پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   بیا با خدای مهربان حرف بزنیم (خسته ای؟ دلتنگی؟ سریع بیا اینجا) خدایم ای خدایم ، صدایت می کنم بشنو صدایم (http://p30city.net/showthread.php?t=3113)

Omid7 04-17-2010 05:11 PM

خدایا
فرمودی که اگر به تو ایمان آورم
هرگز تنهایم نخواهی گذاشت
چرا در سخت ترین مواقع زندگی
ردپایی از تو نمی بینم
چرا در آن اوقات رهایم کردی

فرمود
بنده عزیزم
تورا دوست دارم
وهرگز تنهایت نگذاشته
ونخواهم گذاشت
اگردر سخت ترین اوقات
فقط یک رد پا می بینی
آن رد پای من است
که تورا به دوش کشیده ام

Omid7 04-17-2010 05:14 PM

پروردگارا ...
تو را قسم به شب پر ستاره، تو را قسم به دل پاره پاره،
تو را قسم به شهاب گریزان، تو را قسم به لحظه های برگ ریزان،
تو را قسم به نگاه معصوم کودک،
تو را قسم به شکوه باز شدن غنچه های پر امید،
تو را قسم به اشک توبه،
تو را قسم به ستاره های دل انگیز،
تو را قسم به دعای مادر!
چنان ذکرت را بر زبانم جاری کن که حتی در بستر بیماری و در زمان گفتن هر آنچه که نمی دانم، فقط نام تو بر زبانم باشد
بگذار چنان در روح و افکارم رخنه کنی که هیچ تارو پودی از من بدون تو شکوفا نگردد.

Omid7 04-17-2010 05:21 PM

خدایا!
نه مجنونم، كه این همه از بودن تست،
نه سرگشته، كه دل به سوی تو گشته،
نه پریشان، كه تو جانی و جانان،
تو جانی و جانان ...

آنقدر از خوبی تو می نویسم،
تا دستهایم دوست داشتنت را احساس كنند،
و آنقدر زیر لب زمزمه ات می كنم،
تا طعم بوسیدن تو كامم را شیرین كند ...

تو بیش از اینها خدایی،
من نیز باید بیش از اینها بنده باشم ...

خلقت من، از همه عظمت آفرینش تو،
نقطه ایست در بیكران بودنت،
این دایره های تودرتو،
پرگاریست كه در جستجوی تو می زنم ...

takdone_dokhtar 04-18-2010 01:14 AM

خداوندا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری من چون تویی دارم و تو چون خود نداری

رزیتا 04-19-2010 01:56 AM

[IMG]http://www.**********/images/wx4ji72i4zc2b0s4fsl5.jpg[/IMG]

behnam5555 04-21-2010 01:50 PM

مناجات...
 
الهی به سویت آمده ام


http://safireaseman.com/images/doafa/ID=51_doa_2f.jpg


به نام خداوند زیبا و بی همتا
الهی به سویت آمده ام
الهی به سوی تو
الهی آمدم
نگی دیره
نگی با چه رویی
نگی مگه من نگفته بودم؟
چرا،گفته بودی
گفته بودی:بنده من باش
اما من بنده دلم و آرزوهای دور و درازش شدم
گفته بودی:مراقب دشمن قسم خورده ات باش
خوش خیال و زود باور ،در اردوی همان فریبکار چادر زدم
گفته بودی:تنهات نمیزارم،یادم کن یادت میکنم
خودم رو تنها دیدم و تنهاییم را با یاد یارانی که مار بودند پر کردم
گفته بودی:راه اینه،از بیراهه رفتم و سرگردان شدم
میدونم این همه رو گفته بودی و نشنیدم
اما تو بخشنده تر از اونی که اشک پشیمانیم را ببینی و باران رحمت خطاپوشت را دریغ کنی
الهی وعده خودت که جرات امدن به من داد
فرمودی از رحمت من مایوس نشوید،همه گناهان شمارا میبخشم باز گردید
الهی آمدم
خسته و غبار آلود
با دستانی خالی و قلبی پر امید
الهییییییییییی، نگی دیره

behnam5555 04-21-2010 01:52 PM


خدایا ! عقیده ی مرا از دست عقده ام مصون بدار

خدایا ! به من قدرت تحمل عقیده ی مخالف ارزانی کن

خدایا! رشد عقلی و عملی ، مرا از فضیلت ِ تعصب ، احساس و اشراق محروم نسازد

خدایا ! مرا همواره آگاه و هوشیار دار ، تا پیش از شناخت ِ درست و کامل کسی یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم.

خدایا ! جهل آمیخته با خود خواهی و حسد ، مرا رایگان ابزار قتاله ی دشمن ، برای حمله به دوست نسازد.

