- -
معرفی فیلم
(
http://p30city.net/showthread.php?t=28801)
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:49 PM |
بچههای کوچک - LITTLE CHILDREN
سال تولید : ۲۰۰۶
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : تاد فیلد، آلبرت برگر و ران یرکسا
کارگردان : فیلد
فیلمنامهنویس : تام پروتا و فیلد، برمبنای رمانی نوشتهٔ پروتا
فیلمبردار : آنتونیو کالواچه
آهنگساز(موسیقی متن) : توماس نیومن
هنرپیشگان : کیت وینسلت، پاتریک ویلسن، جنیفر کانلی، گِرِگ ایدلمن، سدی گلدستاین و جکی ارل هیلی
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۰ دقیقه
̎سارا̎ وینسلت̎ زن حومهنشینی است که برخلاف سایر مادرهائی که در پارک محله میبیند، واهمهای از ارتباط و آشنائی با مرد غریبهای که به ̎سلطان رقص̎ معروف است، ندارد. ̎سارا̎ در استخر محله با ̎براد̎ (ویلسن) آشنا میشود که مثل او نارضایتی مشابهی را از زندگی بیسروصدای شهر ابراز میدارد. ̎سارا̎ بیش از پیش از زندگی زناشوئی خود با شوهر موفق خود (ایدلمن) ناراضی است و مشکلاش از این نظر با سرخوردگی فزایندهٔ ̎براد̎ در ارتباط با همسرش، ̎کتی̎ (کانلی) فیلمساز مستند، قابل مقایسه است. دیری نگذشته که ̎سارا̎ و ̎براد̎، مخفیانه با یکدیگر دیدارهائی دارند و تلاششان برای طبیعی جلوه دادن ارتباط پنهانشان طی شامی به اتفاق همسرانشان، به سوءظنهائی منجر میگردد.
● بچههای کوچک، دومین فیلم تاد فیلد سازندهٔ در اتاق خواب (۲۰۰۱)، یکی از آن فیلمهای کمیاب است ـ یک درام ادبی چند شخصیتی. فیلم فیلد واقعاً به کتاب اصلی نزدیک شده است و راهی برای انجام این کار را نشان علاقهمندان دیگر میدهد. داستان بیشتاب روایت میشود و شخصیتها و موقعیتا فرصت طبیعی و کاملی برای پرورش یافتن پیدا میکنند. دستمایهد فیلم برای یک مجموعهٔ ملودرام تلویزیونی کفایت میکند، ولی فیلد کنترل کاملی روی ابعاد طرح خود دارد. روایت روی تصویر (برخلاف بسیاری همتایانش) بسیار مفید و ضروری است، چون ریشههای ادبی داستان را نیز مورد تأکید قرار میدهد (باصدای باریتونِ ویل لایمن). بازیهای وینسلت، ویلسن، امریک و هیلی نیز جنبههای تاریک شخصیتشان را با ظرافت به نمایش میگذارند. فیلد برشی از جامعه را پیشرو میگذارد و غنای فیلم به خاطر توجهی است که به تمام شخصیتهایش نشان میدهد. بچههای کوچک که در فضای یک شهر آمریکائی پُر از جزماندیشی میگذرد یادآور همان قلمروی نیوانگلندی کاوش شده در آثار نویسندگان نیویورکی مشهوری مثل جان چیور و جان آپدایک است. فیلم مثل در اتاق خواب اوجی درخشان و انفجاری دارد. پروتا که در نوشتن فیلمنامه همکاری داشته، نویسندهٔ داستان دیگری است که انتخابات ساخته الکساندر پین (۱۹۹۹) از آن اقتباس شده است.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:50 PM |
ساختار شکنی هاری - deconstructing harry
سال تولید : ۱۹۹۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جین دومانیان
کارگردان : وودی آلن
فیلمنامهنویس : وودی آلن
فیلمبردار : کارلو دی پالما
هنرپیشگان : آلن، کرستی آلی، باب بالابان، ریچارد بنجامین، بیلی کرستال، جودی دیویس، هیزل گودمن، مارییل همینگوی، ایمی اروینگ، جولی کاونر، الیزابت شو، استنلی توتچی و رابین ویلیامز.
