پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   کشکول نکته ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29575)

behnam5555 04-25-2011 05:41 PM



انواع گیاهان برای درمان بیماری ها

http://www.iranfars.ir/upload/group/...481_hee132.jpg


گیاهان مختلف دارای خواص زیاد و متفاوتی هستند، با این حال خوب است بدانیم که برای هر بیماری یا مشکل خاص، چه گیاهانی مفیدتر است.

اما این بدان معنا نیست که آن ها را به صورت خودسرانه و به مقادیر زیاد دریافت نماییم. پروفسور روگر بیارد، پژوهشگر دانشگاه آدلاید می گوید: بسیاری از ترکیبات گیاهی می ‌توانند حاوی غلظت ‌های کشند‌ه‌ ای از آرسنیک، جیوه و سرب باشند. این مواد ممکن است سبب بروز بیماری های جدی و یا حتی منجر به مرگ مصرف کننده شوند، به ویژه اگر در مقادیر بسیار زیاد مصرف شده و یا به جای خوردن، تزریق شوند.

نکته ی قابل ملاحظه ی دیگری که لازم می دانم آن را عنوان کنم این است که گیاهان دارویی مختلف را با توجه به توصیه‌ های اطرافیان و دوستان و بدون هیچ گونه مطالعه و آشنایی مصرف نکنید و استفاده از این گیاهان بهانه ای نباشد که در دوران بیماری، درمان اصلی خود را به تعویق بیندازید و از خوردن داروهایی که پزشک تان تجویز کرده است، فاصله بگیرید.

این تقسیم بندی برگرفته از کتاب گیاهان دارویی و گیاه درمانی آقای دکتر محمد حسین صالحی سورمقی، دانشیار دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

گیاهان دارویی آرام بخش، ضد افسردگی، مقوی اعصاب و محافظ اعصاب

اسطوخودوس، بابونه، بادرنجبویه، بهارنارنج، جوی دوسر، جینسینگ، جینکو، چای، رازک، ریحان، زردچوبه، زعفران، سنبل الطیب، علف چای، کرفس، گل رنگ، گل ساعتی، گل گاوزبان، نعنا فلفلی و نعنا قمی.


گیاهان دارویی ادرارآور

بومادران، جعفری، چای، ذرت، قره قات، علف چای، کدوتنبل، کرفس، گزنه، گل رنگ، گل گاوزبان، لیموترش، مرزه، همیشه بهار و هویج.

گیاهان دارویی افزایش دهنده ی قوای جنسی

انیسون، بادام زمینی، توت فرنگی، پنج انگشت، جعفری، جینسینگ، رازیانه، ریحان، زردآلو، زعفران، سیر، شاه تره، شنبلیله، فلفل، کرفس، گردو، گشنیز، نعنا فلفلی، نعنا قمی، همیشه بهار و هویج.

گیاهان دارویی استروژنیک و ضد استروژن (تنظیم کننده اختلالات هورمونی)

پنج انگشت، رازک، رازیانه، کتان.

گیاهان دارویی شیرافزا

انیسون، بادام زمینی، پنج انگشت، رازک، رازیانه، ریحان.

گیاهان دارویی ضد آلرژی (ضد حساسیت)

انگور، بادرنجبویه، خارمریم، دارچین، زردچوبه، شاه تره، نارنج

گیاهان دارویی ضد آلزایمر

اسطوخودوس، اکلیل کوهی، انگور، بادرنجبویه، جینکو، چای، ریحان، کرفس، مریم گلی

گیاهان دارویی ضد اسهال

اوکالیپتوس، به، بومادران، چای، دارچین، سیب، گون، ماست، مرزه

گیاهان دارویی ضد اکسیدان

آویشن، انگور، اکلیل کوهی، بابونه، بادام زمینی، توت فرنگی، جعفری، جین سینگ، جینکو، چای، خارمریم، ریحان، زردچوبه، زعفران، زنجفیل، زیتون، سویا، فلفل، قاصدک، قره قاط، علف چای، کدوتنبل، کرفس، کنگرفرنگی، گردو، لیموترش، مرزه، مریم گلی، نارنج، نعنا فلفلی، هویج.

گیاهان دارویی ضد تعریق و عطش

فلفل، لیموترش، مریم گلی، مرزه.

گیاهان دارویی ضد درد و التهاب

اسطوخودوس، اکلیل کوهی، اوکالیپتوس، بومادران، جعفری، خارمریم، زنجفیل، فلفل، قره قاط، علف چای، کرفس، گل رنگ، مرزه، همیشه بهار

گیاهان دارویی ضد سرطان

انگور، پیاز، توت فرنگی، جین سینگ، جینکو، چای، زردچوبه، سویا، سیر، فلفل، علف چای، کرفس، گون، ماست، مرزه، همیشه بهار، هویج.

گیاهان دارویی ضد سم

اکلیل کوهی، زیتون، سیر، فلفل، قاصدک، لیموترش، نعنا فلفلی.

گیاهان دارویی ضد میکروب، ضد قارچ و ضد ویروس

آویشن، انگور، اکلیل کوهی، انیسون، اوکالیپتوس، بادرنجبویه، بارهنگ، بومادران، پیاز، پنج انگشت، جعفری، چای، حنا، دارچین، رازیانه، زردچوبه، زنجفیل، سرخارگل، سیر، عسل، فلفل، قره قاط، علف چای، کرفس، گردو، گشنیز، گل رنگ، ماست، مرزه، نعنا فلفلی، نعنا قمی، همیشه بهار

گیاهان دارویی قاعده آور

اسطوخودوس، اکلیل کوهی، انیسون، بابونه، بومادران، پنج انگشت، جعفری، رازک، زعفران، خارمریم، کرفس، گل رنگ.

‎گیاهان دارویی کاهش دهنده اسید اوریک

اسفرزه، بارهنگ، جعفری، جو دو سر، زیتون، سرخ ولیک، کرفس، نارنج، هویج.

گیاهان دارویی کاهش دهنده ترشح شیر

جعفری، مریم گلی، هویج.

گیاهان دارویی کاهش دهنده قند خون

اسطوخودوس، اوکالیپتوس، پیاز، جو، جین سینگ، زیتون، سیر، شنبلیله، قاصدک، کدوتنبل، کرفس، کنگرفرنگی، گردو، گزنه، گشنیز، هویج.

گیاهان دارویی کاهش دهنده میل جنسی

رازک، مریم گلی، نعنا فلفلی.(همان طور که مشاهده می کنید نعنا فلفلی و خیلی از گیاهان دیگر هم در کاهش و هم در افزایش یک مورد خاص دیده می شوند، این مساله به این دلیل است که این گیاهان خواص تعدیل کننده دارند، مانند انگور که هم خاصیت لاغر کنندگی دارد و هم خاصیت چاق کنندگی.)

گیاهان دارویی محرک سیستم دفاعی بدن

آویشن، انگور، بابونه، بارهنگ، جو دو سر، جین سینگ، ختمی، زردچوبه، سرخارگل، سیر، قره قاط، مریم گلی.

گیاهان دارویی مسهل

انگور، اسفرزه، بادام، توت فرنگی، ختمی، زیتون، سنا، صبر زرد، کتان، کرچک، گون.


گیاهان دارویی موثر بر بهداشت و سلامت پوست

آواکادو، آویشن، اسیدهای گیاهی، انگور، بابونه، بادام، بادام زمینی، پنیرک، توت فرنگی، جو دو سر، حنا، خارمریم، ختمی، زیتون، شنبلیله، شیرین بیان، شاه تره، صبرزرد، عسل، گزنه، ماست، همیشه بهار، هویج.

گیاهان دارویی موثر بر اختلالات دستگاه تنفس

آویشن، اسفرزه، اوکالیپتوس، بارهنگ، بومادران، پنیرک، پیاز، جو، جین سینگ، جینکو، چای، ختمی، زردآلو، سیب، سرخارگل، شیرین بیان، عسل، فلفل، گل گاوزبان، مرزه، نعنا فلفلی، نعنا قمی.

گیاهان دارویی موثر بر قلب و عروق(کاهش چربی، کاهش کلسترول، کاهش فشار خون و موارد دیگر)

آواکادو، آویشن، اسفرزه، اکلیل کوهی، انگور، بابونه، بادام زمینی، بارهنگ، پیاز، جعفری، جو، جین سینگ، جینکو، چای، زنجفیل، زیتون، سرخ ولیک، سویا، سیب، سیر، شنبلیله، فلفل، قره قاط، علف چای، کتان، کدو تنبل، گزنه، کنگر فرنگی، گردو، گشنیز، گل رنگ، گل گاوزبان، لیموترش، ماست، نارنج، همیشه بهار، هویج.

گیاهان دارویی موثر بر دستگاه گوارش(ضد درد، نفخ و اسپاسم، ضد یبوست، مقوی و محرکه هضم)

آویشن، اکلیل کوهی، انیسون، اسطوخودوس، بابونه، بادرنجبویه، بومادران، به، توت فرنگی، پیاز، جعفری، جو دو سر، حنا، دارچین، رازک، رازیانه، ریحان، زردآلو، زردچوبه، زعفران، زنجفیل، سیر، شیرین بیان، عسل، علف چای، فلفل، قاصدک، قره قاط، کرفس، کنگر فرنگی، گشنیز، گل ساعتی، گل گاوزبان، گون، لیموترش، مرزه، مریم گلی، نارنج، نعنا فلفلی، نعنا قمی، همیشه بهار، هویج.

گیاهان دارویی موثر در اختلالات کبدی

انگور، انیسون، جعفری، چای، خارمریم، زردچوبه، سویا، سیر، شاه تره، قاصدک، کنگرفرنگی، گیاه رنگ، نارنج.


behnam5555 04-25-2011 06:32 PM


چطور با انتقادات دیگران برخورد کنیم!
شما چطور با انتقادات دیگران برخورد می‌کنید؟ تصور ما بر این است که اولین واکنش اکثر ما دفاع از خودمان یا بدتر از آن، حمله به فرد منتقد است.
و با اینحال، با اینکه انتقاد می‌تواند ناراحت ‌کننده باشد و روحیه را ضعیف کند، اما می‌توان از دیدگاهی مثبت هم به آن نگاه کرد: انتقاد نشانه صداقت طرف‌ مقابل است و می‌تواند ما را به سمت عملکردی بهتر راهنمایی کند. انتقاد می‌تواند فرصتی برای پیشرفت باشد.

اولین واکنشتان را متوقف کنید
اگر اولین واکنشتان حمله به فرد منتقد یا حالت تدافعی گرفتن است، قبل از نشان دادن هر نوع واکنشی یک دقیقه صبر کنید. یک نفس عمیق بکشید و کمی به آن موضوع فکر کنید.
ما هم وقتی مورد انتقاد قرار می‌گیریم اول کمی عصبانی می‌شویم اما به خودمان یاد داده‌ ایم همان لحظه برخورد نکنیم. مثلاً برای جواب دادن به ایمیل‌ های انتقادی حداقل یک ساعت صبر می‌کنیم.
این مدت زمان سبب میگردد قبل از واکنش اولیه، کمی به موضوع فکر کنیم. این زمان باعث می‌شود کمی منطق روی کار بیاید و احساسی تصمیم نگیریم. نمی‌گوییم احساسات بد است اما وقتی احساسات منفی باشد، به‌جای اینکه نفع برساند، آسیب می‌رساند.

منفی را به مثبت تبدیل کنید
یکی از کلیدهای موفقیت در هر چیز این است که نکات مثبت هر چیزی که بقیه آن را منفی می‌بینند را ببینید. بیماری باعث می‌شود از برنامه ورزشیتان جا بمانید؟ این می‌تواند یک استراحت خوب باشد. از کارتان خسته شده‌ اید؟ می‌تواند وقتی باشد برای نگرش دوباره به زندگیتان و پیدا کردن یک کار بهتر.
با انتقاد هم باید همینطور رفتار کنید: باید نکات مثبت آن را ببینید. شاید به نظر بی ‌ادبانه و توهین ‌آمیز بیاید اما در اکثر انتقادات، نکته مثبتی هم وجود دارد و آن یک فیدبک صادقانه و پیشنهادی برای پیشرفت است.
مثلاً یکی از انتقاداتی که به وبسایت ما شده بود این است، "شما درمورد موضوعات تکراری بارها و بارها مقاله می‌دهید و مقالاتتان خسته‌کننده است."
این انتقاد را می‌توانید اینطور بخوانید: "باید تنوع موضوعاتمان را بیشتر کنیم و از دریچه جدیدی به موضوعات نگاه کنیم."
این فقط یک نمونه بود. اینکار را می‌توانید با هر انتقادی انجام دهید. گاهی اوقات افراد چون روز بدی را داشته ‌اند شما را با انتقاداتشان بمباران می‌کنند اما همیشه هم اینطور نیست. گاهی در انتقادات واقعیات مثبتی نهفته است.
انتقاد را فرصتی برای پیشرفت بدانید. بدون پیشرفت در زندگی به رکود می‌رسیم. پیشرفت رکن حیاتی زندگی است.

از منتقدتان تشکر کنید
حتی اگر فردی با بی ‌ادبی و توهین از شما انتقاد کرد، از او تشکر کنید. ممکن است روز بدی را داشته است یا شاید هم کلاً آدم منفی باشد. اما با همه این حرف‌ها، رفتار و قدردانی شما آنها را خلع سلاح می‌کند.
می‌دانید؟ این عادت تشکر از منتقد در ما باعث شده که خیلی از منتقدینمان را به خوانندگانی پر و پا قرص تبدیل کنیم. همه این به‌ خاطر یک تشکر ساده برای انتقادشان بوده است. این تشکر برای آنها غیرقابل انتظار بوده و معمولاً نظرشان را از منفی به مثبت تبدیل کرده است.
و حتی اگر منتقد تشکر شما را به طریقی مثبت دریافت نکند، باز هم برای خودتان بهتر است. این راهی است که به خودتان خاطرنشان کنید انتقاد چیز خوبی برایتان بوده و بااینکار می‌توانید تواضع و فروتنی داشته باشید.

از انتقادات درس بگیرید
بعد از اینکه با دیدی مثبت به انتقادات نگاه کرده و از منتقدتان تشکر کردید، سر کار قبلتان برنگردید. باید برای پیشرفت تلاش کنید.
این مسئله برای بعضی‌ها خیلی سخت است چون معمولاً تصور می‌کنند همیشه حق با آنهاست. اما هیچ ‌کس نیست که همیشه حق با او باشد. درواقع ممکن است شما اشتباه کرده باشید و حق با فرد منتقد باشد. پس باید ببینید که آیا می‌توانید چیزی را در خودتان طوری تغییر دهید که به سمت مثبت برود.
بعد زمان ایجاد تغییر است.
ما وقتی ایمیل‌هایی دریافت می‌کنیم که مثلاً فلان مقاله‌ مان به اندازه کافی خوب نیست تلاش می‌کنیم که برای موضوع بعدی تلافی کنیم و موضوع و مقاله بهتری ارائه دهیم.

شما باید فرد بهتری باشید
خیلی وقت‌ها انتقاد را یک حمله شخصی و توهین تصور می‌کنیم. اما اینطور نیست. البته ممکن است گاهی اینطور باشد ولی نباید آنرا اینطور قلمداد کنیم. انتقاد را باید انتقاد بر رفتارمان تلقی کنیم نه انتقاد بر خودمان بعنوان یک شخص. اگر اینکار را بکنید، دیگر احساسی به آن انتقاد نگاه نخواهید کرد و نکات مثبت آن را خواهید دید.
اما کاری که اکثر ما می‌کنیم این است که انتقاد را یک حمله شخصی تصور کرده و با حمله به آن واکنش می‌دهیم. "من اجازه نمی دهم کسی با من اینطور حرف بزند." مخصوصاً اگر این انتقاد در جمع صورت گرفته باشد، مثلاً در نظرات مربوط به یک مقاله. باید از خودتان دفاع کنید و به فرد حمله ‌کننده حمله کنید، درست است؟
نه کاملاً اشتباه است. با حمله به فرد مهاجم شما به سطح آن فرد نزول خواهید کرد. حتی اگر آن فرد واقعاً بی ‌ادبی و توهین کرده باشد، شما نباید همانطور به او پاسخ دهید. شما هم نباید همان گناهان را انجام دهید.
شما باید فرد بهتری باشید.
اگر بتوانید در برابر آن حمله آرامش خود را حفظ کنید و با ادب و احترام به آن انتقاد واکنش دهید، آنوقت می‌توانید فرد بهتری باشید. و این کار دو فایده دارد:
  1. دیگران تحسینتان خواهند کرد و فکر بهتری درمورد شما می‌کنند. مخصوصاً اگر واکنشتان مثبت باشد و خیلی خوب با انتقاد برخورد کرده باشید.
  2. خودتان احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا می‌کنید. با شرکت در یک حمله شخصی خودمان را زشت جلوه خواهیم داد اما اگر بتوانیم خودمان را بالاتر از آن سطح نگه داریم، حس خوبی نسبت به آنچه هستیم پیدا می‌کنیم. و این بهترین و بالاترین فایده است.
چطور می‌توانید خودتان را بالاتر از آن حمله نگه دارید و فرد بهتری باشید؟ با جدا کردن خود از آن انتقاد و نگاه کردن به رفتاری که مورد انتقاد قرار گرفته است. با داشتن نگرش مثبت به آن انتقاد و سعی در پیشرفت. با تشکر و قدردانی از فرد منتقد و ارائه یک واکنش مثبت به انتقاد.


behnam5555 04-26-2011 09:20 PM


روز ميدان نه گاو پروارى

آورده اند که سپاه دشمن بسيار بود و اينان اندک . جماعتی آهنگ گريز کردند. پسر نعره زد و گفت : ای مردان بکوشيد يا جامه زنان بپوشيد . سواران را به گفتن او تهور زيادت گشت و بيکبار حمله آوردند . شنيدم که هم در آن روز بر دشمن ظفر يافتند. ملک سر و چشمش ببوسيد و در کنار گرتف و هر روز نظر بيش کرد تا وليعهد خويش کرد. برادران حسد بردند و زهر در طعامش کردند. خواهر از غرفه بديد ، دريچه بر هم زد . پسر دريافت و دست از طعام کشيد و گفت : محال است که هنرمندان بميرند و بی هنران جای ايشان بگيرند.
كس نيابد به زير سايه بوم

ور هماى از جهان شود معدوم

پدر را از اين حال آگهی دادند. برادرانش را بخواند و گوشمالی بجواب بداد. پس هريکی را از اطراف بلاد حصه معين کرد تا فتنه و نزاع برخاست که:

ده درويش در گليمى بخسبند و دو پادشاه در اقليمى نگنجند.


نيم نانى گر خورد مرد خدا
بذل درويشان كند نيمى دگر

ملك اقلمى بگيرد پادشاه
همچنان در بند اقليمى دگر



behnam5555 04-26-2011 09:23 PM

چند نکته مفید....

اگر کاغذی به لوازم چوبی منزل شما چسبیده است و مایلید آن را بکنید
هیچ‌وقت با یک کارد یا تیغ و نظایر آن به جان آن نیفتید چرا که با این عمل
به لوازم چوبی شما آسیب وارد می‌آورد.
در چنین مواقعی بهتر است از هر نوع روغن‌های مایع کمک بگیرید به این صورت که چند قطره روغن روی کاغذ
بریزید و لحظه‌ای صبر کنید سپس با پارچه نرمی مالش دهید و این عمل را
آن‌قدر تکرار کنید تا کاغذ به کلی از چوب کنده شود.
ـ برای برطرف کردن برچسب‌ها و عکس برگردان‌های کهنه و قدیمی می‌توان از سرکه استفاده کرد به
این صورت که آنها را با سرکه خیس کنید و لحظه‌ای صبر کنید سپس به آرامی با
تکه پارچه‌ای آن را پاک کنید.
ـ پاک کردن شیشه‌ها در شهر‌های غبار آلود دشوار است.برای اینکه شیشه‌ها کاملا براق و تمیز شوند مقداری از مخلوط آب و الکل روی شیشه‌ها بکشید سپس با پارچه نرم و بدون کرک خشک کنید. شیشه‌ها
کاملا براق می‌شوند.
ـ اگر آشپزخانه شما کوچک است و می‌خواهید دیوارها و سقف آن را بشویید کافی است که یک قابلمه آب را روی اجاق گاز بگذارید تا جوش بیاید تا آشپزخانه مملو از بخار شود بعد با اسفنج یا ابر تمام دیوارها
را پاک کنید و برای پاک شدن بهتر آنها هرچند لحظه یک‌بار اسفنج را در آب
ولرم و پودر رختشویی بفشارید.

behnam5555 04-26-2011 09:28 PM


نصایح زیبا...

