|
تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته
نبودنت فاجعه |
سلام الان که شروع کردم به نوشتن خیلی دلم گرفته بیقرارم دلم برای یکی خیلی تنگ شده یکی که یه طورایی بهم حالا نزدیکتر شده اما بازم من لیاقت اینو ندارم که ببینمش این انصاف نیست کسی رو که اینقد دوست داری و اینقد بهت نزدیک باشه اما بازم نتونی ببینیش نتونی کنارش باشی این ظلمه ولی برای من تنهاترین تنها همیشه همین بوده تنهایی حکمش تو زندگیه من صادر شده تا ابد دوستان برای دل شکسته و گرفته من دعا کنید شاید خدا صدای شماها رو بشنوه من که هرچی صداش کردم صدامو نشنید یا صدای من بلند نبوده و از ته دل نبوده یا............ |
میدونی؟؟؟ ممکنه این چند خطو که بخونی بگی چه حرفای کلیشه ای!!اما وقتی که دلتنگیم و از خدا چیزیو میخایم،منتظریم عینا همونی که ما میخایم اتفاق بیفته،در صورتی که شاید یه جای دیگه،یه جور دیگه،به وسیله ی یکی دیگه بهمون،بخشیده شده باشه و ما اونقدر مشغول خودمون باشیم که درکش نکنیم..
واسه ی دل شکستت دعا میکنم...... |
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهان خانه جانم گل یاد تو درخشد باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو همه راز جهان ریختی در چشم سیاهت من همه محوی تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان رام خوشه ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست بر آورده به مهتاب شب و صحرا وگل و سنگ همه دل داده به او از شباهنگ یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن لحظه ای چند بر این آب نظر کن آیینه عشق گذران است تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است باش فردا که دلت با دگران است تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن با تو گفتم حذر از عشق ندانم سفر از پیش نو هرگز نتوانم نتوانم روز اول که نگاهت به تمنایی پر زد چو کبوتر لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدی من نرمیدم نگسستم باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم نتوانم سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم اشکی از شاخه فرو ریخت مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت اشک در چشم تو لرزید ماه بر عشق تو خندید یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیدم نگسستم نرمیدم رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم نگرفتی دگر از عاشق آزرده خیر هم نگرفتی دگر از آن کوچه گذر هم بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم. |
هوا شدی نفس شدم تیشه زدی ریشه شدم آب شدی عطش شدم سنگ زدی شیشه شدم |
ای آفتاب جان و دل ای آفتاب از تو خجل
آخر ببین کاین آب و گِل چون بست گردن جانِ ما ای صورت عشق ابد خوش رو نمودی در جسد تا ره بری سوی احد جان را از این زندان ما در دود غم بگشا طرب روزی نما از عین شب روزی غریب و بوالعجب ای صبح نورافشان ما |
اي خدا چرا دنيا كوچيكه |
تا که مانندتو_گلغنچه نازی_ دارم
به بهاری که ندارم،چه نیازی دارم؟! نیمه شب ،بسته ترین خلوت من مال تو باد تا بدانی که چه دست و دل بازی دارم |
عاشقم من عاشقی بی قرارم کس ندارد خبر از دل زارم آرزویی جز تو در دل ندارم |
صدای سکوت سکوت سکوت سکوت صدا صدا صدا چه آهنگ حزن انگیزی است . صدایم سکوتی دارد و سکوتم صدایی دارد ولی چه کسی می تواند صدای سکوتم را پیدا کندهیچ کس..... هیچ کس صدای سکوتی را که داشتم نفهمید صدای سکوت صدایی بود که در عرش و با تمام عظمت در سکوتی صادقانه و بی پروا آرام گرفت . این صدا صدای من نیست این صدای نفسهایی است که به بهانه بودنت آوازی خوش اما غریبانه ولی از جنس سکوت تقدیمت مس کنداین صدا صدای من نیست این ضربان قلبی است که سخت در طپش است این صدا صدای من نیست صدای سکوتی تنهاست صدای سکوت قلب من این صدا صدای من نیست صدای آوایی است که از پس پردههای احساس و از پس وجود تنی خسته و از پس نگاههای منتظر با تو نجوا می کند .این صدا صدای من نیست صدا،صدای عشقی بی همتاست. این صدا صدای من نیست این صدای پر از محبت توست که از حنجره ام با امید داشتنت بیرون می آید. این صدا صدای من نیست صدای زیبای وجود بی مانندتوست این صدا صدای من نیست تقدیم به تمام کسانی که در سکوت سردوخاموش فرورفتن وتقدیم به تو.......... |
| اکنون ساعت 11:03 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)