نوع فیلم : رنگی، ۹۶ دقیقه
̎هاری بلاک̎ (آلن)، رماننویسی است که با صداقت میگوید در زندگی درست عمل نمیکند اما در هنرش موفق است. تا به حال ̎هاری̎ به شکل روان کاو مراجعه و سه بار هم ازدواج کرده (که تنها تجربه مثلاً موفقش، ازدواج با یکی از روان کاوانش بوده است). ̎هاری̎ از آشفتگی روحیاش بهعنوان مایهٔ اولیه کارهایش استفاده میکند. دوستان، محبوبهها و خانوادهاش از اینکه او تقریباً بدون پردهپوشی، نامهربانانه در نوشتههایش از آنان، شخصیتهائی غیر واقعی ساخته، عصبانی هستند. او میخواهد مشکل بدبختیهای فزایندهاش را با زنان و قرصهای آرامبخش حل کند. یک روز دانشگاهی در شمال نیویورک که ̎هاری̎ در آن درس میخوانده اما هرگز از آنجا فارغالتحصیل نشده، برای اهداء جایزه او را دعوت میکند. اما ̎هاری̎ نمیتواند کسی را بهعنوان همراه، برای شرکت در گردهمائی پیدا کند. محبوبه او، ̎فی̎ (شو) برای ازدواج با ̎لاری̎ (کریستال) او را ترک کرده؛ بهترین دوستش، ̎ریچارد̎ (بالابان) نگران است مبادا دچار سکته قلبی شود؛ همسر و روانکاو سابقش، ̎جون̎ (آلی) اجازه نمیدهد ̎هاری̎ پسرشان را ببیند و خواهر زن سابقش، ̎لوسی̎ (دیویس) عملاً میواهد او را بکشد. در آخر ̎هاری̎، بیپروا از یک خیابانگرد بهنام ̎کوکی̎ (گودمن) میخواهد او را همراهی کند، پسرش را میرباید و از ̎ریچارد̎ میخواهد تا همگی با هم به دانشگاه بروند، جائی که فاجعه در انتظار اوست...
● حدیث نفسی پست مدرنیستی از یکی از بزرگترین حدیث نفسگوی سینما. اینبار آلن نقش ̎هاری بلاک̎ را به عهده گرفته تا بیپروا با شخصیتهای مخلوق خودش مواجه شود و به ناکامیهایش در زندگی اعتراف کند. ساختارشکنی هاری تشکیل شده از چندین موقعیت بدیع با طنز سیاهی که گاه امکان خندیدن را از تماشاگر سلب میکند بازنگری آلن در گذشتهاش چنان صراحتی دارد که ریشهیابی و پیدا کردن معادلەای واقعیاش در زندگی فیلمساز چندان دشوار نیست. ساختار اپیزودیک فیلمنامه هرگز به عدم ̎انسجام̎ نمیرسد و این تعادل طبعاً حاصل تجربه فراوان آلن در کار با این الگوی روائی است. فلو شدن ̎مل̎ (ویلیامز) درخشانهٔرین ایدهٔ سینمائی فیلم است و حضور شخصیتهای داستانهای ̎هاری̎ در رویاهایش داخل زندان بامزه است. با ساختار شکنی هاری دوباره میتوانیم آلن را در حادترین شکل ارتباطیاش با جنس مخالف تماشا کنیم و تصویر سازیآش از جهنم هم خیلی به درد بازیگران آمریکائی در نقشهای کوتاه استفاده کرده، تا جائی که ویلیامز را هیچوقت ̎فوکوس̎ نشان نمیدهد، حتی در مراسم پایانی که همه شخصیتهای زندگی ̎هاری̎ برایش دست میزنند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:51 PM |
باد گرم زمستانی - Winter Wind
سال تولید : ۱۹۶۹
کشور تولیدکننده : مجارستان و فرانسه
محصول : مارکیز فیلم و ما فیلم
کارگردان : میکلوش یانچو
فیلمنامهنویس : فرانسیس ژیرو، ژاک روفیو، گیولا هرنادی و یانچو، برمبنای داستانی نوشته هرنادی.
