِ دوست می‌آید
عشق گاهی به شکلِ ... زبان‌ام لال!

به من بگو بی‌انصاف
این چه خوابی‌ست
که دست از ربودن رؤیاهای من برنمی‌دارد!

عشق
همین است در سرزمین من،
من کُشنده‌ی خواب‌های خویش را
دوست‌می‌دارم.

حالا هزاره‌هاست
خانه به خانه وُ
کو به کو،
هی می‌گردم و باز
بازت نمی‌یابم به این جهان.
جهان
این جهانِ بی هر کجا
که مرا در مرارتِ کلمات ِ خود
کشته‌است.
سیدعلی صالحی

behnam5555 05-01-2010 07:18 AM


در گلویم قفلی پنهان است
و هر دوی شما کلیدش را دارید
یکی از شما
کلید را در گلویم می‌چرخاند
تا به حرف بیایم
دیگری
کلید را در مشت‌هایش نشان می‌دهد
و می‌رود
یکی از شما را وقتی که هست دوست دارم
دیگری را برای همیشه.
محمد بیاتی


behnam5555 05-01-2010 07:20 AM


غمگین است
ماه تنها
بر پهنه‌ی آسمان
غمگینند
ستاره‌ها
در کنار یکدیگر
حتی پرنده‌ای که نشان کرده بودیم
و همه‌ی عمر
سقف لانه‌اش را
ستاره‌ها و ماه آراسته بودند
غمگین است

در این میان
تنها شهاب کوچکی
برای لحظاتی کوتاه
طعم زندگی را چشیده است.
محمد بیاتی


behnam5555 05-01-2010 07:21 AM


«نفس در هذیان خطوط»

و جنگ نزدیک شد
به رگ‌هایم!
من این استکان مبهم را نمی‌دانم چرا نوشیدم!
حالا مثل دست‌های تو
دنبال نیمه‌ام می‌چرخم
در پاگرد صلح
بی درد سر!
و خواب‌ام هنوز به دست‌هایت نرسیده است
نفس می‌کشی در هذیان خطوط !
من چشم‌هایت را نمی‌بندم
تا مثل جنگ از کلمات حرف می‌کشی
مانند مردی که نگاه ندارد و کتاب می‌خواند
جهان را چقدر گیج می‌روم
این نیمکت‌های خالی هم ساکتند
و خون شهر دارد سر می‌رود
شاید لبخند اجدادمان پشت جنگ
ماسیده بماند
تا پنهان می‌مانیم از هرچه دیدنی‌ست
حالا به خیابان می‌آییم!
و جمجمه‌ی جنگ
شكسته می‌شود
به خیابان آمدیم
به همین سادگی!
حمیدرضا اکبری شروه

behnam5555 05-01-2010 07:22 AM

«همین فعل‌های نمی‌دانم کجا»

سرریز از متن
همین فعل‌های نمی‌دانم چی!
حرف از گیسوان تو هم می‌شود.
و سایه‌هایی که شبیه هم نیستند.
شعر فقط می‌سوزد
در بی‌فعلی این جملات
تا اتو می‌کشی زبان‌ام را در لوزی این حروف!
مخاطب باد می‌شوم در متن.
سرریز از نمی‌دانم چی/ نمی‌خواهم
حالا شناسنامه‌ام مهر خورده است
با صدای بلند فکری کرده‌ام!
و ماه پیراهن‌اش را پاره در کوچه انداخته است.
جهان سرریز از متن/ رو به اتمام است!
این خط این نشان/ همین فعل‌های نمی‌دانم کجا!

حمیدرضا اکبری شروه


behnam5555 05-01-2010 07:25 AM



برهم/ کنش:

از بس واقعیت دارند
آلودگی‌های دردآور
آب دارند
روشنایی‌های هستی‌شناسانه‌ات در آینه
زیر لجن‌های ذهن‌ات
درباره‌ی بیماران جوان حدس‌ام این است
با سطح اقتصادی عمیق
پایین‌تر از خط رانت هم هستند

در هم/ جوشش:

روی پوست انگلی‌ات خوابیده وول‌وول کنند
در خبرگزاری‌ها از تو نامی نبرده
حاضر بودی تمام دارایی‌ات را هذیان
بزنی به فاز فضا
چیز متحرکی توی آینه نمی‌بینی
بلند می‌شوی
از بس که واقعاً
کرم‌ها تمام مویرگ‌هایت را مور‌مور می‌شوند
موریانه روی باسن‌ات وول
حشرات موذی دور دماغ‌ات لای موهات
گول هیچ جانوری را نخورده
علی‌الخصوص آن‌هایی که توی آینه نیستند و هستند
بودت را به آب و آلودگی پاشیده تر کردی و ...

