پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   استان کرمانشاه (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=162)
-   -   شعرا،نویسندگان،موسیقیدانان،هنر مندان و ... کرمانشاه (http://p30city.net/showthread.php?t=24302)

فرانک 02-14-2011 07:34 PM

ღسلامي گرمتر ز آتش بكرمانشاه و مردانش ღღღ شعرى دلنشين از معينى کرمانشاهى

سلامي گرمتر ز آتش بكرمانشاه و مردانش*
درودي پاكتر از گل نثار جمله پاكانش*
براي آسمان صاف او از عشق من بادا*
پيامي بسته بر بال پرستوي بهارانش*
ღღღ
نسيمي از بهشت آرد ، دم ارديبهشت او*
هنوز از نام شيرين بوي عشق آيد زدامانش*
نشان مردمي در صدر مردانش چنانستي*
كه سعدي آدميت را كند معني بديوانش*
ღღღ
براي آنكه بشناسد قدر چنين خاكي*
جوانان كاش بنشينند ، پاي حرف پيرانش*
تظاهر چونكه پا ننهاده در اين شهر تاريخي*
ز شب تاريكتر گرديده تاريخ فراوانش*
ღღღ
تملق چونكه ره نايافته در قلب اين مردم*
چنان آينه بشناسند در هر شهر ايرانش*
حقيقت بسكه لبريز است در اين خاك جان پرور*
بهر سو عاطفت ميتابد از چاك گريبانش*
ღღღ
صداقت بسكه سرشار است در اين ساده دل مردم*
دورنگيهاي اين دوران نزد چنگي به بنيادش*
در اين گهواره هر مردي ، از اول تا پديد آمد*
محبت دايه اش گشت و شرف گهواره جنبانش*
ღღღ
در اينجا قاتل خود را ببخشد مرد و زين افزون*
نگويم تا نگويي قصه اي گفت از نياكانش*
درم اينجا چنان كاه و كرم اينجا چنان كوهي*
هزاران حاتم طايي ، قدم بوس فقيرانش*
ღღღ
چو آذربايجان افتد بدست خايني گاهي*
بجانبازي از اينجا قد بر افرازد جوانانش*
در آن افسانه فرهاد ، پنهان اين حفيفت شد*
كه كوه بيستون لرزد ز شور عشق بازانش*
ღღღ
چرا بر زادگاه خود نورزم عشق ، تا هستم*
كه بوي مهرباني آيد از كوه و بيابانش*
چرا پا بوس اين مردم نباشم ، چونكه نشناسد*
كس از بگشاده رويي ، ميزباني را زمهمانش*
ღღღ
كدامين سنگدل در سر هواي باده نندازد*
چو بيند آسمان صاف و شبهاي درخشانش*
دريغا ديگر آن سالار مردان را نمي بينم*
بميعاد جوانمردان ، فراروي اميرانش*
ღღღ
فسوسا آن بزرگان را ، درم از كف برون رفته*
كنون افسانه پندارند ، كردار كريمانش*
شگفتا اينك اندر زادگاه من چنان خلقي*
كه هر كرمانشاهي در خانه خود از غريبانش*
ღღღ
عجيبا اينهمه تغيير خصلت از كجا آمد*
كه جغدش مست آواي و ، كه دل خامش هزارانش*
من از كرمانشه و ، كرمانشه از من تا ابد باقي*
در اينجا آنچنانم من ، كه سعدي در گلستانش*
ღღღ
ببخشا اي سخنور قافيت گر شايگان بيني*
سخندان بايد از هر كس فزونتر چشم امعانش*
جدا زين خلق ويرانم ، بظاهر گرچه آبادم*
سرم با شهر تهران و ، دلم در طاق بستانش*
ღღღ
بخاك آنجا بسپاريدم ، كه تا باقيست اين گيتي*
مزارم غرق گل گردد ، ز اشك گلعذرانش*
تو اي همشهري پاكم ، نگهدار اين وصيت را*
كه در آغوش شهر خود بيارامد سخندانش*

behnam5555 05-10-2011 07:51 PM


خودای ک دووسمان نه یاشت ...
غزل تازه ای از رضا موزونی

یه زه خم داخ دیوریه هه ها له بان شانمه و
ته و چه و که و تنه هه پیچیه یده گیانمه و

چراخ عمرخوه م شه وی وه هه ر د ده س کوشانمه و
هه نای ک ئه ور هیور ت بیه یده ئاسمانمه و

نیه یوه نسیو باخمه ئه نار و سیف ولیمووی
م هاتموو شه که ت شه که ت هه دار وی (بید) له قانمه و

له ئی ولات ناکه سه هه بوو که نه هه ناسمه و
نه وای ک ناوه نازه گه ی ت بایدنه زوانمه و

چه نی چه نیگه خیونه گه م له ی ئاسمانه جووشیه ی
یه ئه ور چه و تنه چمان ک واریه خه زانمه و

ئه گه ر هزار سال تر خودا عمر بیه یده پیم ،
له لی توام ک ده رد ت بکه یده تیوش گیانمه و

وه فکر زه خمه گه ی م نه وون شرین تره ک له گیانمه
وه تم بمینیه م کوره وه ده رد که س مزانمه و

په ری فرشته مانگ خوه م خودا بکه ی نه مینیه م
دواره زه خمه گه ِ دلد نه زانسه کلانمه و

شه و و غه زه ل منو وتنو و خودای ک دووسمان نه یاشت
مه لیوچگه یله خه و نیه که ن له ئی هه ناس سه ردمه



behnam5555 05-24-2011 06:58 PM



مادر ای سنگ صبور دردها

http://www.balout.ir/UserFiles/Image/azimi_1_.jpg

مادر ای زیبا ترین شعر خدا"*

مادر ای بالا ترین دست دعا
مادر ای دریای مهر بی کران
زیر پای تو بهشت جاودان
مادر ای سنگ صبور دردها
ای علاج خوش ظهور دردها
مادر ای محراب رمز و رازها
آسمان آبی پروازها
مادر ای استاد درس زندگی
ای پناه لحظه ی درماندگی
مادر ای آیینه ی این روزگار
انعکاس جلوه ی پروردگار
مادر ای شمع وجودت پر زنور
روشنی بخش جهان سوت و کور
از ازل تو شاهکار خالقی
بهترین معنای عشق وعاشقی!
ای تمام لحظه هایت با خدا
ای کلام وگفته هایت بی ریا
جان به قربان نگاه خسته ات
بوسه بر دستان پینه بسته ات

behnam5555 05-24-2011 07:21 PM



چید و ت هیشتیده‌م وه‌ جی



http://www.balout.ir/UserFiles/Image/33666.bmp

میلکان دڵ
حامد شبابي

ئمشه‌و توواێ له‌ داخ دڵ ،چیو که‌و وه‌ بێده‌نگ فڕ بکه‌م

خوه‌زێه‌و ک تاگه‌ر خوه‌ر هه‌ڵاێ،هه‌ر و‌ه‌ێ هنازه‌و بڕبکه‌م!