خدایا ! شهرت ،منی را که می خواهم باشم ، قربانی منی که می خواهند باشم نکند

خدایا ! در روح من اختلاف در انسانیت را با اختلاف در فکر و اختلاف در رابطه با هم میامیز ، آنچنان که نتوانم این سه اقنوم جدا از هم را باز شناسم.

خدایا ! مرا به خاطر حسد ، کینه و غرض ، عمله ی آماتور ظلمه مگردان.

خدایا ! خود خواهی را چنان در من بکش که خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم

خدایا ! مرا در ایمان اطاعت مطلق بخش تا در جهان عصیان مطلق باشم

خدایا ! به من تقوای ستیز بیاموز تا در انبوه مسئولیت نلغزم و از تقوای ستیز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم

خدایا ! مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان
اضطراب های بزرگ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن
لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و درد های عزیز بر جانم ریز.

خدایا! مگذار که آزادی ام اسیر پسند عوام گردد….که دینم در پس وجهه ی دینیم دفن شود…که عوام زدگی مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد..که آنچه را حق می دانم بخاطر اینکه بد می دانند کتمان کنم

خدایا ! به من توفیق تلاش در شکست..صبر در نومیدی..رفتن بی همراه..جهاد بی سلاح..کار بی پاداش..فداکاری در سکوت..دین بی دنیا..خوبی بی نمود…دین بی دنیا…عظمت بی نام… خدمت بی نان..ایمان بی ریا…خوبی بی نمود…گستاخی بی خامی…مناعت بی غرور..عشق بی هوس ..تنهایی در انبوه جمعیت…ودوست داشتن بی آنکه دوست بداند…روزی کن
خدایا !آتش مقدس شک را آن چنان در من بیفروز
تا همه یقین هایی را که در من نقش کرده اند بسوزد
وآنگاه از پس توده ی این خاکستر
لبخند مهراوه بر لبهای صبح یقینی
شسته از هر غبار طلوع کند
خدایا! مرا از چهار زندان بزرگ انسان :«طبیعت»، «تاریخ» ،«جامعه » و«خویشتن» رها کن ، تا آنچنان که تو ای آفریدگار من ، مرا آفریدی ، خود آفرید گار خود باشم، نه که چون حیوان خود را با محیط که محیط را با خود تطبیق دهم.
خدایا ! به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم ومردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم.


خدایا ! قناعت ، صبر و تحمل را از ملتم بازگیر و به من ارزانی دار.

خدایا ! این خردِ خورده بین ِ حسابگر ِ مصلحت پرست را که بر دو شاهبال ِ هجرت از« هست »و معراج به « باشد» م ، بند های بسیار می زند ، رادرزیر گام های این کاروان شعله های بی قرار شوق، که در من شتابان می گذرد ، نابود کن.

خدایا! مرا از نکبت دوستی ها و دشمنی های ارواح ِ حقیر ، در پناه روح های پر شکوه و دل های همه ی قرن ها از گیلگمش تا سارتر و از سید ارتا تا علی و از لوپی تا عین القضاة و مهراوه تا رزاس ، پاک گردان.
خدایا ! تو را همچون فرزند بزرگ حسین بن علی سپاس می گذارم که دشنان مرا از میان احمق ها بر گزینی ، که چند دشمن ابله نعمتی است که خداوند به بندگان خاصش عطا می کند.

خدایا !مرا هرگز مراد بیشعور ها و محبوب نمک های میوه مگردان.

خدایا ! بر اراده، دانش ، عصیان ، بی نیازی ، حیرت ، لطافت روح ، شهامت و
تنها ئی ام بیفزای.

خدایا ! این کلام مقدسی را که به روسو الهام کرده ای هرگز از یاد من مبر که :«من دشمن تو و عقاید تو هستم، اما حاضرم جانم را برای آزادی تو و عقاید تو فدا کنم».

خدایا در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهی می کشاند مرا با نداشتن و نخواستن روئین تن کن.

خدایا به هر که دوست می داری بیاموز که : عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر که دوست تر میداری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر.

خدایا ! مرا از همه ی فضائلی که به کار مردم نیاید محروم ساز . و به جهالت ِ وحشی ِ معارفِ لطیفی مبتلا مکن که در جذبه ی احساس های بلند و اوج معراج های ماوراء ، برق گرسنگی در عمق چشمی و خط کبود تازیانه را به پشتی، نتوانم دید.

خدایا ! به مذهبی ها بفهمان که
آدم از خاک است
بگو که : یک پدیده ی مادی به همان اندازه خدا را معنی می کند که یک پدیده ی غیبی ، در دنیا همان اندازه خدا وجود دارد که در آخرت . و مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد.

