![]() |
کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی
دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی |
یکی گفت کاین شاه روم است و هند
ز قنوج تا پیش دریای سند |
در ازل رفتهست ما را با تو پیوندی که هست
افتقار ما نه امروزست و استغنای تو |
و دیگر که گنجم وفادار نیست
همین رنج را کس خریدار نیست |
تا مسند کفر اندر اسلام نهادستی
در کام دلم زهری ناکام نهادستی |
یکی نامه بود از گه باستان
فراوان بدو اندرون داستان |
زدی تو خط شاهنامه
نگویی تا به گلبن بر چه غلغل دارد آن قمری که چندان لحن میسازد همی نالد ز کم صبری |
کمبود (ی)شده واسه همین رفتم تو خط شاهنامه
یکی پهلوان بود دهقان نژاد دلیر و بزرگ و خردمند و راد |
دلبرا ما دل به چنگال بلا بسپردهایم
رحم کن بر ما که بس جان خسته و دل مردهایم |
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق دوست را با ناله شبهای بیداران خوشست {پپوله} |
تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟! نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید :p:D |
تو را تا دهن باشد از حرص باز
نيايد به گوش دل از غيب راز |
زاهد شراب کوثر و حافظ پياله خواست
تا در ميانه خواسته کردگار چيست |
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت |
تا خار غم عشقت آويخته در دامن
كوته نظري باشد رفتن به گلستان ها |
ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو
در نظر سبکتکین عیب ایاز میکنی |
يارب اين كعبه مقصود تماشاگه كيست
كه مغيلان طريقش گل ونسرين من است |
تاگریزان گشتی ای نیلوفری چشم از برم
در غمت از لاغری چون شاخه نیلوفرم |
من از دست کمانداران ابرو
نمییارم گذر کردن به هر سو |
وان که گيسوي تو را رسم تطاول آموخت
هم تواند کرمش داد من غمگين داد |
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام |
ما فوطه و فوطه پوش دیدیم تسبیح مراییان شنیدیم |
مرغ جانش در قفس چون میطپید
داد مال و آن کنیزک را خرید |
دل بر غم روی او فگندیم سر بر خط رای او کشیدیم |
مرد تماشای باغ حسن تو سعدیست
دست فرومایگان برند به یغما |
آه زنداني اين دام بسي بشنوديم حال مرغي كه برستست ازين دام بگو |
وگر دل نخواهی که باشد نژند
نخواهی که دایم بوی مستمند |
دلبرا تا نامهٔ عزل از وصالت خواندهام
ای بسا خون دلا کز دیده بر رخ راندهام |
می بیاور که ننازد به گل باغ جهان
هر که غارتگری باد خزانی دانست |
تو خود به جوشن و برگستوان نه محتاجی
که روز معرکه بر خود زره کنی مو را |
این نفس جان دامنم بر تافتست
بوی پیراهان یوسف یافتست |
تماشا را یکی بخرام در بستان جان ای جان
ببین در زیر پای خویش جان افشان جان ای جان |
نه زو زنده بینم نه مرده نشان
به دست نهنگان مردم کشان |
نشاید گفتن آن کس را دلی هست
که ننهد بر چنین صورت دل از دست |
تو نیز آفرین کن که گویندهای
بدو نام جاوید جویندهای |
یارا بهشت صحبت یاران همدمست
دیدار یار نامتناسب جهنمست |
تعویذ بجوی از درستکاری
اهریمن ایام نابکار است |
تو که پادشاه حسنی نظری به بندگان کن
حذر از دعای درویش و کف نیازمندش |
شهنشاه را سربهسر دوستوار
به فرمان ببسته کمر استوار |
کس ندیدست به شیرینی و لطف و نازش
کس نبیند که نخواهد که ببیند بازش |
اکنون ساعت 11:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)