![]() |
جزییات مرگ روح الله داداشی به روایت برادرش
همه آنهایی كه روحالله داداشی را شناخته و میشناختند، خوب میدانند كه ارتباط او با برادرش علی چگونه بود. روحالله همه چیز علی بود. جایی نبود كه روحالله باشد، اما از علی خبری نباشد. در حالیكه هنوز كمتر از ۷۲ ساعت از مرگ دلخراش روحالله داداشی میگذرد و گریه امان برادرش را بریده سایت فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام گفتوگویی را با علی داداشی برادر روح الله انجام داده که متن کامل آن در زیر آمده است: * احساس شما از حضور مردم در مراسم تشییع پیكر روحالله چه بود؟ - دیروز برای روحالله مراسم عروسی گرفتیم. مراسمی كه بسیار باشكوه برگزار شد و همه مردم ایران هم در آن حضور داشتند. * روحالله برای شما فراتر از یك برادر بود، اینطور نیست؟ - بله همینطور است. او فرزند و اولاد من بود. فرزندی كه نه من بلكه همه مردم ایران به داشتن آن افتخار میكردند. * روزهای بدون روحالله برای شما چگونه میگذرد؟ - هنوز مرگ روحالله را نمیتوانم باور نمیكنم. مرگ روحالله یك داغ سنگین برای من بود. باور كنید از زمانی كه خبر مرگ روحالله را شنیدهام از خداوند هر ثانیه برای خودم آرزوی مرگ دارم. چرا كه بدون روحالله زندگی كردن برایم اصلاً باور كردنی نیست. * اما خیلیها اعتقاد دارند، كه علی باید باشد تا راه روحالله را ادامه دهد؟ - بله همه همین را به من میگویند و همین مساله مسئولیت مرا صد چندان كرده است. به خدا من تازه بعد از مرگ روحالله بود كه فهمیدم كه او چه بوده و كه بوده است. من در جریان همه كارهای روحالله بودم، اما حالا متوجه شدهام كه او در جوانمردی در خیلی از جاها مرا دور زده است. * میتوان در این باره مثال هم بزنی؟ - بعد از تشییع پیكر روحالله خیلیها نزد ما آمدند و از حمایتهای روحالله از آنها حرف زدند. روحالله یك فرد مردمدار و مردم دوست بود. او یك خیر به تمام معنا بود و همه این كارها را در خفا انجام میداد. روحالله برای بسیاری از خانوادهها جهزیه فراهم كرده بود. او كمك رسان بسیاری از ایتام بود. او یكی از كسانی بود كه همیشه دوست داشت در كارهای خیر پیش قدم باشد. او یكی از حامیان اصلی كمك رسانی به آسایشگاه سالمندان كهریزك بود و خیلی از كارهای دیگری كه واقعاً بابت آنها من به وجود او افتخار كرده و میكنیم. * خیلیها میخواهند بدانند كه روحالله چگونه كشته شد؟ - قبل از آن من تقاضایی از همه مردم خوب ایران دارم، تمامی كسانی كه روحالله را شناخته و میشناختند خوب میدانند كه روحالله چقدر معصوم و و مظلوم بود، اما برخی از رسانههای خارجی دارند از این موضوع سوءاستفاده كرده و تبلیغات مخرب خود را آغاز می کنند. حرف من به آنها این است كه چرا حق را نمینویسند. ۳ جوان در شب حادثه جلوی روحالله را میگیرند. روحالله از ماشین پیاده و شروع به نصیحت آنها میكند. روحالله به آنها میگوید كه شما جوان هستید، چرا این كارها را انجام میدهید. این حرفها، حرفهای من نیست. بلكه حرفهای آنهایی است كه این جنایت بزرگ را انجام دادهاند. * چگونه از ماجرا خبردار شدید؟ - ساعت ۱۲ و ۱۵ دقیقه شنبه شب بود كه من در خانه نشسته بودم كه جنازه روحالله را به در خانه آوردند و به من گفتند علی بیا كه برادرت را زدهاند. باور كنید در آن لحظه انگار یك سرم ۱۰۰ لیتری به پایم زدند و همه شیره وجودم را كشیدند. شلوار گرمكنی كه همیشه در ۵ ثانیه میپوشیدم را در ۱۵ دقیقه نتوانستم به تن كنم وقتی جلوی در رسیدم دیدم روحالله را به بیمارستان رساندهاند. خودم را به بیمارستان و بالای سر روحالله رساندم اما دیگر او تمام كرده بود. * اولین حرفی كه بالای سر روحالله در بیمارستان زدی چه بود؟ - فریاد كشیدم یا حسین. چون دقیقاً چاقو و خنجر را در گلوی او فرو كرده بودند. * فكرش را میكردی كه اینهمه مردم برای مراسم تشییع جنازه روحالله به حصارك بیایند؟ - راستش نه. فكر میكردم شاید تعداد جمعیت اندكی بیشتر از تشییع جنازه پدرم باشد، اما مردم با حضور خودشان ما را شرمنده كردند كه از همه آنها ممنونم. * از پدرتان گفتید، بیشتر در این باره حرف میزنید؟ - حادثه روحالله درست دو روز بعد از مراسم چهلم پدر من اتفاق افتاد. ما تازه ۲ روز بود كه از سیاه درآمده بودیم كه دوباره برای روحالله سیاهپوش شدیم، اما این غم برای من با همه غمهای دنیا فرق میكند. من یك عمر برای روحالله مشكی خواهم پوشید. * شنیدهایم كه هنرمندان برنامه فتیله، یعنی همان برنامهای كه آخرین بار روحالله در آن حضور پیدا كرد، هنوز از اتفاقی كه برای او افتاده متاثر هستند؟ - بله، آنها دیروز به منزل ما آمدند و چنان تحث تاثیر مرگ روحالله قرار گرفته بودند كه حد و حصری نداشت. آنها با خود عكسهای روحالله و آرین پسر مرا و CD آن برنامه را آورده بودند و به ما دادند و اعلام كردند كه بخشهایی از آن برنامه را دوباره جمعه تكرار خواهند كرد. * از آرین گفتید، او این روزها را چگونه میگذراند؟ - او هنوز نمیداند كه چه بر سر عمویش آمده است. او دیروز بهانه میگرفت كه مادرش او را بر سر خاك برد تا اندكی آرام بگیرد. * واكنش آرین ۵ ساله بعد از آن برنامه چه بود؟ - او و روحالله جمعه به آن برنامه رفتند و خیلی با روحیه به خانه برگشتند. به طوری كه آرین همچنان از آن برنامه یك ساعته تلویزیونی برای ما و خانواده تعریف میكرد. * روحالله به جز رشته پرورش اندام و قویترین مردان رشته ورزشی دیگری را هم دنبال میكرد؟ - بله، او یك والیبالیست بسیار خوب هم بود، بطوری كه در تیم والیبال هنرمندان هم بازی میكرد. * قصد نداشتید، دستی برای روحالله بالا بزنید؟ - چرا و این مساله را با خود او هم در میان گذاشته بودیم و قرار بود كه بعد از مسابقات جهانی گرجستان او را به جمع متاهلین اضافه كنیم. * شرایط روحالله برای مسابقات جهانی گرجستان چگونه بود؟ - او با توجه به مسابقات جهانی گرجستان كه شهریور ماه برگزار میشد از آمادگی بالایی برخوردار بود و روز به روز هم بر میزان آمادگی افزوده میشد و ما امیدوار بودیم كه او میتواند در گرجستان عنوان شایستهای را برای جمهوری اسلامی ایران به دست بیاورد. * اینكه میگویند روحالله میخواست در رقابتهای پرورش اندام شركت كند تا چه اندازه صحت دارد؟ - بله او قصد این كار را داشت و میخواست در پرورش اندام به روی صحنه بیاید كه دیگر مرگ به او مهلت نداد. * حضور مردم را در مراسم تشییع چگونه ارزیابی میكنید؟ - مردم ایران مثل همیشه نشان دادند كه قدرشناس قهرمانان و پهلوانان خود هستند. این روزها كسانی به خانه ما برای عرض تسلیت میآیند كه ما را به نوعی غافلگیر میكنند. مردم از همه جای ایران به خانه ما میآیند از سیستان و بلوچستان، لرستان، بندر گناوه، اصفهان، شیراز و همه شهرهای ایران. * علی داداشی از این پس چگونه روزگار خواهد گذراند؟ - هنوز نمیتوانم باور كنم كه روحالله را از دست دادهام. نمیدانم كه از این پس باید چكار كنم. از خداوند مرگم را هر لحظه آرزو میكنم، چرا كه بدون روحالله زندگی كردن دیگر برای من معنایی ندارد. * در غم فراغ پدر، روحالله چگونه تاب تحمل آورد؟ - روحالله آدم روزهای سخت بود. او كسی بود كه هرگز ناراحتیاش را بروز نمیداد، اما از غم پدر به خلوت میرفت و برای او گریه میكرد و من هم متوجه این كار او میشدم، چرا كه روحالله را من بزرگ كرده بودم. * از خاطرات با روحالله بودن بگویید؟ - یكی از خاطرات خوب من مربوط به مسابقات جهانی قشم میشود. او در آنجا با غیرتی مثال زدنی، كاری كرد، كارستان كه من آنجا نیز برای او خیلی گریه كردم. او با دستانی پاره مسابقه داد تا به همه نشان دهد كه غیرت ایرانی چیز دیگری است. روحالله بعد از آن مسابقات پرچم پرافتخار را بر روی شانه خود انداخت و با آن دور افتخار زد تا عظمت ایران و ایرانی را به رخ جهانیان بكشاند. * تكلیف شاگردان روحالله چه میشود؟ - تا زنده هستم اجازه نمیدهم كه چراغ باشگاه روحالله خاموش شود. من میخواهم ادامه دهنده راه روحالله باشم و بتوانم پهلوانهای زیادی را به مردم معرفی كنم. من از این پس مسئولیت بزرگتری بر روی دوش خود احساس میكنم و میخواهم برای شروع دوباره جوانانی با خصوصیات روحالله را پیدا كرده و با آنها كار كنم تا جای خالی روحالله كمتر احساس شود. * برای مردم چه پیامی دارید؟ - من خاك پای این مردم هستم. كف پای آنها را میبوسم و برای همیشه سپاسگزار محبت آنها خواهم بود. چرا كه آنها روحالله را مانند برادر و فرزند خود دوست داشتند و این برای من افتخاری بس بزرگ بود. * حرف آخر؟ - تشكر میكنم از رئیس و نایب رئیس فدراسیون و همه مردم ایران كه آمدند و تسلی خاطر ما شدند. آنها بزرگی و عظمت خودشان را نشان دادند و برای همیشه ما را مدیون محبتهای خود ساختند. ضمن اینكه از تمامی رسانههایی كه در این روزها حق مطلب را به خوبی ادا كردهاند، هم نهایت سپاسگزاری را دارم. |
|
جزییات پرونده قتل قویترین مرد ایران
فرمانده انتظامي استان تهران و البرز خبرداد:هر سه متهم به قتل «داداشي» هيچ گونه سابقه كيفري نداشته و شايعات مطرح شده پيرامون مصرف موادمخدر يا مشروبات الكلي از سوي متهمان صحت ندارد. به گزارش ايسنا سردار عليرضا اكبرشاهي در مورد جزئيات قتل «روح الله داداشي» توسط سرنشينان يك دستگاه پرايد، گفت: در ساعت 26 دقيقه بامداد يكشنبه مامور مستقر در بيمارستان «شهيد مدني» كرج در تماسي با ماموران كلانتري 39 گلشهر، آنان را در جريان مرگ جواني حدودا 30 ساله كه مورد اصابت جسم برنده قرار گرفته بود، قرار دادند. وي افزود: ماموران كلانتري با حضور در بيمارستان و ملاقات جوان فوت شده دريافتند جوان مضروبي كه به علت شدت ضربات وارده به ناحيه گردن، كتف راست و بازو جان خود را از دست داده، «قويترين مردان ايران» به نام «روح الله داداشي» است. فرمانده انتظامي استان تهران و البرز با بيان اينكه بنا بر اظهارات شاهد ماجرا كه به همراه «روح الله داداشي» در خودرو حضور داشت، ماموران دريافتند سرنشينان يك دستگاه خودروي سواري پرايد تيره رنگ در خيابان 45 متري گلشهر با انجام يك حركت نامتعارف سبب برخورد خودرويشان با خودروي «داداشي » ميشود. ادامه داد: ماموران در تحقيقات اوليه از تنها شاهد ماجرا دريافتند كه مرگ و درگيري «داداشي» تنها يك اتفاق بوده و در اثر اين برخورد و درگيري كه در محل رخ ميدهد، «داداشي» مورد اصابت ضربه چاقوي سرنشينان پرايد قرار ميگيرند. اكبرشاهي افزود: با توجه به حساسيت اين موضوع بلافاصله كارآگاهان جنايي به سرپرستي سرهنگ رحماني رييس اداره مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي و تحت مديريت فرمانده انتظامي شهرستان كرج، تحقيقات خود را براي شناسايي و دستگيري ضاربان «قويترين مرد ايران» آغاز كردند. به گفته وي با توجه به حساسيت موضوع و دستور ويژه اكيپي از ماموران ويژه پليس اطلاعات نيز براي پيدا كردن ضاربان «روح الله داداشي» وارد عمل شدند. فرمانده انتظامي استان تهران و البرز اضافه كرد: چهرهنگاري از تصوير احتمالي متهمان و بررسي كارآگاهان از بانك اطلاعاتي مجرمان ادامه داشت تا اين كه تنها شاهد ماجرا عنوان كرد كه تنها سه رقم از پلاك خودروي قاتلان «داداشي» را به ياد دارد. وي تصريح كرد: ماموران پليس آگاهي با دريافت تنها سه عدد از پلاك خودروي متهمان به قتل تحقيقات گسترده خود را براي شناسايي اين خودرو آغاز و سرانجام پس از حذف بسياري از گزينههاي موجود خودروي پرايد تيره رنگ ضاربان را شناسايي كردند. اكبرشاهي با بيان اينكه ماموران با مراجعه به مشخصات اين خودرو، محل زندگي صاحب خودرو را شناسايي و با حضور در محل اين خودرو را يافتند، يادآور شد: ماموران در تحقيقات اوليه دريافتند كه مالك خودرو برادر ضارب بوده است و با بررسي دقيق از اتاقك خودرو توانستند قطرههاي خوني را در ماشين كشف كنند. فرمانده انتظامي استان تهران و البرز تصريح كرد: با كسب اين اطلاعات