فیلمبردار : یانوش کنده
هنرپیشگان : ژاک شاریه، مارینا و لادی، اوا شوان، یوسیف ماداراش، ایشتوان بویتور، دیوردی بنفی، فیلیپ مارچ و آندراش کوزاک.
نوع فیلم : رنگی، ۸۰ دقیقه.
سال ۱۹۳۴. اعضای یک گروه آنارشیستی موسوم به "اوستاشی" مصمم هستند کرواسی را از سلطه صربستان خارج کنند. آنان پس از کوششی ناموفق برای ترور "الکساندر"، پادشاه یوگسلاوی، به منطقهای در جنوب مجارستان میگریزند. بهزودی شک و تردید در دل افراد گروه راه پیدا میکند. آنان بدون اطلاع رهبرشان (بنفی) موافقتنامهای را با مقامات امضا میکنند. اما رهبر، بعداً از قبول موافقتنامه سرباز میزند؛ همچنین پیشنهاد خودکشی را رد میکند...
٭ یانچو شکلگرائی را انتخاب میکند تا هم بیانیه صادر نکند (که بلافاصله با سانسور دچار مشکل نشود) و هم تماشاگر را متوجه موقعیتها و کنشهای شخصیتهایش بکند (برای احتراز از رمانتیسیسم که طلب عامه سینمارو است). به همین خاطر فیلمش تنها از سیرده نما تشکیل شده که در قیاس با فیلمهای کارگردانی مثل آکیرا کوروساوا (بهطور مثال راشومون ۴۰۷ نما دارد) اصلاً قابل اعتنا نیست. تفاوت کوروساوا و یانچو، در واقع، تفاوت دو رویکرد به هنر و دو جهانبینی مختلف است. کوروساوا فیلم میگیرد تا ماده خامی برای تدوین داشته باشد و یانچو فیلم میگیرد تا برای تدوینگر کاری باقی نگذارد. باد گرم زمستانی زیباست و با حرکتهای دوربین، آدمها، اسبها و... استفاده از پسزمینه، یادآور وسترنهای جان فورد است؛ جان فورد به علاوه جبرگرائی فرانتس کافکا، بازسازی شد توسط گروه بازیگران همیشگی یانچو و اینبار چند هنرپیشه خارجی (مثل شاریه) که یکسره تصویری متفاوت از خود ارائه میدهند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:53 PM |
گلولهای برای ژنرال - A Bullet For The General
سال تولید : ۱۹۶۷
کشور تولیدکننده : ایتالیا
محصول : مترو ـ گلدوین ـ مایر
کارگردان : دامیانو دامیانی
فیلمنامهنویس : سالواتوره لورانی و فرانکو سولیناس، برمبنای داستانی نوشته لورانی.
فیلمبردار : تونی سکی
آهنگساز(موسیقی متن) : لوئیس باکالوف
هنرپیشگان : جان ماریا ولونته، کلاوس کنسکی، مارتینه بسویک، لو کاستل، خایمه فرناندز و آندرهآ چکی.
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۵ دقیقه.