چید و ت هیشتیده‌م وه‌ جی، له‌ێ ته‌پڵه‌ تووزان خه‌مه‌و
شه‌رت بو ک تا بایده‌و له‌ نوو، تا لاێ خودا ده‌س دڕ بکه‌م



په‌ێتاو له‌ دیوری کردمه‌و، ساقی له‌ من بڕێاێه‌ دی
ئاخر ت بیوشه‌ێ هه‌ر وه‌ من ، تا که‌ێ چیو ئاگر گڕ بکه‌م



هه‌ێ هه‌ێ خشه‌ێ پاگه‌ێ زه‌لان، هه‌ڵپێچیا له‌ێ ناوه‌ دی
ئیوشن له‌ شوونم هاتێه،‌ تا گه‌ر ئڕاێ خه‌م چڕ بکه‌م


به‌وره‌و هساره‌ی وه‌رسووم، له‌ێ نوو هه‌ چیو جاران هه‌ڵا
زانم ک دیوریدن له‌ لیم ، ئمشه‌و تووای کوڵ وڕ بکه‌م



خوه‌زێه‌و که‌شه‌ێ یه‌ێ جا ت بای، سه‌ر به‌ی له‌ میلکان دڵم
تاگه‌ر کولی زنێانیم ،هه‌ر وه‌و چه‌وه‌یله‌و خڕ بکه‌م


behnam5555 05-24-2011 07:43 PM


وجاخم ، کول که‌سم ، خاڵوو ، مه‌موومی


شعر كردي در ميان خانمهاي شاعر در كرماشان و ايلام هواخواهاني جدي يافنه است. به طوري كه اين سالها در اين دو استان بسياري از صاحبذوقان به اين خيل پيوسته اند .انجمن ها و كانونهاي ادبي در هر منطقه اي از اين ديار در كنار توجه به ادبيات فارسي ، از ادبيات كردي نيز غافل نبوده و در اين راه تلاش هايي چشمگير شكل داده اند .سميه مهري از جوانان خوش ذوق ايلامي است كه در اين وادي شعرهايي زيبا مي گويد. چند نمونه از دوبيتي هايش را با هم مي خوانيم:

1
چه‌مم ها وه کلˏ سه‌ردˏ چه‌میلێ
چه‌مˏ ئاێه م گرن هه‌ر دˏ چه‌میلێ

چه‌میلم نۊقنم ها له چه‌میلم
چˏ تۊشێ هاتمه وه ردˏ چه‌میلێ



2
ئه ڕاسه و ئه‌ر دروو ، ڕاسˏ دروومی
له تاێ گه‌نجه‌ێ دڵم ڕا خوه د پڵوومی

تˏ خاوه ن ماڵˏ دڵ ، دڵ خاوه‌نˏ تˏ
وجاخم ، کول که‌سم ، خاڵوو ، مه‌موومی



3
وه ده‌م ته‌وبه وتیموو دڵ چه‌کانیم
له یه ک دۊر بۊمنوو ده س ئه‌ڵته‌کانیم

بۊه و ساتێ له نوو فه ن هه فه نه گه
من و ت ̗ جار ̗ تر ته‌وبه شکانیم



4
ده‌سم نامه زه ۊو،زه‌ۊ گرتمه شات
زه‌مانه گل دخواردوو هه چگوو هات

که‌سانه‌یل فره‌ئ هاتن وه ر ﯙ ده ور
ئه‌مانئ چو ئه‌باس(ع) ئه‌و رۊ زه مین نات



5

کیه نی ئێ شێره چۊ ڕا یه نه جووشێ؟
خوه رێ ها له مڵێ مانڴێ له گوشێ

ده نڴێ خه و له م گرێ ئێ ئاسمانه
شه واێ شه و دیاێگوو ئاساره فرووشێ



6

له یه ئ ڕه نگ ڕووژ و شه و دۊنئ چه م که و
کول ئاڵه م وه که و دۊنێ چه م  که و

هه گ چه م نه ئ له یه ک ئوو خه و گر­­ێگه ئ
دوبێتی که و وه خه و دۊنئ چه م  که و



7
وسم شه و باێ وه شا نه یل ِ شه وا دیام
وه بان ِ مووله ق وو ئه ور ِ که وا دیام

هه‌نه ێ گ داجمم تا بام ئه ڕا لاد
پیامئ کل که یوو هه م ده خه وا دیام


behnam5555 06-07-2011 11:01 AM


هه رچه ن مه واچان فارسی شه که ره ن،
کوردی جه لای من به س شیرین ته ره ن.
مه علوومه ن جه ده ور دنیای به دئه ندێش،
دڵشاده ن هه ر که س وه زووانی وێش.
«خانای قوبادی»


