![]() |
خط تعلیق، نخستین خط ایرانی
خط تَعلیق یا ترسل اولین شیوه از خوشنویسی اسلامی است که خاص ایرانیان پدید آمده است. به نظر میرسد این شیوه از خوشنویسی در اواسط سدهء هفتم از ترکیب و توسعهء دو خط توقیع و رقاع و تحت تاثیر خطوط ایرانی پیش از اسلام و با توجه به ذوق و روحیه ایرانی بهوجود آمده باشد. خط تعلیق را میتوان نخستین خط کاملا ایرانی دانست. درواقع این شیوه اولین نوع خوشنویسی بود که برای خط پارسی که از عربی منشعب شده بود، ابداع گشت و در آن علامتهای زیر و زبر و پیش بهکار نمیرفت. تعلیق خطی تودرتو و متصل بههم است و کلمات و حروف در آن یکنواخت نوشته نمیشوند، یعنی گاهی بزرگ و گاهی ریزند. خط تعلیق دوایر زیاد، حروف مدور و قابلیت فراوان در ارائهء ترکیبهای متنوع را دارد. به همین سبب بیشتر در بین افرادی رواج داشت که از نظر سواد و میزان آشنایی با خط در سطح بالایی بودهاند. این خط ویژه کاتبان دربارها و دیوانهای حکومتی بوده از این رو این خط به تدریج کاربرد خود را از دست داده است. این خط حدود یکصد سال رواج کامل داشت و پس از آن رفته رفته با پیدایش نستعلیق و سپس شکسته نستعلیق از رواج آن کاسته شد و رونق سابق را از دست داد. عدهای ابداع این خط را به خواجه تاج سلمانی اصفهانی نسبت میدهند. اما در واقع او این خط را قانونمند کرد و بعدها به وسیله خواجه عبدالحی منشی استرابادی برای آن قواعد و اصول بیشتری بهوجود آمد. خط تعلیق، زمینهساز پیدایش دو خط دیگر ایرانی یعنی نستعلیق و شکسته نستعلیق بود. رواج و رونق این دو خط از کاربرد تعلیق کاست تا جایی که تقریباً به بوته فراموشی سپرده شد. خط تعلیق بیشتر به عنوان خط تحریری و برای نوشتن نامهها و فرمانهای حکومتی بهکار میرفته است. بهنظر میرسد خط تعلیق در اثر نیاز به تندنویسی در امور منشیگری شکل گرفته باشد. پیوسته نوشتن کلمات و کمتر جدا کردن قلم از کاغذ در این شیوه به سرعت کاتب میافزود. افزون برآن کلمات و حروف در خط تعلیق درهم پیچیدهاند و به طور پیوسته نگاشته میشوند از این رو تغییر و تصرف در آن کمتر ممکن است. این نکته بهویژه برای فرمانها و منشورهای حکومتی و اسناد مختلف حائز اهمیت بود. در ابتدا مانند خط دیوانی در دربار عثمانیان، خط تعلیق برای نوشتن مکاتبات و مراسلات دولتی و تنظیم احکام حکومتی در دواوین و دربارهای ایرانی بهکار میرفت و تعلیقنویسان اغلب ملزم بودند خطوط دیوانی، معکوس (وارونه نویسی)، سیاق و طغرایی را هم خوب بنویسند کاربرد مراسلاتی و نیز طرز نگارش تعلیق، آن را به «خط ترسل» نیز معروف ساخت. بعدها از این خط برای ایجاد آثار هنری خوشنویسی هم استفاده شد. خط تَعلیق یا ترسل اولین شیوه از خوشنویسی اسلامی است که خاص ایرانیان پدید آمده است. به نظر میرسد این شیوه از خوشنویسی در اواسط سدهء هفتم از ترکیب و توسعهء دو خط توقیع و رقاع و تحت تاثیر خطوط ایرانی پیش از اسلام و با توجه به ذوق و روحیه ایرانی بهوجود آمده باشد. تعلیق در لغت بهمعنای «درآویختن چیزی به چیزی» است و اطلاق نام تعلیق به این شیوه از نگارش، ناشی از پیچیدگی در نوشتن حروف و روانی حرکات در آن است که گویا بر روی کاغذ معلقاند. خط ترسل هم از این سبب به این شیوه اطلاق شده که کاربرد آن برای امور مراسلاتی بوده است. خط تعلیق دارای دوایر زیاد، حروف مدور و قابلیت بسیاری در ارائهء ترکیبهای متنوع و کمپوزیسیونهای گوناگون است. از این رو خواندن و نوشتن آن سخت است و بیشتر در بین کاتبان و کسانی رواج داشته که از نظر سواد و میزان آشنایی با خط در سطح بالایی باشند. در تعلیق برخلاف خطوط ششگانه از علامتهایی چون زیر و زبر و پیش استفاده نمیشود. کلمات و اجزای حروف در تعلیق تودرتو و متصل بههم است و واژهها و حروف آن یکنواخت نیستند، یعنی گاهی درشت و گاهی ریز و لاغر نوشته میشوند. در تعلیقنویسی، علاوه بر آن که اغلب حروف جدا از هم را متصل مینویسند، گاهی چندین کلمه را به دنبال هم و پیوسته میآورند. به این روش، که به سبب تندنویسی ایجاد شده، «شکستهء تعلیق» نیز میگویند. نظم و ترتیب و تناسب اجزای حروف و کلمات، که در خطوط ششگانه به دقت دنبال میشود، در تعلیق همانند خط دیوانی چندان مورد توجه نیست؛ تا حدی که کلمات و حروف آن اغلب یکنواخت نبوده و گاه درشت و گاهی ریز نوشته میشود. دوایر در این خط زیاد است و منحنیها تمامی خط را تشکیل دادهاند و تقریباً هیچ اثری از خطوط صاف و مستقیم وجود ندارد. قطِّ یا برشِ قلمِ تعلیق مانند خط نستعلیق، بین «تحریف» (ارتفاع بیشتر نیش راستِ قلم از نیشِ چپ) و «مستوی» (قلمی که برش آن تَخت و بین صفر تا ده درجه باشد) است، و هم «محرّف» (قلمی که زاویة برش آن تُند و در حدود 35 تا 45 درجه باشد) است. حرکات قلم در این خط نرم و تقریباً «دور» (گردش حروف که در دایرههای معکوس و مستقیم مانند «ح» و «ق» و گِردی سَرِ «ف» و «ق» و «و» و مانند آن بهوجود میآید) است. برخی از محققان معتقدند که نَسخِ شیوه ایرانی یا خط تحریری که تحت تأثیر خطهای باستانی ایرانی همچون پهلوی و اوستایی نوشته می شد در شکل گیری خط تعلیق مۆثر بوده است. پیدایش شکلهای ابتدایی خط تعلیق را برخی محققان بین سدههای چهارم تا ششم هجری تخمین زدهاند و برخی قدیمیترین نمونههای خط تعلیق را مربوط به سدهء نهم هجری ذکر کردهاند. با این وجود کهنترین نمونههای به جا مانده از تعلیق و شکسته تعلیق در ایران، سندی متعلق به سدهء هشتم هجری و سند دیگری متعلق به سده نهم سند صادره از بقعه شیخ ابواسحاق کازرونی، مربوط به سال 826 ه . ق است. شاید قدیمیترین سندی که به خط تعلیق در دست است فرمان ایلخان گیخاتو (حک 694-690 ه / 1295-1291 م) نوه هولاکو باشد که «نخستین فرمان فارسی ایلخانان» لقب گرفته است. این سند که درباره حفظ منافع موقوفه یک خانقاه است در شمال غرب ایران صادر شده و تاریخ 692 ه . ق/1293 م را دارد. خط تعلیق بیشتر به عنوان خط تحریری و برای نوشتن نامهها و فرمانهای حکومتی بهکار میرفته است. بهنظر میرسد خط تعلیق در اثر نیاز به تندنویسی در امور منشیگری شکل گرفته باشد. پیوسته نوشتن کلمات و کمتر جدا کردن قلم از کاغذ در این شیوه به سرعت کاتب میافزود. اسناد متعدد بهجا مانده از سده دهم هجری و تدوین رسالههایی درباره قواعد نگارش تعلیق در آن سده، نشان میدهد که خط تعلیق در سده دهم رواج بسیار داشته است. برخی از خوشنویسان ایرانی که در اواخر عمر شاه طهماسب صفوی (درگذشت 984 هـ.ق) به عثمانی مهاجرت کردند، خط تعلیق را بهتدریج در این نواحی و نیز در مصر رواج دادند. عثمانیان بنا به ذوق و سلیقه خود در تعلیق ایرانی تغییراتی بهوجود آوردند؛ در تعلیق عثمانی نیم دایرههای آخر حروفِ مدور، بزرگتر است . کاتبان دربار عثمانی شیوه خود را «دیوانی» نامیدند. منسوب به «دیوان» یا بخش اداری دربار. این خط هنوز به دو شیوه «دیوانی خفی» و «دیوانی جلی» در کشورهای عربی متداول است. خط تعلیق تا سده دهم هـ.ق در ایران رواج کامل داشت؛ اما با پیدایش و کاربرد وسیع خط نستعلیق که دومین شیوه اختصاصی ایرانیان در خوشنویسی بود، همزمان با انتقال پایتخت به اصفهان در دوره صفوی، خط تعلیق رفته رفته به فراموشی سپرده شد. شکل گیری خط شکستهنستعلیق که سومین خط ویژه ایرانیان بود نیز کاربرد تعلیق را بیش از پیش کاهش داد. این روند به آرامی تا پایان سده دوازدهم هجری ادامه داشت تا آن که پیشرفت و رواج چشمگیر خط شکستهنستعلیق توسط درویش عبدالمجید طالقانی (1185ق) موجب فراموشی کامل خط تعلیق شد. خط تعلیق یکی از پایههای مهم خط نستعلیق و شکسته نستعلیق بهشمار میرود. در باره اینکه چه کسی واضع یا پدیدآورنده خط تعلیق است اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد؛ برخی که ریشه خط تعلیق را بسیار کهن میدانند و قدمت آن را هم پایه خطوط ششگانه اسلامی می دانند واضعِ آن را خواجه ابوالعال معرفی کردهاند و معتقدند خواجه ابوالعال خط تعلیق را از خط پیرآموز که نوعی خط قدیمی ایرانی بوده استخراج کرده است و برخی دیگر، واضعِ آن را حسن بن حسین فارسی خوشنویس سده چهارم هجری، از کاتبان دربار دیلمیان، دانسته و گفتهاند که وی آن را از خطوط نسخ و ثلث و رقاع استخراج کرده است. اما پذیرفتهترین نظر آن است که خواجه تاج سلیمانی یا سلمانی (درگذشت 897 هـ.ق) مبدع این شیوه از نگارش بوده است، لیکن به دلیل آثار به جا مانده از این خط تعلیق پیش از خواجه تاج، این که او پدیدآورنده این خط است چندان صحیح به نظر نمیرسد به نظر میرسد وی نخستین خوشنویسی بوده که تلاشهای مۆثری برای شکلگیری، قاعدهمندی و گسترش این خط کرده است. پس از خواجه تاج سلمانی، خواجه عبدالحی منشی استرآبادی (درگذشت 907 هـ.ق) که منشی و نویسنده فرمانهای سلطان ابوسعید تیموری بود و منشیان آق قوینلو (حک : ح 800 ـ 908) دنبالهرو سنّت وی بودند، با قاعدهمند کردن بیشتر خط تعلیق، سهم زیادی در شکوفایی این خط داشت. |