در روزهای انقلاب مکزیک، "ال چونچو" (ولونته) با تحمل تلفانی سنگین موفق میشود به یک قطار حامل مهمات حمله کند. یکی از مسافران آمریکائی قطرا بهنام "بیل تیت" (کاستل) پس از اثبات وفاداریاش، اجازه پیدا میکند که به گروه آنان بپیوندد. "ال چونچو" از یک پادگان ارتش، سلاحهای بیشتری میدزدد و تصمیم میگیرد که آنها را به رهبر انقلابیها، "ژنرال ایلیاس" (فرناندز) بفروشد. "ال چونچو" به اردوی "ایلیاس" میرود، اما به او اتهام خیانت میزنند و به مرگ محکوم میشود. "بیل" ـ که مأمور مخفی دولت مکزیک است ـ "ایلیاس" را با گلولهای طلائی که برای همین منظور آورده، میکشد و "ال چونچو" را نجات میدهد، و حتی نیمی از جایزه کشتن "ایلیاس" را هم به او میدهد. اما "ال چونچو" به هر حال یک انقلابیست، و "بیل" را میکشد...
٭ نگاهی به انقلاب مکزیک با میزان زیادی حادثههای متوع و بازی پرتحرکی از ولونته. نباید چندان در بند عمق شخصیتپردازی بود، چرا که فیلم همان چیزی است که از دامیانی انتظار میرود. ضرباهنگ فیلم در انتها کند میشود و خندههای هیستریک راهزنان قدری زیاده از حد است!
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:53 PM |
بدون نطق - SPEECHLESS
سال تولید : ۱۹۹۴
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : رنی هارلین و جینا دیویس
کارگردان : ران آندروود
فیلمنامهنویس : رابرت کینگ
فیلمبردار : دان پیترمن
آهنگساز(موسیقی متن) : مارک شیمن
هنرپیشگان : مایکل کیتن، دیویس، کریستوفر ریو، بانی بدلیا، ارنی هادسن، چارلز مارتین اسمیت، ری بیکر و میچل رایان
نوع فیلم : رنگی، ۹۹ دقیقه
ـ ̎جولیا ̎ (دیویس) و ̎کوین̎ (کیتن)، نویسندهٔ نطقهای نامزدیهای انتخاب سناتور ایالت نیومکزیکو هستند. بین این دو رقابت سختی در جریان است، اما شبی که قرار است از فردای آن سفر دور ایالت را برای نطق و فعالیت انتخاباتی آغاز کنند، ̎جولیا ̎ به دعوت ̎کوین̎، برای گردش با اتوموبیل ̎کوین̎ به راه میافتند. اتوموبیل وسط راه خراب میشود و آن دو به ناچار با یک کامیون باز میگردند. از فردا که نطقها و رقابتها آغاز میشود، دوستی آن دو گرمتر میشود، اما هر بار با سوء تفاهمی میانشان شکراب میشود، چرا که جدا از نطقهائی که مینویسند، از اطلاعاتشان علیه همدیگر هم استفاده میکنند، هر یک نطق طرف مقابل را مخدوش میکند یا از اسناد یکدیگر دزدی میکنند. اما هربار که دعوایشان میشود، ̎کوین̎ قدم پیش میگذارد و آشتی میکند. یکبار که ̎کوین̎ خوابش برده و نمیتواند بنویسد، ̎جولیا ̎ نطق او را برایش مینویسد. آرام آرام دوستی آن دو عمیقتر میشود و ̎جولیا ̎ نامزدیاش با ̎فرید̎ (ریو) را به هم میزند. در آخرین لحظات، معلوم میشود نامزد انتخاباتی که ̎کوین̎ برای او نطق مینوشته، گذشتهای مخدوش داشته و از دور خارج میشود. در شب انتخابات، ̎کوین̎ که فرصت را از دست رفته میبیند، خود را به محل انتخابات میرساند و از ̎جولیا̎ تقاضای ازدواج میکند.