just mechanic 06-20-2011 06:06 AM

http://www.iran-eng.com/images/icons/icon1.png

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A...hjGaEdcbyiIx-B
ا
ستاد حشمت‏ الله لرنژاد فرزند مرحوم حاج فتح‏ الله درسال 1326 در شهر كرمانشاه محله‏ ی علاف‏خانه به دنیا آمد. پدربزرگ ایشان دارای صدای خوبی بود. مرحوم حشمت هم صوت داودی خود را از پدر بزرگش به ارث برده بود. وی در سال 1343 در سنین 17 سالگی در اركستر رادیو كرمانشاه اولین ترانه‏ی خود را با شعری از روانشاد یداله لرنژاد (شیدا كرمانشاهی) اجرا كرد و از همان زمان فعالیت رسمی خود را در عرصه‏ی هنر و موسیقی كُردی آغاز نمود. استاد حشمت‏الله لرنژاد بیشتر به سبك استاد سیدعلی اصغر كردستانی، ‌علی مردان و طاهر توفیق می‏خواند و مدتها از تعلیمات مرحوم حسن زیرك خواننده‏ی نامی كُرد استفاده كرد و نیز از راهنمایی‏های آقایان محمود بلوری، محمود مرآتی، اكبر ایزدی، سیف‏اله نادرشاهی بهره‏ برد.
سرودها و ترانه‏هایش به سبك‏های مختلف بود و تسلط كاملی در زبان کردی و گویشهای چهارگانه ی ‏آن شامل اورامی، کلهر و سورانی و کرمانجی داشت كه در آثارش این گویشها پیداست. در بداهه‏خوانی سرآمد بود؛ یك بار به مناسبت دهه‏ی فجر برای اجرای موسیقی به پالایشگاه خانگیران سرخس دعوت شده بود و در شب اجرا پس از هماهنگی معلوم شد كه گره‏ای در كار است، اما خودش فوراً ابتكار به خرج داد و بداهتاً در دستگاه شور(چپ كوك) كه بسیار مشكل است به نحو احسن سرود«بهشت زندگی» را اجرا نمود، كه این كار باعث حیرت خیلی از نوازندگان و تماشاچیان شد. وی نیز در خواندن ترانه‏های پاپ مهارت كافی داشت كه می‏توان به ترانه‏ای با آهنگ‏‏سازی منوچهر طاهرزاده با شعر كیومرث حیدری، و ترانه‏ی "خورشید میهن ما تو دست شب اسیره" اشاره كرد.

زنده‏یاد حشمت‏اله لرنژاد عمر خود را صرف اعتلای موسیقی کرد و خصوصا به گویش کلهر نمود و بیش از 200 ترانه‏ی را به کردی اجرا كرد که همچنان در ردیف کارهای کلاسیک موسقی کردی است.
وی در دستگاه‏های موسیقی ایرانی تبحر كاملی داشت و به گوشه‏های موسیقی به خوبی آشنا بود. صدای مرحوم استاد لرنژاد در اصطلاح موسیقی دانان رسا، گیرا و "شش دانگ" بود. هنرمندانی چون محمود مرآتی، اكبر ایزدی، علی ناظری و مسعود زنگنه او را در اجرای هنرش همراهی می کردند .
از ترانه‏های بسیار معروف او می‏توان به «خداحافظ عزیزم»، «دلم زندانی درده»، «گلاریژان»، «ظالم ظالم»، «گلبانگ عاشقانه»، و «کرماشان کرماشان » و ترانه‏ی بسیار زیبا و معروف «جشن شادی»اشاره كرد. سرود«بازهوای وطنم آرزوست» را برای اولین بار در ایران اجرا نمود، كه بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت و بعدها خوانندگان زیادی دركشورمان با اشتیاق این سرود را بازخوانی كردند. هم اینك این شعر به همراه نت آن بر آرامگاهش حك شده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی دامنه‏ی فعالیت‏های خود را گسترش داد و تا سال 1368 با صدا و سیمای مركز كرمانشاه همكاری داشت و جزء‌كسانی بود كه در زمان جنگ تحمیلی توسط مركز صدا و سیمای استان همراه گروهی از نوازندگان به سرپرستی مسعود زنگنه به مناطق و خط مقدم جبهه‏ها رفته و سرودهای حماسی از جمله«باز هوای وطنم آرزوست» و سرودهای دیگری را با عشق به ایران و اسلام خالصانه به رزمندگان پیشكش كرد. در سال 1367 كنسرتی را در تالار شهید بهشتی كرمانشاه به مناسبت سالگرد تأسیس رادیو كرمانشاه با اركستر صدا و سیما اجرا نمود، و از سال 1368 به بعد همكاری خود را با گروه مشتاق به سرپرستی سیاوش‏نورپور آغاز كرد ،كه حاصل آن اجرای كنسرت‏های متعددی در كرمانشاه و تهران و دیگر نقاط كشور بود. آخرین كنسرتش در فروردین 1374 در سازمان هواشناسی كشور بود.
روانشاد حشمت‏اله لرنژاد مدت 25 سال به عنوان یك كارمند متعهد و صدیق در اداره‏ی هواشناسی انجام وظیفه نمود و علاقه‏ی زیادی به شهرش داشت كه نشانه‏ی این علاقه ،خواندن ترانه‏ی‏«كرماشان كرماشان» است كه با شور و شوق خاصی اجرا نموده است.
وی ارادت و عشق خاصی نسبت به خاندان حضرت علی(ع) داشت و نوحه‏های زیادی به مناسبت شهادت حضرت امام حسین(ع) در استودیو صدا و سیمای كرمانشاه و حتی با حضور در دسته‏های سینه‏زنی و زنجیرزنی با صدای پرتأثیر خود خوانده است .(آقامی‏رو، شیرین شمام ای نوبرم، اكبر رو اكبرم، یا علی امشب و ...و از این نوحه‌هاست . شیدا می‏گوید:«نوحه‏های او با سوزی حسینی بر زبان می‏آمد و اگر صدای حشمت اثر و خاطره‏ای دارد ریشه در ایمان و اعتقاد عمیق او را دارد».
وی از اشعار شعرای كُرد چون (طاهر بگ جاف، مولوی كرد، سید یعقوب ماهیدشتی، سید یعقوب ماهیدشتی، شاکه و خان منصور) و خیلی‏های دیگر مخصوصاً برادرش شیدا كرمانشاهی كه یكی از شعرای بنام كرمانشاه است، استفاده می‏كرد. از او سه فرزند، یك دختر و دو پسر به جاماند كه حسام‏الدین فرزند بزرگ ایشان در زمینه خوانندگی فعالیت دارد .
زنده‏یاد حشمت‏اله لرنژاد از نام آوران موسیقی كرد، انسانی با صفا، وارسته و یك رنگ بود و اهل هیچگونه شكسته نفسی ریاكارانه نبود . سالها به فرهنگ و هنر دیارش خدمت کرد. در بامداد روز شنبه 25 شهریور 1374 در اثر عارضه‏ی قلبی در گذشت. فوت ایشان ضایعه ا‏ی جبران‏ناپذیر برا‏ی موسیقی ایران بود.

just mechanic 06-20-2011 06:07 AM



http://justmechanic.persiangig.com/p...h%20shande.jpg
پوران درخشنده
متولد ۷ فروردین ماه سال ۱۳۳۰ در کرمانشاه، فارغ التحصیل سینما با گرایش کارگردانی از مدرسه عالی تلویزیون و سینما و دارای لوح افتخار درجه یک هنری معادل دکتری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. فیلم «رابطه» نخستین تجربه سینمایی اوست. او داوری چندین جشنواره داخلی و بین‌المللی را عهده دار بوده و عضو انجمن فیلمسازان زن آمریکا (WIF)، عضو مرکز بین‌المللی کودکان و نوجوانان (CIFE) و کارگردانان مستقل آمریکا (IFP) نیز می‌باشد.
بیوگرافی