تحقيقات كارآگاهان براي شناسايي مخفيگاه ضاربان وارد مرحله جديدي شد و ماموران توانستند با استفاده از روشهاي فني و پليسي دركمتر از 15 ساعت از وقوع حادثه دو تن از سرنشينان پرايد تيره رنگ را به اسامي «ناصر» و «عليرضا» دستگير كنند. وي افزود: با دستگيري اين دو متهم مشخص شد،ضارب اصلي به نام«عليرضا»كه تنها 18 سال دارد،پس از وقوع قتل از منزل خود متواري شده است و اين دو تنها همدستان وي محسوب ميشوند. هر سه متهم به قتل «داداشي» سابقه كيفري نداشتند شايعات مطرح شده پيرامون مصرف موادمخدر يا مشروباتالكلي از سوي متهمان صحت ندارد اين حادثه تنها يك اتفاق بوده است اكبرشاهي خاطرنشان كرد: ماموران با احضار و گفت و گوي كه با خانواده متهمان داشتند، توانستند متهم اصلي را در ميدان امام خميني (ره) كرج و در حالي كه قصد فرار داشت را شناسايي و قبل از متواري شدند، دستگير كنند. وي ادامه داد: هر سه متهم به قتل «داداشي» هيچ گونه سابقه كيفري نداشته و شايعات مطرح شده پيرامون مصرف موادمخدر يا مشروبات الكلي از سوي متهمان صحت ندارد. به گزارش ايسنا، فرمانده انتظامي استان تهران و البرز عنوان كرد:كارد 25 سانتي كه متهم اصلي پرونده«روحالله داداشي» را به آن به قتل رسانده بود، با راهنماييهاي «عليرضا»كشف و در ضميمه پرونده شد. به گفته وي متهم اصلي پرونده با حضور در پليس آگاهي متوجه ميَشود كه روح الله داداشي،قويترين مرد ايران را با ضربات سلاح سرد كشته است. وي در ادامه با رد هر گونه ارتباطي ميان متهم به قتل و مقتول و برخي سخنان در خصوص شخصي بودن اين قتل اظهار كرد:تاكنون كارآگاهان هيچ ارتباطي ميان اين قضايا نيافته و تنها ميتوان گفت كه اين حادثه تنها يك اتفاق بوده است كه در اثر برخورد دو خودرو و در نتيجه نزاع لفظي رخ داده است. تصوير ماهوارهاي از محل وقوع قتل روحالله داداشي http://www.iranhall.com/news/upload/...3-11-43-36.gif ... |
شاید هیچکس نمیتوانست پیشبینی کند پسر لاغری که در کنار بساطش در خیابان نزدیک خانهشان، آبانجیر خنک میفروخت، چند سال بعد نه تنها بارها مدال طلای قویترین مرد ایران را از آن خود خواهد کرد، بلکه در مسابقات جهانی نیز حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت. روحالله - پسر بچه چشمآبی با موهای طلایی - هفتمین پسر خانواده داداشی ها بود. او بعد از شش پسر و چهار دختر خانواده به دنیا آمده بود، «برادرم بچه لاغر و رنجوری بود، اما از همان اول عاشق پرورش اندام بود. او عکسها ی ورزشکاران پرورش اندام را تهیه میکرد، سر آنها را قیچی میکرد و سر خودش را جای آنها میگذاشت، او آن زمان اگر چه لاغر بود اما خصلتهای ورزشکاری داشت و من در او چیزی میدیدم که دیگران نمیدیدند؛ به همین دلیل او را وارد ورزش کردم، خانوادهام به شدت با این موضوع مخالف بودند. میگفتند او ضعیف است و نمیتواند از خودش دفاع کند؛ اما برادرم بعد از دو سال ورزش، قهرمان پرورش اندام شد.»اینها را علی داداشی میگوید؛ مردی که هنوز مرگ برادرش را باور ندارد و دلش میخواهد هر آنچه اتفاق افتاده کابوس وحشتناکی باشد که با سپیده صبح روز بعد، مثل تاریکی شب، دست و پایش را جمع کند و دور و دورتر شود اما این کابوس وحشتناک انگار رفتنی نیست؛ « بچه که بودیم کنار خانهمان شتر میآوردند آنها را میکشتند و گوشتشان را پخش می کردند. یک بار روحالله رفته بود و داشت با شتر بازی میکرد که ناگهان یکی از شترها لگد محکمی به او زد و برادرم را چند متر آن طرفتر پرت کرد. گفتم حتماً بلایی سرش آمده، سریع به طرف او دویدم و خودم را به بالای سرش رساندم، صدایش کردم، روحالله با صدای من چشمانش را باز کرد و لبخندی زد. مرد جوان با چشمانی پر اشک ، تبسمی میکند و ادامه میدهد:«از روحالله هزار تا خاطره خوش دارم. در یک روز تابستان، روحالله که خیلی خسته بود، رفته بود زیر ماشین یکی از مهمانهایمان و آنجا خوابش برده بود. مهمان ما هم بیخبر از روی او رد