![]() |
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بين
کس واقف ما نيست که از ديده چهها رفت به فروم خوش آمدید |
تمنای من از عمر و جوانی
وصال توست و آنگه زندگانی |
زکریا جان خوش اومدی کاکا محل سکونتتو کرمانشاه پاوه بزن
ایشالا فعال تر ببینیمت یار از غم من خبر ندارد گویی یا خواب به من گذر ندارد گویی تاریک تر است هر زمانی شب من یارب شب من سحر ندارد گویی از مناجات های خواجه عبدالله |
ياد ايامي كه در گلشن فغاني داشتم
در ميان لاله و گل، آشياني داشتم گرد آن شمع طرب، ميسوختم پروانه وار پاي آن سرو روان، اشك رواني داشتم. با تشكر فريبا |
من گدا و تمناي وصل او هيهات
مگر به خواب ببينم خيال منظر دوست |
تا بود اشك روان، از اتش غم باك نيست
برق اگر سوزد چمن را، جويبار آسوده است. با تشكر فريبا |
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی
چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی =========================== این جمله هم ادمین زیر پستت اضافه میکنه زندگی دو نیمه دارد نیمه اول در انتظار نیمه دوم و دیگر, در حسرت اول |
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد |
دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت
دائما يكسان نباشد حال دوران غم مخور |
روز هجران و شب فرقت يار آخر شد زدم اين فال و گذشت اختر و كار آخر شد آن همه ناز و تنعم كه خزان ميفرمود خواننده ایرجعاقبت در قدم باد بهار آخر شد |
درخت عمر بدانديش را ز پا افگند
هميشه تا که بود از زمانه نام و نشان |
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند |
درخت عشق درين شهر شد نهال خزان بين
نهال فتنه در آن ملک نخل تازه ثمر شد |
در جام فلك، باده بي دردسري نيست
تا ما به تمنا، لب خاموش گشائيم با تشكر فريبا |
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبير زدم يک سره بر هر چه که هست |
تا توانی رفع غم از خاطری غمناک کن
در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن |
نکتهاي روح فزا از دهن دوست بگو
نامهاي خوش خبر از عالم اسرار بيار |
روشنی طلعت تو ماه ندارد پیش تو گل رونق گیاه ندارد |
در خلوص منت ار هست شكي تجربه كن
كس عيار زر خالص نشناسد چو محك |
کي دهد دست اين غرض يا رب که همدستان شوند
خاطر مجموع ما زلف پريشان شما |
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور |
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن |
نيايدم گله از خوي اين و آن كردن
در آتش از دل خويشم، چه ميتوان كردن؟ با تشكر فريبا |
نيستي ار مستحيل از پس آل رسول
آمدي از حق يقين وحي بدو صد کتاب |
بر سر آنم كه گر زدست برآيد
دست به كاري زنم كه غصه سرآيد |
دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری
جانب هیچ آشنا نگاه ندارد |
دود آه سينه نالان من
سوخت اين افسردگان خام را |
اگر به باده مشكين دلم كشد شايد
كه بوي خير ز زهد و ريا نمي آيد با تشكر فريبا |
در کارخانهاي که ره عقل و فضل نيست
فهم ضعيف راي فضولي چرا کند |
دوستان عيب كنندم كه چرا دل به تو دادم
بايد اول به تو گفتن كه چنين خوب چرايي |
یغماي عقل و دين را بيرون خرام سرمست
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان |
ني حريف هر كه از ياري بريد
پرده هايش پرده هاي ما دريد |
دانی که چرا ز میوه ها سیب نکوست
نیمی رخ عاشق است ونیمی رخ دوست |
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد |
در شهر یکی کس را هوشیار نمی بینم
هر یک بدتر از دیگر شوریده و دیوانه |
نقل قول:
همه دردم، همه داغم، همه عشقم، همه سوزم همه در هم گذرد،هر مه و سال و شب و روزم وصل و هجرم شده یکسان، همه از دولت عشقت چه بخندم، چه بگریم، چه بسازم، چه بسوزم گفتني نيست كه گويم ز فراقت به چه حالم تصنیف همه دردم از ایرج بسطامی http://www.patocks.com/g.htm?id=3136 |
محتشم حرص تو ظاهر شده در ديدن او
که به خونت شده آن غمزهي خونخوار حريص |
صنما با غم عشق تو چه تدبير كنم
تا به كي در غم تو ناله شبگير كنم |
مقام اصلی ما گوشه خرابات است
خداش خیر دهاد آنکه این عمارت بنا کرد |
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع |
اکنون ساعت 04:04 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)