کتیبه های ایرانی - اسلامی در ازبکستان
کتیبه ها را می توان سندی برای زبان رایج و الفبای کاربردی در جغرافیای حامل دانست که مذهب و مفاهیم بلند فرهنگی جامعه خود را در زمان ، ارائه می نمایند و برخی ، ثبت مکتوب واقعه ای در زمانی خاص را بعهده دارند. کتیبه اثری هنری در بستر فرهنگ است و تابع مرزبندی های امروزی که زاییده اتفاقات گوناگون و عمدتا سیاسی سده های اخیر می باشد، نیست . بررسی کتیبه ها ، گاهی ما را تا کشورهای دوردست می برد. کشورهایی که در حال حاضر حتی مرز مشترکی با هم ندارند اما ریشه های مشترک ، همچنان آنان را با یک فرهنگ معرفی می نماید . برای مثال در بررسی و تحقیق پیرامون کتیبه های ایرانی اسلامی می بایست تا آمودریا و سیحون سفر کرد و آثار موجود در آسیای میانه را به نظاره نشست . در این سفر ، ایران بزرگ سده های دور پیش روست ، چرا که شاهکارهایی مانند«مجموعه شاه زنده» ،« ریگستان» و« گور امیر» در سمرقند و یا« منار کلان» و« مدرسه میرعرب» در بخارا، زاییـده فرهنگ ایرانی اسلامی اند هر چند در ایران امروز نباشند همان گونه که رودکی و مولانا بزرگانی هستند با هویت ایرانی هر چند متولد سمرقند و بلخ باشند که امروز دیگر جزو خاک ایران محسوب نمی شوند . کتیبه ها را می شود از زوایای گوناگون و در محدوده های مختلف مورد بررسی قرار داد . در بررسی کتیبه ها گاهی میدان تحقیق می تواند به یک مکان مشخص خلاصه شود و یک نوع خط . مثلا کتیبه های نستعلیق مسجد و مدرسه عالی شهید مطهری (سپهسالار) .گاهی نیز وسعت این میدان یک شهر یا یک کشور و یا یک منطقه می باشد. نوشته حاضر بخش بسیار کوتاهی است از بررسی کتیبه های ابنیه دوران اسلامی در آسیای میانه با تأکید بر کتیبه های کشور ازبکستان؛ نــمونـه های ارائه شده گستردگی موضوع را نشان می دهد و شــما را با برخی از انواع کتیبـه آشنـا می نماید. ازبکستان ازبکستان کشوری است که در بیست سال گذشته با تلاشی قابل تحسین به مرمت و بازسازی میراث فرهنگی اش همت گماشته است ؛ میراثی که از حاکمیت کمونیست لطمات فراوان دیده وبخش هایی از آن تا آستانه تخریب کامل پیش رفته است . کشور ازبکستان از مهمترین کشورهای آسیای میانه است که با شهرهایی مانند سمرقند، بخارا و خیوه (خوارزم ) از اهمیت فرهنگی خاصی برخوردار است . این کشور با وجود ابنیه متعدد تاریخی و اسلامی همچون مجموعه «خست امام» (تاشکند)- ریگستان ، گور امیر ، مسجد و مدرسه بی بی خانم و ...(سمرقند) – آغسرای و دارالسیاده (شهر سبز) منارکلان ، مدرسه میرعرب ، مسجد بالا حوض و ... (بخارا ) و شهر خیوه که با همان شمایل چند صد سال پیش باقی مانده است، جاذبه های توریستی فراوانی دارد . نژاد مردم ازبکستان عمدتا اُزبک ، تاجیک و روس می باشد که 85 درصد آنها مسلمانند. زبان رسمی این کشور ازبکی است که نوعی از گویش های ترکی به حساب می آید و کلمات و اصطلاحات فارسی بسیاری در آن وجود دارد. اُزبکها تا پیش از استقلال (1991 م) از الفبای فارسی برای خواندن و نوشتن استفاده می کردند ( البته سالهای حاکمیت شوروی سابق را باید مستثنا کرد ، چرا که زبان رسمی والفبایی تمامی جمهوری های استقلال یافته روسی بوده است و بعد از استقلال نیز با حروف لاتین می نویسند ). پیشینه فرهنگی ازبکستان بویژه سمرقند و بخارا که زمانی مرکز حکومت و از مراکز علمی جهان اسلام بوده اند آثار برجسته زیادی را پدید آورده است که بخشی از این آثار ، شاهکارهای معماری ایرانی اسلامی هستند با کتیبه هایی در اوج زیبایی از خطوط مختلف . بررسی کتیبه ها ، گاهی ما را تا کشورهای دوردست می برد. کشورهایی که در حال حاضر حتی مرز مشترکی با هم ندارند اما ریشه های مشترک ، همچنان آنان را با یک فرهنگ معرفی می نماید . برای مثال در بررسی و تحقیق پیرامون کتیبه های ایرانی اسلامی می بایست تا آمودریا و سیحون سفر کرد و آثار موجود در آسیای میانه را به نظاره نشست . کتیبه های ازبکستانکتیبه های ازبکستان را می توان به شکل های گوناگون دسته بندی کرد و در این دسته بندی ها ، قدمت تاریخی، محتوا ، زبان ، نوع خط و عیار آن و نوع ارائه را مورد توجه قرار داد و تحقیق را بر مبنای آن بانجام رساند. که در اینجا برای پرهیز از اطاله سخن شرح مختصری از این دسته بندی بیان می شود: 1-قدمت تاریخی: در این روش کتیبه ها از نظر سال نگارش ارزش گذاری و با توجه به قدمت بررسی می شوند. این ویژگی نشان می دهد که وضعیت کتیبه نگاری در هر دوره چگونه بوده است . از قدیمی ترین کتیبه های موجود ،کتیبه های آغسرای در شهر سبز (1) مجموعه شاه زنده(2) و گور امیر در سمرقند (3) را میتوان نام برد و یا به کتیبه های کوفی ساختمانی در مجاورت چشمه ایوب بخارا (4) که از جمله جدیدترین کتیبه ها در ازبکستان است اشاره نمود . 2-محتوا: به لحاظ محتوایی کتیبه ها را می توان به 5 دسته تقسیم بندی کرد : 2-1- کتیبه های قرآنی (5) 2-2- کتیبه های با مضمون احادیث و روایات (6) 2-3- کتیبه هایی از اشعار و مفاهیم ادبی (7) 2-4- کتیبه های تک کلمه ای از اسم ها یا مفاهیم ارزشی (8 و9) 2-5- کتیبه های تاریخی (10) 3-زبان: کتیبه ها در ازبکستان به سه زبان یافت می شوند : 3-1- کتیبه های عربی (11) 3-2- کتیبه های فارسی(12) 3-3- کتیبه های اُزبکی (13) 4-خط: شاید اصلی ترین و مهم ترین موضوع بررسی کتیبه ها از منظر هنری ، پژوهش درباره خط آنها باشد که از دو منظر قابل توجه است: 4-1- انواع خط شامل: 4-1-1- کتیبه های خط ثلث (14) 4-1-2-کتیبه های خط نستعلیق(15) 4-1-3- کتیبه های خط نسخ (16) 4-1-4- کتیبه های خط ریحان (17) 4-1-5-کتیبه های خط کوفی(که خود شامل چند نوع کوفی ، مانند کوفی ساده ،کوفی تزئینی ، کوفی بنایی و ...) (18و19) 4-1-6- کتیبه های خط بنایی (20) 4-1-7- کتیبه های خطوط تزئینی(21) 4-2- عیار خط : برخی کتیبه ها از خطوط درجه یک بهره مندند و برخی با خطوط درجه دو و حتی درجه سه نوشته شده اند مثلا برخی کتیبه های شاه زنده در سمرقند به لحاظ هنری کتیبه هایی درجه یک محسوب می شوند (29) هم چنین برخی کتیبه های سنگی (سنگ قبرها ) موجود در آرامگاه خواجه احرار ولی (30) . 5-نوع ارائه: کتیبه ها پس از نگارش توسط استادان بر روی مواد مختلف اجرا گردیده و به اشـکال متنوعی ارائه می گردند ، اشکالی مانند : 5-1- کتیبه های کاشی (22) 5-2- کتیبه های کاشی معرق (23) 5-3- کتیبه های برجسته لعابدارکه به آنها سلطان سنجری می گویند (24) 5-4- کتیبه های برجسته سفالی بدون لعاب که به آنها خشتی می گویند (25) 5-5- کتیبه های برجسته گچی(26) 5-6- کتیبه های سنگتراش یا حجاری شده (27) 5-7- کتیبه های چوبی(28) |
خط بنایی، زینت بناهای اسلامی
