پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   اسم بهترین کتابی که خوندی + اسم نویسنده اش چیه؟ یه کم در موردش توضیح بده! (http://p30city.net/showthread.php?t=7903)

ladan 12-29-2009 12:21 PM

کسی کتاب من او از امیر خانی خونده؟

رزیتا 01-06-2010 04:30 PM

اخیرا کتابی رو خوندم به نام " چه کسی پنیر مرا برداشت " نوشته
" دکتر اسپنسر جانسون " ترجمه " مامک بهادر زاده "

در این کتاب یک روش جالب برای مقابله با تغییرات در زندگی شخصی و کاری رو نشون میده
پیشنهاد میکنم این کتاب رو حتما بخونید

در واقع این کتاب برای تمام سنین نوشته شده و مطالعه آن بیشتر از یک ساعت زمان نمیبره
دوستان باور کنید دارم اعتماد به نفسمو دوباره پیدا میکنم این کتاب واقعا خیلی بهم کمک کرد

nasser1558 01-14-2010 01:25 PM

مقبره ساکارا
 
سلام
کاملا با نظرت موافقم من کتاب سينوهه و مقبره ساکارا را 5 سال پيش خوندم.
کتاب خيلي جالبي و پر از هيجان و ترس.

پيشنهاد مي کنم شبها که همه خوابند اين کتاب را بخوني و از ترس نتوني بخوابي . انقدر به خواندن ادامه بدي تا روي همون کتاب خوابت ببره.
واقعا لذت داره.
يک بار حتما تستش کن.
باي.

GolBarg 01-14-2010 03:36 PM

من هم کتاب سینوحه را خوندم.:dپیشنهاد میکنم حتما بخونید.

مخصوصا جاهایی که سینوحه غلامش را دعوا میکنه خیلی جذابه!:21:

abadani 01-14-2010 03:47 PM

بچه های گل یک کتابی رو بهتون پیشنهاد می کنم که حتما بخرید و بخونید اگر بد بود یا خوشتون نیومد همین جا می نویسم و امضا می کنم که پولش رو بهتون می دم و اون کتاب اسمش هست بازمانده روز نوشته کازوئو ایشی گورو نویسنده ژاپنی با ترجمه کم نظیر و طلایی نجف دریابندری واقعا عالیه لطفا در صورت خریدن یا خواندن کتاب به من بگید
یا علی مدد

گلادیاتور 01-14-2010 05:22 PM

خاطرات یک مغ پائلو کوئیلو

GolBarg 01-14-2010 09:04 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط abadani (پست 109106)
بچه های گل یک کتابی رو بهتون پیشنهاد می کنم که حتما بخرید و بخونید اگر بد بود یا خوشتون نیومد همین جا می نویسم و امضا می کنم که پولش رو بهتون می دم و اون کتاب اسمش هست بازمانده روز نوشته کازوئو ایشی گورو نویسنده ژاپنی با ترجمه کم نظیر و طلایی نجف دریابندری واقعا عالیه لطفا در صورت خریدن یا خواندن کتاب به من بگید
یا علی مدد


بارها شده وقتی یاد گذشته‌ می‌کنیم؛ ‌افسوس می‌خوریم که چه کارها نکرده‌ایم، چه حرف‌ها نزده‌ایم و چه زمان‌ها و آدم‌هایی که از دست نداده‌ایم. حتی شده آدم‌هایی را ببینیم که از بس درگذشته‌ غرق شده‌اند «آنچه را که از روز باقی‌‌مانده» را هم از دست ‌می‌دهند. «بالاخره ساعت را که نمی‌شود به عقب برگرداند.» افسوس‌مان بیشتر می‌شود وقتی آنچه را که یاد می‌‌کنیم آدمی‌ باشد که بسیار دوستش می‌‌داشتیم و در دوست داشتنش غفلت کرده باشیم. این که روزی بوده می‌توانسته‌ایم به او بگوییم «دوستت می‌دارم»؛ اما از بس فکر کرده‌ایم که همیشه زمان وجود دارد و هیچ‌گاه دیر نمی‌شود برای گفتن؛ آن را به فردایی معوق کرده‌ایم که هرگز نیامده. «بازمانده‌ روز» حکایت همین ماجراست.

