پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   روانشناسی (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=102)
-   -   روانشناسی ازدواج - قبل از ازدواج و بعد از ازدواج (http://p30city.net/showthread.php?t=9976)

رزیتا 03-08-2010 02:14 AM

زندگی مشترک یا جهنم ساختگی
 
زندگی مشترک یا جهنم ساختگی

http://img.tebyan.net/big/1388/03/81...1731232326.jpg


ازدواج همانند پول، قدرت و موقعیت اجتماعی بالا، وسیله و راهی است به‌منظور رسیدن به هدف‌های بزرگ‌تر و مهم‌تر و به‌عبارت دیگر ، زن و مرد به این علت با هم ازدواج می‌کنند که علاوه‌بر تداوم نسل ، نیازهای احساسی ، عاطفی، جنسی ، مالی ، حمایتی و استقلالی‌شان به‌‌درستی برطرف شود. با رفع نیازهاست که طرفین به آرامش و تعادل رسیده و در مسیر پویایی و تکامل قرارمی‌گیرند و با ارائه‌ی مهر ، محبت و همبستگی عمیق نسبت به یکدیگر، علاوه‌بر شکوفایی استعدادها و دست‌یابی به آرامش درونی، از بسیاری فسادها، انحراف‌ها، سردرگمی‌ها، بی‌بندوباری‌ها، خلاف‌ها، تجاوزهای ، جنایت‌ها و... جلوگیری می‌کنند. ازدواج‌هایی که با معیارهای درست و از روی آگاهی صورت‌گیرد ، باعث تکامل شده و منجر به سلامتی، آرامش و امنیت فکری و سعادت زوجین که هدف نهایی هر ازدواجی می‌تواند باشد ، می‌گردد.


متأسفانه بسیاری از ازدواج‌ها چون با معیارهای نادرست ، غیرمنطقی و ناآگاهانه و با توجه به سنت‌های اشتباه صورت‌می‌گیرد، مسأله‌ساز می‌شوند چراکه این گروه از ازدواج‌ها علاوه‌بر این‌که به رشد و تکامل زوج‌ها کمک نمی‌کنند، باعث می‌شوند بخش بزرگی از انرژی و عمر آنان، صرف حل‌وفصل مشکلات ناشی از ازدواج‌شان گردد. در این‌جا ازدواج به‌جای ایجاد آرامش و شکوفایی استعدادها، انرژی‌های آنان را بلعیده و مشکل و چالش بزرگی در زندگی مشترک به‌وجود می‌آورد.

به علت عدم آگاهی و شکل‌گیری ازدواج‌های غلط است که طرفین، خود را اسیر مشکلات ازدواج می‌بینند. در چنین شرایطی، زن یا مرد و یا هر دو، دچار بحران شده و همواره از اضطراب‌ها و تشویش‌‌ها، بیماری‌ها و ناراحتی‌های متعدد ناشی از ازدواج اشتباه رنج می‌برند. به‌طور خلاصه: وقتی ازدواجی با معیارهای درست صورت‌بگیرد و زن و مرد هر دو آگاهانه نیازهای همدیگر را به‌درستی بشناسند و برطرف سازند ، آرامش و خوشبختی واقعی نصیب‌شان می‌گردد.


http://img.tebyan.net/big/1388/01/14...1677057155.jpg

برعکس ، ازدواج با معیارهای نادرست، طرفین را دچار انواع مشکلات و بحران‌ها خواهد نمود.فرض کنید برای رفاه خود، اتومبیلی تهیه کرده‌اید تا با ‌سرعت بیش‌تری به مقصد برسید ، اما این ماشین مدام نیاز به تعمیر و تعویض لوازم دارد و با صرف پول، وقت و انرژی فراوان، شما را دچار انواع گرفتاری‌ها می‌کند. درواقع این وسیله به‌جای این‌که به رفاه و آسایش‌تان کمک کند ،


شما را در مسیر انواع گرفتاری‌های ناخواسته و غیرقابل پیش‌بینی قرارمی‌دهد.

به‌عبارت دیگر، وسیله‌ای که می‌بایست کارتان را آسان ‌سازد و به حل مشکلات‌تان کمک ‌کند ، خود مشکل‌زا و مشکل‌ساز شده و انواع مشکلات، بحران‌ها و گرفتاری‌های ناخواسته‌ی جدیدی را فراهم می‌سازد.در مورد ازدواج‌های ناموفق، این ضرب‌المثل فارسی مصداق پیدا می‌کند: « به‌جای این‌که قاتق نان بشود ، قاتل جان می‌گردد.» در بسیاری از ازدواج‌ها، زن و مرد و یا هر دو، چنان گرفتار مسائل زندگی مشترک می‌شوند که تحت شرایطی سخت و طاقت‌فرسا قرارمی‌گیرند و بقیه‌ی عمر خویش را صرف حل مسائلی می‌کنند که ناشی از عدم آگاهی‌های آنان در امر ازدواج و زندگی مشترک است. درنتیجه بسیاری از زوج‌ها به این باور اشتباه می‌رسند که عمر خویش را صرف حل گرفتاری‌ها و مشکلات ناشی از زندگی مشترک نمودن، امری عادی و طبیعی است!!!
وقتی بین باورها، اولویت‌ها و اندیشه‌ها، هدف‌ها و عقاید زن و مرد، هماهنگی وجود نداشته و درک و فهم مشترک بین آنان نباشد، زندگی مشترک در مسیر برخوردها، تعارض‌ها، تهاجم‌ها، سوءتفاهم‌ها، بی‌تفاوتی‌ها و... قرارمی‌گیرد.

به‌عبارت دیگر، زن و شوهر همه‌ی زندگی مشترک را به‌دنبال یافتن راه‌حل‌هایی می‌کنند که صورت‌مسأله‌ی آن غلط است.تکرار می‌کنم: ازدواج و تشکیل زندگی مشترک، به‌منظور رفع نیازها و حل مسائل طرفین می‌باشد؛ وقتی ازدواج با معیارهای اشتباه و از روی ناآگاهی صورت‌پذیرد، طرفین ناخواسته دچار انواع مسائل و مشکلات شده و ناچار می‌شوند زمان و انرژی و امکانات خود را صرف رفع مشکلات کنند. به‌عبارت ساده، وقتی بین باورها، اولویت‌ها و اندیشه‌ها، هدف‌ها و عقاید زن و مرد، هماهنگی وجود نداشته و درک و فهم مشترک بین آنان نباشد، زندگی مشترک در مسیر برخوردها، تعارض‌ها، تهاجم‌ها، سوءتفاهم‌ها، بی‌تفاوتی‌ها و... قرارمی‌گیرد و هر دو طرف، دچار عواقب و نتایج منفی فراوان شده و زندگی‌شان، به صحنه‌ی کارزار تبدیل می‌شود و آنان را در اضطراب، تشویش و نگرانی دائمی قرارداده و روحیه‌ا‌ی منفی و مأیوس را بر آنان حاکم می‌گرداند.در زندگی، هدف‌ها به موازات باورها حرکت می‌کنند. به این‌معنی که وقتی باور یا هدفی در ذهن‌مان فعال می‌شود ، رفتارهای هیجانی متفاوتی را از خود بروز می‌دهیم.

می پذیرید یا تحمل می کنید؟
به‌عنوان نمونه، در برابر یک موضوع،اگر آن را بپذیریم یا تحمل کنیم، واکنش احساسی و رفتاری متفاوت از خود نشان می‌دهیم. به این معنی که وقتی وضعی را پذیرا می‌شویم، یک یا چند ویژگی همسرمان هرچند برخلاف میل‌مان باشد را پذیرفته، با موضوع مسؤولانه روبه‌رو شده و محترمانه و با انصاف، با همسرمان برخورد می‌کنیم. از عملکرد او نمی‌رنجیم و در صدد انتقام برنمی‌آییم چراکه آن شرایط را پذیرفته‌ایم.در حالی‌که وقتی موضوعی را تحمل می‌کنیم، از عملکرد همسرمان دلگیر شده و احساس دلسردی، ضعف، درماندگی و فشار کرده و دچار تشویش و اضطراب می‌شویم و تصور می‌کنیم در حق ما، ظلم می‌شود. در این شرایط، حالت دفاعی به‌خود می‌گیریم و برای این‌که ثابت کنیم حق با ماست، آگاهانه یا ناآگاهانه در صدد انتقام برمی‌آییم و خود را در مسیر زندگی مشترک تلخی قرارمی‌دهیم.

هر زن و شوهر برای این‌که زندگی مشترک خود را در مسیر مثبت و درست قرار دهد، می‌بایست از خود بپرسد:
- برای بهتر ساختن رابطه‌ی بین خود و همسرم، چه کارهایی می‌توانم انجام دهم؟
- در رابطه با همسرم چه هدف‌هایی را دنبال می‌کنم؟ این طرز اندیشه و نحوه‌ی عملکرد، مرا به هدف‌هایم که داشتن زندگی مشترک شاد و آرام است، رهنمون می‌کند یا مرا از آن‌ها دور می‌سازد؟
- روش زندگی‌ام تحت تأثیر عوامل مثبت و سازنده است یا منفی و مخرب؟
-در مسیر دست‌یابی به هدف‌ها، عوامل منفی که می‌بایست آن‌ها را کنار گذاشت و هم‌چنین نقاط قوت و عوامل مثبت که باید بیش‌تر به آن‌ها تکیه کرد، کدام‌اند؟
- سبک زندگی من با معیار و ارزش‌هایم، به‌صورت واقعی هماهنگی دا-رد یا نه؟
- در زندگی مشترک ، چه‌قدر تلاش می‌کنم که باورها، اولویت‌ها، اندیشه‌ها و عملکرد و به‌طور کلی هویت خود و همسرم را بشناسم؟ به تفاوت‌ها، تضادها و تفاهم‌ها، چه‌قدر توجه می‌کنم؟ برای تفاهم و نزدیکی بیش‌تر، چه شیوه‌هایی را به‌کار می‌گیرم؟
این سوالات و هر سوال دیگری که پاسخ به آن بتواند زندگی تان را شاد و سعادتمند کند را فراموش نکنید برای اصلاح رابطه یک نفر هم اقدام کند برای شروع کافی است.

منابع : مجله شادکامی
تنظیم برای تبیان:داوودی

رزیتا 03-08-2010 02:17 AM

5 راه عاشق ماندن تا ابد
 
5 راه عاشق ماندن تا ابد

http://img.tebyan.net/big/1388/02/15...0667410234.gif

5 راه براي حفظ علاقه در رابطه ي زناشويي!
1- زن خود را گرامي بداريد . به شوهر خود احترام بگذاريد.
نياز احساسي يک زن، ارجمند شمرده شدن است و اين امر، وظيفه شماره يک شوهر به شمار مي رود. بدين معنا که احساس او را دوست بداريد و برايش ارزش قايل شويد؛ او اولويت شماره يک شما محسوب مي شود.
نياز اصلي احساسي يک مرد اين است که از سوي همسرش مورد احترام قرار گيرد. هنگامي که او به خانه مي آيد دوست دارد احساس کند دست کم يک نفر در دنيا وجود دارد که فکر مي کند او مهم است. اين بدان معناست که هنگامي که او وارد خانه مي شود، تلفن را کنار بگذاريد.

2- مثل دو دوست خوب با يکديگر رفتار کنيد.
زير سايه ازدواج، يکي از موهبت هاي الهي که به عروس و داماد اعطا شده است، اين است که آنها بايد دوست هاي خوبي براي يکديگر باشند.
ويژگي عمده دوستي اين است که هر کس به احساسات و نيازهاي طرف مقابل احترام بگذارد و براي آنها ارزش قايل شود. ارزش قايل شدن يعني، آنچه که براي شما مهم است براي من نيز مهم باشد؛ اين يک روش کليدي و اساسي است براي آنکه همسرتان احساس کند شما دوستش داريد.
سعي کنيد به همه کارهايي که همسرتان براي شما انجام مي دهد توجه کرده و به وسيله يک قدرداني صادقانه به آن اعتراف کنيد.






3- اين چهار کلمه طلايي را به خاطر بسپاريد.

گوش دادن، توافق، جبران و قدرداني. از همان آغاز ازدواج خود، بر سر اين قانون ابتدايي توافق نماييد: مهم نيست که چه قدر ناراحت هستيد، هيچ وقت يک دعواي لفظي را شروع نکنيد.
دعواي شديد فقط مشکلات را وخيم تر مي کند، و باعث تيرگي روابط مي شود. به جاي دعوا، چهار کلمه طلايي را اجرا کنيد:

گوش دادن: اين امر براي همکاري و حل مشکلات، ضروري است. اجازه دهيد همسرتان، بي آنکه کلامش قطع شود صحبت کند، و سپس سخنانش را تکرار کنيد. اين کار شما باعث مي شود همسر شما مطمئن شود که به حرف هايش گوش کرده ايد.

توافق: هنگامي که هر دو نفر از راه حل خوشنود هستيد ، بکوشيد تا مشکلات را برطرف کنيد. هيچ يک از طرفين نبايد احساس کنند که مجبور به پذيرفتن نقطه نظر طرف مقابل هستند.

جبران: هنگامي که از نظر احساسي به يکديگر لطمه مي زنيد، لطمه به وجود آمده را جبران کنيد و احساسات باقي مانده از عصبانيت و دلخوري را برطرف کنيد. تصميم بگيريد صددرصد مشکلات را از بين ببريد و دوستي را جايگزين آن کنيد. يک دلخوري کوچک، هنگامي که 50 مرتبه جمع شود، مي تواند ديواري از جدايي و کدورت به جاي بگذارد.

قدرداني: هيچ وقت نمي توانيد به اندازه کافي از همسر خود قدرداني کنيد. سعي کنيد به همه کارهايي که همسرتان براي شما انجام مي دهد توجه کرده و به وسيله يک قدرداني صادقانه به آن اعتراف کنيد.


http://img.tebyan.net/big/1387/12/16...4203237123.jpg


4- حد و مرزهاي مستحکمي ايجاد کنيد.
همسر شما اولويت شماره يک شما محسوب مي شود ، نه خانواده، خويشاوند، دوست، فرزند، کار، يا سرگرمي شما. حد و حدود مستحکمي ايجاد کنيد تا نشان دهد که شما براي ازدواج خود ارزش قايل هستيد و به هيچ چيز و هيچ کس اجازه نمي دهيد رابطه شما را کم رنگ کند.
اين امر بدين معنا نيست که خانواده ي خود را فراموش کنيد يا نسبت به کار و تحصيلتان بي توجه باشيد ، اما فراموش نکنيد همسرتان ديگر جزئي از شماست ودر زمان مشغله هم بايد به او بفهمانيد چقدر برايتان مهم است.

5- روزانه خوشحال کننده اي به يکديگر بدهيد.
کاري کنيد تا طرف مقابلتان احساس خوبي داشته باشد ،و تلاش کنيد هر روز با دادن يک روزانه، همسرتان را شاد کنيد. اگر او مي گويد گل مريم دوست دارد، به خاطر اين که فکر مي کنيد رز رمانتيک تر است، براي او رز نخريد.
دريابيد که همسرتان دوست دارد چه هديه اي از شما بگيرد، آيا دوست دارد آن هديه يک ابزار محبت و علاقه، دريافت يک کادو، کمک کردن (مثل کمک در کارهاي خانه...) باشد، يا سپري کردن اوقات خوشي با يکديگر، يا...
آنها را به خاطر بسپاريد و جزء کارهاي روزانه خود قرار دهيد.
گرفتار روزمره گي شدن بدترين اتفاق ممکن است ، سعي کنيد روز هايتان را تنوع دهيد..
..
منبع: مجله موفقيت -باتغير

رزیتا 03-08-2010 02:19 AM

7 راز عشق با دوام
 
7 راز عشق با دوام

http://img.tebyan.net/big/1388/01/11...3232432830.jpg


بسياري از زوج هاي جوان پس از گذشت مدت زماني نه چندان طولاني، احساس مي کنند شريک زندگي شان ديگر مثل روزهاي اول زندگي آنها را دوست ندارند و نسبت به او بي اعتنا است ، اما زوج هايي هم پيدا مي شوند که همواره از در کنار هم بودن احساس لذت مي کنند. اين مقاله7 راز براي ادامه عشق بادوام را براي شما مي گشايد.


تفاوت ها را بفهميم
مهم ترين جنبه ي جذابيت اين است که ما با هم تفاوت داريم. درست همانطور که قطب منفي و مثبت يک آهن ربا يکديگر را جذب مي کنند ، مرد با ويژگي هاي مردانه و زن با ويژگي هاي زنانه يکديگر را جذب مي کنند. تشابه و همساني زن و مرد از لحاظ رفتار، افکار و کردار چيزي به جز کسالت آور شدن زندگي و بي علاقگي به ادامه آن را در پي نخواهد داشت.
اگر خويشتن واقعي خود را منکر نشويم و تفاوت هاي موجود در يکديگر را درک کرده و خود را با آنها تطبيق دهيم به عشق پردوام تري دست خواهيم يافت.
جامه عمل پوشاندن به خواسته هاي متفاوت و مختص مرد در راستاي عقايد او از طرف زن از يک سو و متقابل اين اصل از طرف مرد براي زن و خواست هاي او از سويي ديگر، هدفمندي زندگي و به دنبال آن برآورده شدن خواسته هاي دو طرف را در برخواهد داشت که نتيجه اي به جز تداوم عشق و گرمي زندگي را پي نخواهد داشت. هيچ يک از زوجين هرگز نبايد در راستاي تغيير ديگري بر مبناي خواست ها و عقايد خود گام بردارد چرا که در غير اين صورت همچون قطب هاي متجانس آهن ربا يکديگر را دفع خواهند کرد و نيرو جاذبه بين آنها تبديل به دافعه خواهد شد. طلاق عاطفي نتيجه اي از اين نيروي دافعه خواهد بود.
زن وشوهر بايد يکديگر را همان طور که هستند و با همان ويژگي هاي مختص و متفاوت پذيرفته و براي برآورده کردن خواست هاي يکديگر گام بردارند.



تغيير و رشد
از جمله تفاوت هاي اشرف مخلوقات با ساير آفريده هاي خدا، صاحب اختيار بودن و قدرت تفکر اوست و همين دو خصيصه براي تغيير و رشد او چه از لحاظ فيزيکي و چه از لحاظ روحي و رواني کافي است و اين تغيير در هر برهه زماني از زندگي امکان پذير است، چرا که اختيار داشتن و قدرت تفکر، اراده و پشتکار را به همراه مي آورد، اگر مدبرانه رفتار نکنيد و در زندگي خود تغييرات لازم را اعمال نکنيد ، زندگي زناشويي شما احتمالاً خسته کننده مي شود. وقتي روابط زناشويي امکان رشد را فراهم نسازد ، آن پيمان کم رنگ خواهد شد. اگر ازدواج به گونه اي باشد که با خود صادق باشيم، تغيير خود به خود ايجاد مي شود.


احساسات، نيازها و آسيب پذيري ها
براي اين که عشق را دريابيم، به احساس نياز داريم. نارضايتي زوجين از يکديگر سبب سرکوب شدن احساسات و عواطف محبت آميز آنها نسبت به يکديگر مي شود و به مرور، وقتي زن و شوهر احساسات خود را همچنان سرکوب مي کنند، ديواري به دور قلب خود مي کشند و اين نتيجه اي جز بي اعتنايي و عدم حمايت شوهر از زن و زن از شوهر نخواهد داشت و بتدريج که ديوار دور قلب بلندتر مي شود و راه قلب به طور کامل مسدود مي شود ، طلاق عاطفي رخ خواهد داد و ميان مال و احساسات محبت آميز فاصله اي عميق خواهد افتاد.
به کمک برقراري ارتباط صحيح و با قدراني از کارهاي يکديگر مي توانيم ديوار دور قلبمان را خراب کرده و مهر و عشق از دست رفته را باز يابيم.



مسووليت شخصي و التيام نفس
وقتي نيازهاي احساسي ما در ازدواج برآورده نمي شوند ، اختلافات حل و فصل نشده مربوط به گذشته ها خودنمايي مي کنند ، لحظه اي احساس مهر و عشق مي کنيم و لحظه اي بعد به طلاق مي انديشيم. هرگاه احساس مي کنيد حال خوبي نداريد و يا اين که از يک عمل يا حرف همسرتان برآشفته شده ايد، بدانيد که در اعماق وجود شما چيزي هست که نياز به التيام دارد. در اين شرايط لازم است که بخشاينده تر و پرمهرتر ظاهر شويم.
در اين مواقع بايد از خود مراقبت و يا حتي در صورت لزوم به روان درمانگر مراجعه کنيم . در اين هنگام، با بخشش و چشم پوشي کردن از بي مهري هاي گذشته هم خويشتن خويش را التيام بخشيده ايم و هم همسرمان را از آماج سرزنش هاي خود و مشاجره هاي مجدد دور مي کنيم.


احترام متقابل به يکديگر
بايد توجه داشت که هر مشاجره اي در هر زمينه اي نبايد منجر به ريختن حرمت و احترام بين طرفين شود. به عبارتي حتي براي مشاجره و بگومگوهاي زوجين هم بايد يک حد و مرز مشخصي در نظر گرفته شود و هيچ يک از زوجين نبايد پا را فراتر از آن بگذارند .


http://img.tebyan.net/big/1383/09/22...1924119284.jpg


عشق و مهر و محبت
زن ها بيشتر زماني احساس محبت مي کنند که از ناحيه شوهرشان حمايت عاطفي شوند. زن وقتي عشق را احساس مي کند که دريابد عشق و محبت شوهرش ادامه دار است. ممکن است مسائلي مانند سالگرد ازدواج ، تاريخ تولد و يا حتي وقايع مهم زندگي براي مرد اهميتي نداشته باشد و حتي به دست فراموشي سپرده شود ، اما براي اغلب زنان اين مساله در


درجه بالايي از اهميت قرار دارد چرا که استمرار عشق و محبت شوهر را برايشان به اثبات مي رساند. اغلب زنان احساسات شنيداري و کلامي را بهتر درک مي کنند. جملاتي مانند «من به توعلاقه دارم»، «احساست را درک مي کنم»، «مي دانم از چه خوشت مي آيد» و «هميشه در کنارت خواهم بود» اگرچه جملات ساده اي هستند ، اما اگر از جانب مرد به زن اعلام شوند در جلب مهر و محبت و عشق زن بسيار موثر خواهد بود. اما دريافت عشق و محبت از جانب مرد متفاوت است. او در صورتي احساس مهر و عشق مي کند که زنش پيوسته از کارهايي که او انجام مي دهد قدرداني و تعريف و تمجيد نمايد. مرد زماني شاد مي شود که همسرش راضي باشد.
در حالي که زن از گرفتن حتي يک شاخه گل سرخ به عنوان هديه احساس مهر و عشق مي کند، مرد از مورد قدرداني واقع شدن به اين احساس مي رسد.

وقتي مرد براي همسرش کارهاي کوچک مي کند و زنش از او تشکر مي نمايد ، مرد احساس محبت مي کند. اگر مرد فراموش کرد ، زن مدبر کسي است که به لحن غيرمتوقعانه موضوع را به او يادآور شود. و مرد متعهد نيز مردي است که به محض يادآوري همسرش را مورد دلجويي و محبت قرار داده و سهل انگاري خود را از دلش درآورد. در غير اين صورت اين بي مهري ها به مرور زمان انباشته شده و به جايي مي رسد که حتي حمايت و دلجويي و تدبير نيز کاري از پيش نبرده، طلاق عاطفي زوجين را سبب خواهد شد.


دوستي ، استقلال و تفريح
سرکوب احساسات به روحيه دوستانه زن و شوهر آسيب مي رساند. اگر زن يا شوهر، هر کدام به تنهايي در زندگي زناشويي خود از خودگذشتگي نشان دهند ازدواجشان پابرجا باقي مي ماند اما مهر و عشق آنها را تنها مي گذارد.
بدون داشتن مهارت هاي جديد ارتباطي با آن که ممکن است ازدواج پابرجا باقي بماند، مهر و عشق صحنه را خالي مي کند و زندگي زناشويي فقط جنبه فيزيکي به خود گرفته وهمان طلاق عاطفي را منجر خواهد شد.