شد. وقتی مادرم از ماجرا باخبر شد غوغایی به پا کرد که نگو و نپرس. او را به بیمارستان رساندیم؛ اما آسیبی ندیده بود . خیلی زود او را به خانه آوردیم.» از دستفروشی تا قهرمانی حالا قهرمان رفته است و تنها یاد و خاطره اوست که برای علی که با وجود هفت سال اختلاف سنی با برادر کوچکش، همیشه با او بوده و از او حمایت میکرد، به جا مانده است؛ «به محض تعطیل شدن مدارس و رسیدن تابستان، بساطش را نزدیک خانهمان پهن میکرد و شربت و آبانجیر میفروخت، خدا بیامرز پدرم میگفت پسر جان ما که نیازی به این پول نداریم؛ پس چرا این کار را میکنی؛ اما روحالله گوشش به این حرفها بدهکار نبود و دلش میخواست روی پای خودش باشد. او سختی دستفروشی و تلاش برای فروش جنس در گرمای طاقتفرسای تابستان را چشیده بود؛ به همین دلیل بعد از موفقیتها و کسب وضع مالی نسبتاً خوب، آن روزها را فراموش نکرد و به قول معروف خودش را گم نکرد.» |
جزییات جلسه اول دادگاه قاتل مرحوم داداشی
اولین جلسه رسیدگی به پرونده قتل مرحوم داداشی در حالی برگزار شد که متهم مدعی شد وی را نمی شناخته است و خانواده مقتول نیز خواهان قصاص متهمان در محل وقوع جنایت شدند. به گزارش مهر؛ اولین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده قتل مرحوم روح الله داداشی از قوی ترین مردان ایران ساعتی پیش در حالی خاتمه یافت که در این جلسه متهمان پرونده و وکلای مدافع و شاکیان به بیان اظهارات خود پرداختند. در این جلسه که با حضور پنج قاضی و مستشار برگزار شد؛ قاضی رنجبر ریاست دادگاه را برعهده داشته و قضات مازنی، بصیرنیا، موسویان و عبدی نیز دراین جلسه حضور داشتند. در ابتدای این جلسه رضوان منش نماینده دادستان و نماینده مدعی العموم با ارائه متن کیفر خواست خواهان قصاص متهمان در محل وقوع جنایت شد. همچنین متهم ردیف اول ضمن دفاع از خود به بیان اینکه قصد کشتن روح الله داداشی را نداشته پرداخت و مدعی شد: اصلا وی را نمی شناختم. این متهم در اظهارات اولیه خود تقاضای عفو نکرد. اسماعیل صدری وکیل مدافع متهم ضمن دفاع از وی با استناد به اینکه متهم در دی ماه به 18 سالگی می رسد در خواست عفو متهم را تفهیم کرد. گفتنی است در حین رسیدگی به این پرونده داریوش اصلانی" مضروب" که قبلا از سوی متهمان مورد زورگیری و ضرب و شتم قرار گرفته بود نیز نسبت به اعلام شکایت از متهمین اقدام کرد. در این جلسه همچنین علاوه بر طرح ادعاهای متهم و دفاع وکیل مدافع وی، آزادبخت وکیل خانواده مرحوم داداشی به عنوان شاکی پرونده خواهان صدور حکم اشد مجازات برای قصاص متهمان شدند. علی داداشی برادر مرحوم داداشی با بیان اینکه قصاص کمترین مجازات برای این متهمان است، گفت: گذشت و روح جوانمردی در همه جا نمی تواند تعیین کننده سرنوشت باشد و از اینرو درخواست اشد مجازات برای مهتمان را دارم. زمان برگزاری جلسه بعدی هنوز اعلام نشده است. |
قاتل روح الله داداشی در ملاء عام اعدام شد
' علیرضا ملا سلطانی' پس از قرائت حکم ، بامداد چهارشنبه 30 شهریور 1390 در کرج انجام شد. ایسنا نوشت: عامل قتل «روحالله داداشی» ـ قویترین مرد ایران ـ لحظاتی قبل در ملاءعام به دار مجازات آویخته شد. ساعت 11:45 شامگاه شنبه ـ 25 تیرماه ـ ماموران کلانتری 39 گلشهر از طریق تماس مردمی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 در جریان وقوع یک درگیری خونین در تقاطع خیابان گلزار کرج قرار گرفتند و بلافاصله در محل حادثه حضور یافتند.در بررسیهای ابتدایی به دستور بازپرس ویژه قتل کرج مشخص شد که سرنشینان دو دستگاه خودروی سواری با یکدیگر درگیر شدهاند و یک نفر از سه سرنشین یک دستگاه خودروی پراید مشکیرنگ، راننده خودروی دیگر را با وارد آوردن ضربات چاقو به ناحیه گردن و سینه مجروح کرده که فرد مضروب به بیمارستان شهید مدنی کرج انتقال یافته اما تلاش پزشکان نتیجهبخش نبوده و این جوان بر اثر شدت جراحات وارده از پای درآمده است.