![]() |
شــب خوابید و از گریــه بیـدارم هنــوز گر چه رفتی از برم، مشتاق دیدارم هنــوز |
من مست و تو دیوانه مارا که برد خانه
صد بار به تو گفتم کم خور دو سه پیمانه |
سر گذشت شب هجران تو گفتم با شمع آن قدر سوخت كه از گفته پشيمانم كرد |
نترسم که با دیگری خو کنی
تو با من چه کردی که با او کنی |
ترسـم که سر کوی تو را سیــل بگــیــرد ای بی خبر از گریه ی مستانه ام امشب |
در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی |
همه خفتند به غير از من و پروانه و شمع
قصه ما دو ، سه ديوانه دراز ست هنوز |
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست کوی تو باشم |
شمع اگر پروانه را سوزاند خير از خود نديد آه عاشق زود گيرد دامن معشوق را |
گر طبیبانه بیایی بر سر بالینم
به دو عالم ندهم لذت بیماری را |
اکنون ساعت 05:59 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)