وقتي زني به همسرش علاقه دارد اما به او براي حمايت از خود کمک نمي کند، در واقع به روابط زناشويي خود آسيب مي رساند. مرد تنها زماني در روابط زناشويي خود موفق ظاهر مي شود که بتواند خواسته ها و نيازهاي همسرش را برآورده سازد.
براي ايجاد دوستي در روابط زناشويي بايد تعادلي ميان استقلال و وابستگي ايجاد شود.

همان طور که نياز به همسرمان مبناي شوق و عشق و تداوم زندگي است، اما اگر به اندازه کافي استقلال و خود مختاري نداشته باشيم، در مواقعي که همسرمان چيزي ندارد که به ما بدهد و يا در مواقعي که بنابر دلايلي (که منطق خودش حکم مي کند) نخواهد کاري را براي ما انجام دهد، احساس مي کنيم در گرفتن آنچه به آن نياز داريم، ناتوان هستيم. با قبول مسووليت در قبال خود و با التيابم بخشيدن به خوشيتن، مي توانيم در مواقعي که همسرمان نمي تواند کاري براي ما انجام دهد اقدامي براي خود صورت دهيم. از جمله اين موارد مي توان از وابستگي هاي افراطي مرد در تمامي زمينه ها نام برد. احساسات بيش از حد و زياده روي، توقعات را بالا خواهد برد و اين نيز پيش زمينه اي براي مشاجرات خانوادگي است.

منبع : چهار ديواري- با تغيير

رزیتا 03-08-2010 02:22 AM

تو همانی که هستی
 
تو همانی که هستی

http://img.tebyan.net/big/1387/12/52...7453246218.gif

میل به پذیرفته شدن یکی از قوی‌ترین امیال در روابط ما با دیگران است. ما نیاز داریم دیگران به‌ویژه همسرمان ما را آن‌گونه که هستیم قبول کند و بپذیرد. منظور از پذیرش نه در مورد ظاهر، پوشش و یا... بلکه به خاطر ویژگی‌های درونی و اخلاقی ما با بقای نقاط ضعف . اگر همسر خود را به خاطر حضور همین ویژگی‌های فعلی دوست داشته باشیم و تحسین کنیم، بزرگترین هدیه در جهت ایجاد خود پنداره مثبت و ایجاد توانایی برای شناخت خود و افزایش قدرت تغییر را به او ارائه دادیم .

همسرتان با آن خصوصیات اولیه‌اش شما را شیفته خود کرده بود! فکر نمی‌کنید اگر بنا به خواسته شما خیلی تغییر کند، دیگر حتی او را دوست نداشته باشید؟

گر همواره به او برچسب منفی بزنیم او این بر چسب‌های منفی را می‌پذیرد و خود را مطابق با ادراکی که از او داریم متظاهر می‌سازد. رابطه مهرآمیز و توام با علاقه که منجر به پذیرش طرفین می‌شود قدرتی شورانگیز دارد. رابطه پرورش دهنده که طرفین مورد پذیرش و تایید یکدیگرند به افراد کمک می‌کند تا تصورات منفی از خود را به تصورات مثبت تغییر دهند. در این رابطه افراد از یکدیگر حمایت می‌کنند. و در اثر این حمایت راحت‌تر می‌توانند استعداد و توانایی خود را برای بهتر شدن شکوفا سازند.

نتیجه حمایت متقابل خودپذیری بوده و در اثر افزایش خودپذیری توانایی‌ها نیز پیشرفت نموده و نتایج مثبتی را در بردارد. لذا تنها شخصی که واقعا می‌تواند ما را تغییر دهد خودمان هستیم و هر هنگام که خودمان می‌خواهیم تغییر می‌کنیم. مسئولیت رشد و تغییر، مسئولیت خود شما است پس به او اجازه دهید رشد کند و تبدیل به شخص بی‌نظیری شود که قرار است بشود.

افراد معمولا تغییرات جزئی همسرشان را که نه از روی رضا و رغبت، بلکه از روی ناچاری و به انگیزهٔ جلوگیری از جار و جنجال صورت گرفته است را بزرگ می‌بینند و درصدد هستند که باز هم روی او فشار بیاورند تا باز هم به قول خودشان تغییر کند! من نمی‌دانم بعد از عوض کردن و تغییر دادن، چه چیزی باقی می‌ماند که ما بخواهیم با آن باقیمانده، خوشبخت بشویم. همسرتان با آن خصوصیات اولیه‌اش شما را شیفته خود کرده بود! فکر نمی‌کنید اگر بنا به خواسته شما خیلی تغییر کند، دیگر حتی او را دوست نداشته باشید؟
وقتی شما همسر خود را همان‌طور که هست بپذیرید و او را مورد تأیید و تصویب قرار دهید، او هم ناگزیر می‌شود که شما را همان‌طور که هستید بپذیرد،


زن و شوهر اگر به‌جای تغییر یکدیگر، بکوشند همان‌طور که هستند یکدیگر را قبول کنند، آن وقت است که دریچه‌های خوشبختی و سعادت یکی پس از دیگری به روی آنها باز می‌شوند. بنابراین در فکر تغییر شخصیت طرف مقابل خود نباشید، که راه بیهوده‌ای را رفته‌اید آنچه مربوط به رفتار او باشد، خود به خود در درازمدت تغییر خواهد کرد. پذیرفتن، معمولاً یک جاده دوطرفه است.

وقتی شما همسر خود را همان‌طور که هست بپذیرید و او را مورد تأیید و تصویب قرار دهید، او هم ناگزیر می‌شود که شما را همان‌طور که هستید بپذیرد، وقتی پذیرفتن، همراه با ”درک کردن“ باشد، آن وقت زندگی رؤیایی و زیبا می‌شود، یعنی چلچراغ‌های زندگی یکی پس از دیگری روشن می‌شوند و محیط زندگی زناشوئی را پر از نور، روشنائی و شفافیت می‌کنند.


رزیتا 03-08-2010 02:27 AM

فرصت شیرین با هم بودن
 
فرصت شیرین با هم بودن
زن آرمانی، مرد آرمانی(1)


http://img.tebyan.net/big/1387/05/12...6627135216.jpg

در معماری زندگی مشترک آشنایی «آغاز»، شناخت « پیشرفت »، و ازدواج « کامیابی» محسوب می‌شود ، اما با هم خوشبخت بودن و احساس رضایت از یکدیگر هدف نهایی زوجین در ازدواج موفق است که برای دستیابی به این هدف ارزشمند ، باید نیازهای عاطفی و مهم تر از آن تفاوت‌های فردی یکدیگر را بشناسیم و به آنها احترام بگذاریم.
گرچه اکثر ما نیازهای خود را به طور کامل می‌دانیم، ولی متأسفانه اغلب گمان می‌کنیم دیگران، به خصوص همسرمان نیز همین نیازها را دارد و از او انتظار داریم آنچه را که ما می‌پسندیم، بپسندد و آن گونه که ما فکر می‌کنیم، بیندیشد.


به اعتقاد روان شناسان، همه افراد به لحاظ شخصیتی یک سری تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند که برخی از این تفاوت‌ها به دلیل جنسیت افراد می‌باشد اما این مسأله به معنای فاصله انداختن و جدا کردن نیست، بلکه در سایه با هم بودن می‌توانند ما را به کمال و آسایش برسانند. البته مشروط بر آن که آنها را بشناسیم تا درصدد رشد و تکامل یکدیگر برآییم.

1- فرصت‌ِهای شیرینی که نباید از دست داد
گرچه اکثر ما نیازهای خود را به طور کامل می‌دانیم، ولی متأسفانه اغلب گمان می‌کنیم دیگران، به خصوص همسرمان نیز همین نیازها را دارد و از او انتظار داریم آنچه را که ما می‌پسندیم، بپسندد و آن گونه که ما فکر می‌کنیم، بیندیشد.
در این میان خیلی از ما تصور می‌کنیم اگر همسرمان دوستمان دارد ، باید به همان گونه که ما با او رفتار می‌کنیم، با ما رفتار کند ، ولی این را نمی‌دانیم که چنین طرز تفکری موجب می‌شود تا فرصت‌های شیرینی که می‌توانیم در صورت با هم بودن خلق کنیم را از دست بدهیم، زیرا نمی‌دانیم با وجود شباهت‌های موجود ، تفاوت‌هایی از نظر جنسیتی با هم داریم. پس بهتر است در مورد این تفاوت ها و نیازهای مرتبط با آن به طور واضح و روشن صحبت کنیم تا در سایه شناخت آنها به رضایت خاطر و آسودگی خیال برسیم.

2- زن خواهان احترام است و مرد طالب تشکر
وقتی مرد به گونه ای با همسرش رفتار کند که خانم مطمئن شود شوهر حقوق، خواسته‌ها و نیازهای او را در اولویت قرار داده و به او احترام گذاشته است، او نیز نشان می‌دهد که از رفتار و تلاش همسرش راضی است. در نتیجه مرد حس می‌کند که همسرش قدردان زحمت‌ها و تلاش‌های اوست و چون مورد تقدیر و تشکر قرار می‌گیرد ، راسخ تر می‌شود تا بر تلاش خود در زندگی بیفزاید و انگیزه پیدا می کند تا بیشتر به همسرش احترام بگذارد. در این شرایط زندگی برای هر دوی آنان دلپذیرتر خواهد شد.

3- ابراز علاقه ، اعتماد می‌آورد
وقتی زن با همسرش طوری رفتار کند که مرد متوجه شود مورد اعتماد اوست، شوهر نیز از تمام توان خود برای خوشبختی همسرش کمک می‌گیرد. پس این واکنش زن (مثبت اندیشی درباره توانایی های شوهر) پیامدهای خوشایندی را به همراه دارد.
همچنین زمانی که مرد به احساسات همسرش توجه می‌کند و از صمیم قلب به خشنودی او می‌اندیشد، زن مطمئن می‌شود شوهرش به او علاقه دارد و نسبت به زندگی دلگرم تر می‌شود که حاصل آن طراوت و شادابی محیط خانواده است.
باید توجه داشت همان طور که زن نیازمند مهرورزی از سوی همسر است، مرد نیز احتیاج به تحسین دارد. پس چه بهتر که زن هم از ویژگی ها و استعدادهای او از قبیل صداقت، شرافت، صبر و مهربانی و مقاومت احساس خرسندی کرده و این مسأله را به او بازگو کند.



3- زن تشنه مهرورزی و مرد تشنه تحسین است
اگر مرد ، نیازهای همسرش را در اولویت قرار دهد و با افتخار خود را متعهد بداند که از همسرش حمایت و نیازهای او را برآورده کند ، زن نیز متوجه می‌شود که شوهرش او را دوست دارد و احساس بالندگی می‌کند. در این جاست که مرد با مهم جلوه دادن احساسات و نیازهای همسرش، در کنار کارهای مورد علاقه خود مثل کار، مطالعه، ادامه تحصیل و تفریح موجب می‌شود نیاز همسرش به مهرورزی نیز برآورده شود. بنابراین وقتی زن احساس کند شوهرش در زندگی تنها به او می‌اندیشد و به خاطر خوشبختی او تلاش می‌کند ، به شوهرش افتخار خواهد کرد و این رفتار وی را مورد تحسین قرار می‌دهد.

باید توجه داشت همان طور که زن نیازمند مهرورزی از سوی همسر است، مرد نیز احتیاج به تحسین دارد. پس چه بهتر که زن هم از ویژگی ها و استعدادهای او از قبیل صداقت، شرافت، صبر و مهربانی و مقاومت احساس خرسندی کرده و این مسأله را به او بازگو کند. در چنین شرایطی، زندگی برای هر دوی آنها کانون عشق و علاقه می‌شود و لحظه، لحظه آن سرشار از لطف و آرامش خواهد بود.

رزیتا 03-08-2010 02:29 AM

خرده نیازهای زن وشوهری!
زوج و آرام بخشی (2)



http://img.tebyan.net/big/1387/09/13...0120689135.jpg


او (خدا) کسی است که شما را از یک نفس واحد آفرید و از آن نفس برای شما همسر و جفتی قرار داد تا در کنار آن آرامش بگیرید. (سوره اعراف / 189)
در مقاله ی قبل با عنوان « با همسرت ،آرامش را بیافرین! » هدف مهم و اساسی ازدواج و تشکیل خانواده را « کسب آرامش» بیان کردیم . وعده داده بودیم که درباره ی راههای دستیابی به این «آرامش» گفتگو کنیم، ولی بجاست که ابتدا در مورد کلمه «سکون» در قرآن و احادیث صحبت کنیم و سپس چگونگی دستیابی به آن را بیان کنیم.
کلمه ی «سَکَنَ» به معنای آرامش و محل آرامش می باشد(1). و کلمه ی «سکینه» که در قرآن شش بار آمده است به معنای آرامش قلب و اطمینان خاطر است به عبارت دیگر صحبت از یک آرامش دائمی است اگر «سَکن» یعنی آرامش در انسان به صورت یک صفت و دائمی شود «سکینة» گفته می شود که در آیه ی چهار سوره ی فتح آن را، هدیه ی خدا به مؤمنین بیان شده که موجب افزایش ایمان آنها می شود.

هُو الذّی اَنزل السکینةً فی قلوبِ المؤمنینَ لِیزدادوا ایماناً مع ایمانهم.
او (خدا) کسی است که در دلهای مؤمنین آرامش را فرو فرستاد تا ایمانی برایمان خود بیفزایند.(2)
زن و مرد نیز نیازهایی نسبت به یکدیگر دارند ، هر گاه این نیازها بوسیله ی دیگری برآورده شود ، در کنار او به آرامش می رسد.


پیامبر اسلام(ص) این آرامش و سکینه لازم و ضروری می داند و نداشتن آن را ضرر و خسران می داند
السکینة مغنمٌ و ترکُها مَغرَمٌ
آرامش غنیمتی است و ترک آن ضرر و زیان است(3)
قرآن «شب» را به عنوان زمان «آرامش گرفتن» بیان کرده است.
الله الذّی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه
خدا کسی است که شب را برای شما پدید آورد تا در آن آرام گیرید(4)
«شب» چگونه آرامش بخش است؟ انسان در روز فعالیت های گوناگون دارد لذا جسم و روان او خسته می شود ، این خستگی او را از تعادل خارج می کند که با چند ساعت خوابیدن ، جسم و روان او به حال تعادل برگشته و در نتیجه آرامش می یابد. به مثال ها زیر توجه کنید:
وقتی انسان تشنه است، تعادل جسمی و روحی او به هم می خورد ، با خوردن یک لیوان آب گوارا تشنگی او بر طرف می شود و به آرامش می رسد و یا فرد گرسنه ای را تصور کنید که از شدت گرسنگی ضعف جسمی دارد و تعادل روانی از دست داده و در نتیجه حوصله ی او کاهش یافته و در برابر رفتار دوستانش، بردباری نکرده و رفتارهای نامناسب بروز می دهد همین فرد پس از غذا خوردن «آرامش» نسبی کسب می کند و از رفتار خود نادم و پشیمان می باشد.
در مثال های فوق یک « نیاز » وجود دارد (استراحت، آب و غذا)؛ پس از «ارضای» آن «آرامش» به دست می آید. به عبارت دیگر تا زمانی که این نیازها برآورده نشده بود ، آرامش روحی و جسمی نداشت، پس از ارضای آنها به آرامش نسبی رسید.
زن و مرد نیز نیازهایی نسبت به یکدیگر دارند ، هر گاه این نیازها بوسیله ی دیگری برآورده شود ، در کنار او به آرامش می رسد.
آرامش زن و مرد در کنار هم به میزان ارضای نیازهای یکدیگر بستگی دارد.

علامه طباطبایی در مورد سکون و آرامش زن و مرد در کنار یکدیگر می فرماید:
« آفرینش انسان به صورتی است که زن و مرد در ساختمان طبیعی بدن، مکمل یکدیگرند و هر یک به تنهایی ناقص و محتاج دیگری است. این نیاز و احتیاج موجب می شود که زن و مرد به سوی یکدیگر حرکت کنند و بدین طریق، سکونت و آرامش یابند.»


نیازهای زن و مرد چیست؟! که برآورده شدن موجب آرامش آنهاست.
زن و مرد به خاطر اختلاف جنیست، نیازهای متفاوتی دارند ، این نیازها نشأت گرفته از فطرت هر کدام آنهاست و به تعبیر علامه طباطبایی، این نیازها، تکامل کننده ی دیگری است و به عبارت دیگر این نیازها متفاوت است. نیازهای زن از روحیه زنانگی او سرچشمه می گیرد و نیازهای مرد از روحیه مردانگی او سرچشمه می گیرد ، گاهی زن و مرد به این نکته توجه ندارند ، نیاز متقابل همدیگر را نمی شناسد و برآورده نمی کند . این امر موجب اختلافات و مشاجرات و عدم سکون و آرامش در کنار یکدیگر خواهد شد. لذا زن و مرد اولاً این اختلاف جنسیت را باید بپذیرند ثانیاً با توجه به این اختلاف جنیست نیازهای یکدیگر را بشناسند و ثالثاً پس از شناسایی سعی بر ارضاء نیازها همسر خود نماید.
بعضی از نیازهای زن و مرد با توجه به جنسیت آنها متفاوت است.
گاهی اوقات باید نیازهای خود را با صمیمیت به همسر خود بازگو کنند.
باآگاه کردن همسرم به نیازهای طبیعی خودم، به او کمک کرده ام تا بتواند نیازهای من را برآورده کند.

خانم بوریس آنکو می گوید:
« زن باید نیازها و احساساتش را به همسرش بشناساند چون مرد قادر به خواندن زن نیست. با بیان احساسات، همسران اطمینان خاطر پیدا می کنند و وحشت طرد شدن را کنار می گذارند.»(6)


با برخی از نیاز های زن و مرد آشنا شوید:

نیازهای زن نیاز های مردمعشوق باشد

مورد توجه باشد

مراقبت شود

مرئوس باشد

به قدرتی تکیه کند

همدلی کند

از احساساتش صحبت کند

موقع ناراحتی با کسی صحبت کند

همسرش نیاز جنسی او را برآورده کند

از همسرش جملات عاشقانه بشنود و مورد تکریم باشد

مورد تکریم باشد

مورد تایید باشد

به اواعتماد شود

رئیس باشد

با عواطفی آرام گیرد

مدیریت کند

از برنامه هایش صحبت کند

موقع ناراحتی تنها باشد

در موقع نیاز جنسی
همسرش تمکین کند

از همسرش خودآرایی و زیبایی ببیند







پاورقیها:
1- قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، جلد 3، صفحه 283 و 282.
2- سوره ی فتح، 4.
3- جمله در کپی نیومده
4- سوره ی غافر، 61.
5- طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، جلد 4 صفحه 285.
6- بوریس آنکوجوآن،« جلوه های زندگی یک زن» ترجمه منیژه بهزاد ص 171 (به نقل از همسران سازگار)


رزیتا 03-11-2010 02:34 AM

نقش یک همدم عاشق
 
نقش یک همدم عاشق

رابطه زناشویی یک رابطه دوطرفه است و مسلما اقدامات یکی از طرفین نمی تواند تاثیر قطعی داشته باشد. هر یک از زن و مرد نیز نیاز ها و ویژگی های خاص خود را دارند و بنا به جنسیتشان ممکن است رفتار های خاصی را به عنوان توجه و محبت قلمداد کنند. در مقالات متعدد راهکارهای فراوانی را اشاره کردیم که کمک کند تا خانم ها و آقایان بتوانند قلب همسر خود را در دست داشته باشند . در مقاله محبوب شدن برای شوهر شیوه هایی را به خانم ها معرفی کردیم و در این نوشتار قصد داریم نکاتی ریز اما مهم و پر بازده را به آقایان ارائه دهیم.

http://img.tebyan.net/big/1388/12/19...1473148207.jpg

برخی از آقایون واقعاً کم لطف و بی اعتنا هستند. خانمها به شدت نیازمند تشکر و قدردانی بوده و تمایل دارند که طرف مقابل همواره و در همه حال علاقه و محبت خود را به آنها ابراز کند. خانمها به کسی احتیاج دارند که بتوانند از نظر روحی با او ارتباط برقرار کنند. آنها کسی را می خواهند که بتوانند با تمام وجود به او اعتماد کنند؛ به دنبال یافتن مردی هستند که بتوانند با او آزادانه در مورد مشکلات خود صحبت کنند و آمال و آرزوهای آتی خود را مطرح نمایند. اصولاً خانمها موجودات عجیب و مرموزی هستند، اما اگر فقط بخواهید و بتوانید صادقانه

نقش یک شریک و همدم عاشق را بازی کنید آنها هم با اخلاص تمام معنای عشق حقیقی را به شما نشان خواهند داد. اگر در پی به دست آوردن عشق حقیقی خود هستید، باید با رفتار و گفتار خود به او اثبات کنید که صمیمانه دوستش می دارید.

1-مهربان باشید و در تمام شرایط با او اظهار همدردی کرده و درکش کنید. خانمها عاشق مردهایی هستند که دلسوز و مهربان بوده و قلباً برایشان ارزش و اهمیت قائل باشند. یک خانم تمایل دارد عبارت “چه مرد خوبی!” را دائماً در مورد کسی که با او ازدواج کرده است، تکرار کنند. او دوست دارد که شوهرش هرچند وقت یکبار به او بگوید که تا چه حد برایش مهم است و این امر را در رفتارهایش نیز به او ثابت کند! بی دلیل به او گل، کادو، و کارت هدیه بدهید، به او زنگ بزنید، و یا زمانیکه خانه نیست روی منشی تلفنی پیامی عاشقانه برایش بگذارید!!! به هر حال هر کار کوچکی که فکرش را می کنید انجام دهید تا او متوجه شود که شما برایش اهمیت قائل هستید. ابراز محبت را دیدنی و ملموس کنید و آن را به کلیه کارها و خدماتی که در روند معمول برای او انجام می دهید استناد نکنید.
روز های خاص را فراموش نکنید. دوستان همسر شما در این روز هدایای کوچک محبت آمیزی را دریافت می کنند. خانم ها همسر خود را در این موارد با دیگران مقایسه می کنند تا ببینند او تا چه حد به آنها اهمیت می دهد.


2-به او کادوهایی با فکر قبلی هدیه بدهید. خانم ها عاشق این هستند که طرف مقابل آنها را غافلگیر کند. این هدایا لازم نیست که حتماً گرانقیمت باشند تا او را خوشحال کنند، بلکه فقط کافیست این کار را از صمیم قلب خود انجام دهید. ارزش یک هدیه هیچ ربطی به قیمت آن ندارد بلکه فکری که ورای آن بوده و دلیل خرید است که آنرا ارزشمند می کند. این هدیه های گاه و بی گاه به خانم نشان می دهد که تنها کسی است که شما در ذهن خود به او فکر می کنید و برایش ارزش و اهمیت قائل هستید.

3- لازم نیست حتماً منتظر رسیدن تولد و یا روز خاص دیگری باشید. بی هیچ دلیل خاصی برایش هدیه تهیه کنید. برخی از آقایون تصور می کنند که باید حتماً پولدار باشند تا بتوانند این کارها را انجام دهند، اما اینچنین نیست، تنها کافی است که کمی بیشتر فکر خود را به کار بیندازید.

4- روز های خاص را فراموش نکنید. دوستان همسر شما در این روز هدایای کوچک محبت آمیزی را دریافت می کنند. خانم ها همسر خود را در این موارد با دیگران مقایسه می کنند تا ببینند او تا چه حد به آنها اهمیت می دهد. اگر می خواهید همچنان شاهزاده ی رویاهای همسرتان باقی بمانید بهتر است هدیه ی وی‍ژه ای را برای او در نظر بگیرید. به هر حال یک چیز کوچک هم خیلی بهتر از هیچ چیز است.
او دوست دارد که شوهرش هرچند وقت یکبار به او بگوید که تا چه حد برایش مهم است و این امر را در رفتارهایش نیز به او ثابت کند!