هنر خطاطی به صورتی که امروزه در بناهای اسلامی به کار گرفته شده ؛ از عوامل مهم تزیین معماری است که به طرق مختلف بیانگر ندای الهی و کلام بزرگان میباشد.و رجوعی پیوسته به وجود خدای یکتا و رهنمودهای پیامبر اسلام ودیگر بزرگان دین وادب فراهم میکند. خط بنایی ، را بعضی از محققین در زمره معقلی میدانند و معتقدند که کلمه معقلی بدین معناست که جای تامل است وباید با دقت و فرصت کافی به خواندن خط بنایی پرداخت. معقلی شاید ساده ترین کار در کاشیکاری ایران باشد.همین اهل فن معتقدندکه این روش کاشیکاری به قدری ساده است که میتوان پس از تهیه نقشه و تراشیدن و اماده کردن کاشی ها انها را به دست شاگردان تازه کار سپرد تا کنار یکدیگر نصب کنند و نقش مطلوب را پدیداورند. در مقابل خط بنایی بسیار مشکل است و حتی استادان قدیمی کمتر پیدا می شوند که از این هنر بهره داشته باشند و بتوانند ، به پشتوانه تجربه و تبحری که در طی عمری کاشی تراشی اندوخته اند،خط بنایی نفیسی ارایه کنند.همانطور که گفتیم، خط بنایی همان خط کوفی زاویه دار است که زمانی در کوفه رواج داشت و بعد در زمان اسلام در گچبری و اجر کاری و کاشی تراشی به خدمت هنر در امد. خط بنایی به طور معمول سوره یا ایه یی از قران و گاهی حدیث یا ابیاتی از ارباب ادب را در زمینه هندسی در بر میگیرد، که خطوط متشکله انرا میتوان از نظر حرکت حروف و شیوه تزیینشان به چند دسته تقسیم کرد:خط ساقه گنبدی، خط ساده، خط متداخل و خط معقلی. خط ساقه گنبدی در دیواره عمودی زیر گنبد که بخشی است از یک استوانه دوار نوشته میشود. عباراتی که به کار میروند به طور معمول از کلمات مقدس یا ایات کوتاه قران مجید تشکیل می گردند.سیر نوشته مسقیم است و انحنایی در حروف دیده نمیشود. خط ساقه گنبدی را میتوان نقطه دار و بی نقطه نوشت و هر نقطه را در محل خود مانند بقیه نوشته تزیین کرد. خط بنایی متن بر سه قسم است:خط بنایی ساده، خط بنایی مشکل، خط بنایی متداخل. خط بنایی ، را بعضی از محققین در زمره معقلی میدانند و معتقدند که کلمه معقلی بدین معناست که جای تامل است وباید با دقت و فرصت کافی به خواندن خط بنایی پرداخت. خط بنایی ساده شامل کلمات مقدس مانند الله،محمد و علی میباشد، که شکلهایی مانند شمسه، نیم شمسه، مربع و سایر اشکال هندسی را در میگیرد، یا اینکه از حرکت دورانی و در هم قفل شدگی حروف تزیین میگردد و ارایش متداول در این شیوه عبارت است از پیچش یا گردش یا به هم قفل شدن حروف به منظور ایجاد نقش اصلی. در خط بنایی مشکل از ایات و سوره های قران کریم یا جمله های ادبی و عرفانی استفاده میگردد، که به مقیاس وسیع در اشکال هندسی جا داده میشوند.به طور کلی برای ترسیم این نوشته ها، درون شکل هندسی را برگزیده را بر اساس امتدادهای پیرامونش جدول بندی میکنند. گاهی ممکن است دو شکل هندسی متفاوت داخل یکدیگر قرار بگیرند. برای مثال یک شمسه داخل یک مربع قرار بگیرد.در این صورت درون شمسه برای خود جدول بندی میشود و اطراف ان برمبنای محیط مربںو هر کدام نوشته مستقلی را در شبکه درونش میپذیرد. این جدول بندی به شکل یکسان صورت نمیگیرد بلکه به نوشته یی که بر شبکه ان نقش میبندد بستگی دارد. در بعضی مواقع کلمات به راحتی و بدون نیاز به کشیدن حروف در محل خود جایگزین میشوند.این قبیل نوشته ها به طور کلی نقطه ندارند. در جایی که نوشته ها براساس شکلهایی به جز مربع و لوزی در نظر گرفته میشود، انجام تقسیمات داخل ان مستلزم محاسبات اولیه است. خط معقلی در حقیقت همان خط بنایی است که به شکل دیگری بر رویه های بنا خود نمایی میکند. در کاشیکاری ایران نقوشی از اجر یا کاشی را میتراشند و انها را به شکل مربع ها یا لوزی هایی کنار یکدیگر قرار میدهند تا نقشی از انها به وجود اید که به نام معقلی مروف است.چون این نقشها از مربع ها و لوزی هایی به رنگ های متنوع تشکیل شده اند، بنابراین رنگ مربع و لوزی هایی را که رنگ های مشابه دارند از راس، مماس یکدیگر قرار میدهند.اضلاع این اجزا، که رنگهای مشابه دارند،در امتداد دو محور شطرنجی قرار میگیرند و زاویه هایی نسبت به هم تشکیل میدهند که قائمه میباشند.در خط معقلی نیز به همین طریق عمل میشود که این خط را به نام معقلی معروف کرده است. معقلی بر سه قسم است:معقلی یک رگی ، معقلی سه رگی ، معقلی کشیده متن. خط معقلی یک رگی: زمینه شکل هندسی را نسبت به شکل یا نوشته دلخواه به طریقه مربع قناس جدول بندی میکنند.خط معقلی را در زمینه شطرنجی مربع قناس ، مانند خطوط ساده یی که گفته شد منتهی با این تفاوت که راس مربعها در امتداد یکدیگر میباشند را مینویسیم. خط معقلی سه رگی: در این شیوه مانند بالا روی جدول مربع قناس عمل میشود، با این تفاوت که ضخامت خط از سه رشته مربع های قناس مجائر تشکیل یافته، که مربعهای وسط به یک رنگ و مربعهای قناس میانی، که رئوس انها در امتداد یکدیگر قرار میگیرند،به رنگ فیروزهای و دو ردیف مربعهای طرفین ،که رئوس انها نیز دنبال یکدیگر قرار میگیرندبه رنگ مشکی، به طوری که رنگ فیروزه یی در مشکی محاط میشود. خط معقلی کشیده متن: معقلی کشیده متن مانند دو شیوه بالا،روی مربع قناس انجام میگیرد،لیکن سه مربع را در امتداد یکدیگر به هم وصل میکنند، به طوری که از ادامه ان پیچشی در خط نمایان میشود.زاویها قائمه هستند و نوشته همواره به طرفی مایل است. از این خط در مسجد جامع اصفهان و در مسجد گوهرشاد مشهدو مقبره شیخ جامی دیده میشود. |
هنر خطاطی اسلامی
خوشنویسی را میتوان شاخصترین هنر در پهنهء سرزمینهای اسلامی دانست، و آنرا به مثابهء زبان هنری مشترک برای تمامی مسلمانان دانست. هنر خوشنویسی همواره برای مسلمانان ارزش ویژه داشتهاست. چرا که در بنیاد، آنرا هنر تجسم کلام وحی میدانستهاند. آنها خط زیبا را نه تنها در نسخهپردازی قرآن، بلکه، در بیشتر هنرها بهکار میبردند. تکامل و تبدیل خط به هنر خوشنویسی بیش از هرکجا در میان مسلمانان به چشم میخورد. در قرآن در آیههای «ن، والقلم و ما یسطرون» و «الذّی علّم بالقلم» به خط اشاره شدهاست. خط در اسلاماز آنجا كه عربها به صورت چادرنشینی زندگی می كردند نسبت به دیگر ملل باستانی (بابلی ها و چینی ها كه از هزاران سال پیش شیوه نگارش پیچیده ای داشتند) دیرتر به نگارش و كتابت روی آوردند، آنها به طور كل به نوشتن بدگمان بودند و به صورت روایی به حفظ و ضبط اطلاعات می پرداختند. قرن 6 میلادی كه شروع ادبیات عرب بود برای ثبت اشعار خود از سنت روایی استفاده می كردند و گاه به نوشتن تنها هفت قصیده می پرداختند ، چرا كه برای آنها این قصاید از اهمیت خاصی برخوردار بود و حتی آنها را در دیوار كعبه نیز می آویختند. اولین قوم عربی كه موفق به اختراع خط الفبایی شد "نبطی ها" بودند. بعدها قوم سامی كه آنها نیز در قسمتی از شمال عربستان می زیستند خط نبطی ها را سامان بخشیدند. سرانجام در قرن 6 میلادی توسط قبایل حیره و انبار كه روزگاری از مراكز عمده تجارت بودند توسعه یافت و از آنجا به مكه و جاهای دیگر رفت و درنهایت در سرزمین عربستان به عنوان خط رسمی شناخته شد. گویند شبرین عبدالملك این خط را توسط دوست و پدر همسرش حرب ابن امیه به بزرگان و اشراف مكه آموزش داد. (خط اولیه قوم عرب به نام های مسند و جزم معرفی شده اند كه جزم را نیز شاخه ای از مسند می دانند). با ظهور اسلام هنر خط و خطاطی در قوم عرب به اوج شكوفایی رسید، بعد از حفظ و روایت قرآن كریم، لزوم كتابت آن بر همگان آشكار گشت، فلذا خطاطان برای حفظ شأن و منزلت قرآن كریم سعی در هر چه زیبانویسی قرآن نمودند و این خود باعث بروز هنرنمایی هایی در زمینه خط شد. خط كوفی و نسخ از جمله خط هایی بود كه در آغاز اسلام خاستگاه ویژه ای داشت، یكی خطی گوشه دار هندسی با طبیعتی متعالی كه در واقع برای كتابت قرآن یا متون مذهبی به كار برده می شد(كوفی) و دیگری خطی منحنی و روان كه كاربرد روزانه داشت (نسخ). تکامل و تبدیل خط به هنر خوشنویسی بیش از هرکجا در میان مسلمانان به چشم میخورد. در قرآن در آیههای «ن، والقلم و ما یسطرون» و «الذّی علّم بالقلم» به خط اشاره شدهاست. البته این بدین معنا نیست كه خط كوفی با تأسیس شهر كوفه اختراع شد، چرا كه با خط كوفی پیش از تأسیس آن شهر، كتابت می شد؛ لكن در توسعه اشكال تزئینی آن سهم بسزایی داشت و آن را از حالت ساده و خشن اولیه كه همانا خط جزم بود به صورت ظریف و روان توسعه داد. مسلماً مهمترین عامل توسعه خط همان طور كه قبلاً بدان اشاره شد دین مبین اسلام است. اسلام با سادگی قدرتمند خود، خط را كه منحصر به اشراف بود از پیله خود درآورد و آن را در میان شیفتگان به یادگیری رواج داد؛ تا آنجا كه همان علاقه مندان به ارادتمندان به قرآن و كتابت آن مبدل گشتند و آثار زیبایی از ظرافت كه برخاسته از ذوق و استعداد هنریشان بود به جای گذاشتند، آنها با الهام گرفتن از خود آیات قرآن كریم همواره سعی می كردند كه رابطه خود را با قرآن همراه با آرایش خطوط در كنار هم، كه برخاسته از ذوق الهی بود حفظ كنند و البته هر موضوعی كه در رابطه و در خدمت الله بود، نوعی عبادت محسوب می شد. البته شایان ذكر است كه اولین سوره ای كه به پیامبر اسلام نازل شد سوره علق بود، سوره ای كه به انسان یادآور می شد كه برای اولین بار قلم را از كه آموخت الذی علم بالقلم و یا دومین سوره ای كه به پیامبر نازل شد، ن والقلم و ما یسطرون سوگند به قلم و آنچه نویسند. تأكید این دو سوره به قلم و نوشتن، تقدس و شأن و مقام والای قلم و خط را بیش از پیش در میان مسلمانان آشكار می كرد، به همین