فرزندم هيچكس و هيچ چيز را با خداوند شريك مكن!
با پدر و مادرت بهترين رفتار را داشته باش!
بدان كه هيچ چيز از خداوند پنهان نمي ماند!
اندرز و نصيحت ديگران را فراموش مكن!
در مقابل پيش آمدها شكيبا باش !
از مردم روي مگردان و با آنها بي اعتنا مباش!
با غرور و تكبر با ديگران رفتار مكن!
در راه رفتن ميانه رو باش!
بر سر ديگران فرياد مكش و آرام سخن بگو!
از طريق اسماء و صفات خداوند او را بخوبي بشناس!
به آنچه ديگران را اندرز مي دهي خود پيشتر عمل كن!
سخن به اندازه بگو!
حق ديگران را به خوبي اداء كن!
راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار!
به هنگام سختي دوست را آزمايش كن!
با سود و زيان دوست را امتحان كن!
با بدان و جاهلان همنشيني مكن!
با انديشمندان و عالمان همراه باش!
در كسب و كار نيك جدّي باش!
بر كوتاه فكران و ضعيفان اعتماد مكن!
با عاقلان ايماندار مدام مشورت كن!
سخن سنجيدۀهمراه با دليل را بيان كن!
روزهاي جواني را غنيمت بدان!
هم مرد دنيا و هم مرد آخرت باش!


behnam5555 04-26-2011 09:48 PM


نگاه




سرگردان در کمین
و در ستایش نگاهی دگر
نگاه
آرام می‌سرد
و غبار معلق فضای را
در تعقیب
نگاه
منتظر وسه بعدی
اعماق خود را می‌کاود
ضربه‌های نرم نگاهی
درونت را می‌کاود
وخجولانه و حیران
گمشده خود را می‌جوید

***

تصادم دو نگاه
وحادثه عشق

***

نگاه کوچه
غبار رهگذر عاشق را
در ریه‌های خود
تنفس کرده است.
غربت زردی غروب
بر پیکر کوچه
تن نگاه منتظررا
در بی نهایت دید
غرق تخیل کرده است

***

پرتو عشق
شایدبادی خنک باشد
بر تنی گرم
که لذت تماسی را در تمنا است

***

چشم سیاهی
طراوت لبی
دهانی نیمه باز
و تنفسی گرم
***

نگاه می‌جوشد
نگاه سرگردان
نگاه پرسش
نگاه پاسخ
تلاطم حس وتراوش درون
و
درنوردیدن حسی غریب
بر سرتاسروجود


11.09.06
فرهاد نعمت‌پور

behnam5555 04-26-2011 09:55 PM


آیا میدانید...

- آیا می‌دانید با هوش‌ترین زن دنیا 5 فوق‌لیسانس دارد و ضریب هوشی او 200 است و دنبال كار است.

- آیا می‌دانید اولین فردی كه در اروپا اقامت گرفت یك زن ایرانی بود و بعد مسأله اقامت خارجی‌ها مطرح شد.

- آیا می‌دانید ایرانیان در انگلیس ثروتمندترین قشر جامعه هستند حتی ثروتمندتر از ملكه الیزابت.

- آیا می‌دانید ایرانیان در آمریكا فرهیخته‌ترین افراد جامعه امریكا هستند.

- آیا می‌دانید رئیس كامپیوتر ناسا یك ایرانی است.

- آیا می‌دانید حدود 250 ایرانی در ناسا محقق داریم.

- آیا می‌دانید كورش كبیر بر جهان حكومت می‌كرد و به نوعی قدرت جهان در دست ایران بود.

- آیا می‌دانید سال 2001 در فرانسه سال ایران نام داشت.

- آیا می‌دانید اگر 3 قاره آسیا و امریكا و آفریقا را به هم وصل كنیم ایران در مركز جهان است.

- آیا می‌دانید فرشته‌ها با سرعت نور حركت می‌كنند و زمان بر آن‌ها كند می‌شود.

- آیا می‌دانید انسان در سال 3000 قد متوسط 2 متر و 120 سال عمر و پوست قهوه‌ای خواهد داشت.

- آیا می‌دانید وزن 1 قاشق چایخوری از سیاه چاله‌ها 2 میلیارد تن است؛ بله 2 میلیارد تن.

- آیا می‌دانید یك سیاهچاله در كهكشان راه شیری است كه هر ثانیه 1000 بار دور خودمی‌چرخد.

- آیا می‌دانید ضریب هوشی انسان‌های معمولی بین 85 تا 105 است.

- آیا می‌دانید هر تار موی انسان می‌تواند تا وزن 100 گرم رشد كند.

- آیا می‌دانید بلندترین موی سر دنیا 6 متر است.

- آیا می‌دانید چشم انسان معادل یك دوربین 135 مگاپیكسل است.

- آیا می‌دانید سریع‌ترین عنكبوت دنیا دارای سرعتKm 16 در ساعت است كه در افریقاست.

- آیا می‌دانید یك انسان نهایتاً می‌تواند با سرعتKm 35 در ساعت بدود.

- آیا می‌دانید نوعی عنكبوت می‌تواند 300 برابر وزنش را بلند كند.

- آیا می‌دانید طول موج نور مرئی بین 700 – 400 نانومتر است.

- آیا می‌دانید خورشید كوچك‌ترین ستاره دنیا است.

- آیا می‌دانید وقتی به خورشید نگاه می‌كنید صحنه 8 دقیقه قبل از آن را مشاهده می‌كنید.

- آیا می‌دانید زمین در آغاز پیدایش خود 2000 بار بزرگ‌تر از حجم كنونی خود را داشته است.

- آیا می‌دانید مساحت سوراخ اوزون 34 میلیون كیلومتر مربع یا به اندازه آمریكای شمالی است.

- آیا می‌دانید سالانه 3,1 میلیون مترمكعب چوب صرف چوب‌های غذاخوری در چین می‌شود.

- آیا می‌دانید ماموت‌ها كه 10 هزار سال پیش منقرض شدند تا 6 سالگی شیر مادرشان را می‌خوردند.

- آیا می‌دانید جوانان هندی شادترین و جوانان ژاپنی افسرده‌ترین‌های جهانند.

- آیا می‌دانید مردم فیلیپین به بیش از 1000 لهجه سخن می‌گویند.

- آیا می‌دانید عمر مفید انسان‌ها در كف دستشان نوشته شده است، نگاه كنید. 63 = 18 - 81

- آیا می‌دانید مسن‌ترین انسان دنیا با 142 سال سن الان در ایران زندگی می‌كند.

- آیا می‌دانید به گفته صندوق پول جهان ایران در تورم رتبه 5 جهان است و تا چند سال دیگر البته 1 خواهد شد.

- آیا می‌دانید گران‌ترین كفش دنیا 1 میلیارد و 700 میلیون تومان است.

- آیا می‌دانید گران‌ترین سینمای خانگی 210 میلیون تومان است.

- آیا می‌دانید گران‌ترین بلندگوی جهان 210 میلیون تومان قیمت دارد.


behnam5555 04-26-2011 09:57 PM


دانستنی های پزشکی و تغذیه

- ماده اولیه کالباس از سویاست که سودازا و مضر است و موجب کم حافظگی می شود.بنابر شواهد عینی زایدات گوشت وگوشت های غیر قابل استفاده برای ساخت سوسیس و کالباس استفاده می شود.

- پیامبر اسلام (ص) فرموده اند گوشت گاو مرض است. روغن آن دارو و شیر آن شفا است.

- گوشت گاو به گفته بو علی سینا عامل 16 بیماری مهلک می باشد که اولین آن سرطان و دومین آن مالیخولیا (اسکیزوفرنی) و سومی آن بواسیر می باشد. جنون گاوی ویروس و میکروب نیست بلکه پروتئین گاو است.

- در شیر پاستوریزه فقط 2درصد چربی حذف شده و به جای هزینه پاستوریزاسیون ماده نگهدارنده بنزوات سدیم زده میشود که خطر ناک و سرطان زاست.

- شیر استرلیزه که امکان نگهداری 6 ماه خارج از یخچال را دارد غلظت بنزوات سدیم بیشتر است.

- ماکارونی 20درصد گنوتن صنعتی استفاده می شود که سرطان زاست. و در بسیاری کارخانه ها نان خشک کپک زده به جای آرد در ماکارونی استفاده می شود و ماکارونی یبوست زاست.

- سس مایونز به دلیل ترکیب خاصی که دارد در کنفرانس های علمی به عنوان سم کبد معرفی میشود.

- در نان باگت برای متخلخل شدن از پودر های بکینگ یا جوش شیرین زیاد استفاده می شود که در گمرک ها با علامت مرگ وارد میشود.

- نان های مصرفی بدلیل فاقد سبوس بودن از مهمترین قسمت ریز مغذی که گروه ویتامین های (ب) می باشد محرومند ونان باگت بدترین نانهاست.

- ساندیس ها، نوشابه ها،بیسکویت ها، کیکها و...با قندهای مصنوعی چون ساخارین که 1000برابر شیرین تر از قند معمولی است ساخته میشودکه دشمن کبد و کلیه است.

- رنگ های افزودنی در نوشابه ها، ساندیس ها، کیک ها،آدامس ها همه سرطان زا هستند.

- ماده مخدر به نام cola (پپسی کولا، کوکا کولا و...) در اکثر نوشابه ها وجود دارد که کافئین و کارامل از این دست هستند.

- گوشت مرغ و ماهی که متاسفانه سفارش بسیاری از پزشکان است بلغم زاست و موجب سکته و تومور های مختلف می گردند.

- گوشت مرغ و ماهی های پرورشی با هورمونها هستند که عوارض متعدد به بار می آورند.

- قیمت روغن های مایع مثل آفتابگردان اگر واقعی باشد حدود 12 الی 15 هزار تومان خواهد بود ولی الان در بازار 900 الی 800 تومان است که از یک کیلو تخم آفتابگردان ارزان تر است.

- سرکه های صنعتی از اسید استیک محلول در آب بعلاوه اسانس ها و رنگ ها هستند که همگی بسیار مضر اند.

- بیشتر محتوای روغن ها ی مایع از پارافین خوراکی که محصول پالایشگاههای نفت است درست شده است که کلسترول خون را افزوده موجب چربی خون و ... می شود که کشنده است.

- جهت براق شدن خیار گلخانه ای از روغن مالی استفاده و خیار گلخانه ای بدلیل ندیدن نور خورشید سرطان زا و خطر ناک اند.

- موز به جای هوای گرم جنوب در گلخانه های شهر های مختلف،از جمله شهر های شمالی، آن هم توسط کاربیت ظرف چند روز به طور انبوه به عمل می آید و موجب تولید مرض و یبوست زاست.

behnam5555 04-26-2011 10:05 PM

آلبرت اینشتین: " خداوند انتگرال میگیرد! "

http://www.th.physik.uni-frankfurt.d...ys/einst_7.jpg

خداوند به مشکلات ریاضی ما اهمیتی نمی دهد. او بصورت عملی انتگرل میگیرد.
استاد محمد حسین شهبازی در تفسیر این جمله می گوید: منظور آلبرت اینشتین ازانتگرال گیری عملی خداوند این است که اگر کل نظام هستی را در نظر بگیریم تناقضی دربین نیست.
تلاش برای ترکیب عقل و قدرت به ندرت موفقیت آمیز بوده است و آن هم فقط برای مدتی کوتاه.
ارزش آدمی به آنچه که می دهد معلوم می شود نه به آنچه که میگیرد.
وقتی راه حل ساده باشد یعنی اینکه خدا در حال پاسخ دادن است.
آزاد سازی نیروی اتم همه چیز به جز شیوهءتفکر ما را تغییر داده است.
مهمترين سوالي كه هر انساني مي تواند از خودش بكند اين است كه آيا اين كائنات مساعد و دوستدار است؟
تجسم همه چيز است؛ در واقع از پيش ديدن جذابيت هاي زندگي در آينده است
ما مثل بچهء كوچكي هستيم كه به كتابخانهء عظيمي مملو از كتابهايي به زبانهاي مختلف وارد ميشود. بچه مي داند كه يك كسي بايد آن كتابها را نوشته باشد. نميداند چگونه، زبان آنها را نيز درك نميكند. تنها حدس ميزند كه نوعي نظم مرموز در چيدن كتابها وجود دارد. ولي نميداند آن نظم چيست. به نظر من اين طرز رفتار باهوش ترين انسانها در مقابل خداوند است. ما ميبينيم كه جهان به طرز شگفت انگيزي مرتب ميشود و از بعضي قوانين پيروي ميكند؛ ولي تنها اندكي از اين قوانين را ميفهميم. ذهن محدود ما نميتواند نيروي مرموزي را كه صور فلكي را به حركت در مي آورد درك كند.
وقتي دنيا ديگر صحنهء اميدها و آرزوهاي شخصي ما نباشد، وقتي ما با آن بصورت اشخاصي آزاد، ستايشگر ، پرسشگر و مشاهده گر روبرو شويم، آنگاه است كه وارد عرصهء هنر و علم ميشويم.
ارزش آدمي با آنچه كه مي دهد معلوم ميشود نه با آنچه كه ميگيرد.
حيات آدمي وقتي آغاز ميشود كه او از خودش بيرون رود.
صلح را نميتوان با زور حفظ كرد. دستيابي به آن تنها از طريق درك ممكن است.
يكي از قويترين عللي كه منجر به ورود آدمي به عرصهء علم ميشود فرار از زندگي روزمره است.
حقيقت آن چيزي است كه از آزمون تجربه سربلند بيرون آيد.
نظريهء كوانتوم بسيار با هيبت است، اما يك صداي دروني به من مي گويد اين يك نظريهء نهايي نيست. و من متقاعد شده ام كه خداوند تاس نمي ريزد.
اگر مردم فقط بخاطر ترس از تنبيه خوب هستند و اميد به پاداش دارند پس بايد خيلي تاسف بخوريم.
اينكه فناوري ما از انسانيت ما جلو زده است به طرز ترسناكي آشكار شده است.
از ديروز درس بگيريد، در امروز زندگي كنيد و به فردا اميدوار باشيد. مهم اين است كه از پرسيدن باز نايستيد.
راز خلاقيت در اين است كه بدانيد چگونه منابع خود را مخفي سازيد.

اگر واقعيات با نظريات نمي خوانند، واقعيات را تغيير دهيد!
لذت نگريستن و ادراك، زيباترين هديه طبيعت است.

زندگي با ارزش تنها از آن كسي است كه براي ديگران زنده است.
عميقآ معتقدم كه اساس جهان زيبا و ساده است.
سياست مشكلتر از فيزيك است...
خداوند تاس نميريزد.
راز خلاقيت در اين است كه بدانيد چگونه منابع خود را مخفي سازيد.
واقعيت فقط يك توهم است كه البته خيلي ايستادگي ميكند.
كسي كه قدر ارزشهاي فرهنگي را ميداند، نميتواند طرفدار صلح نباشد.
قبول دارم كه افكار بر جسم تاثير مي گذارد.
سياست مربوط به زمان حال مي شود ولي يك معادله تا ابد مي ماند.
تغيير ماهيت پلوتونيوم ساده تر از تغيير ماهيت روح شرير انساني است.


behnam5555 04-26-2011 10:07 PM


آخرين کلمات يک ...!

آخرين کلمات يک الکتريسين: خوب حالا روشنش کن...
آخرين کلمات يک انسان عصر حجر: فکر ميکنی توی اين غار چيه؟
آخرين کلمات يک بندباز: نميدونم چرا چشمام سياهی ميره...
آخرين کلمات يک بيمار: مطمئنيد که اين آمپول بيخطره؟
آخرين کلمات يک پزشک : راستش تشخيص اوليه‌ام صحيح نبود. بيماريتون لاعلاجه...
آخرين کلمات يک پليس: شيش بار شليک کرده، ديگه گلوله نداره...
آخرين کلمات يک پيشخدمت رستوران: باب ميلتون بود؟
آخرين کلمات يک جلاد: ای بابا، باز تيغهء گيوتين گير کرد...
آخرين کلمات يک جهانگرد در آمازون: اين نوع مار رو ميشناسم، سمی نيست...
آخرين کلمات يک چترباز: پس چترم کو؟
آخرين کلمات يک خبرنگار: بله، سيل داره به طرفمون مياد...
آخرين کلمات يک خلبان: ببينم چرخها باز شدند يا نه؟
آخرين کلمات يک خون‌آشام: نه بابا خورشيد يه ساعت ديگه طلوع ميکنه!
آخرين کلمات يک داور فوتبال: نخير آفسايد نبود!
آخرين کلمات يک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرين کلمات يک دوچرخه‌سوار: نخير تقدم با منه!
آخرين کلمات يک ديوانه: من يه پرنده‌ام!
آخرين کلمات يک سرنشين اتوموبيل: برو سمت راست راه بازه...
آخرين کلمات يک شکارچی: مامانت کجاست کوچولو؟.
آخرين کلمات يک غواص: نه اين طرفها کوسه وجود نداره...
آخرين کلمات يک فضانورد: برای يک ربع ديگه هوا دارم...
آخرين کلمات يک قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببينم...
آخرين کلمات يک قهرمان: کمک نميخوام، همه‌اش سه نفرند...
آخرين کلمات يک قهرمان اتوموبيلرانی : پس مکانيکه ميدونه که با ...
آخرين کلمات يک کارآگاه خصوصی: قضيه روشنه، قاتل شما هستيد!
آخرين کلمات يک کامپيوتر: هاردديسک پاک شده است...
آخرين کلمات يک کوهنورد: سر طناب رو محکم بگيری ها...
آخرين کلمات يک گروگان: من که ميدونم تو عرضهء شليک کردن نداری...
آخرين کلمات يک گيتاريست: يه خرده ولوم بده...
آخرين کلمات يک مادر: بالأخره سی‌دی‌هات رو مرتب کردم...
آخرين کلمات يک متخصص آزمايشگاه: اين آزمايش کاملاً بيخطره...
آخرين کلمات يک متخصص خنثی کردن بمب : اين سيم آخری رو که قطع کنم تمومه...
آخرين کلمات يک متخصص کامپيوتر: معلومه که ازش بک‌آپ گرفتم!
آخرين کلمات يک معلم رانندگی: نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرين کلمات يک ملوان: من چه ميدونستم که بايد شنا بلد باشم؟
آخرين کلمات يک ملوان زيردريايی: من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم...
آخرين کلمات يک نارنجک‌انداز : گفتی تا چند بشمرم؟


behnam5555 04-30-2011 07:07 PM



کعبه از حضرت آدم تا سال 2012!



http://www.persianv.com/khabar/1492ioo.gif


مکه
در زمان حضرت آدم. سرزميني خشک و بي آب و علف.


http://www.persianv.com/khabar/a4ms07.gif



حضرت ابراهيم و فرزندش اسماعيل اولين بار خانه کعبه را بنا نهادند. با جاري شدن
چشمه زمزم کم کم قبايلي جذب اين ناحيه شده و در اطراف خانه کعبه ساکن شدند.


http://www.persianv.com/khabar/fwlg6r.jpg



نقاشي از شهر مکه در سال 1721.


http://www.persianv.com/khabar/23kdb1k.jpg




http://www.persianv.com/khabar/jpa0jn.jpg


مکه
در سال 1880.


http://www.persianv.com/khabar/2jai8tu.gif



جاري شدن سيل در مکه در سال 1360 هجري.


http://www.persianv.com/khabar/2lj17h2.jpg



http://www.persianv.com/khabar/j0i88l.jpg


مکه
سال 1960.


http://www.persianv.com/khabar/14a96av.jpg


در
سال ???? گروهي مسلح با ادعاي مهدويت مسجدالحرام را به تصرف خود درآوردند. که
متاسفانه باعث تير اندازي و شليک توپ در مسجدالحرام براي دستگيري اين افراد شد.


http://www.persianv.com/khabar/312g521.jpg



تصوير مسجدالحرام در حال حاضر.


http://www.persianv.com/khabar/54je45.jpg


تصوير ماهواره
اي مسجدالحرام.


http://www.persianv.com/khabar/nyhc81.jpg


و
اين هم طرح توسعه مکه که قرار است تا سال 2012 آماده شود و پذيراي 2 ميليون زائر
باشد


behnam5555 04-30-2011 07:16 PM


كشتي نوح دركوه "جودي" آرام گرفت

به گفته كريميان بر اساس الواح سومري و بابلي محل فرود كشتي نوح منطقه‌اي در نزديكي‌هاي كوه ‌آرارات است: « باستان‌شناسان ابزار بسياري را در كنار كشتي کشف شده در نزديكي‌هاي كوه ‌آرارات، يافته‌اند. چوب‌هاي پوسيده كشتي ساليابي‌ شده و آزمايش‌هاي كربن 14 به منظور تعيين قدمت اثر روي آن‌ها انجام گرفته‌است. باستان‌شناسان با توجه به نتايج آزمايش ها احتمال بسيار داده‌اند كه اين کشتي همان كشتي نوح باشد.»

اسناد و مداركي چون كتاب مقدس(عهد عتيق) نيز محل نشست كشتي نوح را كوه‌هاي آرارات مي‌داند. کريمان مي گويد: «البته تفاسير و كتب جغرافي دوره اسلامي نيز اين مسئله را تاكيد مي‌كند. در قرآن هم به صراحت آمده: "كشتي نوح در كوه‌هاي "جودي" آرامش گرفت.»

كوهي كه در حال حاضر كشتي مورد نظر روي آن قرار گرفته به تركي " كودي" داغ يا همان كوه"جودي " خوانده مي شود.

رشته كوه‌هاي آرارات از دو كوه كوچك و بزرگ تشكيل شده است. كريميان اعتقاد دارد كوه "جودي" در رشته كوه آرارات كوچك همان كوهي است كه در قران به آن اشاره شده: «ساليان طولاني است كه باستان‌شناسان اروپايي و آمريكايي در اين كوه كاوش مي‌كنند و اين كاوش‌ها هنوز ادامه دارد.»