5- مودب باشید و از او تمجید کنید. خانم ها دوست دارند شما از واژه های “لطفاً” ، “ببخشید”، “قول می دهم” و “متشکرم” استفاده نمایید. از او بپرسید که روز خود را چگونه گذرانده؛ به او بگویید که زیبا، قشنگ، و با نمک است. به او بگویید که برایتان فوق العاده ترین فرد دنیاست. از او به خاطر تمام کارهایی که برایتان انجام می دهد تشکر کنید. به او بگویید که خصوصیات پیچیده ی زیادی در وجودش نهفته است که کشف همه ی آنها مدت زیادی به طول می انجامد.

6- شنونده خوبی باشید. برای افکار و عقاید او ارزش قائل باشید. نقاط قوت و افکار ناب او را تشخیص دهید. حتی اگر در برخی از موارد با او هم عقیده نیستید، نکات مثبتی را در نظریاتش پیدا کرده و به او یادآوری کنید. این مسئله ضروری است که او احساس کند در مقابل شما یک انسان کامل است. هیچ موقع او را سرکوب نکنید حتی به شوخی!

http://img.tebyan.net/big/1388/12/81...1711914716.jpg

7- هنگامیکه در جایی هستید که نمی توانید آشکارا ابراز علاقه کنید، به او نگاه کرده و لبخند گرمی نثارش کنید. همیشه درها را برایش باز کنید حتی در تنهایی، شاید بعضی ها بگویند که این کارها قدیمی شده است، اما این امر نشانی از احترام است و ادب و احترام هم چیزی نیست که رنگ کهنگی به خود بگیرد. این امر به عنوان نوعی نزاکت عمومی قلمداد می شود. در خرید او را همراهی کنید تا با سلایق او هم آشنا شوید.

8- سعی کنید به بهترین نحو با او صحبت کنید. وقتی که او مشکلات خود را با شما در

میان می گذارد، سعی کنید تا آنجا که می توانید صحبت هایش را قطع نکنید، نظریات مختلف در مورد راه حل های مختلف را با او در میان بگذارید، اما اگر خودش مسیر دیگری را انتخاب کرد ایرادی به او نگیرید و باز هم او را همراهی کنید.

9- در مورد او با دوستان خودتان و دوستان خودش با افتخار صحبت کنید و نشان دهید از اینکه با او هستید به خود می بالید. این کار به وی‍ژه زمانی که تازه با هم آشنا شده اید اهمیت بیشتری پیدا می کند. او نیاز دارد که بداند شما دوستش می دارید و دوستان و اطرافیان نیز از این امر مطلع گردند.

زن روز همراه با تغییر
تنظیم برای تبیان : کهتری

رزیتا 03-11-2010 02:38 AM

اگر دوستم داري ، برو کره ي ماه!!!
 
اگر دوستم داري ، برو کره ي ماه!!!
بررسي چگونگي انتظارات در روابط همسران

http://img.tebyan.net/big/1388/11/41...5517199171.jpg


هرجا قرار است ميان دو يا چند نفر روابطي وجود داشته باشد، حتماً يک نظام انتظارات برآن حاکم است. اين نظام که چارچوب روابط را تعيين مي‌کند، به افراد مي‌گويد چه انتظاراتي‌ مي‌توانند از يکديگر داشته باشند. براي مثال در رابطه پدر و فرزند، يک نظام انتظاراتي وجود دارد. اين نظام معين مي‌کند پدر از فرزند و فرزند از پدر چه انتظاراتي مي‌تواند داشته باشد.
در بين زن و شوهر نيز چنين است. اين نظام، مناسبات ميان آنان را تعيين مي‌کند. به اين معنا که وقتي اختلاف ايجاد مي‌شود، شاخصي است که نشان مي‌دهد حق با چه کسي است. اين شاخص غالباً به عرف باز مي‌گردد.
گاهي انتظارات بين همسران مدون مي‌شود و به صورت قانون در مي‌آيد، گاهي هم هنجارهايي نانوشته است.


نظام انتظاراتي، نظامي متغير و متنوع است و بنابراين تنظيم مناسبات را با مشکل رو‌به‌رو مي‌کند. از طرف ديگر نظام انتظاراتي بر خلاف ديگر ساختارهاي اجتماعي، تأثيرپذيري بيشتري از نظام‌هاي بيروني دارد. يعني در نظام انتظاراتي زن و شوهر، آنها از طريق رسانه با نظام انتظاراتي روابط زوجين در جاهاي ديگر مثلاً اروپا و آمريکا آشنا مي‌شوند و به سرعت تأثير مي‌پذيرند چون به طور مثال انتظارات مرد از همسرش، با تصوري که زن از انتظارات مرد دارد متفاوت است لذا زن و شوهر دچار مشکل مي‌شوند. به اين صورت که فرد انتظاراتي از همسرش دارد که با انتظارات طرف مقابل تفاوت دارد.

نمي‌توان الگوي ثابتي از انتظارات براي همه براي همه ي زن وشوهر ها ارائه داد.. حدود 100 سال پيش که هنوز تغييرات مدرنيته وارد جامعه نشده بود و ارزش‌ها متحول نشده بودند، در ميان همه گروه‌ها نظام انتظاراتي از تعاليم اسلام گرفته مي‌شد. يعني اسلام نظام توقعاتي و انتظاراتي زن و شوهر را در قالب حقوق و تکاليف تعيين مي‌کرد. همه مردم از دستورات اسلام تبعيت مي‌کردند و تفاوت‌هاي طبقاتي چندان شديد نبود. به همين دليل طلاق خيلي کم بود؛ زيرا هر زن و شوهري مي‌توانستند براي يکديگر خوب باشند.
هم زن مي‌دانست در برابر شوهر چه بايد بکند و هم شوهر مي‌دانست در مقابل زنش چه وظيفه‌اي دارد. همه وظايف خود را انجام مي‌دادند و مسئله پيچيده‌اي وجود نداشت. البته در آن زمان همه مردها و زن‌ها خوشبخت نبودند، اما اختلاف‌ها کمتر از امروز بود. هنجارها همه را يکسان مي‌کرد. تأثيرات نظام بيروني هم چندان قوي نبود و مانند امروز با فرهنگ‌هاي پيچيده دنيا رو‌به‌رو نبودند به همين دليل روابط و مناسبات نيز کمتر دستخوش نوسانات مي‌شد.

اين تغيير انتظارات فقط به روابط همسران بر نمي گردد. در همه جوامع در دوران ماقبل صنعتي، سطح انتظارات از ديگران بسيار پايين بود، ولي امروزه سطح انتظارات از فرد مقابل بسيار بالاست. «ديگري» هر کسي مي‌تواند باشد و اختصاصي به روابط زوجين ندارد.
يکي از ويژگي هاي انسان امروز بالا بودن سطح توقع از ديگران است. ما از همه طلبکاريم. در جامعه‌شناسي مي‌گويند هر قدر سطح توقع بالاتر برود، همزيستي مشکل‌تر خواهد بود.

انتظار از ديگري بايد در چارچوب و قالب فرهنگي باشد. بايد ديد اين فرهنگ و قالب‌هاي فرهنگي يا نظام انتظاراتي، چه چيزهايي را مجاز مي‌داند و چه چيزهايي را مجاز نمي‌داند.در انتظارات بايد به امکانات و شرايط خاص خانواده نيز توجه شود. يکي از مشکلات جامعه ما اين است که در مناسباتمان يا احساسي هستيم يا اصلاً احساس نداريم. بهتر است در مناسبات با همسر، دو عامل احساس و عقل با هم ترکيب شود. يا آنقدر به همسرمان محبت مي‌کنيم که هر چه بخواهد چشم و گوش بسته انجام مي‌دهيم يا به او بي‌اعتنا مي‌شويم. هم احساس زيباست و هم منطق؛ اگر بتوانيم ميان آنها تعادل برقرار کنيم، مشکل چنداني نخواهيم داشت.
در تنظيم انتظارات زن وشوهر بايد به موارد زير دقت کنند :

http://img.tebyan.net/big/1388/10/83...3318921110.jpg


1- در ابتداي زندگي ، خواسته هاي خود را روشن بيان کنند و خواسته هاي طرف مقابل را بشنوند. راجع به خواسته هايي که از نظر هر کدام از طرفين نامعقول و نابجا ست ، بحث کنند و به نتيجه برسند. اگر نتوانستند با هم به نتيجه برسند ، مي توانند با مشاوري آگاه موضوع را در ميان بگذارند . اما بسيار مهم است که انتظار


همسرمان را بدانيم تا بتوانيم آن را بر آورده کنيم . و همسرمان نيز علم غيب ندارد تا انتظارات ما را بداند.

2- هر کدام از طرفين انتظارات خود را بررسي کنند و آن هايي که غير منطقي واشتباه است را ناديده بگيرند. البته اين کار کمي سخت است . زيرا در نظر هر کس خواسته هايش منطقي است. اما با کمي واقع نگري مي توان انتظارات را قابل اجرا کرد.

3- فراموش نکنيم که ازدواج ارتباطي مقدس است که اگر بخواهيم در آن تنها به انتظارات و حقوق و تکاليف توجه کنيم ،زيبايي آن کم مي شود. گذشت ،فداکاري و صبر مفاهيمي هستند که اگر در زندگي زناشويي متبلور شوند، عشق و محبتي ماندني را بين همسران ايجاد مي کنند.

منابع : مجله ي حورا - کتاب زندگي شيرين

رزیتا 03-17-2010 11:01 AM

برنامه ريزي موفق زير يک سقف
 
برنامه ريزي موفق زير يک سقف

http://img.tebyan.net/big/1388/08/18...5470191134.jpg

برنامه‌ريزي يكي از شاخصه‌هاي موفقيت در هر زمينه‌اي است، شايد براي همين مي‌گويند هيچ موفقيتي اتفاقي نيست چرا كه براي آن برنامه‌ريزي شده و بي‌حساب و كتاب نبوده است. زندگي مشترك نيز براي آنكه به موفقيت و خوشبختي منتهي شود بايد با برنامه‌ريزي پيش رود. حال براي آن كه بتوانيم براي زندگي مشترك برنامه‌ريزي كنيم بايد شرايطي را فراهم سازيم تا اين برنامه‌ريزي به نتيجه برسد، چه بسا برنامه‌ريزي‌هايي كه به خاطر رعايت نكردن اصول بدون نتيجه مانده و به انجام نرسيده است.


برنامه‌ريزي‌هاي كلي و بلند مدت
برنامه‌ريزي كلي و بلند مدت به برنامه‌ريزي‌هايي در زندگي اشاره دارد كه اولا به كليات زندگي مربوط مي‌شوند نه جزئيات و ثانيا زمانبر و معمولا برنامه‌ريزي‌هاي چند ساله‌اند مثل برنامه‌ريزي‌هاي مالي يا كاري بلند مدت و يا مثلا برنامه‌ريزي براي اين‌كه چند سال ديگر بچه دار شويد و....
مسائلي كه در اين نوع برنامه‌ريزي‌ها لازم است رعايت كنيد اين است كه در ابتدا بيش از حد بلند پروازانه و يا بدبينانه برنامه‌ريزي نكنيد. گاهي كمي ريسك كردن در زندگي لازم است. شما مي‌توانيد در برنامه‌ريزي هم كمي ريسك كنيد، مثلا اگر در 2 سال آينده درآمد شما قرار است. 20 ميليون تومان باشد، قرار نيست روي 40 ميليون تومان برنامه‌ريزي كنيد اما مي‌توانيد روي 25 ميليون برنامه مالي خود را بريزيد تا اولا انگيزه بيشتري براي پيشرفت و پس‌انداز پيدا كنيد ثانيا هدفتان آنقدر دست نيافتني نباشد كه نااميد شويد و در وسط راه برنامه‌ريزي را رها كنيد. گاهي افراد آنقدر برنامه‌ريزي خود را بدبينانه و آسان در نظر مي‌گيرند كه بدون هيچ تلاش و برنامه‌ريزي نيز به همان هدف مي‌رسيدند. برنامه‌ريزي خود را كمي سخت‌تر و خوش‌بينانه‌تر انجام دهيد تا از همه تلاشتان استفاده كنيد نه تنها بخشي از توانايي‌تان.
برنامه‌ريزي يعني راهي براي درست تلاش كردن به سمت هدف يعني مسيري كوتاه تر و مستقيم‌تر به هدف و در نظر گرفتن همه جوانب امر در نتيجه اين برنامه‌ريزي بايد بر تلاش شما بيافزايد و نتيجه را نزديك تر كند.

توانايي خود و همسرتان را در برنامه‌ريزي‌ها و تعيين هدف‌ها در نظر بگيريد و به همان اندازه برنامه‌ريزي كنيد.
نكته ديگر اين كه برنامه‌ريزي بلند مدت را به برنامه‌ريزي‌هاي كوتاه مدت تقسيم كنيد يعني اگر هدف شما قرار است مثلا سه ساله تامين شود شما براي خود هدف‌هاي ماهانه و سالانه در راستاي هدف بلند مدتتان تعيين كنيد و براي آنها برنامه‌ريزي كنيد تا برنامه‌ريزي بلند مدت برايتان راحت‌تر باشد.
دقيق برنامه‌ريزي كنيد. اگر كمي بيشتر براي برنامه‌ريزي‌هاي بلند مدت، وقت و هزينه بگذاريد بهتر از آن است كه به نتيجه نرسند. با افراد خبره در مورد هدفتان مشورت كنيد و از آنها كمك بخواهيد تا يك برنامه‌ريزي حساب شده براي رسيدن هرچه سريع تر و مطمئن‌تر به هدفتان بريزيد.
نكته بعدي در ارتباط با برنامه‌ريزي‌هاي بلندمدت اين است كه از اين شاخه به آن شاخه نپريد. اگر هدفي را انتخاب كرديد و براي آن برنامه‌ريزي دقيق كرده ايد ديگر آن را تغيير ندهيد البته منظور ما تغييرات جزئي در برنامه‌ريزي نيست چرا كه مخصوصا در برنامه‌ريزي‌هاي بلندمدت تغييرات كوچك اجتناب ناپذيرند بلكه منظور عوض كردن كلي برنامه‌ريزي و هدف است كه باعث عقب افتادن شما از برنامه‌ريزي‌‌تان مي‌شود و وقت را از دست مي‌دهيد.
در راه رسيدن به هدفتان تلاش كنيد و برنامه‌ريزي‌تان را زير پا نگذاريد و طبق آن پيش برويد تا به نتيجه برسيد. حتي برنامه‌ريزي‌هاي كوتاه‌مدت‌تان را در راستاي هدف‌هاي بلند مدت جدي بگيريد و مهم بدانيد.
به همسرتان در راه رسيدن به اهداف بلند مدت و برنامه‌ريزي‌هاي آن كمك كنيد و نگذاريد در اثر خستگي‌هاي لحظه‌اي اين برنامه‌ريزي را به هم بزند و بعد پشيمان شود. با مهرباني و دلسوزي كنار همسر خود باشيد و در راه رسيدن به هدف‌هاي والا و بزرگ همديگر را همراهي كنيد.
گاهي با همسرتان راجع به اهداف و برنامه‌ريزي‌ها گفتگو كنيد و به وقتي كه به اهدافتان رسيده ايد بينديشيد. اين كار شما را در راه رسيدن به اهدافتان و عمل به برنامه‌ريزي تان مصمم تر مي‌كند.


http://img.tebyan.net/big/1388/08/20...6718334185.jpg

برنامه‌ريزي‌هاي جزئي و كوتاه مدت
اين برنامه‌ريزي‌ها همانطور كه پيداست مربوط به مسائل كم اهميت تر و جزئي تر زندگي است. اما جالب اينجاست كه بدانيد اين برنامه‌ريزي‌ها بيشتر باعث اختلاف نظر و جر و بحث همسران با هم مي‌شود. مثلا مردي كه بدون برنامه‌ريزي و هماهنگي با همسرش مهمان دعوت مي‌كند و يا زني كه بدون برنامه‌ريزي مالي تمام حقوق

همسرش را خريد مي‌كند باعث مي‌شوند كه همسرانشان را ناراحت و گاهي عصباني كنند. براي اين‌كه اين اتفاق نيفتد كافيست موارد زير را در نظر بگيريد.
1- با همسر خود مشورت كنيد. اگر مي‌خواهيد كاري انجام دهيد حتما با همسرتان در ميان بگذاريد و با هم براي آن برنامه‌ريزي كنيد و يا دست كم همسرتان را در جريان برنامه‌ريزي خود حتي براي كارهاي جزئي قراردهيد.
2- همسرتان را به موقع در جريان برنامه‌ريزي خود قرار دهيد نه وقتي كه كار از كار گذشته است و شما برنامه‌ريزي‌تان را كرده‌ايد، تا اگر او نيز نقطه نظري در برنامه‌ريزي داشت، اعمال كنيد. مثلا اگر قصد داريد مهماني دعوت كنيد قبل از دعوت به همسرتان بگوييد و نظر او را هم بخواهيد.
3- با زماندهي مناسب و بدون عجله برنامه‌ريزي كنيد تا به هدف خود به نحو احسنت برسيد.
4- حتي براي برنامه‌ريزي‌هاي جزئي هم آينده نگر باشيد و همه جوانب را بسنجيد.

برنامه‌ريزي‌هاي شخصي در زندگي مشترك
شايد شما بخواهيد براي خود يك برنامه‌ريزي شخصي داشته باشيد، مثلا درستان را ادامه دهيد و يا كار و حرفه‌اي را پيش بگيريد و....
وقتي زندگي مشتركتان را آغاز مي‌كنيد به معني آن نيست كه برنامه‌ريزي‌هاي شخصي و هدف‌هاي شخصي‌تان را كنار بگذاريد بلكه بايد با همفكري و مشورت همسرتان آنها را به انجام برسانيد.


در برنامه‌ريزي‌هاي شخصي‌تان هميشه همسرتان را هم در نظر داشته باشيد تا اين برنامه‌ها خودخواهانه ريخته نشوند و به همسرتان آسيبي وارد نشود. اگر در زندگي مشترك هر كس بخواهد بدون در نظر گرفتن همسرش به برنامه‌ريزي‌ها و اهداف شخصي خود برسد ديگر زندگي مشترك معني پيدا نمي‌كند.
شايد مجبور شويد براي اين‌كه زندگي مشتركتان حفظ شود و به وظايفتان در زندگي عمل كنيد بعضي از اهداف و برنامه‌ريزي‌هاي شخصي تان را به تعويق بيندازيد اما در ازاي آن مي‌توانيد به اهداف مشتركتان بها دهيد تا در آينده فرصت بيشتري براي اهداف و برنامه‌ريزي‌هاي شخصي‌تان داشته باشيد.
برنامه‌ريزي در زندگي مشترك اگر با توافق و مشورت زن و شوهر انجام گيرد و دقيق و اصولي باشد در هر زمينه‌اي به موفقيت مي‌انجامد اما اگر خودسرانه و بي حساب صورت گيرد ممكن است دردسرساز نيز باشد پس از برنامه‌ريزي‌هاي دو نفره در زندگي مشتركتان لذت ببريد و نتيجه مثبت آن را شاهد باشيد.

منبع :چهار ديواري

زکریا فتاحی 04-01-2010 06:13 PM

جنبه های مثبت و منفی نامزدی طولانی مدت
 
جنبه های مثبت و منفی نامزدی طولانی مدت

چه خوب بود اگر امکان داشت تمامی زوجها در دوران نامزدی ، می توانستند یکدیگر را خوب بشناسند و ازاین فرصت در جهت شناخت هرچه بهتر طرف مقابل کوشش کنند. واقعاً چه تعداد روابط ناسالم پایان پذیرفته بود تنها اگر طرفین معنای «بیست و چهار ساعت با هم بودن زیر یک سقف» را درک کرده بودند و با مسائل و موضوعاتی روبرو بودند که به طور معمول از رویارویی با آن اجتناب می کنند. مسائل و موضوعاتی که به واسطه ی دیدارهای محدود آخر هفته و یا حداکثر چند بار در طول هفته اصولاً امکان پذیر نبود و فرصتی نیز رخ نمی داد تا بروز کرده و یا به عبارت دیگر «رو شوند». این مقاله به شما کمک می کند تا هر دو عواقب مثبت و منفی نامزدی طولانی با شخص مورد علاقه تان را درک کنید.
● جنبه های مثبت نامزدی طولانی
در نامزدی های طولانی شما قسمتهائی از شخصیت همسرتان را خواهید شناخت که به طور معمول امکان ندارد بر آنها آگاهی یابید، مگر آنکه با هم زندگی کنید. برای شناخت شخصی که به طور متناوب و نه پیوسته او را می بیند، هیچ راهی بهتر از اینکه عملاً با او زندگی کنید، وجود ندارد.
در دیدارهای کوتاه افراد اغلب بهترین رفتارشان را نشان می دهند، اما واقعیت در زمان طولانی تر آن هم هنگامی که با هم زیر یک سقف زندگی کنید، آشکار می شود.
هنگامی که با کسی زندگی می کنید، عادتها، نگرش ها و رفتارهائی را از او می بینید که هرگز از او سراغ نداشتید. چرا که او را در محل زندگی دائم و یا به عبارتی «منطقه ی امن» او که همانا خانه اش باشد، می بینید.
او را هنگامی که خسته، مریض، عصبانی و مأیوس است، می بینید. زندگی مشترک قدرت و خویشتن داری می طلبد و ایجاب می کند که طرفین، سازش و انعطاف پذیری هائی از خود نشان دهند. تنها با زندگی مشترک است که طیف کامل تری از عکس العمل های احساسی و روحی شریک زندگیتان بر شما فاش می شود.
ویژگی هائی که باعث می شوند، عاشق کسی شوید و یا از دیدن او لذت ببرید، ممکن است کافی نباشد تا هماهنگی همیشگی شما را بعد از شروع زندگی مشترک تضمین کند. ممکن است، دریابید که سبک زندگی شما و همسرتان با یکدیگر هماهنگی و همخوانی ندارند و این چیزی است که هرگز نمی توانستید بفهمید مگر آنکه همخانه بودید.
در این دامنه زمانی در می یابید که قالبیت و توانائی همسرتان در خلق ارتباط حقیقی و کانونی گرم، به چه میزان است.
همانگونه که قبلاً نیز گفتم، زندگی مشترک، قدرت و خویشتن داری می طلبد و ایجاب می کند که طرفین سازشکار و انعطاف پذیر باشند. به این دلیل که عادات و خواسته های دو انسان متفاوت و منحصر به فرد، حال با یکدیگر ادغام می شوند. تنها وقتی که مجبورید با هم راجع به امور اقتصادی، غذا، مسئولیت های خانه، تملکات و... تصمیم بگیرید، می توانید از اینکه آیا همسرتان همراه خوبی است، مطمئن شوید.
از ازدواج به دلائل نادرست و زندگی مشترک زود هنگام و نسنجیده برحذر باشید. گرچه زندگی مشترک می تواند تجربه ی شیرینی از یک رابطه باشد، اما چنانچه زود هنگام، نپخته و نسنجیده بدان وارد شوید، اشتباهی بزرگ خواهد بود.
دلایل نادرست مثل:
به این دلیل که می خواستند زودتر «مستقل» شوند. به این دلیل که یکی از طرفین می ترسیده است که دیگری را از دست بدهد و ...
زندگی مشترک پیش از رسیدن دو طرف به پختگی لازم و تعهد می تواند عملاً موجب تسریع فروپاشی رابطه گردد و چنانچه آمادگی تحمل فشارهای زندگی مشترک را ندارید، ممکن است رابطه تان زیر بار تنشی که زندگی مشترک زود هنگام با خود به همراه خواهد آورد، از هم بپاشد.
● جنبه های منفی نامزدی طولانی
ممکن است رابطه تان را که هنوز به ازدواج نیانجامیده است، با توقعات زیاد و نابجا از همسرتان که برای شما همه کار انجام دهد، تخریب کنید.
ممکن است انگیزه و تمایلتان را نسبت به تعهد مادام العمر از دست بدهید.
اگر شخصی در ارتباط با شما از مزایای زندگی خانوادگی بهره مند باشد، انگیزه ای نخواهد داشت تا از شما بخواهد با او زندگی مشترکی را آغاز کنید.»
بعضی از اشخاص که نسبت به تعهد هراس دارند ممکن است خود را پشت نامزدی پنهان کنند تا صمیمیتی را که محتاجانه به دنبالش هستند؛ تجربه کنند و در عین حال از تعهد نهائی و خاتمه دوران نامزدی و مسئولیت های آن راحت باشند.
چنانچه به زندگی مشترک با کسی می اندیشید، و ساختار رسمی و سنتی ازدواج را ترجیح می دهید، قبل از شروع زندگی مشترک می بایستی که در باره ی تمامی موضوعات فوق با همسرتان مذاکره و گفتگو کنید تا از سوء تفاهم های احتمالی جلوگیری کنید. ممکن است بخواهید تا برای خود یک مهلت زمانی در نظر بگیرید. به عنوان مثال، نه ماه الی یکسال؛ تا اینکه در خلال این مدت بتوانید رابطه تان را مجدداً ارزیابی کنید و بفهمید که آیا آمادگی ازدواج را دارید یا نه.
از ازدواج با زن زیبا رویی که در خانواده ای فاسد رشد کرده بپرهیز چرا که زندگی با او مایه تباهی است و فرزندانش مهمل و بد بخت*

پی نوشت: کافی، ج ۵
منبع: برگرفته از کتاب آیا تو ان گمشده ام هستی، نوشته باربارا آنجلیس،با تلخیص

رزیتا 04-04-2010 02:09 PM

به آرزوی ازدواج فکر نکنید!
 
