![]() |
صدبار بدی کردی و دیدی ثمرش را
خوبي چه بدي داشت که يک بار نکردي |
رفته ام در اثر باد به سویت همه عمر |
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیم حافظ |
من غلام نظر آصف عهدم کورا |
فریاد که گر جور فراق تو نویسم
فریاد برآید ز دل هر که بخواند سعدی |
آدمیزاد اگر بی ادب است آدم نیست
فرق بین بنی آدم و حیوان ادب است |
تک بيتي هاي ناب
بار غمی که خاطرما خسته کرده بود عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت حافظ |
و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر شهــر بی یـار مـگــر ارزش دیـــدن دارد؟ |
|
فکر شنبه تلخ دارد جمعهٔ اطفال را عشرت امروز بیاندیشهٔ فردا خوش است هیچ کاری بی تامل گرچه صائب خوب نیست بی تامل آستین افشاندن از دنیا خوش است ... صائب تبریزی |
*** پـیـران کـه چـنـیـن مـقام و حرمت دارند زان نیست که یک دو دم قدامت دارند ایـن حـرمـت از آن اسـت که آنها دو نفس در رفـتـن از ایـن خـرابـه سـبـقـت دارنـد- خلیل الله خلیلی |
باباطاهر » به جز این مو ندارم آرزویی که باشد همدم مو لالهرویی اگر درد دلم واجم به کوهان دگر در کوهساران گل نرویی |
پارسایی و سلامت هوسم بود ولی
شیوه ای میکند آن نرگس فتان که مپرس |
سربلندی خواستن در عین پستی ذره وار |
گرگ خون آشام را در گله مهمانى مبر
تا نگردد بره ات قربان نام دوستى |
شبی که با تو بودم، یاد از آن شب! شبی که بی تو بودم، داد از آن شب .. شبی که لیلی از مجنون جدا شد، هزاران ناله و فریاد از آن شب .. |
ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست ساقیا امشب مخالف می نوازد تار تو...... یا که من مست وخرابم یا که تارت تار نیست |
در حقیقت یار یک دل کیمیاست |
تو هم این مگوی سعدی که نظر گناه باشد گنه است برگرفتن نظر از چنین جمالی {پپوله} |
"دوش دیدم که ملایک درِ میخانه زدند |
ایدل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی |
امروز خودم را
آراسته ام گفتي که ظهر مي آيي و من يادم رفت بپرسم به افق تو يا من ؟ و تو يادت رفت بگويي فردا يا روزي ديگر ؟ چه فرقي مي کند ؟ خودم را آراسته ام عطر زده و منتظر با لباسي که خودت تنم کرده اي.. "عباس معروفی" |
ميداني بهشت کجاست ؟
يک فضاي چند وجب در چند وجب بين بازوهاي کسي که دوستاش داري ... "زنده یاد حسين پناهي" |
بسکه درخرقه ی آلوده زدم لاف صلاح
شرمسارازرخ ساقی و می رنگینم حافظ |
دل به امید صدای که مگر در رسد |
کار دلم به جان رسد...کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم...دم مزن و بیان مکن حضرت مولانا |
دونیا سفه ره گشمان م وانیم
کی تیمه دونیا کی چیم نیه زانیم |
نازم به نازِآنکه ننازد به ناز خویش
ما را به ناز ِناز فروشان نیاز نیست |
هرکه عیب دگران پیش تو آرد و شمرد
بی گمان عیب تو نزد دگران خواهد برد سعدی |
طرّه آشفته -چنین- در گذرِ باد، مرو كه پریشانیِ زلف تـو، پریشـانم كرد |
ای بی خبر از محنت روز افزونم
دانم که ندانی از جدایی چونم باز ای که سرگشته تر از فرهادم دریاب که دیوانه تر از مجنونم رهی معیری |
هجرت ز وصل غیر خبر میدهد مرا |
امروز که بر لاله و گل می نگری
وینگونه خرامان از آن می گذری فرداست که از کاسه چشم من و تو یک غنچه بروید و ببوید دگری |
|
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گِل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند |
اکنون ساعت 06:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)