![]() |
يکي پاک دستور پيشش به پاي
بداد و بدين شاه را رهنماي |
که دستور باشد مرا شهريار
شدن پيش اين ديو ناسازگار |
بگريد ترا آنک زاينده بود
فزاينده بود ار گزاينده بود |
بينداخت از پشت اسپش به خاک
دهان پر ز خون و زره چاک چاک |
دوان باد پايان چو کشتي بر آب
سوي غرق دارند گويي شتاب همي گرز باريد بر خود و ترگ چو باد خزان بارد از بيد برگ |
ازان سو که بد شاه مازندران
بشد پيلتن با سپاهي گران |
تهمتن فرو ماند اندر شگفت
سناندار نيزه به گردن گرفت |
لشکر هر آن کس که بد زورمند
بسودند چنگ آزمودند بند |
وگرنه به گرز و به تيغ و تبر
ببرم همه سنگ را سر به سر |
سزاوار هرکس ببخشيد گنج
به ويژه کسي کش فزون بود رنج |
اکنون ساعت 05:11 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)