به آرزوی ازدواج فکر نکنید!


http://img.tebyan.net/big/1388/12/16...1102987246.jpg



تحقیقات اخیر حاکی از این امر هستند که می توان طلاق را پیش بینی کرد و دربرخی موارد با شناسایی فاکتورهای مهم در ایجاد جدایی از وقوع آن جلوگیری بعمل آورد. به شما هم چنین گفته اند آیا تاکنون برای شما اتفاق افتاده که با تمام وجود به یکی از دوستانتان که تصور می کنید در آستانه جدایی قرار دارد کـمک کنیـد؟ حتـی خیـلی قبل تر از اینکه حرفی از جدایی زده شود، و آنها هنوز با هم زندگی می کردند برایتان مثل روز روشن بوده که آنها بالاخره از هم جدا می شوند. پژوهشگران بر این باورند که وقتی علائم جدایی را مشاهده می کنید برای انتقال آن به طرف مقابل تعلل نکنید و او را در جریان امور قرار دهید تا از پیوندی که نهایتاً منجر به جدایی است خودداری شود. بر اساس مطالعات جدید موفقیت خانوادگی – و یا عدم وجود آن- خیلی پیش از اینکه خانواده ها تصمیم به متارکه بگیرند، قابل پیش بینی است. البته باید توجه داشت که تنها با مشاهده این عوامل نمی توان اظهار داشت که آنها محکوم به جدایی هستند بلکه بر خلاف آن می توان گفت که دلیل کامیابی و موفقیت بسیاری از زندگی های زناشویی همین توانایی زوجین در تغییر نگرش های منفی و تعدیل آداب برقراری ارتباط نادرست است. تشخیص به موقع مشکلات، اساسی ترین عامل در حفظ رابطه به شمار می رود.
افراد زمانی می توانند احساسات خود را با همسر در میان بگذارند که توان پذیرایی آن را در همسر بیابند و در او هم احساسی را درک کنند.

دکتر "ماری کلمنتز" استادیار مؤسسه روانشناسی بالینی معتقد است: "اغلب خانواده ها معمولاً خودشان را درگیر مشکلات نکرده و هیچ گونه تلاشی برای حل مشکلات نمی کنند تا زمانیکه مسائل به حادترین نقطه خود برسند، تازه در این شرایط یادشان می افتد که با هم مشکل دارند؛ اما برای اینکه بتوانیم مشکلات را حل کنیم باید آنها را به موقع تشخیص داده و از همان ابتدا جلوی پیشرفت آنها را بگیریم." بر اساس این تحقیق و مطالعات دیگری که بر روی روابط خانوادگی انجام شده، یک سری فاکتورهای اولیه هستند که به خوبی می توانند نشان دهند که زندگی مشترک در حال فروپاشی است. به طور کلی همه -و یا قسمت اعظمی از- مشکلات به دلیل عدم وجود ارتباط کلامی مناسب پدید می آیند. تنها این جر و بحث ها و تفاوت های میان شما دو نفر نیستند که سبب بروز مشاجره می شوند بلکه دلیل اصلی درگیری ها در مورد چگونگی کنترل این گرایشات است. دکتر کلمنتز می گوید: "بهتر است به رابطه خود به مثابه یک حساب پس انداز نگاه کنید، یکی دو جمله آزار دهنده مثل این است که ما از حساب زندگی خود پول برداشت می کنیم،

http://img.tebyan.net/big/1388/12/24...1861719439.jpg


به مرور زمان اگر این تعداد برداشت ها زیاد شود به جایی می رسید که حسابتان صفر خواهد شد."
یکی دیگر از مشکلاتی که ممکن است در هر خانواده ای پیش بیاید این است که یکی از طرفین کاری انجام می دهد که به عقیده خودش مورد تایید دیگری است و ارزش تشکر و


قدردانی را دارد اما در حقیقت طرف مقابل هیچ گونه ارزشی برای کار او قائل نمی شود. زمانیکه ازدواج کردیم، من در مقابل همسرم چیزهای قشنگی نسبت به خودم می گفتم. با این کار سعی داشتم تا به او یاد بدهم که چطور می تواند مرا تایید کرده و از من قدردانی کند".
یکی دیگر از مشکلاتی که زوجین با آن روبرو هستند این است که افراد چیزهایی را که لازم است بگویند، نمی گویند. افراد زمانی می توانند احساسات خود را با همسر در میان بگذارند که توان پذیرایی آن را در همسر بیابند و در او هم احساسی را درک کنند. اگر گوش شنوایی برای احساس فرد نباشد و یا در هنگام بیان احساسات با سرزنش، و یا انتقاد روبرو شوند انگیزه ای برای ادامه صحبت نخواهند داشت.
برای اینکه بتوانیم زندگی خود را ارتقا بخشیم، باید از همان ابتدا تمام جوانب کار را در نظر بگیریم. در این میان مهمترین مرحله "انتخاب" است. اگر به دنبال ظاهر، درآمد و موارد جانبی باشیم، باید دقت داشته باشیم که نکات مهمتری هم هستند که باید رعایت شوند. فقط کافی است نگاهی به فرزندان طلاق داشته باشیم، آنوقت در می یابیم که پیش از اینکه خودمان بخواهیم وارد زندگی مشترک شویم، بهتر است که نگاه دقیق تری به خصوصیات فردی خود و شریک زندگیمان داشته باشیم. همچنین می توانیم از افراد متخصص نیز در این زمینه کمک بگیریم تا نقاط ضعف و قوت فردی ما و شریکمان را به ما گوشزد نمایند.
پیش از اینکه به آرزوی ازدواج فکر کنید، بهتر است به حرف دلتان گوش کنید. نباید به هشدارها و علائم خطری که در دلتان می گذرد بی توجه باشید.

مرحله اول تعیین نقاط قوت است؛ ابتدا باید از خود بپرسید که بارز ترین مشخصه فرد مقابل چیست؟ با شما و دیگران چگونه برخورد می کند؟ محققان به این نتیجه دست پیدا کرده اند که طرز برخورد شما با دیگران می تواند چیزهای زیادی در مورد شخصیتتان به دیگران بگوید. به هر حال همه افراد دوست دارند تا دیگران رفتار مناسبی از خود نسبت به آنها نشان دهند و این امر کاملاً طبیعی است. اما گاهی اوقات آنقدر به یک نفر علاقمند می شویم که واقعیت ها را فراموش کرده و بیشتر بر روی ایده آلهای ذهنی خود تمرکز می کنیم.و یا به دلیل گرایش به او تعهداتی را مبنی بر برآوردن خواست ذهنی او می دهیم. ممکن است بسیاری از افرادی که با این دید با هم آشنا می شوند، رابطه را به خوبی شروع کرده و حتی به قصد ازدواج هم پیش روند اما نهایتاً کارشان به طلاق می کشد.
بنابراین پیش از اینکه به آرزوی ازدواج فکر کنید، بهتر است به حرف دلتان گوش کنید. نباید به هشدارها و علائم خطری که در دلتان می گذرد بی توجه باشید. اگر مسئله ای در زندگی برای شما اهمیت دارد باید آن را به میز مذاکره بکشانید ودر مورد آن به بحث و گفتگو بنشینید. مشاوران خانواده معتقدند که یک یا دو جلسه مشاوره ی پیش از ازدواج، تاثیر بسزایی بر روی سلامت ازدواج دارد. بهتر است دورنمای روشنی از خواست ها و نیازهای خود داشته باشید و پیش از ازدواج کلیه نیازهایتان را با طرف مقابل در میان بگذارید. می توانید از شریک زندگی خود انتظار داشته باشید که خود را با برخی شرایط مطابقت دهد، اما نمی توانید توقع داشته باشید که او به طور کامل عوض شود. جوهر وجودی انسان ها تغییر ناپذیر است و حتی اگر خودشان هم بخواهند باز هم نمی توانند تغییر کنند و یک مرتبه تبدیل به انسان دیگری شوند.
برای اینکه بتوانید با یک نفر ازدواج کنید و با او زندگی خوبی داشته باشید، باید وجود او را همانگونه که هست بپذیرید، به مرور زمان برخی آداب اکتسابی را می توانید تغییر دهید، اما تصور تغییرات بنیادین را باید به کلی فراموش کنید. ازدواج مانند معامله بر سر یک بسته تجاری است و شما این قدرت را ندارید که هر یک از خصوصیات اخلاقی همسرتان را که نمی پسندید، دور بریزید.

رزیتا 04-04-2010 02:12 PM

سن جادويي براي ازدواج !؟
 
سن جادويي براي ازدواج !؟

http://img.tebyan.net/big/1388/11/17...2168015796.jpg


ازدواج مانند تولد و مرگ، يكي از اتفاقات مهم زندگي هر فردي به حساب مي‌آيد و از اين‌رو سوالات مختلفي درباره اين دوره از زندگي و بويژه آغاز آن وجود دارد كه بايد توجه ويژه‌اي به آنها داشت.
سوالاتي مانند چه زماني مناسب‌ترين سن ازدواج است؟ اختلاف سني مناسب در ازدواج چقدر است؟ و... اين سوال‌ها به همراه هزاران سوال ديگر در ذهن همه افراد وجود دارند. البته عوامل بسياري از جمله مسائل اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و... در تعيين جواب هريك از اين سوال‌ها نقش دارند. از اين‌رو مروري بر سن ازدواج در ساير كشورها و فرهنگ‌ها و همچنين آداب و رسوم آنها مي‌تواند براي ما جالب باشد.
ازدواج كردن فقط به اين دليل كه فكر كنيم زمانش رسيده، ايده كاملا اشتباهي است. هركس بايد زماني ازدواج كند كه از نظر عقلي و احساسي آمادگي پذيرش زندگي جديد را داشته باشد.

در هيچ كشوري و با هيچ فرهنگي، يك سن مناسب جادويي و خاص براي ازدواج وجود ندارد. در بيشتر فرهنگ‌ها، متوسط سن ازدواج بين 18 تا 23 سال براي دختران و 19 تا 25 سال براي پسران است؛ اما به عنوان مثال در اروپاي غربي افراد ترجيح مي‌دهند تا اواخر دهه دوم زندگي (اوايل 30 سالگي) مجرد بمانند؛ اما در اروپاي شرقي مردم اغلب در اواسط دهه دوم عمر يعني حدود 25 سالگي ازدواج مي‌كنند و در آسيا نيز سن ازدواج به شرايط گوناگوني چون زندگي در شهر يا روستا، سطح تحصيلات، سطح فرهنگي خانواده‌ها و... بستگي دارد؛ اما در بيشتر كشورهاي آسيايي جوانان بين سنين 18 تا 25 سال ازدواج مي‌كنند.
در سال‌هاي اخير در تمام كشورها با فرهنگ‌هاي مختلف، متوسط سن ازدواج نسبت به ساليان گذشته تفاوت كرده و افزايش نشان مي‌دهد. افزايش ميانگين سن ازدواج در بيشتر جوامع، پديده‌اي است كه در دهه‌‌هاي اخير همه آن‌را پذيرفته‌اند.
متوسط سن ازدواج در بيشتر كشورهاي صنعتي افزايش‌ يافته است، اما اين مساله مختص به كشورهاي صنعتي نيست؛ كشورهاي در حال توسعه يا كمتر توسعه‌يافته نيز با اين موضوع مواجه هستند. البته افزايش سن ازدواج در خانم‌ها بيشتر ديده مي‌شود.
عواملي چون مسائل اقتصادي و فرهنگي، نقش مهمي در تعيين سن ازدواج در كشورهاي مختلف دارند. در بعضي كشورها، اعتقادات ديني هم از جمله عوامل بسيار مهم و تعيين‌كننده در اين موضوع است. به عنوان مثال در آمريكا، متوسط سن ازدواج با توجه به شرايط اجتماعي، آداب و رسوم خانوادگي و حتي موقعيت جغرافيايي و محل زندگي افراد تفاوت مي‌كند. در يك نگاه كلي، افرادي كه در شهرهاي بزرگ زندگي مي‌كنند، ترجيح مي‌دهند ديرتر ازدواج كنند و بچه‌دار شوند. آنها معمولا تا 30 سالگي مجرد باقي مي‌مانند؛ اما ساكنان مناطق روستايي معمولا زودتر و در اوايل دهه دوم زندگي ازدواج مي‌كنند.
در كشورهايي چون هند و پاكستان كه اين سنت وجود دارد كه والدين مراسم عروسي فرزندانشان را برگزار مي‌كنند و هزينه‌ها به‌عهده پدر و مادر عروس و داماد است، متوسط سن ازدواج 17 سال است و بيشتر دختران در 15 سالگي ازدواج مي‌كنند.
زندگي شهري، تحصيلات، آزادي و فعاليت بيشتر زنان در محيط‌هاي كاري، وجود رسانه‌ها و... همگي شيوه زندگي و الگوهاي فكري افراد را تغيير داده‌اند و اين بدان معناست كه افراد كنترل زندگي خود را بيشتر به دست گرفته‌اند و براي ادامه زندگي خود تصميم مي‌گيرند.
به عنوان مثال در كشورهايي چون هندوستان علي‌رغم حفظ احترام والدين، دختران و پسران ديگر حاضر به ازدواج‌هاي كوركورانه و بدون شناخت نمي‌شوند.
بكوشيد خودتان را بشناسيد. بدانيد كه در زندگي چه چيزي مي‌خواهيد؟ چه چيزي مي‌خواهيد به ديگران ارائه كنيد و چگونه؟ پس با هدف زندگي كنيد و آنگاه شما مي‌توانيد ديد مناسبي نسبت به زندگي داشته باشيد.


چند توصيه
*‌ كارشناسان مي‌گويند پيش از ازدواج، فرد بايد از لحاظ عقلي و عاطفي به بلوغ رسيده باشد تا بتواند متوجه موارد زير بشود و آنها را تجزيه و تحليل كند.
*‌ عشق براي ادامه يك زندگي موفق كافي نيست. نگراني‌ زوج‌ها در زندگي، واقعي است و كوشش آنها براي داشتن شغل، خانه، بيمه و... اموري واقعي و جدي هستند. پيگيري اين موضوعات و عدم دستيابي به آنها، زوج‌هاي جوان را واقعا خسته مي‌كند. پس چرا بعضي افراد در سنين خيلي كم خود را درگير اين مسائل مي‌كنند؟
*‌ اهداف، انتظارات و شرايط خود را براي ازدواج در نظر بگيريد و مطمئن شويد كه آيا شريك شما مي‌تواند اين نيازها را برآورده سازد؟ به يقين براي جوانان سخت خواهد بود تا با تجربه اندك خود بتوانند متوجه اين موضوع و همچنين نيازهاي طرف مقابل شوند.
*‌ شما بايد هنگام ازدواج كاملا از نظر احساسي و فيزيكي مستقل باشيد و وابسته به خانواده خود نباشيد. يك ازدواج موفق به دو فرد مستقل نياز دارد تا يك مجموعه كامل تشكيل دهد. بسياري از جوانان معمولا به دليل اين‌كه مي‌خواهند از شرايط بد خانوادگي جدا شوند، ازدواج مي‌كنند كه اين به هيچ‌وجه راه‌حل مناسبي نيست.
*‌ بكوشيد خودتان را بشناسيد. بدانيد كه در زندگي چه چيزي مي‌خواهيد؟ چه چيزي مي‌خواهيد به ديگران ارائه كنيد و چگونه؟ پس با هدف زندگي كنيد و آنگاه شما مي‌توانيد ديد مناسبي نسبت به زندگي داشته باشيد.
اگر در سن ازدواج هستيد، اميدواريم با درك صحيح شرايط و با انتخابي معقول، آينده‌اي خوش و توام با تفاهم و موفقيت براي خود و همراه زندگي‌تان فراهم آوريد و ازدواج را به تاخير نياندازيد.

رزیتا 04-04-2010 02:13 PM

ازدواج‌هاي سنتي دستخوش موج مدرنيته
 
ازدواج به سبک بنگاهي!؟
ازدواج‌هاي سنتي دستخوش موج مدرنيته

http://img.tebyan.net/big/1388/06/33...5112570127.jpg


وقتي عزيزجان تعريف مي‌كند كه خواستگارهايش را نشانش نمي‌دادند تا مبادا چشم و گوشش باز شود، وقتي از طلعت خانم همسايه مي‌گويد كه پسران و دختران دم بخت را به هم مي‌رساند و از اين راه امرار معاش مي‌كرد و شرح مي‌دهد آقا جان (شوهرش)‌ را تا لحظه عقد نديده بود و وقتي اولين بار در لباس سفيد عروسي كنار مرد تنومندي كه 15 سال از او بزرگ‌تر بود، نشست، نزديك بود از ترس زهره ترك شود.
نوه‌ها مي‌خندند، انگار همه اين خاطرات به افسانه‌اي تبديل شده كه با چاشني شوخي و طنز همراه مي‌شود، اما همين 50 سال پيش، خيلي‌ها با اين شيوه‌هاي سنتي سر و سامان گرفته‌اند.
براساس آمارهاي رسمي سالانه 2 ميليون نفر به‌جمعيت مجرد كشور اضافه مي‌شود. طبق اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، بيش از 16 ميليون جوان مجرد در ايران در سن ازدواج قرار دارند.
در كنار اين افزايش جمعيت، تغيير شرايط اجتماعي و فرهنگي و استفاده از ابزارهاي مختلف ارتباطي نه‌تنها مفهوم ازدواج را تغيير داده، بلكه شيوه‌هاي گزينش همسر را نيز متحول كرده است.
ازدواج سنتي كه زماني بر پايه ارتباطات خانوادگي و دخالت واسطه‌ها در آشنايي بين دو خانواده صورت مي‌گرفت، بتدريج جايش را به‌آشنايي مستقيم پسران و دختران در محيط‌هايي خارج از خانواده داده است.

هرچه فضاي فرهنگي و اجتماعي جامعه‌اي با سرعت بيشتري متحول شود، شكل و شيوه ازدواج و روش‌هاي انتخاب همسر هم تغييرات بيشتري به خود مي‌بيند.


ازدواج جوانان ايراني، سنتي يا مدرن
سازمان ملي جوانان در نظرسنجي مفصلي از جوانان به اين نتيجه رسيده كه هر چند شيوه‌هاي انتخاب همسر از تنوع بيشتري نسبت به گذشته برخوردار است، اما جوانان هنوز طرفدار ازدواج‌هاي سنتي هستند.
در اين نظرسنجي آمده است بيش از 87 درصد جوانان معتقدند در انتخاب همسر بايد نظر بزرگ‌ترها را قبول كرد و حتي 40‌درصد گفته‌اند بهتر است تا جوانان همانند گذشتگان به روش سنتي ازدواج كنند اما در اين تحقيق بدرستي مفهوم سنتي يا مدرن بودن ازدواج تعريف نشده است، به طور طبيعي امروزه كمتر جواني حاضر است تا لحظه عقد همسرش را نديده، با او صحبت نكند يا نظر صرف واسطه‌ها و بزرگ‌ترها را به طور كامل در انتخاب همسر بپذيرد.
سازمان ملي جوانان در ادامه نظرسنجي‌ها اعلام كرده است كه 28.3 درصد جوانان بهترين محيط انتخاب همسر را دانشگاه و موسسات آموزشي مي‌دانند ، 22.7 درصد به جمع خانواده و خويشاوندان و البته بقيه هم به جمع دوستان خود اشاره كرده‌اند.


http://img.tebyan.net/big/1388/09/49...4154122174.jpg

راه‌هاي متعدد انتخاب همسر
اما راه‌هاي همسريابي تنها به گزينه‌هاي سازمان ملي جوانان خلاصه نمي‌شود. در حال حاضر هر‌چند ازدواج‌ها از شكل سنتي خارج مي‌شود و نقش خانواده در گزينش همسر كاهش مي‌يابد، جمع دوستان، مراكز مشاوره، ارتباط با دنياي مجازي، سايت‌ها و چت‌روم‌ها، بنگاه‌هاي دوست‌يابي و... نقش پررنگ‌تري

مي‌يابند.


از هر 100 ازدواج در كلانشهرهايي مانند تهران 22 مورد آن به جدايي منجر مي‌شود و عده‌اي نيز رشد آمار طلاق را به شيوه‌هاي مدرن همسريابي نسبت مي‌دهند.
2 روز گذشته نيز محسن زنگنه رئيس سازمان ملي جوانان استان تهران از رشد 21 درصدي آمار طلاق در 6 ماه اول امسال در تهران خبر داد.
وي گفت: در اين مدت نرخ ازدواج 3.5 درصد رشد داشته و اين آمار نشان مي‌هد كارشناسان بايد چرايي اين موضوع را به طور دقيق بررسي كنند.
مرتضي صادق‌زاده، كارشناس ارشد مشاوره و امور فرهنگي با استناد به تحقيقات انجام شده معتقد است: در ازدواج مدرن خواستگاري يك تشريفات زايد است، توقعات زوجه از زوج بسيار بيشتر از گذشته است و بيشتر جنبه چشم و هم‌چشمي‌ دارد، افراد انعطاف كمتري نسبت به تغيير خواسته‌‌هاي خود دارند و در نهايت به همين دليل اصطكاك بين زوج‌ها بيشتر است.
وي در عين حال مردسالاري و يكسونگري ازدواج‌هاي سنتي چند ده سال قبل را نيز نقد مي‌كند و مي‌گويد: البته ازدواجي كه به طور صرف توسط خانواده‌ها تصميم‌گيري شود نه در عرف ريشه دارد و نه در شرع، و از سنت ما نيز بسيار فاصله دارد، بايد بپذيريم شرايط اجتماعي و فرهنگي تغيير كرده اما نبايد به صرف مدرن شدن زندگي خانوادگي، سادگي و انعطاف و صميميت ازدواج‌هاي خانواده‌مدار را فراموش كنيم.

ازدواج‌هاي اينترنتي ، ازدواج‌هاي بنگاهي
بيش از 39 سايت همسريابي به زبان فارسي در فضاي اينترنت فعال است و گفته مي‌شود با بالا رفتن سطح دسترسي جامعه به فضاي مجازي، همسريابي از طريق سايت‌هاي انتخاب همسر و چت‌روم افزايش يافته است.
از سوي ديگر، افزايش تعداد بنگاه‌ها و دفاتر همسريابي بخصوص در شهرهاي بزرگ به نوعي نقش واسطه‌هاي ديروز را بازي مي‌كنند كه گرايش برخي جوانان به استفاده از ظرفيت اين دفاتر در انتخاب همسر در حال افزايش است.
اما سال گذشته محمدجواد علي‌اكبري، رئيس وقت سازمان ملي جوانان نسبت به فعاليت غيرقانوني اين مراكز همسريابي ابراز نگراني كرد بنابراين در حال حاضر بخش عمده‌اي از اين مراكز غيرقانوني و بدون مجوز فعاليت از سازمان ملي جوانان هستند.
بخصوص اين كه عملكرد زيرزميني برخي از اين مراكز كه البته از تعداد نامشخص آنان نيز حكايت مي‌كند مراجعان را در معرض آسيب‌هاي روحي رواني قرار مي‌دهد.
اگر جوانان آموزش پيش از ازدواج را از دوران متوسطه ببينند، نه‌تنها انتخاب همسر تابو نمي شود بلکه جوانان در برگزيدن گزينه مناسب دقت بيشتري خواهند كرد.



