![]() |
شب و روزم |
آتش به جانم افکند شوق لقای دلدار
از دست رفت صبرم ای ناقه پای بردار ای ساربان خدارا پیوسته متصل ساز ایوار را به شبگیر شبگیر را به ایوار در کیش عشق بازان راهت روا نباشد ای دیده اشک میریز ای سینه باش افکار ما عاشقان مستی سر را ز پا ندانیم این نکته ها بگیریم بر مردمان هوشیار در راه عشق اگر سر بر جای پا نهادیم بر ما مگیر این نکته ما را زدست مگذار در فال ما نیایید جز عاشقی و مستی در کار ما بهایی کرد استخاره صد بار |
دنبال یک بهانه میگردم برای کنار تو بودن اما تو !!!! هیچ بهانه ای به دستم نمیدهی |
یکبار هم وقتی منتظرت نیستم به |
عشق خوابی است که هیچگاه تعبیر نشد |
آنقدر درد درون دل خود ریختم
که خود با در هستی سوز خویش آمیختم تا جدا ماندم زهر بیگانه ایی از توام ای عشق بی فرجام خویش بگریختم برگ زردی بودم در تند باد حادثه که با تن هر شاخه بی ریشه آمیختم اخوان ثالث |
سعی کن واقع بین باشی و هدفت را پیدا کنی و
به خواسته هات اعتقاد داشته باشی و اگر فکر میکنی توی این دنیا کسی هست که لیاقتت را داره برای رسیدت به اون تلاش کن حتی اگه لازم باشه بهای گزافی را بپردازی |
در تمام لحظه هایم، هیچکس وسعت تنهاییم را حس نکرد
آسمان غم گرفته، هیچگاه برکه طوفانیم را حس نکرد آنکه سامان غزلهایم از اوست بی سروسامانیم را حس نکرد. |
مـن و تـو از همان روز اول، |
یک نفر همره باد صبا،آن یکی همسفر |
|
پنجره ها کلافه اند از سنگینیه نگاه منتظرم.... |
زندگی چیدن سیبی است که یاید چید و رفت زندگی تکرار پاییز است که باید دید و رفت زندگی رودی است جاری هر که آمد کوزه ای شادمان پر کرد و مشتی آب نوشید و رفت قاصدک ? این کولی خانه بدوش روزگار کوچه گردیهای خود را زندگی نامید و رفت . . . |
نوشته هایم را میخواهی بخوان |
چه صادقانه ترا گل خطاب کردم |
مرا از بند آویزان کنید سر و ته،شاید...
فکرش از سرم بیفتد... |
تنهایی چیزهای زیادی به انسان می آموزد |
گفتند محبت کن ...از محبت خارها گل میشوند...
محبت کردم... کسی گل نشد. فقط خارم کردند... |
تو این هوای سرد در حیاط خلوت ذهنم |
کمی مهربان تر باش لطفا.....برای شانه هایم |
پنجره ها را هم دو جداره کرده اند میدانی ؟ |
بچه که بودیم می دانستیم هر وقت گم شدیم باید |
در خیالم می نشینی |
حالش داری کمی به حال خودمان گریه کنیم!!!! |
نگاهت که می کنم |
من برای تنها نبودن عکس هایت ، هنوز برایم می خندند |
بچه تر که بودیم
دلمان میخواست مطمئن شویم هروقت که از خواب بیدار می شویم خورشید طلوع کرده باشد... که موقع بیدار شدن مادر باشد.... که آدمهای بد فیلمها همیشه گیر بیافتند... که... کاش هنوز هم همان بچه تر بودیم.... دلمان خوش بود به همان ... می بینی حالا آرزوی مطمئن شدن هم نمی توانم داشته باشم... دلم اطمینان میخواهد...! دلم عشق میخواهد... |
لغت نامه های دنیا را باید آتش زد |
سر مــــــــیز شام |
|
هوای فاصله ها سرد است
من...از کلاف دلم برایت خیالی گرم میبافم!!!! |
دلشوره مرا نداشته باش ! |
ما نسلی هستیم که،بهترین حرفهای |
عشق يعنـــــــي... |
من گمان میکردم |
نوازشم كن،نترس!
تنهاييم واگير ندارد... |
روزگار میخندی؟؟....کمی حرمت نگه دار |
پی حس همون روزام، پی احساس آرامش همون حسی که این روزا، به حد مرگ میخوامش اگه عاشق شدن درده، من این دردو ازت میخوا |
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم هر جا که پا میذارم تو رو اونجا میبینم یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود قصهی غربت تو قد صد تا قصه بود |
برای تو مینویسم نه با قلم
که پاک میشود به آب و آتش و خاک نه با خون که رنگ به رنگ شود به اعصار برای تو می نویسم با نگاه بی قرارم که حک میکند نام تو را با اشکهای ملتمس بر سنگ |
اکنون ساعت 03:40 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)