آقای استیونز؛ پیش‌ خدمت حرف گوش کن و رازدار سرای دارلینگتن که به کارش وارد است، آن قدر خوب یاد گرفته از برابر چیزهای مهمی که در خانه اتفاق می‌افتد بی تفاوت بگذرد و پی‌اشان را نگیرد، که وقتی در همان ایام عاشق میس کنتن، سرخدمت‌کاری می شود که حالا نزدیک به سی سال است خانم بن شده؛ احساس‌اش را سرکوب می‌کند و از کنار آن به سادگی می‌گذرد تا نکند یک وقت «تشخص» کاری‌اش خدشه‌دار شود. به همین خاطر است که وقتی آقای نخست وزیر بریتانیا به همراه وزیر امور خارجه و سفیر آلمان یا آن که گروه دیگری از آدم‌های مهم روزگار در طبقه بالا مشغول خوش‌گذرانی و مذاکره هستند؛ آقای استیونز از ترس این که نکند کمی از وظایف‌اش عدول کرده باشد؛ نه برای مرگ پدرش اشکی می‌ریزد که همان موقع چند اتاق آن‌ور تر اتفاق می‌افتد؛ نه حاضر می‌شود وقتی قرار است میس کنتن را برای آخرین بار ببیند، به او بگوید که چه قدر دوستش می‌دارد.


حالا پس از گذشت سالیان سال و مرگ لرد دارلینگتن که آن همه استیونز به او وابسته بوده؛ آقای فارادی ارباب او شده است، مرد شوخ‌طبع آمریکایی که از این به بعد صاحب سرای دارلینگتن است و زیاد از آداب و رسوم خانه‌های مجلل بربتانیا سر در نمی‌آورد و به قول معروف آدم راحتی است. به استیونز اجازه داده چند روزی را با ماشین او به مرخصی برود و آب و هوایی عوض کند. آقای استیونز هم که تازگی نامه‌ای از میس کنتن دریافت کرده و احساس می‌کند اوضاع زندگی‌اش روبه‌راه نیست؛ تصمیم می‌گیرد به غرب مسافرت کند و ضمن دیدار از «مناظر مطبوع» مسیر، خبری هم از خانم بن بگیرد.

«بازمانده روز» در اصل یادداشت‌هایی است که آقای استیونز در طول شش روز سفر به غرب بریتانیا و در نهایت دیدار دوباره میس کنتنپس از گذشت سالیان سال در هتل محقر رزگاردن در دهکده لیتل کامتن، کورنوال نوشته است. استیونز در میان سفر یاد گذشته‌هایی می‌کند که در سرای دارلینگتن داشته و هروقت که مجالی پیدا می‌کند آن‌ها را به صورت خاطراتی می‌نویسد. به همین خاطر فصل‌های کتاب هم به جز نخستین فصل که «پیش درآمد» سفر است؛ به نام روزهایی است که سپری کرده؛ «روز اول - شب»؛ «روز دویم - صبح» تا «روز ششم - شب».

«بازمانده روز» سومین رمان از هشت کتابی ‌است که کازئو ایشی‌گورو نویسنده‌ی پنجاه و سه ساله‌ی انگلیسی‌ ژاپنی‌تبار نوشته است؛ کتابی که به عقیده اغلب منتقدان جهان باعث شد نام کازئو ‌ایشی‌گورو در لیست نویسندگان مهم و تاثیرگذار بریتانیا و جهان قرار بگیرد. هر چند بیشتر رمان‌های ایشی‌گورو برنده‌ی یکی از جوایز مهم ادبی انگلستان شده‌اند اما «بازمانده روز» که جایزه‌ی بوکر سال ۱۹۸۹ را از آن نویسنده‌ی خود کرده و از روی آن فیلمی هم ساخته شده؛ نسبت به دیگر آثار او با اقبال جهانی بیشتری روبرو بوده است. ایشی‌گورو را بیشتر تحت تاثیر نویسندگانی همچون سلمان رشدی و جین آستن می‌دانند؛ حال آن که خود معتقد است بیشتر از مارسل پروست فرانسوی و داستایوفسکی روسی تاثیر گرفته است. با این همه «بازمانده روز» لااقل در عنوان کتاب شباهتی جزئی با اثر به یادماندی مارسل پروست دارد.