كدام راه موفق‌تر است؟
قديمي‌ها ازدواج را هندوانه سربسته مي‌دانستند، اين روزها با پيچيده شدن روابط اجتماعي اين ابهام بيشتر شده است، هر چند صاحبان نگاه سنتي به ازدواج مي‌كوشند تا با ورود ريش‌سفيدان و اعضاي بزرگ‌تر خانواده بر روند انتخاب همسر جوانان، از ابهام و ريسك آن بكاهند، اما جوان‌ترها ترجيح مي‌دهند، فرآيند انتخاب با نظر‌قطعي و نهايي خود آنان خاتمه يابد.
«مهرداد-ج» از جمله اين افراد است كه با وجود به‌هم خوردن ازدواجش در دوران عقد، همچنان قصد داشت همسرش را خودش انتخاب كند. چون عقيده دارد، او قرار است يك عمر زندگي كند نه پدر يا عمو و...
براساس پژوهش‌هاي انجام شده نمي‌توان از بين ازدواج سنتي و مدرن يا شيوه‌هاي متعدد انتخاب همسر حكم داد كه كدام‌يك صددرصد به شكست و كدام يك به موفقيت مي‌انجامد.
«م- آراسته»، مشاور فرهنگي و ازدواج در يكي از مراكز مشاوره خصوصي، افراط و تفريط را باعث افزايش ريسك در ازدواج مي‌داند.
او مي‌گويد: در برخي خانواده‌هاي قديمي اين اعتقاد وجود دارد كه دختر بايد با لباس سفيد به خانه شوهر برود و با كفن خارج شود. اين نگاه در ازدواج و انتخاب همسر همانقدر آسيب‌زاست كه به اشاره‌اي جوانان حاضر شوند، طلاق بگيرند.
به عقيده اين مشاور ازدواج، اگر جوانان آموزش پيش از ازدواج را از دوران متوسطه ببينند، نه‌تنها نسبت به تابو شدن انتخاب همسر كه در برگزيدن گزينه مناسب دقت بيشتري خواهند كرد.
آراسته پيشنهاد مي‌كند، جوانان را براساس شرايط روز با مقوله ازدواج و ابزارهاي مدرن انتخاب همسر آشنا كنيم و اين روند بايد از طريق آموزش رسمي و غيررسمي انجام شود.


رزیتا 04-16-2010 12:59 AM

قصه خواستگار عاشق
 


قصه خواستگار عاشق

ازدواج با بیمار روانی؟! هر کدام از ما ممکن است دچار چنین اشتباهی بشویم چون منظور از بیمار روانی، آن چیزی که در ذهن شما نقش می‌بندد، نیست.... روان‌پزشکان می‌گویند که خیلی از ما ممکن است مجذوب‌ رفتارهای یک بیمار روانی شویم و با او ازدواج کنیم و خیال کنیم که او بی‌همتاست و از آسمان به زمین آمده تا ما را خوشبخت کند! "باورت نمی‌شه، آن‌قدر دوستم دارد که نگو و نپرس، با اون همه مشغله کاری، مرتب به من زنگ می‌زند و یادآوری می‌کند که مثلا قرص‌ام را بخورم یا صد بار پیامک می‌دهد که رسیدی؟ رفتی؟ اومدی؟ اصلا اهل رفیق‌بازی نیست؛ همه‌چیزش معلومه، حتی می‌دانم راس چه ساعتی مشغول چه کاری است. افتادم توی خوشبختی..." «...اون عاشق‌ام نبود... مریض بود؛ یک مریض روانی... چه کار کنم؟...»


http://img.tebyan.net/big/1389/01/80...3710960223.jpg

کاش هنگامه، این دوست قدیمی من، به جای پشیمانی و به دست گرفتن کاسه چه کنم چه کنم بعد از ازدواج، قبل از عروسی با یک مشاور صحبت می‌کرد. قبل از ازدواج منطقی است که از طرف مقابل درخواست کنید با شما نزد مشاور بیاید تا او هر دوی شما را ویزیت کند. در مشاوره‌ها و تست‌هایی که انجام می‌شود، علایم خاص رفتاری که برای ما بی‌مفهوم هستند، کشف می‌شوند و مشکلات روانی پنهان تشخیص داده می‌شوند. شاید آگاهی از ویژگی رفتاری طرف مقابل به شما کمک کند در مقابل او رفتار و عکس‌العمل مناسب‌تری داشته


باشید و زندگی موفق‌تری را تجربه کنید. در همین بررسی‌هاست که امکان دارد بیماری خاصی مطرح شود و ارجاع به موقع شما نزد روان‌پزشک تکلیف را روشن کند.
قاعده کلی علم روان‌پزشکی به همه ما می‌گوید شرط ازدواج کردن برخورداری از سلامت روان است اما در کنار این مساله باید بحث سلامت بودن را بشکافیم. اگر این فردی که می‌خواهد ازدواج کند در سلامت کامل روان باشد، باید دید آیا قابلیت‌های لازم برای زندگی سالم را داراست یا نه؟ چون امکان دارد فردی سالم تلقی شود اما در ازدواج زندگی موفقی را نداشته باشد، در حالی که از سوی دیگر کسی بیمار باشد اما زندگی زناشویی‌اش موفق باشد.مساله ازدواج کردن بیماران دچار بیماری‌های روان‌پزشکی همیشه از موضوعات بحث‌برانگیز رشته ماست. نه تنها در ایران، بلکه در دنیا هم بین اساتید روان‌پزشکی اتفاق نظر وجود ندارد زیرا همه می‌دانیم این حق طبیعی هر فرد است که تشکیل خانواده بدهد و کسب لذت کند و همدمی داشته باشد اما از طرفی باید گفت این بیماری‌ها و پیامدهای آن در نوع مدیریت زندگی، تصمیم‌گیری در مشکلات و مسایل زندگی و بارداری و تربیت بچه‌ها دخیل است.قاعده کلی این است که بیماران روان‌پزشکی در مرحله حاد ازدواج نکنند. فردی که حمله افسردگی شدید یا مانیای شدید پیدا کرده است تا موقعی که علایم‌اش کنترل شود و ساختار ذهنی‌اش منظم شود، نباید اقدام به ازدواج کند.
قاعده کلی این است که بیماران روان‌پزشکی در مرحله حاد ازدواج نکنند. فردی که حمله افسردگی شدید یا مانیای شدید پیدا کرده است تا موقعی که علایم‌اش کنترل شود و ساختار ذهنی‌اش منظم شود، نباید اقدام به ازدواج کند.

در مورد هر یک از انواع بیماری‌های روان‌پزشکی نیز صحبت‌های فراوانی وجود دارد. در بین مردم بحث بیماری خفیف و یا شدید روانی مطرح است، اما آنها نمی‌دانند که امکان دارد یک بیماری خفیف مانند اشکالات اضطرابی و یا رگه‌هایی از اختلال شخصیت، گرفتاری‌های فراوانی در زندگی ایجاد کند و در عوض یک بیماری سنگین روان‌پزشکی مانند اختلال خلق و... فقط یک حمله داشته باشد و بعدها دیگر هیچ‌وقت تکرار نشود. این موضوع را با ذکر مثالی در بیماری‌های جسمی مطرح می‌کنم که خوب متوجه آن شوید. یک مریض با فشار خون بالا را به اورژانس می‌آورند و به سرعت مشکل جدی او را کنترل و رسیدگی می‌کنند و دیگر تکرار نمی‌شود. حالا شخص دیگری با حال خوب برای چکاپ می‌رود و می‌بینند به فشار خون مبتلاست و این موضوع نه تنها تا آخر عمر با اوست، بلکه به نارسایی کلیه‌هایش هم منجر شده است.


http://img.tebyan.net/big/1389/01/23...3219664230.jpg


به چند نکته مهم توجه کنید:
قاعده کلی این است که بیماران روان‌پزشکی در مرحله حاد ازدواج نکنند. فردی که حمله افسردگی شدید یا مانیای شدید پیدا کرده است تا موقعی که علایم‌اش کنترل شود و ساختار ذهنی‌اش منظم شود، نباید اقدام به ازدواج کند. تازه بعد از کنترل هم تا مدت طولانی باید تحت نظر پزشک باشد و درمان را قطع نکند. گاهی اوقات به بیمارانم می‌گویم می‌دانم نیاز دارید با جنس مخالف‌تان رابطه داشته باشید اما آن فرد هم حق و حقوقی دارد. او باید پیامدها، درصد امکان عود و احتمال انتقال ژنتیکی به بچه‌ها را بداند و این حق اوست. برای مثال، در اسکیزوفرنی، در جمعیت عمومی یک تا یک و نیم درصد احتمال بروز دارد اما اگر پدر یا مادری مبتلا باشد، این عدد به 12 درصد می‌رسد و اگر هر دو مبتلا باشند 40 تا 50 درصد احتمال ابتلای فرزند آنها وجود دارد. به همه بیماران روان‌پزشکی می‌گوییم که باید این حق را برای طرف مقابل خود قائل باشند و به او واقعیت را بگویند. او باید با پزشک صحبت کند که آیا این بیماری تاثیر جدی روی زندگی آنها می‌گذارد یا نه و چه‌قدر احتمال دارد بچه‌هایشان این بیماری را به ارث ببرند. کسی که یک بیماری خلقی مانند مانیا دارد، باید همسرش را نزد پزشک ببرد و توجیه شود که این بیماری چه‌قدر ممکن است طول بکشد و یا موقع بروز آن چه کمک‌هایی از دست همسر برمی‌آید. این درست مانند کسی است که حق خود می‌داند در مورد دیابت طرف مقابل‌اش مطلع باشد و بداند چگونه باید با این بیماری مواجه شود و یا آیا نوع دیابت او طوری است که به ارث برسد یا نه و بسیاری سوالات دیگر.
امکان دارد یک بیماری خفیف مانند اشکالات اضطرابی و یا رگه‌هایی از اختلال شخصیت، گرفتاری‌های فراوانی در زندگی ایجاد کند و در عوض یک بیماری سنگین روان‌پزشکی مانند اختلال خلق و... فقط یک حمله داشته باشد


معمولا در بیماری‌های سنگین وقتی فرد بهبود پیدا می‌کند، اجازه ازدواج می‌دهند اما این به معنی پیشنهاد آن نیست. از همه مهم‌تر اینکه بعضی بیماری‌های خفیف مانند وسواس چه در زندگی مشترک و چه در رفتار با همسر و تربیت بچه‌ها واقعا دردسرساز خواهد بود. پس بهتر است برای لذت خود بیمار از زندگی در درجه اول توصیه کنیم درمان شود و سپس ازدواج کند. مطرح کردن این بیماری با همسر آینده قبل از ازدواج واقعا ضروری و اخلاقی است. این مساله مانند ابتلا به یک اضطراب ساده نیست که بگوییم لزومی ندارد گفته شود. (اضطراب تقریبا شبیه سرماخوردگی روتین است. یقین دارم آمار ابتلا به سرماخوردگی‌هایتان برای همسر شما ضرورتی ندارد!)


http://img.tebyan.net/big/1389/01/20...2282124055.jpg

بعضی از بیماری‌های خفیف نیز هستند که در رگه‌های خفیف تا شدید اختلال شخصیت دسته‌بندی می‌شوند. انجام رفتارهای عجیب و غیرمعمول، انجام برخی رفتارهای نمایشی و بسیاری ویژگی‌های دیگر جزو خصوصیات مبتلایان به اختلال شخصیت است. متاسفانه بعضی از انواع آنها چنان جذابیت ایجاد می‌کنند که توسط شخص مقابل به محبت و علاقه تعبیر و تفسیر می‌شود. مثلا به پسری که به خاطر شما در خیابان کسی را می‌زند برچسب و تعبیر غیرتی می‌زنید و این موردپسند شماست. این گروه‌ها چون به پزشک مراجعه نمی‌کنند و همه


مردم این رفتارهایشان را به حساب عادات و خصوصیات آنها می‌گذارند، قطعا هیچ سابقه پزشکی و درمانی هم ندارند. این گروه‌ها با اینکه بسیار دردسرساز هستند و زندگی با آنها رنج و گرفتاری‌های زیادی دارد اما چون ظاهرا مشکل واضح روان‌پزشکی ندارند، همواره ویژگی‌های شخصیتی بیمارگونه و پاتولوژیک آنها مخفی می‌ماند و ازدواج‌هایشان به سهولت انجام می‌گیرد. چه بسیارند دخترها و پسرهایی که شیفته این شخصیت‌های بیمار می‌شوند و خود را گرفتار می‌کنند و با آنها پیمان ازدواج می‌بندند. این افراد عنوانی از بیماری‌ روان‌پزشکی ندارند لذا طرف مقابل آنها نمی‌تواند به جایی مراجعه کند و متوجه شود این فرد بیمار است. اغلب زندگی‌های این افراد به شکست منجر می‌شود لذا به لزوم و ضرورت مشاوره ازدواج تاکید می‌شود. در گروه بیماران سنگین و خفیف روانی اگر با دید باز به زندگی بنگرند و جزییات لازم بیماری را بدانند، می‌توانند زندگی خوب داشته باشند. بنابراین حتما باید قبل از ازدواج مشاوره بگیرند تا یک کارشناس و متخصص سلامت فرد مورد نظر را تایید کند.

دکتر صدر و دکتر بهرامی- سلامت


T I N A 05-16-2010 10:28 AM

فوت و فن هاي زن داري و شوهرداری...
 
فوت و فن هاي زن داري و شوهرداری...
فوت و فن هاي زن داري
مردان اگر مي خواهند محبوب همسرشان شوند و فضايي سرشار از انس و معنويت و صميميت داشته باشند ، به توصيه هاي زير توجه کنند:

1. نسبت به همسر خود ، نگرشي مطلوب و متعالي داشته باشيد و او را امانت الهي بدانيد و در حفظ و نگهداري اين وديعه الهي تلاش کنيد.

2. به همسر خود احترام کنيد و با وي محترمانه صحبت کنيد و در ارتباط با او از عواطف سرشار و محبّت بسيار دريغ نورزيد.

3. حقوق متقابل خود و همسر خود را بشناسيد و در ايفاي حقوق وي تلاش نمائيد.

4.
باور کنيد که پدر و مادر کانون منظومه خانوادگي هستند که تشعشعات عاطفي خود را در محيط خانواده مي پراکنند و حيات عاطفي را رونق مي بخشند.

5. باور کنيد که پدران و مادران پايه گذاران شخصيت فرزندان و معماران خوشبختي آنان هستند بنابر اين در تقويت روابط خود هر چه بيشتر تلاش کنيد.

6.
همسر خود را فردي با ارزش و برخوردار از کرامت انساني بدانيد.

در زندگي خانوادگي به برنامه ريزي معتقد شويد و باور کنيد که با داشتن برنامه و التزام به اجراي آن ها مي توانيد مشکلات زندگي خود را کاهش دهيد و از قواي حياتي خود و ساير اعضاي خانواده به خوبي استفاده نماييد.

7.
همسر خود را فردي مستعد کمال، پيشرفت و تحول بپنداريد.

8. به پيشرفت و ترقي و رشد شخصيت همسر خود علاقمند باشيد و زمينه را براي تحقق اين امر فراهم نمائيد و از اين طريق کانون خانواده را از زوال و فرسايش تدريجي مصون سازيد و عرصه زندگي را براي نوآوري ها بگشاييد.

9.
زمينه را براي پرورش احساسات مثبت و عواطف سازنده نسبت به همسر خود فراهم سازيد و از داد و ستد عاطفي به سه شيوه قلبي، کلامي و عملي استفاده کنيد و لذا به همسر و شريک زندگي خود ابراز محبّت کنيد همسر خود را قلباً دوست بداريد و با زبان اين امر را ثابت نماييد.

10.
محبّت خود را به همسرتان به صورت عملي نيز نشان دهيد و لذا سعي نمائيد در روز تولد او، يا روز ازدواج او و يا مناسبت هاي ديگر به او هديه دهيد و از اين طريق محبّت خود را ابراز نمائيد.

11.
سعي کنيد فهرستي از قابليت ها، صفات مثبت همسر خود را در نظر بگيريد و به موارد مثبت وجود و شخصيت او کاملاً توجه کنيد و در مناسبات با او به اين قابليت ها اشاره نمائيد و از صفات برجسته و مثبت او تعريف کنيد و از اين طريق فضاي خانواده و گفتگو را به فضايي گرم و صميمي و آکنده از روحيه مثبت تبديل نمائيد.

12.
به جنبه هاي مشترک فکري و روحي خود و همسرتان توجه کنيد و سعي کنيد، خصايص مثبت، سازنده هر دو به تدريج بيشتر شود و از طريق خودآگاهي و خودسنجي به خودسازي برسيد و صفات برجسته انساني را در وجود خود و همسرتان تقويت نمائيد.

13. سعي کنيد با همسرتان تفاهم داشته و رابطه حسنه داشته باشيد. اين تفاهم مي تواند در حضور ديگران و يا در فضاي خلوت زندگي صورت پذيرد. اين امر مستلزم بهره گيري از «هنر خوب شنيدن و خوب گوش دادن است». لذا سعي کنيد در هنگام گفتگوي با همسرتان، به دقت به گفتار او توجه کنيد و اجازه دهيد که مطالب خود را کاملاً بيان کند.

هنگامي که عصباني هستيد، اين گفتار امام علي عليه السلام را مدّ نظر قرار داده و اجرا کنيد:

«به هنگام خشم؛ نه تنبيه، نه دستور و نه تصميم»

14.
باور کنيد که همسرتان انساني است منحصر به فرد و واجد ويژگي هاي شخصيتي مثبت و منفي. لذا از مقايسه او با ديگران به شدت بپرهيزيد. سعي کنيد او را با گذشته اش مقايسه کنيد و تغييرات رفتاري و پيشرفت فکري و اخلاقي وي را تحسين نمائيد.

15.
سعي کنيد حالات و روحيات همسر خود را بشناسيد و فهرستي از آرزوها و علائق وي تهيه کنيد و از انتظارات او آگاه شويد. سپس به تأمين خواسته ها و علايق منطقي و اصولي وي خود را ملزم نمائيد.

16. سعي کنيد حريم يکديگر را مراعات کنيد و از جرّ و بحث با هم خودداري کنيد و مطالب بيجا را با سکوت خود و يا ارائه پيشنهاد مناسب به گفتگوهاي سازنده و ثمربخش تبديل کنيد.

17.
باور کنيد که هر کلمه و گفتار شما، در بردارنده بار عاطفي و رواني است که بر وجود شنونده تأثير مثبت و منفي دارد لذا سعي کنيد از زبان گرم، نرم، ملايم، توأم با احترام و محبّت استفاده کنيد و کلمات «بفرمائيد، بنشين و ....» سه پيام است که هر کدام اثري خاص در ارتباط با ديگران دارند. کوشش کنيد از کلمات موهن، ملالت آور، تحريک آميز، هرگز استفاده نکنيد.

18.
سعي کنيد براي نيل به تفاهم و مناسبات بيشتر با همسرتان از صداقت و راستي استفاده کنيد. باور کنيد که رمز خوشبختي و توفيق بسياري از خانواده ها، صادقانه بودن آنها و بهره گيري از اين صفت برجسته انساني بوده است.

19.
به مديريت کانون خانواده اهميت دهيد و سعي کنيد در تصميم گيري و هدايت زندگي از هماهنگي لازم برخوردار شويد و حدود وظايف هر يک از اعضاي خانواده را مشخص نمائيد.

20. سعي کنيد خود را برتر و بالاتر از همسرتان احساس نکنيد و او را شريک زندگي بدانيد و به اين نکته توجه کنيد که درجات تحصيلي، موقعيت اجتماعي، وضعيت سني، امکانات مالي شما، بايد بر ميزان فروتني و خضوعتان بيفزايد، بخصوص زماني که در پيشرفت هاي تحصيلي و موفقيت هاي مادي شما همسرتان نقش اساسي داشته است.

براي نگهداري حريم خانوادگي و روابط صحيح انساني و تقويت امنيت و تفاهم در زندگي سعي کنيد اسرار و راز هاي دروني خانواده را نزد ديگران بازگو مکنيد و از اين طريق اعتماد همسرتان را به خود جلب کنيد.

21.
براي بقاء، تداوم و تعالي خانواده و دست يابي به کاخ سعادت زندگي، مصلحت زندگي را بر منفعت شخصي ترجيح دهيد و سعي کنيد خواسته هاي فردي خود را در راه تحقق اهداف زندگي و زناشوئي ناديده بگيريد و هر جا که مصلحت بزرگتري مطرح است انعطاف پذيري بيشتري نشان دهيد.

22.
از لجاجت و رقابت ناسالم با همسرتان جداً پرهيز کنيد. و جاي آن را به يکدلي، يکرنگي، صميميت و رفاقت بدهيد. باور کنيد يکي از مهمترين عوامل تزلزل در بناي خانواده و آغاز نابساماني و مشکلات خانوادگي، لجبازي دو همسر با هم و عدم پذيرش يکديگر مي باشد. سعي کنيد همسرتان را آنگونه که هست بپذيريد و روابط خود را بر پايه دوستي و محبّت تنظيم کنيد.

23. سعي کنيد در صدد تملک کامل همسرتان نباشيد و از مرز تعادل خارج نشويد.

24. به اصل تفاوت هاي فردي معتقد باشيد و باور کنيد که زن و شوهر دو موجودند که از نظر هوش و استعداد و علايق و خصايص جسماني و اخلاقي تفاوت هايي دارند. سعي کنيد حداکثر توافق بين خصايص شما و همسرتان به تدريج برقرار گردد و وجود يکديگر را مکمّل و متمم هم بدانيد و به تکامل هم کمک کنيد.

25.
هميشه به همسرتان متذکر شويد که کار او به ويژه در خانه براي شما با ارزش است لذا سعي کنيد کار مرد و زن خانه را کم ارزش و کار بيرون از خانه را با ارزش تلقي نکنيد. اين امر در تقويت روحيه و مباني خانواده تأثير زيادي دارد.

26.
به اصل مشارکت در زندگي خانوادگي معتقد باشيد و سعي کنيد تمام کارها را تنها خودتان انجام ندهيد بلکه از همسرتان و فرزندان خود کمک بگيريد. باور کنيد که در ازدواج و تشکيل خانواده مرد و زن عالي ترين سرمايه هاي وجود خود يعني روح و قلب و عواطف و آرزوها و احساسات و امکانات خود را به مشارکت گذاشته و با قبول همفکري، همياري، مددکاري و تعهدات گوناگون، بهترين جلوه مشارکت را ارائه کرده اند. به اين نکته اهميت دهيد که امروزه مدير موفق مديري است که به قابليت ها و قدرت هاي اعضاي خانواده خود بهاي لازم داده و شرايط را براي بروز و ظهور اين توانمندي هاي خدادادي مساعد مي نمايد. لذا با مشارکت با هم فضاي خانه را به فضايي بالنده و ثمربخش مبدل سازيد.

28.
اگر به دليل کار زياد و تعهدات بيرون از منزل قادر نيستيد، عملاً به همسرتان کمک کنيد، علاقه خود را به کمک و همکاري با او ابراز نمائيد و از حمايت خود، وي را مطمئن سازيد.

29.
در مديريت خود از مرد سالاري و زن سالاري خودداري کنيد و براي داشتن يک خانواده متعادل از حق سالاري پيروي کنيد و به گفتار امام باقر عليه السلام که مي فرمايد: «حق را بگوييد، گرچه بر عليه خودتان باشد» کاملاً توجه نمائيد. در مديريت خانه، مرد يا زن هيچکدام نبايد نظرات و سليقه هاي خود را بر ديگري تحميل نمايند و لذا بايد کلام حق و منطق صحيح را چه از جانب مرد و چه از جانب زن باشد بپذيريد.