فیلمساز، تهیه کننده، محقق و نویسنده فعال ایران زمین در سال ۱۳۳۰ در شهر
کرمانشاه به دنیا آمد، او تحصیل تکمیلی خود را در مدرسه عالی تلویزیون و سینما گذراند و در سال ۱۳۵۴ در سازمان صدا و سیما شروع بکار کرد و در همان زمان فیلم طاعون که درباره طاعون در کردستان به سال ۱۳۲۸ است را تهیه کرد. سال بعد نیز ۱۳۵۵ درباره چهارشنبه سوری و نیز فیلمی درباره مراسم سنتی نواحی مختلف ایران موسیقی نواحی ایران را سال ۱۳۵۶ تولید کرد. موج، جانماز، سجاده، تحقیقی درباره زنان، اشتغال و صنایع دستی در کردستان در سال ۱۳۵۷ فیلم‌های مستند «چشمه‌های آب معدنی راه هراز»، به تصویر کشید و همان سال مستندهای سه گانه صنایع دستی را در کردستان تولید کرد.

«موج، سجاده، جانماز»، «نازک کاری»، «گلیم». الیاف طبیعی و مصنوعی (۴ قسمت) مستندی تحقیقی درباره نخ، ابریشم و پشم و الیاف مصنوعی را ساخت.

سال ۵۹-۱۳۵۸ با ساخت فیلم مستند «چرخها می‌چرخند» را تولید نمود که نگاهی به مسایل رکود اقتصادی و تعطیلی کارخانه‌ها.بخصوص ایران ناسیونال (ایران خودرو فعلی) را به تصویر کشاند. «شوکران» ۱۷ قسمت که از سال ۱۳۶۹ تا ۷۱ طول کشید مستندی است درباره پدیده اعتیاد در زنان، مردان و کودکان در ایران و مسأله قاچاق مواد مخدر و راههای پیشگیری آن (که ۳ قسمت از آن بیشتر پخش نشد).
پوران درخشنده عضو انجمن‌های فیلمسازان زن آمریکا(WIF)، کارگردانان مستقل آمریکا(IFP)و مرکز بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان یونسکو(CIFEJ)نیز هست.
http://www.cinemafarda.com/articleimages/3244.jpg
کارگردان

فیلم‌های بلند داستانی:
فیلم‌های مستند:

just mechanic 06-20-2011 06:08 AM

ادامه
http://derakhshandeh.ir/co/images/stories/16.jpg
نویسنده

بازیگر

تهیه کننده

جوایز

  • برنده دیپلم افتخار از اولین دوره جشنواره فیلم جیفونی ایتالیا برای فیلم «رابطه».
  • برنده لوح زرین بهترین فیلم از ششمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» در سال ۱۳۶۶.
  • برنده دیپلم افتخار بهترین کارگردانی از ششمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» در سال ۱۳۶۶.
  • برنده دیپلم افتخار از سومین جشنواره فیلم زنان از آرژانتین برای فیلم‌های «پرنده کوچک خوشبختی» و «زمان از دست رفته».
  • برنده مشعل طلایی از دومین جشنواره فیلم غیرمتعهدها در کره شمالی برای فیلم «پرنده کوچک خوشبختی».
  • برنده پروانه زرین بهترین کارگردانی فیلم بلند از بیست و یکمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان
http://derakhshandeh.ir/co/images/stories/c%2029.jpg

just mechanic 06-20-2011 06:13 AM

ابوالقاسم لاهوتیشاعر و فعال سیاسی در دوران انقلابمشروطه در سال۱۲۶۴خورشیدی درکرمانشاهبه دنیا آمد وی نام مستعارمیرزا احمد الهامبرای خود برگزید و اشعار نخستین وی در روزنامهحبل المتینبه چاپ رساند.وی از نخستین کسانی است کهقالب های شعریرا درنوردید و به زبانی ساده و روان شعرگفت. از وی مجموعهای شاملقطعه، غزلو مقداری تصنیف بر جای مانده است. او درکرمانشاهروزنامه بیستونرا منتشر می کرد. درفروردینماه سال۱۳۳۶خورشیدی درمسکودرگذشت.

شاعر بلند آوازه ی کرمانشاه، استاد یدالله بهزاد فرزند حسین ایوانی در سال ۱۳۰۴خورشیدی در کرمانشاه متولد و در این شهر نشو و نما یافت.
بهزاد پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه و دوره ی عالی به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و مدت بیست و هفت سال در دبیرستان های زادگاه خود به تدریس ادبیات فارسی اشتغال داشت و در سال ۱۳۵۸ بازنشسته شد.
استاد بهزاد در سال های ۱۳۲۷ تا ۱۳۲۹ در آن زمان که در دانشکده ی ادبیات تهران به تحصیل اشتغال داشت، از بزرگانی چون استاد جلال همایی و استاد دکتر محمد معین و دیگر استادان دانشمند،آن روزگار بهره ها برد. بهزاد با مطالعه ی عمیقی از دیرباز داشت و بهره هایی از استادان خود اندوخت، در طول بیست و هفت سال تدریس و پس از آن همواره چون شمعی فروزان روشنی بخشیده است و با تبحری که در ادب فارسی و عربی داشت و با عشقی که به شعر و زبان فارسی می ورزید با تعهد و دل سوزی تمام به تعلیم و تربیت و ارشاد جوانان مستعد می پرداخت و امروز بسیاری اساتید و شعرا و هنرمندان کرمانشاهان هر یک به نحوی مستقیم و یا غیر مستقیم افتخار شاگردی او را داشته و از محضرش کسب فیض کرده اند. بهزاد با آن که در شعر و هنر مقامی والا داشت،همواره با تواضع فطری،خود را هیچ کاره و هیچ مدان می دانست.
بهزاد تمام عمر خود را علاوه بر تدریس و تربیت جوانان،در مطالعه و تحقیق و پرداختن به هنرهایی چون خوشنویسی،سرودن شعر،گردآوری و تدوین آثار شعرای زادگاه خود سپری کرد و بیشتر اوقاتش را در کتابخانه اش مصروف می داشت. وی صبح پنجم فروردین 1386 بدرود حیات گفت.