عنوان کتاب، به قول نجف دریابندری «پیچشی» در خود دارد که مشکل بتوان در زبان فارسی عبارتی پیدا کرد که همه وجوه پنهان آن را در خود داشته باشد. ابهامی که نویسنده به قصد ایجاد کرده تا دو معنای متفاوت از آن برداشت شود. طوری که عنوان کتاب را هم می‌توان «بازمانده روز» و هم «ویرانه‌های روز» ترجمه کرد. اولی به این معنا که باید «طرز نگاه مثبت‌تری اتخاذ کرد و سعی کرد بازمانده روز را دریافت»؛ گذشته‌ را فراموش کرد و افسوس چیزهایی را نخورد که دیگر از دست داده‌ایم و به جای آن تلاشمان این باشد که اشتباهات گذشته‌مان را در آینده تکرار نکنیم. همچون «بازمانده روز» که گویی همان شب است و وقت استراحت و آرامش. یا باید افسوس روزی را خورد که ممکن است تباه کرده باشیم؛ یا می‌توان از آن عبرت گرفت و فردا را همچون دیروز سپری نکرد. معنای دوم اما مفهومی منفی دارد؛ آدم را یاد چیزهایی می‌اندازد که در گذشته ویران کرده است؛ چه دوستی‌ها؛ چه احساس‌ها و چه آرزوها. چنین ابهامی را نیز می‌توان در عنوان اثر جاویدان پروست دید، «در جست و جوی زمان از دست رفته» یا «در جست و جوی زمان گمشده»؟ که گویی معلوم نمی‌کند «زمان»ی که راوی داستان در گوشه و کنار خاطراتی که به یاد می‌آورد، از آن حرف می‌زند و در عبارات طولانی و مشکلی که آن را می‌نویسد، از دست داده و تباه کرده؛ یا تنها آن را گم کرده و باید آن را پیدا کند. در پایان کتاب «بازمانده روز» آقای استیونز از دیدن «ویرانه»‌ای که برای خود ساخته به گریه می‌افتد و تصمیم می‌گیرد باقی‌ روز را دریابد؛ اما هیچ‌گاه ایام از دست رفته را نیز از یاد نمی‌برد؛ به همین خاطر است که خانم بن می‌گوید: «چه اشتباه وحشتناکی با زندگی خودم کردم… آن وقت آدم به زندگی دیگری فکر می‌کند، زندگی بهتری که می‌توانسته داشته باشد. مثلا من به آن زندگی فکر می‌کنم که ممکن بود با شما داشته باشم، آقای استیونز.»

«بازمانده روز» نمونه‌ موفقی است از ادبیاتی که می‌توان آن را به زعم مترجم کتاب در ژانر «باتلر» یا با اغماض همان «پیش خدمت» به حساب آورد. ادبیاتی که به آداب و رسوم طبقه پیش خدمت می‌پردازد و از مشکلات و دغدغه‌های آن‌ها حرف می‌زند. «بازمانده روز» در بستر همین ادبیات خلق شده است؛ و این موضوع به خصوص در لحن روای داستان نمایان می‌شود. داستان از زبان آقای استیونز روایت می‌شود؛ پیش خدمتی که مدت‌هاست عادت کرده به زبان فاخر درباریان و نجیب‌زادگان انگلستان سخن بگوید؛ همان زبانی که نجف دریابندری در ترجمه آن به فارسی مجبور شده به سراغ زبان کمابیش فراموش شده قاجاری برود و از آن کمک بگیرد؛ زبانی که در آن «نسبت به» فلان کار «اقدام می‌شود»؛ یا «به انجام آن مبادرت می‌ورزند.» شخصیت‌های کتاب‌های کازوئو ایشی‌گورو در هر یک از کتاب‌هایش لحن و کلام خود را دارند و ایشی‌گورو بخشی از موفقیت خود را مدیون همین تبحر زبانی است.


آقای استیونز؛ نه تنها به زبانی فاخر و به دور از هرگونه احساس و هیجان سخن می‌گوید که به همان زبان هم فکر و زندگی می‌کند. به همین خاطر است که شاید خودش هم نداند که تمام سفر کردنش به غرب تنها به خاطر دیدار میس کنتن بوده؛ معشوقه‌ای که گذشت سال‌ها نه تنها یادش را از ذهن استیونز دور نکرده؛ که جزئیات اولین دیدارش را هم به خوبی به یاد می‌آورد. آقای استیونر عادت کرده که هیچ چیزی را جدی نگیرد؛ حتی خودش را. عادت کرده که گریه نکند؛ کسی را دوست نداشته باشد و تنها مثل جسم بی‌جانی که چیزی را نه می‌شنود و نه می‌بیند در اتاق ارباب و در محفل‌های خصوصی او رفت و آمد کند و به وظیفه‌اش عمل کند.