كشتي نوح مسئله جهاني است

كريميان كشتي نوح را موضوعي جهاني مي‌د‌اند: «داستان نوح براي سه دين بزرگ اسلام، مسيحيت و يهوديت اهميت دارد و بر همين اساس از گذشته‌هاي دور در اين مورد مطالعات بسياري انجام شده‌ و حتي در دوره‌هاي پيش از اسلام هم مورد توجه قرار داشته است . چنانکه در تاريخ هم مي‌خوانيم در كتابخانه "آشور باني‌پال" در مورد كشتي نوح صحبت مي‌شود.»

آشور باني‌پال ، پادشاه آشور (859 -883 قبل از ميلادي) مدعي بود كشتي نوح در محلي به نام "ني سير" پهلو گرفته است. كاوش‌هاي باستان‌شناسان اروپايي و آمريكايي در فاصله كمتر از 500 ياردي محل كشتي نيز به شناسايي دهكده اي منجر شد كه"اوزون گيلي" نام دارد و پايين تر از آن روي نقشه هاي بسيار قديمي، محلي به نام "ني سير" يا "نسير" مشاهده مي شود.

آغاز قصه
بر اساس نوشته هاي "جاناتان گري"، باستان‌شناس استراليايي كه 30 سال از زندگي ‌اش را صرف كاوش روي اين كشتي كرده، در سال 1959 يك خلبان اهل تركيه، بر اساس ماموريت محول شده، چندين عكس هوايي براي موسسه "ژئودتيك" تركيه برمي‌دارد. درميان عكس هاي او تصويري جلب نظر مي كرد كه شبيه يك قايق بود. قايقي بزرگ كه بر سينه تپه اي در فاصله 20 كيلومتري كوه هاي آرارات آرميده بود.

خبر در سراسر دنيا بخش شد و تعداد بي‌شماري از باستان‌شناسان اروپايي و آمريكايي را به آرارات كشاند.

باستان‌شناسان دوباره از شي كشف شده عكس گرفتند و عكس‌ها يك شي بزرگ چوبي مانند كشتي را نشان مي‌داد. در سال 1959 بار ديگر چند عكس هوايي از اين شي در 20 كيلومتري جنوب آرارات بزرگ گرفته شد.
کريميان مي گويد :«بعد از آن دكتر "براند نبرگ"، از دانشگاه "اوهايو" به آرارات مي‌رود و عكس‌هايي از آن مي‌گيرد و اعلام مي‌كند : من شك ندارم كه اين شي يك كشتي است.»
"براندنبرگ" كسي بود كه در زمينه كشف تاسيسات روي زمين از طريق عکسبرداري هوايي، مطالعات دانشگاهي داشت و پايگاه‌هاي موشكي كوبا را در دوران كندي كشف كرده بود. او اذعان داشت كه شي ديده شده در اين عكس به طور يقين كشتي است. پس از آن يك گروه آمريكايي به منطقه اعزام شدند. ولي نتوانستند اطلاعات قابل توجهي پيدا كنند.

زلزله‌اي كه از راز كوه جودي پرده برانداخت


"ران وايت" باستان شناس آمريکايي، با انجام محاسبات دقيق متوجه شد كه طول جسم عظيم کشف شده خيلي بيشتر از آن است كه در عكس ديده مي شود و زير گل و لاي قطوري دفن شده است.

از تحقيقات " وايت " مدت زيادي نگذشته بود كه در 25 نوامبر سال 1978، وقوع زمين لرزه اي در محل، باعث شد تا كشتي به طور شگفت آوري از دل كوه بيرون بزند.

به دنبال اين زمين لرزه، وايت ادعا كرد اين شي مي‌تواند باقي مانده كشتي نوح باشد. بعد از آن بسياري به اين نتيجه مي‌رسند كه آن شي بزرگ و عظيم چيزي نيست جز كشتي نوح.

كريميان كه به گفته خود كشتي نوح را از نزديك ديده است مي گويد اين كشتي سه طبقه دارد: «حتي باستان‌شناسان مو‌فق شده‌اند كه تا فسيل استخوان حيوانات مختلف را در كشتي بيابند.»

وي مي افزايد:‌ «"دكتر جاناتان گري"، باستان‌شناس استراليايي 30 سال است كه روي كشتي كاوش مي‌كند و شما مي‌توانيد گزارش‌ها و دستاورهاي وي را از طريق اينترنت دنبال كنيد. حتي برخي از باستان شناسان توانستند در سال 1991 ميلادي چندين فسيل شاخ حيوان را در اين كشتي كشف كنند.»

كشف لنگرهاي كشتي
چنانکه جاناتان گري در مورد اين کشتي گفته است،بر بلندي تپه هاي اطراف محل كشتي، باستان شناسان چند جسم بزرگ حجيم سنگي يافتند كه در بالاي هر كدام سوراخي بزرگ تعبيه شده بود.

اين اجسام مثلثي شكل سنگي و نيمه صيقلي، شبيه به لنگرهاي كشتي‌هاي باستاني بودند كه "دراگ" ناميده مي‌شدند. اين شش جسم در واقع ابزاري بودند كه به علت وزن زياد به جاي وزنه يا لنگر به هنگام پهلو گرفتن كشتي به آب پرتاب مي شدند.

اندازه كشتي نوح در كتاب مقدس 300 ذراع ياد شده و واحد ذراع در مصر قديم نيز برابر با 7/52 سانتيمتر بوده است . بر اين اساس محاسبه نشان مي دهد طول کشتي 158 متر و 46 سانت بوده که اين موضوع پس از محاسبه دقيق تاييد شده و رقم به دست آمده به طور دقيق عدد 158.46 متر را نشان داده است.

كشتي از الواح چوبي و فلز ساخته شده است

يکي از آثاري که باستان شناسان از اين کشتي کشف مي کنن حلقه اي فلزي است. كريميان كشف اين حلقه را مويد اين آيه‌اي از قرآن مي‌داند كه عنوان مي کند :« اين كشتي از دوچيز ساخته شده است الواح چوبي و فلز.»

از سوي ديگر جاناتان گري هم معتقد است آزمايش هاي انجام گرفته توسط دانشمندان وجود قطعات آهن را در فواصل منظم و معين در ساختار كشتي تاييد كرده است. آن‌ها همچنين گره ها واتصالات آهني محكم و برجسته اي را يافته اند كه در 5 هزار و 400 نقطه كشتي به كار رفته است.

باستان‌شناسان اعتقاد دارند استفاده وسيع و همه جانبه از فلزات در ساخت اين كشتي خارج از حد تصور ماست. به نظر مي رسد كه تکنولوژي پيشرفته و رشد يافته اي در آن دوران وجود داشته كه به هر حال نوح توانسته از آن بهره مندشود.

كشف 4 ستون فلزي فسيل شده كه هر كدام 120 سانتيمتر طول دارند و از بخش هاي مهمي در ساخت كشتي به شمار مي رفتند، از جمله اين اشياء است كه هم اكنون در تملك وزارت معادن و فلزات تركيه قرار دارد.

شاهد از غيب رسيد

جاناتان گري در گزارش‌هايش مي‌نويسد: « در نزديكي محل فرود كشتي در بالاي تپه ، لوحي كشف شد كه ادعاهاي باستان شناسان را به طرز زيبايي اثبات كرد. كتيبه‌اي كه دست کم 4هزار سال قدمت دارد. روي اين تابلوي سنگ آهكي، در سمت چپ، تصوير رشته كوه هايي ديده مي شود كه دركنار يك تپه و سپس يك كوه آتشفشان قرار دارد. در سمت راست، يك تصوير قايقي شكل با 8 نفر انسان كنده كاري شده است. در بالاي سنگ كتيبه هم دو پرنده در حال پروازند. كشف اين كتيبه همگان را به شگفتي وا داشت.»

او براي تاكيد بر ادعاهايش مي‌گويد:‌ «روايت است كه حضرت نوح"ع" پيش از به زمين نشستن كشتي وفروكش كردن آب، پرنده اي را كه بايد مانند كبوتريا كلاغ بوده باشد ،به بيرون فرستاد تا مطمئن شود خشكي نزديك است يا نه . بار اول پرنده با خستگي به كشتي بازگشت و اين بدان معنا بود كه خشكي در آن نزديكي ها وجود ندارد. بار دوم پرنده به كشتي بازنگشت و اين آزمايش نشان داد كه زمان لنگرانداختن نزديك است.درست در 2 كيلومتري شرق محلي كه كشتي هم اكنون قرار دارد، دهكده اي وجود دارد كه " كارگاكونماز" ناميده شده است. نام اين دهكده تركي را چنين ترجمه كرده اند: " آن كلاغ نه توقف مي كند نه باز مي گردد"»

كشتي نوح د رشهر مانيست

"رضا حيدري" ، باستان‌شناس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان آذربايجان‌غربي ضمن رد كشف كشتي نوح در ارتفاعات سليمان گفت: «ساليان سال است كه باستان‌شناسان در كوه‌هاي تركيه به دنبال كشف كشتي نوح هستند. چون احتمال مي‌دهند كه كشتي نوح در كوه‌هاي آرارات نزديك ايران باشد اکنون هم شايعه شده كه اين كشتي در ايران كشف شده است.»

"حسين توفيقيان" ، باستان‌شناس زيرآب سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري نيز ضمن اظهار بي‌خبري از كشف كشتي نوح در كوه‌هاي شمال‌غربي ايران مي‌گويد:‌«ساليان بسيار زيادي است كه باستان‌شناسان اعلام كرده‌اند شواهدي از وجود كشتي نوح در كشور تركيه يافته‌اند. اما من از كشفيات باستان‌شناسان خارجي در ايران و چنين ادعايي خبر ندارم.»

مجوزي براي جستجوي كشتي نوح صادر نشده است
دكتر "مسعود آذرنوش"، رئيس پيشين پژوهشكده باستان‌شناسي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و "فاضلي نشلي"، رئيس جديد اين پژوهشكده هر دو ورود باستان‌شناسان خارجي و كشف كشتي نوح را در شمال ‌غرب ايران يا شمال تهران رد كردند.

فاضلي نشلي مي گويد: «كشتي نوح و اتفاقي كه در تاريخ گذشته افتاده است براي سه دين بزرگ اسلام، مسيحيت و يهوديت بسيار حائز اهميت است و نبايد خيلي راحت به شايعه پيرامون اين مسائل دامن زد. دامن زدن به اين شايعات باعث مي‌شود توسط مجامع علمي و ديني مورد مواخذه قرار گيريم.»

.....................................
و اما مدتي بعد:
تيمي از باستان‌شناسان تگزاسي، مدعي شده‌اند كه بقايايي را در ارتفاع 13 هزار پايي كوه‌هاي البرز در شمال ايران پيدا كرده‌اند كه متعلق به كشتي نوح است.
به گزارش سرويس بين‌الملل «بازتاب»، به نقل از سايت «Netscape»، «آرك بونما»، عضو مؤسسه جستجو و كشف آثار باستاني كتاب مقدس به شبكه «ABC» مي‌گويد: « اگر كشتي نوح نيست، پس چيست؟».

تيم باستان‌شناسي، اين آثار را در كنار يك برآمدگي يافتند، اما در آغاز گمان نمي‌كردند كه كشتي نوح باشد. آنان هنوز هم متعجب و اميدوارند.

«رابرت كورنوك»، رئيس تيم به شبكه «ABC» گفت: ما چيزي را يافتيم كه قلب من را به تپش واداشت. در آغاز زياد مهم نبود، ولي وقتي نزديك شديم، تعجب كرديم؛ بسيار شبيه به چوب بود و از پايين، درست شبيه به عرشه يك كشتي مدرن بود».

در كتاب مقدس مسيحيان هم آمده كه اين كشتي، در كوه‌هاي آرارات قرار دارد و نظريه‌پردازان مي‌گويند كه طول آن، هزاران مايل است.
هرچند بسياري گفته‌اند، اگر اين كشتي پيدا شود، در كوه‌هاي آرارات در تركيه پيدا خواهد شد، اما اعضاي تيم مي‌گويند كه موقعيت اين كشتي در ايران، مطابق با شواهد جغرافيايي كتاب مقدس است.
كشتي اندازه‌اي حدود يك هواپيماي كوچك را داشته و آثار كشف شده نيز به همان مقياس و اندازه هستند.
يافته اين گروه، حدود 400 متر طول دارد و شامل صخره‌هايي است كه به طور مشخص از چوب سياه هستند، در حالي كه صخره‌هاي منطقه، كاملا قهوه‌اي است.

جالبتر آن‌كه بعضي بخش‌‌هاي چوب مانند اين صخره در اين هفته، مورد آزمايش قرار گرفتند و مشخص شد كه چوب‌هاي سنگواره هستند. در كتاب مقدس آمده است كه بدنه كشتي قيراندود شده كه ماده‌اي سياه است. در داخل بخشي از اين «صخره» نيز يك فسيل دريايي پيدا شد كه تنها متعلق به زير درياهاست.

اما چرا عده بسياري به دنبال كشتي نوح هستند؟ «بروس فيلر»، يك نويسنده مذهبي به «ABC» گفته است: اين ايده وجود دارد كه اگر بتوانيم ثابت كنيم، اين كشتي وجود داشته، آن‌گاه مي‌توانيم ثابت كنيم كه اين داستان واقعيت است و مهم‌تر از آن، مي‌توانيم اثبات كنيم كه خداوند هم وجود دارد».


behnam5555 04-30-2011 07:19 PM


behnam5555 04-30-2011 07:21 PM



بي تو مهتاب ...

بی تو مهتاب شبی باز ازآن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه که بودم
در نهانخانه ی جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد
يادم امد که شبی با هم از آن کوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم
ساعتی بر لب آن جوی نشستيم
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
يادم آید تو به من گفتی :
(( از اين عشق حذر کن!
لحظه ای چند برين آب نظر کن
آب آيينه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی چندی از اين شهر سفر کن! ))
با تو گفتم ( حذر از عشق!؟ ندانم
سفر از پيش تو ؟ هرگز نتوانم نتوانم!
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی من نرميدم نه گسستم... ))
باز گفتم که : (( تو صيادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم نتوانم! ))
اشکی از شاخه فرو ريخت
مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگريخت...
اشک در چشم تو لرزيد
ماه بر عشق تو خنديد!
يادم آید که : دگر از تو جوابی نشنيدم
پای در دامن اندوه کشيدم.
نگسستم نرميدم.
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی ديگر از آن کوچه گذر هم...
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!



behnam5555 04-30-2011 07:29 PM


نوبل كيست؟


http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A...Hcpu8Maj2OH3UA

آلفردبرناردنوبل در بيست ويكم اكتبر سال 1833 در شهراستكهلم سوئدچشم به جهان گشود .
در 8 سالگي به همراه خانواده اش عازم روسيه شد . نشانه هاي علاقه به علوم و به ويژه شيمي درهمان نخستين سالهاي كودكي در وي پديدار شد.
آموخته هايش را به شكل خودآموز فراگرفت و هيچ گاه تحصيلات دانشگاهي را از سرنگذراند . در سال 1863 به سوئد بازگشت و دركارگاه پدر در هلنبورگ به عنوان شيميدان مشغول به كار شد . او در توليد صنعت مواد منفجره نيتروگليسيرين موفقيت بسياري بدست آورد .
در1864 انفجاري منجر به ويراني كارخانه و مرگ چند نفر از جمله برادر جوانترش شد ، پس از آن كه كارخانه هايي در آلمان و نروژ ساخته شدند نوبل در1867 اختراع نوعي از نيترو گليسيرين به نام ديناميت را به ثبت رسانيد . در ديناميت او نيتروگليسيرين جذب خاك دياتومه جامد بي اثري شده بود از اين رو كاركردن با آن ايمن تر بود . اين اختراع به سرعت كار ساخت و ساز ها را در بسياري از كشورها بهبودبخشيد.
نوبل در سال 1875 ژلاتين منفجرشونده قويتري را ارائه داد كه در آن نيتروگليسيرين با نيتروسلولز ژلاتيني شده بود . اختراع وي طرحهاي بزرگ راه سازي مانند كانال كورينث و تونل گوتارد را امكان پذيرساخت . درسال1887 بالبيست ماده منفجره بي‌دود را براي امورنظامي معرفي كرد ، آلفرد نوبل مردي تنها غالباً بيمار فروتن كمرو و دوستدار انسان ها بود . او در دهم دسامبر سال 1896 پيش از تحقق ايده هايش درمنزل شخصي اش واقع در سن رمو ايتاليا چشم از جهان فرو بست .

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A...5fB7RCyK7J5ltg

قسمتي از وصيتنامه نوبل

تمام دارايي ام طبق آنچه درپي مي آيد تقسيم شود . اين سرمايه به شكل اوراق بهادار معتبر توسط كارگزارانم از طريق تأسيس يك صندوق به عنوان جايزه سالانه به كساني اعطا شود كه طي سال گذشته خدمت بزرگي به جامعه انساني انجام داده باشد.
جايزه مزبور به پنج قسمت مساوي تقسيم شود و هر يك از آنها به يكي از موارد زير اختصاص داده شود: 1سهم براي كسي كه مهمترين اختراع يا اكتشاف در زمينه علوم فيزيك انجام داده است . يك پنجم براي كسي كه مهمترين يا مفيدترين اكتشاف رادرزمينه علم شيمي انجام داده ، يك سهم براي كسي كه مهمترين كشف دررشته فيزيولوژي يا پزشكي انجام داده باشد ، يك پنجم براي كسي كه برجسته ترين اثر ادبي را خلق كند ، ويك سهم باقيمانده به كسي تعلق گيرد كه بيشترين يا بهترين اقدام را براي ايجاد صلح و برادري و فروكاستن آتش دشمني بين ملت ها و برقراري دوستي انجام دهد.

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A...hJe07dSGVJBG_g

مشخصات جوايز
جايزه نوبل شامل مدال افتخار-ديپلم شخصي و مبالغي وجه نقد است . طبق بند چهارم اساسنامه بنيادنوبل بيش از سه نفر نمي توانند درجايزه سهيم باشند . جايزه تنها به كساني كه درقيدحيات هستند تعلق مي گيرد ، مگرآنكه نامزدي شخص وفات يافته پيش از مرگش اعلام شده باشد ، مراسم در سالن كنسرت استهكلم برگزار مي شود و اعليحضرت پادشاه سوئد شخصاً ديپلم-مدال وسند تأييدكننده مبلغ جايزه را به دست برندگان مي دهد.
ديپلم افتخار فيزيك-شيمي توسط آكادمي سلطنتي علوم سوئدوديپلم فيزيولوژي يا پزشكي توسط انسيتوي كارولينا تهيه مي شود ، صحافي ديپلمها بر عهده صحافي hassler و falth است0جلدها از چرم بسيارمرغوب بز است0ديپلم فيزيك داراي جلد آبي رنگ و ديپلم شيمي و فيزيولوژي يا پزشكي داراي جلد قرمز است ، به علاوه خوشنويسان آرمي كه از تركيب حروف اول اسم شخص تشكيل مي شود را برروي هر يك از ديپلمهاي اختصاصي برندگان حكاكي مي كنند ، ديپلمها درون جعبه اي از جنس مقوا كه به منظورحفظ ديپلمها طراحي شده قرار مي گيرند ، ابعاد ديپلم نيز 23در35 سانتي متر است.
طبق اساسنامه بنياد نوبل كه با حضور پادشاه وقت سوئد در تاريخ 29 ژوئن1900 تنظيم شده است هيأت اهدا جوايز موظف به تقديم حواله مبلغ جايزه-ديپلم-مدال و تقديرنامه اختصاصي به برندگان مي باشد مدال نوبل فيزيك – شيمي -فيزيولوژي يا پزشكي وادبيات توسط مجسمه ساز و كليشه ساز مشهور سوئدي -اريك ليندبرگ-و مدال نوبل صلح توسط مجسمه ساز نروژي گوستاو ويگلند طراحي شده است ، در يك طرف مدال سوئدي تصويري از نوبل و طرف ديگر آن سالروز تولد و مرگ نوبل با حروف لاتين نگاشته شده است ، اين مدال تا سال 1980 به وزن 200 گرم قطر66ميلي متر واز طلاي18عيار تهيه مي شداز آن زمان تا كنون مدال از تركيبي از طلاي 18عيار و 24 عيار تهيه مي شود ، مبلغ جايزه در سال1900-150800كرون سوئيس بود كه در سال 1923 به كمترين حدخود يعني 115000 كرون سقوط كرد ، اما در سالهاي اخير اين مبلغ به طور قابل توجهي افزايش پيداكرده است1ميليون كرون در سال 1981 ، 2ميليون درسال 1986 ، 3 ميليون كرون در سال 1989 ، 4 ميليون كرون در سال 1990 ، 6 ميليون كرون در سال 2000 و از 2001 ده مليون كرون درهررشته به برندگان اهدا مي شود .





behnam5555 04-30-2011 07:33 PM


محبت ...
http://www.mainecourse.com/mt/archiv...s/two_bird.jpg

در زمان حضرت سلیمان دو تا گنجشک یه گوشه ای نشسته بودند. گنجشک نر به گنجشک ماده اظهار محبت می کرد. می گفت تو محبوبه منی. تو همسر منی. دوستت دارم. عاشقتم. چرا به من کم محبتی؟ چرا محلم نمیذاری؟ فکر کردی من کم قدرت دارم تو این عالم عیال؟ من اگه بخوام می تونم با نوک منقارم تخت و تاج سلیمان رو بردارم بندازم تو دریا. باد که مسخر سلیمان بود پیام رو به گوش سلیمان رسوند. حضرت تبسمی کرد و فرمود اون گنجشک ها رو بیارید پیش من. آوردند.سلیمان به گنجشک نر گفت خوب ادعاتو اجرا کن بینم. گفت من چنین قدرتی ندارم. سلیمان گفت پس الان به همسرت گفتی؟ گفت خوب شوهر گاهی جلو همسرش کلاس میاد یه خالی ای می بنده. عاشق که ملامت نمیشه. من عاشقم. یه چی گفتم ولی یا نبی الله واقعا دوسش دارم. این به ما محل نمیذاره. حضرت به گنجشک ماده گفت اینکه به تو اظهار محبت میکنه چرا محلش نمیدی؟ گفت یا نبی الله چون دروغ میگه هم منو دوست داره هم یه گنجشک دیگه رو. مگه تو یک دل چند تا محبت جا میگیره؟ این کلام در دل جناب سلیمان چنان اثری گذاشت که تا چهل روز گریه می کرد و فقط یک دعا می کرد. می گفت:
الهی دل سلیمان رو از محبت غیر خودت خالی کن.



behnam5555 04-30-2011 07:37 PM


یادمان باشد ...

