پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با شعر نو (http://p30city.net/showthread.php?t=4040)

10691 06-25-2012 12:02 AM

دیروز ما زندگی را به بازی گرفتیم،امروز او ما را . . . . فردا؟

افسون 13 06-27-2012 06:07 PM

امروز وقتی باران
موسیقی خود را به پایان برد
درون ناودان حیاط
من چنان لبریز شدم
که روحم رنگین کمان بست
میان خلوت اتاق

mohammad.90 06-27-2012 06:59 PM

قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند



افسون 13 06-27-2012 08:05 PM

دشتها آلوده ست
در لجنزار گل لاله نخواهد رویید
در هوای عفن آواز پرستو به چه کارت آید ؟
فکر نان باید کرد
و هوایی که در آن نفسی تازه کنیم

mohammad.90 06-27-2012 08:23 PM

من آن آواره ی این دشت بی فرسنگ
من آن شهر اسیرم ، ساکنانش سنگ
ولی گویا دگر این بینوا شهزاده بایددخمه ای جوید
دریغا دخمه ای در خوردِ این تنهای بدفرجام نتوان یافت
کجایی ای حریق ؟ ای سیل ؟ ای آوار ؟
اشارتها درست و راست بود اما بشارتها
ببخشا گر غبار آلودِ راه و شوخگینم ، غار
درخشان چشمه پیش چشم من خوشید
فروزان آتشم را باد خاموشید
فکندم ریگها را یک به یک در چاه
همه امشاسپندان را به نام آواز دادم لیک



افسون 13 06-27-2012 08:58 PM

کران تا کرانش کویری
نه بل هول زای
گیاهی نه در آن
به هر جای روییده خاری
در آنجاست یک توده پوسیده فرسوده
استخوانی
نشانی ز اسبی ست وامانده و از سواری

mohammad.90 06-27-2012 09:02 PM


یارا بگو با ما این روزگار چه ها کرد

با خود خیالی داشتم ديدي بماچه هاكرد


شوق جوانی با من صد آرزو به دل داشت


این گردش زمانه..... دیدی دلا چه ها کرد


گفتم به رسم خوبان ..... با من کمی تحمل


گفتا ز پاک بازان جز این توان چه ها کرد




افسون 13 06-27-2012 09:57 PM

در آن دقایق پر اضطراب پر تشویش
رها ز شاخه بر امواج بادها می رفت
به رودها پیوست
و روی رود روان رفت برگ ِ مرگ اندیش
به رود زمزمه گر

گوش کن که می خواند
سرود رفتن و رفتن و برنگشتنها

mohammad.90 06-27-2012 10:04 PM


ای آفرينندهء شبنم و ابر
آيا تشنگی مرا پايان می دهی؟
تقدير چيست؟
می خواهم از تو سرشار باشم
جهان ، قرآن مصوّر است
و آيه ها در آن
به جای آن كه بنشينند ، ايستاده اند
درخت يک مفهوم است
دريا يك مفهوم است
جنگل و خاك و ابر
خورشيد و ماه و گياه ...
با چشم های عاشق بيا
تا جهان را تلاوت كنيم ...



افسون 13 06-28-2012 03:14 AM

محبوب خوب من
من عازم نبردم
گفتی وداع ؟
هرگز
دشمن وداع آخر خود را
بایست کرده باشد
من از نبرد پیش تو بر می گردم


اکنون ساعت 06:38 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)