شادروان اخوان ثالث،شاعر والامقام و دانشمند محقق،درباره ی بهزاد چنین می نویسد(بهزاد از شعرا و سخنوران بسیار قادر سخن و بلیغ و شیوا و سلیم ذوق و بلند طبع و لطیف قریحه و نغز اندیشه عصر ماست.))
شادروان امیری فیروزکوهی در مقطع غزلی گوید: مرا زاد روان بس یاد (بهزاد)/که زادی به ز یاد همدمینیست
آثاری که توفیق تالیف آن را یافته است:تحقیق و جست وجو در باره ی آثار پراکنده و دواوین شعرای درگذشته ی کرمانشاه، تذکره ای مفصل با منتخباتی از اشعارشعرای گذشته و معاصر استان کرمانشاهان که تاکنون به چاپ نرسیده است و کتاب «گلی بی رنگ» (چاپ 1381).

just mechanic 06-20-2011 06:13 AM

علیاشرف نوبتی،فرزند اسدالله، متخلص به پرتو، در ششم مهرماه ۱۳۱۰هجری شمسی در کرمانشاه متولد شد،تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود بهپایان رساند،سپس در پیشه ی فخاری به کار پرداخت.
پرتو از حافظه ی قوی ونیرومندی برخوردار است و ازمیان شعرای متقدم به شاهنامه ی فردوسی ، شعر حافظ و صائب بیشتر دلبستگییافت و از آنها مایه گرفت و از میان شعرای معاصر به اشعار شهریار ابرازعلاقه کرد و در ضمن در انجمنهای ادبی شهر خود کرمانشاهشرکت جست و به رونق شعرش افزود و سروده هایش مورد توجه قرار گرفت.
پرتو به گفته خود در شعر مقید به هیچ گونه سبک و فرمی نبوده و شعر را چیزی ورایکلام موزون و متعارف می داند . وی هزاران بیت از انواع مختلف شعر فارسی وکردی دارد.هر چند در انواع شعر طبع آزمایی کرده است،اما در غزلسراییاز مهارت و توانایی کاملی برخوردار است.وی امروز یکی از شعرای برجستهو نامور کرمانشاهان به شمار می رود و شعرش مورد توجه محافل ادبی قرارگرفته است.در سال ۱۳۷۳ مجموعه ی اشعار و سروده هایش به اهتماممحمد علی سلطانی و خط فریبا مقصودی توسط موسسه فرهنگی نشر سُها برایدوستداران ادب فارسی منتشر شد.
برداشت از کتاب: سخنوران نامی معاصر ایران، تالیف:سید محمد باقر برقعی _ جلد دوم،تاریخ انتشار:۱۳۷۳ _ نشر خرم قم
نمونه ای از شعر وی:
خورشید سر به خاک خفتن دارد - ماه از افق آهنگ شکفتن دارد
شب را که ز راه می رسد دریابید - شاید سخنی برای گفتن دارد.
کوچه باغی ها - پرتو کرمانشاهی ـ