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم

پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم،ز غفلت،من و مایی نکنیم

یادمان باشد سر سجاده ی عشق
جز برای دل محبوب دعایی نکنیم

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم



behnam5555 04-30-2011 07:42 PM






چه کشکی چه پشمی !!!
چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.

از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان گردباد سختی در گرفت،...

خواست فرود آید، ترسید.

باد شاخه ای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.

دید نزدیك است كه بیفتد و دست و پایش بشكند. در حال مستاصل شد…

از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت:
ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.

قدری باد ساكت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا كرده و خود را محكم گرفت. گفت:
ای امام زاده خدا راضی نمی شود كه زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم…

قدری پایین تر آمد. وقتی كه نزدیك تنه درخت رسید گفت:
ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می كنی؟ آنهار ا خودم نگهداری می كنم در عوض كشك و پشم نصف گله را به تو می دهم.

وقتی كمی پایین تر آمد گفت:
بالاخره چوپان هم كه بی مزد نمی شود كشكش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.

وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت:
مرد حسابی چه كشكی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یك غلطی كردیم غلط زیادی كه جریمه ندارد.
كتاب كوچه// احمد شاملو

behnam5555 05-09-2011 08:27 PM

سكاكى
(سراج الدين سكاكى) از علماى اسلام بوده و در عصر خوارزمشاهيان مى زيسته و از مردم خوارزم بوده است .
سكاكى نخست مردى آهنگر بود. روزى صندوقچه اى بسيار كوچك و ظريف از آهن ساخت كه در ساختن آن رنج بسيار كشيد. آن را به رسم تحفه براى سلطان وقت آهن ساخت كه در ساختن آن رنج بسيار كشيد آن را به رسم تحفه براى سلطان وقت برد. سلطان و اطرافيان به دقت به صندوقچه تماشا كردند و او را تحسين نمودند.
در آن وقت كه منتظر نتيجه بود مرد دانشمندى وارد شد و همه او را تعظيم كردند و دو زانو پيش روى وى نشستند. سكاكى تحت تاءثير قرار گرفت و گفت : او كيست ؟ گفتند: او يكى از علماء است .
از كار خود متاءسف شد و پى تحصيل علم شتافت . سى سال از عمرش ‍ گذشته بود، كه به مدرسه رفت و به مدرس گفت : مى خواهم تحصيل علم كنم . مدرس گفت : با اين سن و سال فكر نمى كنم به جائى برسى ، بيهوده عمرت را تلف مكن .
ولى او با اصرار مشغول تحصيل شد. اما به قدرى حافظه و استعدادش ‍ ضعيف بود كه استاد به او گفت : آن مساءله فقهى را حفظ كن (پوست سگ با دباغى پاك مى شود) بارها آن را خواند و فردا در نزد استاد چنين گفت : (سگ گفت : پوست استاد با دباغى پاك مى شود!) استاد و شاگردان همه خنديدند و او را به باد مسخره گرفتند.
اما تا ده سال تحصيل علم نتيجه اى برايش نداشت و دلتنگ شد و رو به كوه و صحرا نهاد به جائى رسيد كه قطره هاى آب از بلندى بروى تخته سنگى مى چكيد و بر اثر ريزش مداوم خود، سوراخى در دل سنگ پديد آورده بود.
مدتى با دقت نگاه كرد، سپس با خود گفت : دل تو از اين سنگ ، سخت تر نيست ، اگر استقامت داشته باشى سرانجام موفق خواهى شد. اين بگفت و به مدرسه بازگشت و از چهل سالگى با جديت و حوصله و صبر مشغول تحصيل شد تا به جائى رسيد كه دانشمندان عصر وى در علوم عربى و فنون ادبى با ديده اعجاب مى نگريستند.
كتابى به نام مفتاح العلوم مشتمل بر دوازده علم از علوم عربى نوشت كه از شاهكارهاى بزرگ علمى و ادبى به شمار مى رود.

behnam5555 05-09-2011 08:35 PM

پاره اى از نوآوريهاى پزشكى مسلمانان

شكى نيست كه علم پزشكى در شرق و غرب ممالك اسلامى از جمله علومى بوده است كه برايش بالاترين شأ ن و مقام را قايل بوده اند، چنانكه بعضى بدان اشاره كرده اند.
همچنين شكى نيست كه مسلمانان را در دانش پزشكى تحقيقات و بحثهايى عميق است و آنان در اين دانش به نتايجى بزرگ رسيده و دانش پزشكى و جراحى را به پيشرفت و درجاتى بالا و در خور، رسانيده اند.
اروپا همچنان تا همين اواخر در جراحى بر آثار مسلمانان تكيه داشت و نيز طريق بيهوشى اى كه مسلمانان در جراحى به كار مى بردند... مسلمانان ، بسيارى از روشهاى معالجه را كه تا به امروز از آنها استفاده مى شود، كشف كرده اند ؛ چنانكه ((رازى)) اولين كسى بود كه از ((الكل)) و فتيله دو طرفه در درمان مجروحان بهره جست و نيز در درمان تب از آب سرد استفاده نمود. ((محمد خليلى)) در باره ((رازى)) مى گويد : ((او نخستين كسى است كه ماده شيميايى((H2 so4)) كه امروزه آن را ((حامض ‍ الكبريتيك)) مى گويند و در عربى ((الزاج الاخضر)) ناميده مى شود، كشف نمود و پيشتر آن را ((زيت الرازى)) مى ناميدند. وى ، آن را از گوگرد آهن استخراج كرده بود و روش استفاده از اين ماده همچنان به همان صورت باقى است .
همچنين ، رازى نخستين كسى است كه به استخراج ((الكل)) موفق گشت و آن را از مواد نشاسته اى و قندى تخمير شده به دست آورد. او اولين كسى است كه بيمارى آبله را شناخت و مبتلايان به آن را در بيمارستان قرنطينه كرد، دستور داد آنان را در خانه ها نگاه دارند و از ديگران جدا كنند . همچنين ، رازى نخستين كسى است كه به شناخت بيماريهاى مسرى نايل شد و نيز همو اولين كسى است كه روش ((خلال)) را كه نزد اطباى عرب مشهور است اختراع نمود. در اين روش ، پوست بيمار سوراخ مى شود و نخى باريك را از آن مى گذرانند تا عفونت از موضع تعفن خارج شود و يا هر گونه تورمى كه در آن موجود است ، رفع گردد)).
به هر حال ، كشف الكل و اسيد سولفوريك به وسيله ((رازى))، خدمت بسيار ارزشمندى به دانش طب بوده است . فتيله هاى دو طرفه - كه پيشتر بدان اشارت رفت - تا اواسط نيمه اول قرن چهاردهم هجرى همچنان مورد استفاده بود.
همچنين ((رازى)) نخستين كسى بود كه شبكه هاى اعصاب سر و گردن را به شكلى كافى و واضح شرح داد و نيز او اولين كسى بود كه با پيوند شكنبه گوسفند، جراحت و زخم معده را درمان كرد؛ چنانكه همو اولين كسى بود كه طب مفاصل را بنيان نهاد و در طب ، از پنبه كمك گرفت. ((فيليپ حتى)) در باره وى مى گويد : ((رازى ، مؤ لف قديمى ترين كتاب پزشكى است كه در آن ميان حصبه و بيمارى آبله تفاوت قايل شده است و ما نمى دانيم كه آيا يونانيان و يا ملل ديگر، پيش از رازى به چنين معرفتى نايل شده بودند يا نه ؟)).
وى اضافه مى كند : ((فضل و دانش رازى در علوم پزشكى مقام و ارج وى را بالا برده ، مرتبتى ميان متفكرين بزرگ و خلاق اروپاى قرون وسطى نصيبش كرده است )).
نمى دانم اين بزرگان خلاق اروپاى قرون وسطى كيانند؟ و آيا مى توان كسى را در اروپاى آن زمان ، بزرگ دانست ؟! و آيا چنين نيست كه اروپا تا همين گذشته نزديك بر دانش رازى و عالمان مسلمان ديگر تكيه داشته است ؟!
آيا همانان نيستند كه مى گويند : محمد بن احمد حتاتى كه در قاهره متولد شد و در سال 1052 هجرى وفات يافت ،به روم رفت ومدتى طولانى درآنجارحل اقامت افكند، ولى روزگار با او همراه نبود، از اين رو از مدرسه اى به مدرسه اى ديگر منتقل مى گشت تا اينكه عاقبت به مقام رياست پزشكان ((اسكى سرايا)) رسيد و سپس به قاهره بازگشت ؟!
و حتى ((فيليپ)) مدعى است كه يكى از ابتكارات كتاب الملكى ، اثر ((على بن عباس)) اين است كه در اين كتاب به وجود حركت مويرگى اشارت رفته است و نيز بيان شده است كه جنين به هنگام تولد، خود اقدام به خروج از رحم مادر نمى كند، بلكه حركات عضلانى رحم مادر است كه او را خارج مى نمايد.
ولى ، گويا نويسنده فوق الذكر از اين حقيقت غافل است كه اولين كسى كه خبر از جريان گردش خون داد و به شرح و توضيح آن به شكلى كامل و كافى اقدام كرد امام صادق (عليه السلام ) بود؛ چنانكه اين حقيقت را ((محمد خليلى )) در كتابش ‍ موسوم به طب الامام الصادق (عليه السلام ) به اثبات رسانيده و بيان نموده است كه آن حضرت در اين امر، بر ((هارفى)) كه بسيارى به تمجيد و تجليل وى پرداخته اند، مدام نامش را بر زبان مى آورند كه اوكاشف جريان گردش خون است وكسى پيش از وى برچنين كشفى نايل نشده است پيشى گرفته است .

behnam5555 05-09-2011 08:39 PM


مرد عابد و مكر شيطان

در ميان بنى اسرائيل عابد زاهدى دل از دنيا كنده و پيوسته مشغول عبادت بود.)
شيطان بزرگ لشكرش را فرا خواند و گفت : كداميك از شما مى تواند اين مرد عابد را از عبادت خدا باز دارد و او را گمراه سازد ؟
يكى گفت : او را به من واگذار.
شيطان گفت : از چه راهى مى خواهى وارد شوى ؟.
گفت : از ناحيه زنان .گفت ممكن نيست زيرا او لذت آنان را نچشيده است .
ديگرى گفت : او را به من بسپار.
شيطان پرسيد: تو از چه راهى مى خواهى او را گمراه سازى ؟
گفت : از ناحيه شراب .
گفت : او به اين امور توجه و اعتنائى ندارد.
سومى گفت : او را به من واگذار كه من چاره كار دانم .
شيطان پرسيد؟ چاره كار چيست ؟
گفت : من از طريق انجام كار نيك و اعمال خير وارد مى شوم .
شيطان بزرگ گفت : برو كه تو مرد اين كارى .
پس شيطان به مكانى رفت كه عابد آنجا مشغول عبادت بود. سجاده را گسترد و شروع به عبادت كرد. گاهى عابد استراحت مى كرد، ولى شيطان پيوسته به عبادت مشغول بود تا توجه عابد كاملاً به او جلب شد.
سر انجام عابد خود را در برابر او كم ارزش ديد و عمل خود را كوچك شمرد. به شيطان گفت : اى بنده خدا، چه چيز باعث شد اينچنين بر عبادت خدا قوت يابى ؟
شيطان پاسخ نداد.
عابد سؤ ال خود را تكرار كرد، باز جواب نداد.
دفعه سوم شيطان پاسخ داد: من يكبار مرتكب گناهى شدم و از آن توبه كردم .پس هر گاه بياد آن گناه مى افتم و آن گناه به ذهنم خطور مى كند، از خوف خدا بر عبادت او نيرو مى گيرم .
عابد: مرا از گناه خويش آگاه ساز تا من نيز چنان كنم كه تو كردى و بر عبادت خدا راغب تر و قويتر شوم .
شيطان : به خانه فلان معروفه در شهر برو، دو درهم به او بده ، و از او كام بگير.
عابد گفت : از كجا دو درهم بياورم ؟من كه پولى ندارم .
شيطان دو درهم به عابد داد.و او باهمان لباس عبادت به شهر آمد و از منزل آن فاحشه پرسيد. مردم او را راهنمائى كردند به خيال اينكه براى موعظه و ارشاد آن زن آمده است .
عابد نزد او رفت و دو درهم به او داد و گفت : مهيا باش .
زن با تعجب پرسيد: تا كنون هرگز كسى با اين وضع و حال نزد من نيامده ، بگو بدانم قضيه چيست ؟.
عابد داستان را براى زن نقل كرد.
آن زن گفت : بدون شك ترك گناه از توبه آسانتر است . چنين نيست كه هر كس گناهى كند بسادگى بتواند توبه كند. بدون ترديد راهنماى تو شيطان بوده است ، به معبد خويش باز گرد كه او را نخواهى يافت .
عابد لحظه اى به فكر فرو رفت . حالش دگر گون شد و به معبد خود بازگشت . آن زن همان شب توبه كرد و از دنيا رفت . هنگام صبح بر در خانه آن زن نوشته شده بود: بر جنازه او حاضر شويد كه او اهل بهشت است .
مردم دچار ترديد شدند و تا سه روز او را به خاك نسپردند.
خداوند به يكى از پيامبران وحى كرد: بر آن زن نماز بخواند و مردم را امر كند بر او نماز بخوانند. زيرا من آن زن را آمرزيدم و بهشت را بر او واجب كردم ، چون بنده مرا از گناه بازداشت .
اينجا معنى : التائب من الذنب كمن لاذنب له ظاهر مى گردد.


behnam5555 05-09-2011 08:43 PM


گفتگوی دختر ومادر

گفتگوی دختر جوان ومادرپیر
مادرامشب نمیبردخوابم

درمن امشب بوتۀ غم غنچه کرده
امشب بی قرارازشرم وخیالم
امشب تبی گرم درمن لانه کرده
امشب شکوفامیشود گویی پیکرمن

امشب خیالی بامن بس گفتگوی شیرین دارد
پیش ازاین هرگزنبودم این چنین مادر

این جوان کیست چشمانی چنین غمین دارد
شانه کومادرپریشان کنم این زلفم را

سرمه کوتا به چشمانم بسایم
آینه کوتا بررخ خود نظرکنم

عطرگل کوتا به موهایم بسایم
گویي امشب درمن بهارروئیده

غمی شیرین میبارد اندروجودم
سینه من گرم وبی آرام گشته

می لرزدازشورتاروپودوجودم
امشب لبهایم گوئی داغتر گشته

امشب چشمان من حالت گرفته
شیاراندرلب من نرم نرمک میشودپیدا

امشب دل من سوی دنیائی دگررفته
مادراین کیست آخراین جوان سیه چشم

این چنین گرم درآغوشم کشیده
کیست آخراین آشنای ناشناس

چشم من هرگزاوراندیده
دخترمن این سوزوشورناشناس

مقدم بهاری پرعطرورؤیاست
وین غم گرم وشیرین وجودتو

ازغم عشق وجوانی نشانه هاست
بعداین دیگرچشمان گرسنه

بسیمای تومیدوزندنگاه وحشی خویش
بعدازاین دیگرعزیزمن بنه زنجیر

برخنده هاومیل هاوصحبت خویش
بعدازین دیگرتوای مرغک من

همچونیلوفردرمیان گردابی

بعدازین دیگرهزاران میل سرخورده
می شتابد سوی لبهایت به بی تابی

بعداین دیگردل پسند گرگهای تیزدندانی
هزاران دام بگشایند ازبرایت رنگ کرده

بعدازین دیگرسرهرپیچ راهت
هزارافعی آدم وش کمین کرده

ساق پایت رافروپوشدیگرجان مادر
تانگه های گرسنه برآن ندود

گرتوانی چین برخسارت بنه
گرتوانی رنگ مویت کن سپید

رنگ لبهایت خدارازردکن
گرتوانی دل بکن ازقصۀ عشق وامید

بردیدگان بی فروغ من نگه کن
بس نخوابیدم ببالینت چنین شد

دست خود بیرون مکش ازپنجۀ مادرخود
ای بسا دخترازاین کرده شرمگین شد

شانه برزلفت مکش دخترجان
رحم کن برتارموی سپید مادر

خیره بربرق نگه هاخداراتومشو
شعله مفکن درخرمن امیدمادر

این رابدان اندرین شهر
عشق ومهروعهد خود فسانه است

هرچه گویند فریب است مده گوش خدارا
عشق ومهرپاک ازاین دیار بیگانه است


behnam5555 05-09-2011 08:46 PM



ضرب المثل ها و اصطلاحات محاوره ای فارسی ( حرف الف )


الف

"آب از دستش نمیچکه."
"
آب از سر چشمه گل آلوده."

"
آب از آب تکان نمیخوره."
"
آب از سرش گذشته."
"
آب پاکی روی دستش ریخت."
"
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم."
"
آب را گل آلود میکنه که ماهی بگیره."
"
آب زیر پوستش افتاده."
"
آب که یه جا بمونه، میگنده."
"
آبکش و نگاه کن که به کفگیر میگه تو سه سوراخ داری."

