پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

رزیتا 02-18-2011 10:37 AM

دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای دل سيلاب داشت

فرانک 02-18-2011 07:28 PM

تو آنی کز آن یک مگس رنجه ای
که امروز سالر سر پنجه ای

رزیتا 02-18-2011 08:17 PM

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود

مهبا 02-19-2011 12:45 AM

دردی دوا نمی کند از من ترانه هام

من آرزوی وصل ترا می برم به گور

Setare 02-19-2011 01:07 AM

رها کن تا چو خورشیدی قبایی پوشم از آتش
در آن آتش چو خورشیدی جهانی را بیارایم

shokofe 02-19-2011 10:45 AM

معرفت درين قوم خدا را سببي
تا برم گوهر خود را به خريدار دگر

Setare 02-19-2011 11:50 AM

رشته ی مهر و وفا شُکر که از دست نرفت

بر سر شانه ی من تاری از آن موست هنوز

رزیتا 02-19-2011 11:59 AM

ز آنسوی شهر یک نفر آمد
یک نفر ز جنس نور و مهر و نوید

FereShteH 02-19-2011 08:02 PM

در غم ما روزها بیگاه شد

روزها با سوزها همراه شد


روزها گر رفت گو رو باک نیست

تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست

saeman 02-26-2011 12:12 PM

تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست زدامن بدارمت

yad 02-27-2011 07:54 AM

تیرعاشق کش ندانم بردل حافظ که زد
این قدر دانم که از شعر ترش خون می چکد


Omid7 03-04-2011 11:40 PM

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

SHeRvin 03-05-2011 12:19 AM



دوست من کجا بودی
دلتنگ بودیم و دلتنگ و دلتنگ

کو آن معرفت که سراغ دوست نکرد
با ان همه تماس فکر ما نکرد

سروده یعقوب ابن شراوین


مجتب 03-05-2011 12:23 AM

در کوچه های بی کسی، اندر پی هم نفسی

گشتم نبود، نگرد نیست، امید برگرد به پی سی

سروده رفیق یعقوب ابن شراوین

رزیتا 03-05-2011 12:37 AM

یهو تا نامه دادم رفتی
به این امید که برگردی:53:

سروده ناظره شاعره سایت

فرانک 03-05-2011 10:41 AM

ی امید ز هر کس که بریدیم بریدیم
چشم امید ز امید پی سی نبریدیم



سارقه مدیری:)

shokofe 03-05-2011 10:51 AM

عجب شاعراني داره پي سي
به به اميد

ما بااين اميد هنوز كار داريم
اي اميد بيا كه بي تو بيماريم:d

yad 03-06-2011 09:22 AM

مزن برسر ناتوان دست زور
که روزی درافتی به پایش چومور


فرانک 03-06-2011 03:53 PM

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

yad 03-06-2011 04:41 PM

من آدم بهشتی ام اما در این سفر
حالی اسیر عشق جوانان مه وشم


mary.f 03-07-2011 10:42 AM

مرا در منزل جانان چه جای امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها

yad 03-07-2011 11:40 AM

اگر روم ز پی اش فتنه ها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد


فرانک 03-31-2011 11:02 PM

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

رزیتا 03-31-2011 11:29 PM

احساسِ سوختن، به تماشا نمی‌شود
آتش بگیر، تا که بدانی چه می‌کشم

yad 04-01-2011 09:48 AM

من اگر نیکم وگر بد توبرو خود را باش

هرکس آن دِروَد کاقبت کار که کشت

دامن کشان 04-02-2011 09:11 AM

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودا زده از غصه دونیم افتادست

yad 04-02-2011 05:57 PM

توبه کردم که نبوسم لب ساقی وکنون
می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم

FereShteH 04-02-2011 07:29 PM

من به هر جمعیتی نالان شدم

جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم

yad 04-04-2011 10:38 AM

مطرب از درد محبت عملی می پرداخت
که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود

yad 04-04-2011 11:08 AM

مشاعرۀ بهاری
 
یک بیت که حد اقل واژه ای از بوی بهار در آن باشد
دوستانِ گرامی درمشاعره ی بهاری می توانیدغیراز کلمه ی بهار از واژه های: گل(وانواع آن)، بلبل،سنبل،سرو،صنوبر، درخت، سبزه، چمن وهرآنچه که بوی بهار به مشام جان می رسانداستفاده کنید ودر بیت شعرخود حداقل یکی از آنهارا بیاوری.

:53:

خوش تر زعیش وصحبت و باغ و بهار چیست

ساقی کجاست گوسبب انتظارچیست؟


حافظ
:41:

FereShteH 04-04-2011 09:14 PM

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند

گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را

FereShteH 04-04-2011 09:35 PM

بدان رسید ز سعی نسیم باد بهار

که لاف می‌زند از لطف روح حیوانی


حافظ

yad 04-04-2011 11:02 PM

بهارعمرخواه ای دل وگرنه این چمن هرسال
چو نسرین صدگل آردبار و چون بلبل هزار آرد

حافظ


yad 04-04-2011 11:11 PM

این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تاسراپرده ی گل نعره زنان خواهد شد

FereShteH 04-05-2011 10:42 AM

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

FereShteH 04-05-2011 11:01 AM

تخت زمرد زده است گل به چمن

راح چون لعل آتشین دریاب


حافظ

yad 04-05-2011 07:58 PM

بتی دارم که گرد گل زسنبل سایه بان دارد
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد

حافظ

yad 04-05-2011 08:07 PM

ای شاه حسن چشم به حال گدا فکن
کاین گوش بس حکایت شاه وگدا شنید

مهبا 04-06-2011 04:48 PM

دیگر من از تنهایی انسان نمی ترسم

وقتی خدا هم طرحی از تکثیر تنهائیست

مهبا 04-06-2011 05:09 PM

بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود

این همه قول و غزل تعبیه در منقارش


حافظ


اکنون ساعت 05:51 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)