پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   حس عشق و عاشقانه ها (http://p30city.net/showthread.php?t=974)

shokofe 09-28-2010 01:55 PM

آنکس که مرا نشاط ومستی داد


آنکس که مرا امید وشادی بود


هرجا که نشست بی تامل گفت


((او یک زن ساده لوح عادی بود)).


می سوزم از این دو رویی ونیرنگ


یکرنگی کودکانه می خواهم


ای مرگ از آن لبان خاموشت


یک بوسه جاودانه می خواهم.


رو پیش زنی ببر غرورت را


کو عشق ترا به هیچ نشمارد


آن پیکر داغ ودردمندت را


بامهر بروی سینه نفشارد.


عشقی که ترا نثار ره کردم


در سینه ی دیگری نخواهی یافت


زان بوسه که بر لبانت افشاندم


سوزنده ترآذری نخواهی یافت.


در جستجوی تو ونگاه تو


دیگر ندود نگاه بی تابم


اندیشه ی آن دو چشم رویایی


هرگز نبرد ز دیدگان خوابم.

shokofe 10-01-2010 10:29 PM


شمع مي سوزد و پروانه به دورش همه شب
من كه مي سوزم و پروانه ندارم چه كنم

shokofe 10-01-2010 10:36 PM

من پذيرفتم که عشق افسانه است ... اين دل درد آشنا ديوانه است
مي روم شايد فراموشت کنم ... با فراموشي هم آغوشت کنم
مي روم از رفتن من شاد باش ... از عذاب ديدنم آزادباش
گر چه تو تنها تر از ما مي روي ... آرزو دارم ولي عاشق شوي
آرزو دارم بفهمي درد را ... تلخي بر خوردهاي سرد را

مهبا 10-02-2010 11:20 AM

عشق روزی در پی درد می گشت

و به حق میدانست که چه تنهاست

دل افسرده ی من را برگزید،

و در این منزل خالی آشیانه کرد.

SonBol 10-14-2010 08:29 AM


وقتی کسی را دوست دارید ...

http://persian-star.org/1389/7/21/001.jpg

وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود.

وقتی کسی را دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می کنید.

وقتی کسی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید.

وقتی کسی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید.

وقتی کسی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است.

وقتی کسی را دوست دارید، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست.

وقتی کسی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است.

وقتی کسی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید.

وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هر کاری بزنید.

وقتی کسی را دوست دارید، هر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید.

وقتی کسی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید.
وقتی کسی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید.

وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید.

وقتی کسی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید.

وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید به هر جایی بروید فقط او در کنارتان باشد.

وقتی کسی را دوست دارید، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید.

وقتی کسی را دوست دارید، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند.

وقتی کسی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد.

وقتی کسی را دوست دارید، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید.

وقتی کسی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید.

وقتی کسی را دوست دارید، واژه تنهایی برایتان بی معناست.

وقتی کسی را دوست دارید، آرزوهایتان آرزوهای اوست.

وقتی کسی را دوست دارید، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید.

به راستی دوست داشتن چه زیباست، این طور نیست ؟


imann 10-14-2010 08:53 PM

تو بارانی و من باران پرستم
تو دریایی و و من امواج هستم
خلاصه بگویم...
که تو من هستی و من نقش تو هستم

فرانک 10-15-2010 04:24 PM


شبی از شب ها

یکی از دو دیده ی خود را

برای پرنده یی جا نهادم

که نابینا بود.... در تاریکی


*

روزي از روزها

یکی از دو دست خود را

برای درختی جا نهادم

که شاخه هایش را شکسته بودند..... در جنگ


*

و موسمی دیگر

یکی از دو پای خود را

برای راهی جا نهادم

که ادامه ی رفتن را از او گرفته بودند...... در بمباران


*

و زمان گذشت

و ایامی دیگر دیدم

حالا همان پرنده به دیدارم آمده

برایم دو بال ِ بینا و آسمانی آبی

آورده است.