30.
براي تعادل در زندگي و کاميابي هر چه بيشتر، از خوش خلقي و گشاده رويي و چهره اي پر نشاط استفاده کنيد و کوشش کنيد که با شيوه هاي گوناگون گرد و غبار افسردگي را از چهره همسرتان بزداييد. هرگز اجازه ندهيد افکار مأيوس کننده و منفي بر وجود اعضاي خانواده شما سايه افکند و ريشه هاي شادکامي و شادابي شما را ازبين ببرد.

فوت و فن های شوهرداری
آرامش و صفای خانواده علاوه بر این که در پرورش صحیح فرزندان فوق العاده مؤثر است، محیطی گرم و صمیمی برای ابراز عشق همسران نسبت به یکدیگر پدید می آورد، و ایشان را کمک می کند که به صورتی شایسته و درست به وظایف خویش عمل نمایند. از جمله عوامل مؤثر در ایجاد صفا و صمیمیت، سازگاری زن با شوهر و صبر و شکیبایی او در همسرداری و خانه داری است که از نظر اخروی و معنوی نیز پاداش فراوانی را به دنبال دارد ، هم چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: خوشا به سعادت آن زنی که همسرش از وی راضی باشد که این رضایت مقام او را بالا می برد.
البته عکس این مطلب هم صدق می کند و مردان نیز باید رفتاری مناسب داشته باشند اما در این مقاله بحث ما شوهر داری است و در مقاله ای جداگانه به روش های زن داری مناسب هم اشاره می کنیم.
۱- به همسرتان توجه کنید و علاقه خود را به او با زبان ابراز دارید.
اغلب مردان دوست دارند که از مردانگی آنها تعریف و تمجید شود. آن ها تشنه تعریف و تمجید شما هستند. وقتی مردی تمجید شود مایل است به سرعت به آن پاسخ دهد. به او بگویید که چه همسر توانا و خوبی است . به شوهرتان بگویید که دوستش دارید و او را مناسب ترین مردی می دانید که توانسته اید با او ازدواج کنید.
2- با شوهر خویش خوش رو و خوش زبان باشید.
از نکات بسیار مهم در جلب محبت شوهر، رعایت اخلاق حسنه است. همیشه با گرمی و مهربانی و به آهستگی با شوهر خود صحبت کنید. هیچ گاه صدای تان را در مقابل او بلند نکنید مبادا کلمات توهین آمیز درباره او به کار برید، هرگز او را به دلیل معایب یا نواقصش مورد استهزا قرار ندهید.
۳- به او نیکی کنید.
سعی کنید نیازهای او را قبل از آن که بر زبان آورد ، بر آورده کنید. قبل از آن که به شما بگوید.وقتی خسته از سر کار می آید برای او نوشیدنی ببرید. انجام این امور به ظاهر ساده، در جلب محبت شوهر بسیار مؤثر است.
۴- او را در رسیدگی و کمک به مادر و خانواده اش تشویق کنید.
از کمک های شوهرتان به مادر و خانواده اش، اظهار رضایت و خوشحالی کنید. خودتان به او پیشنهاد کنید که به دیدن خانواده اش برود. در مناسبت ها برای خرید هدیه با او همکاری کنید. همچنین خودتان هدایایی برای مادر و خانواده اش بخرید و به او بگویید که به آن ها تقدیم کند. با انجام چنین اعمالی، شوهرتان را خوشحال می کنید و او سعی می کند در مقابل این همه گذشت و مهربانی، چند برابر برایتان فداکاری کند.
5- خود را برای شوهرتان بیارایید و به تمایلات همسرتان با رغبت پاسخ دهید.
خود را در مقابل همسرتان، زیبا جلوه دهید ، با سر و وضع مرتب و آراسته در مقابل او ظاهر شوید و زیباترین لباس ها و زیورآلات خود را در حضور او بپوشید. این ها نشانه علاقه شما به شوهر است و محبت او را نسبت به شما افزایش می دهد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«از وظایف زن در قبال شوهر آن است که خود را برای او با خوش بوترین عطرها ، خوش بو سازد. بهترین لباس ها را در حضور او بپوشد و به بهترین صورت، آرایش نماید.»
مطلب دیگر آن که برای مردان، نشان دادن عشق از طریق ارتباط زناشویی، بسیار راحت تر از بیان کلامی است. برای آن که شوهرتان به لحاظ احساسی و عاطفی خود را وقف شما کند ، لازم است نیازهای او را بر آورده سازید. او نیاز دارد بداند که به او تمایل دارید. اگر شوهرتان در روابط عاطفی و زناشویی ، احساس رضایت کند قطعا به نیازهای عاطفی شما پاسخ می گوید.
۶- توجه به او بیشتر از فرزندان باشد.
زمانی که فرزندان به دنیا می آیند ، پس از گذشت چند ماه چون تمام توجه شما صرف مراقبت از فرزندتان می گردد و به شوهرتان به طور ناخودآگاه توجه کمتری می کنید. ممکن است شوهرتان احساس تنهایی کند در چنین مواردی حواس تان باشد که پدر بچه ها را فراموش نکنید و توجه شما بیشتر به شوهرتان باشد. این کار علاوه بر آموزش رعایت احترام پدر به فرزندان، حاکی از احترام شما به شوهرتان نیز هست.
۷- پذیرش سرپرستی مرد بر خانواده
می دانیم که مرد مسئولیت سرپرستی خانواده و مدیریت کلان آن را بر عهده دارد و این مسئولیت به دلیل ویژگی های خاص جسمانی و عقلانی، بر عهده او گذاشته شده است. از سوی دیگر، مرد در صورتی قادر به انجام این وظیفه خواهد بود که همسر و فرزندان، تصمیمات اتخاذ شده از سوی او درباره خانواده را بپذیرند. تصمیماتی از قبیل شهر یا محل سکونت، ادامه تحصیل، اشتغال و …. بدون پذیرش از سوی زن، قابل اجرا نخواهد بود. گردن نهادن به این تصمیم ها از سوی زن، نشانه پذیرش حق سرپرستی مرد بر خانواده و رعایت حرمت اوست. ناگفته پیداست که مرد در اتخاذ تصمیم هایش درباره خانواده، باید با همسر خود مشورت کند و با مد نظر قرار دادن دیدگاه ها بهترین و معقولانه ترین تصمیم را که به نفع همه اعضای خانواده باشد اتخاذ نماید.



deltang 08-04-2010 10:03 AM

10 رابطه که سر انجامی نخواهد داشت




1- رابطه ای که در آن بیش از آنچه به شما عشق می ورزند , عشق می ورزید.در این رابطه هنگامی که فقط یکی از طرفین در اکثر اوقات از لحاظ روحی تعقیب کننده و دیگری تعقیب شونده میباشد. سالم نبودن و از تعادل خارج شده و محکوم به شکست خواهد شد.


http://www.beytoote.com/images/stories/wedlock/aam3.gif





2- رابطه که در آن بیش از آنچه که شما عشق می ورزید, به شما عشق بورزند.در چنین رابطه ای که قلبتان را به طور کامل در طبق اخلاص نگذاشته اید, هیچ گاه احساس رضایت نخواهیدداشت.




http://www.beytoote.com/images/stories/wedlock/aam3.gif

3- رابظه ای که در آن شیفته توانایی های بالقوه نامزد.همسر خود می باشید.داشتن یک رابطه سالم با همسرتان به معنی عشق ورزیدن به او به خاطر کسی که هست , می باشد. نه عشق ورزیدن به او علی رغم کسی که هست و یا به امید کسی خواهد بود.


http://www.beytoote.com/images/stories/wedlock/aam3.gif



4- رابطه ای که در آن ماموریت نجات همسرتان را به عهده دارید.معتادین به نجات دیگران نه از آن رو که با همسرشان تفاهم دارند, بلکه به این دلیل که احساس می کنند مجبورندبه او کمک کنند, به روابط وارد می شوند. کسانی که ماموریت نجات دیگران را به عهده دارند, غالبا حس ترحم را باعشق اشتباه می گیرند.


http://www.beytoote.com/images/stories/wedlock/aam3.gif


5- رابطه که در آن به نامزد, همسرتان به عنوان یک الگو و آمموزگار چشم دوخته اید.وقتی عاشق کسی می شوید که الگوی شما ست, مشکل است رابطه ای طبیعی داشته باشید. ممکن است رفتار یا گفتارهایتان به گونه ای باشد که گویی برابرید, اما ذهنتان برای او مرتبه و مقام افزوده ای قائل باشید که این به نوبه خود هر گونه احساس اختیار و قدرت را از شما سلب می کند.


http://www.beytoote.com/images/stories/wedlock/aam3.gif

6- رابطه ای که در آن به دلایل بیرونی شیفته نامزد, همسر خود شده اید.هر گاه شیفته یک ویژگی شخصیتی در ابعاد و صورت های مختلف کسی شدید از خود بپرسید اگر این فرد ویژگی را نداشت آیا همچنان برایم جذاب بود و می خواستم با او ازدواج کنم؟


http://www.beytoote.com/images/stories/wedlock/aam3.gif


7- رابطه می تواند بسیار فریبنده باشد, مخصوصا همگامی که همان یک زمینه ای که در آن تفاهم برخوردارهستید برای شما اهمیت زیادی داشته باشد و به راحتی آن را با پیوندی عاشقانه و قوی اشتباه بگیرید.


http://www.beytoote.com/images/stories/wedlock/aam3.gif



8- رابطه ای که در آن نامزد , همسر را از روی سرکشی و عصیان انتخاب می کنید.گاهی افراد کسانی را برای ازدواج انتخاب می کنند که خصوصیات شخصیتی آنها متضاد کانل با آنچه که مورد نظروالدینشان می باشد در این صورت این امکان وجود دارد که از رابطه خود به عنوان روشی به منظور سرپیچی وعصیان در مقابل والدین خود استفاده می کنید, نه از آن روکه فرد مناسب را یافته اید.....




http://www.beytoote.com/images/stories/wedlock/aam3.gif


9- رابطه ای که در آن نامزد, همسر را به عنوان عکس العملی در قبال نامزد. همسر قبلی خود انتخاب کرده اید.در این رابطه شما فردی را انتخاب می کنید که در او فقط به دنبال آن دسته از ویژگی هایی هستید که رابطه قبلی تان فاقد آنها بوده است.


http://www.beytoote.com/images/stories/wedlock/aam3.gif


10- رابطه ای که در آن نامزد , همسرتان از نظر روحی و عاطفی در دسترس شما نیست.این نوع رابطه روابطی را در بر می گیرد که نامزد , همسر از نظر عاطفی و روانی با کسی دیگر درگیر است و به طور کامل نتوانسته است درگیری عاطفی خود را با شخصی سوم حل کند

deltang 08-21-2010 08:12 PM

آفرینش زن

پسری از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم !!!
پسر نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟
پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی زنها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی!!!
پسر متعجب شد ولی هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود.
یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند ، از خدا پرسید: خدایا چرا زنها این همه گریه می کنند؟
خدا جواب داد : من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند ، به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند ، به دستانش قدرتی داده ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ، او به کار ادامه دهد .
به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند، به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده ام تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد . این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت ، بتواند از آن استفاده کند.
زیبایی یک زن در لباسش ، مو ها ، یا اندامش نیست . زیبایی زن را باید در چشمانش جست و جو کرد ، زیرا تنها راه ورود به قلبش آنجاست .

shokofe 12-05-2010 10:53 AM

افرادي كه در تعاريف خود ، صحبتهاي شان اغراق ميكنند و حتي گاهي وقتها به دروغ نيز متوسل ميشوند ، افرادي هستند كه اعتماد به نفس كمي به خود دارند ، با اين كار قصد دارند تا اعتماد به نفس خود را افزايش دهند .

بعضي از خانمها يا آقايان عادت دارند تمام اتفاقاتي را كه در طول روز براي شان اتفاق افتاده است را براي همسر حود تعريف كنند . با اين وجود گاهي اوقات صحبت كردن بسيار خظرناك است و توصيه نميشود كه مدام صحبت نكنيد ، سكوت در بسياري از موارد بهتر از صحبت كردن مي باشد.

آيا ميدانيد براي اينكه روابط زناشويي تان تداوم بيشتري داشته باشد، همه چيز را نبايد به همسر خود بگوييد! آيا ميدانيد چه صحبتهايي را بايد به همسر خود بگوييد و چه سخناني را بايد مطرح نسازيد؟

اولين گام در روابط زناشويي نحوه ي صحبت كردن است ، طرز صحيح صحبت كردن با همسرتان تاثير بسزايي را در روابظ شما ميگذارد البته لازم به ذكر است نه هر صحبتي .

بعضي از خانمها يا آقايان عادت دارند تمام اتفاقاتي را كه در طول روز براي شان اتفاق افتاده است را براي همسر حود تعريف كنند . با اين وجود گاهي اوقات صحبت كردن بسيار خظرناك است و توصيه نميشود كه مدام صحبت نكنيد ، سكوت در بسياري از موارد بهتر از صحبت كردن ميباشد.

در اين مقاله توصيه و پيش نهادهايي را براي شما ارائه خواهيم كرد:

از ديدگاه روان شناسان انسانها از اين منظر به چند دسته تقسيم ميشوند

1- افرادي كه همه مطالب زندگي خود چه در حال ، چه در گذشته را براي همسران خود بازگو ميكنند به بلوغ فكري نرسيده اند ، ذهنشان مانند دوران نوجواني شان عمل ميكند كه عادت داشتند همه چيز را براي خانواده خود تعريف كنند .

2- افرادي كه در تعاريف خود ، صحبتهاي شان اغراق ميكنند و حتي گاهي وقتها به دروغ نيز متوسل ميشوند ، افرادي هستند كه اعتماد به نفس كمي به خود دارند ، با اين كار قصد دارند تا اعتماد به نفس خود را افزايش دهند . امروزه پيوند بين زوجهاي با ازدواجهايي كه در سابق صورت ميگرفت كاملا متفاوت ميباشد . در زمان امروز اكثر زوجين هر دو با هم به كار بيرون از خانه اشتغال دارند ، زمان كمي را براي صحبت كردن با يكديگر دارند ، هنگامي كه فرصتي براي صحبت كردن پيش ميآيد در اغلب موارد راجع به كار بيرون از خانه ي خانم يا آقا ميگذرد ، به ندرت پيش ميآيد كه زوجين در مورد رابطهي خودشان ، زندگي دو نفره اي يا چهار نفرهاشان به صحبت بنشينند .

حال به توضيح اين موضوع ميپردازيم كه چرا نبايد تمام صحبتهاي خود را به همسرتان بازگو كنيد ؟ اين سوال چندين پاسخ دارد:

1- از ديدگاه بعضي از روانشناسان افرادي كه گذشته تلخ و سخت داشته اند بايد توجه كنند كه ، هنگامي تجربه هاي تلخ گذشته بايد چراغ راه آينده باشد و بس. سعي كنيد با گذشته هاي تلخ تان خداحافظي كنيد و با عنوان كردن تجربه ها ذهن همسر تان را مغشوش نكنيد . توجه كنيد كه شما ديگر در دوران مجردي به سر نميبريد ، شما تشكيل خانواده داده ايد و از همان روز اول كه وارد زندگي زناشويي ميشويد بايد سعي كنيد همهي گذشته ي خود را فراموش كنيد ، و الان زمان آن است كه زندگي دو نفره ي كه در آينده خواهيد داشت فكر كنيد ، صحبتهايتان نيز بايد حول زندگي مشتركتان باشد نه گذشته تلختان .

2- اگر از اشتباهات گذشته عبرت گرفته ايد و تحول خاصي در رفتارتان ايجاد كرده ايد لزومي به بازگو كردن اشتباهات گذشته تان نيست چون ممكن است بر ديدگاه طرف مقابل به شما اثر منفي بگذارد و يا برخي قابليت هاي فعلي تان ناديده گرفته شود. مگر در مواردي كه بازگو كردن تجربه شما ميتواند مانع تكرار اشتباه براي طرف مقابلتان شود.

3- صحبتهايي را از گذشته ، حال براي همسرتان بازگو و تعريف كنيد اما سعي كنيد وارد جزييات نشويد ، مسائل را براي او كاملا باز نكنيد و نشكافيد .


حال چه صحبتهايي را نبايد مطرح كرد:

1- اسرار تان را به همسرتان نگوييد .منظور از اسرار چيست ؟

مشكلاتي كه در دوران قبل از ازدواج برايتان بوجود آمده و بازگو كردن آن تنها باعث مشغول كردن ذهن همسرتان ميشود. نا گفته نماند كه مسائلي است كه گفتن آنها به همسرتان ضروري است مثلا تجربه نامزدي ناموفقي اگر در گذشته داشته ايد به همسر تان بگوييد اما آيا واقعا لازم است همسرتان از جزئيات آن مطلع باشد؟ مشكلاتي كه با پدرو مادر، خواهر يا برادر تان داشته ايد و عنوان كردن آنها به ديدگاه همسرتان نسبت به خانواده تان خدشه وارد ميكند ، كمبودهايي كه در زندگي با آنها مواجه بوده ايد ، رنجها و مشقتهايي را كه متحمل شده ايد ، و مسائلي مانند اين موضوعات بهتر است بازگو نكنيد.

2- اگر زماني به همسرتان ، رفتارهايي كه انجام ميداده شك كرديد و در وفاداريش نسبت به خودتان مردد بوديد

هرگز اين موضوع را مطرح نسازيد ، زيرا ممكن است شما به اشتباه چنين فكري را داشته بوديد در اين صورت احساس وفاداري كه بين شما و شوهرتان وجود داشته است در همان زمان از بين مي رود.


kiana 01-31-2011 10:49 AM

ضريب هوشي بالاتر يعني وفاداري بيشتر زوجين
در ابتدا نگاهي مي اندازيم به جفت گيري حيوانات:

به طور کلي در حيوانات نر قوي تر گروه با بيش از يک ماده جفتگيري نموده تا نسل ايجاد شده از اين جفتگيري از نظر محتويات ژنتيکي قدرتمند تر و صاحب صفات برتر باشد.
نر قوي تر پس از نزاع با ديگر نر هاي دسته و از پاي در آوردن آنها اقدام به جفتگيري با حيوانات ماده گروه مي نمايد.
هدف نزاع پيش از جفتگيري اينست که مسلما حيوان نر پيروز که در مقايسه با نرهاي بازنده صفات ژنتيکي برتري داشته قادر به انتقال اين صفات به نسل آينده از طريق جفتگيري با ماده ها گردد.

لازم به ذکر است که در حيوانات نيز همانند انسان ها تعداد نر ها بيش از تعداد ماده ها مي باشد. اين اختلاف جمعيت در برخي حيوانات مشهود تر از ساير حيوانات است، از جمله در زنبور ها و مورچه ها که تعداد کثيري نر تحت عنوان سرباز و تنها يک ماده يا همان ملکه وجود داشته که در انتها نيز تنها يکي از نر ها با ماده جفتگيري مي کند و آن نري است که قوي تر و دارنده صفات ژنتيکي مرغوب تري نسبت به ساير نر ها باشد.

در حيوانات از آنجا که قدرت فيزيکي يک معيار اصلي است و توانايي تنازع بقا ارتباط مستقيم با قدرت فيزيکي دارد اين گونه جفتگيري از اهميت بسيار بالايي برخوردار مي باشد.
زيرا که فرزندان نر هاي قوي تر به سبب وراثت ژن هاي مرغوب همواره از قدرت فيزيکي بالاتري در مقايسه با فرزندان نرهاي ضعيف تر برخوردار خواهند بود.

شهر نشيني، انسانيت و بدين جهت کاهش اهميت قدرت فيزيکي در جوامع بشري به طور کلي نياز به چنين روش جفتگيري را از ميان مي برد.
در مورد انسان ها مسلما انسانيت، شرافت، اصالت، قدرت ذهني و معنوي، و ديگر معيار هاي انساني ارزشي بس والا تر از قدرت فيزيکي دارد.

درجه هوشي پايين تر ، وفاداري کمتر و تمايل به برقراري روابط جنسي بيشتر
محققين دانشگاه هاروارد طي تحقيقاتي بر روي درصد موفقيت ازدواج ها نشان داده اند که زوجهايي که داراي درجه هوشي بالاتري هستند در روابط زناشويي خود به مراتب موفق تر از ديگر زوج ها مي باشند.

دانشمندان ثابت کرده اند که بي وفايي همسران نسبت به يکديگر، روابط خارج از رابطه زناشويي و ابراز علاقه به شخص سوم چه از طرف زن و چه از جانب مرد، در ميان زوج هاي با ضريب هوشي بالا به مراتب کمتر از زوج هاي با ضريب هوشي متوسط و زوج هاي با ضريب هوشي پايين مشاهده مي شود.

دانشمندان نشان داده اند که ميزان وفاداري زوجين به يکديگر رابطه مستقيم و معني داري با درجه هوشي زوجين داشته به طوري که زوجين با ضريب هوشي بالا تر به طور چشمگيري بيش از زوجين با ضريب هوشي پايين تر به يکديگر وفادار مي باشند.

ضريب هوشي پايين تر، و عشق و علاقه سطحي تر
عشق و علاقه اي که زوجين به يکديگر نثار مي کنند ارتباط مستقيم و معني داري با ضريب هوشي آنها دارد به طوري که زوجين با ضريب هوشي بالاتر ابراز علاقه بيشتري به همسران خود مبزول داشته و قويا نسبت به روابط خارج از زندگي زناشويي ابراز مخالفت نمودند.

از آنجا که انسان اشرف مخلوقات است و روند تکاملي انسان ها بر آن است که يک فرد را به برترين درجه تکامل معنوي نايل آورد، واضح است که تک همسري به عنوان يک اصل در انسان ها پذيرفته مي شود.
انسان هايي که قويا به اين نکته واقفند که انسان اشرف مخلوقات بوده و روند تکاملي اش معنوي است و نه فيزيکي، در انتخاب زوج بيش از پيش بر معيار هاي معنوي تاکيد داشته و همواره افراد را با درجه انسانيت، شرافت، و استعداد ها و توانايي هاي ذهنيشان مي سنجند و عشق و علاقه خود را نثار يک فرد خواهند نمود.

دانشمندان در بررسي هاي خود نشان داده اند که چنين افرادي همواره کششي به سوي افراد با ضريب هوشي بالا نشان مي دهند، و پر واضح است که اين افراد خود نيز بايد داراي همين صفات باشند چرا که همانند هميشه همانند را جذب مي کند و اين است قانون جذب.
ضريب هوشي پايين تر و روابط جنسي بيشتر و زود هنگام تر

در خصوص ميزان هوش و روابط جنسي قبل از ازدواج مطلعات فراواني انجام گرفته است. دانشمندان با ثبت ضريب هوشي افراد و اينکه آيا قبل ازدواج روابط جنسي را تجربه کرده اند يا خير، به نتايج بسيار جالب توجهي دست يافته اند.
بررسي ها نشان داده اند که درصد افراد با ضريب هوشي پايين تر که پيش از ازدواج روابط جنسي را تجربه کرده اند به طور قابل توجهي بيش از درصد افراد با ضريب هوشي بالايي است که پيش از ازدواج روابط جنسي را تجربه کرده اند.

در يک بررسي که بر روي دختران دانشگاه برکلي، يکي از دانشگاه هاي بسيار معتبر در آمريکا، انجام گرفته است، نشان داده شده که تنها 20 درصد از اين دختران روابط جنسي را تجربه کرده اند، حال آنکه اين رقم در چندين دانشگاه ديگر که دانشجويان آن از نظر تحصيلي و ضريب هوشي در جايگاه پايينتري قرار داشتند بيش از 70 درصد و در برخي ديگر از دانشگاه ها به بيش از 90 درصد نيز مي رسيد.
چنين اختلاف فاحشي به واقع نشان دهنده اينست که افراد با ضريب هوشي بالاتر تمايل کمتري به برقراري روابط جنسي بيهوده با ديگر افراد نشان مي دهند و اهميت بيشتري براي ارزشهاي معنوي قايلند تا ارزشهاي جسماني.