«بازمانده روز» اما تنها از یک لایه داستان تشکیل نشده؛ لایه‌های مختلفی دارد که هر کدام در زمان و مکان خودشان اتفاق می‌‌افتد و ما را نه تنها در شناخت بهتر آقای استیونز کمک می‌کند که در فهم و درک بهتر دوره‌ و سالیانی که داستان در بستر آن می‌گذرد نیز یاری می‌دهد. نویسنده در همین اثنا که در جلد کارآکتر «پیش خدمت»ای رفته؛ ماجراهایی را از اوضاع و احوال سیاسی بریتانیا خصوصا هنگام سیطره‌ی آلمان‌ها بر اروپا روایت می‌کند. ماجراهایی که هیچ‌کس بهتر از یک «پیش خدمت» که ناظر محافل مهم کشورش است، نمی‌تواند تصویر کند. کازوئو ایشی‌گورو به خصوص از آن جهت که ژاپنی است و هر چند سال‌هاست در انگلستان زندگی می‌کند؛ اما به واسطه زندگی در خانواده‌ای شرقی توانسته نگاه سیاسی و متفاوت‌تری به وضعیت‌ای بیاندازد که دیگران درباره‌ی آن زیاد حرف زده‌اند اما در تصویر کردنش آنچنان موفق نبوده‌اند.


رمان «بازمانده روز» خواننده را به یاد گذشته‌هایی می‌اندازد که نابود کرده؛ زمان‌هایی که از دست داده و به خصوص آدم‌هایی که گم کرده است. همچنین به آدم این نوید را می‌دهد که هر قدر هم که روز تمام شده باشد؛ بازمانده‌ آن یعنی شب هنوز نیامده. «برای عده زیادی از مردم شب شیرین‌ترین قسمت روز است… چه حاصلی دارد که مدام به پشت سرمان نگاه کنیم و خودمان را سرزنش کنیم که چرا زندگی‌مان آن طور که می‌ِ خواستیم از آب در نیامده؟» آقای استیونز رمان «بازمانده روز» شاید در جست و جوی «روز»ی باشد که از دست داده؛ یا حتی گم کرده؛ اما به بازمانده‌ی آن هم امید دارد؛ «آن چه که از روز باقی مانده.»

فرح داد 01-14-2010 11:13 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ladan (پست 103043)
کسی کتاب من او از امیر خانی خونده؟

من هفته پیش این کتاب خوندم کتاب جالبی بود موضوع ان درمورد یک خوانواده پولدار درتهران درمحله خانی اباد در تهران قدیم است تا چند سال پس از پایان جنگ

GolBarg 05-23-2011 11:45 PM

سلام

کتـــــــــــــــــــــاب

نگرش اثر گذار ..نویسنده جان سی . مکسول ...و ترجمه مهدی قرچه داغی

خیلی جالبه ...صفحه دو کتاب اینو میگه

نگرش در حکم همه چیز نیست اما می تواند تفاوتی در زندگی شما به وجود اورد.

و بعد میگه نگرش هیچوقت نمیتونه جایگزین صلاحیت و تجربه و...دیگه شود...

ولی مهمه..حالا باز میام از جمله های کلیدی این کتاب میگم واستون :d

فرانک 05-24-2011 02:41 PM

من کتابای تاریخی زیاد میخونم
سینوهه طبیب فرعون رو ده سال پیش خونده بودم پارسال دوباره خوندم
اسم غلام سینوهه اگه اشتباه نکنم کاپتا بودو خیلی زیرک بود
اخیرا هم کتای آتوسا دختر کوروش رو خوندم که معرکه بود نوشته هلن افشار
الانم دارم کتاب کوروش مردی از تبار روشنی نوشته حبیب رضایی رو میخونم که خیلی قشنگه
نثر شاهنامه رو هم خوندم بگیری دستت زمین نمیزاری:d