از هم/ واکنش:

از هم جدا شدن تا رسیدن به آتشفشان‌های ماه
خودم را خارانده است
هذیان پارازیتوز *
گرفته می‌داند که
مختص متخیلان یک درصد
--------------------------------------
زیر خط فقر و آهن و ...
ای ای ای.


عابد اسماعیلی


behnam5555 05-01-2010 07:27 AM



«برگ‌های بی‌عشوه‌ی ختمی»



میان آن‌چه در تنهایی‌ام و آن‌چه در میان جامعه هستم
تبسم دخترکی‌ست که نیست هرگز
کشتی نامرئی بزرگی در مه
که اسم پوسیده‌ام را با خود می‌برد
آی کشتی اندوهگین!
اورانیوم‌های غنی‌شده خون‌آلودند کجا می‌بری؟
آی کشتی اندهگین!
هر از این خیابان‌ها یک
که میان بولوار و میدان‌اش
میل کثیف آزادی را نعره می‌زدم
اشباحی در بادند بر عرشه‌ی تو می‌رقصند
با اسم پوسیده‌ی من کجا می‌بری؟

زمان گذشت و ساعت پنج بار نواخت
زمان گذشت و ساعت پنج عصر
دختری موطلایی بود
اسب‌‌سواری در طرح باد هی می‌ریزد به هم چهره‌اش را بود

زمان گذشت
و تبسم دختر
تنهایی مرا که زردوزی‌های بال سنجاقکی قرمز در بیشه‌های شهرم بود
خط به خط می‌خواندمش از بر
و تبسم دختر
دوستان مرا یکی یکی، گلبرگ‌های گلی سرخ، می‌کند و بر باد می‌داد:
استخاره می‌کنم مرد!
گفت و چادرنماز گلدارش از کمرگاه هشتی
سر خورد پایین
و من اندام سنت این شهر را دیدم


سعدی گل‌بیانی


behnam5555 05-01-2010 07:30 AM

توی خیال‌های خودم بودم
توی فکر خیابانی
که داشت وطن‌ام می‌شد
من داشتم به دست‌هایم فکر می‌کردم
به انگشت‌های نوازشگرم
حتی برای خیابان دست تکان دادم
من ندیده بودم که خیابان
وحشت‌زده است
من چشم‌های خیابان را
ندیده بودم
که بسته‌اند
توی خیال‌های خودم بودم
حتی برای خودم
شعر می‌خواندم
من فکر کردم
سربازی که به سمت من آمد
لبخند می‌زند
فکر کردم کاش
توی این خیابان
یک گل‌فروشی بود
من تفنگ را ندیده بودم
که شلیک می‌کند
قلب من گرم بود هنوز!
ناهید عرجونی


behnam5555 05-01-2010 07:32 AM

دوباره به من دروغ بگو
بگو که رؤیاهایت
میان مرگ و من
پرسه نمی‌زند

تن‌ات را چند بار خلاصه کرده‌ای
میان تن آب و طناب؟
چند بار مرد شده‌ای
به مرگ فکر کرده‌ای
چند بار به من
به پیراهن‌ام که نباشد

دروغ بگو قهرمان
مگر یک مرد
چقدر می‌تواند
راست بگوید؟

ناهید عرجونی


behnam5555 05-01-2010 07:33 AM

تنها نمی‌توا ن گذشت
بر خطبه‌های زمستانی
شما هم/ خوش آمدید
نگاه کن
بر شانه‌های قلب تو می‌رویم
با چشم خاورانی سبز و
بر صف تشنگانی از همین باران
واژه‌های نخوانده را چه می‌کنی
این خا ک و
این زمان/ از ما چگونه می‌رود
جهان/ به سطری کودکانه
نمی‌بخشد ترا
آشفته‌تر از توفانی و
شبیه دستی بر سر زانویت
با دل درختان و/ همسفران باد
گویی/ هنوز ضیافت دریاست و
تکانه‌ی آشوبی/ از پی خاطره‌هایت
نام نامی عشق و/ تصویر خیابانی که
از سهم تو می‌‌نوشد
سلام
آسمان تهران
تازه نمی‌شود
مگر به رنگین‌کمان دست‌هایت
چقدر/ دل‌ام از پس تیغه‌های تو
می‌جوشد
هزاره‌ی صنوبران
رویای چه جنگلی به سر دارد؟
یادمان باشد
تنها نمی‌توان گذشت

محمود معتقدی



اکنون ساعت 11:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)