منظور با وسواس هرچه بیشتر به نقش آفرینی با حركت های زیبای قلم پرداختند و با قرار دادن حروفهای الفبایی، خط هایی را با سبكهای مختلف ابداع نمودند. (كتیبه های مذهبی و حتی سكه های رایج آن دوره ها نمونه هایی است از گرایش مسلمانان به فراگیری خط كه همانا مقدس و غنی به شمار می آمد). در تاریخ عرب و اسلام از اولین خطاطان بنام و مشهور می توان به امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب اشاره كرد. از آن حضرت چند سبك خطاطی (مكه، مدینه، بصره و كوفه) در كتابت قرآن به یادگار مانده كه ارزشیابی آن در میان سایر آثار باستانی قابل محاسبه نیست و ارزش معنوی آن در میان شیعیان و دوستداران آن حضرت قابل توصیف نیست. خطاطی و هنرنمایی عرب از قرن سوم تا هشتم هجری در اوج شكوفایی تمدن اسلامی به حد تعالی خود رسید و در قرن دهم همراه با افول حكومت امویان و عباسیان از رونق افتاد. در زمان مأمون عباسی نویسندگی، ترجمه و امور دیوانی اهمیت پیدا کرد و کاتبان در نیکو ساختن خط به رقابت پرداختند و چندین قلم دیگر به نام قلم مرصع، قلم نساخ، قلم رقاع، قلم غبارالحلیه، قلم ریاسی و مانند آنها پدیدار شد. درنتیجه خط کوفی به بیش از بیست شکل درآمد. ولی قلم نسخ اولیه، کم و بیش بههمان شکل در میان مردم و برای تحریر مطالب غیررسمی رایج بود تا آنکه ابن مقله خوشنویس نامی (درگذشت: 328ه . ق با نبوغ خود نیاز به بازبینی خطوط را درک کرد و خطوط مشخص و قواعد معینی را مطرح کرد. خطوط ششگانه در اوایل قرن چهارم سال 310 هجری قمری ابن مقله بیضاوی شیرازی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط ششگانه یا اقلام سته معروف شدند. در واقع این خطها توسط او از بین اقلام مختلف انتخاب شد و وی در زیبا کردن آنها ابتکاراتی بخرج داد. این خطها که به «خطوط اصول» نیز مشهورند عبارتند از: · محقق · ریحان · ثلث · نسخ · رقاع · توقیع از آنجا كه عربها به صورت چادرنشینی زندگی می كردند نسبت به دیگر ملل باستانی (بابلی ها و چینی ها كه از هزاران سال پیش شیوه نگارش پیچیده ای داشتند) دیرتر به نگارش و كتابت روی آوردند، آنها به طور كل به نوشتن بدگمان بودند و به صورت روایی به حفظ و ضبط اطلاعات می پرداختند. وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور (حرکتهای مستقیم یا منحنی در شکل حروف) در هر کدام میباشد. اصول دوازدهگانه خوشنویسی ابن مقله همچنین برای خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی قواعدی وضع کرد که به اصول دوازدهگانه خوشنویسی معروفند و عبارتند از: .ترکیب · کرسی ·نسبت . ضعف · قوت · سطح · دور · صعود مجازی · نزول مجازی · اصول · صفا · شأن خط کوفی نام خطی از خطوط اسلامی است که منسوب به شهر کوفه بوده و گفته میشود که در آنجا شکل گرفته و توسعه یافتهاست. نخستین نسخههای قرآن با این خط نوشته میشد. یک قرن بعد از ابن مقله، ابن بواب برای خط نسخ قواعدی تازه ایجاد کرد و این خط را کامل نمود در قرن هفتم جمالالدین یاقوت مستعصمی به این خط جان تازهای بخشید و قرآن کریم را برای چندین بار کتابت نمود. او خط ثلث را به حدی از کمال رساند که شایستگی کتیبه نگاری را پیدا کرد. کاربرد خط کوفی در نگارش متن قران از سده پنجم هجری به بعد توسط خط نسخ اشغال شد و در کتیبه نگاری خط ثلث جایگزین کوفی شد. درپی حمله مغول و با فروپاشی خلافت عباسیان شاگردان یاقوت مستعصمی مرکز ثقل خوشنویسی اسلامی را از بغداد به ایران و تاحدی به ترکیه عثمانی انتقال دادند. |
هنر قطّاعى
قطاعى اوج ظرافت هنر ایرانى و بیانکنندهء هنر به معناى تمام کلمه و منعکسکنندهء اعتماد بهنفس و تمرکز حواس و توجه هنرمند ایرانى است. هنر کاغذبرى یا قطاعى رشتهاى از هنرهاى تزئینى و دستى است. این هنر و هنرمندانش در ایران ناشناختهاند. قطاعی یا قطعه کردن کاغذ یکی از رشتههای ظریف و دقیق هنری است که در آن هنرمند پس از طراحی روی کاغذ، نقش را با قیچی یا کارد مخصوص از میان کاغذ در میآورد و با چسباندن آن بر زمینهای به رنگ دیگر، اثر جدیدی به وجود میآورد. هنر قطاعی از جمله هنرهای در حال فراموشی در کشور است که با سابقهای چهارصد ساله از دوران تیموری یکی از بدیعترین میراث ذوق و زیباییشناسی ایرانی محسوب میشود. هنری که شاهکارهایی بیمانند از هنرمندان ایرانی را در تجلید و کتابآرایی و حاشیهبندی و همه رشتههای مرتبط با کاغذ و نقوش تزئینی متنوع به نمایش گذاشته است. مهمترین و جالبترین ویژگی این هنر در جنبه آذینی وآرایشی و چشمنوازی آن است. از اینرو در متن برخیقرآنها و دیوانها،از آغاز تا انجام هنر کاغذگری به انجام رسیده است که نمونهای از حد اعلای حوصله و پرکاری ودقت و ظرافت است. هنر قطاعى در حدود سدهء نهم هجرى قمرى از چین به ایران آمد و از اینجا به کشور عثمانى راه یافت و بعد به کشورهاى اروپایى رفته و گسترش جهانى یافت و کتابها و گفتارهاى فراوان به زبانهاى اروپایى دربارهء آن نوشته و چاپ گردید. این هنر در آغاز قرن دهم هجرى در عهد سلطان حسین میرزا معمول گردید. با وجود اینکه ایران از کانونهاى پرورش این هنر به شمار مىآید اما از سوى هنرشناسان عنایت کافى به این هنر و شاخههاى آن مبذول نگشته و آن را کارى کودکانه و یا کودکپسند وانمود کردهاند. از مقایسه آثار باارزش کاغذبرى در ایران با دیگر مناطق جهان، چنین برمىآید که هنرمندان ایرانى در این رشته نیز برترى ذوق و استعداد و مهارت دست و دقت چشم خود را به همگان (بهجز چینىها) نشان مىدهند. قطاعی یا قطعه کردن کاغذ یکی از رشتههای ظریف و دقیق هنری است که در آن هنرمند پس از طراحی روی کاغذ، نقش را با قیچی یا کارد مخصوص از میان کاغذ در میآورد و با چسباندن آن بر زمینهای به رنگ دیگر، اثر جدیدی به وجود میآورد. کاغذبرى با خوشنویسی، نگارگری، جلدسازی، وصالى و سوزندوزى بستگى نزدیکى دارد. این هنر یکى از رشتههاى ظریف و دقیق و زیباى هنرى است که در آن هنرمند پس از طراحى روى کاغذ ساده یا رنگین، نقش را با مقراض یا شفره با دقت و ظرافت تمام از میان کاغذ در مىآورد و با چسباندن آن بر زمینهاى بهرنگ دیگر خود را چون قطعهاى خوش یا نقاشى زیبا نشان مىدهد. موضوع بیشتر این بریدهها نقوش گیاهان، جانوران و پرندگان، نقوش هندسى یا خطهاى خوش بوده و از موضوعهاى متداول آثار استادان و خوشنویسان بود که مورد توجه مردم و مرقعداران و هنردوستان بوده است. در این رشته هنرمندان بزرگی پدید آمده بودند که نمونهکارهای آنان در دست است و از دیده دقت، ظرافت،منبتکاری و زیبایی شگفتانگیز است و پیداست کهاینگونه جلدسازی، نخستین بار در تبریز و بغداد در دربارجلایریان پدید آمده، سپس در دیگر شهرهای ایران رواجیافته است. ابزارهای کاغذبری بسیار ساده و انگشتشمار هستند ازجمله کاغذ، ساده یا رنگین، مقراض یا قیچی، کارد کوچکو یا کارد و گزنهای ویژه پوستبری "شفره"، قلمهایفلزی گوناگون، پیش تخته و مقوا. این هنر بر اثر بىتوجهى و نیز به انگیزهء پیدا نکردن زمینهاى براى کاربرد گسترده در میان هنردوستان، کمکم فراموش گردیده است. نمونههایى از آن در موزهء هنرهاى تزئینى در یکى از قطعات مرتع گلشن موجود است. http://img.tebyan.net/big/1391/02/14...5511150205.jpgابزارهاى قطاعى همانطور که اشاره شد نخستین ابزار کاغذبرى، خود کاغذ است که مىتواند سفید یا رنگى باشد، جنس کاغذ نباید بسیار نازک و یا زیاد کلفت باشد. ابزار دیگر مقراض یا قیچى است؛ بعضى کاغذبران از کاردهاى شفره که در جلدسازى بکار مىرفت، استفاده مىکردند. از قلمهاى فلزى گوناگون نیز با نوکهاى تیز و برنده به اشکال مخصوص، براى بریدن انحناها و یا دایرهها و سوراخهاى بسیار ریز استفاده مىکردند. ابزار دیگر پیشتخته بود که کاغذ روى آن قرار مىگرفت و با فشار دست بر قلم یا ضربهء علائم چکش بخشهاى میانى و گردىها و منحنىها بریده مىشود. مقوا نیز براى زمینهء کار لازم بود تا پس از پایان کار، بریدهها روى آن چسبانده شوند. موارد استفادهء قطاعىهمانطور که اشاره شد در گذشته براى آرایش دیوارها، طاقچهها، طاقنماها، روى و دور بخارىها و گاه زیر شیشه از کاغذبرى بهره مىبردند. در بعضى کتابهاى دستنویس، چند برگ اول و آخر کتاب را با شمسه و ترنج و کاغذهاى بریدهء رنگین مىآراستند.در کاربرد دیگر، براى آرایش فانوسها، استفاده مىشد. از کاغذهاى نازک رنگین دورتادور پیراهن درونى فانوس مىکردند تا سایهء رنگى و ملایم آنها در پیراهن بیرونى نمایان شود. کاربرد دیگر در باغچهبرى بود. در این شیوه گلها و درختها و یا دستهگلها را بهطور متقارن روى سطح تخته یا کاغذ یا مقوا مىچسبانیدند که مثل نقشهء قالى و منظرهء خود را نمایان مىساخت. یا نقش گلها و بوتهها را بریده و آنها را بطور عادى در یک سطح افقی، قائم نگاه مىداشتند. اغلب 'باغچهبرىها' را در نوروز و عیدهاى دیگر براى شاهزادگان و بزرگان ارمغان مىبردند. |