"
آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه چه صد نی."
"
آب که سر بالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه."
"
آب نمی‌بینه و گرنه شناگر قابلیه."
"
آبی از او گرم نمیشه."
"
آتش که گرفت، خشک و تر میسوزد."
"
آخر شاه منشی، کاه کشی است."
"
آدم با کسی که علی گفت، عمر نمیگه."
"
آدم بد حساب، دوبار میده."
"
آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره."
"
آدم خوش معامله، شریک مال مردمه."
"
آدم دست پاچه، کار را دوبار می‌کنه."
"
آدم دست پاچه دوبار می‌شاشه."
"
آدم زنده، زندگی می‌خواد."
"
آدم زنده وکیل وصی نمی‌خواد."
"
آدم گدا، اینهمه ادا؟"
"
آدم گرسنه، خواب نان سنگک می‌بینه."
"
آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش میزنه."
"
آرد خودمونو ریختیم، الک مونو آویختیم."
"
آرزو بر جوانان عیب نیست."
"
آستین نو پلو بخور."
"
آسوده کسی که خر نداره --- از کاه و جوش خبر نداره."
"
آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه."
"
آشپز که دوتا شد، آش یا شوره یا بی‌نمک."
"
آش نخورده و دهن سوخته."
"
آفتابه خرج لحیمه."
"
آفتابه لگن هفت دست،اما شام و ناهار هیچی."
"
آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار می‌کنند، اما قیمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم می‌شه."
"
آمدم ثواب کنم، کباب شدم."
"
آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد."
"
آنانکه غنی‌ترند، محتاج‌ترند."
"
آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد."
"
آنرا که حساب پاکه، از محاسبه چه باکه؟"
"
آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه."
"
آنقدر سمن هست، که یاسمن توش گمه."
"
آنقدر مار خورده که افعی شده."
"
آن ممه را لولو برد."
"
آنوقت که جیک‌جیک مستانت بود، یاد زمستانت نبود؟"
"
آواز دهل شنیدن از دور خوشه."
"
اجاره نشین خوش نشینه."
"
ارزان خری، انبان خری."
"
از اسب افتاده‌ایم، اما از اصل نیفتاده‌ایم."
"
از اونجا مونده، از اینجا رونده."
"
از اون نترس که های و هوی داره، از اون بترس که سر به زیر داره."
"
از این امامزاده کسی معجزه نمی‌بینه."
"
از این دم بریده هر چی بگی بر‌میاد."
"
از این ستون به آن ستون فرجه."
"
از بی‌کفنی زنده‌ایم."
"
از دست پس میزنه، با پا پیش می‌کشه."
"
از تنگی چشم پیل معلومم شد --- آنانکه غنی‌ترند محتاج‌ترند."
"
از تو حرکت، از خدا برکت."
"
از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است."
"
از خر افتاده، خرما پیدا کرده."
"
از خرس موئی، غنیمته."
"
از خر میپرسی چهارشنبه کیه؟"
"
از خودت گذشته، خدا عقلی به بچه‌هات بده."
"
از درد لا‌علاجی به خر میگه خانمباجی."
"
از دور دل و میبره، از جلو زهره رو."
"
از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه."
"
از شما عباسی، از ما رقاصی."
"
از کوزه همان برون تراود که در اوست." (( گر دایره کوزه ز گوهر سازند ))
"
از کیسه خلیفه می‌بخشه."
"
از گدا چه یک نان بگیرند و چه بدهند."
"
از گیر دزد در آمده، گیر رمال افتاد."
"
از ماست که بر ماست."
"
از مال پس است و از جان عاصی."
"
از مردی تا نامردی یک قدم است."
"
از من بدر، به جوال کاه."
"
از نخورده بگیر، بده به خورده."
"
از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن."
"
از هر چه بدم اومد، سرم اومد."
"
از هول هلیم افتاد توی دیگ."
"
از یک گل بهار نمیشه."
"
از این گوش میگیره، از آن گوش در میکنه."
"
اسباب خونه به صاحبخونه میره."
"
اسب پیشکشی رو، دندوناشو نمی‌شمرند."
"
اسب ترکمنی است، هم از توبره میخوره هم ازآخور."
"
اسب دونده جو خود را زیاد میکنه."
"
اسب را گم کرده، پی نعلش میگرده."
"
اسب و خر را که یکجا ببندند، اگر همبو نشند همخو میشند."
"
استخری که آب نداره، اینهمه قورباغه میخواد چکار؟"
"
اصل کار برو روست، کچلی زیر موست."
"
اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد."
"
اگر بیل‌زنی، باغچه خودت را بیل بزن."
"
اگر برای من آب نداره، برای تو که نان داره."
"
اگر بپوشی رختی، بنشینی به تختی، تازه می‌بینمت بچشم آن وختی."
"
اگه باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی میکرد."
"
اگه پشیمونی شاخ بود، فلانی شاخش بآسمان میرسید."
"
اگه تو مرا عاق کنی، منهم ترا عوق میکنم."
"
اگر جراحی، پیزی خود تو جا بنداز."
"
اگه خدا بخواهد، از نر هم میدهد."
"
اگه خاله‌ام ریش داشت، آقا دائیم بود."
"
اگه خیر داشت، اسمشو می گذاشتند خیرالله."
"
اگر دانی که نان دادن ثواب است --- تو خود میخور که بغدادت خرابست."
"
اگه دعای بچه‌ها اثر داشت، یک معلم زنده نمی‌موند."
"
اگه زاغی کنی، روقی کنی، میخورمت."
"
اگه زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی، همون کنگر فروشی."
"
اگه علی ساربونه، میدونه شترو کجا بخوابونه."
"
اگه کلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخیه میزد."
"
اگه لالائی بلدی، چرا خوابت نمیبره."
"
اگه لر ببازار نره بازار میگنده."
"
اگه مردی، سر این دسته هونگ ( هاون ) و بشکن."
"
اگه بگه ماست سفیده، من میگم سیاهه."
"
اگه مهمون یکی باشه، صاحبخونه براش گاو می‌کشه."
"
اگه نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم."
"
اگه نی زنی چرا بابات از حصبه مرد."
"
اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یک‌ساعته شوهر میده."
"
اگه همه گفتند نون و پنیر، تو سرت را بگذار زمین و بمیر."
"
امان از خانه داری، یکی میخری دو تا نداری."
"
امان ازدوغ لیلی، ماستش کم بود آبش خیلی."
"
انگور خوب، نصیب شغال میشه."
"
اوسا علم." این یکی رو بکش قلم."
"
اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام."
"
اول بچش، بعد بگو بی‌نمکه."
"
اول برادریتو ثابت کن، بعد ادعای ارث و میراث کن."
"
اول بقالی و ماست ترش فروشی."
"
اول پیاله و بد مستی."
"
اول، چاه را بکن، بعد منار را بدزد."
"
ای آقای کمر باریک، کوچه روشن کن و خانه تاریک."
"
این تو بمیری، از آن تو بمیری‌ها نیست."
"
اینجا کاشون نیست که کپه با فعله باشه."
"
این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه."
"
این قافله تا به حشر لنگه."
"
اینکه برای من آوردی، ببر برای خاله‌ات."
"
اینو که زائیدی بزرگ کن."
"
این هفت صنار غیر از اون چارده شی است."
"
اینهمه چریدی دنبه‌ات کو؟"
"
اینهمه خر هست و ما پیاده میریم."


behnam5555 05-09-2011 08:56 PM


شرف‌خان بدلیسی

شرف‌الدین بن شمس‌الدین fدلیسی معروف به شرف‌خان بدلیسی (۹۴۵ قمری- درگذشت: ۱۵۹۹ میلادی) یکیاز تاریخ‌نگاران برجسته تاریخ کردان است.
کتاب او به نام شرفنامه، تاریخ مفصل کردستان، که به زبان فارسی نوشته شده از منابع اصلی تاریخی مربوط به قوم کرد بشمار می‌آید. وی شرفنامه را در ۱۵۹۷ میلادی به پایان رساند.این کتاب توسط عبدالرحمان شرفکندی{هژار}شاعر مترجم ونویسنده کرد به زبان کردی ترجمه شده است.
شرفخان درکره‌رود (بین قم و همدان) زاده شد. نیاکان او امیران ایل روژکی بودند که در سال۱۵۴۳میلادی بر منطقه بتلیس (در کردستان ترکیه) فرمان می‌راندند. دگرگونی‌های سیاسی باعث شد تا پدر او، امیر شمس‌الدین بن شرف‌الدین به ایران مرکزی مهاجرت کند. شرفخان در سن نه سالگی به دربار شاه تهماسب یکم راه یافت. شرفخان به مدت بیست سال دراستان‌های گوناگون ایران به عنوان والی منصب داشت. در سال ۱۵۷۶ به مرکز فراخوانده شد و به همراه ۶۰۰ خانوار از ایل و خانواده خود به ماموریتی به سوی منطقه وان (ترکیه امروزی) فرستاده شد. خسرو پاشا، فرماندار وان، از ترس ورود فرستادگان به دربار سلطان مراد سوم گریخت. شرفخان بدینوسیله فرمانروایی موروثی بر بتلیس و منطقه موش را بدست آورد.
جالب اینجاست که لقبخان را خانواده شرفخان نه از شاهان ایران و نه از پادشاهان عثمانی دریافت کرده بودند.


behnam5555 05-09-2011 09:05 PM



كليدهای طلايي براي زناني كه خواهان ارتباط موفق با شوهر خود هستند!


1 - همسرتان را به عنوان يك مرد بپذيريد و براي شناخت دنياي مردانه او دانش و آگاهي خود را افزايش دهيد.

2 - همسر خود را به چشم يك شي‌ء مسؤول ننگريد. بلكه به شخصيت وجودي او احترام بگذاريد.

3 - جنبه يا بخش‌هايي از شخصيت شوهرتان را كه باعث تمايز او از سايرين مي‌شود مورد توجه و تحسين قرار دهيد.

4 - براي اين كه همسرتان با شما روراست باشد سعي كنيد او را درك كرده و براي افكار و احساساتش ارزش قايل شويد. اگر حرف‌ها و گفته‌هاي او مطابق ميل شما نيست از خود واكنش تند نشان ندهيد زيرا به اين وسيله بذر بي‌اعتمادي در زندگي خود مي‌كاريد.

5 - وقتي همسرتان با شما درد دل مي‌كند و راز دلش را با شما در ميان مي‌گذارد، احساساتش را بپذيريد و به او نگوييد كه اسرار درونش ناخوشايند و بي‌رحمانه است‌.

6 - به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نكنيد زيرا انتقاد پياپي باعث مي‌شود كه شوهرتان از شما فاصله بگيرد.

7 - او را به درك نكردن‌، عدم صميميت و بي‌احساس بودن متهم نكنيد. زيرا او درك كردن‌، صميميت و با احساس بودن را به شيوه مردانه نشان مي‌دهد.

8 - نيازهاي واقعي شوهرتان را دريابيد. اين امر اتفاق نمي‌افتد مگر اين كه همسرتان اين نيازها را باز گويد و به همين جهت در مواقع مناسب با لحن ملايم در مورد نيازهايش از وي سؤال كرده و ديدگاههاي واقعي وي را نسبت به خود و زندگي‌تان دريابيد و در نهايت جوابي را كه شوهرتان مي‌دهد بدون انتقاد و جبهه‌گيري بپذيريد.

9 - زماني كه همسرتان با شما صحبت مي‌كند به دقت به حرفهاي او گوش فرا دهيد زيرا عدم توجه شما به گفته‌هاي او عدم علاقة شما را نشان مي‌دهد.

10 - هيچ وقت از كارهايي كه همسرتان براي جلب محبت شما انجام مي‌دهد انتقاد نكنيد براي مثال وقتي او به شما محبت مي‌كند، آن را بيش از اندازه لوس ندانيد او به شيوة خود ابراز محبت مي‌كند.

11 - او را به شيوه خودتان دوست نداشته باشيد بلكه به وجود او نيز اهميت بدهيد. به عنوان مثال اگر در سالگرد ازدواج‌تان‌، هديه‌اي به او مي‌دهيد سعي كنيد از قبل در مورد هدية مورد علاقه‌اش اطلاعاتي به دست آوريد.

12 - از همسر خود انتظار نداشته باشيد كه با تمامي طرح‌ها و ايده‌ها و افكار شما موافق باشد و آنها را تحسين كند. واقع بين باشيد و به او اجازه دهيد كه نظرش را هر چند كه برخلاف ميل شما باشد، بيان نماييد.

13 - اصرار زيادي براي جلب محبت همسرتان نداشته باشيد و اين نكته را زماني كه وي عصباني است بيشتر مراعات كنيد. در بسياري اوقات حالت روحي او براي ابراز محبت به شما مناسب نيست و اصرار زياد شما منجر به مخالفت شديد او مي‌شود.

14 - براي همسر خود نقش يك زن حساس و شكننده را بازي نكنيد. زيرا اين حالت شما باعث مي‌شود كه همسرتان فكر كند شما ضعيف و بي طاقتيد و اگر چيزي بگويد باعث رنجش‌تان مي‌شود. بنابراين سعي مي‌كند كه ارتباط كلامي كمتري داشته باشد و همين امر باعث ناراحتي شما مي‌گردد.

15 - سعي كنيد كه در ارتباط با همسرتان همواره هويت خود را به عنوان يك زن و همسر حفظ كنيد. زني كه توجه به روابطش به قيمت از دست دادن هويتش تمام شود به خود و روابطش صدمه مي‌زند. زيرا اين مسئله باعث مي‌شود كه وي خود را بخشنده‌تر و دوست داشتني‌تر از شوهرش ببيند و فكر كند كه همسرش بي‌نهايت خودخواه و ناسپاس است‌. مردها با زني به عنوان همسر در ارتباط دايمي باقي خواهند ماند كه هويت مستقل و قوي خود را حفظ كند.

16 - اگر احساس مي‌كنيد كه در روابط خود با همسرتان از عزت نفس پاييني برخورداريد و ميل داريد كه او را واداريد تا در اين زمينه به شما كمك كند كه از احساس خوبي برخوردار شويد اشتباه مي‌كنيد. اين مسئله مشكل شماست شخصاً روي آن كار كنيد و در صورت لزوم از يك روان‌شناس كمك بخواهيد.

17 - زماني كه همسرتان از فشار عصبي رنج مي‌برد سعي نكنيد از لحاظ احساسي به او نزديك شويد. زيرا اگر براي صميميت و نزديك شدن به او فشار آوريد فقط او را عصباني‌تر كرده و از خود دور مي‌كنيد. زماني كه استرس او كم شود به حالت عادي خودش بر مي‌گردد.

18 - در زندگي زناشويي خويش سعي كنيد خود را مسؤول خوشبختي خود بدانيد. زني كه مسؤوليت خوشبختي زندگي مشترك را فقط بر عهده شوهرش مي‌گذارد يك همسر آزرده و افسرده به بار مي‌آورد.

19 - او را به دوست نداشتن و گريزان بودن از همسر و زندگي متهم نكنيد. زيرا وي اعتقاد دارد كه شريك زندگي‌اش را دوست دارد و از او گريزان نيست ولي به نظرش او را متهم به چيزي مي‌كنيد كه در موردش صدق نمي‌كند و اين مسئله موجب كدورت در روابط مي‌شود.

20 - وقتي شما در مي‌يابيد كه در ايجاد مشكلات زندگي خود سهم داشته‌ايد و آن را به همسرتان بگوييد عشق و محبت بار ديگر در زندگي‌تان شكوفا مي‌شود. زيرا بعد از آن همسرتان نيز سهم خود را مي‌پذيرد و با كمك شما درصدد رفع مشكل بر مي‌آ
ید


behnam5555 05-09-2011 09:09 PM


نصایح زیبا...

- ياران و آشنايان را احترام كن!
- با دوست و دشمن خوش اخلاق باش!
- وجود پدر و مادر را غنيمت بشمار!
- معلم و استاد را همچون پدر و مادر دوست بدار!
- كمتر از درآمدي كه داري خرج كن!
- در همه امور ميانه رو باش!
- گذشت و جوانمردي را پيشه كن!
- هر چه كه مي تواني با مهمان مهربان باش!
- در مجالس و معابر چشم و زبان را از گناه باز دار!
- بهداشت و نظافت را هيچگاه فراموش مكن!
- هيچگاه دوستان و هم كيشان خود را ترك مكن!
- فرزندانت را دانش و دينداري بياموز!
- سواركاري و تيراندازي و ... را فراگير!
- در هر كاري از دست و پاي راست آغاز كن!
- با هر كس به اندازۀدرك او سخن بگو!
- به هنگام سخن متين و آرام باش!
- به كم گفتن و كم خوردن و كم خوابيدن خود را عادت بده!
- آنچه را كه براي خود نمي پسندي براي ديگران مپسند!
- هر كاري را با آگاهي و استادي انجام بده!
- نا آموخته استادي مكن!
- با ضعيفان و كودكان سرّ خود را در ميان نگذار!
- چشم به راه كمك و ياري ديگران مباش!
-از بدان انتظار مردانگي و نيكي نداشته باش!
-هيچ كاري را پيش از انديشه و تدبر انجام مده!
-كار ناكره را كرده خود مدان!


behnam5555 05-09-2011 09:11 PM


چشمهاي وق زده
ارامش موحشي بود.بايد بگويم كه خودم يك كمي ترسيده بودم. ترس از اينكه يك نفر من را ببيند كه با يكي حرف ميزنم و در بازپرسيهاي احتمالي پليس مرتب ان را به من گوشزد كند كه در ان شب خاص با ان مقتول در خيابان فرعي رو به مركز شهرچه كار مي كردي؟
يك مدتي بودكه در درونم اشوبي به پا بود در زندگي يك كمبود بزرگ داشتم و ان هم تنوع در زندگي بود.
هميشه و هميشه تكرار و تكرارركود زندگي من بود البته براي رهايي از انبه هر تفريحي دست زدم،فوتبال بازي كردم،شنا،بيلياردوحتي مدتي هم تيله بازيو رفتن به سفراما هيچ كدام از اينها اشوب درونم را به ارامش دعوت نكرد.
امواج سهمگين و خروشان درونم هر لحظه ارتفاعشان فزوني مي يافت و بر صخره هاي سياه فكرم فرود مي امدبعد يك لحظه اين فكر به مغزم خطور كرد،چطور است يك ادم را بكشم اولش گفتم احمقانه است اما اين فكررا از در بيرون ميكردم از پنجره به داخل مي امد.
فكري نيستكه انسان به ان عادت نكند بالاخره خودم را متقاعد كردمكه اين كار را بكنم، حالا چه طوري و چه كسي را بكشم هر كسي را اما با يك شيوه جالب و بي نظير تا هم گير نيفتم و هم سرگرم شوم و تنوع جلوي چشمهايم افتابي شود.
اين افكار در طي روز و شب فكرم را مشغول كرد چطور مي توانستم با اين افكار مخوليايي مبارزه كنم.
بالاخره در اين شب تاريكي يكي ارام ارام به من نزديك شدجلوي چراغهاي خيابان كم كم چهره اش نمايان شد.
يك مرد فكسني كه شلوار كهنه اش را انقدر بالا كشيده بودكه يك وجب از ساق پايشپيدا بود،اما عجيب بود بوي سيگارش زننده اما مست كننده بود درست از همان سيگارهايي كه من دوست داشتم. ايستاد و با صداي نخراشيده اي گفت:با اون چشمهاي وق زده چي رو نگاه ميكني
رفتم جلوتر و گفتم:ميخوام ..........ميخوام..........بكشمت
مرد با چشمهاي ميشي كه به سختي باز نگهداشته بودبه من نگاه ميكرد فكر كردم حتما التماس ميكندبه زنجموره مي افتد كه نكشمش و من هم با يك چيزي ملاجش را بيرون مياورم،ناگهان چشمهايش كلاپيسه شد،بد جوري به خنس و فنس افتاد يقه ام را گرفت و با دستهاي درشتش يقه ام را جر داد و يواش يواش نقش زمين شد حتي اخ هم نگفت.
ترسيدم،به اطراف نگاه كردم هيچ كس نبود.ارام شكمش را نيشگون گرفتم،هيچ عكس العملي نداشت.
پيروزمندانه به خانه برگشتم با خودم گفتم اين همه تنوع فقط با اسم اوردن از كشتن تمام كرد ان شب با ارامش خوابيدم.
امواج سهمگين اقيانوس درونم تبديل شده بودند به موجهاي كوچك نيلگون دريا كه به شن هاي نرم ساحل مي سا ئيدند و ان را نوازش مي دادند ،فردا با انرژي صد چندان خود را اماده كردم و از خانه بيرون امدم با عجله خود را به خيا بان فرعي ديشب رساندم هيچ جسدي انجا نبود حتما پليس جسد را انتقال داده به سرد خانه و تحقيق مي كنند كه ان مرد چطوري مرده البته سكته قلبي و شايد هم مغزي جاي شك كردن ندارد اما اما من يقه ام را توي دستهاي ان مرد جا گذاشتم نگراني همچون زنبورهاي وحشي به سراسر وجودم حمله ور شد.حالا حتما شك ميكنند احساس كردم بايد خواب ارامش را ببينم.
يك دكه سيگار فروشي ديدم. راستي با سيگار شايد دوباره ارامش برگردد به طرف دكه رفتم صاحب دكه كه به من نگاه كرد من بهتم زد او گفت: با اون چشمهاي وق زده چي رو نگاه مي كني هان ......


behnam5555 05-09-2011 09:18 PM


حکايت
حكيم فرزانه اى را پرسيدند: چندين درخت نامور که خدای عزوجل آفريده است و برومند ، هيچ يک را آزاد نخوانده اند مگر سرو را که ثمره ای ندارد . درين چه حکمت است ؟ گتف : هردرختی ثمره معين است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آيد و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هيچ ازين نيست و همه وقتی خوش است و اين صفت آزادگان است .

به آنچه مى گذرد دل منه كه دجله بسى
پس از خليفه بخواهد گذشت در بغداد

گرت ز دست برآيد، چو نخل باش كريم
ورت ز دست نيايد، چو سرو باش آزاد


behnam5555 05-20-2011 10:45 AM

خواب


فکر می‌کنید درطول شب اصلاً از جایتان تکان نمی‌خورید؟ اشتباه می‌کنید. بااینکه بیشتر زمان خواب را در وضعیتی به سر می‌برید که موقعی که خوابتان می‌برد هستید، اما حتی آنهایی که وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوند می‌بینند رختخوابشان همانطور دست‌نخورده مانده هم حداقل هر ساعت دو تا چهار مرتبه تکان می‌خورند و این یعنی هر شب تقریباً 20 مرتبه در جایشان جابه‌جا می‌شوند. این مسئله کاملاً طبیعی است و با وجود این تکان خوردن‌ها باز هم وارد خواب عمیق خواهید شد.

مدل خوابیدن مورد‌علاقه شما ممکن است موجب کمر درد، گردن درد، دل‌درد و حتی ایجاد چروک زودرس روی پوستتان شود. دوست دارید بدانید که بهترین و سلامت‌ترین مدل خوابیدن چیست؟ پس مقاله را کامل بخوانید!

بهترین مدل: خوابیدن به پشت

خوب است برای: از گردن‌درد و کمردرد جلوگیری می‌کند، رفلاکس اسید معده را کاهش می‌دهد، ایجاد چروک روی پوست را به حداقل می‌رساند و باعث سفت و خوش‌فرم ماندن سینه‌ها می‌شود.

بد است برای: خُروپف کردن

توضیحات: خوابیدن به پشت این امکان را برای سر، گردن و ستون‌ فقراتتان فراهم می‌کند که وضعیتی خنثی داشته باشد. در این حالت خوابیدن هیچ انحنای اضافی روی کمر و پشتتان ایجاد نمی‌شود. این مدل خوابیدن برای جلوگیری از رفلکس اسید‌معده هم بسیار مناسب است. وقتی سر بالاتر از بدن قرار می‌گیرد، معده پایین‌تر از مری قرار خواهد گرفت و درنتیجه اسیدمعده یا موادغذایی نمی‌توانند به سمت بالا برگردند.

خوابیدن به پشت همچنین به بروز چروک روی پوست هم کمک می‌کند زیرا هیچ فشاری به صورتتان وارد نمی‌شود. و چون وزن سینه‌هایتان کاملاً روی بدن می‌افتد از شل شدن سینه‌ها جلوگیری می‌شود.

نکته: یادتان باشد که وقتی به پشت می‌خوابید احتمال خروپف کردن بیشتر از سایر حالات است.

بهترین حالت بالش: یک بالش پفی. هدف این است که سر و گردن بدون اینکه سر را خیلی بالاتر از بدن نگه دارد، تکیه‌گاه داشته باشد.