ساقي 05-24-2011 02:47 PM

دارم کتاب خاطرات بهروز وثوقی رو میخونم :)
دوسش دارم خیلی :53: واقعن هنرپیشه بود اما حیف که دیگه بازی نکرد _:2: :53:

GolBarg 05-24-2011 03:14 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط فرانک (پست 215957)
من کتابای تاریخی زیاد میخونم
سینوهه طبیب فرعون رو ده سال پیش خونده بودم پارسال دوباره خوندم
اسم غلام سینوهه اگه اشتباه نکنم کاترا بودو خیلی زیرک بود
اخیرا هم کتای آتوسا دختر کوروش رو خوندم که معرکه بود نوشته هلن افشار
الانم دارم کتاب کوروش مردی از تبار روشنی نوشته حبیب رضایی رو میخونم که خیلی قشنگه
نثر شاهنامه رو هم خوندم بگیری دستت زمین نمیزاری:d

خیلی خوبه فرانک جان...منم دوست دارم از تاریخ هم بدونم...سینوحه را پی دی اف شو داشتم ..کامل نخوندم..منم خیلی غلامش دوس داشتم... دلم میخواد تابستونی همه این کتاب ها را بخونم..بهترین دوست ..بهترین هدیه...بهترین همراه ..بهترین اموزگار کتابه :d

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ساقي (پست 215959)
دارم کتاب خاطرات بهروز وثوقی رو میخونم :)
دوسش دارم خیلی :53: واقعن هنرپیشه بود اما حیف که دیگه بازی نکرد _:2: :53:

ساقی جون اسمش هم واسمون میگفتی:d...طوری باشه که از محتوای کتاب هم با خبر بشیم... :)

ساقي 05-24-2011 11:39 PM

:d اگه دوست داشتین یه تاپیک درست کنم همه کتاب رو
با انگشتان گرامیم تایپ بنمایم ;):d
کتاب سینوهه رو من هم خوندم عاشق نفرتی تی شدم :d

rozhin704 07-11-2011 08:43 AM

ممنون از بابت اينكه اين همه كتاب خوب معرفي كرديد

ماهین 12-03-2012 12:08 AM

درود
اول بگم که من کلی لذت بردم از خوندن این مطالب ...
از وقتی که یادم میاد اقای پدر رو در حال خوندن دیدم ...یا کتاب یا روز نامه ...فکر میکنم این میل وافرم به خوندن بر میگرده به همین مسئله ...دوست داشتم مثل بابام باشم ...اولین کتابایی که خوندم بر میگرده به 8 یا 9 سالگیم که کتابای صمد بهرنگی رو خوندم ...یه سری داستان های قدیمی که خیلی اسمشون یادم نیست حتی یادم نمیاد موضوعش چی بوده فقط میدونم که در مورد داستان های عشقولانه ی حسن کچل و افسانه های بومی بودن...و من تو بچگیم چقدر از خوندنشون لذت می بردم ...کارم شده بود خوندن و خوندن و خوندن ...
وقتی 11 سالم بود ایوانهو ...سر والتر اسکات رو یکی از دوستانم بهم هدیه داد و می شه گفت جزو معدود کتابایی هست که متنش تقریبا یادمه ...وقتی 14 سالم بود بالاخره اجازه پیدا کردم کتابای ممنوع پدر رو بخونم ...سووشون ...بانو سیمین دانشور عاشقش شدم ...مات شدم ...محو شدم ...هیچ چیزی نمیدیدم جز کلمه های کتاب ...هنوزم گاهی می خونمش و باز غرق در لذت میشم ...دلاور زند رو که خوندم دو روز تب کردم !!!
گاهی از بیکاری می رفتم سراغ مجله های قدیمی مامان خانوم ...تو پاورقی هاش با خرمگس...اتل لیلیانویچ آشنا شدم و چقدر ناراحت بودم که مجله ها کامل نبودن ....خیلی گشتم دنبال این کتاب تا اینکه چند سال بعد از یه اقای محترم و فوق العاده دوست داشتنی که منزلشون در حقیقت کتابخونه بود ، هدیه گرفتم ...غرش طوفان رو با پدر خوندم و کلی با هم صحبت کردیم در موردش و من باز مات کلمه ها شدم ...
تقریبا از 15 سالگی سعی کردم کتاب های معروف رو بخونم ...انا کارنینا که تنها کتابی بود که فقط یک بار خوندمش چون فوق العاده غمگین می شدم از سر نوشت "انا"!!! برادران کارامازوف ...جنگ و صلح...بلندی های بادگیر ...دن آرام ...جان شیفته ...غرور و تعصب ،عقل واحساس ،اما از نویسنده ی مورد علاقم جین استین...و جین ایر که کتاب مورد علاقم بود در اون دوران و خیلی کتاب های دیگه ای که حضور ذهن ندارم برای اسمشون ...
نمی تونم بگم کدومشون بهترین بودن چون همشون رو دوست داشتم و مورد علاقم بود ...
تنها یک کتاب هست که بیشتر از بقیه دوسش دارم ...باهاش اشک زیادی ریختم ...زندگی کردم ...امیدوار شدم ...نا امید شدم ...عصبانی شدم و ...
دوست دارم کتابایی که خوندم و دوسشون دارم رو معرفی کنم و ...{پپوله}