ـ یک کمدی ـ درام عاشقانهٔ بسیار کلیشهای و سنتی، پر از سوء تفاهم و آشتی... همه بسیار غیر معمول و اندکی کودکانه و بسیار سنتی و کاملاً روشن، با نتیجهای منتظره و از پیش مشخص، با پایانی کاملاً از پیش روشن و قابل انتظار، با سیر وقایعی کلیشهای: عشق در نخستین نگاه سوء تفاهم ـ به خاطر ضدیت و تقابل شغلی دو شخصیت ـ، پایان شجاعانه و قهرمانه از سوی مرد در آخرین لحظه، با افزودن تمهیدات قدیمی ترانههای سوزناک، اتوموبیل خراب، نوع لباس پوشیدن شلختهٔ مرد، نامزد خوشقیافه اما سرد، زن قاطع و مصمم، دنیای پر دروغ و دغل سیاست به عنوان پس زمینهٔ وقوع عشق بیآلایش و جا برای حرفهای عالمانه زدن و تمثیل گرفتن از کل جامعه و ... همهٔ این حرفها. اما جدا از اینها، فیلم خالی و کمبار، تنها با دو شخصیت کلیشهای، با کمترین بهرهگیری از آدمهای فرعی، و عدم موفقیت در تطبیق و آمیختن درام سوزناک عاشقانه و کمدی روابط، به خاطر عدم تجانس بازیگرها و فقدان لحن مشخص.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:54 PM |
شطرنج بازان - The Chess Players
سال تولید : ۱۹۷۷
کشور تولیدکننده : هند
محصول : سورش جیندال
کارگردان : ساتیا جیت ری، برمبنای داستانی نوشته منشی پرمچاند.
فیلمنامهنویس : ساتیا جیت ری، برمبنای داستانی نوشته منشی پرمچاند.
فیلمبردار : سومندو روی
آهنگساز(موسیقی متن) : ری
هنرپیشگان : سانجیو کُمار، سعید جعفری، امجدخان، ریچارد آتن بارو و شابانا آزمی.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۹ دقیقه.
ژانویه سال 1856. نیروهای سلطهگر انگلیسی میکوشند تا «واجد علی شاه» (امجدخان) را از حکومت ایالت اوده هند ساقط کنند. همزمان، در گوشهای از شهر لاکنو، پایتخت اوده، «میرروشن علی» (جعفری) و «میرزا سعید علی» (کمار)، دو اشرافزاده تنبل، که به شطرنج معتاد شدهاند، همچنان بیخیال و سرخوش به بازی خود ادامه میدهند. وقتی «خورشید» (آزمی)، همسر «میرزا»، مهرههای شطرنج را میدزدد و آنها را گم و گور میکند، دو دوست به هر ترتیبی که شده، بازی خود را پی میگیرند. سرانجام «واجد» برای جلوگیری از بروز هرگونه درگیری و کشتار تسلیم میشود. دو شطرنجباز نیز به خارج از شهر میروند تا جای ساکت و آرامی بیابند و به دور از جنجال و هیاهو به بازی خود، این بار به روش انگلیسی (وزیر به جای ملکه)، ادامه دهند...