روند کلي چنين است که افراد با ضريب هوشي پايين تر همواره تمايل بيشتري به برقراري روابط جنسي صرف و به دور از عشق و وفاداري از خود نشان مي دهند و بدين جهت راحت تر از افراد با ضريب هوشي بالاتر تن به اينگونه روابط مي دهند.
همچنين در يک بررسي ديگر دانشمندان رابطه ميان رشته تحصيلي و ميزان باکرگي دانشجويان دختر را مورد بررسي قرار دادند. بر اين اساس ميزان باکرگي در دانشجوياني که در رشته هايي که نيازمند به ضريب هوشي بالاتري هستند مشغول به تحصيل اند بيش از ساير دانشجويان مي باشد.

بر اساس اين بررسي ها دانشجويان رشته پزشکي، بيوشيمي، و برخي از گرايش هاي مهندسي داراي بالاترين ميزان باکرگي برابر با 83 درصد بودند.
درجه هوشي پايين تر در فرزندان حاصل از ازدواج زن و يا مرد مطلقه با يکديگر

بررسي ها نشان داده اند که کودکاني که حاصل ار ازدواج زنان و يا مردان مطلقه با يکديگر اند نسبت به کودکاني که والدين آنها از ابتدا با يکديگر در پيوند زناشويي بوده اند ضريب هوشي پايين تري دارند. بررسي ها نشان داده اند که در صورتي که فرزندي حاصل از ازدواج زن و مردي باشد که هر دو شان يک طلاق را تجربه کرده اند ضريب هوشي اش به مراتب کمتر از فرزندي خواهد بود که حاصل از ازدواجي است که در آن تنها يکي از والدين سابقا طلاق را تجربه کرده اند. از آنجا که طلاق نشاندهنده حد اقل ميزان وفاداري زن و مرد به يکديگر است، چنين نتايجي کاملا قابل انتظار و از نقطه نظر علم ژنتيک قابل اثبات اند.

حال که ارتباط ميان ضريب هوشي و تمايل به وفاداري بين زوجين از نقطه نظر علم ژنتيک مورد بررسي قرار گرفته، مشهود است که اکثريت کساني که تمايل به برقراري روابط جنسي با افراد خارج از پيوند زناشويي را دارند مسلما از نظر ارزشهاي معنوي در جايگاه پايين تري نسبت به سايرين قرار داشته و ديد آنها بر روي همسرانشان صرفاً ديدي جنسي خواهد بود.

sharareh1 02-24-2011 01:14 PM

چه مردهایی به همسرشان خیانت نمیکنند
محققان در یك دانشگاه انگلیسی با انجام تحقیق جدیدی دریافته‌اند، مردانی كه ...

یك تحلیل جدید از جریان‌های اجتماعی نشان می‌دهد كه مردان با هوش به دلیل رشد تكاملی، كمتر به همسران خود خیانت می‌كنند.
محققان در یك دانشگاه انگلیسی با انجام تحقیق جدیدی دریافته‌اند، مردانی كه ضریب هوشی بالاتری دارند، به تك همسری و وفاداری طبیعی ارزش و بهای بیشتر می‌دهند، اما به نظر می‌رسد كه این ارتباط بین ضریب هوشی و وفاداری جسمی‌در زنان دیده نمی‌شود.

این الگوها از سوی دكتر ساتوشی كانازاوا در دانشكده علوم اقتصادی و سیاسی لندن كشف شده و در مجله «سوشیال سایكولوژی كوآرترلی» به چاپ رسیده است.
وی در این تحقیق دو پژوهش بزرگ انجام شده در آمریكا را كه به بررسی ایده‌های اجتماعی و ضریب هوشی هزاران نوجوان و بزرگسال پرداخته بودند، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
دكتر كانازاوا ادعا می‌كند كه ارتباط ضریب هوشی و گرایش به تك همسری در مردان ریشه در رشد تكاملی آنها دارد.

ROJINAjoON 11-26-2011 08:45 PM

وقتی دختران از پسران بزرگ ترند
 
وقتی دختران از پسران بزرگ ترند





http://www.persianpersia.com/images/mimage/84-3823.jpg
در سال های اخیر، به ویژه در سنین زیر ۳۰ سال، شاهد ازدواج هایی هستیم که به باور خیلی ها، خارج از عرف است، مثلا دختری ۲۶ ساله تصمیم می گیرد با پسری ۲۱ ساله ازدواج کند...

گاهی در مراحل اولیه و با توجه به فشار خانواده ها طرفین از این کار صرف نظر می کنند ولی گاهی هم عروسی سرمی گیرد. برای بررسی معضلات و آسیب های چنین ازدواج هایی با دکتر بدری السادات بهرامی، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه، گفت وگو کردیم.
▪ خانم دکتر! در سال های اخیر ازدواج دختران با پسران کوچک تر از خود که معمولا هم خانواده ها و هم جامعه با آن مخالف اند بیشتر شده است. دلیل افزایش چنین ازدواج هایی چیست؟

معمولا پسر جوانی که نیاز عاطفی به او فشار می آورد ولی هنوز آمادگی تشکیل خانواده و زندگی مستقل ندارد، با مشاهده موفقیت مالی و اجتماعی دختر خانمی که دانشگاه را به پایان رسانده، مشغول کار است، درآمد دارد و نسبت به او ابراز تمایل می کند، سست می شود. خانواده اش را وادار می کند با ازدواج او موافقت کنند. این اتفاق در سنین بالاتر هم می افتد، مثلا دختری ۳۷ ساله با پسری ۳۳ ساله ازدواج می کند ولی پس از مدتی به زنی سرخورده تبدیل می شود و پایانی تلخ رقم می خورد.

▪ آفت چنین ازدواج هایی چیست؟ چرا اطرافیان مدام تکرار می کنند این اقدام عاقبت خوشی ندارد؟

چون معمولا وقتی چند سالی از زندگی می گذرد، پسر سر و سامان می گیرد و بعد از یافتن شغل خوب و جایگاه اجتماعی مناسب، حس می کند دلایل لازم برای ماندن در این زندگی را ندارد، بنابراین کم کم رابطه اش با همسرش سرد می شود. زن هم حس می کند پلکان ترقی و رشد همسرش بوده و حالا که چند سال از زندگی مشترک گذشته، دیگر از این زندگی خسته شده و او را نمی پسندد. اگر فرزندی هم داشته باشند، شرایط بدتر می شود زیرا بچه به شدت آسیب می بیند. خانم هایی که سن بیشتری دارند، سن و احساسات خود را برای مادر شدن مناسب می دانند و اصرار دارند بچه دار شوند. آقایان هم با وجود اینکه با توجه به سن و سال و احساساتشان، تمایلی به این کار ندارند، می پذیرند. بچه های والدینی که بدون عشق و عاطفه کنار هم زندگی می کنند، صدمه می بینند زیرا پدر و مادرشان اغلب از خانه گریزان هستند.

▪ مرد با تمایل و میل باطنی خود با خانمی که از او بزرگ تر است ازدواج می کند پس چرا معمولا برای جدایی پیشقدم می شود؟

مرد جوان به مرور همسرش را تنها می گذارد چون در مقایسه ای درست یا غلط، درمی یابد می توانسته با دختری که ۱۰ یا ۱۵ سال از همسر فعلی اش کوچک تر بوده، ازدواج کند و به خود این حق را می دهد که خانواده اش را ترک کند. درنهایت زن می ماند و انتخاب اشتباهی که چند سال قبل بر آن اصرار داشته و تصمیمی که براساس احساسات و کورکورانه گرفته است. این خانم?ها معمولا قبل از ازدواج معتقدند مخالفانی که تکرار می?کردند «موقعیت تو برای او مهم است نه خودت» یا «او به خاطر خودت مشتاق به ازدواج نیست» به آنها حسودی کرده اند!

▪ چرا چنین ازدواج هایی این روزها زیاد دیده می شود؟

چون سن ازدواج بالا رفته و بیشتر پسرها یی که به سن ازدواج می رسند، تمایلی به تشکیل خانواده ندارند. به جز مشکلات اقتصادی، خیلی از مشکلات و معضلات اجتماعی که گریبانگیر جامعه شده، از جمله وجود زنان خیابانی به تجرد ناخواسته دختران و پسران منجر شده است. به علاوه چون این روزها خانم ها می توانند در عرصه های مختلف اجتماعی حضور پیدا کنند، موقعیت و جایگاه خوبی در جامعه به دست می آورند و با گروه های مختلف سنی هم در تماس قرار می گیرند. این ارتباط ها اگر کنترل شده نباشد و مدیریت نشود به بیراهه می رود. در چنین حالتی است که ناگهان چشم باز می کنند و می بینند دل در گروی کسی دارند که از هیچ نظر با آنها سنخیت ندارد و نه تنها از دو دنیای متفاوت هستند، بلکه آقا چند سال هم از آنها کوچک تر است. اگر هم کار به ازدواج نرسد، فکر می کنند احساسات و موقعیت اجتماعی شان، به بازی گرفته شده است.

▪ با این تفاسیر چطور می توان ازدواج کرد و خوشبخت شد؟ تمام ازدواج هایی که سن عروس در آنها بیشتر از داماد است، پایانی تلخ خواهد داشت؟

نه، اگر تناسب ها و معیارهای بین دختر و پسر در سطح معقولی باشند، ۱ یا ۲ سال بزرگ تر بودن عروس خانم و این فاصله سنی معکوس ولی اندک، بحران ایجاد نمی کند اما فاصله سنی معکوس ۶ یا ۷ سال یک زوج واقعا نگران کننده است. تجربه نشان داده عمر این ازدواج ها خیلی زود به سرمی آید و پس از چند سال زندگی مشترک، با خانم های سرخورده ای مواجه می شویم که باوجود آن شور و شوق اولیه برای به دست آوردن همسری جوان تر از دیگر همسالانشان، احساس شکست و ندامت می کنند.

▪ چطور باید تناسب در ازدواج را سنجید؟ چه معیارهایی باید بیشتر موردتوجه قرار بگیرند؟

درحقیقت چارچوب های اولیه لازم برای تشکیل زندگی مشترک باید وجود داشته باشد تا ما از نظر علمی یک زوج جوان را تشویق کنیم با هم ازدواج کنند. بعد از آن می گوییم که این ازدواج موفق خواهد بود یا نه. اگر این تناسب ها در دوره آشنایی اولیه سنجیده نشوند و دختر و پسر آنقدر براساس عواطف پیش بروند که توصیه های منطقی بزرگ ترها یا کارشناسان را نپذیرند، صددرصد می توان گفت زندگی مشترک موفقی نخواهند داشت. به مرور زمان، این عدم تناسب ها واضح تر می شود و آنها را آزار می دهد.

دانستن اینکه تربیت، شیوه رشد و تکامل، محیط تربیتی و فرهنگ خانواده طرف مقابل چگونه است، واقعا مهم است. افراد علاوه بر صفات شخصیتی و رفتاری که از والدین خود به ارث می برند، با توجه به محیطی که در آن پرورش یافته اند، رفتارهایی نهفته در وجود خود دارند که در شرایط خاص بروز پیدا می کند. شما باید از نظر خانوادگی با همسرتان تناسب داشته باشید تا بتوانید او را درک کنید.

فرض کنید در خانواده مرد، مردسالاری حاکم بوده و با این طرز فکر بزرگ شده و در خانه خانم فرهنگی کاملا مخالف این نگرش وجود داشته است. آیا حرف ها و باورهای آقا که از کودکی با وجودش عجین شده به نظر خانم مضحک نمی رسد؟ چگونه می توان اصل باورهای همسر را قبول نداشت و درکش کرد؟ به دلیل این عدم تناسب های خانوادگی، شما مدام سر موضوع?های کوچک با یکدیگر جر وبحث های جدی خواهید داشت؛ بحث هایی فرسایشی که پایانی ندارد.



hossein 01-14-2013 06:10 PM

اشتباه مردانه در زندگی زناشویی
 




http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/152875.jpg


یک مرد فکر می کند همین که در خانه باشد نشان دهنده صمیمیت او با همسرش است، آنها حساب نمی کنند که در زمان حضور در اتاق پای کامپیوتر هستند یا فیلم می بینند یا خواب هستند یا...

تا به حال شنیده اید که زبانی که زنان حرف می زنند متفاوت از زبانی است که آقایان استفاده می کنند. مثلا وقتی یک خانم می گوید « حرفش را نزن، اصلا برایم مهم نیست »، در واقع می خواهد به طرف مقابل بفهماند که نه تنها موضوع برایش مهم است بلکه باعث ناراحتی اش هم شده است. اما کمتر مردی است که این موضوع را بداند و تعبیر درستی از آن داشته باشد، حالا این موضوع ساده را به تمام وجوه زندگی تعمیم دهید تا درک کنید زنان چه رازهای بزرگی هستند. مردانی که نتوانند راز شخصیت زنان را کشف کنند خواه ناخواه دچار اشتباه های بزرگی در قبال آنها می شوند تا جایی که ممکن است زندگی و رابطه شان تحت الشعاع قرار بگیرد. در این مطلب شما را با ۹مورد از این اشتبا هات رایج مردها آشنا می کنیم تا شاید کمی به مردها کمک شود که رفتار همسرشان را رمزگشایی کنند.

تفاوت هایی از دوران غارنشینی
بیشتر زوج ها اگر بخواهند رابطه ای موفق داشته باشند به حرف زدن اهمیت زیادی می دهند، اما با این همه حرف زدن باز هم مردها می گویند که فکر می کنند زنان یک راز بزرگ هستند و نمی توان از کار آنها سر درآورد و همین عدم شناخت باعث می شود که اختلاف عقیده ای کوچک مثل جارو کردن خانه یا چیدن ظرف ها در ماشین ظرفشویی منجر به دعوایی اساسی شود و به جاهایی برسد که طرفین شروع کنند از همه چیز و حتی خانواده های هم ایراد گرفتن.در این مواقع نمی توان گفت هر دو طرف بی تقصیرند ولی شاید تقصیر چندانی نداشته باشند و همه اینها ناشی از تفاوت دیدگاه هایشان باشد. باید بدانید خانم ها و آقایان بیشتر از آنکه فکرش را بکنید با هم متفاوت هستند. دکتر آلیسون آرمستانگ، روانشناس کالیفرنیایی می گوید: این تفاوت ها از همان دوران غارنشینی تا زندگی های مدرن امروزی در زندگی زنان و مردان وجود داشته است.


اشتباه یک : چرا مردها حرف خانم های شان را گوش نمی کنند؟
به نظرتان آشنا نمی آید؟ بیشترین شکایت خانم ها این است که مردشان به حرف آنها گوش نمی دهد.
متاسفانه مردها قدرت یک گفت وگوی ساده و عاشقانه را دست کم می گیرند.خانم ها طی گفت وگو دوپامین یا همان هورمون لذت در بدن شان بالا می رود و در نتیجه طی این گفت وگو ارتباط قوی تر می شود اما برای بیشتر مردها گفت وگو اینقدر اهمیت ندارد.مردها متوجه نمی شوند که خانم ها حرف می زنند تنها برای اینکه احساس کنند به طرف مقابل وصل هستند، آنها فکر می کنند که همسرشان حرف می زند که خواسته اش را مطرح کند.از طرف دیگر مردها به طور غریزی می خواهند مشکلات همسرشان را حل کنند، حتی اگر خانم از او کمک نخواهد.

راه حل : یک عبارت هست که می تواند برای خانم ها معجزه کند: « برای من از خودت بیشتر بگو» و اگر شما می خواهید واقعا او را خوشحال کنید، بگویید: « من به حرف هایت علاقه مندم »


اشتباه دوم : مردها پیشنهاد کمک نمی دهند
خانم های شاغل بیشتر اوقات روزشان را در دفتر کار سپری می کنند و بعد هم باید مشغول غذا پختن و رسیدگی به خانه شوند، آیا به نظر شما این توقع زیادی است که زنی انتظار داشته باشد بدون اینکه از همسرش بخواهد ظرف ها را بشوید؟
وقتی یک زن کمک می خواهد یا به کمک نیاز دارد، ممکن است به طور مستقیم خواسته اش را مطرح نکند و هیچ کس هم انتظار ندارد که یک خانم هیچ وقت به کمک احتیاج نداشته و مانند یک شیرزن از کسی انتظاری نداشته باشد.
قبول کنید که این فراتر از توانایی یک زن معمولی است، مردی که قدرت جارو کردن در استحکام یک رابطه را متوجه نشود به احتمال زیاد با همسرش مشکل خواهد داشت، مردها باید بدانند که امور خانه در روحیه همسرشان به شدت تاثیر می گذارد.

اما چگونه؟ برای بیشتر زن ها، کارهای خانه و تمیز بودن آن نقش مهمی در احساس شان نسبت به زندگی دارد و اینکه همسرشان در این امر به آنها کمک کند می تواند به زندگی امیدوارشان کند.

راه حل: اول از همه شما به عنوان یک مرد باید با دیدن تلویزیون و فیلم ها متوجه شوید که یک زن چه کارهایی انجام می دهد
احتمالا خواهید دید که بیشتر اوقات خانم ها آرام و قرار ندارند، اگر همسر شما نیز چنین است هر چه سریع تر به کمکش بشتابید و دوم اینکه مردها نیاز دارند که کلمه « کمک » را از پیشنهادهای خود حذف کنند. یک زن برای اینکه توانایی اش را نشان دهد جواب طبیعی اش به پیشنهاد کمک « نه » است؛یعنی می گوید « ممنون خودم انجام می دهم » پیشنهاد می کنیم به عنوان شوهر از او بپرسید « آیا کاری هست که بتوانم انجام دهم؟ »


نکته مهم : از قانون طلایی « ارتباط موفق » چیزی شنیده اید
بارها و در جاهای مختلف درباره تفاوت های زن و مرد صحبت شده ولی برای بیشتر مردها رفتار زن ها همچون یک راز است و شاید غفلت از همین تفاوت ها گاهی باعث می شود یک موضوع کوچک و یک اختلاف نظر جزئی تبدیل به یک دعوای بزرگ و دلخوری زیاد شود. قانون طلایی برای حل این مشکل این است؛ همان گونه که دیگران با شما رفتار می کنند با آنها رفتار کنید، مردها معمولا همان گونه که دوست دارند همسرشان با آنها رفتار کند با او رفتار می کنند و همین باعث به وجود آمدن اختلافات می شود چون زن ها و مردها متفاوتند.


اشتباه سوم : او با شما فرق دارد
آیا تا به حال دیده اید که بعضی از مردها وقتی می خواهند خیلی همسرشان را خوشحال کنند به او وسایلی چون ایکس باکس هدیه می دهند، چون همان کاری را می کنند که دوست دارند همسرشان انجام دهد. وقتی مردی هدیه می دهد بیشتر به نیازهای خودش فکر می کند نه اینکه همسرش چه وسیله ای نیاز دارد و در نهایت همین رفتار اثر خود را در زندگی نشان می دهد.
البته این فقط یک ویژگی مردانه نیست، همه مردم به طور طبیعی فکر می کنند دیگران نیز خواسته هایی شبیه خودشان دارند، چون همه فکر می کنند دیگران هم شبیه آنها هستند.
مردان و زنان عموما خواسته هایی همساز دارند اما اگر زن و شوهری اینگونه نباشند مشکلات زیادی برایشان پیش می آید.

راه حل : مردها نیاز دارند درباره احتیاجات همسرشان بیشتر بدانند، اینکه چطور باید او را حمایت کنند و اینکه او چگونه شوهری را دوست دارد؟
به دست آوردن این اطلاعات خیلی سخت نیست تنها کافی است از همسرتان سؤال کنید. به خانم تان اجازه دهید که به راحتی با شما ارتباط برقرار کند و توقعاتش را بگوید.



اشتباه چهارم : چرا او ساکت است؟
مردها فکر می کنند وقتی همسرشان یک روز با آنها صحبت نمی کند حتما در حال جریمه کردن آنهاست اما حقیقت این است که روحیه او آسیب دیده و نمی تواند صحبت کند. گاهی همین سکوت مردها را به اشتباه می اندازد و باعث می شود وضعیت را بدتر کنند. مرد می خواهد به زن اجازه دهد تا خودش حالش خوب شود اما باید بداند طولانی شدن سکوت زن می تواند عواقب بدی به دنبال داشته باشد. مردها فکر می کنند سکوت خوب است و حال زن را خوب می کند اما برای زن این سکوت، آرامش پیش از توفان است.

راه حل : وقتی یک زن ساکت است، باید مرد از او علت سکوتش را بپرسد، مردها باید همیشه همسرشان و احساسات او را چک کنند
باید بدانید که عبارت معجزه آسا در این مواقع این است « عزیزم در ذهنت چه می گذرد؟ » در این مواقع باید مرد بیش از همیشه خود را دلسوز نشان دهد چون در این صورت زن احساس امنیت می کند و راحت تر احساسات واقعی اش را مطرح می کند.

اگر نمی دانید چگونه گفت وگو را شروع کنید می توانید بگویید «من نمی دانم چه کاری کرده ام، اما خیلی متاسفم که ...»


اشتباه پنجم : مردها دلایلشان را توضیح نمی دهند
این یک شکایت رایج زن ها نسبت به مردهاست، چرا همسرم آنچه را که فکر می کند، به من نمی گوید. در عصر حجر مردها برای شکار نیاز داشتند تا جایی که می توانند کالری ذخیره کنند، اما امروز مردها، کلمات را برای خودشان نگه می دارند و سعی می کنند احساساتشان را پنهان کنند. وقتی خانمی به همسرش پیشنهاد می دهد که به سینما بروند ممکن است مرد بدون هیچ توضیحی تنها بگوید « نه!» هرچند در ذهن خود دلایل روشنی دارد مثل اینکه جای پارک پیدا نمی شود یا خیلی خسته است و... اما چون خانم ها این دلایل را نمی دانند دچار سوء تفاهم می شوند. مثلا زن فکر می کند که همسرش دوستش ندارد و نمی خواهد با او وقت بگذراند.

راه حل : باید با همسرتان بیشتر صحبت کنید
مردهایی که تصمیم هایشان را برای همسرشان توضیح می دهند حدود ۱۰۰برابر بیشتر از مردهای دیگر در زندگی موفق هستند، این مردها حتی اگر با همسرشان مخالفت کنند چون برای او توضیح می دهند، تنش به وجود نمی آورند.


اشتباه ششم : مردها فکر می کنند حضور فیزیکی در خانه کافی است
یک مرد فکر می کند همین که در خانه باشد نشان دهنده صمیمیت او با همسرش است، آنها حساب نمی کنند که در زمان حضور در اتاق پای کامپیوتر هستند یا فیلم می بینند یا خواب هستند یا... برای مردها تنها فعالیت های ۲ نفره می تواند نشان دهنده صمیمیت باشد، در این فعالیت های ۲ نفره حضور ۲ نفر برای مرد آرامش بخش است.
اما برای زن ها اینگونه نیست، او برای اینکه احساس آرامش کند باید مطمئن شود که همسرش به لحاظ احساسی، فیزیکی و ذهنی با او همراه است.

راه حل: ۳ کار را فراموش نکنید زن ها برای داشتن یک رابطه موفق نیاز دارند که هم صحبت کنند، هم توجه کافی دریافت کنند و هم با همسرشان ارتباط حسی و فیزیکی داشته باشند و در نتیجه این حالات احساس صمیمیت بیشتری می کنند.

اشتباه هفتم : مردها می گویند همسرشان به آنها توجه کافی ندارد
باید بدانید که خانم ها به راحتی می توانند چند کار را با هم انجام دهند و این جزو طبیعت آنهاست، اما مردها اینگونه نیستند. به عنوان مثال یک خانم هم می تواند تلفن جواب دهد، هم به غذا سرکشی کند و هم با شوهرش درباره یک موضوع مهم صحبت کند، اما در این مواقع مرد فکر می کند همسرش به او بی توجه است. مردها به دنبال توجه کامل هستند و می خواهند وقتی حرف می زنند همسرشان هیچ کاری نکند، در صورتی که نمی دانند که همسرشان به حرف ها با توجه کامل گوش می کند. با همه این حرف ها یک مرد چطور می تواند توجه کامل همسرش را جلب کند؟

راه حل : بهترین کار این است که هنگام صحبت دست های همسرتان را در دست بگیرید، با این راه دیگر گمان نمی کنید که او نسبت به حرف هایتان بی توجه است.

