![]() |
روزنامه های صبح نوشته بودند: - علاج تنهايی را پيدا کرده اند . . . تو که می گفتی مخفيگاهت آسان نيست! |
اي تير غمت را دل عشاق نشانه جمعي به تو مشغول تو غايب ز ميانه در ميكده غافل در مدرسه عاقل در صومعه عابد هم سوخته خاكي هم بيدل افلاكي هم ساكن مسجد زاهد سوي مسجد شد من جانب خمار من يار طلب كردم او جلوه گه يار حاجي به ره كعبه من راهي ديدار پروانه در آتش شد و اسرار عيان ديد يعني همه جا عكس رخ يار توان ديد در ميكده غافل در مدرسه عاقل در صومعه عابد هم سوخته خاكي هم بيدل افلاكي هم ساكن مسجد ديوانه منم من كه روم خانه به خانه هر در كه زنم خانه تويي تو در خانه تويي پرتو كاشانه تويي تو در ميكده و دير جانانه تويي تو مقصود من از كعبه و بتخانه تويي تو مقصود تويي كعبه و بتخانه بهانه ديوانه منم من كه روم خانه به خانه اي تير غمت را دل عشاق نشانه جمعي به تو مشغول تو غايب ز ميانه در ميكده غافل در مدرسه عاقل در صومعه عابد هم سوخته خاكي هم بيدل افلاكي هم ساكن مسجد در ميكده غافل در مدرسه عاقل در صومعه عابد هم سوخته خاكي هم بيدل افلاكي هم ساكن مسجد |
شبامون آخ که چه تاریک و چه سرده
دلامون جای غمه لونه درده تورو بی من منو دور از تو گذاشته چی بگم؟ با من و تو دنیا چه کرده؟ آسمون با من و تو قهره دیگه هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه تو دلم این همه غم جا نمیگیره چی به جز غم داره این دل که اسیره گفتی از یاد میره این غمها یه روزی تو دلم ریشه دوونده دیگه دیره آسمون با من و تو قهره دیگه هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه تو میگی نامه نوشتی نرسیده از تو یک خط یا نشون هیچکی ندیده منم امشب واسه تو نامه نوشتم اما اشکام همه رو نامه چکیده تو میگی نامه نوشتی نرسیده از تو یک خط یا نشون هیچکی ندیده منم امشب واسه تو نامه نوشتم اما اشکام همه رو نامه چکیده اما اشکام همه رو نامه چکیده آسمون با من و تو قهره دیگه هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه شبامون آخ که چه تاریک و چه سرده دلامون جای غمه لونه ي درده تورو بی من منو دور از تو گذاشته چی بگم؟ با من و تو دنیا چه کرده؟ شبامون آخ که چه تاریک و چه سرده دلامون جای غمه لونه درده تورو بی من منو دور از تو گذاشته چی بگم؟ با من و تو دنیا چه کرده؟ آسمون با من و تو قهره دیگه هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه آسمون با من و تو قهره دیگه هر کدوم از ما تو یک شهر دیگه |
چشم من بيا منو ياری بکن گونه هام خشکيده شد کاری بکن غيره گريه مگه کاری ميشه کرد کاری از ما نمياد زاری بکن اونکه رفته ديگه هیچوقت نمياد تا قيامت دل من گريه ميخواد هرچی دريا رو زمين داره خدا با تمومه ابرای آسمونا کاشکی ميداد همه رو به چشم من تا چشام به حال من گريه کنن اونکه رفته ديگه هیچوقت نمياد تا قيامت دل من گريه ميخواد قصهء گذشته های خوب من خيلی زود مثل يه خواب تموم شدن حالا بايد سر رو زانوم بذارم تاقيامت اشک حسرت ببارم دل هيشکی مث من غم نداره مثل من غربت و ماتم نداره حالا که گريه دوای دردمه چرا چشمام اشکشو کم مياره خورشیده روشن ما رو دزديدن زیر اون ابرای سنگين کشيدن همه جا رنگه سياهه ماتمه فرصت موندنمون خيلی کمه اونکه رفته ديگه هیچوقت نمياد تا قيامت دل من گريه ميخواد سرنوشت چشاش کوره نمیبینه زخم خنجرش ميمونه تو سينه لب بسته سينهء غرق به خون قصهء موندن آدم همينه اونکه رفته ديگه هیچوقت نمياد تا قيامت دل من گريه ميخواد |
وقتی كه می رفتی، بهار بود تابستان كه نیامدی، پاییز شد پاییز كه برنگشتی، پاییز ماند زمستان كه نیایی، پاییز می ماند تو را به دل پاییزی ات فصلها را به هم نریز |
در انتهای هر سفردر آیینهدار و ندار خویش را مرور میکنماین خاک تیره این زیمنپایوش پای خسته اماین سقف کوتاه آسمانسرپوش چشم بسته اماما خدای دلدر آخرین سفردر آیینه بجز دو بیکرانه کرانبه جز زمین و آسمانچیزی نمانده استگم گشته ام ،کجاندیده ای مرا؟
|
عشق کبوتر وحشی نفس عطر های سرگردان؟ لب من از ترانه میسوزد سینه ام عاشقانه میسوزد |
شاید آشناییست آن کبوتر راه گم کرده ! نه . . . شاید مانده در راهیست! آن کبوتر آشنا گم کرده یاهو کنان اعلام وجود میکند سر بر بام یار ! گویی سجود میکند میهمان میشود در سوزش آفتاب میسوزد و میماند در اندیشۀ آن رُخ ناب |
اکنون ساعت 04:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)