و زمان گذشت

و ایامی دیگر دیدم

حالا همان درخت به دیدارم آمده

برایم ریشه هایی از رویا و امیدی از اردیبهشت

آورده است


و زمان گذشت و ایامی دیگر دیدم

حالا همان راه روشن به دیدارم آمده

برایم کلید ِ سر منزل ِ همه ی فردا ها را

آورده است

behnam5555 10-20-2010 10:55 PM



عشق ...


عشق، سرطان دوست داشتن است.

عشق، عقد دائمي ما با غربت است.

عشق، شماره تلفني است كه سالها بدنبال آن مي گرديم.

عشق، آمپول ب كمپلكس معرفت است.

عشق، اتوباني است كه تا ته ابديت مي رود.

عشق، آسانسور حيات بشر است. واي بحال كسي كه توي اين آسانسور گير كند.

عشق، قند متافيزيكي است كه در دل آدم آب مي شود.

عشق، شب نامزدي ما با جدايي است.

عشق، نردباني است كه ما را از خود بالا مي كشد.

عشق، همان فعل انفعالي است كه در برابر گل سرخ به ما دست مي دهد.

عشق، عزرائيل زيبايي است كه با رسيدن، جسم ما رامي گيرد و قبض روح راامضا مي كند.

عشق، اولين آهي است كه در آيينه كشيده ايم.

عشق، اولين حقوق ما از باجه معرفت است.

عشق،خريد وفروش پاياپاي عاشق و معشوق است.

عشق، لك لكي است كه روي درخت خاطرات ما لانه كرده دارد.

عشق، مقصد نيست، بلكه مركبي است براي رسيدن به مقصد.

عشق، تنها مهماني است كه بدون دعوت وارد ميشود،كافيست درخانه قلب را بازبگذاريد.

عشق، يك لحظه آرامش است و هزار لحظه گرفتاري.

عشق، بينايي را مي گيرد و دوست داشتن مي دهد

عشق، صداي فاصله ها، فاصله هايي كه غرق ابهامند.

عشق، تنها دردي است كه بيماربدنبال علاج نيست، زيرا درد عشق برايش مطلوبتراز سلامتي است.

گرفتي عشق چيه؟؟؟؟؟


bigbang 10-20-2010 11:44 PM

نه نگرفتم عشق یعنی چی!!!
کدوم قشنگی ؟

عشق یعنی زهر مار
عشق یعنی سوزش قلب
عشق یعنی حسرت
عشق یعنی دوسش داری اما دوسِت نداره
عشق یعنی برو پشت سرت هم نگا نکن
عشق یعنی نفرت از بی محبتی زمانه
عشق یعنی دربه دری
عشق یعنی مرض یعنی کوفت یعنی بیماری
عشق یعنی این که گاز بدی و هیچوقت پاتو رو ترمز نذاری
عشق یعنی ضایع شدن
بازم بگم ؟؟
عشق یعنی بی آبرویی
عشق یعنی مرگ را در آغوش گرفتن
عشق یعنی سبکسری
عشق آتشی هست که اگر به جان آدمی بیفتد دیگر اختیار قلب و مغزش در اختیار معشوق است
تا حالا عاشق شدین واقعاً که بدونین چه مرضیه ؟
هیچ میدونین عاشقای واقعی هیچوقت به عشقشون نمیرسن ؟
هیچ میدونین پاتوق عاشقا داروخانه هست ؟
کدوم عشق !!؟
عشق نامرده ، عشق نارفیقه
عشق بی معرفته چرا اینقدر عشق ، عشق میکنین؟


GolBarg 10-31-2010 12:23 AM

من راه رفتن را از یک سنگ آموختم. دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت.
بادها از رفتن به من چیزی نگفتند؛ زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند!
پلنگان، دویدن را یادم ندادند؛ زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند.
پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند؛ زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند!


اما سنگی که درد سکون را کشیده بود؛ رفتن را می شناخت و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود دویدن را می فهمید و درختی که پاهایش در گل بود از پرواز بسیار می دانست!

آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت....


اکنون ساعت 09:58 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)