خطوط ایرانى
به طور کلی خطهاى ایرانى تعلیق، نستعلیق و شکسته نستعلیق مىباشد. با ضابطهمند شدن خط تعلیق در دوران صفویه، مقدمات ظهور نستعلیق فراهم شد. این دو خط در میان ایرانیان و ملل ترک وارد و رشد یافت و سهم مهمى در پیشبرد خوشنویسى اسلامى داشت. خط شکسته نیز از ابداعات ایرانیان است که در پیوند با تعلیق و نستعلیق قرار دارد. تعلیق از قرن پنجم هجرى در نسخ تحریرى (شیوهء ایرانی)، بتدریج دگرگونىهایى پدید آمد و از اواسط قرن هفتم بر اثر تکامل قلم ایرانى خطى بوجود آمد که مقتبس از آن و نیز تلفیقی از خط توقیع و رقاع بود و بنام خط تعلیق کمال و رواج یافت. این خط در تحریر کتابها و دیوانهاى شعر یکار مىرفت و تا قرن هشتم رو به تکامل رفت. خط تعلیق در واقع در سده 7هـق و در دوران ایلخانان مغول ضابطه مند شد و توسط "خواجه تاج سلملنی اصفهانی" قانونمند و به دست "خواجه عبدالحی استرآبادی و "خواجه اختیار منشی گنابادی" به کمال رسید. همانطور که گفته شد خط تعلیق از درهم آمیختگی خطوط توقیع و رقاع بوجود آمد ، کرسی آن بالا رونده است و هرچه به انتهای سطر نزدیک می گردد بر تراکم حروف و کلمات افزوده می شود. نیاز به سرعت در نوشتن باعث شد تا پیوستگى حروف و کلمات مجاز شود و خطى بوجود آمد که شکسته تعلیق نامیده شد. این قلم خاص کاتبان دیوان بود که گاهى ”ترسّل“ نیز نامیده شده است. امروزه خطاطان ایرانى با تعلیق کمتر آشنایى دارند. پس از رواج خط تعلیق، عثمانىها و مصرىها در آن تصرفاتى موافق با سلیقه خود ایجاد کردند و شیوهء خود را ”دیوانی“ نامیدند. علت این نام گزاری آن بوده است که این خط بیشتر توسط کاتبان و منشیان در دیوان سراها مورد استفاده بوده است. خط دیوانی به دو صورت دیوانی خفی ( فاقد اعراب و تزیینات) و دیوانی جلا ( دارای اعراب و تزیینات اغراق آمیز) نگارش می شده است. نیاز به سرعت در نوشتن باعث شد تا پیوستگى حروف و کلمات مجاز شود و خطى بوجود آمد که شکسته تعلیق نامیده شد. این قلم خاص کاتبان دیوان بود که گاهى ”ترسّل“ نیز نامیده شده است نستعلیق در بین انواع خوشنویسى که از ابتداى اسلام تا بحال وجود داشته است، نستعلیق زیباترین نوع خوشنویسى محسوب مىشود؛ بطورى که آن را ”عروس خطوط اسلامی“ لقب دادهاند. نستعلیق که آمیختهء دو خط تعلیق و نسخ است ، توسط میرعلى تبریزى در قرن 8هـق و در دوران تیموری ابداع شد و حرکتى نو آغاز شد. خط نستعلیق از همهء شرایط زیبایى برخوردار است؛ از آن جمله: اعتدال، موزونی، استواری، تناسب، حسن ترکیب و همآهنگى ذوق و سلیقه. علاوه بر زیبایى منظر، سهولت و سرعت تحریر نستعلیق و نیز آسانى قرائت کلمات و سطور از موجبات رواج آن بوده است. نستعلیق خطى است با قاعده و حروف این خط را ملهم از زیبایى طبیعت دانستهاند. در سى - چهل سال اخیر تا امروز توجه به خط نستعلیق روزافزون بوده است و خوشنویسانى توانا در این زمینه ظهور کردهاند. از هنرمندان خوشنویسى نستعلیق معاصر که در ترویج آن در دوران معاصر تلاش کرده و موجب رونق و ترویج این نوع خط شدهاند، مىتوان از عمادالکتاب، سید حسین میرخانی، سید حسن میرخانی، علىاکبر کاوه را مىتوان نام برد. اصول خط نستعلیق امروزه همان است که میرعماد لحاظ کرده بود. هنرمند قرن سیزدهم بنام محمدرضا کلهر در چارچوب شیوغ•ء میرعماد تغییراتى ایجاد کرد که در زیباتر شدن و تطبیق آن با صنعت چاپ در آن زمان، نقش اساسى داشت. میرزا غلامرضا اصفهانى نیز از هنرمندان همین دوره است که نستعلیق را بسیار استادانه مىنوشت. از دیگر بزرگان خط نستعلیق می توان به میرزا جعفر بایسنقری (سرپرست کتابخانه بایسنقری و خطاط شاهنامه مشهور بایسنقری)، سلطان علی مشهدی، میرعلی هروی، وصال شیرازس، ابراهیم بوذری، علی اکبر کاوه، حسن زرین خط، سید حسن و سید حسین میرخانی اشاره کرد. خط نستعلیق بیانگر سادگی ، زیبایی، عشق، اعتماد و نماد فرهنگ ایرانی و خط فارسی است و در خوشنویسی آن پهنای نوک قلم باید با زاویه 60 تا 65 درجه نسبت به کرسی قرار گیرد. بهرحال بارزترین مشخصهء نستعلیق زیبایى آن است. http://img.tebyan.net/big/1390/11/35...5239170125.jpgشکستهء نستعلیق از انواع خوشنویسى ایران، خط شکسته نستعلیق است که داراى پیچشها و حرکتهاى بسیار زیبایى است. مشخصهء بارز آن رواننویسى و تندنویسى است و در آن بعضی حروف و کلمات به هم متصل و برخی کوچکتر یا بزرگتر و کشیده تر و با پیچ و خم خاصی نوشته می شود. این خط از ابداعات ایرانیان است که مستقیماً در پیوند با تعلیق و نستعلیق مىباشد. از اوایل قرن یازدهم و آخر دورهء صفویه، خط شکسته نستعلیق بدلیل کثرت کاربرد و نیاز به تندنویسى بوجود آمد. مهمترین خوشنویس این خط، درویش عبدالمجید طالقانى (نیمه دوم قرن 12) است. ابداع و استخراج شکسته نستعلیق را از نستعلیق در اوایل قرن یازدهم به مرتضى قلیخان شاملو و برخى نیز به محمد شفیع حسینی معروف به شفیعا نسبت دادهاند. هنرمند دیگر این خط سید على اکبر گلستانه در قرن سیزدهم است که شیوهء درویش عبدالمجید را ادامه داد. شکسته نستعلیق بعد از یک دوران کوتاه رکود، امروزه مورد توجه خوشنویسان واقع شده است. حروف و کلمات در این نوع خوشنویسى از شکلهاى متنوع زیبایى برخوردار است. حرکت در این خط از نستعلیق آزادتر است. خطوط قائم آن کوتاه تر و سرکش ها بلندتر است. از شکسته نستعلیق براى نوشتن متنهاى ادبى و شاعرانه فارسی، پیامهاى شاد و کارتهاى تبریک بهره گرفته مىشود این نوع خوشنویسى در نقاشیخط و گرافیک نیز کاربرد وسیعى دارد. این خط بیانگر آزادی، رهایی، حرکت همدلی و جوانی است. از دیگر خوشنویسان معروف شکسته نستعلیق می توان به میرزا حسن کرمانی، محسن قمی، قائم مقام فراهانی و امیر نظام گروسی اشاره کرد. |
خوشنویسی ایرانی، انتزاع ادبیات
انسان عمیقا و به خوبی میداند كه نتیجه هنر، آرامش و تعادل روحی است به همین دلیل برای ایجاد محیطی سر شار از آرامش و برای آنکه روح انسان دارای تعادل و ثبات درونی شود همواره از آثار هنری سود می جوید و با کمک گیری از هنر خصوصا هنرهای تجسمی سعی بر آن دارد تا محیطی چشم نواز را برای مخاطبان فراهم آورد. بکارگیری انواع مجسمه در فضاهای شلوغ شهری، انواع تابلوهای نقاشی در محیط های داخلی ادارات، بیمارستانها، بانکها و...، استفاده از نقاشی دیواری برای تزیین و زیباسازی فضای شهری، حتی استفاده از هنر در دوخت البسه ، کیف، کفش و تزیین آنها با عناصر هنری و موتیف های دلنواز همه از همین گرایش انسان به زیبایی و چشم نواز بودن آن نشات می گیرد. در این راستا كشور ایران همواره در راه اعتلای هنر، از پیشگامان تمدن بشری بوده است. ایرانیان با بهرهگیری از فرهنگ غنی خود و آمیختن آن با باورهای مذهبی از گزند سلطهجویان و بیگانگان دوری و با حركت آنها برای نابودی این ملت، بارها به رویارویی با آنها پرداختند. در این سرزمین، هنرمندان همواره بهقدری دقیق، فرهنگ خود را سازماندهی، تدوین و سهلالوصل برای مخاطبهای مشتاق خود ساختهاند كه نزد آنها توجه به غیر، ناممكن مینماید. هنرهای ایرانی همگی هنرهایی کاربردی هستند که هر یک برای بهره گیری در زمینه خاصی از اجتماع و با در نظر گرفتن کمترین ضایعات ساخته و پرداخته شده اند. هنر معماری ایرانی به طور کامل با اقلیم ساخته شده در آن چه از نظر مصالح و چه از نظر آب و هوایی سازگار است. هنر نگارگری ایرانی کاملا ریشه در ادبیات و تورق کتب شعر که همواره باب میل هر ایرانی است ساخته و پرداخته شده است. در سیر وصول به كمال این هنر، خط هرچه بزرگتر و رشیدتر شد، بهتر توانست خود را به مثابه قطعه معرفی كند. صافی كه در كتابت به عنوان فرع قلمداد میشد، در كتیبه خود را اصل معرفی كرد و سبب حیرت بینندگان شد. به دلیل گرایش مسمانان به هنرهای نمادین و دوری از هنرهای تصویری و تجسمی، هنرهایی چون مجسمه سازی و نقاشی بر خلاف دول غربی و مسیحی، کمتر رشد کرد و همین مورد