![]() |
17 مهر روز جهانی تخم مرغ مبارک
روزت مبارک و نفست پاک تخم مرغ همواره باد جلد تو صدچاک تخم مرغ در سفره همچنانی و نازم بدان وفا از ما نگشت لطف تو امساک تخم مرغ :p ای هم نشین گوجه فرنگی خوش آمدی تندیس دل نشین دو رنگی خوش آمدی تا تخم تو را به تابه در ریخته اند صد معده به درگاه تو آویخته اند در املت خویش عاشقان تخم تو را با گوجه و با پیاز آمیخته اند تو را تا با نمک آغشته کردند به عشقت کشتگان را پشته کردند http://aks.roshd.ir/photos/112.40607.medium.aspx |
من محمد رضا خاوری اینجا کانادا! این کاخ منه ! i love you pmc
|
bigbang جان تو هم انگار امشب مثل من بی خوابی زده به سرت :d
|
محققان کشورمان موفق شدند شیشه ی نامریی تولید کنند. در همین زمینه خبر رسیده است که این محققین در پاسخ به مسئولینی که پرسیدند «پس شیشه تان کو؟» گفته اند: «این شیشه نامرئی است و همه کس نمی تواند آن را ببیند. یعنی احمق ها نمی توانند آن را ببینند.» بعد مسئولین گفته اند: «اوهوم! چه شیشه ی زیبایی! ما که می توانیم ببینیم!» و بعد قرار شده است روی ماشین هایشان از همین شیشه ها نصب کنند و توی شهر بچرخند. و بعد همه ی مردم بگویند: «به به! چه شیشه های قشنگی! ما که می توانیم ببینیم!» بعد یک پسر بچه از میان جمعیت فریاد بزند: «این جا که هیچ شیشه ای نیست!» بعد همه به او بگویند: «حرف نزن پسر احمق!» و (بخشی از داستان «شیشه ی جدید پادشاه» اثر مانس کریستین ساندرسن!)
|
طنز، شاهنامه ی جدید
طنز، شاهنامه ی جدید كنون رزم virus و رستم شنو دگرها شنيدستي اين هم شنو كه اسفنديارش يكي disk داد بگفتا به رستم كه اي نيكزاد در اين disk باشد يكي fileناب كه بگرفتم از site افراسياب برو حال مي كن بدين disk هان! كه هم نون و هم آب باشد در آن تهمتن روان شد سوي خانه اش شتابان به ديدار رايانه اش چو آمد به نزد mini tower اش بزد ضربه بر دكمه power اش دگر صبر و آرام و طاقت نداشت مران disk را در drive اش گذاشت نكرد هيچ صبر و نداد هيچ لفت يكي list از root ديسكت گرفت در ان disk ديدش يكي file بود بزد enter آنجا و اجرا نمود كز ان يك demo گشت زان پس عيان به فيلم و به موزيك و شرح و بيان به ناگه چنان سيستمش كرد hang كه رستم در آن ماند مبهوت و منگ چو رستم دگر باره reset نمود همي كرد هنگ و همان شد كه بود تهمتن كلافه شد و داد زد ز بخت بد خويش فرياد زد چو تهمينه فرياد رستم شنود بيامد كه ليسانس رايانه بود بدو گفت رستم همه مشكلش وز ان disk و برنامه خوشگلش چو رستم بدو داد قيچي و ريش يكي bootable ديسك آورد پيش يكي toolkit اندر آن disk بود بر آورد آن را و اجرا نمود همي گشت toolkit هارد اندرش چو كودك كه گردد پي مادرش به ناگه يكي رمز virus يافت پي حذف امضاي ايشان شتافت چو virus را نيك بشناختش مر از boot sector بر انداختش يكي ضربه زد بر سرش toolkit كه هر بايت ان گشت هشتاد bit به خاك اندر افكند virus را تهمتن به رايانه زد بوس را چنين گفت تهمينه با شوهرش كه اين بار بگذشت از پل خرش دگر باره اما خريت مكن ز رايانه اصلا تو صحبت مكن قسم خورد رستم به پروردگار نگيرد دگر disk از اسفنديار منبع: تابناک |
استجابت جالب دعای یک زوج