just mechanic 06-20-2011 06:26 AM

زندگی نامه مشاهیر کرمانشاه= میرزا رضا کلهر

http://www.yadeyar.ir/image/MR-Kalhor-2.jpg
ميرزا رضا كلهر فرزند رحيم بيك ، در سال 1245 هجري قمري ، در منطقه كلهر كرمانشاه به دنيا آمد . در آغازجواني به مقتضاي ايلي به سواري و تيراندازي متمايل گشت ، اما بعد ها به خوشنويسي روي آوردو به تهران رهسپار شد و نزد « ميرزا محمد خوانساري » تعليم خط گرفت . كلهر به سرعت از استادش پيشي گرفت و ناگزير خطوط به جا مانده از مير عماد را سرمشق قرار داد. وقتي كه آوازه او در افواه مردم پيچيد ، ناصرالدين شاه قاجار او را دعوت نمود و مدتي به شاگردي نزدكلهر مشق خط نمود. علاقه شاه به وي هيچگاه باعث نگرديد به درآمد دربار متكي گردد و با حقوق اندكي كه از راه كتابت دريافت مي داشت روزگار گذراند، تا سرانجام در سال 1310 ه، ق. بر اثر بيماري وبا درگذشت. يكي از مسائل مهم دوران كودكي ميرزا رضا كلهر ، جنگها و برخوردهاي قبيلگي و طايفه اي بود . در يكي از همين جنگها زخمي بركلهر وارد شد و باعث كم شنوايي او تا آخر عمر گرديد . اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : ميرزا رضا كلهر بر اساس نظام ايلي ، از سن ده دوازده سالگي به آموختن فنون رزمي و سوار كاري پرداخت و جسم خام را در بوته ممارست آماده نمود . تحصيلات رسمي و حرفه اي : از آنجايي كه همه قبيله كلهر عالمان دين و شعر بودند از روي ميل و قريحه شخصي به مشق خط رغبت يافت و پس از چند مشقي در نزد خوشنويسان ايل كه همه از بني اعمام او بودند ، به دليل اغنا نشدن از اين فراگيري ، راهي تهران شد . وي در خط نوآموز مكتب استاد ميرزا محمد خوانساري كه او نيز شاگرد محمد مهدي تهراني بوده است تعليم خط گرفت . پس از آن به اصفهان رفت و از روي خطوط و كتيبه هاي ميرعماد در تكيه ميرفندرسكي به مشق پرداخت . خاطرات و وقايع تحصيل : از حالات منحصر به فرد ميرزا رضا كلهر اين بوده است كه وقتي به نوشتن مي پرداخت يك روز فقط در تمرين يكي از حروف الفبا همچون ح - ف - ل- ن- ي مي پرداخت و در پايان روز از ميان آن همه تمرين يك يا چند كلمه را كه نظر مشكل پسند او را جلب مي كرد انتخاب و نگهداري مي نمود . ميرزا رضا كلهر پس از استفاده از محضر اساتيد تهران ، با شنيدن اين موضوع كه در قزوين بر سر درب حمامي ، قطعه اي از مير عماد وجود دارد عزم آن دياركرد و از روي آن نكته ها آموخت و مشق ها كرد . استادان و مربيان : كلهر خط را ابتدا در نزد خوشنويسان ايل كه همه ازبني اعمام او بودند آموخت سپس به نزد ميرزا محمد خوانساري رسيد و از محضر اين استاد استفاده نمود . از وقايع و رويدادهاي بوقوع پيوسته در دوران ميانسالي ميرزا رضا كلهر ، مي توان احضار وي از سوي ناصرالدين شاه را نام برد : « چون صيت شهرت ميرزا رضا كلهر به سمع ناصرالدين شاه رسيد وي را احضار و نوازش نمود و به قولي اندكي هم نزد او مشق كرد و شاه اراده نمودوي را در وزارت انطباعات بكار گمارد از آنجا كه مردي آزاده و بلند همت بود به واسطه استغناي طبعي كه داشت قبول نكرد .» كلهر همراه با جنبش زمان خود همگام با رهبران نهضت هاي عقيدتي محضر خود را محفل انتقاد مستقيم از حكومت استبدادي و عادات و رفتار نكوهيده دولتمردان قرار داد . عبد الله مستوفي يكي از شاگردان كلهر چنين مي گويد : « در مجلس مشق خود از سياست حرف مي زد و از رفتار حكومت بدون هيچ پرده پوشي آنچه را مخالف تصور مي نمود نقادي مي كرد ، بزرگترين گناه ميرزا يوسف صدراعظم ، در نظر ميرزا درويش بازي او بود ، از امين السلطان بي اندازه مزمت مي كرد و مثل همه كرمانشاهي ها كه كلمه قربان را در موارد محبت و يگانگي بيشتر از احترام به كار مي برند به ما مي گفت قربان ! اتمام عادات زشت ناصرالدين شاه كه در اين اواخر از او به ظهور مي رسد ، از رويه اي است كه اين مرد و پدرش به او آموخته اند ، مخصوصا خيلي از پول دادن بلاعوض امين السلطان به اين و آن نقادي كرده و مي گفت قربان اين مرد همه اين كشور را گدا كرد . » ميرزا رضا كلهر در روز جمعه بيست و پنجم محرم الحرام سال 1310 در سن 65 سالگي به مرض وباي عام تهران در گذشت . كلهر از راه خط نويسي و حق الكتابه مختصر درآمدي داشت و از آن راه زندگي مي كرد . اگرچه وي به دستور ناصر الدين شاه دعوت به كار در وزارت انطباعات گرديد، ليكن او نپذيرفت و تنها به آن قانع شد كه هر وقت مايل باشد براي اداره انطباعات كه زير دست محمد حسنخان صنيع الدوله ( همان اعتماد السلطنه ) كتابت كند و اجرت آن را بگيرد. اعتماد السلطنه خود در كتاب ‹‹ المآثر و الآثار›› در احوال ميرزا رضا چنين مي نويسد: «« هنوز از ديوان اعلي راتبه نخواسته و جراية نگرفته است و برگ و ساز مماش همي از اجرت كتابت مي كند و به هنر بازو و حاصل سرپنجه خويشتن روزگار مي گذراند. » ميرزا رضا كلهر پس از رسيدن مرحله استادي و تبحردرخط نستعليق ، تعليم خط را آغاز نمود . از جمله جاهايي كه وي در آنجا به كار تدريس پرداخت نزد ناصرالدين شاه قاجار بود مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : ميرزا رضا كلهر فرزند رحيم بيك ، در سال 1245 هجري قمري ، در منطقه كلهر كرمانشاه به دنيا آمد . در آغازجواني به مقتضاي ايلي به سواري و تيراندازي متمايل گشت ، اما بعد ها به خوشنويسي روي آوردو به تهران رهسپار شد و نزد « ميرزا محمد خوانساري » تعليم خط گرفت . كلهر به سرعت از استادش پيشي گرفت و ناگزير خطوط به جا مانده از مير عماد را سرمشق قرار داد. وقتي كه آوازه او در افواه مردم پيچيد ، ناصرالدين شاه قاجار او را دعوت نمود و مدتي به شاگردي نزدكلهر مشق خط نمود. علاقه شاه به وي هيچگاه باعث نگرديد به درآمد دربار متكي گردد و با حقوق اندكي كه از راه كتابت دريافت مي داشت روزگار گذراند، تا سرانجام در سال 1310 ه، ق. بر اثر بيماري وبا درگذشت. كلهر در 24 ساعت ، جزء 6 ساعت كه براي انجام عبادت و استراحت و نظافت مي پرداخت 18 ساعت آن را در اجتهاد براي اعتلاي فن خطاطي مي گذرانده است . آخرين مرحله از زندگاني ميرزا ، بعد علم و عرفان و خط سير فكري اوست ؛ كلهر هنرمندي بود كه در علوم ادبي تسلط كامل داشته و آثار بجا مانده از او مانند « مخزن الانشاء » گواه اين ادعاست . شاگردان : ميراز رضا كلهر اندوخته هاي شاگردان بسياري داشت ، ماهر ترين ايشان سيد مرتضي برغاني ، ميرزا زين العابدين شريف قزيني ، سيد محمود صدر الكتاب ، ميرزا عبدالله خان مستوفي بودند. او همچنين براي مدتي معلم خط ناصرالدين شاه نيز بوده است . از ديگر شاگردان وي فرزندان ميرزا محمد عليخان قوام الدوله بودند آرا و گرايشهاي خاص : ميرزا رضا كلهر پايه خط نستعليق را به جايي رساند كه بعضي وي را هم طراز مير عماد مي دانند؛ به علاوه در خط شكسته وي را بايد از استادان اين خط دانست. عبدالله مستوفي مي نويسد : « ميرزا رضا كلهر همان اصول مير عمادي را تعقيب كرد ولي سليقه هايي در كوتاه كردن مدها و كوچك كردن دوائر و هم چنين تغييراتي در ساير تركيبات حروف در اين خط وارد كرد . البته عمومي شدن اسلوب جديد كار آساني نبود زيرا ساير خطها كه عموما به شيوه مير عمادي مي نوشتند مسلما با اين اسلوب جدي ضديت مي كردند ولي ميرزاي كلهر با اين حرفها از دم در نرفت و شيوه خود را تعقيب كرد و بالاخره توانست خود را به اين درجه برساند كه شيوه و اسلوب او امروز سرمشق خط نستعليق شود و همگي از آن تبعيت نمايند . » دكتر بياني در «احوال و آثار خوشنويسان» مي نويسد : « آنچه مسلم است اينكه ميرزا رضا پايه خط نستعليق را در جايي نهاد كه پس از او كس به آن مقام نرسيده است و قدرت او كمتر كسي از خوشنويسان را دست داده و در واقع شيوه تازه اي در خط نستعليق آورده كه پيش از وي كسي به آن نزديك نشده است . »