اشتباه هشتم : مردها بیشتر به خودشان توجه می کنند تا همسرشان
یکی از رایج ترین اشتباهات مردان هنگام ارتباط با همسر یا نامزدشان این است که اصلا به نیازهای عاطفی متفاوت همسرشان توجه نمی کنند و بیشتر توجه آنها به احساسات خودشان است. از طرف دیگر برای زنان نیز چندان مهم نیست که مردان درباره آنها چه فکر می کنند، همه آنچه برای آنها اهمیت دارد احساس خودشان نسبت به مرد زندگی شان است. یک زن چندان توجه نمی کند که شما چقدر می خواهید او را تحت تاثیر قرار دهید. اگر شما خودتان فکر می کنید همسر یا نامزد خوبی هستید، در احساسات او تاثیر خاصی ندارد. او چندان توجه نمی کند که شما در دلتان به چه فکر می کنید.

راه حل : اگر می خواهید همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید، سعی کنید احساساتش را بیشتر بشناسید از او درباره احساساتش بپرسید تا راه های خوشحال کردنش را پیدا کنید.


اشتباه نهم : کسل بودن!
یک مرد باید در زندگی اش احساس شوق و اشتیاق داشته باشد (در کنار همسری که دوستش دارد) وگرنه روز به روز کسل تر می شود. این مورد می تواند کار یا فعالیت فرهنگی یا... باشد. وقتی شما به نیازهای خودتان توجه کافی داشته باشید و سعی کنید استعداد های بالقوه خودتان را شکوفا کنید و با انجام دادن کاری که دوست دارید شاداب باشید، مسلما در کنار همسرتان نیز زندگی بهتری خواهید داشت و بهتر می توانید او را خوشحال کنید.

10 نکته که زنان دوست دارند مردان در مورد آنهابدانند
1 - زنان دوست دارند که از آنها راهنمایی و نصیحت بخواهید.
2 - خواسته هایتان را غیرمستقیم با آنها مطرح کنید.
3 - زنان انتظار دارند که به آنها زنگ بزنید.
4 - هر گاه زنی در اوج خشم و غم قرار گرفته باشد، به هیچ عنوان تقصیری را به گردن نمی گیرد.
5 - بسیاری از زنان به این علت که نمی خواهند کسی ایشان را نیازمند بداند، نیازهایشان را انکار می کنند.
6 - یک زن به طور ذاتی از توانایی نامحدودی در شاداب ساختن دیگران برخوردار است. اما وقتی آن زن لبخند می زند، لبخندش به این معنا نیست که در اوج شادابی و خوشحالی قرار دارد.
7 - یک احساس پنهان در درون زن به او می گوید نمی خواهم خواسته هایم را به همسرم بگویم، اگر عشق او به من واقعی باشد، خودش از نیازهایم مطلع می شود.
8 - هیچ چیزی را در رابطه اش با شما فراموش نمی کند.
9 - همسرتان می خواهد در صدر فهرست اولویت های شما قرار بگیرد، او جایگاه شماره یک را می خواهد، او می خواهد بیش از دوستان، همکاران، مشتریان و حتی مادرتان برای شما مفهوم داشته باشد.
10 - هیچ وقت از گفتن جمله دوستت دارم به زن مورد علاقه تان غافل نشوید.




ای ی ی ی ی ی ی روزگار ، چقدر سخته این همه کار با هم انجام بدی :d


Saba_Baran90 01-14-2013 07:38 PM

خیلی جالب بود!
از بین ده تای آخر 6 و 7و 8 کاملا درست بودند!
حسین داداشی خیلی هم سخت نیست!
توقع های ساده ایه!
اگه مردی اهمیت بده خودش خود بخود اینا رو رعایت میکنه!

3tofangdar 07-19-2013 02:10 AM

سن مناسب ازدواج
 
سن مناسب ازدواج
ازدواج مانند تولد و مرگ، یکی از اتفاقات مهم زندگی هر فردی به حساب می‌آید و از این‌رو سوالات مختلفی درباره این دوره از زندگی و بویژه آغاز آن وجود دارد که باید توجه ویژه‌ای به آنها داشت...

ازدواج مانند تولد و مرگ، یکی از اتفاقات مهم زندگی هر فردی به حساب می‌آید و از این‌رو سوالات مختلفی درباره این دوره از زندگی و بویژه آغاز آن وجود دارد که باید توجه ویژه‌ای به آنها داشت...
سوالاتی مانند چه زمانی مناسب‌ترین سن ازدواج است؟ اختلاف سنی مناسب در ازدواج چقدر است؟ و... این سوال‌ها به همراه هزاران سوال دیگر در ذهن همه افراد وجود دارند.

البته عوامل بسیاری از جمله مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... در تعیین جواب هریک از این سوال‌ها نقش دارند. از این‌رو مروری بر سن ازدواج در سایر کشورها و فرهنگ‌ها و همچنین آداب و رسوم آنها می‌تواند برای ما جالب باشد.

ازدواج کردن فقط به این دلیل که فکر کنیم زمانش رسیده، ایده کاملا اشتباهی است. هرکس باید زمانی ازدواج کند که از نظر عقلی و احساسی آمادگی پذیرش زندگی جدید را داشته باشد.

در هیچ کشوری و با هیچ فرهنگی، یک سن مناسب جادویی و خاص برای ازدواج وجود ندارد. در بیشتر فرهنگ‌ها، متوسط سن ازدواج بین 18 تا 23 سال برای دختران و 19 تا 25 سال برای پسران است؛ اما به عنوان مثال در اروپای غربی افراد ترجیح می‌دهند تا اواخر دهه دوم زندگی (اوایل 30 سالگی) مجرد بمانند؛

اما در اروپای شرقی مردم اغلب در اواسط دهه دوم عمر یعنی حدود 25 سالگی ازدواج می‌کنند و در آسیا نیز سن ازدواج به شرایط گوناگونی چون زندگی در شهر یا روستا، سطح تحصیلات، سطح فرهنگی خانواده‌ها و... بستگی دارد؛ اما در بیشتر کشورهای آسیایی جوانان بین سنین 18 تا 25 سال ازدواج می‌کنند.
در سال‌های اخیر در تمام کشورها با فرهنگ‌های مختلف، متوسط سن ازدواج نسبت به سالیان گذشته تفاوت کرده و افزایش نشان می‌دهد. افزایش میانگین سن ازدواج در بیشتر جوامع، پدیده‌ای است که در دهه‌‌های اخیر همه آن‌را پذیرفته‌اند.
متوسط سن ازدواج در بیشتر کشورهای صنعتی افزایش‌ یافته است، اما این مساله مختص به کشورهای صنعتی نیست؛ کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه‌یافته نیز با این موضوع مواجه هستند. البته افزایش سن ازدواج در خانم‌ها بیشتر دیده می‌شود.

عواملی چون مسائل اقتصادی و فرهنگی، نقش مهمی در تعیین سن ازدواج در کشورهای مختلف دارند. در بعضی کشورها، اعتقادات دینی هم از جمله عوامل بسیار مهم و تعیین‌کننده در این موضوع است. به عنوان مثال در آمریکا، متوسط سن ازدواج با توجه به شرایط اجتماعی، آداب و رسوم خانوادگی و حتی موقعیت جغرافیایی و محل زندگی افراد تفاوت می‌کند.

در یک نگاه کلی، افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند، ترجیح می‌دهند دیرتر ازدواج کنند و بچه‌دار شوند. آنها معمولا تا 30 سالگی مجرد باقی می‌مانند؛ اما ساکنان مناطق روستایی معمولا زودتر و در اوایل دهه دوم زندگی ازدواج می‌کنند.

در کشورهایی چون هند و پاکستان که این سنت وجود دارد که والدین مراسم عروسی فرزندانشان را برگزار می‌کنند و هزینه‌ها به‌عهده پدر و مادر عروس و داماد است، متوسط سن ازدواج 17 سال است و بیشتر دختران در 15 سالگی ازدواج می‌کنند.

زندگی شهری، تحصیلات، آزادی و فعالیت بیشتر زنان در محیط‌های کاری، وجود رسانه‌ها و... همگی شیوه زندگی و الگوهای فکری افراد را تغییر داده‌اند و این بدان معناست که افراد کنترل زندگی خود را بیشتر به دست گرفته‌اند و برای ادامه زندگی خود تصمیم می‌گیرند.

به عنوان مثال در کشورهایی چون هندوستان علی‌رغم حفظ احترام والدین، دختران و پسران دیگر حاضر به ازدواج‌های کورکورانه و بدون شناخت نمی‌شوند.
بکوشید خودتان را بشناسید. بدانید که در زندگی چه چیزی می‌خواهید؟ چه چیزی می‌خواهید به دیگران ارائه کنید و چگونه؟ پس با هدف زندگی کنید و آنگاه شما می‌توانید دید مناسبی نسبت به زندگی داشته باشید.

چند توصیه:
*‌ کارشناسان می‌گویند پیش از ازدواج، فرد باید از لحاظ عقلی و عاطفی به بلوغ رسیده باشد تا بتواند متوجه موارد زیر بشود و آنها را تجزیه و تحلیل کند.
*‌ عشق برای ادامه یک زندگی موفق کافی نیست. نگرانی‌ زوج‌ها در زندگی، واقعی است و کوشش آنها برای داشتن شغل، خانه، بیمه و... اموری واقعی و جدی هستند. پیگیری این موضوعات و عدم دستیابی به آنها، زوج‌های جوان را واقعا خسته می‌کند. پس چرا بعضی افراد در سنین خیلی کم خود را درگیر این مسائل می‌کنند؟
*‌ اهداف، انتظارات و شرایط خود را برای ازدواج در نظر بگیرید و مطمئن شوید که آیا شریک شما می‌تواند این نیازها را برآورده سازد؟ به یقین برای جوانان سخت خواهد بود تا با تجربه اندک خود بتوانند متوجه این موضوع و همچنین نیازهای طرف مقابل شوند.
*‌ شما باید هنگام ازدواج کاملا از نظر احساسی و فیزیکی مستقل باشید و وابسته به خانواده خود نباشید. یک ازدواج موفق به دو فرد مستقل نیاز دارد تا یک مجموعه کامل تشکیل دهد. بسیاری از جوانان معمولا به دلیل این‌که می‌خواهند از شرایط بد خانوادگی جدا شوند، ازدواج می‌کنند که این به هیچ‌وجه راه‌حل مناسبی نیست.
*‌ بکوشید خودتان را بشناسید. بدانید که در زندگی چه چیزی می‌خواهید؟ چه چیزی می‌خواهید به دیگران ارائه کنید و چگونه؟ پس با هدف زندگی کنید و آنگاه شما می‌توانید دید مناسبی نسبت به زندگی داشته باشید.
اگر در سن ازدواج هستید، امیدواریم با درک صحیح شرایط و با انتخابی معقول، آینده‌ای خوش و توام با تفاهم و موفقیت برای خود و همراه زندگی‌تان فراهم آورید و ازدواج را به تاخیر نیاندازید.

3tofangdar 07-19-2013 02:13 AM

اختلالات شخصیتی که قبل از ازدواج باید تشخیص دهید
 
اختلالات شخصیتی که قبل از ازدواج باید تشخیص دهید

در این جا این اختلالات شخصیتی را معرفی می نماییم:
اختلال شخصیت پارانویا:
فرد مبتلا به این بیماری که در اصطلاح عامه "شکاک" است. مدام به دیگران بی‌اعتماد بوده و سوءظن شدیدی دارد. فکر می کند همه در حال سوء استفاده از او هستند و برای نابودی اش نقشه می کشند.

بنابراین تمام عمر در حال مجادله و پس زدن این بدخواهی ها است و سعی می کند طوری رفتار کند که کسی نتواند به او رودست بزند یا از زندگی اش سوء استفاده کند. چنین فردی توانایی اعتماد کردن ندارد، کینه مردم را به دل دارد و سعی می کند طوری زندگی کند که کسی به او نزدیک نشود.
اختلال شخصیت اسکیزوئید:
فرد اسکیزویید در یک کلام در پیله خودش زندگی می کند. در دنیایی که خودش برای خودش ساخته و کسی را به آن راه نمی دهد. مهم ترین ویژگی این بیماری انزوا و کناره گیری، شرکت نکردن در فعالیت های روزمره، اهمیت ندادن به دیگران و تمایل نداشتن به ارتباطات اجتماعی است.

فرد مبتلا به این بیماری اغلب به فعالیت های انفرادی تمایل دارد، از فعالیت های کمی لذت می برد، دوستان زیادی ندارد و از نظر عاطفی و جنسی سرد است. او کسی را به خلوتش راه نمی دهد و دنیای ایده آلی در ذهنش دارد که تنها ساکنش خود اوست.

چنین فردی ممکن است وقت عاشقی بسیار پرشور و حرارت باشد و برای به دست آوردن همسرش هر کاری انجام دهد اما به محض تصاحب، همه چیز برایش به حالت قبل برمی گردد و این بار حتی معشوقش را هم به خلوت خود راه نمی دهد.

زندگی با چنین شخصی به معنی رکود و واپس زده شدن پی در پی است. به معنی داشتن یک زندگی سرد، تغییر ناپذیر و انفرادی است. حتی اگر ظاهر زندگی، مشترک باشد.

اختلال شخصیت اسکیزوتایپی:
شخص مبتلا به این نوع اختلال را در نگاه اول می توانید تشخیص دهید. او به شدت از نظر دیگران عجیب و غیرعادی است؛ تفکرات سحرآمیز و عقاید خرافی گوناگون دارد و کارهای عجیب و غریبی برای دفع شر و سحر و جادو انجام می دهد.

او دچار اشتباهات حسی و مسخ واقعیت است و اتفاقات عادی را به امور متافیزیکی و موجودات ماورایی نسبت می دهد، رفتار و گفتار عجیب و غریبی دارد و نسبت به دیگران بدگمانی ها و سوءظن های پارانوئیدی نشان می دهد.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی:
شخصیت های ضداجتماعی هم جزو آن دسته از شخصیت هایی هستند که می توانید با کمی دقت آنها را بشناسید. این ها افراد جامعه ستیزی هستند که توانایی مطابقت دادن خود با موازین اجتماعی را ندارند، به حقوق دیگران تجاوز کرده و مرتکب رفتارهای مجرمانه می شوند.

این افراد به طور ناگهانی اقدامات شان را انجام می دهند و برای آینده فکر و برنامه ریزی ای ندارند. فریبکار، دروغگو، پرخاشگر و بی احتیاط هستند و عذاب وجدان ندارند. آنها خود را محق می دانند که به هر روشی به خواسته شان دست پیدا کنند حتی اگر به دیگران صدمه وارد کرده یا حقوق آنها را پایمال کنند.

زندگی با یک شخصیت ضداجتماعی به معنی دم به دم با خطر و غافلگیری و بی قانونی دست و پنجه نرم کردن است و این افراد حتی همسرشان را هم از اعمال مجرمانه، آسیب زدن و پایمال کردن حق شان مستثنی نمی کنند.

خودشیفته ها خودخواه و خودپسند هستند و خود را مرکز دنیا می بینند و به همین دلیل انتظار دارند همه آنها را ستایش کنند. خصوصیت اصلی این اختلال خودمحوری، کمبود احساس همدلی با دیگران و خود مهم پنداری است
اختلال شخصیت مرزی:
این ها همیشه لب مرز هستند. ویژگی اصلی این نوع اختلال ناپایداری و بی ثباتی در خلق و خو و روابط با دیگران است. فرد دچار اختلال شخصیت مرزی درک ثابتی از هویت خود ندارد، احساس پوچی مزمن می کند، دست به اقداماتی می زند که برای او آسیب هایی در بر دارد، اقدام به خودکشی و یا تهدید به آن می کند و حالت های عاطفی ناپایدار و متغیر دارد.

این افراد الگوی ثابتی در روابط شان ندارند، در کنترل خشم خود ناتوان هستند، مشکل هویتی و بی ثباتی هیجانی دارند و مرتب در تلاشند که کسی آنها را رها نکند. با این حال با رفتارشان ناخودآگاه دیگران را وادار به فاصله گرفتن می کنند. شخصیت های مرزی احساس بی هدفی، خالی و بی ارزش بودن شدیدی را تجربه می کنند.
اختلال شخصیت نمایشی:
شخص مبتلا به این بیماری تمایل شدیدی به جلب توجه دیگران دارد، در موقعیت هایی که در کانون توجه قرار ندارد ناراحت است، ظاهر متفاوتی دارد، گفتارش سرشار از اغراق در مورد هیجانات شخصی است، روابط را از آنچه هست صمیمانه تر تلقی می کند و به شدت تلقین پذیر است.

این ها را حتی از روی ظاهرشان می توان شناخت. لباس ها و مدل موی عجیب و غریب دارند، رفتارهایشان بسیار رو و زننده و چشمگیر است و در یک کلام، با غیرعادی بودنشان جلب توجه می کنند. زندگی با این افراد به معنی دست و پنجه نرم کردن با یک آدم پرهیاهو و آبروریزی های اجتماعی او است.
اختلال شخصیت خودشیفته:
آنها خودخواه و خودپسند هستند و خود را مرکز دنیا می بینند و به همین دلیل انتظار دارند همه آنها را ستایش کنند. خصوصیت اصلی این اختلال خودمحوری، کمبود احساس همدلی با دیگران و خود مهم پنداری است.

فرد خودشیفته از بالا به بقیه نگاه می کند، در مورد موفقیت ها، زیبایی، قدرت، زیرکی و سایر ویژگی های مثبت خود به گونه اغراق آمیزی خیالبافی می کند، استثمارگر و نیازمند تحسین افراطی است و معتقد است دیگران به حال او غبطه می خورند. این اختلال در زن ها بیش از مردها دیده می شود.
اختلال شخصیت اجتنابی:
افراد مبتلا به این بیماری نسبت به طرد شدن بسیار حساسند، علاقه شدیدی به برقراری ارتباط با دیگران دارند ولی از بیم پذیرفته نشدن از این روابط دوری می کنند. به دلیل ترس از انتقاد، مورد تمسخر قرار گرفتن و یا خرابکاری کمتر در روابط کاری و یا روابط صمیمانه درگیر می شوند کم رو هستند و خود را از بقیه پایین تر می دانند.
اختلال شخصیت وابسته:
این اختلال با نیاز به حمایت از سوی اطرافیان، وابستگی و پذیرش سلطه دیگران همراه است و فرد مبتلا به آن بدون راهنمایی دیگران قادر به تصمیم گیری و برنامه ریزی برای کارهای روزمره نیست، از رفتار نادرست دیگران انتقاد نمی کند تا مبادا حمایت آن ها را از دست بدهد و برای جلب محبت و حمایت دیگران دست به کارهایی می زند که برای وی ناخوشایند است.
اختلال شخصیت وسواسی‌-‌جبری: در این اختلال کمال طلبی همراه با انعطاف ناپذیری بر فرد تسلط دارد. بیمار مبتلا به این اختلال به حدی دارای کمال طلبی است که خود را در تکمیل تمام امور دخالت می دهد، در واگذاری امور به دیگران اکراه دارد، علاقه بیش از حد به کار داشته و تفریحات و روابط اجتماعی را قربانی کار می کند، بیش از حد منظم بوده و روی جزئیات امور حساسیت زیادی دارد، لجباز، انعطاف ناپذیر، خونسرد و خسیس است.

sayeh ns 08-29-2013 12:11 PM

نقش مرد در زندگی مشترک
 
بسیاری از مردان تصور میکنند که وظیفه آنها فقط تامین نیاز های اقتصادی خانواده است، اما بر خلاف این تصور مردان نیز همان مسئولیت های زن را با اندکی تفاوت دارند. مردی که عاشقانه همسر و فرزندانش را دوست دارد علاوه بر تامین نیازهای مادی آنها متوجه احساس، ناراحتی و خوشحالی آنها نیز هست. او میداند که شریک زندگی اش به مهر و محبت اونیاز دارد و از او انتظار دارن زمان بیشتری را در کنارش باشد.
تاثیر رفتار مرد بر تربیت فرزندان
فرزندانی که در چنین خانواده ای بزرگ میشوند قطعا از پدر خود الگو برداری کرده و این الگو نقش به سزایی در زندگی آینده آنها خواهد داشت. آنها از پدرشان احترام گذاشتن و احساس وظیفه را یاد میگیرند و همین طور مادر خود را محترم میشمارند.
مردی که زندگی همراه با شک و سوء ظن دارد زندگی را بر خود و همسر و فرزندانش تلخ کرده و احساس امنیت آرامش را از آنها سلب میکند.
یک نکته
البته باید تفاوت های زن و مرد را در نظر گرفت مثلا این که مردان بیشتر سکوت کرده و زنان علاقه به صحبت دارند. مردان کلی نگر و زنان به جزئیات دقت میکنند، مردان به امیال جنسی بیشتر اهمیت میدهند و زنان به روابط عاشقانه.

sayeh ns 08-29-2013 12:13 PM

عادت هایی که باعث ناراحتی همسرتان میشود
 
آیا تا به حال شده است به این فکر کنید که گاهی اوقات با رفتارهایتان لحظات شیرین و فوق العاده زندگی مشترکتان را خراب کرده و همسر خود را عصبانی کرده اید؟ آیا تا به حال به فکر ترک این عادت های رفتاری افتاده اید؟ بد نیست گاهی خودمان را تحت فشار بگذاریم تا با کمی گذشت و ترک عادت های بد ، زندگی عاشقانه تر و شیرین تری داشته باشم. از جمله مواردی که باعث ناراحتی همسرتان میشود:
-تاخیر زیاد هنگام آماده شدن برای رفتن به مهمانی ها و توجه نکردن به آماده بودن همسرتان از مدتی قبل.
-غر زدن و ایراد گرفتن با همسرتان در زمان پخش مسابقه فوتبال تیم مورد علاقه اش.
-پرسیدن سوالات عاشقانه و راضی نشدن به جواب های کوتاه و مختصر و اصرار برای تکرار و ابراز احساسات بهتر.
-سین جین کردن همسرتان در حالی که منظور خاصی ندارید اما معمولا منجر به دلخوری و ناراحتی میشود.
-گوشه و کنایه زدن به خانواده همسرتان زمانی که رابطه بین شما و همسرتان شکرآب است
-اصرار برای گذراندن تمام اوغات فراغتش و عدم اختصاص زمانی کوتاه برای دیدار با دوستانش
نظافت بی موقع منزل و در زمان استراحت کردن و یا تماشای تلویزیون همسرتان

sayeh ns 08-29-2013 12:14 PM

چگونه همسرتان را با حداقل هزینه شاد کنید؟
 
مسئله ای که برای بسیاری از زوج های جوان مهم و ضروری است این است که بدانند همسر خود را چگونه خوشحال کنند، دل او را به دست آورند و در عین داشتن زندگی شیرین خاطرات خوب را باهم رقم بزنند تا برای هم تکراری نشوند. به راستی چگونه میتوانیم همسرمان را همیشه راضی و خوشحال نگه داریم؟ ساده است! شما میتوانید با انجام چند کار ساده وبدون صرف هزینه های آنچنانی عشق و دوست داشتن خود را به همسرتان نشان دهید.
به او توجه کنید، نشان دهید برایتان مهم است ، به تغییرات چهره ، آرایش و لباس او دقت و از آن تعریف کنید ، زیرا او به خاطر شما خود را آراسته و زیبا میکند. لازم نیست برای او هدایای گران بها بخرید، گاهی با دادن یک شاخه گل میتوانید کاری کنید که او خود را خوشبخت ترین زن دنیا تصور کند. زمانی که او ناراحت و عصبی است یا سرش درد میکند درمان او چیزی جز آغوش و لبخند شما نیست. از کارهایی که برای شما و زندگیتان انجام میدهد قدردانی کنید اما از او تعریف بیجا و بی ربط که مستحق آن نیست نکنید زیرا ممکن است اثر منفی بر روی روابطتان داشته باشد. وقتی اشتباه میکنید به آن اعتراف کنید و سعی بر جبران آن کنید.


اکنون ساعت 11:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)