پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

shokofe 10-01-2010 09:50 PM

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
ون در آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

فرانک 10-03-2010 03:21 PM

در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

رزیتا 10-03-2010 03:26 PM

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سرآمد شهریاران را چه شد

فرانک 10-03-2010 03:32 PM

دلا یاران سه نوعند ار بدانی
زبانیند و نانیند و جانی

مهدی 10-03-2010 04:14 PM

یک جهان دل بین که از گیسوی او آویخته
یک چمن گل بین که در پیراهنی افتاده است

رزیتا 10-03-2010 05:45 PM

ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار

مهدی 10-03-2010 06:12 PM

روشنگری افلاکیم چون آفتاب از پاکیم
خاکی نیم تا خویش را سرگرم آب و گل کنم

فرانک 10-03-2010 08:53 PM

من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا بلب شیرین داد

مهدی 10-03-2010 09:07 PM

درآ در عالم معنی نظر کن سوی این صحرا
که گل گل بشکفا دل گل خود روی این صحرا

فرانک 10-03-2010 09:34 PM

از خطا گفتم شبی زلف تو را مشک حتن
میزند هر لحظه تیغی مو بر اندامم هنوز

رزیتا 10-03-2010 11:41 PM

ز حسرت لب شیرین هنوز می بینم
که لاله می دمد از خون دیده فرهاد

مهدی 10-04-2010 11:30 AM

دل من بیاد جانان ز جهان خبر ندارد
سر من بغیر مستی هنری دیگر ندارد

دامن کشان 10-04-2010 04:30 PM

داشتم دلقی و صد عیب مرا میپوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنّار بماند

Omid7 10-04-2010 05:37 PM

دل زود باورم را به کرشمه ای بودی
چو نیاز ما فزون شد تو به ناز خود فزودی
به هم الفتی گرفتیم ولی رمیدی از ما
من و دل همان که بودیم و تو آن نه ای که بودی

دامن کشان 10-04-2010 06:46 PM

یارب این نو دولتان را بر خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام ترک و استر می کنند

فرانک 10-04-2010 07:29 PM

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

رزیتا 10-04-2010 11:25 PM

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است

Omid7 10-05-2010 12:36 AM

تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

روناک 10-05-2010 10:49 AM

تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و بر خور ز همه سیم تنان

imann 10-05-2010 11:33 AM

عشق
 
من ترانه ای از عشقی را که هنوز نمیشناختم سردادم اما هنگامی که آن را شناختم ، کلمات بر روی سینه ام به نجوایی مبهم بدل شد و آهنگی را که در سینه داشتم به سکوتی عمیق
جبران خلیل جبران

فرانک 10-05-2010 12:23 PM

با اجازه من بان روناک جواب میدم

نگشاید دلم چو غنچه اگر
ساغری از لبش نبوید باز

آناهیتا الهه آبها 10-05-2010 09:08 PM

زخاک من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی فزاید
خمیر و نانبا دیوانه گردد
تنورش بیت مستانه سراید

مولانا

Omid7 10-05-2010 11:18 PM

دل سوخت تمام از غم و آهي نكشيديم
آتش كه برافروخته شد دود ندارد

فرانک 10-06-2010 10:48 AM

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود

دامن کشان 10-06-2010 07:35 PM

دل صنوبریم همچو بید لرزانست
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست

فرانک 10-07-2010 09:11 AM

تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفه تر بر انگیزد

Omid7 10-08-2010 09:08 AM

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

دامن کشان 10-08-2010 10:48 AM

دادم به امید روزگاری بر باد
نابوده ز روزگار خود روزی شاد/
زان میترسم که روزگارم ندهد
چندان که ز روزگار بستانم داد...

دانه کولانه 10-08-2010 11:29 AM

دل خویش را بگفتم چو تو دوست میگرفتم
نه عجــــــــــب که خـــــوبرویان بکنند بی وفایی

shokofe 10-08-2010 11:31 AM

یکدل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت آمد

Omid7 10-08-2010 05:34 PM

دوستي برگ گلي نيست كه بر باد رود
تـشنه را آب محال اسـت كه از يـاد رود

مجتب 10-08-2010 05:43 PM

در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست

می​بینمت عیان و دعا می​فرستمت

دامن کشان 10-08-2010 07:30 PM

تا برافروخته ای زآتش می روی سفید
شمع پیرانه سر آتش زده در موی سفید...

ساقي 10-08-2010 09:09 PM

در مجلس مستان دل هشيار اگر آيد مهل
دانی که مستان را بود در حال مستی خير و شر
ای پاسبان بر در نشين در مجلس ما ره مده
جز عاشقی آتش دلی کيد از او بوی جگر


...

مجتب 10-08-2010 10:09 PM

روان تشنه ما را به جرعه​ای دریاب

چو می​دهند زلال خضر ز جام جمت

shokofe 10-09-2010 08:59 AM

تعبير رفت يار سفر كرده مي رسد
اي كاج هر چه زودتر از در درآمدي

فرانک 10-09-2010 10:11 AM

یا رب آ؟ن نو گل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش

imann 10-09-2010 11:00 AM

روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت
هر کسی غصه ی اینکه چه میکرد نداشت
چشمه ی سادگی از لطف زمین میجوشید
خودمانیم ....
زمین این همه نامرد نداشت

shokofe 10-09-2010 11:25 AM

ايمان جان حرف اول شعرت بايد(ش) باشه
اين شعراي زيبا رو تو تاپيك اشعار زيبا بزن:)



واما شعر

شد از بروج ريا حين چو اسمان روشن
زمين به اختر ميمون وطالع مسعود

raha_10 10-09-2010 11:43 AM

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد


اکنون ساعت 06:57 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)