پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   وصف حال خودتان با زبان شعر (http://p30city.net/showthread.php?t=3983)

SonBol 07-27-2009 04:36 PM

بر غم بسی تو تهمت بیگانگی مزن
کو سالهاست ساکن غمخانه ی دل است
از خاطرم برفت هر آن قصه ای که بود
آنی کهمانده در نظر افسانه ی دل است

PARVA-Xx 07-29-2009 03:04 AM

بخت اگر از تو جدایم کرده
میگشایم گره ز بخت چه باک.
ترسم این عشق سرانجام مرا.
بکشاند تا سرا پرده خاک

ساقي 07-29-2009 01:02 PM

ای روزگار بی امان
ای قصه گوی بی زبان
چون دایه های مهربان
در گوشم افسونی بخوان
شاید شبی خوابم برد

هستی که آسایش ندارد
موج است و آرامش ندارد
وین بخت دائم خفته من
بامن سر سازش ندارد
می خواهم از جان روزگارا
آن مستی سنگین که غم را
از قلب بی تابم برد
شاید شبی خوابم برد

برق است و طوفان است و گیتی موج سنگین
باد است و باران است و من بر تخته سنگی
ای روزگار فتنه جو
افسانه ای با من بگو
تا پیش از آن روزی که این غم
بااشک سوزان دمادم
در کام سیلابم برد
شاید شبی خوابم برد




...
.

ساقي 07-31-2009 04:32 PM

حاجت نبود مستى ما را به‌شراب‏
يا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب‏
بى‏ساقى و بى‏شاهد و بى‏مطرب و نى‏
شوريده و مستيم چه مستان خراب
...
..
.

ساقي 07-31-2009 06:16 PM


ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است

نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کاین خمار خام است


میان مسجد و میخانه راهی است
بجویید ای عزیزان کاین کدام است

به میخانه امامی مست خفته است
نمی‌دانم که آن بت را چه نام است

مرا کعبه خرابات است امروز
حریفم قاضی و ساقی امام است

برو عطار کو خود می‌شناسد
که سرور کیست سرگردان کدام است





...

ساقي 08-01-2009 04:37 PM

بیا ساقیا می به گردش درآر
که دلگیرم از گردش روزگار
مِی‏ای ده که چون ریزیش در سبو
برآرد سبو، از دل آواز هو
از آن می که در دل چو منزل کند
بدن را فروزان‏تر از دل کند




..

ساقي 08-03-2009 05:38 PM

ساقیا آن می که جان سوزد کجاست ؟
نور حق را در دل افروزد کجاست ؟
مایه ی آرام جان خسته کو ؟
از شرابی مستی پیوسته کو ؟
بار الها بال پروازم ببخش
روح آزاد سبکتازم ببخش

عاشق بزم تو ام ،راهم بده
عقل روشن ،جان آگاهم بده


...
..
.

SonBol 08-03-2009 07:13 PM

ز ترس مبهم بودن به خویش میلرزم
و در کنار پنجره در انتظار می مانم
صبا مرا نمی کند مددی چونکه نفس
ز تنگی سینه برون نمی آید
و من ز حس دلزدگی ها
ز حوصله ی تنگ خویش دلگیرم...

SonBol 08-03-2009 07:16 PM

سر هر سینه سری وقت وداع می گرید
سر ما وقت وداع، گوشه ی دیوار گریست...

ساقي 08-06-2009 03:31 PM

ز خاک من اگر گندم بر آید
 
ز خاک من اگر گندم بر آید
از آن اگر نان پزی مستی فزاید
خمیر و نانوا دیوانه گردد
تنورش بیت مستانه سراید
اگر بر گور من آیی زیارت
تو را خر پشته ام رقصان نماید
میا بی دف بر گور من برادر
که در بزم خدا غمگین نشاید



....


اکنون ساعت 08:40 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)