behnam5555 10-19-2011 08:53 PM

بيو گرافي یک پرفسور کرد

زندگی نامه مختصر :
پروفسور مجتبی شمسی پور در سال 1328 در کرمانشاه دیده به جهان گشود تحصیلات خود را تا
پایان دیپلم در کرمانشاه به پایان برد ایشان با ورود به دانشگاه صنعتی شریف تحت تاثیر اساتید آن
دانشگاه قرار گرفت و روز به روز بر علم خود افزود تا در سال 1352 موفق به دریافت لیسانس
شیمی شد اما ایشان گرایش شیمی تجزیه را انتخاب کردند و در سال 1354 موفق به گرفتن فوق
لیسانس در دانشگاه صنعتی شریف شدند. ایشان برای دریافت دکترای شیمی تجزیه به آمریکا
عزیمت کردند و در سال 1358 موفق به دریافت دکترا از دانشگاه ایالتی میشیگان شدند.

فعالیت ها :
- تدریس در دانشگاه شیراز و برگزیده شدن به عنوان استاد نمونه دانشگاه های ایران در
سال 1373
- تدریس در دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه رازی کرمانشاه
- عضویت در انجمن های شیمی آمریکا ، ایران و پاکستان
- عضویت در هیئت تحریریه چندین نشریه معتبر علمی
- عضویت در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران
آثار :
نگارش کتب علمی و ارائه مقالات فراوان در نشریات معتبر بین المللی

افتخارات :
برنده جایزه شیمی سال 2006 آیسسکو و انتخاب به عنوان برترین دانشمند جهان
برگزیده شدن به عنوان چهره ماندگار عرصه شیمی در دومین همایش چهره های ماندگار در سال
1381
محقق برجسته وزارت علوم و دریافت جوایز کتاب سال جمهوری اسلامی و کتاب برگزیده
دانشگاه های ایران