خدایا ! به من بگو تو خود چگونه می بینی ؟ چگونه قضاوت می کنی ؟
آیا عشق ورزیدن به اسم ها تشیع است ؟
یا شناخت مسمی ها؟
و بالاتر از این – یا پیروی از رسم ها؟

خدایا! چگونه زیستن را تو به من بیاموز ، چگونه مردن را خود خواهم دانست.
خدایا مرا از این فاجعه ی پلید مصلحت پرستی که چون همه گیر شده است ، وقاحتش از یاد رفته و بیماریی شده است از فرط عمومیتش ، هر که از آن سالم مانده بیمار می نماید، مصون دار تا: به رعایت مصلحت ، حقیقت را ضبح شرعی نکنم.

خدایا ! رحمتی کن تا ایمان ، نان و نام برایم نیاورد ، قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم تا از آنها باشم که پول دنیا را میگیرند و برای دین کار میکنند ، نه از آنان که پول دین را میگیرند و برای دنیا کار می کنند.

نیایش های معلم شهید دکتر شریعتی

behnam5555 04-21-2010 01:54 PM


مي گويند خدا نفسي از روحش را در وجود تو دميد ...
خدائي كه بود و نبود من و تو و ما و
تمام ماها به لحظه اي خواست و اراده او بسته است ...
خدائي كه حكمت و اراده اش را نمي شود
به سادگي فهميد و فهميدنش چيزي مي خواهد كه بعضي ها به آن مي گويند سعادت !!!
خدائي كه ...
خدائي كه خداست !
چه تو مسلمان باشي ، چه مسيحي باشي و چه حتي لائيك به دنيا بيائي و لائيك زندگي كني و لائيك بميري ...
خدائي كه زندگي را جاري ساخت ،
چه تو باشي و چه نباشي و چه زندگي كني و چه بميري ...
خدائي كه خواست تنها حي قيوم اين جهان باشد و جز خودش هرچه را كه بود زندگي ببخشايد و بميراند و ... خدا خداست و تنها خواست مطلق در جهان از آن اوست ...
خدا خواسته كه تو بشنوي و ببيني و لمس كني و ...
خدا خواسته تو بفهمي ...
خدا خواسته انديشه اي كني بر اين جهان خلقت و شكر او را بجاي آوري ...
شكرش كني نه بخاطر اينكه تو را آفريد ، نه بخاطر اينكه جهان را آفريد و نه بخاطر هزاران آفرينش ديگر او ... تو را آفريد تا شكر كني كه تو را مخلوقي آفريد صاحب انديشه ... و اكنون اگر كمي نيك بنگري و كمي نيك بيانديشي خواهي فهميد ...به راستي خدا نفسي از روحش را در وجود تو دميد ...

forrest 04-21-2010 01:55 PM

سه‌دان جار هاتم و له‌ده‌رگه‌ی ماڵه‌كه‌تم دا و
له‌وێ نه‌بووی!
ئه‌ی له‌ كوێی خودای من...ئه‌ی له‌كوێی!؟

behnam5555 04-21-2010 01:56 PM




نوازش - عشق آسمانی


به خدا گفتم :
- میشه لمست کنم ؟
هوا ابری شد و
بارون گرفت ...
خدا جون , گرمی دست آدما , دروغیه
خدا جون , چشمای من , اسیر این شلوغیه
خدا جون , رنگو وارنگن آدما , جور واجورن
خدا جون , قولای این آدما کشک و دوغیه
من می خوام , دست نوازش بکشی روی سرم
من می خوام ترانه هاتو بشنوه , گوش کرم
خدا جون می خوام یه عاشقی باشم برای تو
که تو دستامو بگیری که دیگه هیچ جا نرم
خدا جون من پر از اشتباهمو و پر از بدی
چرا پس راه درستو , تو نشونم نمی دی ؟
خدا جون , گم شدم اینجا , نکنه ندیدمت ؟
آخ خدا جون , من دارم میشم شبیه خط خطی
من دارم حل میشم اینجا , دارم عادت می کنم
من دارم به هر کسی , عرض ارادت می کنم
این مترسکا دارن , قلبمو , آتیش می زنن
آره من دارم , همین ها رو زیارت می کنم
خدا جون , نمی کشی دست نوازش رو سرم ؟
پس چرا بهم نمی گی که کنارشون نرم ؟
آخه عشقی , که دارن این آدما , قلابیه
شایدم گفتی بهم , من نشنیدم , که کرم ...
کاشکی بارون , منو میشستو و میبرد از رو زمین
من می خوام تازه بشم , خب تازگی , یعنی همین
خدا جون , چیز زیادی دارم از شما می خوام ؟
خدا جون , تورو خدا , یه کم با من حرف بزنین ...




اکنون ساعت 03:09 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)