مدل دوم: خوابیدن به پهلو

خوب است برای: جلوگیری از درد گردن و پشت، کاهش رفلکس اسید معده، خروپف نکردن، مدل خوابیدن مخصوص دوران بارداری

بد است برای: پوست و سینه

توضیحات: خوابیدن به پهلو برای سلامت عمومی بدن بسیار خوب است، خروپف کردن را کاهش می‌دهد و ستون ‌فقرات را در حالت کشش نگه می‌دارد. اگر از رفلکس اسیدمعده رنج می‌برید، بعد از خوابیدن به پشت این بهترین مدل خوابیدن برای شماست. اما خوابیدن به پهلو موجب چروک آوردن پوستتان می‌شود. دلیل آن هم مالیده شدن یک طرف صورت به بالش است.

این مدل خوابیدن باعث شل و آویزان شدن سینه‌ها هم می‌شود چون سینه‌ها به سمت پایین آویزان می‌مانند.

نکته: اگر باردار هستید، بهتر است به پهلوی چپ خود بخوابید. این مدل خوابیدن برای گردش خونتان بهتر است.

بهترین حالت بالش: یک بالش ضخیم. باید بتوانید فضای بالای شانه‌هایتان را پر کنید تا سرو گردنتان در حالت خنثی تکیه‌گاه داشته باشند.

مدل خوابیدنی که چندان ایدآل نیست: خوابیدن جنینی

خوب است برای: خروپف کردن کمتر، خوابیدن در دوران بارداری

بد است برای: جلوگیری از درد گردن و پشت، کاهش چین و چروک پوست، سفت نگه داشن سینه ها

توضیحات: وقتی موقع خوابیدن زانوهایتان را به سمت شکمتان بکشید و چانه‌تان را هم به سینه‌تان بچسبانید، صبح که از خواب بیدار شوید اصلاً احساس خوبی نخواهید داشت، مخصوصاً اگر آرتروز پشت یا مفصل داشته باشید.

این وضعیت خمیده از تنفس دیافراگمی جلوگیری می‌کند و اگر بخواهید هر شب در این وضعیت بخوابید، ممکن است دچار چین و چروک پوستی زورس و شل شدگی سینه‌ها شوید.

نکته: سعی کنید بدنتان را کمی بازتر کنید و کاملاً خمیده نکنید.

بهترین حالت بالش: فقط بالش‌های سفت و پُر

بدترین حالت خوابیدن: خوابیدن روی شکم

خوب است برای: تسهیل خروپف

بد است برای: جلوگیری از درد کمر و گردن، کاهش چروک افتادن پوست، حفظ سفتی سینه‌ها

توضیحات: خوابیدن روی شکم حفظ یک وضعیت خنثی برای ستون ‌فقرات را دشوار می‌کند. این مدل خوابیدن روی مفاصل و عضلاتتان فشار می‌آورد و این مسئله موجب آسیب زدن به عصب‌هایتان شده و ایجاد درد و کرختی می‌کند.

در این حالت مجبور خواهید بد سرتان را چند ساعت یکبار به یکطرف بدهید. شاید فردا که از خواب بیدار شدید حس بدی نداشته باشید اما دیر یا زود در بدنتان ایجاد درد می‌کند.

نکته: خروپف می‌کنید؟ شاید خوابیدن روی شکم برای شما خوب باشد. این مدل خوابیدن باعث می‌شود مجاری هوایی بالاییتان بازتر بمانند. پس اگر خروپف می‌کنید و کمر یا گردن درد ندارید، بد نیست که روی شکم بخوابید.

بهترین حالت بالش: فقط یک بالش (نازک) یا اصلاً بالش زیر سرتان نگذارید.

behnam5555 05-20-2011 11:22 AM

10 خوراکی بهاری که کمک می‌کنند لاغر شوید!


روزهای زیبا با طعم بهاری‌شان فرامی‌رسند! بعد از فصلی سرد که انواع تارتیفلت‌ها (نوعی غذا تهیه شده از سیب زمینی) و راکلت‌هایش (نوعی پنیر) تعادل وزنی تان را برهم زده‌اند، حالا وقتش رسیده که فواید محصولات تازه و کم کالری بهار را کشف کنید و ازشان بهره ببرید! ترب، توت فرنگی یا حتی میگو به منوی غذایی تان تنوع می‌دهند و به شما در کم کردن وزن کم می‌کنند.
گوجه فرنگی، یک عصارۀ سبک
برای حفظ تناسب اندام، به گوجه فرنگی فکر کنید! گوجه فرنگی کالری بسیار اندکی دارد و از بین برندۀ سموم است. ویتامین‌ها زیادی نیز در این صیفی تازۀ بهاری یافت می‌شود: ویتامین C، ویتامین E و پروویتامین. به طور خلاصه، گوجه فرنگی مجموعه‌ای از طعم‌ها و سبکی است... دستور غذاهایی که بر پایۀ گوجه فرنگی اند، متعدد و خوشمزه هستند. پس دیگر در مصرف گوجه فرنگی شک نکنید!


میگو، بدون افراط

افراد بسیاری هستند که تمایل به میگوهای کوچک نیم پز در منوی بهاری‌شان دارند. با این حال، باید خود را از وسوسه و اغوا شدن محافظت کنند، چون کسی که می‌گوید میگو، حتماً از مایونز، کره و نان و... هم یاد می‌کند. بهتر است که میگو را با کمی آبلیمو و سالاد سبزیجات خام بخورید. زمانی که دریا همه چیز را برایتان مهیا می‌کند، شما هم از آنها لذت ببرید. پیش به سوی میگو!


هویج، سرشار از ویتامین

هویج کمکی واقعی برای لاغری است؛ این خوراکی حاوی ویتامین‌های ضروری بدن مانند پروویتامین، ویتامین A و ویتامین C است. هویج کالری بسیار کمی دارد و سرشار از فیبر است، بنابراین به هضم غذا کمک می‌کند. این ماده غذایی دوستداران طراوت و شادابی را مجذوب خود کرده است. برای بهره بردن از تمام فواید هویج، توصیه می‌شود که آن را خام یا بخارپز به همراه سس سالاد رژیمی مصرف کنید.



فواید هویج چیست؟ کاروتن‌های (آنتی اکسیدان‌ها) موجود در این گیاه از پوست شما در مقابل رادیکال‌های آزاد حمایت کرده و رنگ گونه‌تان را درخشان می‌سازند. پس زنده باد هویج!


توت فرنگیِ کم کالری

توت فرنگی مثال نقضی است برای این فکر که همیشه خوردن یک چیز خوشمزه یعنی اضافه شدن وزن! توت فرنگی که به طور طبیعی شیرین است، کالری اندکی هم دارد. میزان ویتامینش مدافعان سیستم ایمنی بدن را فعال می‌کند؛ خوردن یک واحد از این میوه در روز، نیاز روزانۀ بدن به ویتامین C را تأمین می‌کند. برای یک دسر سالم و سبک، توت فرنگی طبیعی پیشنهاد می‌شود!



جوجه، سبک و خوشمزه

در این فصل، برای لذت بردن از یک غذای سبک و نداشتن هیچ گونه نگرانی، کافیست از جوجه‌ای که کباب شده استفاده کنید. جوجه را بدون مواد چرب کباب کنید، مزۀ فوق العاده‌ای خواهد داشت، خصوصاً اگر کمی نمک و فلفل هم به آن اضافه کنید. پرندگان چربی کمی دارند و اگر به میزان متعادل مصرف شوند، تأثیر سویی بر تناسب اندام نخواهند داشت. در خوردن جوجۀ کبابی همراه با یک سالاد تازه شک نکنید، نوش جان!


ترب، با لذت بجوید

برای جذب اولین اشعه‌های آفتاب، فوراً ترب را انتخاب کنید! ترب سرشار از ریزمغذی‌ها و مواد معدنی است، و به خاطر کالری کمش معروف است. این سبزیِ ریشه‌ای بهترین دوست برای داشتن تغذیه‌ای سبک است! ترب را خام (بدون کره) بخورید که به هضم غذا کمک می‌کند، ضمناً این خوراکی حاوی ویتامین‌های ضروری (A، C و P) برای بدن است. ترب را به همراه سبزیجات خام دیگر بخورید و لذت ببرید! اومممممم!



مارچوبه، ترکیب آب و فیبر

92% مارچوبه متشکل از آب و یکی از سبزیجات کم کالری بهار است! حواستان باشد که در سس پرچرب خیسش نکنید. فیبرهایش جریان هضم را آسان کرده و به دفع کمک می‌کنند.

این سبزی سفید یا سبز می‌تواند با سبزی‌های خام دیگر به عنوان پیش غذا یا به عنوان سالاد و همراه غذا خورده شود. در بهار، از مارچوبه با تمام فوایدش لذت ببرید!



کابیلو، ماهی کم چرب

کابیلو، پادشاه ماهی‌های کم چرب است! گوشتش، ترد و خوشمزه است و همه به سبک بودنش باور دارند ! برای اینکه از مزۀ خوش آن لذت ببرید و نگران اضافه شدن وزن هم نباشید، بهتر است که این ماهی را در کاغذ زرورق پیچیده و در فر قرار دهید و با چند برش لیمو ترش میل کنید.

علاوه بر این، در طول جریان هضم، این ماهی به راحتی توسط بدن جذب می‌شود. همه چیز کابیلو خوب است!



کدو مسمایی، در خوردنش میانه روی نکنید!

95% کدو مسمایی متشکل از آب است، بنابراین برای تناسب اندام بسیار ارزشمند خواهد بود. کالری اش کم و طعمش عالی است، و یک تغذیۀ متعادل را کامل می‌کند. سس بشامل و دیگر گراورهای همراه (نوعی پنیر) را حذف کنید: کدو را به طور طبیعی و بخارپز میل کنید!

کدومسمایی، منبع فیبر و سرشار از ویتامین‌های C، B3 و پروویتامین A است. چه لذتی دارد، خوردن این خوراکی بدون نگرانی از افزایش وزن!



کنگر فرنگی، قلب لاغری

سبزیجات اغلب به خاطر طعم‌شان تحسین می‌شوند، کنگر فرنگی علاوه بر طعمش ویتامین و موادمعدنی فراوانی نیز در خود دارد. کنگر فرنگی را می‌توانید با یک سس سالاد رژیمی به عنوان پیش غذا و یا غذای اصلی (مثلاً در املت) نوش جان کنید. اگر برگ‌هایش را دوست ندارید، مغز این سبزی با کمی نمک خوشمزه خواهد بود.

به این ترتیب، با استفاده از محصولات لذیذ و تازۀ این فصل می‌توانید تناسب اندامتان را هم حفظ کنید!




behnam5555 05-20-2011 11:48 AM


نماز و میدان مغناطیسی بدن انسان



هارولدبور از دانشگاه ییل برای اولین بار با انجام یک آزمایش ساده، به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجود زنده پی برد.او با توجه به یک مولد الکتریکی که در آهنربا در داخل سیم پیچ دوران می کند و جریان تولید میکند، سمندری را در یک ظرف آب نمک قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند. الکترودهایی که در این ظرف وجود داشتند و به یک گالوانومتر حساس متصل شده بودند، یک جریان متناوب را نشان می دادند. زمانی که بور این آزمایش را بدون سمندر انجام داد،گالوانومتر هیچ جریانی را نشان نداد.

این بدان معنا بود که در اطراف موجود زنده میدانی وجود دارد که خاصیت مغناطیسی هم دارد. بور این وسیله را بر روی دانشجویان داوطلب خود امتحان کرد و مشاهده نمود که این میدان در بدن انسان هم وجود دارد وکاملا تابع رویدادهای اساسی زیست شناختی بدن است. او این میدان را حیاتی نامید چون هرگاه حیات از بین برود،میدان حیاتی هم از بین میرود. به گونه های که یک سمندر مرده که در دستگاه بود هیچ پتانسیلی به وجود نمی آورد.

تشکیل میدان مغناطیسی بدن

همانگونه که می دانید، در بدن ما میلیونها عصب وجود دارد که کار انتقال پیام در بدن ما بوسیله تحریک الکتریکی این عصبها صورت می گیرد. در اثر شارش بار در اطراف آنها در بدن ما یک میدان تشکیل می شود و میدان بدن ما در اثر فعالیت همزمان میلیونها عصب به وجود می آید.

امواج مغزی

دستگاه موج نگار مغز چهار نوع منحنی از امواج مغزی را ارائه میدهند که عبارتند از: آْلفا، بتا، دلتا و تتا. ریتمهای دلتا کندترین امواج مغزی با تناوب از 1تا3 دور در ثانیه بوده و اغلب در خواب عمیق ظاهر می شوند. به نظر میرسد که ریتمهای تتا که دارای تناوب 4تا7دور درثانیه می باشند به خلق و خوی بستگی داشته باشد.

ریتمهای آلفا از 8تا 12 دور در ثانیه، در اوقات تفکر، تامل آزاد رخ داده و در صورت تمرکز حواس و توجه قطع می شوند و بالاخره ریتمهای بتا با تناوب 13الی22 دور در ثانیه،ظاهرا منحصر به نواحی جلوئی مغز، یعنی جایی که فعالیتهای پیچیده مغزی رخ می دهد می باشند. امواج آلفا امواج بسیار مهمی هستند که بوسیله هانسبرگر آلمانی کشف شدند و به گفته وی با نوعی هوشیاری و خوداگاهی معطوف به درون ظاهر می شوند تغییرات فیزیولوژی مهمی در بدن ایجاد می کنند مثل تمرکز و یادگیری.

میدان مغناطیسی بدن و امواج مغزی در معرض خطر

حتما تا به حال در باره خطرات گوشیهای موبایل یا زندگی در نزدیکی نیروگاهای برق چیزهایی شنیده اید.بنابر تحقیقات پروفسور لای امواج مغناطیسی که از نیروگاهای برق یا وسایل برقی مثل سشوار و ریشتراش برقی و... ساتع می شود به دی ان ای سلولهای مغزی آسیب میرساند و قابلیت ترمیم را در آنها از بین می برد. میدانهای مغناطیسی خارجی علاوه بر آسیب به دی ان ای مغز اثر منفی دیگری به بدن دارند.

این میدان ها باعث اختلال در میدان مغناطیسی طبیعی بدن می شوند. همانطور که میدانید نزدیک به 70%از بدن مارا آب فراگرفته و مولکولهای آب به صورت دوقطبی هستند و زمانی که ما در معرض یک میدان مغناطیسی خارجی قرار می گیریم، این مولکولها در جهت آن میدان قرار می گیرند و این پدیده باعث می شود نظم میدان مغناطیسی ما به هم بریزد.

علاوه بر عوامل خارجی یکسری عوامل داخلی نیز وجود دارند که باعث می شوند اختلال در میدان بدن ایجاد شود. مهمترین آنها بارهای الکتریکی هستند که هنگام شارش بار در عصب در اطراف آن به وجود می آیند و به صورت الکتریسیته ساکن در بافتهای بدن ذخیره میشوند و میدانی که در اطراف این بارها بوجود می آیند در میدان بدن ایجاد خلل می کنند.

این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می شوند و به دلیل این که هم تراکم زیادی دارند و هم در نزدیکی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند برای بدن به شدت مضر هستند. از جمله این نقاط ناحیه سر و دستها و قسمت مچ یابه پایین است و در بین این سه قسمت، سر اهمیت ویژه ای دارد چون بارهای ذخیره شده در آن علاوه بر ایجاد خلل درمیدان مغناطیسی مغز باعث اغتشاش در امواج مغزی نیز می شوند.

به ظاهر ما روزانه تنها دقایقی را در معرض میدان مغناطیسی هستیم.مثل موبایل یا سشوار و غیره.اما در طول دوران زندگی خود در معرض میدانی بسیار قوی هستیم و آن میدان مغناطیسی زمین هست. عوامل داخلی اغتشاش در میدان بدن ما هم فعالیتهای حیاتی و اجتناب ناپذیری هستند که در تمام طول عمر ما در جریان هستند پس چگونه میتوان باعث خلل این اثرات سو که باعث اختلال در بدن ما و بیماریهایی مثل سرطان می شوند را خنثی کرد؟

در اینجاست که باید گفت خداوند راه حل تمام این سوالات را در یک عمل ساده که امکان آن برای همه افراد وجود دارد و بیش از چند دقیقه هم وقت نمی برد و هیچ ضرری هم ندارد به انسان هدیه داده و آن نماز است.

نماز و میدان مغناطیسی

آنگونه که از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست، به طور شگفت انگیزی اگر انسان در هر نقطه از زمین رو به قبله بایستد، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق می گردد و در مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم می شود.

یکی از نکات بسیار جالبی که پروفسور بور به آن دست یافته بود این بود که دریافته بود که در بدن تمام دانشجویان مؤنث ماهی یکبار تغییر ولتاژ شدید ایجاد می شود و میدان بدن به منظمترین حالت خود می رسد و به همین دلیل است که زنان نیازی ندارند در این مدت نماز بخوانند.
اخیرا هم کشف شده است که علت اینکه قلب زنان منظم تر و قویتر از مردان میزند و دلیل آن همین تغییر ولتاژ هست.

نماز و بارهای الکتریکی

همانطور که قبلا اشاره شد بارهای زائدی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب به وجود می آیند هم شبیه میدان بدن و هم بر امواج مغزی اثر سو دارند. و این اثرات در نواحی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند، خطرات جدیتری ایجاد می کنند و باید هرچه سریعتر از آن نواحی دور شوند.

به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند و بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد استفاده از یک ماده رساناست که سریعترین و ارزانترین و بی ضررترین ماده برای این کار آب است و جالب اینجاست که آب هرچه خالص تر باشد سریعتر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسان سفارش شده این اثر را ندارد.

نماز و امواج مغزی

با دفع بارهای زائد بدن در وضو امواج مغزی در ایده الترین حالت قرار می گیرند. علاوه بر آن حالت تمرکزی که در هنگام نماز در انسان به وجود می آید، تشعشع امواج آلفا را به اندازه قابل توجهی بالا می برد و توانایی مغز را در تولید این امواج بالا می برد.


behnam5555 05-20-2011 11:59 AM

شخصیتهای که باید از آنها دوری کرد:
همه ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان آدم هایی متعادل ، شاد و دارای ذهنی سالم هستند اما بارها پیش آمده که متوجه شدیم واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیبایی ها و نعمت هایش شکر می کنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به زیر می آورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت باشید، در کنار چنین اشخاصی منفی خواهید شد. از بدترین این نوع شخصیت ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
● خودشیفته ها
این افراد شدیدا حس خودبزرگ بینی دارند و چنین می پندارند که دنیا گرد آنها می چرخد. این افراد مانند کنترل گرها موذی و حیله گر نیستند و تا حدی آشکار خواسته های خود را بیان می کنند. گاهی به نظر می رسد باید به آنها گفت: « فقط خودت مهم نیستی که!»
این افراد فقط خواسته های خود را در نظر می گیرند و نیازهای شما به باد فراموشی گرفته می شود. در این رابطه شما احساس یاس و سرخوردگی پیدا می کنید. آنها چنان انرژی شما را صرف خواسته ها و امیال خود می کنند که دیگر چیزی برای خودتان باقی نمی ماند.

● منفی گراها
این دسته قادر به درک خوبی ها و شادی ها نیستند. اگر به آنها بگویید که امروز روز بسیار قشنگی است حتما از اتفاق ناگوار قریب الوقوعی خبر می دهند؛ اگر از موفقیت امتحان میان ترم خود خبر دهید، در مقابل از سختی امتحانات نهایی به شما هشدار می دهند.
آنها شادی را نابود می کنند. دید مثبت شما به زندگی جای خود را به بدبینی و منفی بافی می دهد. قبل از آنکه متوجه شوید، منفی گرایی در ذهن و روح شما جایگزین شده و همه شادی ها پشت شیشه های خاکستری پنهان می شود

● افرادی که همیشه در مورد دیگران قضاوت می کنند
مواردی که شما زیبا و دلفریب می بینید، به نظر این افراد عجیب و غیرجذاب است. اگر شما نظر جدیدی را جالب بدانید، این افراد آن را به کل اشتباه می شمارند. اگر شما سلیقه دوستی را ستایش کنید، آنها آن را بد یا مایه نگرانی قلمداد می کنند. افراد همیشه قاضی تقریبا مانند منفی گراها هستند. اگر قسمت اعظم وقت خود را با اینگونه افراد بگذرانید، طولی نمی کشد که شما هم یکی از آنها خواهید شد.

● خود رای ها
تخصص این عده کنترل دیگران به نفع خودشان است؛ و ممکن است چنان مهارتی هم داشته باشند که شما اصلا متوجه کنترل آنها نشوید تا زمانی که دیگر دیر شده است. این افراد نقطه ضعف های شما را پیدا می کنند و از این طریق به خواسته های خود می رسند.
این افراد باورها و اعتماد به نفس شما را هدف قرار می دهند. این افراد راهی برای اجبار شما به انجام کاری پیدا می کنند که لزوما انجام نمی دهید و به این ترتیب شما احساس هویت، اولویت های شخصی و توانایی درک واقعیت مساله را ازدست می دهید و به ناگاه دنیا حول محور خواسته ها و اولویت های آنها قرار می گیرد.

