![]() |
آواز عاشـقانه ی مـا در در گــلو شـکست حق با سکوت بود، صدا در گــلو شـکست دیـگـــر دلــم هـوای ســرودن نـمــی کنـد تـنها بـهـانـه ی دل مــا در گـلـو شـکسـت سـربسته مانـد بـغـض گره خـورده در دلم آن گریه های عقده گشا در گـلو شکست ای داد، کــس بــه داغ دل بـــاغ، دل نـــداد ای وای، هـای هـای عـزا در گلو شکست آن روزهــا ی خــوب که دیدیـم، خــواب بـود خـــوابم پــریـد و خاطره ها در گلو شکست بـــادا مـباد گــشــت و مــبـادا بــه بـاد رفـت آیـــــا ز یــاد رفــت و چــرا در گلـو شکـست فرصــت گــذشــت و حـرف دلم ناتمام مـاند نـــفـرین و آفــریــن و دعــا در گلـو شکست تــــا آمــدم کـــه بــا تــــو خداحافظی کنــم بــغــضـم امان نداد و خدا ... در گلو شکست |
وقتی می خندی همه با تو می خندند اما وقتی که گریه می کنی این بار همه به تو می خندند |
لحظه ای بنشین نگاهم کن نگردان روی نچرخان چشم نخواهم ریخت حتی قطره ای هم اشک نرنج از گرمی احساس ببین ... بنگر وجودم عشق نگاهم رنگ صدایم نرم و دستانم ... دلم سنگ صبور درد فقط بنشین ... نگاهم کن بهشت اینجاست درون من |
نقل قول:
منم گفتم بهشت رو با تو تجربه خواهم کرد ولی افسوس که بهشت رو تنهایی باید تجربه کنی |
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت |
دلخوشم با غزلي تازه . همينم كافيست |
کوک دلت را، به دست هر تازه کار ِ مدعی نسپار؛ تا فردا به بد آوازگی، شهره ی خیال ها نشوی.. ... |
|
|
|
اکنون ساعت 01:45 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)