* در فیلم، طبق روال آثار ری، تعداد آدم بدها زیاد نیست و شخصیتها به صورت سیاهوسفید تصویر نشدهاند. او فیلمنامهای را که براساس داستانی کوتاه از پرمچاند نوشته، اندکی تغییر میدهد و با پیش بردن دو طرح داستانی موازی با یک درون مایه مشابه، سیاست بازیها و نقشه و نیرنگهای انتقال قدرت و حکومت و با بازی شطرنج دو اشراف زاده، هم گام و هم آهنگ میکند. در عین حال، به قول اندرو ساریس، بیشتر تجربه تاریخی هند را در دورهای که مورد تهاجم استعمار انگلستان قرار گرفته بود در نظر دارد تا جنبههای جهانی استعمار را. راوی فیلم آمیتاب باچان است.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:55 PM |
ملاقات با فاکرها - MEET THE FOCKERS
سال تولید : ۲۰۰۴
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : رابرت دنیرو، جی روچ و جین رُزنتال
کارگردان : روچ
فیلمنامهنویس : جان همبرگ و جیم هرزفلد، برمبنای داستان مارک هایمن و هرزفلد از شخصیتهائی خلق شده توسط گِرِگ گلینا و مری روت کلارک
فیلمبردار : جان شوارتسمن
آهنگساز(موسیقی متن) : رندی نیومن
هنرپیشگان : دنیرو، بن استیلر، داستین هافمن، باربارا استرایسند، بلایت دانر، تری پولو، اوئن ویلسن، آلانا اوواچ و ری سانتیاگو
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۵ دقیقه
شیکاگو، زمان حال. ̎گِرِگ فاکر̎ (استیلر) و ̎پم برنز̎ (پولو) که تازه نامزد کردهاند، خیال دارند تعطیلات آخر هفته را با والدین خود بگذرانند که هنوز یکدیگر را ملاقات نکردهاند. این زوج با هواپیما به ایالت نیویورک، جائی که ̎جک̎ (دنیرو) و ̎دینا̎ (دانر)، پدر و مادر ̎گرگ̎، ̎برنی̎ (هافمن) و ̎راز̎ (استرایسند)، زندگی میکنند، میرساند. ̎گرگ̎ که پیشبینی کرده، ̎جک̎ محافظهکار از سبکِ زندگی پدر و مادرش خوشش نخواهد آمد (̎راز̎، رواندرمانگر است و ̎برنی̎ وکیلی لیبرال بوده است) از والدین خود میخواهد که قدری کنترلِ رفتار خود را داشته باشند. ̎پم̎ به ̎گرگ̎ خبر میدهد که حامله است و هر دو توافق میکنند این مسئله را تا پیش از مراسم ازدواج از ̎جک̎ پنهان دارند. طی دو روز تعطیل آخر هفته، رابطهٔ خانوادهٔ ̎برنز̎ و ̎فاکرها̎، به وخامت میگراید. پس از آنکه ̎برنی̎ ناخواسته به اتوموبیل/ کاراوان ̎جک̎، خسارت میزند، ̎جک̎ آن را برای تعمیر نزد ̎خورخه̎ (سانتیاگو)، پسر ̎ایزابل̎ (اوواچ)، پیشخدمت سابقشان میبرد. ̎جک̎ که متوجه شباهتهائی بین ̎خورخه̎ و ̎گرگ̎ شده، شک میکند که نکند این پسر پانزده ساله، فرزند ̎گرگ̎ باشد. ̎گرگ̎ موقع نگهداری از خواهرزادهٔ ̎پم̎، با ناشیگریهایش ̎جک̎ را خشمگین میکند. ̎جک̎ که مطمئن شده داماد آیندهاش دروغ میگوید، پیش از سخنرانی ̎گرگ̎ جلوی مدعیون جشن عروسی، به او ̎سرم حقیقتگوئی̎ تزریق میکند. ̎گرگ̎ پس از صحبتهای صاف و پوستکندهاش در مقابل حضار، به شدت معذب میشود و از هوش میرود. روز بعد ̎جک̎ از پذیرفتن ̎فاکرها̎ بهعنوان خویشان خود سر باز میزند. ̎دینا̎ از ̎جک̎ اعتراف میگیرد که به ̎گرگ̎ آمپول حقیقت تزریق کرده و ̎پم̎ نیز خبر میدهد که حامله است. ̎جک̎ از سرِ شرمندگی خانه را ترک میکند و ̎گرگ̎ و ̎برنی̎ نیز به دنبالش. ̎جک̎ که از روی آزمایش DNA پی برده ̎خورخه̎ پسرِ ̎گرگ̎ نیست، تصمیم میگیرد به خانه بازگردد؛ و در راه به ̎گرگ̎ و ̎برنی̎ برمیخورد که پلیس به خاطر سرعت غیرمجاز آنها را متوقف کرده. جروبحث با پلیس باعث میشود هر سه نفر به زندان بیفتند و در همانجاست که ̎جک̎ با ̎گرگ̎ آشتی میکند و موافقت خود را با ازدواج او با ̎پم̎ اعلام میدارد.