behnam5555 01-14-2014 03:38 PM

زندگینامه دو بازیگر کرد

اسماعیل سلطانیان
http://www.sourehcinema.com/Images/T...d=138111270001

اسماعیل سلطانیان متولد 1333 كرمانشاه، فارغ التحصیل بازیگری و كارگردانی تئاتر از دانشكده هنرهای دراماتیك است. وی فعالیت هنری را سال 1349 كارگردانی تئاتر آغاز كرد.
مختصری از زندگی ، فعالیتهای آقای سلطانیا از زبان خودشان
الف : فراگیری دانش بازیگری
1- سال 1349 مرکزی به نام مرکز آموزش هنرهای دراماتیک که از طرف اداره تائتر تهران ماموریت داشت،به سرپرستی آقای آتش تقی پور در شهر کرمانشاه اقدام به پذیرش هنرجو نماید. اینجانب اسماعیل سلطانیان نیز همانند خیل عظیم مشتاقان هنر ثبت نام نمودم سپس طی یک امتحان کتبی ،شفاهی و عملی تعدادی دختر و پسر انتخاب و به مدت شش ماه تحت آموزش به مربیگری استاد ارجمندم آقای آتش تقی پور قرار گرفتیم. پس از اتمام دوره هم گواهی نامه ای مبنی برگذراندن این کلاس ها به هنر جویان داده شد از جمله اینجانب اسماعیل سلطانیان که این گواهینامه را بیش از گواهینامه لیسانسم دوست می دارم و برای آن ارزش ویژه قائل هستم زیرا مسیر زندگی مرا بطور کلی تغییر داد.
2- در سال 1357 پس از پایان دوران سربازی وقبول شدن در کنکور سراسری جهت شرکت در دانشکده هنرهای دراماتیک که خود امتحاناتی ویژه و تخصصی داشت ثبت نام کردم . پس از موفقعیت در امتحانات کتبی ، شفاهی و عملی بعنوان دانشجو پذیرفته شده و ازمهر ماه همان سال در رشته بازیگری مشغول به تحصیل گردیدم و درسال 1364 موفق به اخذ لیسانس در رشته بازیگری وکارگردانی شدم.
ب : فعالیت در زمینه تدریس تائتر و هنرهای نمایشی
1- سال 1357 بوسیله آقای سعید کشان فلاح به خانه جوانان بیسیم نجف آباد واقع در میدان خراسان به عنوان مربی تائتر معرفی شدم . در این زمان طی سه دوره سه ماهه هنر جویان آموزش های تئوری وعملی تائتر را فرا می گرفتند این کلاسها تا پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تداوم داشت .
2- سال 1360 بدرخواست معاونت فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از مرکز اسلامی تائتر جهت آموزش تعدادی از برادران سپاه آقای محمد کاسبی سرپرست مرکز اسلامی تائتر مرا مامورآموزش به این هنر جویان نمود. یک دوره سه ماهه فشرده برای آنان برنامه ریزی گردید و در پایان آموزش نمایشنامه طلوع دهکده موضوعی در رابطه با دفاع مقدس به نویسندگی و کارگردانی اینجانب اسماعیل سلطانیان بطور عملی با این هنر جویان کار و نهایت به مدت یکماه در سالن تائتر شهر به روی صحنه برده شد بعدها نیز بارها بوسیله همین گروه در مناطق مختلف جنگ اجراء گردید.
3- در سال 1364 بدرخواست مسئولین امور تربیتی آموزش و پرورش از حوزه هنری جهت آموزش مسئولین مناطق بیست گانه استان تهران آقای سعید کشان فلاح سرپرست واحد تائتر حوزه هنری اینجانب اسماعیل سلطانیان را مامور به تشکیل کلاس ها نمودند.
طبق برنامه ریزی تدریس دانشگاهی آنهم بطور فشرده مدت یک سال دروس را به آنان تعلیم دادم و پس از گرفتن امتحان حوزه هنری به آنان گواهینامه شرکت و گذرندن دوره یکساله تائتر دادند تا تک تک این عزیزان طبق ماموریتی که داشتند بتوانند در منطقه خود تشکیل واحد تائتر داده و به هنر جویان تعلیم دهند.
4- سال 1365 حوزه هنری اقدام به پذیرش هنر جوی داوطلب در رشته هنرهای نمایشی بالاخص تائتر جهت استفاده از آنان برای تائتر و سینمای حوزه نمود. به درخواست حوزه هنری و ماموریتی که آقای سعید کشان فلاح به اینجانب دادند شخصاً مربی دو دوره شش ماهه تشکیل شده این کلاس ها شدم .
5- در سال 78 و 79 به مدت 15 ماه به دعوت آقای حسین نصرآبادی مسئول وقت کانون های تائتر سازمان فرهنگی و هنری شهرداری در فرهنگسرای بهمن اقدام به تشکیل کانون نمایش نمودم در طی این مدت حداقل 18گروه تائتری تشکیل گردید. ضمن آموزش تئوری به آنان در به روی صحنه بردن آثارشان که محصول همین کلاس ها بود یاری و کمکشان می کردم.
ج : مشاغلی بجز رشته تخصصی بازیگری اینجانب اسماعیل سلطانیان که در آنها فعالیت داشته ام
1- عضو شورای نظارت بر نمایش از سال 1360 تا 1366
2- داوری در جشنواره های دهه فجر و تائتر دفاع مقدس
د : تالیف ونویسندگی
1- نمایشنامه حماسه سازان در زمینه دفاع مقدس که توسط مرکز اسلامی تائتر به طور گسترده تکثیر و قالب گروه های نمایشی سرار ایران آن را اجراء نمودند.
2- طلوع دهکده باراول بوسیله خودم با بچه های سپاه در سالن چهارسو اجرا سپس بوسیله مرکز اسلامی تائتر تکثیر و بعد بوسیله حوزه هنری چاپ شد.
3- خون سبز که در اولین مسابقه نمایشنامه نویسی مرکز هنر های نمایشی شرکت موفق به اخذ جایزه نقدی شده سپس بوسیله وزارت ارشاد اسلامی چاپ شد.
4- نمایشنامه مات به کارگردانی حسین عابد در سالن چهار سوی تائتر شهر اجرا سپس بوسیله مرکز اسلامی تائتر تکثیر شد.
5- نمایشنامه فرازی دیگر که بوسیله خودم کارگردانی و در دهه فجر شرکت سپس به مدت یک ماه در تالار وحدت اجراء شد.
6- نمایشنامه تیغ بوسیله خودم کارگردانی و در تالار اندیشه حوزه هنری به مدت یک ماه اجرا شد.
7- قصه نیاز – بوسیله آقای علی اشرف درویشان در یکی از مجموعه های قصه های کودکان و نوجوانان چاپ شد.
8- قصه دانه گندم : چاپ در مجله سروش
9- فیلم نامه پناهنده: چاپ در مجله سروش
10- فیلم نامه آسمان را سقف بشکافته : چاپ در مجله سروش سپس به کارگردانی آقای حسینی و تهیه کنندگی آقای احمد رضا گرشا سبی ساخته شد واز شبکه 2 سیما پخش گردید.
11- فیلم نامه پناهنده : چاپ در مجله سروش
12- فیلمنامه خون سبز : مصوب شورای نظارت وزارت ارشاد می باشد. بوسیله آقای عباس باصری در مرکز آموزش فیلم سازی ساخته شد و از شبکه 1 سیما پخش گردید.
13- فیلم نامه شبگیر : به کارگردانی خودم بصورت 16 میلیمتری در حوزه هنری ساخته شد و در چندین جشنواره فیلم های کوتاه کودکان و نوجوان نمایش داده شد.
14- فیلمنامه همه دختران من : به کارگردانی خودم به عنوان یک فیلم سینمائی در سبحان فیلم ساخته شد . اول اکران شد بعد بوسیله رسانه های تصویری تکثیر گردید سپس چند بار از شبکه های مختلف صدا و سیما پخش شد چند بار هم بوسیله شبکه های خارجی بدون اجازه پخش گردید.
س : بازیگردانی
بنیان گذار بازیگردانی در ایران با فیلم های ذیل
1- عبور به کارگردانی آقای کمال تبریزی
2- دیده بان به کار گردانی آقای ابراهیم حاتمی کیا
3- مهاجر به کارگردانی آقای ابراهیم حاتمی کیا
4- وصل نیکان به کارگردانی آقای ابراهیم حاتم کیا
5 – بر بال فرشتگان به کارگردانی آقای جواد شمقدری
6- زندانی 707 به کارگردانی آقای حبیب ا... بهمنی
قابل ذکر است به جز زندانی 707 پنج فیلم اول بازیگرانش همه نابازیگران بوده و از بین کوچه و بازار به اقتضاء نقش انتخاب می شدند . بازیگر نقش اول فیلم دیده بان آقای مهرداد سلیمانی کاندید بهترین بازیگر سال و بازیگر نقش اول فیلم مهاجر آقای علیرضا خاتمی نیز کاندید بهترین بازیگر سال شدند.
بعد از اینجانب بازیگردانی بوسیله دیگر دوستان و همکاران ارجمندم ادامه و تا کنون نیز این پست مهم در سینما و تلویزیون تداوم دارد. به جرات می توانم بگویم در هر فیلم سریالی که نام بازگردانی در آن قید شده حداقل از نظر شخصیت پردازی و ارائه نقش بهترین اثر بوده و خواهد بود.
http://www.sourehcinema.com/webgalle...D-B9F2A1F0222E

ص : حضور در جبهه های حق علیه باطل
1- نوروز سال 1361 با نمایشنامه صدام – صد – دام نویسنده و کارگردان محمود فرهنگ در سمت بازیگری به جبهه جنگی جنوب ایران ( آبادان – اهواز –شادگان) رفته اجرای نمایش داشتیم.
2-سال 1365 به عنوان بازیگر در نمایش ماجرای طبس به نویسندگی و کارگردانی عسگر قدس به ایلام ، کرمانشاه و کردستان رفته به اجرای نمایش فوق پرداختیم و در مورخه 31/6/65 موفق به اخذ لوح یادبود و جوایز دیگر از جشنواره سنگر به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد شدم.
3- سال 1366 با نمایش اسب سفید به کارگردانی و بازیگری اینجانب به مناطق غرب ایلام ( محور های صالح آباد – مهران – میمک ) کرمانشاه و کردستان حضور یافته به اجرای نمایش فوق پرداختیم.

مریم بوبانی


http://www.sourehcinema.com/Images/T...d=138112200097

مریم بوبانی در سال ۱۳۳۲ در سنندج به دنیا آمد. دو سال در کلاس‌های آزاد بازیگری بازیگری آموخت و در 1376 با بازی در مهر مادری در نقشی فرعی بازی درسینما را آغاز کرد.


اکنون ساعت 10:00 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)