باعث پررنگ تر شدن هنر هایی از قبیل معماری، فلزکاری، سفالگری، صنایع دستی، ادبیات و... شد. خوشنویسی نیز از جمله هنرهای سنتی و اصیل ایرانی است كه انتزاع ادبیات ایران بوده و میتواند برای انتقال مفاهیم فرهنگی از نسلی به نسل بعد ایفای نقشی مهم را عهدهدار باشد. خوشنویسی در ایران به عنوان نوعی ادبیات هنری، بین دهها هنر دیگر مورد اقبال عمومی قرار گرفت؛ چرا كه مردم ایران به سبب برخورداری از ذوق و قریحه شعر و ادبیات، این هنر را با فطرت و ساختار فیزیكی خویش و بروز هیجانات روحی، همسو و قرین میدانند و لذا طی قرنها آن را تسویه كرده و به عنوان هنری ناب و عاری از اضافات بصری درآوردهاند. خوشنویسی به جهت آنكه در ذاتش براساس هارمونی ضربان قلب و همراهی با تنفس بشر پدید آمده بود، توانست جایگاهی درخور كسب كند. استرس و نگرانیهای آدمی به خاطر آنكه بر روی قلب و تنفس تاثیر بسزایی دارند، میتوانست تاثیری جدی بر روی هنر خطاطی بگذارد و لذا كسانی در این هنر شریف موفقتر بودند كه دارای ارادهای استوار و پولادین بوده و بنابراین مصطبهنشینان قله رفیع این هنر، گاه به عنوان دلاوران و شجاعان تلقی و نامیده شدهاند. در سیر وصول به كمال این هنر، خط هرچه بزرگتر و رشیدتر شد، بهتر توانست خود را به مثابه قطعه معرفی كند. صافی كه در كتابت به عنوان فرع قلمداد میشد، در كتیبه خود را اصل معرفی كرد و سبب حیرت بینندگان شد. البته داشتن تكنیك و آگاهی در تناسبات هم در تعادل حروف، معرف تعادل هنرمند قلمداد شده است. باید توجه داشت در آثار هنری خطاطی هر چقدر كلمات بهتر و زیباتر اجرا شود، نمایانگر و بیانگر معتدل بودن هنرمند و برخورداری او از ویژگی كنترل اعصاب است. تا جایی كه بعضی از هنرمندان خوشنویس، جمعیت حواس و نرمی فرطاس و حبس انفاس را مطرح و مقید به آن بودهاند. باید توجه داشت كه در كتابت اقلام جلی، به سبب داشتن سطح بیش از حدمتعارف، خوشنویس را مقید به منقح و صافنویسی میكرد و در نتیجه خط، خشكتر به نمایش درمیآمد و از این روی آن را خط قوی، قرص و محكم نامیدند. |
تحول خوشنویسی و کتابت قرآن
طبق آنچه که در رسالات و کتب مؤلفان مشهور بعد از اسلام آمده، اولین شخصى که خط نوشت 'مرامر ابن مرّه' از شبه جزیرهء عربستان بود و اولین کسى که در صدر اسلام قرآن نوشت و به حسن خط شهرت داشت خالد ابن ابوهیاج بود که براى عمر بن عبدالعزیز قرآنى با زر نوشت. بعد از آنکه کوفه بهصورت شهر بزرگى درآمد، خط کوفى در این شهر رواج یافت و رونق گرفت و به خط کوفى شهرت یافت. قدیمىترین قرآن به خط کوفى متعلق به اواخر قرن سوم هجرى است. بعداً نسخ در کتابت قرآن بجاى خط کوفى بکار رفت و در قرن بعد خطوط دیگرى توسط خوشنویسان ایرانى پدید آمد و تا مدتها بعد از تکوین خط هاى عربی، خوشنویسى مقامى والاتر و بالاتر از نقاشى داشت. خطى که در قرون اسلامى در ایران رواج داشته و به آن خوشنویسى مىکردهاند و امروزه نیز خطى رسمى است، در اصل از الفباى عربى مىباشد. عربها پیش از اسلام بر اثر ارتباط با اقوام متمدنتر با خط و زبان نبطى و سریانى آشنا شده بودند و از هر یک از این دو خط استفاده مىکردند. خطهاى نبطى و سریانى از خطوط سامى بود و تقلید آن براى عربها امکانپذیر. خط اولى منشأ خط نسخ شد و دومى اصلى خطّ کوفى است. بعد از اسلام ظاهراً هر دو خط بهکار مىرفته است. خط نسخ بیشتر براى تحریر نامهها و خط کوفى براى کتابت مصحفها، کتیبهها و سکهها استفاده مىشد. از اواخر دورهء امویان و اوایل عباسیان قلمرو خط عربى وسعت یافت و بهتدریج در ایران ومصر و شمال آفریقا انتشار و رواج یافت و کمکم از دو خط مذکور اقلام دیگرى پدید آمد. قبل از اسلام در ایران انواع خط از جمله خط میخی، پهلوى و اوستایى رایج بود و حتى از آثار برجاى مانده چنین برمىآید که ایرانیان در نوشتن آنها هماهنگى و ضوابط خاصى داشتهاند. اما با پذیرش اسلام توسط ایرانیان، خط و زبان قرآنى رواج یافت. در آخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری، شخصى به نام ابن مقله بیضاوى شیرازی، وزیر مقتدر خلیفهء عباسى و برادرش ابوعبدا... حسن به هرج و مرج در اقلام گوناگون پایان دادند و با تکمیل اقلام موجود (چهارده نوع) و هندسى کردن ابعاد حروف و تعیین اساس قواعد دوازدهگانه در خط، خوشنویسى را تحت ضابطه در آوردند و پایهء خطوط را بر سطح و دور نهادند. در آخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری، شخصى به نام ابن مقله بیضاوى شیرازی، وزیر مقتدر خلیفهء عباسى و برادرش ابوعبدا... حسن به هرج و مرج در اقلام گوناگون پایان دادند و با تکمیل اقلام موجود (چهارده نوع) و هندسى کردن ابعاد حروف و تعیین اساس قواعد دوازدهگانه در خط، خوشنویسى را تحت ضابطه در آوردند و پایهء خطوط را بر سطح و دور نهادند. خط نسخ از زمان ابن مقله به بعد به قالبى بهتر درآمد و شهرت قابل توجهى یافت. ابن مقله قواعد خوشنویسى را به دو بخش تقسیم کرده است: حسن تشکیل و حسن وضع. حسن تشکیل قاعدهء اصول و نسبت از آن پدید مىآید و دیگرى حسن وضع که قواعد ترکیب و کرسى از آن استفاده مىشود. بعد از ابن مقله خطاطان دیگر نیز بهتدریج این اصول را بسط دادند. این قواعد عبارتند از: - قاعدهء اصول: قوت، ضعف، سطح، دور، صعود، نزول، سواد، بیاض، ارسال. یعنى حسن نگارش حروف و استحکام آنها از جهات مذکور. - قاعدهء نسبت یا تناسب: یعنى حروف و شکلهاى مشابه هم، در همهء موارد به یک اندازه باشند. - قاعدهء ترکیب: یعنى آمیزش هماهنگ و دلپذیر حروف، کلمات، جملهها و سطرها با یکدیگر به گونهاى که از حسن ترکیب برخوردار باشد. - قاعدهء کرسى: یعنى نوشتن با توجه به خط کرسى انجام شود. دو اصطلاح صفا و شأن صفت خطى است که به مرحلهء کمال رسیده باشد. صفا حالتى است که طبع را شاد و چشم را روشن سازد. و شأن کیفیتى است از خط که چون پدید آید خطاط به نگریستن در خط مجذوب شود و احساس خستگى نکند. بعد از ابن مقله، ابن بوّاب، در ضمن بکار بستن قواعد دوازدهگانه، با سنجش حروف با میزان نقطه، قواعدى را در خوشنویسى پیشنهاد کرد و با دقت در تراش قلم و انتخاب مرکب و نیز با ترتیب شاگردان متعدد در تکمیل اقلام ثلث و نسخ و رقاع تأثیرگذار بود. طى دو قرن پس از ابن بّواب، خوشنویسى توسط خطاطان متعدد رونق گرفت؛ تا اینکه یاقوت مستعصمى ظهور کرد و از میان اقلام متعدد رایج شش قلم ثلث، نسخ، ریحان، محقق، توقیع و رقاع را برگزید و در زیبا گرداندن آنها ابتکاراتى بهخرج داد. اقلام سته به خطوط اصول نیز مشهورند. خوشنویسان ایرانی، خطى وزین و سبک روح را از خط تعلیق مشتق ساختند که نستعلیق نام گرفت. نستعلیق که از واژههاى نسخ و تعلیق شده در قرن نهم هجرى توسط ایرانىها ابداع شد و همچنان نیز خط ملّى آنان محسوب مى شود. واضع خط نستعلیق میرعلى تبریزى بود، که قواعد پیچیدهء حاکم بر آن را نیز تدوین نموده در زمان سلطنت شاه طهماسب (930-984 هـ .ق) خط نستعلیق جاى نسخ را گرفت و خط منتخب براى نگارش دیوانهاى شعر، داستانهاى حماسى و دیگر رواوین گردید. یک قرآن کامل به خط نستعلیق نیز موجود است که این نسخهء منحصر بفرد که براى کتابخانه شاهطهماسب در سال 945 هـ . توسط شاهمحمود نیشابورى کتابت شده است که نمایش قدرت و زیبایى خط نستعلیق به شمار مىآید. دوران سلطنت شاهعباس بزرگ، دورهء طلایى خط نستعلیق به شمار مىرود. در این دوران خوشنویسان بنامى رسد کردند که معتبرترین آنها میرعماد حسینى است. در قرن نهم همچنین خورشید بلندپایه خط و خوشنویسى سلطان على مشهدى ظهور نود و شهرتش در زمان حیات عالمگیر شد. در قرن دهم ستارگان بسیارى چون شاه محمود نیشابوری، سلطان محمد خندان، بابا شاه تربتی، پیرمحمد شاگرد میرعلی، سید احمد مشهدی، محمود سیاوشانی، شیخ مرشدالدین شیرازی، شاهمحمد مشهدى در آسمان هنر خوشنویسى این سرزمین درخشیدند. میرعلى هروى استاد الاساتید خط نیز در این دوران ظهور کرد. وى قواعد خط را به نظم در آورد و آثارى چون هفت اورنگ جامی، چهل حدیث (سه نسخه)، گلستان سعدی، و بسیارى از آثار ادبى و فرهنگى این سرزمین را به قلم جادویى خود مزین کرد. از مهمترین حوادث خط و خوشنویسى در قرن دوازدهم، ظهور درویش عبدالمجید طالقانى استاد مسلم خط شکسته است. از بزرگان دیگر خط در این قرن احمد نیریزى است. او از نسخنویسان بزرگ زمان خود است و در نستعلیق و شکسته نیز مهارت دارد. در قرن دوازدهم هجرى خط نسخ متمایل به نستعلیق گردید و در قرن سیزدهم و چهاردهم هجرى قمرى بهتدریج به خوشنویسى و نستعلیق توجه شده است و مشاهیر عمده این هنر عبارتند از: وصال شیرازى و فرزندانش، میرزا محمدرضا کلهر، میرزا غلامرضا اصفهانی، و عمادالکتاب. خط نستعلیق به دست هنرمندان ایرانى متولد شد، میرعماد حسنى آنرا به درجهء کمال رسانید و تا زمان میرزا محمدرضا کلهر ادامه یافت. در دورهء معاصر على اکبر کاوه، حسن زرین خط، سید حسین و سید حسن میرخانى و هنرمندان بنام دیگرى در این خط و شیوه هنرنمایى داشتهاند. |