زن و شوهری بعد از سالیانی که از ازدواجشون می گذشت در حسرت داشتن فرزند به سر می بردند. با هرکسی که تونسته بودند مشورت کرده بودند اما نتیجه ای نداشت، تا این که به نزد کشیش شهرشون رفتند. پس از این که مشکلشون رو به کشیش گفتند، او در جواب اون زوج گفت: ناراحت نباشید من مطمئنم که خداوند دعاهای شما رو شنیده و به زودی به شما فرزندی عطا خواهد نمود. با این وجود من قصد دارم به شهر رم برم و مدتی در اون جا اقامت داشته باشم، قول می دهم وقتی به واتیکان رفتم حتما برای استجابت دعای شما شمعی روشن کنم. زوج جوان با خوشحالی فراوان از کشیش تشکر کردند. قبل از این که کشیش اون جا رو ترک کنه، بازگشت و گفت: من مطمئنم که همه چیز با خوبی و خوشی حل می شه و شما حتما صاحب فرزند خواهید شد. اقامت من در شهر رم حدود 15 سال به طول خواهد انجامید، ولی قول می دم وقتی برگشتم حتما به دیدن شما بیام. 15 سال گذشت و کشیش دوباره به شهرش بازگشت. یه نیمروز تابستان که توی اتاقش در کلیسا استراحت می کرد، یاد قولی افتاد که 15 سال پیش به اون زوج جوان داده بود و تصمیم گرفت یه سری به اونا بزنه پس به طرف خونه اونا به راه افتاد. وقتی به محل اقامت اون زوجی که سال ها پیش با اون مشورت کرده بودند رسید زنگ در را به صدا در آورد. صدای جیغ و فریاد و گریه چند تا بچه تمام فضا رو پر کرده بود. خوشحال شد و فهمید که بالاخره دعاهای این زوج استجابت شده و اونا صاحب فرزند شده اند. وقتی وارد خونه شد بیشتر از یه دوجین بچه رو دید که دارن از سر و کول همدیگه بالا میرن وهمه جا رو گذاشتن رو سرشون و وسط اون شلوغی و هرج و مرج هم مامانشون ایستاده بود. کشیش گفت: فرزندم! می بینم که دعاهاتون مستجاب شده... حالا به من بگو شوهرت کجاست تا به اون هم به خاطر این معجزه تبریک بگم. زن مایوسانه جواب داد: اون نیست... همین الان خونه رو به مقصد رم ترک کرد. کشیش پرسید: شهر رم؟ برای چی رفته رم؟ زن پاسخ داد: رفته تا اون شمعی رو که شما واسه استجابت دعای ما روشن کردین خاموش کنه |
پیامک لیلی به مجنون پیامک لیلی به مجنون پیامک زد شبی لیلی به مجنون که هر وقت آمدی از خانه بیرون بیاور مدرک تحصیلی ات را گواهی نامه ی پی اچ دی ات را پدر باید ببیند دکترایت زمانه بد شده جانم فدایت دعا کن … دعا کن مدرکت جعلی نباشد زدانشگاه هاوایی نباشد وگرنه وای بر احوالت ای مرد که بابایم بگیرد حالت ای مرد چو مجنون این پیامک خواند وارفت به سوی دشت و صحرا کله پا رفت اس ام اس زد ز آنجا سوی لیلی که می خواهم تورا قد تریلی دلم در دام عشقت بی قرار است ولیکن مدرکم بی اعتبار است شده از فاکسفورد این دکترا فاکس مقصر است در این ماجرا فاکس چه سنگین است بار این جدایی امان از دست این مدرک گرایی |
|
بيچاره ايرج ميرزا.... گویند مرا چو زاد مادر پـسـتـان به دهان گرفتن آموخت شب ها بر ِگاهواری من بیدار نشست و خفتن آموخت ... دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم الـفـاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر لـب مـن بـر غـنچه ی گل شکفتن آموخت ... پس هستی من ز هستی اوست تا هستم وهست دارمش دوست گوینــــــــد مرا چـــو زاد مـادر روی کاناپه، لمــــیدن آموخت شب ها بر ِمـــاهــواره تا صبــح بنشست و کلیـپ دیدن آموخت برچهـــره، سبوس و ماست مالید تا شیوه ی خوشگلیـدن آموخت بنــــمود «تتو» دو ابروی خویش تا رســم کمان کشـیدن آموخت هر مــــاه برفـــت نزد جـــــراح آیین ِچروک چیـــــدن آموخت دستـــــــــم بگـــرفت و ُبرد بازار همـــــواره طلا خریدن آموخت با دایــــــی و عمّه های جعــــلی پز دادن و قُمپُــــــزیدن آموخت با قوم خودش ، همیــــــشه پیوند از قوم شــــوهر، بریدن آموخت آســــــوده نشست و با اس ام اس جک های خفن، چتیدن آموخت چون سوخت غذای ما شب وروز از پیک، مدد رسیــــدن آموخت پای تلفــــن دو ساعت و نیــــــم گل گفتن و گل شنیـــدن آموخت بابــــــام چــــو آمد از سر کـــار بیماری و قد خمیـــــدن آموخت |
|
اکنون ساعت 10:38 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)