![]() |
شکرانه را که چشم تو روی بتان ندید
ما را به عفو و لطف خداوندگار بخش د |
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید // ت |
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
پروانه مراد رسید ای محب خموش ل |
لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
و رنه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست // پ |
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل خ |
خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست
به زندگانی من فرصت جوانی نیست من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار خدای، شکر که این عمر جاودانی نیست // ف |
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم ص |
صورت نبست دردل ما کینه ی کسی
آئـیـنـه هرچه دیــد فرامــوش میــکنــد // ک |
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره ز که پرسی چون باشی ا |
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش // س |
اکنون ساعت 07:03 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)