خوشنویسی و تبلیغات
http://img.tebyan.net/big/1390/08/18...9521380226.jpg از دیر باز، ایرانیان به هنر خوشنویسی توجهی خاص داشته اند ومردم این سرزمین همواره کوشیده اند تا از این هنر در جهت زندگی بهتر استفاده کنند. کنده کاریهای زیبا بر روی ظرف و به کارگیری خط و خوشنویسی، در معماری و زیباسازی بناها و... نمایانگر آن است که ایرانیان، این هنر تزئینی را جزئی از زندگی خود به شمار می آورند و در همه امور به نحو شایسته ای از آن بهره می گیرند. در کشور ما خوشنویسی همواره با مکاتب و شیوه های هنری در مراکز و شهرهای عمده فرهنگی و هنری چون شیراز، تبریز، اصفهان و هرات در ارتباط با رونق هنرهای تجسمی مانند نقاشی، میناتور، تذهیب و سایر صنایع ظریفه همگام بوده و رشد قابل ملاحظه ای یافته است. اما تحول بنیادی خوشنویسی در ایران با مدد از ذوق و خلاقیت هنرمندان خطاط ایرانی از نیمه دوم قرن هشتم هجری به بعد صورت گرفته است. خوشنویسی بخصوص پس از پذیرفتن اسلام به وسیله ایرانیان رو به تکامل نهاد و پس از گذشت قرنها این میراث گرانبها که شناسنامه مردم ایران باستان است، همچنان مورد استفاده قرار می گیرد. خطاطی در دنیای سنتی، پیوسته با تحول و نو آوری همراه بوده است. امروزه در نیازهای جامعه، در مقطع زمانی مذکور نیز خوشنویسی مورد بررسی است. رقابتهای تجاری، تبلیغات، اعم از آگهی ها و پوستر ها و همچنین روزنامه ها و کتب و سایر نشریات، به هنرمندان فرصتی بخشیدند که با هوشیاری خاص خود این هنر را در روندی جدید به کار گیرند. نیازهای تبلیغاتی، تجاری، سینماها، کتابها، روزنامه ها و مسابقات، بیان جدید بصری را طلب می کردند. خط و خوشنویسی می تواند این نیازها را برآورده نماید. این بار وظیفه بصری خط بر وظیفه مراسلاتی و مکاتباتی رجحان یافت و به معنای دیگر تا حدودی نیز انتقال دانش و اطلاعات راسرعت و سهولت بخشید. در روند رقابت زیبایی و سودمندی (در زمینه مراسلات)، زیبایی گوی سبقت را ربود. در دنیای سنتی، خط وظیفه داشت که مفهوم را به آسانترین، سهلترین، سریعترین و خواناترین وجهی بیان نماید تا در نگاه اول فرم و محتوا و شکل و مفهوم یک مکان به بیننده و خواننده القاء شود. اما اینک وظیفه مهم خط ، زیبایی و تبلیغ است. پس استفاده از خط نوشتار در گرافیک، امری اجناب ناپذیر وجدا نشدنی است. تصاویر و نوشتار در کنار هم نقش خبری و پپام دهنده را ایفا می کنند. در کنار تصویر هر کالا یا فن یا نماد هر موضوع فرهنگی عامل نوشتار به عنوان تکمیل کننده ومتمم خبر یا تبلیغ نقش مهمی را دارد. تحول بنیادی خوشنویسی در ایران با مدد از ذوق و خلاقیت هنرمندان خطاط ایرانی از نیمه دوم قرن هشتم هجری به بعد صورت گرفته است نوشتن، تبیین گفتار است و نوشته را شکل بصری سخن و احساس می توان شمرد. از اولین آثار چاپی تا اولین پوستر، نوشته در پیوند با کلام و حلقه واسطه میان محتوای پیام و گیرنده است. نوشته اگر چه در قالب خوشنویسی و یا تایپوگرافی ارائه شود در آثار گرافیکی حائز اهمیت است. پوستر از دو بخش مهم تصویر و نوشته شکل می گیرد. در تحولات پوستر همواره نوشته نقش و جایگاه ویژه ای داشته و تغییر آن در تغییر سبکهای طراحی گرافیک موثر است. در آن زمان که گرافیک نو پا بود، احتیاج به استفاده از چند کلمه و حرف بوده تا موضوع پوسترها را بیان کند. اگر از آن نقطه ابتدایی، گذر صد سال تاریخ گرافیک را بررسی کنیم، در حال حاضر این روند چنان دچار تغییر شده که در یک اثر گرافیکی و به طور اخص پوستر، اگر پیش از این90 درصد فیگور و تصویر اهمیت داشته و10 درصد نوشته، روند به صورت معکوس درآمده و هم اکنون نوشته، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. حتی بعضی از گرافیستهای حر فه ای از خط به تنهایی آثار غنی چشمگیری را خلق کرده اند. برای به باور رسیدن این امر می شود آثار گرافیک بسیاری را مثال آورد که تنها از خط و تایپوگرافی در آنها استفاده شده است اما به ندرت می توان آثار گرافیکی را پیدا کرد که به هیچ وجه از خط یا نوشته در آنها استفاده نشده است. این روندی است که در جهان شکل گرفته است. یکی از بخشهای مهم گرافیک ایران، لحاظ کردن هویت ایرانی در گرافیک است و زمانی شکل می گیرد که خط و خوشنویسی وارد عرصه طراحی گرافیک می شود و در تقابل با تفکری قرار می گیرد که معتقد بود نمی شود از خط ایرانی در طراحی گرافیکی استفاده کرد، و در حال حاضر، به شکل کاملا پذیرفته شده ای این اتفاق در گرافیک ایران باعث استفاده از خط شده است. حال باید دید نقطه شروع و ابتدای این اتفاق از کجاست؟ گرافیک معاصر از اروپا وارد ایران شد، چون اساسا تکنیک چاپ از آنجا به ایران منتقل گردید. http://img.tebyan.net/big/1390/08/19...2511421961.jpg در قرن نوزدهم با گسترش صنعت چاپ در آلمان و کشورهای دیگر اروپایی اولین روزنامه منتشر شد. در ایران در زمان محمد شاه قاجار با فرمان او به همت میرزا صالح شیرازی، اولین روزنامه پا به عرصه گذاشت که سنگی تکثیر می شد. متن اخبار آن با خط نستعلیق وعناوین با خط ثلث بود. بعد از ورود صنعت چاپ به ایران، خط نوشتاری در روزنامه ها همان خط دست نویس سنتی خطاطان آن دوره بود. هنوز هم این روزنامه ها حتی با وجود تاثیرپذیری از روزنامه های غربی (که از زمان اوخر صفوی بسیار بیشتر شده بود) تحت تاثیر صحفه آرایی و کتاب آرایی ایرانی بود. نشریات به خطهای سنتی نسخ، ثلث، نستعلیق، تعلیق و... به چاپ می رسید. شاخصترین حرکت در این زمینه را می توان به تلاشهای مکتب سقا خانه نسبت داد. در اوخر دهه30 در نقاشی نوگرای ایران، جریانی ظهور کرد که به مکتب سقا خانه ای معروف شد. هنرمندان این مکتب با مراجعه به هنر عامیه انه ای مذهبی به سرچشمه ای دست یا فتند که امکان هر گونه ترکیب و تجزیه را به هنرمند می دهد. آثار این هنر مندان باعث تکامل و بسط خوشنویسی در هنر نوین ایران گردید. کسانی نظیر حسین زنده رودی، پرویز تناولی، فرامرزپیلارآم، گلپایگانی و... حرکتی را آغاز کردند که چند سال طول کشید. هم اکنون در روند خلاقیتهای نوآورانه خط در ایران، هنرمندان به چنان ابداعاتی در خط دست یافته اند که می توان آن را مجموعه ای از سنت شکنیها نام نهاد. در دوره کنونی، هنرمندان و گرافیستهای جوان ایرانی با شور و حال بیشتری در زمینه تاپیوگرافی مشغول فعالیت هستند وعموما از ابزارهای قدرتمند کامپیوتری بهره می برند. مقوله تاپیوگرافی به راستی طی چند سال اخیر در ایران رشد کمی و کیفی خوبی داشته است. همان طور که قبلا اشاره شد تاپیوگرافی نیز همراه گرافیک از فرنگ وارد ایران شد اما در ایران روند رشد دیگری دارد. هنوز اتمسفر هوای غربی با رنگ و لعاب ایرانی بر اغلب فعالیتها حاکم است. این نظر ناشی از بی تجربگی و بی اطلاعی و جذب فرهنگ اروپایی شدن است. • کاربرد خط کوفی در گرافیک خط کوفی اولین خطی است که برای کتابت و تزئین کلام وحی به کار رفته است. اما این بار پس از تحول گوناگون هزار و چهارصد ساله به سوی زبان و بیان معاصر حرکت نموده است. امروزه در کشور ما به دلیل چند نوع خوشنویسی خواناتر وروانتر مانند نستعلیق و نسخ، خط کوفی مورد استفاده زیادی ندارد. به سبب اینکه جنبه های تزئینی در انواع کوفی بسیار فراوان است، می توان به عنوان پایه ای برای طراحی جدید حروف الفبا، در رشته گرافیک مورد استفاده قرار گیرد. • کاربرد گرافیکی خط نسخ این خط از نظر گرافیکی بسیار کاربردی و فراگیر است و در پوسترها، آگهی ها و کلیه کارهای گرافیکی از آن استفاده می شود، بخصوص که تنها خطی است که با تکنولوژی چاپ، خود را همراه کرده و به خط روزنامه ای شهرت یافته است نیازهای تبلیغاتی، تجاری، سینماها، کتابها، روزنامه ها و مسابقات، بیان جدید بصری را طلب می کردند. خط و خوشنویسی می تواند این