تحقیقات بعدی نشان داد که مقتول، «روحالله داداشی» از قویترین مردان ایران بوده است.بر اساس این گزارش، تحقیقات ماموران برای واکاوی زوایای پنهان جنایت آغاز شد و آنان در اولین گام دریافتند که این حادثه در حالی رخ داده که شرکتکنندگان در نزاع حین رانندگی با داداشی درگیری لفظی پیدا کردهاند و پس از درگیری فیزیکی، قویترین مرد ایران به ضرب چاقوی یکی از سه سرنشین خودروی پراید از پای درآمده است. با توجه به اظهارات شاهدان حادثه و انجام تحقیقات گسترده اطلاعاتی، در کمتر از 24 ساعت هویت و مخفیگاه سه متهم شناسایی و در دو عملیات جداگانه، هر سه نفر در حالی که قصد داشتند از استان تهران خارج و متواری شوند، دستگیر شدند.پس از دستگیری، متهم اصلی به نام «علیرضا ملاسلطانی» به قتل اعتراف کرد و سپس در دادگاه کیفری استان البرز به قصاص محکوم شد که این رای بامداد چهارشنبه ـ 30 شهریورماه ـ با گذشت حدود دو ماه از وقوع قتل، در محل جنایت واقع در 45 متری گلشهر، خیابان پونه غربی در ملاءعام به مرحله اجرا درآمد. قاتل پهلوان روح الله داداشی در کرج به دار مجازات آویخته شد به گزارش خبرنگار ایرنا ، قصاص ' علیرضا ملا سلطانی' پس از قرائت حکم ، در ساعت 30/5 صورت گرفت. قصاص قاتل روح الله داداشی براساس حکم شعبه اوّل دادگاه کیفری استان البرز ، تأیید و ابرام حکم صادره در شعبه یازدهم دیوانعالی کشور و تنفیذ حکم از سوی ریاست محترم قوه قضاییه صورت گرفت. این حکم در محل وقوع جرم در منطقه 45 متری گلشهر کرج - خیابان پونه در مقابل هزاران نفر از جمعیت حاضر اجرا شد. مرحوم روح الله داداشی قویترین مرد ایران روز شنبه 25 تیرماه سال جاری در درگیری با سه جوان در خیابان پونه گلشهر کرج بر اثر ضربات چاقو جان باخت. |
حاشیههای اعدام قاتل روحالله داداشی
جمعیت حاضر در این مراسم درباره اجرای حکم قصاص قاتل دیدگاههای متفاوتی داشتند. عدهای از آنها خواستار اعدام و برخی دیگر، خواستار بخشیدن علیرضا بودند. «تابناک» ـ قاتل داداشی در زمان رفتن به روی چهارپایه دو بار پایش لغزید و با صدای بلند گریه میکرد و طلب بخشش داشت. به گزارش «تابناک»، خبرنگار فارس، مهمترین حاشیههای مراسم اعدام روحالله داداشی را این گونه گزارش داد: از نزدیک ساعت یک بامداد، جمعیت بسیاری از مردم استان البرز در محل اجرای حکم واقع در خیابان پونه گلشهر کرج حضور یافته و سرانجام نزدیک پانزده هزار نفر، قصاص قاتل را از نزدیک دیدند. دادگستری استان البرز، روز گذشته با صدور اطلاعیهای تأکید کرده بود که از هر گونه فیلمبرداری و عکاسی جلوگیری خواهد کرد و رسانهها نباید عکاس و فیلمبردار به مراسم بفرستند، ولی بیش از بیست تصویربردار در محل مراسم حاضر بوده و جایگاهی ویژه نیز برای تصویربرداری بهتر آنها تدارک دیده شده بود. یک جرثقیل برای اجرای حکم در محوطه حضور داشت که با داربستهای متعدد از نزدیک شدن مردم به محوطه جلوگیری میشد. صدها مأمور نیروی انتظامی، وظیفه تأمین امنیت و نظم را بر عهده داشتند که در برخی از مواقع به دلیل حجم زیاد جمعیت مجبور به استفاده از قوه قهریه برای کنترل حاضران شدند. در ساعت 4 و 55 دقیقه، قاتل روحالله داداشی به وسیله یک دستگاه ون متعلق به نیروی انتظامی به محل آورده شد که این خودرو با دو دستگاه ماشین نیروی انتظامی و یک دستگاه پراید که خانواده اولیای دم در آن بودند، همراهی میشد. محوطه خبرنگاران و عکاسان که به وسیله داربست فراهم شده بود، در اواسط اجرای برنامه به دلیل شمار بسیار نمایندگان رسانهها و هجوم جمعیت شکسته شد که خوشبختانه مشکلی برای خبرنگارانی که در بالای آن حضور داشتند، پیش نیامد. مأموران نیروی انتظامی بارها با بلندگو از مردم میخواستند که نظم را رعایت کنند. آنها تأکید داشتند که در صورت بینظمی، اجرای این مراسم به تعویق خواهد افتاد. در ساعت پنج و پنج دقیقه صبح، تلاوت کلامالله مجید آغاز شد که نشان میداد تا دقایقی دیگر حکم قصاص