● این یکی از قسمت اولش، ملاقات با والدین (ساختهٔ خود روچ، ۲۰۰۰) بهتر است. بهخصوص به خاطر حضور جذاب هافمن و استرایسند که در نقش زوج یله و سرحال داستان، در برابر دنیروی سختگیر و مقرراتی و وسواسی قرار میگیرند و اغلب موقعیتهای طنزآمیز فیلم را ایجاد میکنند. شوخیهای خوب و پُرملاط و شخصیتهای دوستداشتنی ملاقات با فاکرها به کنار، نکتهٔ جالب اینکه میتوان دو خانوادهٔ فیلم را تعمیم داد و به گروهبندیهای اجتماعی و سیاسی مربوط کرد. دنیروی محافظهکار سختگیر جنگطلب (مأمور سابق سیا) در برابر هافمن و استرایسند لذتطلب و آزد که انگار از دل اجتماع هیپیهای دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به اینجا پرتاب شدهاند؛ قرار گرفته است. (ارجاع مستقیمی به این ارتباط هم وجود دارد. وقتی هافمن در برابر کاراوان مجهز و تانکمانند دنیرو دراز میکشد تا مانع رفتن او شود و در جواب اعتراض پسرش میگوید که در دههٔ ۱۹۶۰ هم مشکلاتشان را همینطوری حل میکردند!). بیخود نیست که بازیگر مبارز آن سالها، ونسا ردگریو، در گفتوگوئی اعلام کرد باید به این کمدیِ (طبق معمول) دستکم گرفته شده؛ جایزهٔ اسکار میدادند!
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:56 PM |
مشتها در جیب - I Pugni In Tasca
سال تولید : ۱۹۶۵
کشور تولیدکننده : ایتالیا
محصول : دوریا
کارگردان : مارکو بلوکیو
فیلمنامهنویس : مارکو بلوکیو
فیلمبردار : آلبرتو ماراما
آهنگساز(موسیقی متن) : انیو موریکونه
هنرپیشگان : لو کاستل، پائولا پیتاگورا، مارینو ماسه، جین مکنیل، پیر لوئیجی ترولیو و لیلیاناگراچه.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۱۳ دقیقه.
در یکی از شهرستانهای کوچک ایتالیا، بیوهای نابینا (گراچه) با چهار فرزندش، "اگوستو" (ماسه)، "لئونه" (ترولیو)، "الساندرو" (کاستل) و "جولیا" (پیتاگورا)، زندگی میکند. در خانواده، تنها "اوگستو" کار میکند و نامزدی بهنام "لوچیا" (مکنیل) دارد. بقیه به صرع دچار هستند و زندگی پرتنشی دارند."الساندرو" که رویاهای وحشتناکی در سر میپروراند، مادرش را از صخرهای پرتاب میکند و سپس، "لئونه" را در حمام خفه میکند. او نزد خواهرش "جولیا" به قتل مادر اعتراف میکند و "جولیا" با شنیدن این خبر دچار حمله عصبی شدیدی میشود که تقریباً زمینگیرش میکند. "الساندرو" قصد دارد "جولیا" را نیز به قتل برساند، اما پشیمان میشود و به اتاق خود، باز میگردد. صفحهای از یک اپرا را روی گرامافون میگذارد و دیوانهوار با آن همخوانی میکند تا از پا میافتد....