● همیشه ناامیدها
اگر طرح جدید و بکری داشته باشید، همیشه ناامیدها به شما اطمینان می دهند که با شکست روبه رو خواهید شد؛ و زمانی که موفق می شوید، شما را دلتنگ و افسرده می کنند. اگر رویایی در سر داشته باشید، هشدار می دهند که دستیابی به آرزویتان غیرممکن است.
این افراد «آنچه هست» را باور دارند و نسبت به «آنچه خواهد شد» مشکوک و ناامید هستند. معاشرت با این افراد موجب می شود خودباوری و اعتماد به نفس خود را به راحتی از دست بدهید. در حالی که پیشرفت و تغییر فقط نتیجه نوآوری و بدعت گذاری است، رویای ناممکن ها و تلاش برای دستیابی به دوردست ها.

● آنهایی که نمی توانند صممیمی شوند
در کنار این افراد هیچگاه حس صمیمیت و راحتی نخواهید کرد؛ داستانی خنده دار تعریف می کنید اما آنها فقط لبخندی مودبانه تحویل می دهند. در پی بی توجهی آنها، شما غمگین و افسرده می شوید. یکی از مهیج ترین اتفاقاتی را که برایتان پیش آمده تعریف می کنید اما آنها فقط سرسری سر خود را تکان می دهند.
روابط این دسته افراد مبتنی بر معیارهای سطحی و بی معنی است. زمانی که شما واقعا به یک دوست نیاز دارید، آنها نیستند. زمانی که نیازمند انتقادی سازنده هستید، از همانی که هستید تعریف می کنند و اگر حمایت بخواهید، شما را محکوم به شکست می دانند.

● حرمت شکن ها
این افراد در بدترین زمان و به بدترین شکل ممکن حرفی می زنند یا کاری انجام می دهند؛ در یک کلمه حرمت نگاه نمی دارند. شاید این فرد کسی باشد که به او اعتماد کرده بودید اما او از این اعتماد سوءاستفاده کرده ورازتان را برملا می کند. شاید یکی از نزدیکان تان باشد که در کارهایی که به او ارتباط ندارد دخالت می کند، یا شاید همکاری باشد که رفتاری تحقیرآمیز پیشه کرده است.

● آنهایی که همیشه متوقع هستند
هیچ وقت نمی توان این افراد را راضی و خوشحال نگه داشت. آنها قدر شما را نمی دانند و خواسته هایشان غیرواقعی و نامعمول است؛ همیشه دنبال مقصر جلوه دادن شما هستند و هرگز مسوولیت چیزی را خود قبول نمی کنند.


behnam5555 05-20-2011 08:23 PM

مختصری از تاریخ موسیقی ایران
موبد زمان هخامنشی برای تقدیم نذر و قربانی به خدا سرودهای مذهبی می خواند و گویا این سرودها با ساز همراه نبوده است، کوروش در هنگام رزم با آشوریها سرودی را آغاز کرد که تمام سپاهیان دنبال آن را خواندند آنگاه با قدمهای مساوی و با نظم به راه افتادند و در این زمان آمادگی و عزیمت را با شیپور اعلام می کردند، کوروش در شروع حمله سرود جنگی می خواند و سپاه با او هم آواز می شد .

شاید نی یکی از وسایل سرگرمی ساعتها فراغت بود. در زمان ساسانیان موسیقی دانها طبقه خاصی داشتند.

در دربار بهرام گور چهارصد نوازنده می زیست، در عصر خسرو پرویز موسیقی دانان بزرگی چون باربد به موسیقی ارجی بلند داده اند.

دیگر از موسیقی دانان دوره ساسانی نکیسا، بامشاد، رامین بوده اند.

اعراب پس از فتح ایران موسیقی ایرانی را عیناً اقتباس کردند، شاید آهنگهای زیبای ایرانی به وسیله معماران و بنایان ایرانی که در عصر عبدالله بن زبیر به تعمیر خانه کعبه مشغول بودند بین اعراب متداول شد و افرادی چون سعید بن مسجح و نشیط فارسی و ابن محرز و یونس کاتب موسیقی ایرانی را بین اعراب رایج کردند.

از آغاز اسلام تقریباً موسیقی متروک بوده ولی در دوره خلافای اموی و عباسی دوباره رونق گرفت. در زمان خلافت هارون الرشید و پسرانش موسیقی مقامی ارجمند یافت و بزرگانی چون: ابراهیم و اسحق موصلی ظاهر شدند.

در هر حال موسیقی قبل از اسلام را باید یک نوع موسیقی عملی دانست و قاعده و نظمی بین صوتها و لحن ها پیدا نکرده بودند، ولی در دوره اسلامی به دست ایرانیان با توجه به قاعده های موسیقی که فیلسوفان یونانی طرح کرده بودند نهضتی در موسیقی ایران پدید آمد.

«اقتباس از ؛ موسیقی ایران - روح الله خالقی»

behnam5555 05-21-2011 05:55 PM



مفقودین تاریخ....

هواپیماهای مهم مفقود شده


  1. 5 دسامبر 1945 : 5 هواپیمای جنگنده TBM متعلق به نیروی دریایی که در یک پرواز آموزشی از پایگاه دریایی هوایی فورت لادردیل در فلوریدا به هوا برخاستند و همگی ناپدید شدند. مجموع خلبان و سرنشینان آن 14 نفر بودند.

  2. 5 دسامبر 1945 : هواپیمای بمب افکنهای PBM مارتین مارینر با 13 خدمه که جهت نجات هواپیماهای TBM اعزام شده بود، چند دقیقه بعد از پرواز ارتباط رادیویی‌اش قطع شده و ناپدید گشت.

  3. 1947 : هواپیمای سوپر فورت C-54 متعلق به ارتش آمریکا در 100 مایلی برمودا ناپدید شد.

  4. 29 ژانویه 1948 : هواپیمای چهار موتوره استارتایگر از نوع تئودور 4 در حالیکه ارتباط رادیویی‌اش با مرکز قطع گردیده بود، در 380 مایلی شمال شرقی برمودا با 13 سرنشین و خدمه گم شد.

  5. 28 دسامبر 1948 : هواپیمای Dc-3 در مسیر سن خوان به میامی با 32 سرنشین به اضافه خدمه ناپدید شد.

  6. 17 ژانویه 1949 : استارآریل همتای هواپیمای استارتایگر ، در مسیر لندن به سانیتاگوی شیلی از طریق برمودا و جامائیکا ، در 380 مایلی جنوب و جنوب غربی برمودا سمت کینگستون پس از قطع ارتباط رادیویی‌اش ، ناپدید شد.

  7. مارس 1950 : هواپیمای آمریکای گلوب ماستر در شمالی‌ترین قسمت مثلث در حالیکه رهسپار ایرلند بود، گم شد.

  8. 2 فوریه 1952 : هواپیمای باربری انگلیسی یورک در شمال مثلث که رهسپار جامائیکا بود، با 33 سرنشین ، ناپدید شد.

  9. 30 اکتبر 1954 : هواپیمای نیروی دریایی سوپر کانستلیشن با 40 سرنشین در شمال مثلث ناپدید گشت.

  10. 9 نوامبر 1956 : هواپیمای گشتی P5M متعلق به نیروی دریایی با 10 خدمه نزدیک برمودا ناپدید شد.

  11. 8 ژانویه 1962 : هواپیمای نیروی هوایی در مسیر لنگلی فیلد ، در ویرجینیا به آزورز ، گم شد.

  12. 28 آگوست 1963 : دو هواپیمای جدید متعلق به نیروی هوایی ، چهار موتوره از نوع KC- 135 استراتوتانکرز از پایگاه هوایی همستید ، در فلوریدا به قصد پیوستن به گروه اختصاص یافته جهت سوخت گیری ، در 300 مایلی جنوب غربی برمودا ناپدید شد.

  13. 5 ژوئن 1965 : هواپیمای C- 119 باکسکار با 10 خدمه در جنوب شرقی باهاما ناپدید گردید.

  14. 11 ژانویه 1967 : هواپیمای YC- 122 شکاری که به هواپیمای باری تبدیل شده بود، با 4 سرنشین در ناحیه گلف استریم بین پالم‌بیج و گراند باهاما گم شد.

  15. 22 سپتامبر 1963 : هواپیمای بازی C-132 که رهسپار آزوزر بود، ناپدید گشت.
کشتیهای مهم مفقود شده
لیست زیر کشتیهای مهمی که در مثلث برمودا ناپدید شده‌اند یا بدون هیچ سرنشینی به حالت غرق شده در آبها پیدا شده‌اند، را نشان می‌دهد.

  1. 1840 : کشتی بزرگ فرانسوی رزالی که از اروپا عازم هاوانا بود، در مثلث برمودا با تمام وسایل دریانوردی و مجموعه‌های دست نخورده پیدا شد، در حالی که تمام سرنشینان آن ناپدید شده بودند.

  2. ژانویه 1880 : کشتی جنگی بادبان‌دار انگلیسی آتلانتا ، برمودا را به مقصد انگلستان با 290 سرنشین ترک کرد که احتمالا در محلی نه چندان دور از برمودا باید ناپدید شده باشد.

  3. اکتبر 1902 : کشتی آلمانی سه دکله فریا ، مدت زمانی کوتاه بعد از ترک مانزانیوی کوبا در حالیکه خیلی ناجور کج شده و قسمتی از دکل آن از بین رفته و لنگر آن آویزان بود، پیدا شد. تقویم اتاق کاپیتان 14 اکتبر یعنی روز بعد از حرکت را نشان می‌داد.

  4. مارس 1918 : کشتی نیروی دریایی آمریکا به نام یواس. اس سیکلوپز ، 19000 تنی با طول 500 پا در چهارم مارس از باربادوس با 309 سرنشین و خدمه به طرف نورفولک حرکت کرد. نه هوا بد بود، نه پیامی رادیویی دریافت شد و نه قطعه شکسته‌ای هرگز از آن بدست آمد.

  5. 1925 : اس. اس. کاتوپاکسی که از چارلستون عازم هاوانا بود، ناپدید گردید.

  6. آوریل 1932 : دو کشتی دکل‌دار جان و مری ، ثبت شده در نیویورک ، شناور اما خالی از سرنشین در 50 مایلی جنوب برمودا در حالیکه بادبانهایشان جمع شده بود و بدنه آنها به تازگی نقاشی گردیده بود، پیدا شدند.

  7. فوریه 1940 : کشتی گلوریا کلیت از سینت وینسنت ، متعلق به کمپانی هند غربی ، بدون سرنشین از 200 مایلی جنوب موبایل در آلاباما پیدا شد، در حالیکه همه وسایل آن دست نخورده و منظم بود.

  8. 22 اکتبر 1944 : کشتی باری کوبایی به نام رابیکن در حالی که همه سرنشینان آن به به جز یک سگ ، به نظر می رسید که کشتی را ترک کرده‌اند، بوسیله گارد ساحلی در گلف استریم از سواحل فلوریدا پیدا شد.

  9. ژوئن 1950 : کشتی باری اس. اس. سندرا به طول 350 پا از ساوانای جورجیا به مقصد پورتو کابلو ، در ونزوئلا با 300 تن محموله حشره‌کش از سینت آگوستین در فلوریدا ، عبور کرد و سپس بدون باقی گذاشتن هیچ اثری از خود ناپدید گردید.

  10. سپتامبر 1955 : کشتی کانمارا 4 به طرزی مرموز در 400 مایلی جنوب غربی برمودا غرق شده بود.

  11. 2 فوریه 1963 : کشتی باری مارین سولفور کوئین به طول 425 پا که از بیومونت در تگزاس رهسپار نورفولک در ویرجنیا بود، بدون ارسال هیچ پیامی اثری یا باقی گذاشتن شکسته پاره‌ای از خود با تمام خدمه و سرنشینان ناپدید شد.

  12. اژوئیه 1963 : کشتی کوچک ماهیگیری اسنو بوی با 63 پا طول و 40 سرنشین ، در جامائیکا به مقصد شمال شرقی کی ، در 80 مایلی جنوب برمودا ناپدید گشت.

  13. 1924 : کشتی باری ژاپنی ری فوکو مارو در فاصله‌ای بین باهاما و کوبا تقاضای کمک کرد و سپس ناپدید شد.

  14. 1931 : کشتی باری استیونجر با 43 خدمه ناپدید گردید.

  15. مارس 1938 : کشتی باری استرالیایی آنجلو استرالین با 39 خدمه ، خبری را بدین مضمون "همه چیز خوب است" برای آخرین بار از آزورز مخابره کرد.
  16. دسامبر 1967 : قایق مسابقه‌ای رواناک با 46 پا طول در حالیکه از خشکی اطراف قابل روئیت بود، ناپدید گردید.

  17. 24 دسامبر 1967 : کشتی ویچ کرافت به حالت شناور در بندری در یک مایلی میامی پیداش شد، در حالیکه کابین هدایت کشتی سرنشینان و مالک آن همگی ناپدید شده بودند.

  18. آوریل 1970 : کشتی باری میلتون یاتریدز که از نیو اورلئان عازم کیپ تاون بود، ناپدید شد.

  19. مارس 1973 : کشتی باری هزار تنی آنتیا که با 32 خدمه در مسیر نیوپورت نیوز به آلمان در حال دریانوردی بود، ناپدید گردید.




behnam5555 05-21-2011 06:06 PM


اهرام بنایی که هرگز نمیمیرد(1)

تاریخچه ساختمان اهرام و بخصوص هرم بزرگ, داستانی دلپذیر و سرشار از شگفتیهاست و این داستان مشروحتر از ان است که بتوان انرا در یک یا دو مطلب جای داد . بنابر این انچه را که با هم مرور خواهیم کرد تنها نکات برجسته ای از این افسانه حیرت انگیز میباشد . در حالیکه تنها سی هرم بزرگ و کوچک در مصر و بسیاری دیگر نیز در سایر نقاط جهان از جمله جنوب افریقا . چین . کوه های هیمالیا . مکزیکو . امریکای مرکزی و فرانسه وجود دارند,دلیل بیشترین توجه دانشمندان . معماران . مهندسان و ریاضیدانان به هرم " خئوپس " این است که از نظر رعایت اصول ریاضی و هندسی واجد انچنان خصوصیاتی است که دیگر هرمها نظیر ان مشاهده نمیشود بر اساس نظر محققان شش هرم دیگر که قبل از هرم بزرگ ساخته شده از نظر عظمت و محاسبات ریاضی در سطح پائینتری قرار دارند و در بیست و سه هرم دیگر که پس از هرم بزرگ ساخته شده اند از دقت و ظرافت کار به نحو محسوسی کاسته شده است .

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A..._Zzm-0yoKhrbtg

هرم بزرگ در 16 کیلومتری غرب قاهره در زمین مسطحی به

شهامتهای او در داستانهای هزار و یکشب فراوان یاد شده است,به انگیزه دسترسی به گنجها و مدارک تاریخی گرانبها که تصور میرفت در درون این بنای عظیم ذخیره شده است , با استفاده از گروهی مهندس , معماران و گارگران روزهای متوالی بدنبال یافتن روزنه ای بر روی سنگهای مسطح هرم بدون کوچکترین نتیجه صرف وقت نمود . خلیفه جوان که از این طریق حصول مقصود را مشکل یافته بود تصمیم گرفت با حفر یک تونل از درون یک سنگ خارا به محوطه داخلی هرم راه یابد و زمانیکه انجام اینکار را هم در مقابل سرسختی سنگهای جانبی هرم غیر ممکن یافت, دستور داد تا با مشعل های مخصوص سنگها را داغ و افروخته کنند و سپس با ریختن سرکه سرد در انها ایجاد شکاف نمایند و به این ترتیب بود که توانست با حفر یک تونل سی متری به راهرو باریکی به عرض و ارتفاع در حدود یکمتر در اندرون هرم راه یابد . این راهرو با شیب تندی به سمت پائین سرازیر میشد و مهندسان پس از تلاش فراوان توانستند از طریق این تونل به مدخل مخفی هرم که در ارتفاع 15 متری از پایه ان قرار داشت دسترسی یابند . با حصول این توفیق " المامون "و افراد وی به شوق دستیابی به گنجینه طلا و جواهرات به کاوش خود ادامه دادند . ولی در هر جهت که پیش میرفتند جزء مشتی خاک و سنگ چیزی دیده نمیشد .

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A...cMyAMETy0Sa8DK

با مشاهده این وضع " المامون " و افراد او
, کار حفاری را از نقطه دیگری از درون یک قطعه سنگ مرمر که بریدن ان اسانتر مینمود اغاز کردند و پس از گذشت روزها و ادامه کار خستگی ناپذیر , یک تونل باریک که سقفی بسیار کوتاه داشت بر روی انان گشوده شد . گروه کارگران در حالیکه روی زانوهای خود میخزیدند در حدود 50 متر در طول این مسیر بالا رفتند و سرانجام به یک اطاقک خالی با سقف شیروانی شکل به مساحت 7/1 متر مربع رسیدند و از انجائیکه اعراب در انزمان, زنان خود را در درون مقبره هائی که سرپوش شیروانی شکل داشت دفن میکردند این محل به بنام " اطاق ملکه " نام گذاری شد . در این محفظه یا مقبره چیزی جزء یک حفره تو خالی طاقچه مانند یافت نشد . در نتیجه کارگران یکباره دیگر در بازگشت از مسیر خود در حالیکه مشعل ها را متوجه سقف کرده بودند به حفره خالی دیگری برخوردند و با سعود از این مجرای باریک به دالانی با سقف بلند به ارتفاع 8/6 و طول 48 متر برخوردند , انتهای این دالان یا راهرو به محل مسطحی منتهی گردید که به منزله استانه و مدخلی به اطاق دیگر بود , و از این محل با عبور از تونل دیگری , وارد سالن بزرگی با دیوار و سقفی از سنگ خارا شدند که عرض و طول ان 20/10 در 60/5 متر و ارتفاع ان 7/5 متر بود و بنام سالن بزرگ یا سالن فرعون نامگذاری شد . با اینکه در این نقطه کارگران عرب دیوانه وار در جستجوی گنجینه مورد نظر بودند .

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A...MlusdOFtFiP8R7

اما تنها چیزی که یافتند تابوتی خالی از سنگ خارای قهو های رنگ که بسیار صیقلی بود . المامون که از ادامه کار خسته شده و نتیجه ای از زحمات خود بدست نیاورده بود در فرصتی مناسب مقداری طلا و جواهرات را در گوشه ای از این اطاق پنهان کرد و سپس کارگران را برای حفاری به ان محل هدایت نمود و به این ترتیب به افراد خود دلگرمی و امیدواری داد و در ضمن خود نیز از مخمصه شکست در جریان این ماجراجوئی نجات یافت . بنابراین اولین تلاش انسانها برای گشودن راز و رمز این ساختمان عظیم بجائی نرسید
....





behnam5555 05-21-2011 06:15 PM

اهرام بنایی که هرگز نمیمیرد(2)

450 سال بعد

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A...wTz00NAj9TxntA

محیط زمین استوار بود اطمینان کاملی نداشت و منیع اطلاعات وی تا ان تاریخ ارقام بدست امده از محاسبات " ارتوسن " ستاره شناس یونانی و پیروان او بود که این ارقام محاسباتی را که نیوتن برای اثبات صحت تئوری خود مینمود, تائید نمیکرد . اندازه گیری های " جان گریور " از ابعاد هرم در ارتباط با محیط زمین گرچه به واقعیت نزدیک بود و به همین دلیل نیوتن کشف قانون جاذبه عمومی خود را چند سال بعد و بر اساس محاسبات ستاره شناس فرانسوی بنام " ژان پیکارد " به جهانیان اعلام داشت . در انزمان چه نیوتن و چه پیروان او هیچگونه اطلاعی نداشتند که مجسمه ابوالهول و ستون سنگی چهار ضلعی که در میان پنجه های این پیکره سهمناک قرار دارد بعنوان وسیله ای برای تعین دقیق اولین روز سال, یعنی روزی که شبانه روز دقیقا با هم برابری میکند,
بکار میرفته (عتدالین ) و هرگز نمیتوانستند تصور کنند که سایه این ستون برای محاسبه دقیق محیط کره زمین در رابطه با عرض جغرافیائی محل استفاده دانشمندان اهرام بوده است. جای شگفتیست ایا اهرام نیوتن را ببازی گرفته بود.؟ ایا اهرام انقدر دانش داشت که نیوتن را با تمام بزرگیش به حقارت بکشد .؟همانگونه که گفتم داور شما هستید .
http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A...7P1Dwf8mImLPAY

نکرده است بعضی از محققان همانگونه که گفتم اهرام را تنها یک مقبره با شکوه میدانند و بس . اما دانشمندان و باستان شناسان بسیار بزرگی هم هستند که معتقدند که این ساختمان برای هدف و مقصدی بسیار عظیم و متعالی ساخته شده است . طبق یک برسی که توسط کالجی در انگلیستان صورت گرفت بیش از 7000 عنوان کتاب تنها در 20 سال گذشته درباره اهرام نوشته شده و جالب اینکه بعضی از نویسندگان اصلا اهرام را از نزدیک ندیده اند اما اخرین کسی که موفق شد راز دیگری از اهرام را کشف کند کسی نبود جزء دکتر " هوارد کارتر " که در سال 1923 وارد مقبره فرعون شد . من درباره او همانطور که گفتم در وبلاک " اهرام تفکر فرازمینی " بصورت کامل و جامع توضیح دادم . اما اگر یادتان باشد من در مقدمه قسمت اول نکته ای را یاداور شدم و ان این بود که اهرام تکنولوژی و علم امروز را به بازی گرفت . شاید بگوئید چگونه .؟ هنگامیکه سران مصر تصمیم گرفتند سد اسوان را بسازند متوجه شدند اثار بسیاری به زیر اب خواهد رفت . برای همین مهندسان خبره ای از 4 کشور امریکا. فرانسه . انگلیس . سوئیس داوطلب شدند که اثار باستانی را نجات دهند . هیچ راهی نبود و کشور مصر به این سد احتیاج فراوانی داشت .