ماهین 12-03-2012 12:29 AM

بهترین و بهترین و بهترین کتابی که خوندم :

کلیدر ...محمود دولت آبادی

کتابی که تنها برای ادیبان نوشته نشده ،بلکه مخاطبش همه ی مردم ایرانند..
یک شاهکار ادبی ...
یکی از نکات با اهمیت در کتاب ،گرایش عمیق نویسنده به بازنمایی زندگی واقعی مردم هست ...
کلیدر ؛نام کوهپایه ای در شمال نیشابور است ...
خانواده ای از عشایر کرد خراسان (کرمانج) به نام خانواده ی کلمیشی که از کرد های تیره ی میشکالی هستند...داستان جوانمردی است به نام گل محمد که بلند پرواز و جسور است ...
اطلاعاتی که درباره ی ایلات و عشایر خراسان در این کتاب مطرح می شود در حقیقت بیانگر حضور واقعی کرد هایی است که در دوران صفویه با انگیزه ها و اهداف سیاسی کوچانده شدند ...
کلیدر 2برهه از تاریخ رو بیان میکند ، تاریخ محلی بخشی از خراسان که طرح کلی اثر را تشکیل داده و تاریخ ملی ایران که جهت گیری و منطق حاکم بر پیش برد طرح را به عهده دارد...
دکتر محمود دولت آبادی این رمان دو جلدی رو از سال 1347 شروع و در سال 1362 به پایان رسوندن ...

(من این رمان 10 جلدی رو تو 4 روز خوندم) ...و میشه گفت هر سال یک بار می خونمش ...توصیه میکنم حتما بخونید ...
من با هر بار خوندنش تجربه ی جدیدی رو داشتم ...هر بار هم مثل دفعه ی اول لذت بردم
سبک نوشتن ...کلمه ها ...جمله ها و حس درون کلمه ها فوق العادست ...{پپوله}

ماهین 12-03-2012 09:50 PM

درود
گوجه فرنگی های سبز ...مینو کریم زاده
رمان"گوجه فرنگی های سبز"از دلبستگی و دلواپسی انسان هایی میگوید که اسیر پنهان کاری گذشته و امروز خویش اند ؛و شاید به خاطر همین رنج خاموش است که کمتر به پیش داوری گرفتار می شوند و کمتر می توانند از کنار گره ی مبهم زندگی دیگران بی اعتنا بگذرند . چه آنان که خطای خود را می پذیرند و چه آنان که انکارش می کنند ، همه در سکوتی سنگین به سر می برند ؛ سکوتی که گاه خنثی و گاه ویرانگر است ...

رمان "گوجه فرنگی های سبز" دارای محیط واقعی است که از آن بهره می برد ...برخلاف بسیاری از رمان های امروزی پارسی ، محیط این رمان محیطی است که بسیاری از ما دیده ایم یا لمس نموده ایم ...و همینطور روند پر کشش داستان به همراه صحنه های گفتگو هایی که به واقعیت بسیار نزدیک است ، این اثر خانم کریم زاده را تبدیل به نوشته ای خواندنی _حتی برای یک بار _ نموده است ...
این رمان هم خیره کننده و خوندنیه ...{پپوله}

رزیتا 12-08-2012 08:23 AM

نیروی جذبه
 
نیروی جذبه

جذابیت را عرضه کنید!