٭ تماشاگر با دیدن فیلم بلافاصله به یاد والدین وحشتناک (ژان کوکتو، ۱۹۴۸) میافتد، با همان تصویر از بلوغ و همان حرکتها و بازیهای اسرارآمیز. اما تفاوت اساسی آنەا در این است که "الساندرو"، برخلاف "بچهها"ی کوکتو که آگاهانه در پی آن هستند تا به نحوی از محیط پیرامون به دور باشند، نومیدانه تلاش میکند تا مجوز ورود به دنیائی را بگیرد که بهدلیل بیماری صرع از آن ناکام مانده است. در نظر او مردم پیرامون، موجوداتی هستند که بود و نبودشان یکسان است و از همین رو دست به قتل میزند و به تدریج خود را یک ابر مرد میبیند. بلوکیو نه تنها در انتقال خصوصیات این شخصیت، که از همان ابتدای روایت در القای وجوه بارز شخصیت تمامی اعضای خانواده و فضای حاکم بر زندگی آنان، بسیار موفق عمل میکند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:57 PM |
هملت - HAMLET
سال تولید : ۱۹۹۶
کشور تولیدکننده : انگلستان و امریکا
محصول : دیوید بارون
کارگردان : کنت برانا
فیلمنامهنویس : کنت برانا، بر مبنای نمایشنامهای نوشتهٔ ویلیام شکسپیر
فیلمبردار : الکس تامسن
آهنگساز(موسیقی متن) : پاتریک دویل
هنرپیشگان : برانا، جولی کریستی، بیلی کریستال، ژرار دوپاردیو، چارلتن هستن، درک جیکوبی و کیت وینسلت
نوع فیلم : رنگی، ۲۴۲ دقیقه
̎هملت̎ (برانا)، پسر پادشاه دانمارک را به زادگاهش فرا میخوانند تا در مجلس ترحیم پدر و مراسم ازدواج مادرش (کریستی) با عمویش (جیکوبی)، شرکت کند. ̎هملت̎ که پی برده عموی منفورش پدرش را به قتل رسانده، خود را به دیوانگی میزند و در این بین دختر معصومی (وینسلت) را شیفتهٔ خود ساخته و سپس با پشت کردن به او، به سوی دیوانگی و خودکشی سوقش میدهد، علیه عمویش توطئه میپیند، نمایشی را کارگردانی میکند، علیه دو تن از دوستانش توطئهچینی میکند و سرانجام ـ به قیمت جان تمامی دستاندرکاران ماجرا، از جمله خود و مادرش ـ از عمویش انتقام میگیرد...
● بازسازی ۲۴۲ دقیقهای تراژدی همیشه جاویدان تردید، توسط یکی از پر مدعاترین شکسپیرینهای دههٔ اخیر، بیحس و حالتر و عصا قورتدادهتر از آن است که دل کسی را بهدست بیاورد، بهخصوص اگر نسخهٔ جادوئی گریگوری کوزینتسف (۱۹۶۳) را دیده باشد یا حتی روایت استاد و سلف برانا، لارنس اولیویر (۱۹۴۸)، از این نمایشنامه به یادش مانده باشد. الگوی اقتباسی برانا مثل گذشته متکی بر تصاویر پر زرق و برق، طراحی صحنهٔ باشکوه تیم هاروی و رنگآمیزی اغراق شده، فهرستی بلند بالا از بازیگران مشهور در نقشهای کوتاه و حضور خودش در مرکز همه چیز است؛ مهمترین ایراد فیلمهای شکسپیری او همین مورد آخر است. فیلمبرداری هفتاد میلیمتری تامسن دیدنی است و شکوه خاصی به صحنههای نمایشنامه بخشیده و حضور بازیگران سیاهپوست به صحنههای بامزهای منجر شده؛ کاملترین نسخهٔ سینمائی نمایشنامه که حتی قتل پدر ̎هملت̎ را هم در رجعت به گذشته نشان میدهد میگویند برانا برخلاف اسلافش، جسارت کرده و صحنهها و جملههائی به متن شکسپیر اضافه کرده است؛ کاش این اعتماد به نفس را برای بهتر شدن و جذابتر شدن فیلمهایش به خرج میداد!
|
اکنون ساعت 06:37 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)