نیازها را برآورده نماید. • کاربرد گرافیکی خط ثلث خط رفیعی است که ارتفاع الف در آن هفت نقطه می باشد. بنابر این نسبت به خطوطی نظیر نسخ و نستعلیق و رقعه، بلندتر است. خطی است ایستا و ریتمی که در اثر تکرار، ضربه های عمودی و بلند حروف در این خط ایجاد می شود. القاء کننده قدرت و عظمت است. این احساس خصوصا در برخورد با کتیبه های زیبای ابنیه مذهبی روشنتر است. خط ثلث که در ایران مهمترین کاربرد آن کتیبه نویسی است، دارای بار مذهبی نیرومندی است و برای نوشتن آیات قرآن استفاده می شود. همچنین در مجله ها، پشت جلد کتابها، سرلوحه ها و طرح تمبر، برگذاشتها و... مورد استفاده قرار می گیرد. • کاربرد گرافیکی خط نستعلیق خط نستعلیق که به حق آن را (عروس خطوط اسلامی) خوانده اند از مبدعات خاص ایرانیان است که در آن ذوق و سلیقه لطیف طبع ایرانی کاملا نمودار است. با توجه به اینکه نستعلیق، خط ملی ایرانی هاست و ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ این سرزمین دارد. امروزه الفبا و ترکیبات آن در برنامه های گرافیکی مورد مصرف زیادی پیدا کرده و در بسیاری از نشانه نوشته ها (آرمهای نوشتاری) استفاده می شود. http://img.tebyan.net/big/1390/08/23...2519751489.jpg • کاربرد گرافیکی خط شکسته آنچه در این خط از نظر قواعد و اصول خوشنویسی حائز اهمیت است حسن ترکیب وهماهنگی زیاد است. از آنجا که در این نوشته شدن، بعضی از حروف به یگدیگر پیوسته می شوند، شکل کاملتری را تشکیل می دهند. همچنین ضربه های کشیده و منحنی، حروف کوچکتر را در میان گرفته و از نظر گرافیکی، لکه های قویتری را ایجاد می نماید وتکرار لکه های خاکستری را تا انتهای سطر ایجاد می کند و بعد در آنجا به طرف بالا اوج می گیرد تا نگاه را از نو به صحفه بازگرداند. در زمینه گرافیک، این خط به خاطر شیدایی خاصش و بیان شعر گونه ای که دارد، می تواند در زمینه های ادبی، شاعرانه فارسی برای طراحی جلد کتابهای عارفانه و پیامهای شادی آفرین کارتهای تبریک و ساختن آرم و پوستر و طراحی نشانه استفاده شود. • کاربرد گرافیکی خط معلی خط معلی برگرفته از اندوخته های ذهنی و خیالی کاتب از خطوط مختلف موجود بوده و از آن به طور مستقیم ازهیچ خطی استفاده نگردیده است. این خط ، دلنشینی نستعلیق و استحکام نسخ، ثلث را داراست. فرم و حرکتهای انتهایی حروف دراین خط که آن را تیز و باریک کرده، از سایر خطوط متمایز نموده است. این خط قابل استفاده در پوسترها و سرلوحه هاست. |
تایپوگرافی چیست؟
تایپوگرافی اصطلاحی است که این روزها در مجامع هنری گرافیکی زیاد شنیده می شود. گاهی آن را با خوشنویسی (کالیگرافی) اشتباه می گیرند. هرچند که استفاده از این تکنیک پیشینه حداقل 50 ساله در ایران دارد. در تایپوگرافی خوانا بودن مهم است زیرا در زمینه ای استفاده می شود که اطلاع رسانی وجه بارز آن است، ولی در خوشنویسی زیبایی در اولویت قرار دارد. عقیده بر این است طراحان وظیفه انتقال ذهنیات خود و پیام موضوع را در طرح هایشان بر تصویر و حروف قرار می دهند. اینک خط ، در روند تحولات جدید ، وظیفه خود را خوانایی و سهولت نگارش نمیداند و کم و بیش به فرمی زیبا تبدیل شده است که در درجه اول مفهوم نوشته را قبل از خوانده شدن ، بیان میکند. در این دوره با رواج تایپوگرافی که سعی در تقویت ویژگی بصری حروف و نزدیک کردن نوشته به تصویر دارد ، برخی آن را با "خط نگاره" ، "خط نگاری" ، " کالیگرافی" و "طراحی حروف" هم مسیر می دانند. در حالی که تایپوگرافی ، اثری گرافیکی است که حروف، ساختار اصلی آن را تشکیل میدهد و از فونتهای موجود با دخل و تصرفاتی که در آنها برای کشف ویژگیهای بصری حروف انجام می شود ، استفاده می کند. اما طراحی حروف به معنای آنست که الفبایی را طراحی کنیم که قابلیت تایپ در موقعیتهای گوناگون را داشته باشد. در حالی که تایپوگرافی هدف دیگری دارد ، برخلاف مسولیتی که در دنیای سنتی به خط واگذار شده بود تا با سهلترین و خواناترین صورت ، مفهوم خود را بیان نماید و در نگاه اول محتوا و مفهوم فرم یکجا به بیننده و خواننده القا شود. اینک هنرمندان بدعت و شگفتی را به همراه زیبایی ، از اهداف مهم بصری تعیین کردهاند ، آنهم با سه اقدام مهم یعنی تغییر شکل در حروف (دفرماسیون) ، اغراق در حروف (اگزجریشن) و سادهسازی حروف (استیلزیشن) ، تا بتوانند زیبایی ، قدرت ارایه و روح تبلیغگرای آن را بالا ببرند. اما این روند در بعضی مواقع تا جایی پیش میرود که مانند نقاشی ، به حروف بعنوان فرم محض نگاه شده است. شاید این دید در نقاشی مشکلی نداشته باشد ، اما هنرمند گرافیست در روند کاربردهای روزمره ، زیبایی را باسودمندی وگویایی ترکیب میکند تا بتواند ذائقه بصری انبوه مخاطبان خود را که اغلب شهروندان معمولی هستند ، تغییر و ارتقا دهد. در این صورت است که بیننده و مخاطب با مشارکت فعال خود در فهم و خواندن خط جدید ، تلاشمی نماید و این یکی از مهم ترین ویژگی های تایپوگرافی در خط معاصر است. در این دوره با رواج تایپوگرافی که سعی در تقویت ویژگی بصری حروف و نزدیک کردن نوشته به تصویر دارد ، برخی آن را با "خط نگاره" ، "خط نگاری" ، " کالیگرافی" و "طراحی حروف" هم مسیر می دانند. در حالی که تایپوگرافی ، اثری گرافیکی است که حروف، ساختار اصلی آن را تشکیل میدهد و از فونتهای موجود با دخل و تصرفاتی که در آنها برای کشف ویژگیهای بصری حروف انجام می شود ، استفاده می کند. اما طراحی حروف به معنای آنست که الفبایی را طراحی کنیم که قابلیت تایپ در موقعیتهای گوناگون را داشته باشد. تحولات فرمی خط در ایران از سرلوحه های روزنامه ها شروع شد و خوشنویسان که در آن زمان عهدهدار طراحی عنوان نشریات بودند ، به این مهم آگاهی داشتند که با باید برای طراحی عنوان ، زبان بصری جدیدی خلق نمود. آنها از خطهایی چون طغری و نستعلیق برای نوشتن عنوان ها استفاده کردند و در ترکیب و نوع اتصالات آنها تغییراتی دادند. البته در پیشینه خوشنویسی ایران نمونه هایی از این گونه تلاش را به وفور می توان در دوره های مختلف دید. تلاشی که برای ابداع شکلهای نوین و کشف ظرفیتهای بصری نوشتار انجام گرفته است و در آن خط و نقش به گونهای همساز درهم میآمیزند. طراحی عنوان ، نوعی ویترین و نمایانگر فضا و روحیه مطلب است که امروزه کمتر به آن توجه می شود. از طرف دیگر ، شاید هدف اصلی تایپوگرافی ، سرعت بخشیدن به ارسال هرچه سریعتر پیام و برقراری ارتباط بصورت زبان بصری نسبت به نوشتار عادی باشد و مضمونی که از تایپوگرافی در اذهان جای گرفته ، آنست که حروف را بصورت درهم ریخته بر روی کار قرار گیرند. در صورتی که تایپوگرافی چنین نیست. تایپوگرافی به معنای کشف ارزشهای بصری حروف برای بیان مفهومی جدید است و شاید بدلیل آنکه حروف چاپی فارسی به اندازه کافی دارای تنوع قلم و کاراکتر نیست ، اهمیت هماهنگی شکل و حروف با موضوع ، در جامعه ما بدرستی شناخته نشده و کمتر کسی به این نکته توجه کردهاست. ولی بطور طبیعی ، شکل حروف باید طوری انتخاب شود که دارای هماهنگی تصویری با محتوای آن باشد و در نتیجه درک مطلب برایش بهتر و مطبوعتر میشود. همان طوری که " کیوستی واریس" چشمانداز فنلاند و گذشته آن را سرچشمه طراحی هنری و گرافیک فنلاند میداند ، ما نیز باید از جامعه و گذشته هنریمان تاثیر بگیریم. تایپوگرافی فقط جابجا کردن خط کرسی حروف نیست و باید به ظرفیتهای حروف فارسی آشنا باشیم. حروف فارسی بخاطر فرم خاصی که دارد برخلاف حروف لاتین ، اگر فواصل بین حروف برداشته شود و بهم نزدیک یا به یکدیگر بچسبند ، خوانایی خود را از دست نداده و می توان فرمهای خاصی را از ترکیب فونتهای امروزی براساس ترکیبات خوشنویسی گذشته بدست آورد. باید به این نکته توجه داشت که الفبا و حروف بعنوان نمادهایی که عهدهدار بار فرهنگی و عاطفی هستند ، چیزی فراتر از نمایش الفبایی حروف هستند و این تجربیات برای حروفچینی صفحات نیست ، بلکه برای طراحی عنوان فیلم ، کتاب ، پوستر و . . . است. ما برای رشد و پیشرفت تایپوگرافی باید با شناخت و توجه به ملاکهای زیباییشناسی این هنر بر پایه گرایشهای بومی و ملی ، آن را در فضایی جهانی جستجو کنیم و با فهم صحیح از هنر ایران ، بویژه خوشنویسی ، تایپوگرافی ایران را از تایپوگرافی غربی متمایز کنیم |
اکنون ساعت 05:52 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)