![]() |
تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من
پیاده میروم و همرهان سوارانند |
در راه چو قلم گر به سرم باید رفت
با دل زخم کش و دیده گریان بروم |
مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد |
در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای
سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای... |
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست |
ترسم کزین چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمیکنی |
یارب این بچه ترکان چه دلیرند به خون
که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند |
دلی دارم خریدار محبت
کز او گرم است بازار محبت |
تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش هر نفس با بوی رحمن می وزد باد یمین |
ندارم به جز دل مکانی برایت
اگر عیب این خانه تنگی نباشد |
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما |
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند |
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا |
آمد از پرده به مجلس عرقش پاک کنید تا نگویند حریفان که چرا دوری کرد |
دیده نا دیده به اقبال تو ایمان آورد
مرحبا ای به به چنین لطف خدا ارزانی |
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور |
روزگاریست که ما را نگران میداری
مخلصان را نه به وضع دگران میداری |
یارب شود چو دست سبو، خشک زیر سر
دستی که در شکستن من سنگ برنداشت |
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزیز خود به نوا می فرستمت |
تا بود بار غمت بر دل بیهوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا |
رود از دیده چو با یاد منش اشک ندامت
لاله از خاکم و از کالبدم ناله بر آید |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما |
اگر آدمی به چشم است و زبان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمییت |
تا باد صبح دم زد از آن زلف و خط و خال
آتش گرفت عنبر و عود و عبیر را |
رسیدن بخیر آقا مهدی:)
این همه شعبدها عقل که می کرد اینجا سامری پیش عصا و ید بیضا میکرد |
ممنون رزیتا خانوم :)
دلم در عهد آن زلف و بناگوش مبارک دید صبح و شام خود را |
رزیتا راست میگه
رسیدن بخیر آقا مهدی از این ورا:) اگر چه باده فرح بخش و باد گلبیز است به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است |
ممنون شکوفه خانوم
تا در پی دهانش بگذاشتم قدم را گفتم به هر وجودی کیفیت عدم را |
اعظم جلال دولت و دین آنکه رفعتش
دارد همیشه توسن ایام زیر ران |
نسرین رخ و بنفشه خطت
بی رنگ نموده نوبهاران را |
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیّار کجاست |
تاب بنفشه می دهد طره مشکسای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو |
ور چو پروانه دهد دست فراغ بالی
جز بدان عارض شمعی نبود پروازم |
مرغان باغ قافیه سنجند بذله گوی
تا خواجه میخورد به غزلهای پهلوی |
یار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش به من ای پیک صبا پیغامی |
یا رب به وقت گل گنه بنده عفو کن
وین ماجرا به سرو لب جویبار بخش |
شکر آنرا که تو در عشرتی ای مرغ چمن
به اسیران قفس مژده گلزار بیار |
رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند چتان نماند چنین نیزهم نخواهد ماند |
دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد |
اکنون ساعت 01:44 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)