چگونه در هر موقعیتی نظر افراد را جلب کنیم؟

نویسنده:
برایان تریسی
ترجمه: زهرا صابر نسب

با خوندن این کتاب شما می توانید یاد بگیرید که صمیمی، دوستانه، خوشایند و جذاب باشید.

توانایی شما برای جذاب بودن، یعنی به طور صادقانه فردی دوست داشتنی و خوشایند بودن
احتمالا درهای بیشتری را نسبت به سایر ویژگی های رفتاری ارزشمند باز خواهد کرد. افراد
بیشتری شما را دوست خواهند داشت و از شما به گرمی یاد می کنند، بیشتر مایلند شما
را ببینند، به حرف های شما گوش کنند با شما باشند و شما را در جمع های خود دعوت کنند.

ماهین 01-03-2013 02:37 PM

رازی را به من مگو
جوی فیلدنگ

نگاه کن!
شاید که زندگی فرصتی بی بدیل به من و تو داده است
تا به گونه ای متفاوت همدیگر را ببینیم.
و شاید تمامی این حوادث
بهانه ای است برای دوباره دیدن...
دیدن زندگی و یکدیگر.
نگاه می کنم...
تو را و خودم را
با چشمهایی که نه از قطرات اشک
بلکه برای بهتر دیدن
پر آب گشته اند.
من و تو نگاهی دوباره به هم می کنیم. (شرح پشت جلد)

خب به نظر می رسه کل موضوع کتاب در این شعر گفته شده ...
بعد از خوندنش اونقدر تحت تاثیر قرار گرفته بودم که تا مدت ها به همه ی آدم ها با دیده ی تردید نگاه می کردم ...
قلم روون و پر کشش از خصوصیات بارز سبکشون هست ...


خاطره
جوی فیلدینگ

این کتاب از هم از اون کتابایی هست که تا مدت ها اثرش در ذهن باقی می مونه ...
عشق ممکنه نگاهش تغییر کنه اما جاودانه است ...
پیشنهاد میکنم حتما از نوشته های این خانوم بخونید .


ماهین 01-06-2013 08:45 PM

شوهر آهو خانم
نویسنده : علی محمد افغانی
محل نشر : تهران
موضوع : رمان

داستان در سال 1313 در کرمانشاه رخ می دهد ...
اهو خانم زن زحمتکش و بردباری است که نمونه ی واقعی زنی ایرانیست !
زنی بزرگوار که حق و حقوقی ندارد ...

این توضیحات و تقریبا همه جا پیدا میکنید ...
اما خب با خوندنش... واقعا نمیدوم چی باید بگم ...
من اونقدر با این آهو خانوم احساس همدردی میکردم و اونقدر این درد و زخم روحیش رو با تمام وجودم حس میکردم که می شه گفت تا اخر کتاب بغضم همراه همیشگیم بود ...چه از ناراحتی برای تنهاییش و چه از خوش حالی برای لحظه های خوبی که داشته ...
فکر میکنم شوهر آهو خانوم از اون کتابایی هست که بهتر می شه اگه برای یک بار هم که شده تجربه ی خوندنشو داشته باشید !

امیر عباس انصاری 01-09-2013 01:04 AM

کتاب پیشنهادی من مشت خدا است
نویسنده فردریک فورسایت

http://ketabnak.com/images/covers/th...shte_Khoda.jpg

نویسنده: فردریک فورسایت
مترجم: محمد قصاع

ژانر تریلر سیاسی جاسوسی و جنگی و دارای داستانی واقعی و قصه پردازی و شخصیت سازی خیالی همراه با اتفاقات تاریخی و واقعی همچون همه کتابهای این نویسنده بزرگ
دارای ریزه کاری . جزییات بسیار زیاد و مهم

داستان جنگ خلیج فارس و حمله عراق به کویت بابت جایگزینی عوارض و بدهی جنگ عراق با ایران و حمله امریکا و متحدانش به عراق جهت آزادسازی کویت و رفع خطر از عربستان و نفت اعراب
این کتاب شاهکاریست درباره شناخت خط باریک سیاست و استراتژی سیاستمداران غربی در مورد منطقه خلیج فارس و کشورهای حاشیه نشین خلیج فارس


اکنون ساعت 12:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)