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A...luL_6MgcaHeUk4

مهندسان مشغول کار شدند اما پس از مدتی عجز مهندسان اشکار شد . چون امکان جابجائی بعضی از قطعات ساختمان با تمام امکانات میسر نشد . اخرین راه حل این بود که بعضی از سنگها و مجسمه ها را به قطعات کوچکتر تبدیل کنند و سپس انها را جابجا کنند . به این ترتیب به اصالت تصاویر و سنگنبشته ها لطمات و خسارات جبرا ن ناپذیری وارد شد .

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A...yRBWnr9ruT4A0i

محمد کروان رئیس موزه قاهره در همان سال گفت : بعضی از مجسمه ها و سنگها که مجبور به قطعه قطعه کردنش شدیم نصف مجسمه ها و سنگهائی نبود که در دره پادشاهان و هرم بزرگ میباشد . ما چاره ای نداشتیم و گرنه بسیاری از اثار به زیر اب میرفت . فکر میکنم احتیاج به توضیح نیست و شما متوجه شدید..براستی چه قدرتی و چه علمی این سنگهای عظیم را با این دقت به روی هم نهاده..؟!! ایا اهرام دست از بازی برداشته یا این بازی ادامه دارد.؟ هر چه باشد داور این بازی تعقیر نخواهد کرد!! تاریخ را همه به عنوان داوری عادل قبول دارند .
پایان


behnam5555 05-21-2011 06:21 PM

دهخدا...

علی اکبر دهخدا در حدود سال 1297 ه.ق. در تهران متولد شد. هنگامیکه یک سال بیش نداشت، پدرش وفات یافت و وی زیر نظر توجهات مادر خود به تحصیل ادامه داد. در آن زمان یکی از فضلای عصر به نام شیخ غلامحسین بروجردی برای تعلیم و تربیت دهخدا تعیین شد و وی زبان عربی و علوم دینی را نزد این استاد بزرگوار آموخت. مرحوم دکتر محمد معین نقل می کند: « استاد دهخدا اغلب اظهار می کردند که هر چه دارند بر اثر تعلیم آن بزرگوار است.» چند سال بعد که مدرسه سیاسی در تهران تأسیس شد، دهخدا در آن مدرسه به تحصیل پرداخت و زبان فرانسه را در این مدرسه آموخت.

فعالیتها:

همزمان با آغاز مشروطیت، وی با همکاری مرحوم جهانگیرخان و مرحوم قاسم خان، روزنامهمعروف صوراسرافیل را منتشر کرد که از جراید بنام و مهم صدر مشروطیت بود. جذاب ترین قسمت این روزنامه یک ستون طنز بود که تحت عنوان «چرند و پرند» به قلم دهخدا و با امضای «دخو» نوشته می شد. سبک نگارش این ستون در ادب فارسی بی سابقه بود و مکتب جدیدی را در عالم روزنامه نگاری و نثر معاصر فارسی پدید آورد.

دهخدا با شجاعت و جسارت تمام همه مفاسد اجتماعی و سیاسی آن روزگار را با روش طنز در آن مقالات منتشر می کرد. وی یکی از بنیانگذاران طنز در ایران است. مقالات او آتش در جان مستبدان و درباریان می انداخت. نمونه ای از طنز این بزرگمرد سیاست و فرهنگ ایران را می خوانیم:

گفت: نخور! عسل و خربزه با هم نمی سازند، و خورد. یک ساعت دیگر، طرف را دید مثل مار به خودش می پیچید. گفت: نخور! این دو با هم نمی سازند. گفت: حالا که این دو با هم ساخته اند که من را از میان بردارند.

مقالات طنز آمیز دهخدا به خاطر آنکه به زبان مردم کوچه و بازار نوشته شده و به خدمت همان مردم در آمده بود و دردها و نیازهای آنان را باز می گفت درقلب مردم نفوذ بسیار کرده بودوخوانندگان بسیار داشت.صور اسرافیل مهمترین روزنامه دوره اول مشروطیت درایران بود.

پس از درگذشت «مظفرالدین شاه» و به روی کار آمدن«محمد علی میرزا» و مخالفت وی با مشروطیت و آزادیخواهان به دستور وی مجلس به توپ بسته شد و جمعی از آزادیخواهان تبعید و دستگیر شدند و دهخدا که جز گروه آزادیخواهان بود به پاریس تبعید شد. وی در آنجا و سپس در سوئیس به انتشار مجدد روزنامه صوراسرافیل دست زد. هر نسخه آن به گوشه ای از دنیا میرفت و مرکز نشر صوراسرافیل، به مرکز مراجعات ایرانیان مشروطه طلب تبدیل شده بود.

پس از تبعید محمد علی میرزا، دهخدا به استدعای مشروطه طلبان به ایران آمد و به عنوان نماینده به مجلس شورای ملی راه یافت.

در دوران جنگ جهانی اول، دهخدا در یکی از روستاهای چهارمحال بختیاری ایران سکونت داشت و پس از پایان جنگ به تهران بازگشت و از امور سیاسی کناره گرفت و به کارهای علمی وفرهنگی مشغول شدوتاپایان عمر پرثمر خویش، به مطالعه و پژوهشهای خود ادامه داد.

آثار وی:

استاد علی اکبر دهخدا از خبره ترین و فعال ترین استادان ادبیات فارسی در روزگار معاصر است که بزرگترین خدمت به زبان فارسی در این دوران را انجام داده است. لغت نامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و کتاب امثال و حکم که شامل همه ضرب المثل ها و احادیث و حکمت ها در زبان فارسی است خود به تنهایی نشان دهنده دانش و شخصیت علمی مرحوم استاد دهخدا می باشند.
«لغت نامه» دهخدا یکی از آثار ارزنده اوست که حاصل بیش از چهل سال زحمات شبانه روزی او می باشد. این کتاب در بیست و شش هزار و چهار صد و هفتاد و پنج صفحه سه ستونی به قطع رحلی با تعداد شش هزار دوره، امروز در دسترس فارسی زبانان است.


حدود نیمی از کتاب لغت است با معنی و شاهد و نیم دیگر آن اعلام تاریخی و جغرافیایی است. این اثر بزرگ حاوی کلیه لغات فرهنگهای خطی و چاپی فارسی و عربی است و در نقل آنها بسیاری از غلط های گذشتگان تصحیح شده است و بسیاری از لغات ترکی، مغولی، هندی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، روسی، ....... متداول در زبان فارسی نیز در این فرهنگ آمده است. برای صحیح خوانده شدن لغات درجلوی هرکلمه حروف حرکت داربه کاررفته است. علاوه بر این مزایا، یک دوره مفصل دستور زبان فارسی نیز در لغتنامه آمده است.

http://upload.wikimedia.org/wikipedi...7/Dehkhoda.JPG


چاپ لغت نامه نخست در سال ۱۳۱۹ در چاپخانه بانک ملی آغاز و یک جلد آن در ۴۸۶ صفحه به چاپ رسید و مدتی متوقف شد، سپس مجلس شورای ملی عهده دار چاپ لغت نامه بود و چون لغت نامه به دانشگاه تهران منتقل شد، چاپخانه دانشگاه به تنهایی عهده دار چاپ شد که هم اکنون هم ادامه دارد.
محل فعلی لغت نامه در شمیران جنب باغ فردوس مستقر است و این مؤسسه توانسته لغت نامه دهخدا را در ۲۲۲ جزوه شامل حدود بیست و هفت هزار صفحه چاپ و در اختیار علاقه مندان و محققان ایران و پژوهشگران جهان قرار دهد.


از دیگر نوشته های علامه دهخدا می توان به آثار زیر اشاره کرد:


1. امثال و حکم


2. ترجمه عظمت و انحطاط رومیان


3. ترجمه روح القوانین


4. فرهنگ فرانسه به زبان فارسی


5. ابوریحان بیرونی


6. تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو


7. دیوان سید حسن غضنوی


8. تصحیح دیوان حافظ


9. تصحیح دیوان منوچهری


10. تصحیح دیوان فرخی


11. تصحیح دیوان مسعود سعد


12. تصحیح دیوان سوزنی


13. تصحیح لغت فرس اسدی


14. تصحیح صحاح الفرس


15. تصحیح دیوان ابن یمین


16. تصحیح یوسف و زلیخا


17. مجموعه مقالات


18. پندها و کلمات قصار


19. دیوان دهخدا


رحلت:


سرانجام علامه دهخدا در ساعت شش و ربع بعد از ظهر روز دوشنبه هفتم اسفندماه 1334 هجری شمسی در خانه مسکونی خویش به رحمت ایزدی پیوست. جنازه آن مرحوم به شهر ری مشایعت و در ابن بابویه در مقبره خانوادگی مدفون گردید.


و به حق در مرگ وی باید گفت:


از شمار دو چشم یک تن کم


و زشمار خرد هزاران بیش




behnam5555 05-21-2011 06:35 PM



موسیقی پاپ

موسیقی مردم پسند، به هرنوع سبک موسیقی گفته میشود که در دسترس عامه مردم است و به شکل تجاری عرضه میشود.

این موسیقی نقطه مقابل موسیقی کلاسیک و موسیقی فولکلور(محلی) است به این ترتیب که اولی در طول تاریخ همواره موسیقی طبقه برگزیده و روشنفکر جامعه بوده است و دومی، موسیقیی است که به طور تجاری عرضه نمیشود. موسیقی مردم پسند گاهی به طور خلاصه موسیقی پاپ هم گفته میشود اما موسیقی پاپ در اصل یکی از زیرشاخه های آن به شمار می آید.

موسیقی پاپ، با وجود اینکه کاملا از موسیقی کلاسیک، موسیقی هنری یا art music و موسیقی فولک متمایز است، اما از آنجایی که اصطلاح پاپ شامل بسیاری از قطعات موسیقی راک، هیپ هاپ، کانتری و راک اپرا را در بر میگیرد، میتوانیم بگوییم که موسیقی پاپ، تعریف دقیقی ندارد.
به عبارت دیگر، موسیقی پاپ، نوعی موسیقی است که در دهه 50 آغاز شد و آنچه در این مجموعه قرار میگیرد معمولا برای گروه بزرگی از افراد جذاب است. با به وجود آمدن صفحه های پلاستیکی یا وینیل در دهه 30 تا ظهور کامپکت دیسک یا CD در دهه 80، موسیقی ضبط شده، نسبت به موسیقی زنده، بیش از پیش در دسترس قرار گرفت. ترانه های پاپ معمولا در 3 دقیقه اجرا میشوند و در آنها از ملودیهایی استفاده میشود که معمولا بسیار شنیدنی بوده و عده بسیاری را به خود جلب میکنند.


مشخصه موسیقی پاپ یک عنصر ریتمیک سنگین در زیر است که معمولا توسط دستگاههای تقویت کننده الکترونیک (amplifier) اجرا میشود و ملودی اصلی بر این ریتم غالب است

تاریخچه موسیقی پاپ


موسیقی پاپ، از میان گروههای موسیقی سوئینگ دهه 30، بلوز شیکاگو و موسیقی کانتری ایالت تنسی به پا خواست. در دهه 50، خوانندگان روز کسانی چون فرانک سیناترا (Frank Sinatra)، بابی دارین (Bobby Darin) و پگی لی (Peggy Lee) بودند.
در دهه 60، چهار عامل مهم موجب گسترش موسیقی پاپ شدند. یکی گروههای دوواپ (DooWop) دخترانه مقیم نیویورک بودند که ترانه سرایان آنها مانند کارول کینگ (Carol King)، نیل دایموند و برت باکاراک (Burt Bacharach) در دهه 70 به شهرت فراوانی رسیدند، در طرف دیگر تحولات موسیقی سول Soul بود که با ظهور آرتا فرانکلین (Aretha Franklin) برادران آیزلی (Isley brothers)، ری چارلز (Ray Charles) و همچنین خوانندگان موتاون (Motown) در دیترویت که استیوی واندر (Stevie Wonder)، سوپریمز (the Supremes) و ماروین گی (Marvin Gaye اولین کسی که کنترل هنری کار خود را در دست گرفت) از جمله مهمترین چهره های آن هستند و در نهایت گروه بیچ بویز (Beach Boys) که سبک خود را سبک موج سواری کالیفرنیایی (California Surf) نامیده بودند.
در سال 1963 گروه بیتلز موسیقی پاپ را متحول کردند و طوری محبوب شدند که پنج ترانه پر فروش تمام چارتهای آمریکا متعلق به بیتلز بود. پس از آن، کسانی چون باب دیلن (Bob Dylan)، سایمون و گارفانکل (Simon and Garfunkle) و گروه بردز (Byrds)، که خوانندگان فولک بودند نیز به استفاده از سازهای الکتریکی روی آوردند.


در دهه 70 گروه بیتلز از هم پاشیده شد و موسیقی پاپ در میان صداها و آواهای مختلف سرگردان شد. در اوایل دهه 70، خواننده / ترانه سرایان و پیروان سبک پاپ چارتها را تسخیر کردند که در میان آنها میتوان از موسیقی دیسکوی BeeGees، آوای همراه با پیانو بیلی جوئل (Billy Joel) و التون جان (Elton John) و موسیقی کانتری Eagles گرفته تا موسیقی ملایم کارپنترز (Carpenters)، نیل دایموند و کارول کینگ نام برد. در این میان هنرمندانی با گرایش بیشتر به راک هم بودند که راد استوارت (Rod Stewart)، استیلی دن (Steely Dan) و فلیت وود مک (Fleetwood Mac) از آن جمله اند. موسیقی راک هم با ظهور گروههایی چون لد زپلین (Led Zepplin)، پینک فلوید (Pink Floyd) و کویین (Queen)، در این دوره به پیشرفت بزرگی دست یافت. موسیقی پاپ شاخه ای به نام دیسکو پیدا کرد که بهش کل غیر قابل وصفی محبوب شد و اولین ژانر از موسیقی بود که از موسیقی الکترونیک برای تبلیغات و اجراهای بزرگ استفاده کرد.


موسیقی پاپ دهه 80، شاهد ظهور گروههای پانک-راک بود و گروهها و خواننده های شاخص این دهه گروه Duran Duran، The Police، Culture Club و افرادی چون Phil Collins، Michael Jackson و Madonna بودند.

در اوایل هزاره سوم، گروههای پاپ / راک با ترانه هایی ساده برای شنیدن، به وجود آمد که Coldplay و Embrace از آن جمله اند. امروزه، طیف موسیقی پاپ با درهم تنیده شدن سبکهای مختلف گسترده تر شده است. با این وجود در طی چند سال اخیر موسیقی راک، در محبوبیت نزد عموم مردم موفقتر بوده است و از طرفی با امکاناتی که به خاطر وجود اینترنت فراهم شده است، دسترسی به انواع موسیقی بیشتر است و مردم میتوانند راحت تر سبک و موسیقی مورد علاقه خود را تشخیص داده و ترانه های خوانندگان محبوب خود را پیدا کنند.


behnam5555 05-21-2011 07:47 PM


آب درمانی

استفاده از آب براى حفظ و تقویت تندرستى و درمان دردها و بیمارى ‏ها را آب درمانى مى ‏نامند.

روش اجرا چگونه است؟

آب درمانى مجموعه کارهایى است که در آن‏ها از آب براى بهبود وضع جسمى یا روانى، تقویت سلامتى یا زیبایى، یا درمان دردها و بیمارى ‏ها استفاده مى‏ کنند و این استفاده به دو طریق درونى و بیرونى صورت مى ‏گیرد. طریق درونى ساده است: نوشیدن روزانه آب خالص، یا آب شارژ شده )نقش گرفته(، یا آب معدنى خاص، یا آب دریا به مقدارى و مدتى که آب درمانگر تجویز مى ‏کند. طریق بیرونى شامل انواع حمام‏گیرى‏ ها و آب پاشى ‏ها به بدن است.

این روش چه کاربردی دارد؟

آبپاشى با فشار: این نوعى درمان است که با کوبش شدید آب صورت مى ‏گیرد. این روش نیروبخش و فرح‏بخش است ولى تحمل آن سخت است و بنابراین کاربرد خیلى گسترده ندارد و اشخاص پیر نمى ‏توانند آن را تحمل کنند.


نمک مالى

این روش نوعى آب درمانى مخلوط با مواد معدنى است. درمانگیران مى ‏گویند که این روش به آنان احساس بهبود و تندرستى بیش از پیش مى ‏دهد.

حمام دو جفتى

در این روش دو جفت وان کوچک را کنار هم قرار داده‏اند. در یک وان آب سرد و دیگرى آب داغ دارد. درمانگیر در وان آب داغ به نوعى مى ‏نشیند که پاهایش تا اندکى بالاى زانوها در وان آب سرد فرو رفته‏ اند. یکى از نتایج این روش بهبود گردش خون در پاها و تسکین ناراحتى ‏هاى پاهاست. یکى دیگر از نتایج آن بهبود وضع کسانى است که مشکلات لگن خاصره یا مشکلات مهره ‏هاى پایین ستون فقرات دارند.

حمام نمک اپسوم

این نوعى حمام براى عرق ریزى خیلى زیاد است. در وان حمام سه تا چهار کیلو نمک مى‏ ریزند و وان را از آب داغ پر مى‏ کنند و درمانگیر تا چانه در آن فرو مى رود. بیمار در این وضعیت عرق فراوان مى ‏کند. پس از مدتى معین او را بیرون مى ‏آورند و زیر دوش آب داغ مى ‏برند و سپس ماساژ مى ‏دهند و در حوله ‏هاى ضخیم مى ‏پیچند که بیش‏تر عرق کند. پس از یک دوش آب داغ نهایى بیمار را به بستر مى ‏فرستند که استراحت کند.

روشهای دیگری همچون آبپاشى سوزنى، حمام حباب هوا، ماساژ زیر آبى و . . .

افزون بر آن‏ها، بسیارى روش‏هاى دیگر استفاده از آب براى فرح‏بخشى، آرام بخشى، تقویت عمومى بدن و نظام دفاعى بدن، تسکین دردهاى استخوانى - مفصلى، بهبود گردش خون، درمان بیمارى ‏هاى پوستى، رفع خستگى مزمن، و مبارزه با افسردگى و غیره امروزه در درمانگاه‏هاى آب درمانى به کار گرفته مى ‏شوند.

نوشیدن آب به مقدارى معین نیز خواص درمانى و پیشگیرى از بیمارى ‏ها را دارد. پزشکان و بیولوژیست‏ها و کارشناسان تغذیه به ما مى ‏گویند که هر آدم نیاز به حداقل هشت لیوان آب در روز دارد تا بدن او درست کار کند. برخی افراد روزه غذایى و قناعت به نوشیدن فقط آب در کل 24 ساعت شبانه روز را گاهى براى پاک کردن بدن از مواد سمى به کار مى ‏گیرند.

عکاسى به روش کرلیان نشان داده که وقتى درمانگرى از مکتب شفابخشى انرژى درمانى با تمرکز فکر خود آبى را که مى‏ خواهد به درمانگیر دهد به اصطلاح شارژ مى ‏کند آن آب پهناى از انرژى فوق‏العاده را درون خود مى ‏نمایاند که آب معمولى ندارد، و چنین است که احتمالاً انرژى طبیعى بدن آب درمانگر توان انرژیایى و درمانى آبى را که به بیمار خود مى ‏دهد بیش‏تر مى ‏کند.

محققین می گویند روش آب درمانى به این دلیل مفید است که آب درمانگران افرادى دلپذیرند و توجه و همدلى کافى به وضع جسمى و حال روانى بیماران مى‏ کنند، و نیز این درمان در جوى و محیطى دلپسند که در بیماران آرامش عصبى و کاهش تنش و احساس بهبود جسمى و فکرى تولید مى‏ کند اجرا مى ‏شود. همه این عوامل به شخص درمانگیر کمک مى ‏کنند انبساط عضلات و آرامش و سبکبارى یابد.

behnam5555 05-21-2011 08:33 PM


ارزش لحظات


برای فهمیدن ارزش ده سال : از زوج های تازه طلاق گرفته بپرس.

برای فهمیدن ارزش چهار سال: از فارغ التحصیل دانشگاه بپرس.

برای فهمیدن ارزش یک سال: از دانش آموزی که در امتحانات آخر سال رد شده بپرس.

برای فهمیدن ارزش نه ماه : از مادری که نوزاد مرده به دنیا آورده بپرس.

برای فهمیدن ارزش یک ماه: از مادری که نوزاد زود رس به دنیا آورده بپرس .

برای فهمیدن ارزش یک هفته: از سر دبیر یک روزنامه هفتگی بپرس.

برای فهمیدن ارزش یک ساعت: از عشاقی که در انتظار یکدیگر به سر می برند بپرس .

برای فهمیدن ارزش یک دقیقه: از شخصی که قطار، اتوبوس یا هواپیما را از دست داده است بپرس .

برای فهمیدن ارزش یک ثانیه: از باز مانده یک تصادف بپرس .

برای فهمیدن ارزش یک دهم ثانیه: از شخصی که در المپیک مدال نقره آورده بپرس .

برای فهمیدن ارزش یک دوست:
باید از کی پرسید ؟



اکنون ساعت 08:04 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)