قاتل روحالله داداشی اجرا میشود. در حین تلاوت کلامالله مجید، تجهیزات اعدام از جمله طناب دار آماده میشد. پس از تلاوت کلامالله مجید، نماینده دادستان متن حکم را خواند که بنا بر آن اجرای قصاص در ملأعام در راستای اجرای عدالت توصیف شد. در بخشی از این حکم آمده است: دستگاه قضایی با اقدامات سریع، دقیق و قانونی در کمترین زمان، پرونده را بررسی کرده و بلافاصله مراحل اجرای حکم بر اساس قانون گذرانده شد. در پایان حکم فوق اظهار امیدواری شده است که اجرای قصاص قاتل، درس عبرتی برای تمام مجرمان بوده و از سوی دیگر، مردم مطمئن باشند که حق مظلوم از ظالم در کمترین زمان با تلاش قوه قضاییه و نیروی انتظامی ستانده خواهد شد. «علیرضا. م»، قاتل روحالله داداشی در ساعت 5 و 15 دقیقه از خودروی ون برای اجرای مراسم پیاده شد. وی پیراهن و شلوار یک دست سورمهای رنگ به تن داشت. با آمدن «علیرضا. م» نزدیک پانزده هزار جمعیت حاضر شروع به فریاد زدن کردند. عدهای به وی فحاشی کرده و برخی سوت و کف میزدند که با هدایت برگزارکنندگان مراسم، فریادهای الله اکبر در فضا طنین انداز شد. در ساعت 5 و 19 دقیقه حکم قصاص قاتل اجرا و وی به دار مجازات آویخته شد. در ساعت 5 و 25 دقیقه یک دستگاه آمبولانس برای اعزام جنازه قاتل به پزشکی قانونی در محل حاضر شد. در ساعت پنج و 55 دقیقه یعنی حدود 45 دقیقه پس از اجرای حکم، جنازه قاتل از بالای دار به پایین منتقل و در آمبولانس قرار داده شد. و بالاخره اینکه، علیرضا م قاتل روحالله داداشی در زمان اجرای حکم حالت روحی نامتعادلی داشت. وی در زمان رفتن به روی چهارپایه دو بار پایش لغزید و با صدای بلند گریه میکرد. علیرضا مدام اسامی ائمه اطهار (ع) به ویژه امام حسین (ع)، امام رضا (ع) را فریاد میزد و طلب بخشش میکرد. وی حتی نام برخی از نزدیکانش از جمله مادر خود را فریاد زده و از اولیای دم طلب عفو داشت که البته صدایش در همهمه حاضران گم بود. جمعیت حاضر در این مراسم درباره اجرای حکم قصاص قاتل نظرات متفاوتی داشتند. عدهای از آنها خواستار اعدام و عدهای دیگر خواستار بخشیدن علیرضا بودند. http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1...112067_581.jpg http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1...112066_261.jpg http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1...112065_368.jpg http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1...112064_321.jpg http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1...112063_245.jpg http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1...112062_886.jpg http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1...112061_397.jpg |
برادر روح الله داداشی: چرا قاتل را نبخشیدیم؟
علی داداشی در مصاحبه با همشهری سرنخ از ناگفته ها درباره اینکه چرا قاتل را نبخشیدند، می گوید:
آیا در بین اعضای خانواده، کسی بود که نظرش چیزی جز قصاص باشد?. نه. البته در اینجا باید به یک نکته مهم اشاره کنم. من و اعضای خانوادهام تنها مدعیان این پرونده نیستیم. ما تنها بخشی از هزاران نفر بودیم که خواهان قصاص قاتل بودیم. برای من هیچ اهمیتی نداشت که او زنده می ماند یا حکمش اجرا می شد، چون حتی با قصاصش هم، برادر من زنده نمیشد. من فقط خواسته مردم را اجرا کردم. *چطور شما از خواسته مردم باخبر شدید؟ من هر وقت از خیابانی عبور میکردم و مردم مرا میدیدند، میگفتند که نباید قاتل روحالله را ببخشیم. همه آنها ماجرای این جنایت هولناک را دنبال کردهاند و در جریان جزئیات آن بودند و برای همین همیشه می گفتند که علیرضا، یک قهرمان و سرمایه یک مملکت را به قتل رساند و باید برای درس عبرت هم که شده به مجازات عملش برسد. *دلیل شما و اعضای خانوادهتان برای قصاص چه بود؟ علیرضا نه فقط برادرم را که همه خانوادهام را کشت. خواهرهای من بعد از جنایت حال و روز بدی دارند و تنها زمانی که میتوانند داغ روحالله را فراموش کنند، زمانی است که قرصهای مسکن مصرف میکنند تا بتواند بخوابند. آنها هنوز مرگ برادرم را باور ندارند. نه روزشان معلوم است و نه شبشان . چون زندگی برایشان بدون برادرم معنا ندارد. قصاص یک جوان دردی را از اندوه بزرگ ما دوا نمی کند.ما با قصاص هیچ کس خوشحال نمی شویم حتی قاتل برادرم اما اگر حکم اجرا نشود و این مراحل قانونی طی نشود، آن وقت ممکن است این مسئله تبعات منفی به دنبال داشته باشد. شما از من پرسیدید دلایل تان برای قصاص چیست؟ من هم این دلایل را میگویم و خود مردم باید قضاوت کنند که دلایل من منطقی است یا خیر! یکی از همدستان قاتل برادرم، ۲ سال قبل دست به سرقت مسلحانه زد. اگر آن سال شکات پرونده او را نمیبخشیدند، او شب حادثه همراه قاتل برادرم نمیبود و بیشک این جنایت رخ نمیداد. این نشان میدهد که اینگونه مجرمان هیچ وقت از رضایت شکات درس عبرت نمیگیرند وگرنه الان همدست برادرم به اتهام مشارکت در نزاع منجر به قتل، پشت میلههای زندان نبود. الان اگر قاتل برادرم بخشیده شود، به نظرتان فردا که آزاد شد ممکن نیست مرتکب جرمی بزرگتر شود؟ اصلاً چه کسی میتواند تضمین کند که این اتفاق نمیافتد؟ علیرضا (قاتل)، هیچ وقت از شما درخواست بخشش نکرد؟ در تمام این دو ماهی که او و همدستشانش بازداشت شدند، حتی یک بار هم ابراز پشیمانی و طلب بخشش نکردند. یک زمانی دعوا رخ میدهد و یکی توی گوش شخصی سیلی میزند و بعد صد بار از او معذرتخواهی میکند. اما آنها در دادگاه ابراز پشیمانی نکردند و به راحتی جزئیات ماجرا را تعریف کردند. ماجرایی که یک ملت را دغدار کرد. برای همین بخشش قاتل برادرم به نظر من و اعضای خانوادهام کار درستی نبود. آیا برای بخشش قاتل با خانوادهتان جلسهای هم گذاشتید؟ شاید باورتان نشود اما از بعد از محاکمه قاتل برادرم در دادگاه خانوادهام با من ارتباطشان را قطع کردند تا نکند یک زمانی من از آنها درخواست کنم که قاتل روحالله را ببخشند. خیلیها ماجرای اصلی این جنایت را نمیدانند، قاتلان در دو مرحله به روحالله حمله کردند اینهایی که میگویم طبق اعترافات متهم و حقایقی است که در صحنه جنایت دیده شد اما هرگز به گوش مردم نرسید. وقتی روحالله بعد از اصابت چاقو به گلویش، روی زمین زانو زد و داشت میافتاد. آنها از هم به او حمله کردند. در برگه پزشکی قانونی نوشته شده که اثرات مشت و لگد روی سر و صورت روحالله دیده شده. این یعنی به برادرم ناجوانمردانه حمله شده بود. قاتل برادرم بعد از اینکه از ماجرای قتل باخبر شده بود به جای اینکه خودش را معرفی کند، نقش فرار طرح کرده و میخواسته به خارج از کشور بگریزد و همه اینها نشان میدهد که او اصلاً قصد دلجویی و عذرخواهی از خانواده ما را نداشت. گفتید که هر وقت مردم در کوچه خیابان شما را میبینند درباره قتل روحالله حرف میزنند، در بین آنها کسانی هم بودند که از شما بخواهند قاتل را ببخشید. خیلی کم. میگفتند ببخش تا نام برادرت بزرگ شود. اما من به آنها میگفتم اگر آنها پس از درگیری و مجروح کردن برادرم در صحنه میماندند و کمک میکردند و او را به بیمارستان میرساندند، حتی در صورتی که او در بیمارستان فوت میکرد، ۸۰ درصد امکان داشت که قاتل را ببخشیم. چراکه رسم مردانگی این است که اگر کسی به زمین افتاد دیگری، دست از درگیری با او بردارد و بهش کمک کند. اما قاتل برادرم در حق او رسم مردانگی را به جا نیاورد و ما نباید به او رضایت دهیم. *برای مراسم قصاص، تصمیم و برنامه خاصی داشتید؟ ما اصلاً از قصاص یک نفر خوشحال نمیشویم که بخواهیم برایش برنامهریزی کنیم. ما با مشورت با اعضای خانوادهام صلاح دانستیم که حتی اجرای حکمم هم بهتر است برعهده پلیس یا مقامات قضایی باشد چراکه هدف ما از اجرای حکم، عبرت گرفتن افراد از این پرونده بود. منبع: همشهری |
|
اکنون ساعت 03:28 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)